زندان در ایران در هفتهای که گذشت
پرونده ویژه: عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی
با حضور
آرش صادقی، کنشگر مدافع حقوق بشر
امیرسالار داودی، وکیل دادگستری
دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ / ۱۷ ژانویه
ساعت ۲۱ به وقت ایران
https://www.clubhouse.com/join/event/gwZUdvgu/P9no4G6e
#عالیه_مطلب_زاده #حقیقت_زندان #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پرونده ویژه: عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی
با حضور
آرش صادقی، کنشگر مدافع حقوق بشر
امیرسالار داودی، وکیل دادگستری
دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ / ۱۷ ژانویه
ساعت ۲۱ به وقت ایران
https://www.clubhouse.com/join/event/gwZUdvgu/P9no4G6e
#عالیه_مطلب_زاده #حقیقت_زندان #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت یک پرونده: عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی
در این برنامه نگاهی شده است به پرونده و وضعیت عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی.
این برنامه با حضور صدرا عبداللهی، همسر عالیه مطلبزاده، آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار شد.
این قسمت از برنامه «روایت یک پرونده» ۲۷ دی ۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شد.
برنامه کامل را در یوتیوب یا ساندکلاد توانا گوش کنید:
https://youtu.be/KLAQToUGnNY
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/club-t-jail-case-27dey-motalebzadeh
#عالیه_مطلب_زاده #حقیقت_زندان #لایو_ایونت #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این برنامه نگاهی شده است به پرونده و وضعیت عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی.
این برنامه با حضور صدرا عبداللهی، همسر عالیه مطلبزاده، آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار شد.
این قسمت از برنامه «روایت یک پرونده» ۲۷ دی ۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شد.
برنامه کامل را در یوتیوب یا ساندکلاد توانا گوش کنید:
https://youtu.be/KLAQToUGnNY
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/club-t-jail-case-27dey-motalebzadeh
#عالیه_مطلب_زاده #حقیقت_زندان #لایو_ایونت #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
روایت یک پرونده: عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی
در این برنامه نگاهی شده است به پرونده و وضعیت عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی.
این برنامه با حضور صدرا عبداللهی، همسر عالیه مطلبزاده، آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار شد.
این قسمت از برنامه «روایت…
این برنامه با حضور صدرا عبداللهی، همسر عالیه مطلبزاده، آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار شد.
این قسمت از برنامه «روایت…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدرا عبداللهی، همسر عالیه مطلبزاده، در این فایل صوتی از روند بازداشتشدن همسرش و نرگس محمدی میگوید. این دو زندانی سیاسی پیشتر اعلام کرده بودند که خودشان به زندان خواهند رفت، اما ماموران به دستور امین وزیری دادیار ناظر زندانها به منزل نرگس محمدی هجوم برده و آنها را بازداشت کردند.
ماموران حکم جلب عالیه را نداشتند و بعد ازطریق واتساپ برای او ارسال کردند!
#عالیه_مطلب_زاده #نرگس_محمدی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماموران حکم جلب عالیه را نداشتند و بعد ازطریق واتساپ برای او ارسال کردند!
#عالیه_مطلب_زاده #نرگس_محمدی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه اعتراضی عالیه مطلبزاده زندانی سیاسی و نایب رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران به غلامحسین اژهای رئیس قوهقضائیه جمهوری اسلامی
عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین طی نامهای اعتراضی خطاب به غلامحسین محسنی اژهای رئیس قوهقضائیه جمهوری اسلامی، مواردی از نقض حقوق زندانی در جریان بازداشت خود و نرگس محمدی را یادآور شد و تاکید کرد که قوهقضاییه جمهوری اسلامی، تحت سلطه نهادهای امنیتی است و مطابق اراده بازجوها بسیاری از مقررات خود این نظام نقض میشود. او در بخشی از نامه خود نوشته است:
«جناب اژهای چنانچه پیشتر بسیاری متذکر شدهاند به نظر با این رویه، و با تسلط نهادهای امنیتی، قوه قضائیه استقلال لازم در امر قضاوت، صدور حکم و حتی اجرای حکم در ارتباط با زندانیان سیاسی و عقیدتی را ندارد.
چگونه میتوان باور کرد یک زندانی در حال طی دوران محکومیت، زمان بازگشت به زندان نه توسط دایره اجرای احکام، بلکه توسط یک نهاد امنیتی تعیین تکلیف و بازداشت گردد! این امر نشان میدهد زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران از قوانینی که شما خود تدوین نموده و ملزم به تبعیت و اجرا آن هستید، محروم هستند و وضعیت آنها حتی در مراحل اجرای حکم خارج از اختیار قوه قضائیه و در واقع تابع اراده ضابطان اطلاعاتی و امنیتی میباشد.»
متن کامل نامه عالیه مطلبزاده را اینجا بخوانید.
#عالیه_مطلب_زاده #حقوق_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین طی نامهای اعتراضی خطاب به غلامحسین محسنی اژهای رئیس قوهقضائیه جمهوری اسلامی، مواردی از نقض حقوق زندانی در جریان بازداشت خود و نرگس محمدی را یادآور شد و تاکید کرد که قوهقضاییه جمهوری اسلامی، تحت سلطه نهادهای امنیتی است و مطابق اراده بازجوها بسیاری از مقررات خود این نظام نقض میشود. او در بخشی از نامه خود نوشته است:
«جناب اژهای چنانچه پیشتر بسیاری متذکر شدهاند به نظر با این رویه، و با تسلط نهادهای امنیتی، قوه قضائیه استقلال لازم در امر قضاوت، صدور حکم و حتی اجرای حکم در ارتباط با زندانیان سیاسی و عقیدتی را ندارد.
چگونه میتوان باور کرد یک زندانی در حال طی دوران محکومیت، زمان بازگشت به زندان نه توسط دایره اجرای احکام، بلکه توسط یک نهاد امنیتی تعیین تکلیف و بازداشت گردد! این امر نشان میدهد زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران از قوانینی که شما خود تدوین نموده و ملزم به تبعیت و اجرا آن هستید، محروم هستند و وضعیت آنها حتی در مراحل اجرای حکم خارج از اختیار قوه قضائیه و در واقع تابع اراده ضابطان اطلاعاتی و امنیتی میباشد.»
متن کامل نامه عالیه مطلبزاده را اینجا بخوانید.
#عالیه_مطلب_زاده #حقوق_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
نامه اعتراضی عالیه مطلبزاده زندانی سیاسی و نایب رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران به غلامحسین اژهای رئیس قوهقضائیه جمهوری…
عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین طی نامهای اعتراضی خطاب به غلامحسین محسنی اژهای رئیس قوهقضائیه جمهوری اسلامی، مواردی از نقض حقوق زندانی در جریان بازداشت خود و نرگس محمدی را یادآور شد و تاکید کرد که قوهقضاییه جمهوری اسلامی، تحت…
نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده، فعالان مدنی محبوس در زندان قرچک از وضعیت ناگوار این زندان خبر دادهاند.
آنها میگویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان زنان قرچک بازدید داشتهاند و همهشان از رعایت حقوق انسانی زندانیان و رافت اسلامی داده سخن کرده اند، اما متاسفانه وضعیت زندانیان و زندان هرگز بهتر که نشده بلکه بسیار بدتر هم شده است.
سه روز است چاههای فاضلاب زندان زنان قرچک به تمام بندها و حیاط بندها سرریز شده است و در این گرمای شدید کویری که همیشه همراه آلایندههای مختلف شیمیایی خطرناک فضای آنجا را مسموم میکند، اینبار بوی تعفن شدید وحشرات موذی را هم به جان بیش از هزار زن زندانی در بندهای مختلف انداخته است.
هوای سمی و آلوده زندان قرچک همه زندانیان را در معرض خطر ابتلا به انواع بیماری ها قرار داده است.»
صدرا عبداللهی همسر عالیه مطلبزاده میگوید «وضعیت تنفسی و جسمی بعضی از زندانیان با بیماریهای پیشینی از جمله #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی به شدت نگران کننده است.»
بنا به اطلاعات رسیده «با سرریز شدن فاضلاب زندان و گسترش حشرات موذی در محیط زندان گزش حشرات موذی باعث بروز انواع بیماریهای عفونی و مسری شده است.
متاسفانه علیرغم پیگیری زندانیان در این سه روز، هیچ اقدام عاجل و موثری از طرف مسئولان زندان و سازمان زندان های کشور و مقامات قضایی برای حل این مشکل نشده است.
اما به نظر وضعیت در زندان زنان قرچک اینروزها حتی بدتر از این بحث هاست؛ فیلترها و سیستم فرسوده تسویه آب زندان دوباره از کار افتاده است. کیفیت و عرضه غذا به زندانیان و محدودیت های اعمال شده برای تهیه مواد غذایی و خوراکی و دارویی و خدمات پزشکی از بیرون به خاطر مخالفتهای مسئولان زندان شرایط را برای زندانیان بدتر از قبل کرده است.
با این وضعیت به نظر زنان زندانی در فرچک به شکل سیستماتیک و فرسایشی از سه عنصر حیاتی نیاز انسانی (آب ، هوا و غذا سالم) محروم هستند. آنجا جان و سلامتی همه زندانیان در خطر است.
سوال این است؛ آیا واقعا #زندان_زنان_قرچک_ورامین شکنجهگاه زندانیان زن است!؟»
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده
#زندان_زنان_قرچک_ورامین #جمهوری_اسلامی
#ایران #شکنجه #تهدید #بیانیه #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها میگویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان زنان قرچک بازدید داشتهاند و همهشان از رعایت حقوق انسانی زندانیان و رافت اسلامی داده سخن کرده اند، اما متاسفانه وضعیت زندانیان و زندان هرگز بهتر که نشده بلکه بسیار بدتر هم شده است.
سه روز است چاههای فاضلاب زندان زنان قرچک به تمام بندها و حیاط بندها سرریز شده است و در این گرمای شدید کویری که همیشه همراه آلایندههای مختلف شیمیایی خطرناک فضای آنجا را مسموم میکند، اینبار بوی تعفن شدید وحشرات موذی را هم به جان بیش از هزار زن زندانی در بندهای مختلف انداخته است.
هوای سمی و آلوده زندان قرچک همه زندانیان را در معرض خطر ابتلا به انواع بیماری ها قرار داده است.»
صدرا عبداللهی همسر عالیه مطلبزاده میگوید «وضعیت تنفسی و جسمی بعضی از زندانیان با بیماریهای پیشینی از جمله #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی به شدت نگران کننده است.»
بنا به اطلاعات رسیده «با سرریز شدن فاضلاب زندان و گسترش حشرات موذی در محیط زندان گزش حشرات موذی باعث بروز انواع بیماریهای عفونی و مسری شده است.
متاسفانه علیرغم پیگیری زندانیان در این سه روز، هیچ اقدام عاجل و موثری از طرف مسئولان زندان و سازمان زندان های کشور و مقامات قضایی برای حل این مشکل نشده است.
اما به نظر وضعیت در زندان زنان قرچک اینروزها حتی بدتر از این بحث هاست؛ فیلترها و سیستم فرسوده تسویه آب زندان دوباره از کار افتاده است. کیفیت و عرضه غذا به زندانیان و محدودیت های اعمال شده برای تهیه مواد غذایی و خوراکی و دارویی و خدمات پزشکی از بیرون به خاطر مخالفتهای مسئولان زندان شرایط را برای زندانیان بدتر از قبل کرده است.
با این وضعیت به نظر زنان زندانی در فرچک به شکل سیستماتیک و فرسایشی از سه عنصر حیاتی نیاز انسانی (آب ، هوا و غذا سالم) محروم هستند. آنجا جان و سلامتی همه زندانیان در خطر است.
سوال این است؛ آیا واقعا #زندان_زنان_قرچک_ورامین شکنجهگاه زندانیان زن است!؟»
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده
#زندان_زنان_قرچک_ورامین #جمهوری_اسلامی
#ایران #شکنجه #تهدید #بیانیه #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
زندان زنان قرچک شکنجهگاهی برای زنان زندانی
نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده، فعالان مدنی محبوس در زندان قرچک از وضعیت ناگوار این زندان خبر دادهاند. آنها میگویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان…
مصطفی نیلی وکیل دادگستری، اخیرا بابت مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت موکلان خود در زندان قرچک، به جزای نقدی محکوم شده است.
دو تن از موکلان آقای نیلی، عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی، با انتشار نامهای ضمن بیان شرح وقایع زندان و تهدیدهایی که متوجه آنها بود، شهادت دادند که وکیلشان جز حقیقت چیزی نگفته است.
این دو زندانی سیاسی، با شرح کامل تهدیدهای یک متهم به قتل، در این نامه نوشتند:
«مسئله مهم و عجیب اینجا بود که همان لحظه که ما در معرض عصبانیت و پرخاش زندانی متهم به قتل بودیم وکیل ما آقای مصطفی نیلی در دادسرا به اتهام تشویش اذهان عمومی از طریق انتشار اخبار کذب احضار شده بودند اکنون ما ناگزیز از طرح و اعلام مسائل نگرانکننده آنروزها و همچنانان تبعات آن هستیم:
یک : چرا دادستان تهران در مقام مدعیالعموم اقدام به طرح شکایت علیه وکیل مدافع ما کرد؟ در حالی که هیچ مسئولی و مأموری از طرف سازمان زندانها و دادستان تهران جهت رسیدگی به واقعهی خطرناک رخ داده تهدیدآمیز علیه ما گفتوگویی با ما نداشته و حتی میشد بدون گفتگو با ما و صرفا با بررسی و مرور صحنههای ضبطشده توسط دوربینهای زندان بدون توضیح و شهادت ما و دیگران به موضوع تهدید پی برد!
دوم : چرا زندانیان سیاسی برخلاف قوانین و مقررات و صرفا با اراده نهادهای سرکوبگر امنیتی در زندانهای عادی و در معرض خطرات جانی و روانی سهمگین قرار میگیرند و حقیقتا هدف نهادهای امنیتی از این اجحاف مضاعف چیست؟
سوم : چرا نهاد حفاظت اطلاعات زندان در حالی که به طور کامل در جریان تهدید جانی ما قرار داشتند مجددا سراغ فرد متهم به قتل با شرایط نامتعادل روانی رفته و با ذکر اسامی ما او را تحریک و عصبانی کرده و حس انتقام را در او برانگیخته است!
لذا ما با اعلام مشکوکبودن وقایع آن روزها و ناعادلانهبودن احکام و رفتار با وکیل مان آقای مصطفی نیلی اعلام میداریم که مسئولیت هر احکام ناعادلانه برای وکیل ما به عهده رئیس قوهقضاییه و دادستان تهران و نهادهای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات است و اقدام وکیل ما در انعکاس موضوعها عین واقعیت رخ داده در زندان بوده و ما به آن شهادت میدهیم.»
متن کامل این نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mr4cxk7p
- وظیفه یک وکیل حمایت و اطلاعرسانی در مورد شرایط موکلین خود است و حالا مصطفی نیلی، این وکیل شریف، بابت ایفای مسئولیت خود محکوم شده است!
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده #بیانیه #مصطفی_نیلی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی نیلی وکیل دادگستری، اخیرا بابت مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت موکلان خود در زندان قرچک، به جزای نقدی محکوم شده است.
دو تن از موکلان آقای نیلی، عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی، با انتشار نامهای ضمن بیان شرح وقایع زندان و تهدیدهایی که متوجه آنها بود، شهادت دادند که وکیلشان جز حقیقت چیزی نگفته است.
این دو زندانی سیاسی، با شرح کامل تهدیدهای یک متهم به قتل، در این نامه نوشتند:
«مسئله مهم و عجیب اینجا بود که همان لحظه که ما در معرض عصبانیت و پرخاش زندانی متهم به قتل بودیم وکیل ما آقای مصطفی نیلی در دادسرا به اتهام تشویش اذهان عمومی از طریق انتشار اخبار کذب احضار شده بودند اکنون ما ناگزیز از طرح و اعلام مسائل نگرانکننده آنروزها و همچنانان تبعات آن هستیم:
یک : چرا دادستان تهران در مقام مدعیالعموم اقدام به طرح شکایت علیه وکیل مدافع ما کرد؟ در حالی که هیچ مسئولی و مأموری از طرف سازمان زندانها و دادستان تهران جهت رسیدگی به واقعهی خطرناک رخ داده تهدیدآمیز علیه ما گفتوگویی با ما نداشته و حتی میشد بدون گفتگو با ما و صرفا با بررسی و مرور صحنههای ضبطشده توسط دوربینهای زندان بدون توضیح و شهادت ما و دیگران به موضوع تهدید پی برد!
دوم : چرا زندانیان سیاسی برخلاف قوانین و مقررات و صرفا با اراده نهادهای سرکوبگر امنیتی در زندانهای عادی و در معرض خطرات جانی و روانی سهمگین قرار میگیرند و حقیقتا هدف نهادهای امنیتی از این اجحاف مضاعف چیست؟
سوم : چرا نهاد حفاظت اطلاعات زندان در حالی که به طور کامل در جریان تهدید جانی ما قرار داشتند مجددا سراغ فرد متهم به قتل با شرایط نامتعادل روانی رفته و با ذکر اسامی ما او را تحریک و عصبانی کرده و حس انتقام را در او برانگیخته است!
لذا ما با اعلام مشکوکبودن وقایع آن روزها و ناعادلانهبودن احکام و رفتار با وکیل مان آقای مصطفی نیلی اعلام میداریم که مسئولیت هر احکام ناعادلانه برای وکیل ما به عهده رئیس قوهقضاییه و دادستان تهران و نهادهای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات است و اقدام وکیل ما در انعکاس موضوعها عین واقعیت رخ داده در زندان بوده و ما به آن شهادت میدهیم.»
متن کامل این نامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mr4cxk7p
- وظیفه یک وکیل حمایت و اطلاعرسانی در مورد شرایط موکلین خود است و حالا مصطفی نیلی، این وکیل شریف، بابت ایفای مسئولیت خود محکوم شده است!
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده #بیانیه #مصطفی_نیلی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
شهادتنامه عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی در حمایت از مصطفی نیلی وکیل دادگستری
مصطفی نیلی وکیل دادگستری، اخیرا بابت مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت موکلان خود در زندان قرچک، به جزای نقدی محکوم شده است. دو تن از موکلان آقای نیلی، عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی، با انتشار نامهای ضمن بیان شرح وقایع زندان و تهدیدهایی که متوجه آنها بود،…
عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، به مناسبت قتل مهسا امینی، بیانیهای به شرح زیر داد که در صفحه اینستاگرام همسرش منتشر شد:
تسلیت نامه از زندان اوین به زنان به ایران به کردستان به سقز و خانواده محترم #مهسا_امینی
…
امروز به یاد #مهسا_امینی در حیاط کوچک بند زنان زندان اوین با حضور حدود چهل نفر از زندانیان سیاسی زن مراسم مختصری برگزار شد.سرود خواندیم.در باره وضعیت پیش آماده حرف زدیم.زاری کردیم و به هم تسلیت گفتیم. یادمان آمد در این چهل و چند سال گذشته در این مملکت مصیبت آنقدر زیاد بوده که روزگار ما مردمان فقط به زاری و تسلیت گفتن به همدیگر گذشته است.
امروز همدیگر را دلداری دادیم.به خودمان گفتیم ایکاش در اینروزهای سخت در میان شما مردم، در کنار خواهران و مادران و دوستان مان بودیم. چون شنیده ایم مرگ مظلومانه مهسا دوباره شما را دور هم جمع کرده است!
اما مهسا اولین و آخرین قربانی نبود و نیست!
مرگ مهسا فقط بخشی از نتایج عملکرد زن ستیزانه حاکمیت مستبد دینی علیه زنان و جوانان این جامعه است، و در این میان زنان صرفا به خاطر زن بودن قربانی اصلی نگاه جنسیتزده حاکمان دینی و آنارشی سرمای داری حاکم بر این جامعه در چهل سال گذشته بودهاند. قربانی حکومتی که همواره با شان و منزلت انسانی و حقوق مردم ایران در ستیز بوده، و در این میان زنان در طی چهل و چند سال گذشته تاوان سختی پرداختهاند.
مرگ مهسا امینی در زمان بازداشت و سرکوب سیستماتیک زنان حاصل نگاه جزماندیشانه و بدوی حکومت بر جامعه زنان ایران است.
سوال این است؛ واقعا مهسا به کدامین گناه کشته شد!؟ سوال این است؛ مهسا و زنان ایران در چهل و چند ساله گذشته مگر چه میخواستهاند؟!
درست است؛ مهسا در راه تحقق یکی از حقوق اولیه انسانی ما یعنی حق آزادی پوشش زنان جان خود را از دست داد. اینک شاید زمان آن فرا رسیده برای تحقق این حق اولیه زنان، و برای مقابله با سرکوب زنان و جوانان همه ما مردم ایران در کنار یکدیگر هم پیمان شویم تا حاکمان جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی کنیم.
عالیه مطلب زاده
زندان اوین
۱۴۰۱/۶/۲۸
@sadra.abdollahi
#مهسا_امینی #نه_به_حجاب_اجباری #گشت_ارشاد #ایران #جمهوری_اسلام #زندان_اوین #بیانیه #یاری_مدنی_توانا #عالیه_مطلب_زاده نقاشی از #غزل_عبدالهی دختر عالیه مطلبزاده
@Tavaana_TavaanaTech
تسلیت نامه از زندان اوین به زنان به ایران به کردستان به سقز و خانواده محترم #مهسا_امینی
…
امروز به یاد #مهسا_امینی در حیاط کوچک بند زنان زندان اوین با حضور حدود چهل نفر از زندانیان سیاسی زن مراسم مختصری برگزار شد.سرود خواندیم.در باره وضعیت پیش آماده حرف زدیم.زاری کردیم و به هم تسلیت گفتیم. یادمان آمد در این چهل و چند سال گذشته در این مملکت مصیبت آنقدر زیاد بوده که روزگار ما مردمان فقط به زاری و تسلیت گفتن به همدیگر گذشته است.
امروز همدیگر را دلداری دادیم.به خودمان گفتیم ایکاش در اینروزهای سخت در میان شما مردم، در کنار خواهران و مادران و دوستان مان بودیم. چون شنیده ایم مرگ مظلومانه مهسا دوباره شما را دور هم جمع کرده است!
اما مهسا اولین و آخرین قربانی نبود و نیست!
مرگ مهسا فقط بخشی از نتایج عملکرد زن ستیزانه حاکمیت مستبد دینی علیه زنان و جوانان این جامعه است، و در این میان زنان صرفا به خاطر زن بودن قربانی اصلی نگاه جنسیتزده حاکمان دینی و آنارشی سرمای داری حاکم بر این جامعه در چهل سال گذشته بودهاند. قربانی حکومتی که همواره با شان و منزلت انسانی و حقوق مردم ایران در ستیز بوده، و در این میان زنان در طی چهل و چند سال گذشته تاوان سختی پرداختهاند.
مرگ مهسا امینی در زمان بازداشت و سرکوب سیستماتیک زنان حاصل نگاه جزماندیشانه و بدوی حکومت بر جامعه زنان ایران است.
سوال این است؛ واقعا مهسا به کدامین گناه کشته شد!؟ سوال این است؛ مهسا و زنان ایران در چهل و چند ساله گذشته مگر چه میخواستهاند؟!
درست است؛ مهسا در راه تحقق یکی از حقوق اولیه انسانی ما یعنی حق آزادی پوشش زنان جان خود را از دست داد. اینک شاید زمان آن فرا رسیده برای تحقق این حق اولیه زنان، و برای مقابله با سرکوب زنان و جوانان همه ما مردم ایران در کنار یکدیگر هم پیمان شویم تا حاکمان جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی کنیم.
عالیه مطلب زاده
زندان اوین
۱۴۰۱/۶/۲۸
@sadra.abdollahi
#مهسا_امینی #نه_به_حجاب_اجباری #گشت_ارشاد #ایران #جمهوری_اسلام #زندان_اوین #بیانیه #یاری_مدنی_توانا #عالیه_مطلب_زاده نقاشی از #غزل_عبدالهی دختر عالیه مطلبزاده
@Tavaana_TavaanaTech
غزال عبدالهی، فرزند عالیه مطلبزاده نوشته:
«ارتباط تلفنی #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی با بیرون از زندان و با خانواده خود قطع شد! مقامات #زندان_اوین میگویند این موضوع به دستور مقامات قضایی انجام شده، در حالیکه هیچ کدام از این دو نفر ابلاغ رسمی قضایی در این مورد دریافت نکردهاند
در #اوین چه میگذرد که هر گونه تماسی قطع شده؟»
- به راستی چرا تماس تلفنی زندانیان را قطع کردهاند، چه چیزی را میخواهند مخفی نگاه دارند؟ به چه حقی این کار را میکنند؟
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ارتباط تلفنی #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی با بیرون از زندان و با خانواده خود قطع شد! مقامات #زندان_اوین میگویند این موضوع به دستور مقامات قضایی انجام شده، در حالیکه هیچ کدام از این دو نفر ابلاغ رسمی قضایی در این مورد دریافت نکردهاند
در #اوین چه میگذرد که هر گونه تماسی قطع شده؟»
- به راستی چرا تماس تلفنی زندانیان را قطع کردهاند، چه چیزی را میخواهند مخفی نگاه دارند؟ به چه حقی این کار را میکنند؟
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای کودکان، زنان و جوانان شهید سرزمینم…
حیدر بابا گویلر بوتون دوماندی
گونلریمیز بیر بیریندن یاماندی
بیر بیریزدن آیریلمایین آماندی…
هموطنان شجاع و آزاده؛ اینک بعد از چهل و چند سال، حکومت ملت ستیز جمهوری اسلامی برای مردمان این سرزمین فقط مظهر ویرانی و تباهی شده. وقتي مصيبتي برای یک ملت مي آيد فرق نمي كند ترک كرد لر عرب بلوج فارس، آثارش فقط يك چيز است؛ويراني و تباهی ...
در اعتراض و خیزش سراسری مردم ایران که همه جهانیان شاهد سرکوب و بازداشت و کشتار جوانان و زنان و کودکان این سرزمین هستند، در روز خاکسپاری آیلارحقی دختر زیبا، دانشجوی پزشکی تبریز نمی دانستم این تسلیت نامه را به یاد چه کسی و برای کدام خانواده بنویسم!
برای کدامیک از این فرزندان و دختران زیبا و شجاع این سرزمین سوگواری کنم، به کدام خانواده و هموطن هم زبان آذربایجانی ام تسلیت بگویم!برای حدیث نجفی یا برای یلدا آقافضلی یا برای اسرآ پناهی یا برای آیلار حقی…
درود و تسلیت بر این ملت، به خانواده آیلار حقی و همه خانواده های صبور و مقاوم آذربایجان ، که روزگار سختی را می گذارنند و من به عنوان یک زن ترک آذربایجانی به فرزندان و زنان این سرزمین افتخار می کنم.
در برابر خانواده های محترم دغدار و و این ملت : از بلوچستان تا خوزستان از کردستان تا خراسان از همدان تا مازندران و گیلان، از تهران تا اراک و اصفهان و شیراز و بندرعباس و کرج که در برابر ستمگران زمان ایستاده اند و مقاومت میکنند و پا پس نمی کشند سر تعظیم فرود می آورم.
از مهساامینی نماد زن-زندگی-آزادی تا کیان پیرفلک که این روزها نماد معصومیت از دست رفته فرزندان این خلق ستمدیده است.
از پشت دیوار بلند زندان اوین با بغضی عمیق و دلی اندوهگین اما امیدوار به شما زنان و جوانان هموطن آذربایجانی ام، از تبریز تا اردبیل، از ارومیه تا زنجان از خوی تا مغان، سلام می گویم.
افسوس که در این روزهای سخت در خیابان ها و میدان ها و محله های شهر شما نتوانستم از نزدیک در کنار خواهران و مادران و دختران دلیر این سرزمین باشم.
به شما زنان و جوانان می بالم که به ما آموختید تنها راه ما برای پایان استبداد و طلوع خورشید عدالت و آزادی، اتحاد مردمان این سرزمین است. به امید افراشته شدن پرچم آزادی از کناره های ارس تا سراسر ایران تا خلیج فارس.
۲۷ آبان ۱۴۰۱
زندان اوین
عالیه مطلب زاده
نایب رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران»
#عالیه_مطلب_زاده #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای کودکان، زنان و جوانان شهید سرزمینم…
حیدر بابا گویلر بوتون دوماندی
گونلریمیز بیر بیریندن یاماندی
بیر بیریزدن آیریلمایین آماندی…
هموطنان شجاع و آزاده؛ اینک بعد از چهل و چند سال، حکومت ملت ستیز جمهوری اسلامی برای مردمان این سرزمین فقط مظهر ویرانی و تباهی شده. وقتي مصيبتي برای یک ملت مي آيد فرق نمي كند ترک كرد لر عرب بلوج فارس، آثارش فقط يك چيز است؛ويراني و تباهی ...
در اعتراض و خیزش سراسری مردم ایران که همه جهانیان شاهد سرکوب و بازداشت و کشتار جوانان و زنان و کودکان این سرزمین هستند، در روز خاکسپاری آیلارحقی دختر زیبا، دانشجوی پزشکی تبریز نمی دانستم این تسلیت نامه را به یاد چه کسی و برای کدام خانواده بنویسم!
برای کدامیک از این فرزندان و دختران زیبا و شجاع این سرزمین سوگواری کنم، به کدام خانواده و هموطن هم زبان آذربایجانی ام تسلیت بگویم!برای حدیث نجفی یا برای یلدا آقافضلی یا برای اسرآ پناهی یا برای آیلار حقی…
درود و تسلیت بر این ملت، به خانواده آیلار حقی و همه خانواده های صبور و مقاوم آذربایجان ، که روزگار سختی را می گذارنند و من به عنوان یک زن ترک آذربایجانی به فرزندان و زنان این سرزمین افتخار می کنم.
در برابر خانواده های محترم دغدار و و این ملت : از بلوچستان تا خوزستان از کردستان تا خراسان از همدان تا مازندران و گیلان، از تهران تا اراک و اصفهان و شیراز و بندرعباس و کرج که در برابر ستمگران زمان ایستاده اند و مقاومت میکنند و پا پس نمی کشند سر تعظیم فرود می آورم.
از مهساامینی نماد زن-زندگی-آزادی تا کیان پیرفلک که این روزها نماد معصومیت از دست رفته فرزندان این خلق ستمدیده است.
از پشت دیوار بلند زندان اوین با بغضی عمیق و دلی اندوهگین اما امیدوار به شما زنان و جوانان هموطن آذربایجانی ام، از تبریز تا اردبیل، از ارومیه تا زنجان از خوی تا مغان، سلام می گویم.
افسوس که در این روزهای سخت در خیابان ها و میدان ها و محله های شهر شما نتوانستم از نزدیک در کنار خواهران و مادران و دختران دلیر این سرزمین باشم.
به شما زنان و جوانان می بالم که به ما آموختید تنها راه ما برای پایان استبداد و طلوع خورشید عدالت و آزادی، اتحاد مردمان این سرزمین است. به امید افراشته شدن پرچم آزادی از کناره های ارس تا سراسر ایران تا خلیج فارس.
۲۷ آبان ۱۴۰۱
زندان اوین
عالیه مطلب زاده
نایب رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران»
#عالیه_مطلب_زاده #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سه تن از فعالان مدنی که دو نفر از آنها در زندان اوین هستند، نامهای خطاب به ناهیدشیرپیشه، مادر جاویدنام پویا بختیاری نوشتند و تداوم حبس این مادر دادخواه را نشانه سستی ریشه استبداد و قدرت دادخواهی دانستند.
متن این نامه به شرح زیر است:
«ناهید عزیز چه سخت است تصور حبس تو پشت میلههای زندان به دست و اراده
کسانی که خون پسرت را بر سنگ فرش خیابانها ریختند. بی شک چنین ظلم فاحشی مایه رنج توست، اما روی دیگر آن افتخاری با شکوه برای مادری است که تحقق عدالت و دادخواهی را بر آزادی خود ترجیح داد. استبداد حدی برای ظلم و مرزی برای شکستن و داغی برای ننشاندن بر جان انسانها نمیشناسد. تداوم حبس تو چون سایر مادران دادخواه تصویری از سستی ریشه استبداد و استحکام و قدرت دادخواهی است.
جنبش دادخواهی زنده است.
نرگس محمدی
پوران ناظمی
عالیه مطلب زاده»
- تصویر دستخط نرگس محمدی
- پوران ناظمی اخیرا با قرار وثیقه موقتا آزاد شده است.
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده #پوران_ناظمی #ناهید_شیرپیشه #پویا_بختیاری #به_جرم_دادخواهی #به_جرم_مادری #مهسا_امینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این نامه به شرح زیر است:
«ناهید عزیز چه سخت است تصور حبس تو پشت میلههای زندان به دست و اراده
کسانی که خون پسرت را بر سنگ فرش خیابانها ریختند. بی شک چنین ظلم فاحشی مایه رنج توست، اما روی دیگر آن افتخاری با شکوه برای مادری است که تحقق عدالت و دادخواهی را بر آزادی خود ترجیح داد. استبداد حدی برای ظلم و مرزی برای شکستن و داغی برای ننشاندن بر جان انسانها نمیشناسد. تداوم حبس تو چون سایر مادران دادخواه تصویری از سستی ریشه استبداد و استحکام و قدرت دادخواهی است.
جنبش دادخواهی زنده است.
نرگس محمدی
پوران ناظمی
عالیه مطلب زاده»
- تصویر دستخط نرگس محمدی
- پوران ناظمی اخیرا با قرار وثیقه موقتا آزاد شده است.
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده #پوران_ناظمی #ناهید_شیرپیشه #پویا_بختیاری #به_جرم_دادخواهی #به_جرم_مادری #مهسا_امینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی سابق، عکاس و خبرنگار در شبکه ایکس نوشت که پس از احضار از سوی پلیس فتای کرج و درخواستش برای ارسال ابلاغ کتبی و قانونی، با وجود تعطیلی رسمی چهارشنبه، حسابهای بانکی او مسدود شده است. او افزود که ساکن تهران است و «ربطی به کرج ندارم.»
متن نوشته خانم مطلبزاده در روز چهارشنبه:
«صبح امروز طی یک تماس تلفنی به پلیس فتای کرج احضار شدم و تماس گیرنده گفت باید تا ظهر به این مرکز مراجعه کنم آن هم در روزی که تعطیل رسمی است و احضار به کرج که خارج از محدوده زندگی من یعنی تهران است. وقتی نپذیرفتم گفتند فردا مراجعه کن با این استدلال من که باید به ثنا ابلاغیه بفرستید، گفتند الان و تلفنی ابلاغ کردیم و اگر نیایی عواقبش باخودت.
حال سوال این است که همیشه پلیس فتا به طرق مختلف تاکید میکند که به هر پیام و تلفن ناشناسی اعتماد نکنید. با کنار هم گذاشتن همه این موارد تکلیف من شهروند چیست؟ به هشدارهای پلیس توجه کنم یا به تلفنی که ناشناس است و با گرفتن مجدد شماره تماس گیرنده با این پیام مواجه شدم شماره مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد.»
خانم مطلب زاده روز پنجشنبه نوشت:
«به دنبال احضار تلفنی از طرف پلیس فتای کرج در روز چهارشنبه و با وجود درخواست من برای ارسال ابلاغ کتبی و قانونی و با اینکه چهارشنبه تعطیل رسمی بود ساعاتی بعد حسابهای بانکی من مسدود شدند.»
لازم به ذکر است که احضار تلفنی غیرقانونی است، مسدودکردن حساب بانکی هم در پی عدم مراجعه غیرقانونی است!!
برای آشنایی با عالیه مطلبزاده:
روایت یک پرونده: عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی
https://tavaana.org/case_motalebzadeh/
#عالیه_مطلب_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن نوشته خانم مطلبزاده در روز چهارشنبه:
«صبح امروز طی یک تماس تلفنی به پلیس فتای کرج احضار شدم و تماس گیرنده گفت باید تا ظهر به این مرکز مراجعه کنم آن هم در روزی که تعطیل رسمی است و احضار به کرج که خارج از محدوده زندگی من یعنی تهران است. وقتی نپذیرفتم گفتند فردا مراجعه کن با این استدلال من که باید به ثنا ابلاغیه بفرستید، گفتند الان و تلفنی ابلاغ کردیم و اگر نیایی عواقبش باخودت.
حال سوال این است که همیشه پلیس فتا به طرق مختلف تاکید میکند که به هر پیام و تلفن ناشناسی اعتماد نکنید. با کنار هم گذاشتن همه این موارد تکلیف من شهروند چیست؟ به هشدارهای پلیس توجه کنم یا به تلفنی که ناشناس است و با گرفتن مجدد شماره تماس گیرنده با این پیام مواجه شدم شماره مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد.»
خانم مطلب زاده روز پنجشنبه نوشت:
«به دنبال احضار تلفنی از طرف پلیس فتای کرج در روز چهارشنبه و با وجود درخواست من برای ارسال ابلاغ کتبی و قانونی و با اینکه چهارشنبه تعطیل رسمی بود ساعاتی بعد حسابهای بانکی من مسدود شدند.»
لازم به ذکر است که احضار تلفنی غیرقانونی است، مسدودکردن حساب بانکی هم در پی عدم مراجعه غیرقانونی است!!
برای آشنایی با عالیه مطلبزاده:
روایت یک پرونده: عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی
https://tavaana.org/case_motalebzadeh/
#عالیه_مطلب_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عالیه مطلبزاده، روزنامهنگار، عکاس، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی سابق، در یادداشتی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، از ابتلایش به بیماری سرطان خبر داد، او در این یادداشت احضارهای پیاپی و تحت فشار بودن مداوم از طرف بازجویان و استرس و اضطراب را مانع از رسیدگی به موقع به وضعیت سلامتیاش عنوان کرد.
متن یادداشت خانم مطلبزاده به شرح زیر است:
دکتر سرش را تکان میدهد و با صدای آرام و ملایمی میپرسد:
«چرا زودتر نیومدی ماموگرافی؟»
این سوال ذهنم را به سوی گذشته میکشاند. پله به پله به عقب میروم و در تاریکی خاطرات غرق میشوم. «چرا زودتر نیامدم؟» این پرسش در ذهنم طنینانداز میشود و به یاد تلفنها و احضارهای این یک و نیم سال پس از آزادی میافتم. روزهای پر از فشار و استرسی که هر بار مانند طوفانی همه زندگی را در هم میپیچیدند.
بعد از زندان، هر بار که اطرافیانم به مراجعه به پزشک و انجام معاینات ضروری تأکید میکردند، به خودم میگفتم: «وقتی این ماجرا تمام شود، میروم.» اما ماجراها هیچگاه به پایان نمیرسیدند.
سالهاست که اخبار روز به روز بدتر میشوند و ما در چنگال خبرهای سرکوب، اعدامها، زندانها، و احتمال جنگ گرفتار هستیم. در میان این همه بحران، پرداختن به خود به راحتی فراموش میشود و تا زمانی که درد نیاید، حس نیاز به پزشک هم احساس نمی شود.
سپس، یک روز مثل همین امروز، ناگهان با توموری که در وجودت لانه کرده و آرام آرام بزرگتر و خطرناکتر میشود، مواجه میشوی. تودهای پنهان که دیگر حتی آشکار شدنش هم حیرتی در تو برنمیانگیزد.
شاید در بروز این درد تازه، تبار تو یا موروثی بودن بیماری اندکی حضور داشته باشد، اما سهم اصلی از آنِ احضارکنندههای درد و بیماری است. آن همه تحمیلِ اضطراب، فشار و زندان بر جانِ زنِ ایرانیِ معترض که تنها خواهانِ زندگی است، چنان که حق اوست.
همه تلخی ها و رنج ِ مدامِ سالها را پس میزنی و میکوشی زندگی را که در نبودنت تکه تکه شده، رفو کنی. میکوشی خودت را باز بیابی… اما هر بار احضارکنندگان به بهانهای دوباره به زندگیات هجوم میآورند و هر آنچه را که رشتهای، پنبه میکنند.
و حتی حال که در دور مداوم آزمایشها، مشاورهها و معاینه ها میچرخی و میچرخی، رهایت نمیکنند.
کسانی که ایران را به پرتگاه فقر و جنگ کشاندهاند، نگرانند که نکند تو امنیت کشور را به خطر بیندازی!
و طنین زنگ تلفن با شمارههای ناشناس مدام در گوشات تکرار می شود و پژواک صدای پزشک، که با آن میآمیزد:
«سعی کن از شرایط غم، اضطراب و استرسها دور باشی!»
و من که حتی حسابهای بانکیام برای حفظ امنیت کشور مسدود شده است، سعی میکنم آرام بمانم.
هر روز اخبار را میخوانم و صدای پای جنگ را که نزدیک و نزدیکتر میشود، میشنوم و سعی میکنم آرام بمانم.
هزینههای سرسامآور سونوگرافی، ام آر آی، آزمایشگاه، ارقام جراحی و … را میبینم و باز سعی میکنم آرام بمانم.
در میان انبوه زنان بیمار که برگههای آزمایش در دست، بیرمق و خسته از پلهها بالا و پایین میروند، یاد زندانیان و دوستان در بندم دوباره زنده میشود. جایی که خبر از هیچ آزمایش یا معاینهای نیست و تا بیماری در مرحله نهایی عود نکند، هیچ مبتلایی از آن باخبر نمیشود. و سعی میکنم آرام بمانم!
هر چند که مدتها است باورم به «انسان» که معجزه اش میپنداشتم، همچون قبل نیست اما همچنان پا سفت میکنم تا آرام بمانم به خاطر مبارزهای که این بار ماهیتی دیگرگونه دارد؛ مبارزهای از جنس ماندن و بودن.
بودن در رویای روشن فردای آزاد و آباد وطن. بودنی آن قدر قوی که با هیچ اضطرابی نتوانند زیباترین رویای جانت را از تو بگیرند.
این مبارزه نه تنها برای بقاء، بلکه برای زندگی کردن است؛ برای داشتن حق انتخاب، برای داشتن صدایی که شنیده شود، صدای رسای زن، زندگی، آزادی …و برای ساختن آیندهای که شایستهاش هستیم.
عالیه مطلبزاده
آبان ۱۴۰۳
- آن طور که مطلع شدهایم، ایشان فردا تحت عمل جراحی قرار خواهند گرفت و پس از آن دوره شیمیدرمانی آغاز خواهد شد
امیدواریم روند درمان به خوبی پیش برود و خانم مطلبزاده سلامت خود را بازیابد.
#عالیه_مطلب_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن یادداشت خانم مطلبزاده به شرح زیر است:
دکتر سرش را تکان میدهد و با صدای آرام و ملایمی میپرسد:
«چرا زودتر نیومدی ماموگرافی؟»
این سوال ذهنم را به سوی گذشته میکشاند. پله به پله به عقب میروم و در تاریکی خاطرات غرق میشوم. «چرا زودتر نیامدم؟» این پرسش در ذهنم طنینانداز میشود و به یاد تلفنها و احضارهای این یک و نیم سال پس از آزادی میافتم. روزهای پر از فشار و استرسی که هر بار مانند طوفانی همه زندگی را در هم میپیچیدند.
بعد از زندان، هر بار که اطرافیانم به مراجعه به پزشک و انجام معاینات ضروری تأکید میکردند، به خودم میگفتم: «وقتی این ماجرا تمام شود، میروم.» اما ماجراها هیچگاه به پایان نمیرسیدند.
سالهاست که اخبار روز به روز بدتر میشوند و ما در چنگال خبرهای سرکوب، اعدامها، زندانها، و احتمال جنگ گرفتار هستیم. در میان این همه بحران، پرداختن به خود به راحتی فراموش میشود و تا زمانی که درد نیاید، حس نیاز به پزشک هم احساس نمی شود.
سپس، یک روز مثل همین امروز، ناگهان با توموری که در وجودت لانه کرده و آرام آرام بزرگتر و خطرناکتر میشود، مواجه میشوی. تودهای پنهان که دیگر حتی آشکار شدنش هم حیرتی در تو برنمیانگیزد.
شاید در بروز این درد تازه، تبار تو یا موروثی بودن بیماری اندکی حضور داشته باشد، اما سهم اصلی از آنِ احضارکنندههای درد و بیماری است. آن همه تحمیلِ اضطراب، فشار و زندان بر جانِ زنِ ایرانیِ معترض که تنها خواهانِ زندگی است، چنان که حق اوست.
همه تلخی ها و رنج ِ مدامِ سالها را پس میزنی و میکوشی زندگی را که در نبودنت تکه تکه شده، رفو کنی. میکوشی خودت را باز بیابی… اما هر بار احضارکنندگان به بهانهای دوباره به زندگیات هجوم میآورند و هر آنچه را که رشتهای، پنبه میکنند.
و حتی حال که در دور مداوم آزمایشها، مشاورهها و معاینه ها میچرخی و میچرخی، رهایت نمیکنند.
کسانی که ایران را به پرتگاه فقر و جنگ کشاندهاند، نگرانند که نکند تو امنیت کشور را به خطر بیندازی!
و طنین زنگ تلفن با شمارههای ناشناس مدام در گوشات تکرار می شود و پژواک صدای پزشک، که با آن میآمیزد:
«سعی کن از شرایط غم، اضطراب و استرسها دور باشی!»
و من که حتی حسابهای بانکیام برای حفظ امنیت کشور مسدود شده است، سعی میکنم آرام بمانم.
هر روز اخبار را میخوانم و صدای پای جنگ را که نزدیک و نزدیکتر میشود، میشنوم و سعی میکنم آرام بمانم.
هزینههای سرسامآور سونوگرافی، ام آر آی، آزمایشگاه، ارقام جراحی و … را میبینم و باز سعی میکنم آرام بمانم.
در میان انبوه زنان بیمار که برگههای آزمایش در دست، بیرمق و خسته از پلهها بالا و پایین میروند، یاد زندانیان و دوستان در بندم دوباره زنده میشود. جایی که خبر از هیچ آزمایش یا معاینهای نیست و تا بیماری در مرحله نهایی عود نکند، هیچ مبتلایی از آن باخبر نمیشود. و سعی میکنم آرام بمانم!
هر چند که مدتها است باورم به «انسان» که معجزه اش میپنداشتم، همچون قبل نیست اما همچنان پا سفت میکنم تا آرام بمانم به خاطر مبارزهای که این بار ماهیتی دیگرگونه دارد؛ مبارزهای از جنس ماندن و بودن.
بودن در رویای روشن فردای آزاد و آباد وطن. بودنی آن قدر قوی که با هیچ اضطرابی نتوانند زیباترین رویای جانت را از تو بگیرند.
این مبارزه نه تنها برای بقاء، بلکه برای زندگی کردن است؛ برای داشتن حق انتخاب، برای داشتن صدایی که شنیده شود، صدای رسای زن، زندگی، آزادی …و برای ساختن آیندهای که شایستهاش هستیم.
عالیه مطلبزاده
آبان ۱۴۰۳
- آن طور که مطلع شدهایم، ایشان فردا تحت عمل جراحی قرار خواهند گرفت و پس از آن دوره شیمیدرمانی آغاز خواهد شد
امیدواریم روند درمان به خوبی پیش برود و خانم مطلبزاده سلامت خود را بازیابد.
#عالیه_مطلب_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech