فریبا کمال آبادی پس از ده سال با پایان دوران محکومیت آزاد شد
به گزارش خبرگزاری پیام نیوز فریبا کمال آبادی یکی از مدیران جامعه بهایی ایران پس از ده سال از زندان اوین آزاد شد.
خانم کمال آبادی وقتی بازداشت می شد، دخترش کودک بود. وقتی دخترش ازدواج می کرد، به او برای حضور در مراسم ازدواج مرخصی ندادند و تنها پس از زایمان دخترش ۵ روز مرخصی به وی داده شد.
فریبا کمال آبادی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ در تهران بازداشت و پس از مدتی به زندان اوین منتقل شد که در طول دوران حضور در زندان، وی به همراه دیگر مدیران جامعه بهایی ایران هر کدام در دادگاه به بیست سال زندان محکوم شد که این حکم پس از گذشت هشت سال و نیم به ده سال زندان کاهش پیدا کرد که هم اکنون این مدیر جامعه بهایی ایران پس از گذشت ده سال از زندان آزاد شدند.
بنابر این گزارش پیشتر فریبا کمال آبادی طی ده سال اخیر تنها یک مرتبه به مرخصی پنج روزه آمد که در تاریخ ۲۰ اردیبهشت از بند نسوان زندان اوین مرخص و در تاریخ ۲۶ اردیبهشت نیز به زندان بازگشت.
هم اکنون پس از آزادی مهوش ثابت شهریاری و فریبا کمال آبادی تعدادی دیگر از زندان بهایی و غیربهایی در زندان اوین محبوس می باشد.
فریبا کمال آبادی هنگامی که به مرخصی آمد و فایزه هاشمی رفسنجانی با وی دیدار کرد، اکثر رسانه های فارسی زبان این دیدار و مرخصی یکی از مدیران(سابق) جامعه بهایی را پوشش دادند.
فریبا کمال آبادی در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷به همراه پنج مدیر جامعه بهایی دیگر در منزلشان بازداشت شده اند و خانم مهوش ثابت پیش از آنان در مشهد بازداشت شده بود.
بنابر گزارشها جلسات دادگاه در زمستان ۱۳۸۸و بهار ۱۳۸۹ زیر نظر "قاضی مقیسه" در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. "مهناز پراکند"، وکیل این پرونده ضمن اشاره به محدودیتهای فراوان برای دیدار با موکلان خود و دفاع از آنها، درباره اتهام جاسوسی برای اسرائیل میگوید: "مرکز بهاییها یعنی بیتالعدل در اسرائیل واقع شده است. آنها به این موضوع استناد میکردند که اسرائیل از بیتالعدل مالیات نمیگیرد پس معلوم میشود شما در ازای این موضوع برای آنها جاسوسی میکنید. جنس استدلالها از این نوع بود."
فریبا کمال آبادی در تاریخ ۱۷ مرداد سال ۱۳۸۹ پس از دو سال و نیم انفرادی در بازداشتگاه های موقت به بیست سال حبس محکوم شد، در حالیکه هیچیک از اتهامات وارد شده را نپذیرفته بود. بر اساس این حکم، هریک از اعضای گروه «یاران ایران» به بیست سال زندان و در مجموع به ۱۴۰ سال زندان محکوم شدند. در تاریخ ۲۴ شهریور سال ۱۳۸۹ دادگاه تجدید نظر پس از حذف اتهاماتی چون جاسوسی و همکاری با دولت اسرائیل، این حکم را به ۱۰ سال کاهش داد. این حکم به صورت شفاهی به وکیل فریبا کمال آبادی ابلاغ شد اما نهایتا حکم دادگاه تجدید نظر از سوی دادستان کل کشور، برخلاف شریعت تشخیص داده شد و به ۲۰ سال افزایش یافت و حکم ۲۰ سال زندان به فریبا کمال آبادی و شش عضو دیگر یاران ایران به صورت رسمی ابلاغ شد.اما پس از گذشت ۸ سال و نیم از دوران محکومیت مدیران(سابق) جامعه بهایی ایران این حکم پس از اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی به ده سال زندانی کاهش یافت.
فریبا کمال آبادی چند باری در زندانهای مختلف جابجا شد. وی که از زمان بازداشت در زندان اوین بود، در تاریخ هفدهم مرداد ۱۳۸۹همراه با سایر رهبران بهایی به زندان رجاییشهر منتقل شد. در پی انحلال بند زنان زندان رجاییشهر در سیزدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۰، همراه با " مهوش ثابت شهریاری " یکی دیگر از مدیران جامعه بهایی ایران به "زندان قرچک ورامین" منتقل شد.دو هفته بعد آنها مجددا به بند زنان زندان اوین فرستاده شدند.
goo.gl/cPvr8r
برای آشنایی بیشتر با فریبا کمالآبادی:
فریباکمالآبادی؛ بیست سال زندان برای بهایی بودن
https://goo.gl/8kEkQ3
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش خبرگزاری پیام نیوز فریبا کمال آبادی یکی از مدیران جامعه بهایی ایران پس از ده سال از زندان اوین آزاد شد.
خانم کمال آبادی وقتی بازداشت می شد، دخترش کودک بود. وقتی دخترش ازدواج می کرد، به او برای حضور در مراسم ازدواج مرخصی ندادند و تنها پس از زایمان دخترش ۵ روز مرخصی به وی داده شد.
فریبا کمال آبادی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ در تهران بازداشت و پس از مدتی به زندان اوین منتقل شد که در طول دوران حضور در زندان، وی به همراه دیگر مدیران جامعه بهایی ایران هر کدام در دادگاه به بیست سال زندان محکوم شد که این حکم پس از گذشت هشت سال و نیم به ده سال زندان کاهش پیدا کرد که هم اکنون این مدیر جامعه بهایی ایران پس از گذشت ده سال از زندان آزاد شدند.
بنابر این گزارش پیشتر فریبا کمال آبادی طی ده سال اخیر تنها یک مرتبه به مرخصی پنج روزه آمد که در تاریخ ۲۰ اردیبهشت از بند نسوان زندان اوین مرخص و در تاریخ ۲۶ اردیبهشت نیز به زندان بازگشت.
هم اکنون پس از آزادی مهوش ثابت شهریاری و فریبا کمال آبادی تعدادی دیگر از زندان بهایی و غیربهایی در زندان اوین محبوس می باشد.
فریبا کمال آبادی هنگامی که به مرخصی آمد و فایزه هاشمی رفسنجانی با وی دیدار کرد، اکثر رسانه های فارسی زبان این دیدار و مرخصی یکی از مدیران(سابق) جامعه بهایی را پوشش دادند.
فریبا کمال آبادی در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷به همراه پنج مدیر جامعه بهایی دیگر در منزلشان بازداشت شده اند و خانم مهوش ثابت پیش از آنان در مشهد بازداشت شده بود.
بنابر گزارشها جلسات دادگاه در زمستان ۱۳۸۸و بهار ۱۳۸۹ زیر نظر "قاضی مقیسه" در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. "مهناز پراکند"، وکیل این پرونده ضمن اشاره به محدودیتهای فراوان برای دیدار با موکلان خود و دفاع از آنها، درباره اتهام جاسوسی برای اسرائیل میگوید: "مرکز بهاییها یعنی بیتالعدل در اسرائیل واقع شده است. آنها به این موضوع استناد میکردند که اسرائیل از بیتالعدل مالیات نمیگیرد پس معلوم میشود شما در ازای این موضوع برای آنها جاسوسی میکنید. جنس استدلالها از این نوع بود."
فریبا کمال آبادی در تاریخ ۱۷ مرداد سال ۱۳۸۹ پس از دو سال و نیم انفرادی در بازداشتگاه های موقت به بیست سال حبس محکوم شد، در حالیکه هیچیک از اتهامات وارد شده را نپذیرفته بود. بر اساس این حکم، هریک از اعضای گروه «یاران ایران» به بیست سال زندان و در مجموع به ۱۴۰ سال زندان محکوم شدند. در تاریخ ۲۴ شهریور سال ۱۳۸۹ دادگاه تجدید نظر پس از حذف اتهاماتی چون جاسوسی و همکاری با دولت اسرائیل، این حکم را به ۱۰ سال کاهش داد. این حکم به صورت شفاهی به وکیل فریبا کمال آبادی ابلاغ شد اما نهایتا حکم دادگاه تجدید نظر از سوی دادستان کل کشور، برخلاف شریعت تشخیص داده شد و به ۲۰ سال افزایش یافت و حکم ۲۰ سال زندان به فریبا کمال آبادی و شش عضو دیگر یاران ایران به صورت رسمی ابلاغ شد.اما پس از گذشت ۸ سال و نیم از دوران محکومیت مدیران(سابق) جامعه بهایی ایران این حکم پس از اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی به ده سال زندانی کاهش یافت.
فریبا کمال آبادی چند باری در زندانهای مختلف جابجا شد. وی که از زمان بازداشت در زندان اوین بود، در تاریخ هفدهم مرداد ۱۳۸۹همراه با سایر رهبران بهایی به زندان رجاییشهر منتقل شد. در پی انحلال بند زنان زندان رجاییشهر در سیزدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۰، همراه با " مهوش ثابت شهریاری " یکی دیگر از مدیران جامعه بهایی ایران به "زندان قرچک ورامین" منتقل شد.دو هفته بعد آنها مجددا به بند زنان زندان اوین فرستاده شدند.
goo.gl/cPvr8r
برای آشنایی بیشتر با فریبا کمالآبادی:
فریباکمالآبادی؛ بیست سال زندان برای بهایی بودن
https://goo.gl/8kEkQ3
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. فریبا کمال آبادی پس از ده سال با پایان دوران محکومیت آزاد شد به گزارش خبرگزاری پیام نیوز فریبا کمال آبادی یکی از مدیران جامعه #بهایی ایران پس از ده سال از زندان اوین آزاد شد. خانم کمال آبادی وقتی بازداشت می شد، دخترش کودک بود. وقتی دخترش ازدواج می کرد،…
مهوش ثابت (شهریاری) و فریبا کمال آبادی، از اعضای سابق مدیران جامعه بهائی ایران موسوم به “یاران ایران”، امروز یکشنبه ۹ مرداد، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
امروز یکشنبه ۹ مردادماه، دستکم دو شهروند بهائی ساکن کرج به نام های سامان استوار و عفیف نعیمی (از اعضای سابق مدیران محفل بهائی ایران، موسوم به یاران ایران) توسط ماموران امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
همچنین منازل و محل کار این شهروندان به همراه چهار شهروند دیگر به اسامی نصیر هروی، کامیار حبیبی، مظفر نبیلی و سارا شعبان توسط ماموران امنیتی تفتیش شده و برخی از لوازم شخصی آنها از جمله موبایل، لوازم الکترونیک، و آثار مربوط به آئین بهائی ضبط شد. از میان این افراد کامیار حبیبی پس از تفتیش منزل، محل کارش نیز تفتیش و پلمب شده است. او به همراه سامان استوار، در زمینه آهنگ سازی فعالیت دارند.
روز جاری منزل "راحله کشانی" از بهائیان ساکن شیراز توسط مامورین امنیتی تفتیش و اموال شخصی و مذهبی ایشان توقیف گردید، بر طبق اخبار یکمنبع مطلع؛ فعلا راحله کشانی بدلیل کسالتِ بعد از عملِ جراحی بازداشت نشده است.
“یاران ایران” نام گروهی بود که فعالیتهای اداری جامعهٔ بهائی را در غیاب محفل روحانی ملی که به دستور نظام جمهوری اسلامی تعطیل شد، در ایران هدایت میکرد. این گروه جایگزین محفل ملی ایران پس از تعطیلی نظام اداری بهائی و تشکیلات بهائی به دستور حکومت بود. “یاران ایران” که در حال حاضر منحل شده است، وظیفهٔ رسیدگی به امور اجتماعی و معنوی جامعهٔ بهائیان ایران را داشت.
لازم به اشاره است که فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت (شهریاری)، عفیف نعیمی، بهروز توکلی، جمال الدین خانجانی، سعید رضایی و وحید تیزفهم، از اعضای سابق “یاران ایران” بودند.
تا لحظه تنظیم این گزارش، از اتهامات مطروحه و محل نگهداری این افراد اطلاعی در دست نیست.
#مهوش_ثابت، #فریبا_کمال_آبادی و #عفیف_نعیمی پیشتر هر یک به مدت ده سال حبس را تحمل کردهاند.
در طی چند ماه اخیر، بازداشت و آزار #بهائیان ایران، افزایش یافته است.
- در تنظیم این گزارش از مطالب خبرگزاری هرانا و مطالب ارسالی مخاطبان توانا، استفاده شده است.
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهوش ثابت (شهریاری) و فریبا کمال آبادی، از اعضای سابق مدیران جامعه بهائی ایران موسوم به “یاران ایران”، امروز یکشنبه ۹ مرداد، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
امروز یکشنبه ۹ مردادماه، دستکم دو شهروند بهائی ساکن کرج به نام های سامان استوار و عفیف نعیمی (از اعضای سابق مدیران محفل بهائی ایران، موسوم به یاران ایران) توسط ماموران امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
همچنین منازل و محل کار این شهروندان به همراه چهار شهروند دیگر به اسامی نصیر هروی، کامیار حبیبی، مظفر نبیلی و سارا شعبان توسط ماموران امنیتی تفتیش شده و برخی از لوازم شخصی آنها از جمله موبایل، لوازم الکترونیک، و آثار مربوط به آئین بهائی ضبط شد. از میان این افراد کامیار حبیبی پس از تفتیش منزل، محل کارش نیز تفتیش و پلمب شده است. او به همراه سامان استوار، در زمینه آهنگ سازی فعالیت دارند.
روز جاری منزل "راحله کشانی" از بهائیان ساکن شیراز توسط مامورین امنیتی تفتیش و اموال شخصی و مذهبی ایشان توقیف گردید، بر طبق اخبار یکمنبع مطلع؛ فعلا راحله کشانی بدلیل کسالتِ بعد از عملِ جراحی بازداشت نشده است.
“یاران ایران” نام گروهی بود که فعالیتهای اداری جامعهٔ بهائی را در غیاب محفل روحانی ملی که به دستور نظام جمهوری اسلامی تعطیل شد، در ایران هدایت میکرد. این گروه جایگزین محفل ملی ایران پس از تعطیلی نظام اداری بهائی و تشکیلات بهائی به دستور حکومت بود. “یاران ایران” که در حال حاضر منحل شده است، وظیفهٔ رسیدگی به امور اجتماعی و معنوی جامعهٔ بهائیان ایران را داشت.
لازم به اشاره است که فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت (شهریاری)، عفیف نعیمی، بهروز توکلی، جمال الدین خانجانی، سعید رضایی و وحید تیزفهم، از اعضای سابق “یاران ایران” بودند.
تا لحظه تنظیم این گزارش، از اتهامات مطروحه و محل نگهداری این افراد اطلاعی در دست نیست.
#مهوش_ثابت، #فریبا_کمال_آبادی و #عفیف_نعیمی پیشتر هر یک به مدت ده سال حبس را تحمل کردهاند.
در طی چند ماه اخیر، بازداشت و آزار #بهائیان ایران، افزایش یافته است.
- در تنظیم این گزارش از مطالب خبرگزاری هرانا و مطالب ارسالی مخاطبان توانا، استفاده شده است.
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آتنا دائمی، در یک رشته توییت در خصوص وضعیت و امکانات زندان زنان نوشته و آراستن خود در زندان و تلاش برای سرزندگی را ناشی از مقاومت زندانیان برای غلبه بر شرایط موجود در آن مکان و ناکامگذاشتن مزدوران عنوان کرده است:
1️⃣ پیرو بحث ها و حملات به زنان زندانی به دلیل ظاهر آنها پس از آزادی از زندان، بخشی از دیدهها و تجربیات خودم در سه زندان اوین، قرچک، لاکان و همچنین سلول انفرادی را نوشتم که به دلیل طولانی بودن به صورت عکس منتشر میکنم!
#زن_زندگی_آزادی
|
2️⃣ در زندان اوین تمامی امکانات رفاهی موجود به واسطه مبارزات زندانیان سیاسی و اعتصابات و اعتراضات طولانی آنها در زندان به دست آمده است…
#مریم_اکبری_منفرد
|
3️⃣ ج.ا از طریق فروشگاهها در تمام زندانها روزانه سودهای هنگفتی به جیب میزند و اکثر اقلامی را که زندانیان (خصوصا با جرائم مالی) طالب آن باشند به فروش میرسانند در حالی که بسیاری از این کالاها را خود زندان باید در اختیار زندانی بگذارد.
#فریبا_کمال_آبادی
|
4️⃣ آیا در زندان امکان رنگ کردن مو و آرایش صورت وجود دارد؟ آیا زندانبانها توانستهاند مانع رشد و بروز خلاقیتهای زندانیان شوند؟!
#زهرا_زهتابچی
|
5️⃣ در ذهن تعدادی نمیگنجد که زندانی در تمام مدتِ زندان در نبرد با قدرتی است که میخواهد زندگی او را نابود کند و از همین رو از هر چیزی برای نشان دادن زنده بودن و مقاومت خود استفاده میکند!
#مهوش_شهریاری
|
6️⃣ آراستگی و شادی یکی از رموز زنان اوین برای مقاومت و نمایش قدرت و سرزندگی و شادابی خود به مزدوران ج.ا بود!
#زینب_جلالیان
|
7️⃣ اولین درس زندان به زندانی این است که هر چند به سختی اما میتوانی با حداقل امکاناتِ موجود زندگی خود را بگذرانی و از کشف راههای جدید و خلاقانه برای حل مشکلات خود، خوشحال باشی و در دل به ریش آنها که محدودت کردند بخندی!!!
#فاطمه_مثنی
|
8️⃣ فراموش نکنید که عامل تمام مشکلات ما ج.ا ست و نمیدانید مزدورانِ آن تا چه حد خوشحال میشوند که عده ای همچون آنها،زندان را هتل خطاب کنند و مقاومت زندانی را نادیده بگیرند!
#مهسا_امینی
AtenaDaemi
سپاس از وحیدانلاین به خاطر تنظیم متن و لینکها در کانال خوبش
#آرمیتا_عباسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
1️⃣ پیرو بحث ها و حملات به زنان زندانی به دلیل ظاهر آنها پس از آزادی از زندان، بخشی از دیدهها و تجربیات خودم در سه زندان اوین، قرچک، لاکان و همچنین سلول انفرادی را نوشتم که به دلیل طولانی بودن به صورت عکس منتشر میکنم!
#زن_زندگی_آزادی
|
2️⃣ در زندان اوین تمامی امکانات رفاهی موجود به واسطه مبارزات زندانیان سیاسی و اعتصابات و اعتراضات طولانی آنها در زندان به دست آمده است…
#مریم_اکبری_منفرد
|
3️⃣ ج.ا از طریق فروشگاهها در تمام زندانها روزانه سودهای هنگفتی به جیب میزند و اکثر اقلامی را که زندانیان (خصوصا با جرائم مالی) طالب آن باشند به فروش میرسانند در حالی که بسیاری از این کالاها را خود زندان باید در اختیار زندانی بگذارد.
#فریبا_کمال_آبادی
|
4️⃣ آیا در زندان امکان رنگ کردن مو و آرایش صورت وجود دارد؟ آیا زندانبانها توانستهاند مانع رشد و بروز خلاقیتهای زندانیان شوند؟!
#زهرا_زهتابچی
|
5️⃣ در ذهن تعدادی نمیگنجد که زندانی در تمام مدتِ زندان در نبرد با قدرتی است که میخواهد زندگی او را نابود کند و از همین رو از هر چیزی برای نشان دادن زنده بودن و مقاومت خود استفاده میکند!
#مهوش_شهریاری
|
6️⃣ آراستگی و شادی یکی از رموز زنان اوین برای مقاومت و نمایش قدرت و سرزندگی و شادابی خود به مزدوران ج.ا بود!
#زینب_جلالیان
|
7️⃣ اولین درس زندان به زندانی این است که هر چند به سختی اما میتوانی با حداقل امکاناتِ موجود زندگی خود را بگذرانی و از کشف راههای جدید و خلاقانه برای حل مشکلات خود، خوشحال باشی و در دل به ریش آنها که محدودت کردند بخندی!!!
#فاطمه_مثنی
|
8️⃣ فراموش نکنید که عامل تمام مشکلات ما ج.ا ست و نمیدانید مزدورانِ آن تا چه حد خوشحال میشوند که عده ای همچون آنها،زندان را هتل خطاب کنند و مقاومت زندانی را نادیده بگیرند!
#مهسا_امینی
AtenaDaemi
سپاس از وحیدانلاین به خاطر تنظیم متن و لینکها در کانال خوبش
#آرمیتا_عباسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عشق میجوشد و مفری برای بروز و تعینش مییابد
فریبا کمالآبادی، شهروند بهائی زندانی، در نامهای از زندان خطاب به نوهاش مینویسد:
«عشق میجوشد و مفری برای بروز و تعینش مییابد. گاهی به صورت دعا برای سلامتیات از اعماق قلب و لسانم جاری میشود، گاهی به صورت کلماتی خطاب به اطرافیانم ظاهر میگردد که از روزشمار آمدنت برایشان میگویم و زمانی نیز خود را به صورت حلقههای نخ در میآورد که دست بر گردن میل بافتنی افکنده، او را تنگ در آغوش گرفته و سرانجام به صورت لباسی یا پتویی برایت شکل میگیرد. با همه این ها عطش دیدن و بوییدنت آرام نمیگیرد.»
فریبا کمالآبادی، در این نامه به ستمهایی که جمهوری اسلامی بر هممیهنان بهائیمان روا داشته اشاره میکند.
آموزشکده توانا این نامه را به صورت کتاب صوتی منتشر کرده است.
ویدئو، بریدهای از نامههای عاشقانه زندان است که پیش از این منتشر شده بود.
https://www.youtube.com/watch?v=iIh4G8Vq8fk
#کتاب_صوتی #فریبا_کمال_آبادی #نامه_های_زندان #صدای_پای_صبح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فریبا کمالآبادی، شهروند بهائی زندانی، در نامهای از زندان خطاب به نوهاش مینویسد:
«عشق میجوشد و مفری برای بروز و تعینش مییابد. گاهی به صورت دعا برای سلامتیات از اعماق قلب و لسانم جاری میشود، گاهی به صورت کلماتی خطاب به اطرافیانم ظاهر میگردد که از روزشمار آمدنت برایشان میگویم و زمانی نیز خود را به صورت حلقههای نخ در میآورد که دست بر گردن میل بافتنی افکنده، او را تنگ در آغوش گرفته و سرانجام به صورت لباسی یا پتویی برایت شکل میگیرد. با همه این ها عطش دیدن و بوییدنت آرام نمیگیرد.»
فریبا کمالآبادی، در این نامه به ستمهایی که جمهوری اسلامی بر هممیهنان بهائیمان روا داشته اشاره میکند.
آموزشکده توانا این نامه را به صورت کتاب صوتی منتشر کرده است.
ویدئو، بریدهای از نامههای عاشقانه زندان است که پیش از این منتشر شده بود.
https://www.youtube.com/watch?v=iIh4G8Vq8fk
#کتاب_صوتی #فریبا_کمال_آبادی #نامه_های_زندان #صدای_پای_صبح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دلنوشته همبندیان فعلی و پیشین فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری: ایستادگی بر باور و عقیده، درسیست که از یارانمان میآموزیم
تعدادی از دوستان و همبندیانِ فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری، در سالگرد بازداشت ایشان در دلنوشتهای، ضمن اشاره به محرومیتهای بهائیان در ایران، شعری را به این دو عزیز تقدیم کردهاند.
مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی پیشتر و در پرونده اول، به اعدام محکوم شده بودند که این حکم بعدها به بیست سال حبس و سپس به ده سال محکومیت قطعی کاهش یافت. ایشان حدود سه سال در اطلاعات مشهد و بند ۲۰۹ اوین در سلولهای انفرادی محبوس بودهاند و مجموعا بیش از یازدهسال در زندانهای گوهردشت کرج، قرچک ورامین و اوین تحمل حبس نمودهاند.. مهوش شهریاری در شهریور ۹۶ و فریبا کمالآبادی در آبان همان سال پس از پایان دوره محکومیت ده ساله از زندان آزاد شدند و مجددا در تابستان ۱۴۰۱ بازداشت و پس از تحمل ماهها انفرادی و بدون ارائه هیچگونه ادلهای مبنی بر ارتکاب جرم، توسط ایمان افشاری به ده سال حبس محکوم شدند. هماکنون در بند زنان زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری میکنند.
سال ۹۶ که پس از ده سال حبس و در فاصله کوتاهی از هم آزاد شدند، تصور نمیکردیم دوباره محکوم شوند. دوباره بازداشت و انفرادی و بازجویی. دوباره ده سال حبس که میشود بیست سال برای هر کدام. بیست سال دوری از خانه. بیست سال دوری از آغوش فرزندان. به سبب باوری، عقیدهای، ایمانی متفاوت از حاکمان.
یکسال پیش در چنین روزهایی خبر بازداشت مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی تلخیِ سالهای حبس و انفرادیِ پیشینشان را در ذهنمان تداعی کرد. مهوش و فریبا بیش از یازده سال از عمر خود را تاکنون در زندان گذراندهاند و حدود سه سال را در سلولهای انفرادی. بیش از صدها بار محروم بودهاند از به آغوش کشیدن فرزندانشان و بوسیدن نوههایی که طی سالهای طولانی حبس متولد شدهاند. و بیش از چهار هزار روز محروم بودهاند از آزادی.
محکومیت دوباره برای یارانمان و محرومیت جامعه بهائی از کلیه حقوق شهروندی از کودکی تا کهنسالی و حتا به هنگام خاکسپاری عزیزانشان لجاجتی ناشی از عدم عقلانیت است و برآمده از تعصبی عبوس. ضعفیست در برابر حقانیتی که با آزادی معاوضه نشد. ایستادگی بر باور و عقیده، درسیست که از یارانمان میآموزیم، اگرچه دربند بودنشان تلخیِ این روزهایمان را دوچندان کرده است.
ادامه در اینجا
منبع صفحه گلرخ ایرایی
#فریبا_کمال_آبادی #مهوش_ثابت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تعدادی از دوستان و همبندیانِ فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری، در سالگرد بازداشت ایشان در دلنوشتهای، ضمن اشاره به محرومیتهای بهائیان در ایران، شعری را به این دو عزیز تقدیم کردهاند.
مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی پیشتر و در پرونده اول، به اعدام محکوم شده بودند که این حکم بعدها به بیست سال حبس و سپس به ده سال محکومیت قطعی کاهش یافت. ایشان حدود سه سال در اطلاعات مشهد و بند ۲۰۹ اوین در سلولهای انفرادی محبوس بودهاند و مجموعا بیش از یازدهسال در زندانهای گوهردشت کرج، قرچک ورامین و اوین تحمل حبس نمودهاند.. مهوش شهریاری در شهریور ۹۶ و فریبا کمالآبادی در آبان همان سال پس از پایان دوره محکومیت ده ساله از زندان آزاد شدند و مجددا در تابستان ۱۴۰۱ بازداشت و پس از تحمل ماهها انفرادی و بدون ارائه هیچگونه ادلهای مبنی بر ارتکاب جرم، توسط ایمان افشاری به ده سال حبس محکوم شدند. هماکنون در بند زنان زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری میکنند.
سال ۹۶ که پس از ده سال حبس و در فاصله کوتاهی از هم آزاد شدند، تصور نمیکردیم دوباره محکوم شوند. دوباره بازداشت و انفرادی و بازجویی. دوباره ده سال حبس که میشود بیست سال برای هر کدام. بیست سال دوری از خانه. بیست سال دوری از آغوش فرزندان. به سبب باوری، عقیدهای، ایمانی متفاوت از حاکمان.
یکسال پیش در چنین روزهایی خبر بازداشت مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی تلخیِ سالهای حبس و انفرادیِ پیشینشان را در ذهنمان تداعی کرد. مهوش و فریبا بیش از یازده سال از عمر خود را تاکنون در زندان گذراندهاند و حدود سه سال را در سلولهای انفرادی. بیش از صدها بار محروم بودهاند از به آغوش کشیدن فرزندانشان و بوسیدن نوههایی که طی سالهای طولانی حبس متولد شدهاند. و بیش از چهار هزار روز محروم بودهاند از آزادی.
محکومیت دوباره برای یارانمان و محرومیت جامعه بهائی از کلیه حقوق شهروندی از کودکی تا کهنسالی و حتا به هنگام خاکسپاری عزیزانشان لجاجتی ناشی از عدم عقلانیت است و برآمده از تعصبی عبوس. ضعفیست در برابر حقانیتی که با آزادی معاوضه نشد. ایستادگی بر باور و عقیده، درسیست که از یارانمان میآموزیم، اگرچه دربند بودنشان تلخیِ این روزهایمان را دوچندان کرده است.
ادامه در اینجا
منبع صفحه گلرخ ایرایی
#فریبا_کمال_آبادی #مهوش_ثابت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
دلنوشته همبندیان فعلی و پیشین فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری: ایستادگی بر باور و عقیده، درسیست که از یارانمان میآموزیم
دلنوشته همبندیان فعلی و پیشین فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری: ایستادگی بر باور و عقیده، درسیست که از یارانمان میآموزیم. تعدادی از دوستان و همبندیانِ فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری، در سالگرد بازداشت ایشان در دلنوشتهای، ضمن اشاره به محرومیتهای بهائیان…
شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تهران #مهوش_شهریاری و #فریبا_کمال_آبادی دو شهروند #بهائی زندانی را به ۱۰ سال زندان، ۲ سال ممنوعالخروجی، ۲ سال عدم سکونت در تهران، ۲ سال ممنوعیت ار فعالیت در گروههای اجتماعی و مصادره اموال ازجمله تلفن همراه،کامپیوتر و دیگر ابزار مرتبط با جرم محکوم کرد.
مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی پیشتر توسط قاضی ایمان افشاری رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه و محکوم شده بودند و اکنون حکمشان قطعی شده. آنها ۹ مرداد ۱۴۰۱ در منازلشان بازداشت و پس از ماهها نگهداری در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به بند زنان زندان اوین منتقل شدند.
اتهامات مطرح توسط وزارت اطلاعات علیه این دو شهروند بهائی، تشکیل و اداره گروه به منظور اقدام علیه امنیت ملی بوده. اتهامی که آنها از آغاز تفهیم اتهام تا دفاعیات دادگاه به شدت آن را تکذیب کرده و کیفرخواست را صرفا یک بیانیه سیاسی عقیدتی خواندند.
مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی پیشتر نیز ۲ سال و نیم را در سلولهای بند ۲۰۹ زندان اوین و ۸ سال و نیم را در بندهای عمومی زندان رجائی شهر، زندان قرچک ورامین و زندان اوین سپری کردند و اکنون بار دیگر بر اساس پروندهای جدید به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شدهاند.
این ظلم تا به کی؟!
- از توییتر رضا اکوانیان
#صدای_پای_صبح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی پیشتر توسط قاضی ایمان افشاری رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه و محکوم شده بودند و اکنون حکمشان قطعی شده. آنها ۹ مرداد ۱۴۰۱ در منازلشان بازداشت و پس از ماهها نگهداری در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به بند زنان زندان اوین منتقل شدند.
اتهامات مطرح توسط وزارت اطلاعات علیه این دو شهروند بهائی، تشکیل و اداره گروه به منظور اقدام علیه امنیت ملی بوده. اتهامی که آنها از آغاز تفهیم اتهام تا دفاعیات دادگاه به شدت آن را تکذیب کرده و کیفرخواست را صرفا یک بیانیه سیاسی عقیدتی خواندند.
مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی پیشتر نیز ۲ سال و نیم را در سلولهای بند ۲۰۹ زندان اوین و ۸ سال و نیم را در بندهای عمومی زندان رجائی شهر، زندان قرچک ورامین و زندان اوین سپری کردند و اکنون بار دیگر بر اساس پروندهای جدید به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شدهاند.
این ظلم تا به کی؟!
- از توییتر رضا اکوانیان
#صدای_پای_صبح #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه فریبا کمالآبادی از زندان اوین در واکنش به موج سرکوب بهائیان: «داستان ما یکیست»
صبح چهارشنبه ۱۷ آبان در تماس تلفنی با همسرم امکان گفتگو با مادر دامادم خانم شوقانگیز سروریان را یافتم که برای معالجه و دیدار دخترش از همدان به تهران سفر کرده بود. از ایشان شنیدم که گروهی از مامورین امنیتی به منزلشان در همدان حمله کرده و در غیاب صاحبخانه در را شکسته و خانه را زیر و رو کردهاند. ذهنم بیدرنگ به سال ۱۳۶۶ برگشت. به زمانی که شوقانگیزخانم و همسرشان به اتهام بهائی بودن دستگیر و از همدان به زندان اوین منتقل شده بودند. آنها در آن زمان سه فرزند خردسال ۴، ۶ و ۸ ساله داشتند که با دستگیری پدر و مادر از سرپرستی والدین محروم مانده بودند. پس از چند ماه بیخبری کامل از یکدیگر، سرانجام بستگان برای مدتی مدید، هر هفته هر سه کودک را به تهران میبردند تا در یک روز پدر و در روز دیگر مادر خود را ملاقات کنند و به همدان و مدرسه بازگردند. ناگفته پیداست که این قبیل دستگیریهای والدین دارای فرزندان خردسال بهعنوان یک اقدام برنامهریزی شده که هنوز هم متأسفانه ادامه دارد، تأثیرات منفی جبرانناپذیری بر کودکان و والدین آنان بر جای میگذارد و مصداقی است از «شکنجه کودک.»
ادامه نامه را در تصاویر بخوانید.
#فریبا_کمال_آبادی #بهائی #بهائیان #زندان_اوین #داستان_ما_یکیست #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صبح چهارشنبه ۱۷ آبان در تماس تلفنی با همسرم امکان گفتگو با مادر دامادم خانم شوقانگیز سروریان را یافتم که برای معالجه و دیدار دخترش از همدان به تهران سفر کرده بود. از ایشان شنیدم که گروهی از مامورین امنیتی به منزلشان در همدان حمله کرده و در غیاب صاحبخانه در را شکسته و خانه را زیر و رو کردهاند. ذهنم بیدرنگ به سال ۱۳۶۶ برگشت. به زمانی که شوقانگیزخانم و همسرشان به اتهام بهائی بودن دستگیر و از همدان به زندان اوین منتقل شده بودند. آنها در آن زمان سه فرزند خردسال ۴، ۶ و ۸ ساله داشتند که با دستگیری پدر و مادر از سرپرستی والدین محروم مانده بودند. پس از چند ماه بیخبری کامل از یکدیگر، سرانجام بستگان برای مدتی مدید، هر هفته هر سه کودک را به تهران میبردند تا در یک روز پدر و در روز دیگر مادر خود را ملاقات کنند و به همدان و مدرسه بازگردند. ناگفته پیداست که این قبیل دستگیریهای والدین دارای فرزندان خردسال بهعنوان یک اقدام برنامهریزی شده که هنوز هم متأسفانه ادامه دارد، تأثیرات منفی جبرانناپذیری بر کودکان و والدین آنان بر جای میگذارد و مصداقی است از «شکنجه کودک.»
ادامه نامه را در تصاویر بخوانید.
#فریبا_کمال_آبادی #بهائی #بهائیان #زندان_اوین #داستان_ما_یکیست #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است، این نامه خاطرهانگیز، الهامبخش عزیزانش است.
فرید صفاجو ضمن انتشار تصویر این نامه نوشته:
«رفتم دستی به سر و رویش کشیدم، قابش رو عوض کردم و آهی کشیدم!
این یک برگ دستمال کاغذی نامهای است که در شدیدترین جو خفقان، #فریبا_کمال_آبادی برای عروسیمان فرستاد!
به او برای عروسی دخترش مرخصی ندادند، حتی اجازه تلفن ندادند! از اون روز این دستمال شد تکهای از قلب ما!
۱۰ سال میگذره!»
او در بخشی از این نامه نوشته:
«در این لحظه که قلم به دست گرفتهام و برایت مینویسم دریای سرور در من موج میزند و امواج شعف بر ساحل قلب میکوبد.
برخی چنین گمان کنند که درد و رنج همواره با حزن و اندوه ملازم است اما اینگونه نیست. چه که می توان در اوج درد و رنج در فضای بی کران سرور بال گشود و در آسمانهای رفیع شادمانی پرواز نمود. این درد چیست و این سرور کدام است؟
این درد، درد فراق است، درد هجر مادری است که سالیانی چند از کودکش دور گشته، بی مدد زبان برایش ترنمات عاشقانه سروده، با هیکل خیال تنگ در آغوشش فشرده و گرمایش بخشیده، بی چشم سر برآمدن و بالا کشیدنش را نگریسته و اکنون با چشم روح، او را آراسته و برازنده در لباس سفید عروسی نظاره میکند.
این درد، درد فراق است، درد هجر کودکی است که از مادر جدا گشته و بی آنکه سهمش را از حق مادری بستاند، رشد کرده و بالیده. در لحظات تلخ و شیرین کودکی، در اوقاتی که سخت نیازمند گرمای مادر بوده اورا در کنارش نداشته و اکنون نیز در زیباترین و با شکوه ترین لحظات حیاتش، در مراسم ازدواجش جای مادر را خالی مییابد.
این درد رایحهای دلپذیر دارد زیرا آکنده از عطر خوش سرور است: این سرور، سرور مادری است که کودکش را جوانی برازنده مییابد، او را مصمم و استوار میبیند، کردارش را متین، انتخابش را فرید و آمالش را منیع مشاهده میکند و انتخابش را میستاید.
این سرور، سرور کودکی است که معنای هجر مادر را در می یابد و با گام نهادن در مسیر خدمت این معنا را غنا میبخشد و اکنون دست در دست فرید مسیر خدمت را با قوت و سرعتی افزون تر از قبل میپیماید.
ادامه بخشهایی از نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است، این نامه خاطرهانگیز، الهامبخش عزیزانش است.
فرید صفاجو ضمن انتشار تصویر این نامه نوشته:
«رفتم دستی به سر و رویش کشیدم، قابش رو عوض کردم و آهی کشیدم!
این یک برگ دستمال کاغذی نامهای است که در شدیدترین جو خفقان، #فریبا_کمال_آبادی برای عروسیمان فرستاد!
به او برای عروسی دخترش مرخصی ندادند، حتی اجازه تلفن ندادند! از اون روز این دستمال شد تکهای از قلب ما!
۱۰ سال میگذره!»
او در بخشی از این نامه نوشته:
«در این لحظه که قلم به دست گرفتهام و برایت مینویسم دریای سرور در من موج میزند و امواج شعف بر ساحل قلب میکوبد.
برخی چنین گمان کنند که درد و رنج همواره با حزن و اندوه ملازم است اما اینگونه نیست. چه که می توان در اوج درد و رنج در فضای بی کران سرور بال گشود و در آسمانهای رفیع شادمانی پرواز نمود. این درد چیست و این سرور کدام است؟
این درد، درد فراق است، درد هجر مادری است که سالیانی چند از کودکش دور گشته، بی مدد زبان برایش ترنمات عاشقانه سروده، با هیکل خیال تنگ در آغوشش فشرده و گرمایش بخشیده، بی چشم سر برآمدن و بالا کشیدنش را نگریسته و اکنون با چشم روح، او را آراسته و برازنده در لباس سفید عروسی نظاره میکند.
این درد، درد فراق است، درد هجر کودکی است که از مادر جدا گشته و بی آنکه سهمش را از حق مادری بستاند، رشد کرده و بالیده. در لحظات تلخ و شیرین کودکی، در اوقاتی که سخت نیازمند گرمای مادر بوده اورا در کنارش نداشته و اکنون نیز در زیباترین و با شکوه ترین لحظات حیاتش، در مراسم ازدواجش جای مادر را خالی مییابد.
این درد رایحهای دلپذیر دارد زیرا آکنده از عطر خوش سرور است: این سرور، سرور مادری است که کودکش را جوانی برازنده مییابد، او را مصمم و استوار میبیند، کردارش را متین، انتخابش را فرید و آمالش را منیع مشاهده میکند و انتخابش را میستاید.
این سرور، سرور کودکی است که معنای هجر مادر را در می یابد و با گام نهادن در مسیر خدمت این معنا را غنا میبخشد و اکنون دست در دست فرید مسیر خدمت را با قوت و سرعتی افزون تر از قبل میپیماید.
ادامه بخشهایی از نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرید صفاجو، داماد فریبا کمالآبادی، زندانی عقیدتی بهائی، دو تصویر منتشر کرده است از یک مکان (پشت در زندان اوین)، یکی از عکسها ۱۵ سال پیش است که ترانه دختر فریبا کمالآبادی نوجوان بود و مادرش به مناسبت تولد او یک هویج سبز کرده و به دخترش هدیه داده بود. عکس دیگر مربوط به دیروز و تولد نوهاش است (دختر ترانه و فرید) که مادربزرگ داخل زیدان کیک درست کرده و هدیه داده است.
- فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است،
نامه فریبا کمالآباذی در سال ۱۳۹۳ را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است،
نامه فریبا کمالآباذی در سال ۱۳۹۳ را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech