آتنا دائمی، فعال حقوقبشر و زندانی سیاسی سابق، در توییتی به حبس ناعادلانه چند زن آزادیخواه علیرغم بیماریشان اشاره کرد و نوشت:
«- زینب جلالیان پس از ۱۶ سال حبس بیمرخصی در معرض نابینایی قرار دارد.
- فاطمه سپهری نیاز به عمل جراحی قلب دارد.
- فاطمه ضیایی به اماس مبتلاست و در اوین توان حرکتی خود را از دست داده است.
- سمانه نوروزمرادی به بیماری لوپوس مبتلا و تاییدیه عدم تحمل حبس دارد.
درمان و مرخصی درمانی ابتداییترین حق هر زندانیست و آزادی بدون قید و شرط حق تمام زندانیان سیاسی فارغ از هر عقیده و باوری ست.»
وضعیت زندانیان در جمهوری اسلامی بسیار تاسفآور است. محروم از حق درمان محروم از حق مرخصی و تحت شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی.
در ماههای اخیر خبر قتل زندانیان در زندانهای جمهوری اسلامی بارها منتشر شده است جواد روحی فرامرز جاویدزاد شاهین ناصری، شاهد شکنجه نوید افکاری، و نامهای عزیزان دیگری که در زندانهای جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
#زن_زندگى_آزادى
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
«- زینب جلالیان پس از ۱۶ سال حبس بیمرخصی در معرض نابینایی قرار دارد.
- فاطمه سپهری نیاز به عمل جراحی قلب دارد.
- فاطمه ضیایی به اماس مبتلاست و در اوین توان حرکتی خود را از دست داده است.
- سمانه نوروزمرادی به بیماری لوپوس مبتلا و تاییدیه عدم تحمل حبس دارد.
درمان و مرخصی درمانی ابتداییترین حق هر زندانیست و آزادی بدون قید و شرط حق تمام زندانیان سیاسی فارغ از هر عقیده و باوری ست.»
وضعیت زندانیان در جمهوری اسلامی بسیار تاسفآور است. محروم از حق درمان محروم از حق مرخصی و تحت شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی.
در ماههای اخیر خبر قتل زندانیان در زندانهای جمهوری اسلامی بارها منتشر شده است جواد روحی فرامرز جاویدزاد شاهین ناصری، شاهد شکنجه نوید افکاری، و نامهای عزیزان دیگری که در زندانهای جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
#زن_زندگى_آزادى
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
کمیته نوبل نروژ تصمیم گرفت جایزه صلح نوبل 2023 را به نرگس محمدی به دلیل مبارزه با ظلم بر زنان در ایران و مبارزه برای ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه اهدا کند. محمدی برای حقوق زنان و لغو مجازات اعدام و بهبود شرایط زندان در داخل ایران مبارزات انتخاباتی داشته است. براى نرگس محمدى كه اسطورهى شجاعت و ايستادگيست.✌️
The Norwegian Nobel Committee decided to award the 2023 Nobel Peace Prize to Narges Mohammadi for fighting against oppression of women in Iran and for promoting human rights and freedom for all. Mohammadi has campaigned for women's rights, abolishing the death penalty and improving prison conditions inside Iran. For Narges Mohammadi, who is a legend of courage and perseverance.✌️🕊️
طرح و متن از
women_free_ir
#narges_mohammadi #nobel_peace_prize_2023 #woman_life_freedom #womanlifefreedom_art #نرگس_محمدى #زن_زندگى_آزادى #عليه_فراموشي #هنر_اعتراضی #مهسا_امينى #یاری_مدنی_توانا #کارتون#کارتون_بازنشر
@Tavaana_TavaanaTech
The Norwegian Nobel Committee decided to award the 2023 Nobel Peace Prize to Narges Mohammadi for fighting against oppression of women in Iran and for promoting human rights and freedom for all. Mohammadi has campaigned for women's rights, abolishing the death penalty and improving prison conditions inside Iran. For Narges Mohammadi, who is a legend of courage and perseverance.✌️🕊️
طرح و متن از
women_free_ir
#narges_mohammadi #nobel_peace_prize_2023 #woman_life_freedom #womanlifefreedom_art #نرگس_محمدى #زن_زندگى_آزادى #عليه_فراموشي #هنر_اعتراضی #مهسا_امينى #یاری_مدنی_توانا #کارتون#کارتون_بازنشر
@Tavaana_TavaanaTech
نوبل برای زن، زندگی، آزادی
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/narges-mohammadi-nobel-peace/
- کمیتۀ نوبل نروژ تصمیم گرفت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۳ را به نرگس محمدی به دلیل مبارزه با سرکوب زنان در ایران و مبارزه برای ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه اهدا کند.
مبارزۀ شجاعانه او با هزینههای شخصی بسیار زیادی همراه بوده است. رژیم در مجموع ۱۳ بار او را دستگير و پنج بار مجرم شناخته و مجموعاً به ۳۱ سال زندان و ۱۵۴ ضربه شلاق محكوم كرده است. من صحبت در حالی میکنم که خانم محمدی همچنان در زندان است.
تحت شعار «زن زندگی آزادی» صدها هزار ایرانی در تظاهرات مسالمتآمیز علیه خشونت و ظلم مقامات بر زنان شرکت کردند. رژیم به شدت اعتراضات را سرکوب کرد: بیش از ۵۰۰ تظاهرکننده کشته شدند. هزاران نفر مجروح شدند، از جمله تعداد زیادی که با شلیک گلولههای پلاستیکی توسط پلیس نابینا شدند. دست کم بیستهزار نفر دستگیر و در بازداشت رژیم قرار گرفتند.
#زن_زندگى_آزادى شعاری که مردم در تظاهرات انتخاب کردند، به درستی بیانگر فداکاری و کار نرگس محمدی است.
«زن»؛ او برای زنان علیه تبعیض و ستم سیستماتیک مبارزه میکند.
«زندگی»؛ او از مبارزه زنان برای حق داشتن زندگی کامل و شرافتمندانه حمایت میکند. این مبارزه در سراسر ایران با آزار و اذیت، زندان، شکنجه و حتی مرگ مواجه شده است.
«آزادی»؛ او برای آزادی بیان و حق استقلال، و علیه قوانینی که زنان را ملزم میکند، دور از دید باشند و بدن خود را بپوشانند، مبارزه میکند. درخواست آزادی، که توسط معترضان ابراز شده، نه تنها مربوط به زنان، بلکه درباره همه جمعیت است.
#کارتون #نرگس_محمدی #زن_زندگی_آزادی #صلح_نوبل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/narges-mohammadi-nobel-peace/
- کمیتۀ نوبل نروژ تصمیم گرفت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۳ را به نرگس محمدی به دلیل مبارزه با سرکوب زنان در ایران و مبارزه برای ارتقای حقوق بشر و آزادی برای همه اهدا کند.
مبارزۀ شجاعانه او با هزینههای شخصی بسیار زیادی همراه بوده است. رژیم در مجموع ۱۳ بار او را دستگير و پنج بار مجرم شناخته و مجموعاً به ۳۱ سال زندان و ۱۵۴ ضربه شلاق محكوم كرده است. من صحبت در حالی میکنم که خانم محمدی همچنان در زندان است.
تحت شعار «زن زندگی آزادی» صدها هزار ایرانی در تظاهرات مسالمتآمیز علیه خشونت و ظلم مقامات بر زنان شرکت کردند. رژیم به شدت اعتراضات را سرکوب کرد: بیش از ۵۰۰ تظاهرکننده کشته شدند. هزاران نفر مجروح شدند، از جمله تعداد زیادی که با شلیک گلولههای پلاستیکی توسط پلیس نابینا شدند. دست کم بیستهزار نفر دستگیر و در بازداشت رژیم قرار گرفتند.
#زن_زندگى_آزادى شعاری که مردم در تظاهرات انتخاب کردند، به درستی بیانگر فداکاری و کار نرگس محمدی است.
«زن»؛ او برای زنان علیه تبعیض و ستم سیستماتیک مبارزه میکند.
«زندگی»؛ او از مبارزه زنان برای حق داشتن زندگی کامل و شرافتمندانه حمایت میکند. این مبارزه در سراسر ایران با آزار و اذیت، زندان، شکنجه و حتی مرگ مواجه شده است.
«آزادی»؛ او برای آزادی بیان و حق استقلال، و علیه قوانینی که زنان را ملزم میکند، دور از دید باشند و بدن خود را بپوشانند، مبارزه میکند. درخواست آزادی، که توسط معترضان ابراز شده، نه تنها مربوط به زنان، بلکه درباره همه جمعیت است.
#کارتون #نرگس_محمدی #زن_زندگی_آزادی #صلح_نوبل #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنچە را نمیتوان سرکوب کرد، آزادیست!
مقاومت زندگیست.
womanlifefreedomcollective
What can’t be suppressed is freedom!
Resistance is life.
مهسا_امينی #ژینا_ئەمینی #زن_زندگى_آزادى #ایستادهایم_تا_پایان #زن_زندگی_آزادی #آبان_ادامه_دارد #آرمیتا_گراوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مقاومت زندگیست.
womanlifefreedomcollective
What can’t be suppressed is freedom!
Resistance is life.
مهسا_امينی #ژینا_ئەمینی #زن_زندگى_آزادى #ایستادهایم_تا_پایان #زن_زندگی_آزادی #آبان_ادامه_دارد #آرمیتا_گراوند #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«زادروز آسمانيت مبارك رفيق و برادر زمينى و آسمانى شهريارم #شهيد_امجد_عنايتى 💔
پنج شنبه شب بود يك روز قبل شهادت برادرم شهريارچقدر شب دردناكى بود زنگ زدن و بهم گفتن چند تا زخمى و يه جانباخته داريم 😭 وقتى به شهريار خبر داده بودن سريع با پزشك رفته بود بالاسرشون گفته بودن دوتاشون خيلى بدحالن ولى امجد حالش خوبه خدارو شكر اونو پاركينگ خونه خوابونده بودن بخيال اينكه حالش خوبه ولى وقتى ميلاد ميره پيششون يه جوون رعنا رو ميبينه كه وسط پاركينگ داره خُرخُر ميكنه ميلاد ميره بالا سرش دست ميزنه سرد شده بود واااى خداي من ميلاد فرياد ميزنه نعره ميزنه چرا اينجاست؟ دكتررر شهريارررر بچهها چرا تنهاش گذاشتين؟ همه ميدون بالاسرش ميگن اخه خوب بود خوابيده بود ولى اون خواب نبود نفسهاى اخرش بود 😭😭😭 شهيد داديم شهيد امجد بيگناهم تو ماشين بهش شليك كرده بودن سرش رو مياره پايين با دستش سرش رو ميگيره كه از سرش محافظت كنه ولى گلولهى لعنتى مستقيم ميخوره تو سرش چقدر شبهاى خونينى بود بوكانم
كردستان خونين»
از صفحه اینستاگرام اسرین محمدی
- امروز مراسم زادروز جاویدنام امجد عنایتی، با حضور مادران دادخواه برگزار شد.
#امجد_عنايتى #ميلاد_معروفى #شهريار_محمدى #هژار_مام_خسروی #هيمن_امان #ابراهيم_شريفى_فر
#ژن_ژیان_ئازادی #مهسا_امينى #دايه_مينا #زن_زندگى_آزادى
#اتحاد_رمز_پیروزی #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پنج شنبه شب بود يك روز قبل شهادت برادرم شهريارچقدر شب دردناكى بود زنگ زدن و بهم گفتن چند تا زخمى و يه جانباخته داريم 😭 وقتى به شهريار خبر داده بودن سريع با پزشك رفته بود بالاسرشون گفته بودن دوتاشون خيلى بدحالن ولى امجد حالش خوبه خدارو شكر اونو پاركينگ خونه خوابونده بودن بخيال اينكه حالش خوبه ولى وقتى ميلاد ميره پيششون يه جوون رعنا رو ميبينه كه وسط پاركينگ داره خُرخُر ميكنه ميلاد ميره بالا سرش دست ميزنه سرد شده بود واااى خداي من ميلاد فرياد ميزنه نعره ميزنه چرا اينجاست؟ دكتررر شهريارررر بچهها چرا تنهاش گذاشتين؟ همه ميدون بالاسرش ميگن اخه خوب بود خوابيده بود ولى اون خواب نبود نفسهاى اخرش بود 😭😭😭 شهيد داديم شهيد امجد بيگناهم تو ماشين بهش شليك كرده بودن سرش رو مياره پايين با دستش سرش رو ميگيره كه از سرش محافظت كنه ولى گلولهى لعنتى مستقيم ميخوره تو سرش چقدر شبهاى خونينى بود بوكانم
كردستان خونين»
از صفحه اینستاگرام اسرین محمدی
- امروز مراسم زادروز جاویدنام امجد عنایتی، با حضور مادران دادخواه برگزار شد.
#امجد_عنايتى #ميلاد_معروفى #شهريار_محمدى #هژار_مام_خسروی #هيمن_امان #ابراهيم_شريفى_فر
#ژن_ژیان_ئازادی #مهسا_امينى #دايه_مينا #زن_زندگى_آزادى
#اتحاد_رمز_پیروزی #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین پنجشنبه سال بر سر مزار سارینا اسماعیلزاده
ویدیویی که در استوری اینستاگرام لیلا مهدوی، مادر جاویدنام سیاوش محمودی منتشر شده است.
سارینا اسماعیلزاده در سی شهریور ۱۴۰۱ با ضربات متعدد باتون به سرش کشته شد. سارینا که جز رفاهدو آزادی چیز دیگری نخواسته بود، وِلاگِر و یکی از بسیار دانشآموزان آگاهی بود که به خیزش انقلابی #زن_زندگى_آزادى پیوستند.
#سارینا_اسماعیل_زاده #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیویی که در استوری اینستاگرام لیلا مهدوی، مادر جاویدنام سیاوش محمودی منتشر شده است.
سارینا اسماعیلزاده در سی شهریور ۱۴۰۱ با ضربات متعدد باتون به سرش کشته شد. سارینا که جز رفاهدو آزادی چیز دیگری نخواسته بود، وِلاگِر و یکی از بسیار دانشآموزان آگاهی بود که به خیزش انقلابی #زن_زندگى_آزادى پیوستند.
#سارینا_اسماعیل_زاده #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری جشن نوروز، با حضور خانوادههای اعدامشدگان در روستای اطمیش- مهاباد
امروز جمعە ٣فروردین ١٤٠٣ شمسی، مراسم جشن نوروز در روستای اطمیش- مهاباد برگزار شد؛ آتش نوروز توسط پدر و مادر جانباختگان اعدامهای اخیر، #محسن_مظلوم، #وفا_آذربار و #سالارمجاور بر افروختە شد.
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#زن_زندگى_آزادى #نوروز #مهاباد #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز جمعە ٣فروردین ١٤٠٣ شمسی، مراسم جشن نوروز در روستای اطمیش- مهاباد برگزار شد؛ آتش نوروز توسط پدر و مادر جانباختگان اعدامهای اخیر، #محسن_مظلوم، #وفا_آذربار و #سالارمجاور بر افروختە شد.
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#زن_زندگى_آزادى #نوروز #مهاباد #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سلام توانا جان، امروز یازده و نیم صبح رفته بودم شعارنویسی
نوشتم توماج صالحی، نیکا شاکرمی ،مرگ بر خامنهای و... که یه دیوار که احساس میکنم جای مهم و امنیتی بود لباس شخصیه از اون طرف خیابون رد شد سریع اومد مچ دستم رو خیلی سفت گرفت و فشار داد اینم آثار کبودی اونه اسپری و گوشیم و کارت بانکی رو گرفت به زور کارتو پس گرفتم ولی گوشی رو نتونستم با اسپری خودمم شعار مرگ بر خامنهای قاتل رو پاک کردن ولی نه ترسیدم نه چیز.
به لطف دو تا از مردم نتونستن ببرنم، داد زدم و منو از دستش نجات دادن. فقط خواستم بگم هر کاری کنن نمیتونن ما رو متوقف کنند.
هر طور که در توانمه ادامه میدم به امید سرنگونی خامنهای ضحاک مقاومت من باعث شد نگیرنم و همچنان میگم مرگ بر خامنهای این کبودی و از دست رفتن اون گوشیم اصلا اهمیتی نداره وقتی خیلیا جونشون رو برای آزادی فدا کردن به یاد خون خواهرم نیکا ما پیروزیم.»
- پیام ارسالی مخاطبان توانا از تبریز
#تبریز #زن_زندگى_آزادى #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوشتم توماج صالحی، نیکا شاکرمی ،مرگ بر خامنهای و... که یه دیوار که احساس میکنم جای مهم و امنیتی بود لباس شخصیه از اون طرف خیابون رد شد سریع اومد مچ دستم رو خیلی سفت گرفت و فشار داد اینم آثار کبودی اونه اسپری و گوشیم و کارت بانکی رو گرفت به زور کارتو پس گرفتم ولی گوشی رو نتونستم با اسپری خودمم شعار مرگ بر خامنهای قاتل رو پاک کردن ولی نه ترسیدم نه چیز.
به لطف دو تا از مردم نتونستن ببرنم، داد زدم و منو از دستش نجات دادن. فقط خواستم بگم هر کاری کنن نمیتونن ما رو متوقف کنند.
هر طور که در توانمه ادامه میدم به امید سرنگونی خامنهای ضحاک مقاومت من باعث شد نگیرنم و همچنان میگم مرگ بر خامنهای این کبودی و از دست رفتن اون گوشیم اصلا اهمیتی نداره وقتی خیلیا جونشون رو برای آزادی فدا کردن به یاد خون خواهرم نیکا ما پیروزیم.»
- پیام ارسالی مخاطبان توانا از تبریز
#تبریز #زن_زندگى_آزادى #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اسماعیل بخشی، فعال کارگری، متنی کوتاه در شبکه اجتماعی ایکس، خطاب به سپیده رشنو منتشر کرد و نوشت:
«سپیده، دختر ایران ای هم تبارم
موهای تو مدرک جرم تو نیست، بلکه
سند حق خواهی، مقاومت، آزادگی و آزاده زیستن توست
حق تو حتی یک دقیقه زندان نیست،
حق تو و دختران آزاده ی ایران فقط آزادیست»
سپیده رشنو که قرار است روز شنبه ۶مرداد برای اجرای حکم سه سال و هفت ماه حبس خود را به زندان اوین معرفی کند، روز گذشته با انتشار تصاویری از موهای بریده شدهاش در اینستاگرام خود نوشت:
« اینها تمام مدارکِ جرمِ من است. وقتی که آن شکافِ تیزِ تابستان در زندگیام زخم انداخت، اینها مدارکِ جرمِ من بود. وقتی که از کلاسِ درس بیرونم انداختند، اینها مدارکِ جرمِ من بود. وقتی دوباره و دوباره محاکمه شدم، اینها و تنها همین موها مدارکِ جرمِ من بود..... شنبه باید خودم را به زندان اوین تحویل بدهم. تا که اوین آروارههایش را باز کند و من، تمامِ زندگی و تمامِ آزادیام را ببلعد. آن هم در حالی که همچنان قسمتی از مدارکِ جرمم را روی کلهام دارم. اینها مدارکِ جرم «ماست» اگر میخواهید بدنِ «ما» را ضمیمهٔ پرونده کنید.»
#سپیده_رشنو
#زن_زندگى_آزادى #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_پوشش_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سپیده، دختر ایران ای هم تبارم
موهای تو مدرک جرم تو نیست، بلکه
سند حق خواهی، مقاومت، آزادگی و آزاده زیستن توست
حق تو حتی یک دقیقه زندان نیست،
حق تو و دختران آزاده ی ایران فقط آزادیست»
سپیده رشنو که قرار است روز شنبه ۶مرداد برای اجرای حکم سه سال و هفت ماه حبس خود را به زندان اوین معرفی کند، روز گذشته با انتشار تصاویری از موهای بریده شدهاش در اینستاگرام خود نوشت:
« اینها تمام مدارکِ جرمِ من است. وقتی که آن شکافِ تیزِ تابستان در زندگیام زخم انداخت، اینها مدارکِ جرمِ من بود. وقتی که از کلاسِ درس بیرونم انداختند، اینها مدارکِ جرمِ من بود. وقتی دوباره و دوباره محاکمه شدم، اینها و تنها همین موها مدارکِ جرمِ من بود..... شنبه باید خودم را به زندان اوین تحویل بدهم. تا که اوین آروارههایش را باز کند و من، تمامِ زندگی و تمامِ آزادیام را ببلعد. آن هم در حالی که همچنان قسمتی از مدارکِ جرمم را روی کلهام دارم. اینها مدارکِ جرم «ماست» اگر میخواهید بدنِ «ما» را ضمیمهٔ پرونده کنید.»
#سپیده_رشنو
#زن_زندگى_آزادى #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_پوشش_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که مرسده، از مصدومان چشم، منتشر کرد و در آن هستی حسین پناهی و سیما مرادبیگی حضور دارند.
او من انتشار این ویدیو نوشت:
«تقدیر این بود که سه مبارز از سه نسل در کنار هم مبارزه کنیم و همچنان با دردهای فراوانمان قدرتمندانه بخندیم چون دختران و زنان ایرانی درس شجاعت به دنیا داده اند
کردی ، شمالی ، بندری باهم رقصیدیم
ما خود ایرانیم ✌🏾»
- هستی حسینپناهی، دانشآموز معترضی که شش ماه در کما بود بعد از یک سال تحمل فشار و تهدید نهایتا به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد.
هستی حسینپناهی که اهل دهگلان استان کردستان است، در سال ۱۴۰۱ بعد از اینکه ماموران او را در مدرسهاش بازجویی کردند، هنگام برگشت از مدرسه خودش را از سرویس مدرسه به بیرون پرت کرد و به کما رفت.
وضعیت او در کما همزمان با اعتراضات اخیر ایران، مدتها تیتر رسانهها بود.
#هستی_حسین_پناهی
#زن_زندگى_آزادى #سیما_مرادبیگی #مرسده_شاهین_کار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او من انتشار این ویدیو نوشت:
«تقدیر این بود که سه مبارز از سه نسل در کنار هم مبارزه کنیم و همچنان با دردهای فراوانمان قدرتمندانه بخندیم چون دختران و زنان ایرانی درس شجاعت به دنیا داده اند
کردی ، شمالی ، بندری باهم رقصیدیم
ما خود ایرانیم ✌🏾»
- هستی حسینپناهی، دانشآموز معترضی که شش ماه در کما بود بعد از یک سال تحمل فشار و تهدید نهایتا به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد.
هستی حسینپناهی که اهل دهگلان استان کردستان است، در سال ۱۴۰۱ بعد از اینکه ماموران او را در مدرسهاش بازجویی کردند، هنگام برگشت از مدرسه خودش را از سرویس مدرسه به بیرون پرت کرد و به کما رفت.
وضعیت او در کما همزمان با اعتراضات اخیر ایران، مدتها تیتر رسانهها بود.
#هستی_حسین_پناهی
#زن_زندگى_آزادى #سیما_مرادبیگی #مرسده_شاهین_کار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال تحصیلی دارد شروع میشود و مگر میشود از مدرسه حرف زد و از کودکانی که توسط مأموران رژیم جمهوری اسلامی آسیب دیدند و یا کشته شدند حرف نزد؟
روند درمان هستی حسینپناهی، از قربانیان خشونت ماموران در خیزش ۱۴۰۱، دختر ۱۶ سالهای که شش ماه در کما بود.
هستی حسینپناهی، دانشآموز معترضی که شش ماه در کما بود بعد از یک سال تحمل فشار و تهدید نهایتا به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد.
هستی حسینپناهی که اهل دهگلان استان کردستان است، در سال ۱۴۰۱ بعد از اینکه ماموران او را در مدرسهاش بازجویی کردند، هنگام برگشت از مدرسه خودش را از سرویس مدرسه به بیرون پرت کرد و به کما رفت.
وضعیت او در کما همزمان با اعتراضات اخیر ایران، مدتها تیتر رسانهها بود.
#هستی_حسین_پناهی
#زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روند درمان هستی حسینپناهی، از قربانیان خشونت ماموران در خیزش ۱۴۰۱، دختر ۱۶ سالهای که شش ماه در کما بود.
هستی حسینپناهی، دانشآموز معترضی که شش ماه در کما بود بعد از یک سال تحمل فشار و تهدید نهایتا به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ایران شد.
هستی حسینپناهی که اهل دهگلان استان کردستان است، در سال ۱۴۰۱ بعد از اینکه ماموران او را در مدرسهاش بازجویی کردند، هنگام برگشت از مدرسه خودش را از سرویس مدرسه به بیرون پرت کرد و به کما رفت.
وضعیت او در کما همزمان با اعتراضات اخیر ایران، مدتها تیتر رسانهها بود.
#هستی_حسین_پناهی
#زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به سالگرد مهسا امینی نزدیک میشویم. این ویدیو از تصاویر او را پدرش ساعاتی پیش منتشر کرده است.
چندی پیش هم مادر مهسا ژینا امینی، در پی توهین فردی به نام علی انتظاری, با انتشار این تصاویر نوشته بود:
«بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست»
یاد مهسا همواره در تاریخ ایران زنده و جاوید است و از خانواده او به نیکی یاد خواهد شد. خانوادهای که تخت فشاری سنگین قرار گرفتند ولی تسلیم نشدند.
مرگ مظلومانه مهسا، باعث قیامی شد که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم ایران برای آزادی بود.
به سالگرد مهسا و شروع خیزش انقلابی ۱۴۰۱:نزدیک میشویم.
#مهسا_امینی #ژینا_امینی
#زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چندی پیش هم مادر مهسا ژینا امینی، در پی توهین فردی به نام علی انتظاری, با انتشار این تصاویر نوشته بود:
«بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست»
یاد مهسا همواره در تاریخ ایران زنده و جاوید است و از خانواده او به نیکی یاد خواهد شد. خانوادهای که تخت فشاری سنگین قرار گرفتند ولی تسلیم نشدند.
مرگ مظلومانه مهسا، باعث قیامی شد که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم ایران برای آزادی بود.
به سالگرد مهسا و شروع خیزش انقلابی ۱۴۰۱:نزدیک میشویم.
#مهسا_امینی #ژینا_امینی
#زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«به این لحظه فکر میکنم، به این صحنه...به بخت این تخت....به این تراژیکترین تختی که در تقویم بیمارستانی به نام دختری ثیت شد که تقدیری تاریخی را رقم زد....تختی که تن کتک خورده و بیهوش بر آن را نه پزشکان توانستند مداوا کنند نه پزشکیان میتواند از یادها ببرد.....
به امروز میاندیشم.....به ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، به قبل ساعت ۶ عصر که مهسا هنوز زنده بود، به ساعت ۶ عصر که بازداشت شد، هنوز کسی نامش را نشنیده بود، هنوز به قول برادرش در این شهر غریب بود....اما حالا به اندازه یک جهان آشناست....هیچ کسی مثل او در دو سالی که گذشت زنده نبود که همواره نام و یادش در ذهن و ضمیر و زبان و زمان حضور داشت.....همه جا بود...در دلها و دلاوریها....وه که چه شگفتانگیز است فقدانی که روایت این همه حضور باشد و حافظه جمعی را به محضر زمان احضار کند...حضوری که روح تاریخ را در کالبد سرد و تاریک زمان دمید تا سرآغاز دوران تازهای شود...دورانی که هیچ شباهتی به پیش از خود نداشت و هیچکس شبیه سابق خود نشد ....چه شگفت انگیز بود مرگی که مطالبه زندگی شد، روایت زندگی شد، شعار زندگی شد...شور و شعور زندگی شد....و من هیچ مرگی را به یاد نمیآورم که چنین زندگی را احیا کند و چنان شوری برانگیزد....امروز، روز ضربت خوردن اوست...ضربتی که انگار تن تاریخ معاصر را شکافت اما خونی تازه در رگ زندگی جاری کرد ..۲۲شهریور فقط تاریخ بستری شدن مهسا نبود، بستری شدن تاریخ ما بود که تن زخمیاش، زخمه زمانه شد.»
از صفحه اینستاگرام آقای رضا صائمی
saemi_1355
#مهسا_امینی #زن_زندگى_آزادى #به_یاد_آر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به امروز میاندیشم.....به ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، به قبل ساعت ۶ عصر که مهسا هنوز زنده بود، به ساعت ۶ عصر که بازداشت شد، هنوز کسی نامش را نشنیده بود، هنوز به قول برادرش در این شهر غریب بود....اما حالا به اندازه یک جهان آشناست....هیچ کسی مثل او در دو سالی که گذشت زنده نبود که همواره نام و یادش در ذهن و ضمیر و زبان و زمان حضور داشت.....همه جا بود...در دلها و دلاوریها....وه که چه شگفتانگیز است فقدانی که روایت این همه حضور باشد و حافظه جمعی را به محضر زمان احضار کند...حضوری که روح تاریخ را در کالبد سرد و تاریک زمان دمید تا سرآغاز دوران تازهای شود...دورانی که هیچ شباهتی به پیش از خود نداشت و هیچکس شبیه سابق خود نشد ....چه شگفت انگیز بود مرگی که مطالبه زندگی شد، روایت زندگی شد، شعار زندگی شد...شور و شعور زندگی شد....و من هیچ مرگی را به یاد نمیآورم که چنین زندگی را احیا کند و چنان شوری برانگیزد....امروز، روز ضربت خوردن اوست...ضربتی که انگار تن تاریخ معاصر را شکافت اما خونی تازه در رگ زندگی جاری کرد ..۲۲شهریور فقط تاریخ بستری شدن مهسا نبود، بستری شدن تاریخ ما بود که تن زخمیاش، زخمه زمانه شد.»
از صفحه اینستاگرام آقای رضا صائمی
saemi_1355
#مهسا_امینی #زن_زندگى_آزادى #به_یاد_آر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امجد امینی، پدر جاویدنام مهسا ژینا امینی، در پی ابراز همدلی ایرانیان در سراسر جهان در سالگرد فرزندش پیامی به شرح زیر در استوری اینستاگرامش منتشر کرد:
«اعتصاب عمومی و همدردی بسیار گسترده اصناف، کسبه، بازاریان، مغازهداران و همة مردم شریف و فهیم مناطق کورد نشین و همه ایرانیانی که از هر نقطه جهان در دومین سالگرد شهادت مظلومانه ژینا امینی به ویژه در شهرستانهای سقز، سنندج، مریوان، بانه، دیواندره، بوکان، مهاباد، شنو، پیرانشهر، سردشت ..... با وجود همه بحرانها و تنگناها و شرایط سخت معیشتی ، اقتصادی و مالی خود حاکی از حس انساندوستی، محبت، همدلی و همدردی این مردمان نجیب و بزرگوار است و همچنین هشدار و پیام اعتراضی روشنی است به مسئولان امر، که هرگز نباید فرزندان این مملکت را بی.محابا مشابه آنچه بر سر ژینا و ژیناها آمد مورد ظلم و ستم قرار
گیرند اینجانب با تمام وجود از حمایتهای همه مردم بزرگوار صمیمانه و خالصانه و صادقانه تشکر و قدردانی میکنم و حقیقتا همچنانکه بارها گفته ام در برابر امواج محبتها و حمایتهای مردم زبان و بیانم قاصر از سپاسگزاری است. امیدوارم هرگز در این مملکت شاهد مرگ مظلومانه فرزندانمان به دست نیروهایی که قانونا باید حافظ جان و مال و ناموس مردم و نگهبان این آب و خاک باشند، نباشیم و هیچ خانوادهای را در مرگ عزیزانشان سوگوار نبینیم
امجد امینی پدر زنده یاد ژینا(مهسا) امینی»
amjad_amini49
#ژینا_امینی #مهسا_امينى #زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اعتصاب عمومی و همدردی بسیار گسترده اصناف، کسبه، بازاریان، مغازهداران و همة مردم شریف و فهیم مناطق کورد نشین و همه ایرانیانی که از هر نقطه جهان در دومین سالگرد شهادت مظلومانه ژینا امینی به ویژه در شهرستانهای سقز، سنندج، مریوان، بانه، دیواندره، بوکان، مهاباد، شنو، پیرانشهر، سردشت ..... با وجود همه بحرانها و تنگناها و شرایط سخت معیشتی ، اقتصادی و مالی خود حاکی از حس انساندوستی، محبت، همدلی و همدردی این مردمان نجیب و بزرگوار است و همچنین هشدار و پیام اعتراضی روشنی است به مسئولان امر، که هرگز نباید فرزندان این مملکت را بی.محابا مشابه آنچه بر سر ژینا و ژیناها آمد مورد ظلم و ستم قرار
گیرند اینجانب با تمام وجود از حمایتهای همه مردم بزرگوار صمیمانه و خالصانه و صادقانه تشکر و قدردانی میکنم و حقیقتا همچنانکه بارها گفته ام در برابر امواج محبتها و حمایتهای مردم زبان و بیانم قاصر از سپاسگزاری است. امیدوارم هرگز در این مملکت شاهد مرگ مظلومانه فرزندانمان به دست نیروهایی که قانونا باید حافظ جان و مال و ناموس مردم و نگهبان این آب و خاک باشند، نباشیم و هیچ خانوادهای را در مرگ عزیزانشان سوگوار نبینیم
امجد امینی پدر زنده یاد ژینا(مهسا) امینی»
amjad_amini49
#ژینا_امینی #مهسا_امينى #زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رویا حشمتی، فعال مدنی، ضمن انتشار این وبدئو نوشت:
«دستی که با طمأنینه بر سنگ مزار ژینا نوشت "ژینا گیان تو نمیمیری، نام تو رمز ما میشود" از آگاهی و ایمانی حکایت میکند که در تاریکترین لحظات، زندگی را از چنگ مرگ بیرون کشید و برای پاسداشت زندگی به پا خاست.
ما بسیار به شما مدیون هستیم.
قلمت متبرک باد آقای عزیز.»
#مهسا_امینی #ژینا_امینی #زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دستی که با طمأنینه بر سنگ مزار ژینا نوشت "ژینا گیان تو نمیمیری، نام تو رمز ما میشود" از آگاهی و ایمانی حکایت میکند که در تاریکترین لحظات، زندگی را از چنگ مرگ بیرون کشید و برای پاسداشت زندگی به پا خاست.
ما بسیار به شما مدیون هستیم.
قلمت متبرک باد آقای عزیز.»
#مهسا_امینی #ژینا_امینی #زن_زندگى_آزادى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیر ایزدخواه، یکی از کاربران شبکه اجتماعی ایکس، خاطرهای از دوران کودکی و رفتار گشت ثارالله به شرح زیر منتشر کرده است:
«سال۱۳۶۱
نزدیک ماه رمضون بود. با مادر و خواهرم رفته بودیم خرید.
فروشگاه پاستور، يه چيزي شبیه سوپرمارکت بود، که اونزمان خیلی رایج نبود، ولی جنس های خیلی جذابی داشت.
اولین بار بود که لیوان تاشو میدیدم و با اصرار، مادرمو مجبور کردم که بخرتش. البته یه یویو هم کنارش واسم خرید.
هرجا میرفتی اون زمان، رادیو روشن بود.
«توجه توجه» !
کلماتی اضطراب آور، که ترس مرگ رو چنان به دل بچه ٦ ساله می انداخت که زبونش بند میرفت و پاهاش بیجون میشد.
آژیر وضعیت قرمز که بصدا در میومد، دیگه هیچ چیز دنیا جدی نبود، نه لیوان تاشو نه یویو! فقط بمب مهم بود و این سوال که قراره رو سر کی بیفته اینبار.
رفتیم توی زیرزمین، انبار فروشگاه با درهای شیشه ای بزرگ که به هیچ وجه، مصداق پناهگاه نبود. بگذریم که صدای لرزش شیشه ها و جیغ ها، از صدای انفجار بیشتر بود و وحشت آورتر.
اما این ترس واقعی از مرگِ محتمل زیر بمب های صدام، باعث نمیشد که از اوباشی نترسید که ارضا غربزه جنایت در باطنشون، با نصب عکس خمینی روی جیب لباس کمیته و دیدن وحشت در چهره زنان و دختران و پسران جوون ، به اوج میرسید.
وضعیت سفید شد و از پناهگاه بیرون اومدیم. دم در فروشگاه، ماشین گشت ثارالله وایساده بود.
اونزمان، لباس همه مردم شبیه هم بود و کسی به اون صورت دنبال مد نمیرفت. خواهرم ١٣ سالش بود و احتمالا بعد از دویدن به سمت پناهگاه و اون لحظات مرگ آلود، کمی از موهاش از روسری بیرون اومده بود. مادرم البته چادری بود ولی با اینحال، ارازل های کمیته در عقب رو باز کردن و با فحاشی و عربده به ما گفتند سوار شید.
خواهرم اومد چونه بزنه باهاشون و روسریشو مرتب کرد ولی مادرم گفت حرف نزنید و سریع سوار شید.
اون موقع ها وقتی کسی رو میگرفتند، مردم جمع میشدن و تماشا میکردند، و فارغ از بیگناهی افراد، قرار گرفتن توی جمعیت تماشاچی، خوشایند نبود و مادرم میخواست قبل ازینکه مردم جمع بشند، قائله ختم بشه، هرچند به شر!
ما رو تو بازداشتگاه کمیته، که بعدها شد دانشگاه پیام نور، تا ساعت ۱۱ شب نگه داشتند!
بیست سی نفری تو اتاق بودند، بیشتر دخترای جوون ولی مادری هم بود که نوزادشو گذاشته بود تو خونه و در حالی که هنوز بیگودی رو سرش بود، رفته بود سرکوچه گل بخره که بره عروسی.
دو دستی به در میکوبید و زار میزد و التماس میکرد که بچه من شیرخواره و تو خونه تنهاست.
ولی تا ساعت ۱۱ شب اون در باز نشد.
حوصلم سررفته بود از بازی کردن با یویو هم خسته شده بودم.
خواهر ۱۰ ساله دیگه ای هم داشتم که خونه تنها بود و پدرم هم از ما بیخبر! همین کافی بود برای مادرم که از نگرانی بی تاب بشه ولی با این وجود، شده بود سنگ صبور یه دختر جوون دیگه، که میگفت : بابام سرمو میبره!
باباش راننده تاکسی بود و خونشون اون ور شهر تو یه منطقه فقیرنشین.
رنگش پریده بود و همین باعث شده بود، عینک بزرگ سیاه و گردش، بیشتر به چشم بیاد و بعد از ۴۰ سال هنوز تو ذهن من بمونه.
در باز شد و بعد از موعظه های یه آخوند و تعهد گرفتن، که خودش یک ساعتی طول کشید، همه آزاد شدند.
یادم نیست که پدرم چطور خبردار شد و اومده بود سراغمون و من و خواهرمو برد خونه، ولی مادرم با اون دختر عینکی رفت خونشون تا به باباش توضیح بده که اونا حتی یه زن چادری رو هم گرفته بودن و یه جورایی وساطت کنه و مطمئن بشه که باباش، دختر رو نمیزنه.
وقتی مادرم برگشت خونه، پدرم اوقات تلخی کرد، نمیدونم چرا، ولی مامان از شدت سر درد حال تهوع داشت و مدام بالا میاورد.
فرداش، قصه بابای اون دختر رو تعریف کرد ، گفت که دست روی دختر بلند نکرد ولی داد بیداد کرده بود و خودشو زده بود و قرآن رو پاره کرده بود و خدا رو تهدید کرده بود که دیگه روزه نمیگیره!
…
۴۰ سال گذشته و هنوز…مهسا و آرمیتا و آرزو ها، قربانی توحش اوباش حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی میشند.»
- شما چه تجربهای دارید؟ چه خاطرهای از آن دوران تا کنون دارید؟
گشت ایثار، گشت ثارالله، گشت عفاف، گشت ارشاد و ...
#زن_زندگى_آزادى
#مهسا_امينی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سال۱۳۶۱
نزدیک ماه رمضون بود. با مادر و خواهرم رفته بودیم خرید.
فروشگاه پاستور، يه چيزي شبیه سوپرمارکت بود، که اونزمان خیلی رایج نبود، ولی جنس های خیلی جذابی داشت.
اولین بار بود که لیوان تاشو میدیدم و با اصرار، مادرمو مجبور کردم که بخرتش. البته یه یویو هم کنارش واسم خرید.
هرجا میرفتی اون زمان، رادیو روشن بود.
«توجه توجه» !
کلماتی اضطراب آور، که ترس مرگ رو چنان به دل بچه ٦ ساله می انداخت که زبونش بند میرفت و پاهاش بیجون میشد.
آژیر وضعیت قرمز که بصدا در میومد، دیگه هیچ چیز دنیا جدی نبود، نه لیوان تاشو نه یویو! فقط بمب مهم بود و این سوال که قراره رو سر کی بیفته اینبار.
رفتیم توی زیرزمین، انبار فروشگاه با درهای شیشه ای بزرگ که به هیچ وجه، مصداق پناهگاه نبود. بگذریم که صدای لرزش شیشه ها و جیغ ها، از صدای انفجار بیشتر بود و وحشت آورتر.
اما این ترس واقعی از مرگِ محتمل زیر بمب های صدام، باعث نمیشد که از اوباشی نترسید که ارضا غربزه جنایت در باطنشون، با نصب عکس خمینی روی جیب لباس کمیته و دیدن وحشت در چهره زنان و دختران و پسران جوون ، به اوج میرسید.
وضعیت سفید شد و از پناهگاه بیرون اومدیم. دم در فروشگاه، ماشین گشت ثارالله وایساده بود.
اونزمان، لباس همه مردم شبیه هم بود و کسی به اون صورت دنبال مد نمیرفت. خواهرم ١٣ سالش بود و احتمالا بعد از دویدن به سمت پناهگاه و اون لحظات مرگ آلود، کمی از موهاش از روسری بیرون اومده بود. مادرم البته چادری بود ولی با اینحال، ارازل های کمیته در عقب رو باز کردن و با فحاشی و عربده به ما گفتند سوار شید.
خواهرم اومد چونه بزنه باهاشون و روسریشو مرتب کرد ولی مادرم گفت حرف نزنید و سریع سوار شید.
اون موقع ها وقتی کسی رو میگرفتند، مردم جمع میشدن و تماشا میکردند، و فارغ از بیگناهی افراد، قرار گرفتن توی جمعیت تماشاچی، خوشایند نبود و مادرم میخواست قبل ازینکه مردم جمع بشند، قائله ختم بشه، هرچند به شر!
ما رو تو بازداشتگاه کمیته، که بعدها شد دانشگاه پیام نور، تا ساعت ۱۱ شب نگه داشتند!
بیست سی نفری تو اتاق بودند، بیشتر دخترای جوون ولی مادری هم بود که نوزادشو گذاشته بود تو خونه و در حالی که هنوز بیگودی رو سرش بود، رفته بود سرکوچه گل بخره که بره عروسی.
دو دستی به در میکوبید و زار میزد و التماس میکرد که بچه من شیرخواره و تو خونه تنهاست.
ولی تا ساعت ۱۱ شب اون در باز نشد.
حوصلم سررفته بود از بازی کردن با یویو هم خسته شده بودم.
خواهر ۱۰ ساله دیگه ای هم داشتم که خونه تنها بود و پدرم هم از ما بیخبر! همین کافی بود برای مادرم که از نگرانی بی تاب بشه ولی با این وجود، شده بود سنگ صبور یه دختر جوون دیگه، که میگفت : بابام سرمو میبره!
باباش راننده تاکسی بود و خونشون اون ور شهر تو یه منطقه فقیرنشین.
رنگش پریده بود و همین باعث شده بود، عینک بزرگ سیاه و گردش، بیشتر به چشم بیاد و بعد از ۴۰ سال هنوز تو ذهن من بمونه.
در باز شد و بعد از موعظه های یه آخوند و تعهد گرفتن، که خودش یک ساعتی طول کشید، همه آزاد شدند.
یادم نیست که پدرم چطور خبردار شد و اومده بود سراغمون و من و خواهرمو برد خونه، ولی مادرم با اون دختر عینکی رفت خونشون تا به باباش توضیح بده که اونا حتی یه زن چادری رو هم گرفته بودن و یه جورایی وساطت کنه و مطمئن بشه که باباش، دختر رو نمیزنه.
وقتی مادرم برگشت خونه، پدرم اوقات تلخی کرد، نمیدونم چرا، ولی مامان از شدت سر درد حال تهوع داشت و مدام بالا میاورد.
فرداش، قصه بابای اون دختر رو تعریف کرد ، گفت که دست روی دختر بلند نکرد ولی داد بیداد کرده بود و خودشو زده بود و قرآن رو پاره کرده بود و خدا رو تهدید کرده بود که دیگه روزه نمیگیره!
…
۴۰ سال گذشته و هنوز…مهسا و آرمیتا و آرزو ها، قربانی توحش اوباش حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی میشند.»
- شما چه تجربهای دارید؟ چه خاطرهای از آن دوران تا کنون دارید؟
گشت ایثار، گشت ثارالله، گشت عفاف، گشت ارشاد و ...
#زن_زندگى_آزادى
#مهسا_امينی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سی شهریور ۱۴۰۱ هرگز فراموش نمیشود.
این دلاوران را هرگز فراموش نمیکنیم
سارینا اسماعیلزاده، کرج
امیرمحمد نوروزی، بندر انزلی
پارسا رضادوست، هشتگرد
علیرضا فتحی، قزوین
کنعان آقایی، کرج
حنانه کیا، نوشهر
سینا لوحموسوی، آمل
ساسان قربانی، رضوانشهر
محمدحسن ترکمان، بابل
عرفان خزایی، تهران
محمدجواد زاهدی، ساری
رحیم کلیج، قائمشهر
محسن مالمیر، نوشهر
محمد زمانی، ساوه
حدیث نجفی، کرج
محمد زارعی، ورامین
امیرحسین بساطی، کرمانشاه
روزبه خادمیان، کرج
بهنام لایقپور، رشت
سیاوش محمودی، تهران
غزاله چلابی، آمل
محمدرسول مومنیزاده، رشت
محمدرضا اسکندری، پاکدشت
کشتهشدگان راه #زن_زندگى_آزادى در ۳۰ شهریور
ویدیو از پوریا افضلی
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این دلاوران را هرگز فراموش نمیکنیم
سارینا اسماعیلزاده، کرج
امیرمحمد نوروزی، بندر انزلی
پارسا رضادوست، هشتگرد
علیرضا فتحی، قزوین
کنعان آقایی، کرج
حنانه کیا، نوشهر
سینا لوحموسوی، آمل
ساسان قربانی، رضوانشهر
محمدحسن ترکمان، بابل
عرفان خزایی، تهران
محمدجواد زاهدی، ساری
رحیم کلیج، قائمشهر
محسن مالمیر، نوشهر
محمد زمانی، ساوه
حدیث نجفی، کرج
محمد زارعی، ورامین
امیرحسین بساطی، کرمانشاه
روزبه خادمیان، کرج
بهنام لایقپور، رشت
سیاوش محمودی، تهران
غزاله چلابی، آمل
محمدرسول مومنیزاده، رشت
محمدرضا اسکندری، پاکدشت
کشتهشدگان راه #زن_زندگى_آزادى در ۳۰ شهریور
ویدیو از پوریا افضلی
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech