قریب به دو هفته است که سپیده رشیدی، شهروند بهایی ساکن اهواز، در بازداشت به سر میبرد، اما خانوادهاش اطلاعی از اتهام و محل نگهداری او ندارند. نکته عجیبتر اما این است که سپیده رشیدی تنها چند روز پس از بازداشت در یک تماس تلفنی خیلی کوتاه با همسرش، بدون اشاره به دلیل بازداشت و محل نگهداری خود، به طرز عجیب و غیر معمولی ایشان را از پیگیری پرونده منع کرده و خواستار توقف پیگیریهای قانونی خانوادهاش شد!
کاملا واضح است درخواست ایشان بدلیل فشارهای دستگاه امنیتی اطلاعاتِ سپاه و بازجوها بوده وگرنه هیچ دلیلی ندارد که متهم یک پروندهٔ ظالمانه، دیگران را از نجات خود از بازداشت باز دارد.
این حق خانواده سپيده رشيدى است که از محل او اطلاع داشته باشند، با او تماس داشته باشند، او بتواند با وکیل و با خانوادهاش ملاقات داشته باشد و از کلیه حقوق یک متهم بهرهمند گردد.
با وجود تلاشهای خانواده مبنی بر کسب اخباری درباره وضعیت این شهروند بهایی، هنوز هیچ خبری از سوی مقامات قضایی و امنیتی درباره او به خانواده داده نشده و همین مساله نگرانیها درباره جان و وضعیت سلامتی او را افزایش داده است.
آزار و اذیت شهروندان بهایی در ایران مسبوق به سابقه است و نهادهای اطلاعاتی - امنیتی و دستگاه قضایی، در موارد بیشماری به بهانههای واهی مختلف شهروندان بهایی را بازداشت و آنها را محاکمه و به مجازات محکوم میکنند.
اتهامات متهمان سیاسی و عقیدتی، برساخته سناریوهایی است که بازجویان طراحی میکنند و آنها در سکوت خبری میتوانند بیشتر به متهم فشار وارد کنند تا آن سناریو را تکرار کند.
شهروندان بهائی در ایران علاوه بر محرومیتهای اجتماعی مثل عدم اشتغال در برخی کسبوکارها، عدم اشتغال در مشاغل دولتی، عدم اجازه تحصیل در مقطع دانشگاه، عدم دفن اجساد مردهها در قبرستانهای مسلمانان و ... به بهانههای مختلف بازداشت میشوند و برایشان پروندهسازی میشود.
ایران از نظر آزادی دینی و آزادی عقیده شرایط نامطلوبی دارد. باورمندان به آیین بهایی اجازه داشتن دانشگاه مجازی ندارند، اجازه تبلیغ آیین خود را ندارند و در صورت انجام چنین کاری بازداشت میشوند.
#بهائی #سپیده_رشیدی #داستان_ما_یکیست #اهواز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاملا واضح است درخواست ایشان بدلیل فشارهای دستگاه امنیتی اطلاعاتِ سپاه و بازجوها بوده وگرنه هیچ دلیلی ندارد که متهم یک پروندهٔ ظالمانه، دیگران را از نجات خود از بازداشت باز دارد.
این حق خانواده سپيده رشيدى است که از محل او اطلاع داشته باشند، با او تماس داشته باشند، او بتواند با وکیل و با خانوادهاش ملاقات داشته باشد و از کلیه حقوق یک متهم بهرهمند گردد.
با وجود تلاشهای خانواده مبنی بر کسب اخباری درباره وضعیت این شهروند بهایی، هنوز هیچ خبری از سوی مقامات قضایی و امنیتی درباره او به خانواده داده نشده و همین مساله نگرانیها درباره جان و وضعیت سلامتی او را افزایش داده است.
آزار و اذیت شهروندان بهایی در ایران مسبوق به سابقه است و نهادهای اطلاعاتی - امنیتی و دستگاه قضایی، در موارد بیشماری به بهانههای واهی مختلف شهروندان بهایی را بازداشت و آنها را محاکمه و به مجازات محکوم میکنند.
اتهامات متهمان سیاسی و عقیدتی، برساخته سناریوهایی است که بازجویان طراحی میکنند و آنها در سکوت خبری میتوانند بیشتر به متهم فشار وارد کنند تا آن سناریو را تکرار کند.
شهروندان بهائی در ایران علاوه بر محرومیتهای اجتماعی مثل عدم اشتغال در برخی کسبوکارها، عدم اشتغال در مشاغل دولتی، عدم اجازه تحصیل در مقطع دانشگاه، عدم دفن اجساد مردهها در قبرستانهای مسلمانان و ... به بهانههای مختلف بازداشت میشوند و برایشان پروندهسازی میشود.
ایران از نظر آزادی دینی و آزادی عقیده شرایط نامطلوبی دارد. باورمندان به آیین بهایی اجازه داشتن دانشگاه مجازی ندارند، اجازه تبلیغ آیین خود را ندارند و در صورت انجام چنین کاری بازداشت میشوند.
#بهائی #سپیده_رشیدی #داستان_ما_یکیست #اهواز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز سالگرد اعدام «مونا محمودنژاد» در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ است. این دختر ۱۷ ساله را به جرم تدریس به کودکان بهایی، در شهر شیراز اعدام کردند. مونا محمودنژاد به همراه ۹ زن بهایی دیگر در پادگان عبدالله مسگر (میدان چوگان شیراز) اعدام شد. مونا هنگام اعدام، دانشآموز دبیرستان و معلم کلاس اخلاق و تعلیمات دینی کودکان بهایی بود.
ورق که بزنید، در تصاویر پدر او «یدالله محمود نژاد» را نیز میبینید که چندماه قبل از اعدام دخترش، در اسفند ۱۳۶۱ به جرم «ارتداد» به دار آویخته شده بود. پدر و دختر در عرض سه ماه به جرم بهایی بودن جان خود را از دست دادند.
محمودنژاد در ۲۱ آبان ۱۳۶۱ در منزل به همراه پدرش بازداشت شد و به مرکز سپاه پاسداران انتقال پیدا کرد و پس از مدتی به زندان عادلآباد شیراز فرستاده شد، در حالی که پدرش نیز در بازداشت به سر میبرد. طی مدت بازداشت، تحت بازجویی و فشارهای بسیاری برای بازگشت از باور دینیاش قرار گرفت؛ باوری که در پایان به خاطر عدم پذیرش فشارها و خواستههای بازجویان، به محکومیت اعدام وی منجر شد.
در یکی از یادداشتهایی که از مونا محمودنژاد به یادگار مانده است او از ظلمی که بر بهائیان ایرانی میرود گله بسیار میکند: « چرا در کشور من همکیشانم از خانههایشان ربوده میشوند؟ شبانه و با لباس خواب به مساجد برده میشوند و شلاق میخورند؟ همانگونه که اخیرا در شهر خودمان (شیراز) دیدهایم، خانههایشان غارت و آتش زده میشوند؛ صدها نفر با ترس خانههایشان را ترک میکنند. چرا؟ بهدلیل نعمت آزادیای که اسلام آورده است؟»
مونا در روز اعدام تنها نبود، گرچه جوانترین عضو این اعدام گروهی بود. در آن روز ۹ زن جوان و میانسال به خاطر اعتقادشان به آیین بهاییت بالای دار فرستاده شدند. رویا اشراقی (۲۳ ساله)، سیمین صابری (۲۴ ساله)، اختر ثابت (۲۵ ساله)، شیرین دالوند( ۲۷ ساله)، مهشید نیرومند (۲۸ ساله)، زرین مقیمیابیانه (۲۹ ساله)، نصرت غفرانی (۵۶ ساله)، طاهره ارجمند و عزت اشراقی همگی در گروهی بودند که همراه مونا اعدام شدند.
جسد مونا به خانوادهاش تحویل داده نمیشود و مخفیانه همراه دیگر کشتهشدگان بدون برگزاری مراسم و آیینی در قبرستان بهاییان شیراز دفن میشود. قبرستانی که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ خبر رسید که توسط سپاه پاسداران تخریب شده است.
tavaana.org/mona-mahmudnizhad/
#مونا_محمودنژاد #بهائی #داستان_ما_يكيست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ورق که بزنید، در تصاویر پدر او «یدالله محمود نژاد» را نیز میبینید که چندماه قبل از اعدام دخترش، در اسفند ۱۳۶۱ به جرم «ارتداد» به دار آویخته شده بود. پدر و دختر در عرض سه ماه به جرم بهایی بودن جان خود را از دست دادند.
محمودنژاد در ۲۱ آبان ۱۳۶۱ در منزل به همراه پدرش بازداشت شد و به مرکز سپاه پاسداران انتقال پیدا کرد و پس از مدتی به زندان عادلآباد شیراز فرستاده شد، در حالی که پدرش نیز در بازداشت به سر میبرد. طی مدت بازداشت، تحت بازجویی و فشارهای بسیاری برای بازگشت از باور دینیاش قرار گرفت؛ باوری که در پایان به خاطر عدم پذیرش فشارها و خواستههای بازجویان، به محکومیت اعدام وی منجر شد.
در یکی از یادداشتهایی که از مونا محمودنژاد به یادگار مانده است او از ظلمی که بر بهائیان ایرانی میرود گله بسیار میکند: « چرا در کشور من همکیشانم از خانههایشان ربوده میشوند؟ شبانه و با لباس خواب به مساجد برده میشوند و شلاق میخورند؟ همانگونه که اخیرا در شهر خودمان (شیراز) دیدهایم، خانههایشان غارت و آتش زده میشوند؛ صدها نفر با ترس خانههایشان را ترک میکنند. چرا؟ بهدلیل نعمت آزادیای که اسلام آورده است؟»
مونا در روز اعدام تنها نبود، گرچه جوانترین عضو این اعدام گروهی بود. در آن روز ۹ زن جوان و میانسال به خاطر اعتقادشان به آیین بهاییت بالای دار فرستاده شدند. رویا اشراقی (۲۳ ساله)، سیمین صابری (۲۴ ساله)، اختر ثابت (۲۵ ساله)، شیرین دالوند( ۲۷ ساله)، مهشید نیرومند (۲۸ ساله)، زرین مقیمیابیانه (۲۹ ساله)، نصرت غفرانی (۵۶ ساله)، طاهره ارجمند و عزت اشراقی همگی در گروهی بودند که همراه مونا اعدام شدند.
جسد مونا به خانوادهاش تحویل داده نمیشود و مخفیانه همراه دیگر کشتهشدگان بدون برگزاری مراسم و آیینی در قبرستان بهاییان شیراز دفن میشود. قبرستانی که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ خبر رسید که توسط سپاه پاسداران تخریب شده است.
tavaana.org/mona-mahmudnizhad/
#مونا_محمودنژاد #بهائی #داستان_ما_يكيست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دو شهروند بهائی به ۵ سال حبس، ممنوعیت خروج از کشور، ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، جریمه نقدی و مصادره اموال محکوم شدند.
ارشیا روحانی و حمید منزویجوشقانی دو شهروند بهائی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروهی جهت برهم زدن امنیت کشور» هر کدام به پنج سال حبس تعزیری، پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی، دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شدند.
همچنین بخشی از اموال آنها به نفع «بیتالمال» مصادره شد.
سرکوب ایرانیان به هر روشی و به هر اسمی ادامه دارد. در حالیکه به تازگی سالگرد اعدام ۱۰ زن بهائی در شیراز را پشتسر میگذاریم، جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب و صدور احکام سنگین برای ایرانیان بهائی، حق انسانی آنان را نقض میکند.
و شاید از همه دردناکتر آزار هموطنان بهائی پس از مرگ آنان است. که در سالهای اخیر افزایش داشته است جمهوری اسلامی مانع تدفین شهروندان بهائی میشود و شهروندان بهائی را مجبور میکنند پیکر جانباختگان را در خاوران، محل گورهای دستهجمعی اعدامیان دهه ۶۰، به خاک بسپارند.
سویههای خطرناک دیگرستیزی در جمهوری اسلامی کاملا مشهود است.
بهائیستیزی، مخالفت با سنیها، مخالفت و دشمنی با زنان، برخورد خشونتآمیز با دراویش ...
#یاری_مدنی_توانا
#ارشیا_روحانی
#حمید_منزوی_جوشقانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شهروندان_بهایی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
ارشیا روحانی و حمید منزویجوشقانی دو شهروند بهائی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروهی جهت برهم زدن امنیت کشور» هر کدام به پنج سال حبس تعزیری، پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی، دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شدند.
همچنین بخشی از اموال آنها به نفع «بیتالمال» مصادره شد.
سرکوب ایرانیان به هر روشی و به هر اسمی ادامه دارد. در حالیکه به تازگی سالگرد اعدام ۱۰ زن بهائی در شیراز را پشتسر میگذاریم، جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب و صدور احکام سنگین برای ایرانیان بهائی، حق انسانی آنان را نقض میکند.
و شاید از همه دردناکتر آزار هموطنان بهائی پس از مرگ آنان است. که در سالهای اخیر افزایش داشته است جمهوری اسلامی مانع تدفین شهروندان بهائی میشود و شهروندان بهائی را مجبور میکنند پیکر جانباختگان را در خاوران، محل گورهای دستهجمعی اعدامیان دهه ۶۰، به خاک بسپارند.
سویههای خطرناک دیگرستیزی در جمهوری اسلامی کاملا مشهود است.
بهائیستیزی، مخالفت با سنیها، مخالفت و دشمنی با زنان، برخورد خشونتآمیز با دراویش ...
#یاری_مدنی_توانا
#ارشیا_روحانی
#حمید_منزوی_جوشقانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شهروندان_بهایی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی آرش نبوی شهروند بهائی ساکن اصفهان را به حبس پرداخت جزای نقدی مصادره اموال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرده است.
شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست محمدرضا توکلی علیه این شهروند چنین حکمی صادر کرده است.
اتهامات آرش نبوی «عضویت در دستهها و گروهها با هدف برهمزدن امنیت» بوده که از بابت این اتهام به پنج سال حبس و پرداخت پنجاه میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده.
اتهام دیگر این شهروند «فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام» بوده که از این بابت هم به پنج سال حبس محکوم شده.
آرش نبوی، مرداد سال ۱۴۰۲ بازداشت شد او پس از دو ماه با قرار تامین وثیقه آزاد شده بود. این شهروند ۳۸ ساله، به همراه پدر و مادر خود، در اصفهان زندگی میکند.
آزار و اذیت سیستماتیک بهائیان کاملن غیرقانونی است و جمهوری اسلامی با بهائیستیزی تمام قوانین انسانی را زیر پا گذاشته است. ستیز با بهاییها، غیر انسانی است. هموطنان ایرانی ما توسط جمهوری اسلامی اینچنین آزار میبینند. نباید سکوت کنیم.
#آرش_نبوی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست محمدرضا توکلی علیه این شهروند چنین حکمی صادر کرده است.
اتهامات آرش نبوی «عضویت در دستهها و گروهها با هدف برهمزدن امنیت» بوده که از بابت این اتهام به پنج سال حبس و پرداخت پنجاه میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده.
اتهام دیگر این شهروند «فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام» بوده که از این بابت هم به پنج سال حبس محکوم شده.
آرش نبوی، مرداد سال ۱۴۰۲ بازداشت شد او پس از دو ماه با قرار تامین وثیقه آزاد شده بود. این شهروند ۳۸ ساله، به همراه پدر و مادر خود، در اصفهان زندگی میکند.
آزار و اذیت سیستماتیک بهائیان کاملن غیرقانونی است و جمهوری اسلامی با بهائیستیزی تمام قوانین انسانی را زیر پا گذاشته است. ستیز با بهاییها، غیر انسانی است. هموطنان ایرانی ما توسط جمهوری اسلامی اینچنین آزار میبینند. نباید سکوت کنیم.
#آرش_نبوی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
#پیام_ولی شهروند بهائی و از بازداشتشدگان خیزش مهسا که دوران محکومیت شش سال حبس خود را در زندان کرج میگذراند، در پروندهای تازه که در زندان برایش باز شد، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و ممنوعیت خروج از کشور و منع استفاده از فضای مجازی به مدت دو سال محکوم شد.
قاضی مصطفی نریمانی، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج برای مصداق این اتهام به نامههای پیام_گ ولی از زندان، از جمله نامهای که در قالب فایل صوتی در رسانهها منتشر شد و در آن خطاب به مقامات جمهوری اسلامی درباره حبس خود و تجربهاش به عنوان شهروند #بهائی صحبت کرد، استناد کرده است.
- از حساب ایکس، رضا اکوانیان
- پیام ولی، شهروند بهائی ساکن کرج، روز شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ضمن تفتیش منزل توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. وی نهایتا به زندان قزلحصار این شهر انتقال داده شد.
او تا کنون در طی چند فایل صوتی، تمام اتهامات وارد شده را رد کرده است. او و خیلی دیگر از بهاییان قربانی نفرتپراکنی بودهاند. برادر آقای ولی در کودکی به خاطر افکاری که به مردم محل القا شده بود، به قتل رسید و دادخواهی خانوادهاش به جایی نرسید.
حکومت بارها در کسب و کار آقای ولی اختلال ایجاد کرد و او را مورد آزار قرار داد.
آقای ولی در دادگاه به ۱۶ سال حبس محکوم شده بود که مجازات اشد قابل اجرا است.
#پیام_ولی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قاضی مصطفی نریمانی، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج برای مصداق این اتهام به نامههای پیام_گ ولی از زندان، از جمله نامهای که در قالب فایل صوتی در رسانهها منتشر شد و در آن خطاب به مقامات جمهوری اسلامی درباره حبس خود و تجربهاش به عنوان شهروند #بهائی صحبت کرد، استناد کرده است.
- از حساب ایکس، رضا اکوانیان
- پیام ولی، شهروند بهائی ساکن کرج، روز شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ضمن تفتیش منزل توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. وی نهایتا به زندان قزلحصار این شهر انتقال داده شد.
او تا کنون در طی چند فایل صوتی، تمام اتهامات وارد شده را رد کرده است. او و خیلی دیگر از بهاییان قربانی نفرتپراکنی بودهاند. برادر آقای ولی در کودکی به خاطر افکاری که به مردم محل القا شده بود، به قتل رسید و دادخواهی خانوادهاش به جایی نرسید.
حکومت بارها در کسب و کار آقای ولی اختلال ایجاد کرد و او را مورد آزار قرار داد.
آقای ولی در دادگاه به ۱۶ سال حبس محکوم شده بود که مجازات اشد قابل اجرا است.
#پیام_ولی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاربر آتش، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«خوب اگر بازی تان تمام شد برگردیم به واقعیتی که در جریان است، بوده و خواهد بود
نیوشا بدیعی شهروند بهایی که مرداد سال گذشته در بابل بازداشت شده بود در دادگاه با اتهامات تبلیغ علیه نظام،تشگیل دسته و گروه... محاکمه شد.
مصداق اتهام؟ برگزاری کارگاه زبان زندگی و پیشگیری از آزار جنسی
کیوان رحیمیان یکی از مترجمان کتابهای زبان زندگی هم در حال گذراندن پنج سال حبس دوم در زندان اوین است، او پیشتر نیز ۵ سال حبس را تحمل کرد.»
- ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی، تبدیل به زندان بزرگ آزادی عقیده و بیان شده است. زندانیان سیاسی و عقیدتی را در هیچ شرایطی فراموش نکنیم و صدایشان باشیم.
راستی، به نظر شما رئیسجمهور در نظام ولایی اختیاری برای گشایش فضا به نفع آزادی اندیشه و بیان دارد؟!
#بهائی #نیوشا_بدیعی #کیوان_رحیمیان #داستان_ما_يكيست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خوب اگر بازی تان تمام شد برگردیم به واقعیتی که در جریان است، بوده و خواهد بود
نیوشا بدیعی شهروند بهایی که مرداد سال گذشته در بابل بازداشت شده بود در دادگاه با اتهامات تبلیغ علیه نظام،تشگیل دسته و گروه... محاکمه شد.
مصداق اتهام؟ برگزاری کارگاه زبان زندگی و پیشگیری از آزار جنسی
کیوان رحیمیان یکی از مترجمان کتابهای زبان زندگی هم در حال گذراندن پنج سال حبس دوم در زندان اوین است، او پیشتر نیز ۵ سال حبس را تحمل کرد.»
- ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی، تبدیل به زندان بزرگ آزادی عقیده و بیان شده است. زندانیان سیاسی و عقیدتی را در هیچ شرایطی فراموش نکنیم و صدایشان باشیم.
راستی، به نظر شما رئیسجمهور در نظام ولایی اختیاری برای گشایش فضا به نفع آزادی اندیشه و بیان دارد؟!
#بهائی #نیوشا_بدیعی #کیوان_رحیمیان #داستان_ما_يكيست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیدادگاه تجدیدنظر استان فارس، احکام صادره علیه سه شهروند بهائی را عینا تایید کرد
حسن صالحی، وحید دانا و سعید عابدی، شهروندان بهائی هر یک به ۶ سال و یک ماه ۱۷ روز حبس، جزای نقدی و محرومیتهای اجتماعی به مدت ۱۵ سال محکوم شدهاند.
جمهوری اسلامی با ایجاد اختلاف میان جامعه سعی در سرکوب ایرانیان به هر روشی و به هر اسمی دارد.
در حالیکه استان فارس و بهخصوص شهر شیراز با آزار و اذیت حکومتی و البته اعدام و قتل هموطنانمان توسط حکومت گره خورده است، هماکنون هم جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب و صدور احکام سنگین برای ایرانیان بهائی، حق انسانی آنان را نقض میکند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شهروندان_بهایی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
حسن صالحی، وحید دانا و سعید عابدی، شهروندان بهائی هر یک به ۶ سال و یک ماه ۱۷ روز حبس، جزای نقدی و محرومیتهای اجتماعی به مدت ۱۵ سال محکوم شدهاند.
جمهوری اسلامی با ایجاد اختلاف میان جامعه سعی در سرکوب ایرانیان به هر روشی و به هر اسمی دارد.
در حالیکه استان فارس و بهخصوص شهر شیراز با آزار و اذیت حکومتی و البته اعدام و قتل هموطنانمان توسط حکومت گره خورده است، هماکنون هم جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب و صدور احکام سنگین برای ایرانیان بهائی، حق انسانی آنان را نقض میکند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شهروندان_بهایی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
پرونده کنکور ۱۴۰۳ بسته شد
از بحث لورفتن سوالات، که هر ساله تکرار میشود و از بحث سهمیههای عجیب که بگذریم؛ دردناک اینکه هر سال تعدادی از هموطنانمان تنها به دلیل دین و عقیده از شرکت در کنکور و ادامه تحصیل در دانشگاههای ایران محروم میشوند.
بهراستی چگونه میشود یک ایرانی را تنها به دلیل داشتن عقیده و دین از حق تحصیل محروم کرد؟
مصطفی نیلی، وکیل دادگستری و حقوقدان، پیشتر در توئیتر نوشته بود:
«در عمل به استناد مصوبه غیرقانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی مانع تحصیل هموطنان بهایی میشوند و در سخنرانیها میگویند ما به خاطر بهاییبودن با کسی برخورد نمیکنیم.»
اشاره او به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در اسفند ۱۳۶۹ است:
«برخورد نظام با آنان (بهاییان) باید طوری باشد که راه ترقی و پیشرفت آنان مسدود شود ....»
و
«در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهاییاند از دانشگاه محروم شوند ....»
از یاد نبریم محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی روز چهارم اردیبهشت ۱۳۹۷ در جلسه شورای روابط خارجی در نیویورک، در برابر دوربینهای تلویزیونی جهان مدعی شد:
در ایران «کسی به خاطر بهایی بودن» تحت آزار و پیگرد قرار نمیگیرد.
به نظر شما همراهان وظیفه جامعه مدنی در برابر این ستم آشکار حکومت علیه هموطنانمان چیست؟
#یاری_مدنی_توانا
#بهائی_ستیزی
#کنکور۱۴۰۳
#کنکور
@Tavaana_TavaanaTech
از بحث لورفتن سوالات، که هر ساله تکرار میشود و از بحث سهمیههای عجیب که بگذریم؛ دردناک اینکه هر سال تعدادی از هموطنانمان تنها به دلیل دین و عقیده از شرکت در کنکور و ادامه تحصیل در دانشگاههای ایران محروم میشوند.
بهراستی چگونه میشود یک ایرانی را تنها به دلیل داشتن عقیده و دین از حق تحصیل محروم کرد؟
مصطفی نیلی، وکیل دادگستری و حقوقدان، پیشتر در توئیتر نوشته بود:
«در عمل به استناد مصوبه غیرقانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی مانع تحصیل هموطنان بهایی میشوند و در سخنرانیها میگویند ما به خاطر بهاییبودن با کسی برخورد نمیکنیم.»
اشاره او به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در اسفند ۱۳۶۹ است:
«برخورد نظام با آنان (بهاییان) باید طوری باشد که راه ترقی و پیشرفت آنان مسدود شود ....»
و
«در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهاییاند از دانشگاه محروم شوند ....»
از یاد نبریم محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی روز چهارم اردیبهشت ۱۳۹۷ در جلسه شورای روابط خارجی در نیویورک، در برابر دوربینهای تلویزیونی جهان مدعی شد:
در ایران «کسی به خاطر بهایی بودن» تحت آزار و پیگرد قرار نمیگیرد.
به نظر شما همراهان وظیفه جامعه مدنی در برابر این ستم آشکار حکومت علیه هموطنانمان چیست؟
#یاری_مدنی_توانا
#بهائی_ستیزی
#کنکور۱۴۰۳
#کنکور
@Tavaana_TavaanaTech
کیوان رحیمیان:
مروری بر یکسال تحمل حبس
کیوان رحیمیان، شهروند بهائی و زندانی عقیدتی، بعد از یک سال از دور تازه بازداشت و زندان، مطلبی به شرح زیر نوشت:
«یک سال از بازداشت و زندانی شدنم در اوین میگذرد، سالی که برای من و خانوادهام بسیار دشوار گذشت. ۳۶۵ روز گذشته را مرور میکنم، ۴۵ روز انفرادی، 50 ۵۰ بیخبری خانواده از من و من از آنها، مشکلات پیشبینی نشده برای ژینا و احسان و متعاقب آن شدت بیماری مامان و نهایتا درگذشت او، دادگاهی شدن من و حکم ۹ سال زندان، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه (که ۵ سال حبس قابل اجرا است). وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده است. مثلا ملاقات حضوری از ۵ هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده و حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی که ۵ سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی.یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم ۶ عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند. در این یک سال شرایط من و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهایی و غیربهایی تغییر چندانی نکرده است. کماکان در بر همان پاشنه میچرخد نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی ... گریبانگیر کل جامعه است. اکنون با تغییری که در قوه مجریه صورت گرفته است سوالم این است که آیا این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد، اقلیت و اکثریت قومی، دینی، سیاسی تجدید نظر کند؟ آیا امکان دارد که همهی مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند؟ آیا امکان دارد آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند؟ پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد و همهی ما با هر باور، اعتقاد، جنیست، قوم در کنار یکدیگر برای آبادانی و رفاه میهنمان تلاش کنیم و جلوهاش که آزادی، آسایش، رفاه و همزیستی مسالمتآمیز است را در زندگی خود و فرزندانمان ببینیم.
جامعهشناسی که اسمش را به یاد ندارم گفته بود: همواره امید بر تجربه پیروز میشود. سوال دیگر از خودم این است که برای تحقق چنین آرزو و امیدی، در شرایطی که در زندانم، من چه میتوانم بکنم و یا لازم است بکنم؟ فکر کنم سوال خوبی باشد که هر فردی در هر جایگاه و موقعیتی که هست از خودش بپرسد.
ادامه در کامنت
.
شاید پاسخ تك تك ما به این پرسش که قطعا مناسب با شرایط و امکانات فردي مان است موجب حرکت فردي هر چند کوچک و شايد تغيير اجتماعی شود و به قول دوستي قدمهای كوچك موجب دستاوردهای بزرگ شود و یا به قول ابوسعید ابوالخیر هر کس از هر جایی که هست يك قدم به جلو بیاید. قبل از همه لازم است خودم به این پرسش پاسخ دهم چون باور دارم که تغییر از من شروع میشود. یا امیدوارم که این امید باعث حرکتی در من و دیگران بشود.»
کیوان رحیمیان که اکنون در زندان اوین محبوس است، پیشتر در سال ۱۳۹۶، پس از تحمل پنج سال حبس به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
او اخیرا در نامهای که به مناسبت زادروز همسر درگذشتهاش نوشته، از ممنوعالقلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بیاساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... گفته بود.
فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش (پدر آقای کیوان رحیمیان) را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.
آقای رحیمیان در بخشی از این نامه نوشته بود:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»
متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است:
https://youtu.be/vNowVYM1l-8?feature=shared
#کیوان_رحیمیان #داستان_ما_یکیست #بهائی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مروری بر یکسال تحمل حبس
کیوان رحیمیان، شهروند بهائی و زندانی عقیدتی، بعد از یک سال از دور تازه بازداشت و زندان، مطلبی به شرح زیر نوشت:
«یک سال از بازداشت و زندانی شدنم در اوین میگذرد، سالی که برای من و خانوادهام بسیار دشوار گذشت. ۳۶۵ روز گذشته را مرور میکنم، ۴۵ روز انفرادی، 50 ۵۰ بیخبری خانواده از من و من از آنها، مشکلات پیشبینی نشده برای ژینا و احسان و متعاقب آن شدت بیماری مامان و نهایتا درگذشت او، دادگاهی شدن من و حکم ۹ سال زندان، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه (که ۵ سال حبس قابل اجرا است). وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده است. مثلا ملاقات حضوری از ۵ هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده و حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی که ۵ سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی.یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم ۶ عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند. در این یک سال شرایط من و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهایی و غیربهایی تغییر چندانی نکرده است. کماکان در بر همان پاشنه میچرخد نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی ... گریبانگیر کل جامعه است. اکنون با تغییری که در قوه مجریه صورت گرفته است سوالم این است که آیا این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد، اقلیت و اکثریت قومی، دینی، سیاسی تجدید نظر کند؟ آیا امکان دارد که همهی مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند؟ آیا امکان دارد آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند؟ پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد و همهی ما با هر باور، اعتقاد، جنیست، قوم در کنار یکدیگر برای آبادانی و رفاه میهنمان تلاش کنیم و جلوهاش که آزادی، آسایش، رفاه و همزیستی مسالمتآمیز است را در زندگی خود و فرزندانمان ببینیم.
جامعهشناسی که اسمش را به یاد ندارم گفته بود: همواره امید بر تجربه پیروز میشود. سوال دیگر از خودم این است که برای تحقق چنین آرزو و امیدی، در شرایطی که در زندانم، من چه میتوانم بکنم و یا لازم است بکنم؟ فکر کنم سوال خوبی باشد که هر فردی در هر جایگاه و موقعیتی که هست از خودش بپرسد.
ادامه در کامنت
.
شاید پاسخ تك تك ما به این پرسش که قطعا مناسب با شرایط و امکانات فردي مان است موجب حرکت فردي هر چند کوچک و شايد تغيير اجتماعی شود و به قول دوستي قدمهای كوچك موجب دستاوردهای بزرگ شود و یا به قول ابوسعید ابوالخیر هر کس از هر جایی که هست يك قدم به جلو بیاید. قبل از همه لازم است خودم به این پرسش پاسخ دهم چون باور دارم که تغییر از من شروع میشود. یا امیدوارم که این امید باعث حرکتی در من و دیگران بشود.»
کیوان رحیمیان که اکنون در زندان اوین محبوس است، پیشتر در سال ۱۳۹۶، پس از تحمل پنج سال حبس به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
او اخیرا در نامهای که به مناسبت زادروز همسر درگذشتهاش نوشته، از ممنوعالقلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بیاساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... گفته بود.
فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش (پدر آقای کیوان رحیمیان) را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.
آقای رحیمیان در بخشی از این نامه نوشته بود:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»
متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است:
https://youtu.be/vNowVYM1l-8?feature=shared
#کیوان_رحیمیان #داستان_ما_یکیست #بهائی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرید صفاجو، داماد فریبا کمالآبادی، زندانی عقیدتی بهائی، دو تصویر منتشر کرده است از یک مکان (پشت در زندان اوین)، یکی از عکسها ۱۵ سال پیش است که ترانه دختر فریبا کمالآبادی نوجوان بود و مادرش به مناسبت تولد او یک هویج سبز کرده و به دخترش هدیه داده بود. عکس دیگر مربوط به دیروز و تولد نوهاش است (دختر ترانه و فرید) که مادربزرگ داخل زیدان کیک درست کرده و هدیه داده است.
- فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است،
نامه فریبا کمالآباذی در سال ۱۳۹۳ را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است،
نامه فریبا کمالآباذی در سال ۱۳۹۳ را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech