بیانیه زندانیان سیاسی زندان عادلآباد شیراز، در پی جانباختن کارگران معدن زغال سنگ طبس
محمد داوری، وفا احمدپور، سعید غریبی، سیروس مولودی، احسان مشکسار، مهرزاد موسوی، زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز، پس از حادثه کشتهشدن کارگران معدن طبس، در بیانیهای به بررسی وضعیت کارگران معادن در سالهای اخیر پرداختهاند و بر سرکوب دستمزد، وضعیت اسفناک ایمنی کارگران و بیاهمیتی آن برای دولت و سرمایهگذاران و مالکان شرکتهای معادن و صنایع در ایران تاکید کردهاند.
متن کامل بیانیه:
«کارگران شریف و زحمتکش ایران!
سلام و تسلیت ما زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز را پذیرا باشید و ما را شریک غم خود بدانید.
پس از حادثه انفجار و ریزش معدن زغالسنگ طبس، ما جمعی از زندانیان سیاسی، به یاد کارگران جانباخته با برگزاری مجلسی یادبود چراغهای بند و اتاقهایمان را خاموش و به حرمت خانواده این عزیزان ازدسترفته، مدتی را در سکوت گذراندیم و با بغض فروخورده یاد آنها را گرامی داشتیم.
از این رو لازم میدانیم مواردی را به استحضار عموم برسانیم:
بررسی وضعیت معادن و صنایع در سالهای اخیر نشان میدهد که علاوه بر سرکوب دستمزد، وضعیت ایمنی کارگران برای دولت و سرمایهگذاران و مالکان شرکتهای معادن و صنایع فاقد اهمیت بوده است. سالهاست که خبر خودکشی و جانباختن کارگران بر اثر حوادث قابلپیشگیری و پیشبینی، خانوادههای بسیاری را داغدار نموده. مرگ کارگران بر اثر سوختگی، تصادف، ریزش آوار، برقگرفتی، سقوط از ارتفاع، گرمازدگی و استنشاق گازهای سمی، خود بخشی از مصیبت هموطنانیست که برای لقمهای نان، از جان خود مایه میگذارند.
آمار منتشرشده توسط مرکز آمار جمهوری اسلامی نشان میدهد که از ۵۶۵۰ معدن فعال در کشور تنها ۲۳درصد دارای واحد ایمنی میباشد. نشر این آمار توسط حاکمیت، خود حاکی از بیارزشبودن جان کارگران و بربادرفتن آمال و آرزوهای زن و فرزندانی میباشد که پس از مرگ پدر، باید مصیبتهای زندگی را زیر بار مشکلاتی همچون تورم سرسامآور، پرداخت اقساط بانکی، اجاره خانه و هزینههای گزاف تحصیل و بهداشت را تحمل کرده و صورت خود را شرافتمندانه با سیلی سرخ نگه دارند. مادری تنها و شرمندگی از پس شرمندگی دیگر، خود وضعیت اسفناکیست که در این شرایط اقتصادی، از عمق فاجعه خبر میدهد.
سیدمحمد اتابک، وزیر صمت دولت وفاق ملی، در نطق نیمساعته معارفه خود در مجلس، حتی یک جمله در دفاع از شرایط بغرنج کارگران معادن و وضعیت غیر استاندارد معادن نه تنها به زبان نمیآورد بلکه با حمایت تمام قد از کارفرمایان و سرمایه گذاران، عدم بهرهوری و کاهش ارزش افزوده معادن را مشکل اصلی معادن و صنایع شمرده و با متهمکردن دولت به دخالت در امور سرمایهگذاران و مالکان، هدف وزارت خانه خود را بهرهوری حداکثری برای تحقق برنامه توسعه هفتم معرفی میکند. هدفی که به قیمت جان صدها کارگر در طی چندسال اخیر، قرار است محقق شود.
محمدرضا عارف، معاون اول ریاست جمهوری، پس از پیداشدن جسد آخرین کارگر جانباخته میگوید: برای دولت حفظ جان هموطنان نسبت به بهروهوری حداکثری از معادن کشور، اولویت دارد! این اظهارات معاون اول دولتیست، که پس از آمدن بر سر کار، پایه اهداف اقتصادی خود را نه در جهت رفع مشکلات عدیده کارگران به عنوان اکثریت جامعه ایران، بلکه در جهت حمایت همه جانبه از سرمایه گذاران و کارفرمایان بنا گذاشته است. برای اثبات این موضوع، با نگاه اجمالی به شورای عالی کار در طول سالهای اخیر، از ۹ نماینده دارای حق رای فقط سه رأی از آن کارگران میباشد. سه رأی از آن نمایندگان دولت و سه رأی دیگر از آن نمایندگان کارفرمایان است. نه تنها هیچ گونه تشکل کارگری در این جلسات حق حضور ندارد بلکه حق رأی محفوظ به شورای اسلامی کار است.
دولت هرچند در چنین مصیبتهایی شعار حمایت از کارگران را سر میدهد اما هربار تجربه ثابت کرده است که در مسئله افزایش دستمزد و دیگر مسائل (رفاهیات، ایمنی و محیط زیست) نمایندگان دولت در شورای کار با رایدادن به سود کارفرمایان، کفه ترازو را به سمت طرف مخالف کارگران سوق داده و به سرکوب دستمزد و ایمنی کارگران پرداخته است.
این اظهارات، ما را به یاد این مثل معروف یعنی “نوشدارو پس از مرگ سهراب” میاندازد! ادامه این روند، نهتنها دردی دوا نمیکند بلکه خود مقدمهای بر حوادث پیش رو میباشد.
عدم وجود تشکلهای کارگری مستقل، عدم حق رأی و عدم حضور دیگر تشکلات کارگری در جلسات شورای عالی کار، عدم نظارت نمایندگان دولت و کارفرمایان را در مسائلی همچون ایمنی در پی خواهد داشت و قوانین ابلاغی لگدمال این بیتوجهی میشود؛ بیتوجهی که جوانان وطن را به زیر آوار مدفون میکند.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
tavaana.org/prisoners-statement-for-tabas-martyrs/
#بیانیه #معدن_طبس #طبس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد داوری، وفا احمدپور، سعید غریبی، سیروس مولودی، احسان مشکسار، مهرزاد موسوی، زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز، پس از حادثه کشتهشدن کارگران معدن طبس، در بیانیهای به بررسی وضعیت کارگران معادن در سالهای اخیر پرداختهاند و بر سرکوب دستمزد، وضعیت اسفناک ایمنی کارگران و بیاهمیتی آن برای دولت و سرمایهگذاران و مالکان شرکتهای معادن و صنایع در ایران تاکید کردهاند.
متن کامل بیانیه:
«کارگران شریف و زحمتکش ایران!
سلام و تسلیت ما زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز را پذیرا باشید و ما را شریک غم خود بدانید.
پس از حادثه انفجار و ریزش معدن زغالسنگ طبس، ما جمعی از زندانیان سیاسی، به یاد کارگران جانباخته با برگزاری مجلسی یادبود چراغهای بند و اتاقهایمان را خاموش و به حرمت خانواده این عزیزان ازدسترفته، مدتی را در سکوت گذراندیم و با بغض فروخورده یاد آنها را گرامی داشتیم.
از این رو لازم میدانیم مواردی را به استحضار عموم برسانیم:
بررسی وضعیت معادن و صنایع در سالهای اخیر نشان میدهد که علاوه بر سرکوب دستمزد، وضعیت ایمنی کارگران برای دولت و سرمایهگذاران و مالکان شرکتهای معادن و صنایع فاقد اهمیت بوده است. سالهاست که خبر خودکشی و جانباختن کارگران بر اثر حوادث قابلپیشگیری و پیشبینی، خانوادههای بسیاری را داغدار نموده. مرگ کارگران بر اثر سوختگی، تصادف، ریزش آوار، برقگرفتی، سقوط از ارتفاع، گرمازدگی و استنشاق گازهای سمی، خود بخشی از مصیبت هموطنانیست که برای لقمهای نان، از جان خود مایه میگذارند.
آمار منتشرشده توسط مرکز آمار جمهوری اسلامی نشان میدهد که از ۵۶۵۰ معدن فعال در کشور تنها ۲۳درصد دارای واحد ایمنی میباشد. نشر این آمار توسط حاکمیت، خود حاکی از بیارزشبودن جان کارگران و بربادرفتن آمال و آرزوهای زن و فرزندانی میباشد که پس از مرگ پدر، باید مصیبتهای زندگی را زیر بار مشکلاتی همچون تورم سرسامآور، پرداخت اقساط بانکی، اجاره خانه و هزینههای گزاف تحصیل و بهداشت را تحمل کرده و صورت خود را شرافتمندانه با سیلی سرخ نگه دارند. مادری تنها و شرمندگی از پس شرمندگی دیگر، خود وضعیت اسفناکیست که در این شرایط اقتصادی، از عمق فاجعه خبر میدهد.
سیدمحمد اتابک، وزیر صمت دولت وفاق ملی، در نطق نیمساعته معارفه خود در مجلس، حتی یک جمله در دفاع از شرایط بغرنج کارگران معادن و وضعیت غیر استاندارد معادن نه تنها به زبان نمیآورد بلکه با حمایت تمام قد از کارفرمایان و سرمایه گذاران، عدم بهرهوری و کاهش ارزش افزوده معادن را مشکل اصلی معادن و صنایع شمرده و با متهمکردن دولت به دخالت در امور سرمایهگذاران و مالکان، هدف وزارت خانه خود را بهرهوری حداکثری برای تحقق برنامه توسعه هفتم معرفی میکند. هدفی که به قیمت جان صدها کارگر در طی چندسال اخیر، قرار است محقق شود.
محمدرضا عارف، معاون اول ریاست جمهوری، پس از پیداشدن جسد آخرین کارگر جانباخته میگوید: برای دولت حفظ جان هموطنان نسبت به بهروهوری حداکثری از معادن کشور، اولویت دارد! این اظهارات معاون اول دولتیست، که پس از آمدن بر سر کار، پایه اهداف اقتصادی خود را نه در جهت رفع مشکلات عدیده کارگران به عنوان اکثریت جامعه ایران، بلکه در جهت حمایت همه جانبه از سرمایه گذاران و کارفرمایان بنا گذاشته است. برای اثبات این موضوع، با نگاه اجمالی به شورای عالی کار در طول سالهای اخیر، از ۹ نماینده دارای حق رای فقط سه رأی از آن کارگران میباشد. سه رأی از آن نمایندگان دولت و سه رأی دیگر از آن نمایندگان کارفرمایان است. نه تنها هیچ گونه تشکل کارگری در این جلسات حق حضور ندارد بلکه حق رأی محفوظ به شورای اسلامی کار است.
دولت هرچند در چنین مصیبتهایی شعار حمایت از کارگران را سر میدهد اما هربار تجربه ثابت کرده است که در مسئله افزایش دستمزد و دیگر مسائل (رفاهیات، ایمنی و محیط زیست) نمایندگان دولت در شورای کار با رایدادن به سود کارفرمایان، کفه ترازو را به سمت طرف مخالف کارگران سوق داده و به سرکوب دستمزد و ایمنی کارگران پرداخته است.
این اظهارات، ما را به یاد این مثل معروف یعنی “نوشدارو پس از مرگ سهراب” میاندازد! ادامه این روند، نهتنها دردی دوا نمیکند بلکه خود مقدمهای بر حوادث پیش رو میباشد.
عدم وجود تشکلهای کارگری مستقل، عدم حق رأی و عدم حضور دیگر تشکلات کارگری در جلسات شورای عالی کار، عدم نظارت نمایندگان دولت و کارفرمایان را در مسائلی همچون ایمنی در پی خواهد داشت و قوانین ابلاغی لگدمال این بیتوجهی میشود؛ بیتوجهی که جوانان وطن را به زیر آوار مدفون میکند.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
tavaana.org/prisoners-statement-for-tabas-martyrs/
#بیانیه #معدن_طبس #طبس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
بیانیه زندانیان سیاسی زندان عادلآباد شیراز، در پی جانباختن کارگران معدن زغال سنگ طبس - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
محمد داوری، وفا احمدپور، سعید غریبی، سیروس مولودی، احسان مشکسار، مهرزاد موسوی، زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز، پس از حادثه کشتهشدن کارگران معدن طبس، در بیانیهای به بررسی وضعیت کارگران معادن در سالهای اخیر پرداختهاند و بر سرکوب دستمزد،…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمایت مظاهر حیدری، زندانی سیاسی سابق، از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
مظاهر حیدری، درویش گنابادی و از زندانیان سیاسی سابق است که با ویدیوهای انتقادیاش در شبکه اینستاگرام معروف شده. فردی روستانشین که در ویدیوهایش در کنار گوسفندانش، خطاب به مسئولان و مردم سخن میگفت و به طرز مسالمتآمیز انتقاداتش را بیان میکرد، چنان حکومت مدعی اقتدار را ترسانده که او را اینهمه آزار دادهاند.
مظاهر حیدری در این ویدئو حمایت خود را از کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کرده است.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
#مظاهر_حیدری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مظاهر حیدری، درویش گنابادی و از زندانیان سیاسی سابق است که با ویدیوهای انتقادیاش در شبکه اینستاگرام معروف شده. فردی روستانشین که در ویدیوهایش در کنار گوسفندانش، خطاب به مسئولان و مردم سخن میگفت و به طرز مسالمتآمیز انتقاداتش را بیان میکرد، چنان حکومت مدعی اقتدار را ترسانده که او را اینهمه آزار دادهاند.
مظاهر حیدری در این ویدئو حمایت خود را از کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کرده است.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
#مظاهر_حیدری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود (عرشیا) وظیفه، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
#مسعود_وظیفه #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
#مسعود_وظیفه #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ساورعلیا، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#مهدی_ساور_علیا #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#مهدی_ساور_علیا #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:
«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.»
متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمیدانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشمهایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کردهاید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادیهای موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی میگذرد، پدر نمیدانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیشتر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمیخواهیم!»
آن زندهیاد تصور نمیکرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.
ادامه در کامنت
.
گمان نمیکنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور مامورانشان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.
رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.»
متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمیدانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشمهایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کردهاید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادیهای موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی میگذرد، پدر نمیدانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیشتر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمیخواهیم!»
آن زندهیاد تصور نمیکرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.
ادامه در کامنت
.
گمان نمیکنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور مامورانشان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.
رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با پیوستن زندان اراک در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد
ضمن گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، که حکومت استبداد دینی به طور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرهای میهن بازداشت و متهم میکند.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این جنایات را شدیداً محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون وسطایی روز گذشته دونفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴ مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ کدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهای بودن آن برای حکومت است که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد ، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد، به همین دلیل با توجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است ، طبعاً وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد ، در دسترسترین ابزار انتقام ، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین روست که هشدار می دهیم که هفتههای آتی بنا به دلایل مذکور احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته زیرا که آنها اولین سوژه جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بین المللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند.
لذا از همه فعالان حقوق بشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
یکشنبه ۸مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
بنابراین این کارزار در ۳۶ امین هفته خود با پیوستن "زندان اراک" سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" تا کنون شامل زندانهای زیر میباشند:
زندان اوین(بندزنان، بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۰مهر ۱۴۰۳
#سهشنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #جمعه_خونین_زاهدان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ضمن گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، که حکومت استبداد دینی به طور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرهای میهن بازداشت و متهم میکند.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این جنایات را شدیداً محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون وسطایی روز گذشته دونفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴ مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ کدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهای بودن آن برای حکومت است که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد ، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد، به همین دلیل با توجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است ، طبعاً وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد ، در دسترسترین ابزار انتقام ، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین روست که هشدار می دهیم که هفتههای آتی بنا به دلایل مذکور احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته زیرا که آنها اولین سوژه جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بین المللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند.
لذا از همه فعالان حقوق بشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
یکشنبه ۸مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
بنابراین این کارزار در ۳۶ امین هفته خود با پیوستن "زندان اراک" سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" تا کنون شامل زندانهای زیر میباشند:
زندان اوین(بندزنان، بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۰مهر ۱۴۰۳
#سهشنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #جمعه_خونین_زاهدان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سهراب حسنخانی، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#سهراب_حسنخانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#سهراب_حسنخانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانواده نرگس محمدی، زندانی سیاسی برنده جایزه صلح نوبل، از سه بار ممانعت برای اعزام او به بیمارستان در یک ماه اخیر با وجود فوریت پزشکی، خبر دادند.
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«طی یک ماه گذشته، سه بار (در تاریخهای ۲۰ و ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر) از خروج نرگس محمدی از زندان و اعزام او به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی ممانعت شده است.
بر اساس تشخیص و دستور کتبی پزشک متخصص قلب در تاریخ بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲، نرگس می بایست جهت انجام آنژیوگرافی در خرداد ماه ۱۴۰۳ به بیمارستان اعزام می شد.
پس از بیش از یک ماه تاخیر او در تاریخ شانزدهم تیر به بیمارستان اعزام شد.در بررسی های انجام شده، توده ای در سینه راست او مشاهده و بلافاصله نمونه برداری انجام شد. نرگس به زندان بازگردانده شد تا پس از اعلام نتیجه نمونه برداری و تشخیص پزشکان متخصص برای تصمیم گیری در مورد اولویت جراحی سینه یا عمل آنژیوگرافی، مجددا به بیمارستان بازگردانده شود.
طبق نظر پزشکان مقرر شده بود که عمل آنژیوگرافی فورا انجام شود.
از آن زمان پی گیری های بی وقفه وکلای نرگس؛ آقای مصطفی نیلی و خانم شادی حلیمی و مراجعات مکرر آنها به مراجع قانونی - دادیاری، ریاست زندان و بهداری زندان- و ارائه درخواستها و دستورات کتبی پزشکان متخصص و از سویی نامه های نرگس در داخل زندان جهت انجام عمل آنژیوگرافی در تاریخ های ۲۰ شهریور، ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر بی نتیجه مانده است.
پس از اعلام ریاست بهداری، معاونت سلامت و ریاست زندان مبنی بر صدور مجوز اعزام از سوی دادستانی به نرگس ، مجددا روز اعزام( ۱۰ مهر) اجازه خروج از زندان داده نشده است.
تعدادی از هم بندی های نرگس که ماههاست نگران وضعیت جسمی او هستند، به مسئولان مراجعه کرده اند. مسئولان زندان اعلام کرده اند که مجوزِ دادستانی و مجوز اعزام زندان صادر شده بود، اما با دستور مخالفت با خروج و اعزام نرگس از خارج از زندان مواجه شدیم و اعزام ممکن نشد.
ما، خانواده نرگس محمدی، بدینوسیله یک بار دیگر اعلام میکنیم که ممانعت های مکرر و مخالفتهای نهادهای امنیتی و قضایی، بدون پاسخگویی در روند درمان و رسیدگیهای پزشکی نرگس، بهطور آشکار سلامت او را مورد هدف قرار داده و امری نگران کننده است. از مراجع حقوق بشری درخواست پیگیری داریم.
خانواده نرگس محمدی
۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ – پاریس»
#نرگس_محمدی #آنژیوگرافی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«طی یک ماه گذشته، سه بار (در تاریخهای ۲۰ و ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر) از خروج نرگس محمدی از زندان و اعزام او به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی ممانعت شده است.
بر اساس تشخیص و دستور کتبی پزشک متخصص قلب در تاریخ بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲، نرگس می بایست جهت انجام آنژیوگرافی در خرداد ماه ۱۴۰۳ به بیمارستان اعزام می شد.
پس از بیش از یک ماه تاخیر او در تاریخ شانزدهم تیر به بیمارستان اعزام شد.در بررسی های انجام شده، توده ای در سینه راست او مشاهده و بلافاصله نمونه برداری انجام شد. نرگس به زندان بازگردانده شد تا پس از اعلام نتیجه نمونه برداری و تشخیص پزشکان متخصص برای تصمیم گیری در مورد اولویت جراحی سینه یا عمل آنژیوگرافی، مجددا به بیمارستان بازگردانده شود.
طبق نظر پزشکان مقرر شده بود که عمل آنژیوگرافی فورا انجام شود.
از آن زمان پی گیری های بی وقفه وکلای نرگس؛ آقای مصطفی نیلی و خانم شادی حلیمی و مراجعات مکرر آنها به مراجع قانونی - دادیاری، ریاست زندان و بهداری زندان- و ارائه درخواستها و دستورات کتبی پزشکان متخصص و از سویی نامه های نرگس در داخل زندان جهت انجام عمل آنژیوگرافی در تاریخ های ۲۰ شهریور، ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر بی نتیجه مانده است.
پس از اعلام ریاست بهداری، معاونت سلامت و ریاست زندان مبنی بر صدور مجوز اعزام از سوی دادستانی به نرگس ، مجددا روز اعزام( ۱۰ مهر) اجازه خروج از زندان داده نشده است.
تعدادی از هم بندی های نرگس که ماههاست نگران وضعیت جسمی او هستند، به مسئولان مراجعه کرده اند. مسئولان زندان اعلام کرده اند که مجوزِ دادستانی و مجوز اعزام زندان صادر شده بود، اما با دستور مخالفت با خروج و اعزام نرگس از خارج از زندان مواجه شدیم و اعزام ممکن نشد.
ما، خانواده نرگس محمدی، بدینوسیله یک بار دیگر اعلام میکنیم که ممانعت های مکرر و مخالفتهای نهادهای امنیتی و قضایی، بدون پاسخگویی در روند درمان و رسیدگیهای پزشکی نرگس، بهطور آشکار سلامت او را مورد هدف قرار داده و امری نگران کننده است. از مراجع حقوق بشری درخواست پیگیری داریم.
خانواده نرگس محمدی
۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ – پاریس»
#نرگس_محمدی #آنژیوگرافی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، با توجه به جنگافروزی جمهوری اسلامی و قرار دادن ایران و ایرانیان در فضای جنگی، با انتشار متنی ضمن بیان تظراتش، بر مقاومت مردم ایران برای آرمانهای آزادی و عدالت تاکید کرد.
نوشته آقای رونقی به شرح زیر منتشر است؛
«بدون شک، حکومت جمهوری اسلامی بزرگترین دشمن این سرزمین و ملت ایران است.
کشتار مردم بیدفاع، قطعی اینترنت، نابودی اقتصاد و زیرساختها، گسترش فقر و فساد، سوق دادن جامعه به سمت فروپاشی، حمله شیمیایی به مدارس دخترانه، استفاده از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی (شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی)، شکنجه، آزار و تجاوز جنسی به بازداشتشدگان، از بین رفتن سیستم آموزشی، فرسوده شدن سیستم بهداشت و درمان، کور کردن معترضان، تحمیل آوارگی و پناهندگی به شهروندان، تبعیض جنسیتی و مذهبی، تحمیل فشارهای روحی-روانی و نادیده گرفتن امنیت مردم، تحمیل مشروبات الکلی تقلبی و مرگآور به جامعه و هیچ انگاشتن حق ملت و حق حاکمیت مردم بخشی از عملکرد کدامیک از دشمنان این کشور است؟
دشمن یک سرزمین و یک ملت چه میکند که شما نکردهاید؟ جنگ چه بلایی سر انسان میآورد که شما نیاورده باشید؟ ملت ایران جنایتهایی را دیدهاند که حتی در جنگها نیز رخ نمیدهد.
کسانی دشمن ملت ایران هستند که برای حفظ قدرت، هیچ ابایی از سرکوب وحشیانه و جنایت علیه ملت ایران ندارند. آنها که به اعتراضات با گلوله و کشتار پاسخ دادند. دختران بیگناه را با حملات شیمیایی هدف قرار دادند تا خواستههای برحق آنها را سرکوب کنند. حکومتی که به فرهنگ و تاریخ این سرزمین خیانت کرده و هنر و میراث ملی را در مسیر نابودی قرار دادهاست. حکومتی که با جهل و مدیریت فاسد خود، اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشانده و فساد ساختاری، فقر و بیعدالتی را گسترش دادهاست.
سیاستهای این حکومت بیرحم، همهی سرمایههای ایران را قربانی کرده است. اندیشمندان، آزادیخواهان و ایراندوستان یا به حاشیه رانده شدهاند، یا به زندان افتادهاند، یا مجبور به تبعید شدهاند و حتی بسیاری از آنها، به دست این حکومت از بین رفتهاند. هدف نهایی این حکومت، بقای خود به هر قیمتی است و در این راه، هیچ ارزشی برای جان، عزت و فرهنگ ایرانیان قائل نیست. نابودی محیط زیست، ویرانی منابع ملی و فروپاشی اجتماعی، نتیجهی مستقیم بیکفایتی و خودکامگی این حکومت است که در تاریخ ایران از هر جنگی ویرانگرتر بودهاست.
مردم حق دارند در مورد همه مسائل کشور، حتی جنگ، نظرشان را بگویند؛ آگاه شوند و تبعات آن و شیوههای مراقبت از خود را بدانند آن هم زمانیکه اساساً حکومت به فکر مردم نیست. این وضعیت فراتر از غیرطبیعی است که اگر شخصی دربارهی جنگ اظهار نظر کند او را با احضار و بازداشت تهدید کنید!
وضعیت تاسفبار و آشفتهای حاکم است، مردم در رنج و سختی هستند و دهههاست این کشور و مردمانش زیر سایه جنگ هستند. ملت ایران، زیر سلطه یک حکومت اشغالگر زیست میکند و نفرت از حکومت بهخاطر شکل تمامیتخواهانه و ضدمردمیاش، ایرانیان را به جایی رسانده که بخش قابلتوجهی از حمله نظامی به کشورشان استقبال میکنند که این دلیلی جز ناامیدی عمومی از هر نوع تغییر در بهبود زندگی خود و واگذاری قدرت و کشور به مردم بهصورت مسالمتآمیز ندارد.
اکنون ایران، بهدلیل بیتدبیری و جنگافروزی حاکمیت، وارد فضای جنگ شدهاست. ملت ایران، ملتی که تاریخ و فرهنگی غنی دارد، همواره برای آزادی و عدالت ایستادگی کرده و خواهد کرد. این مقاومت، امیدی برای ساختن آیندهای روشنتر است. آیندهای که در آن صدای حقطلبی و آزادیخواهی خاموش نخواهد شد. آیندهای که آزادی و عزت ملت ایران و ذلت و خواری ستمگران را در آن خواهیم دید. بهعنوان سرباز کوچک این وطن کنار مردم ایستادهام و حاضرم برای این آینده، جانم را فدا کنم.»
@HosseinRonaghi
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوشته آقای رونقی به شرح زیر منتشر است؛
«بدون شک، حکومت جمهوری اسلامی بزرگترین دشمن این سرزمین و ملت ایران است.
کشتار مردم بیدفاع، قطعی اینترنت، نابودی اقتصاد و زیرساختها، گسترش فقر و فساد، سوق دادن جامعه به سمت فروپاشی، حمله شیمیایی به مدارس دخترانه، استفاده از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی (شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی)، شکنجه، آزار و تجاوز جنسی به بازداشتشدگان، از بین رفتن سیستم آموزشی، فرسوده شدن سیستم بهداشت و درمان، کور کردن معترضان، تحمیل آوارگی و پناهندگی به شهروندان، تبعیض جنسیتی و مذهبی، تحمیل فشارهای روحی-روانی و نادیده گرفتن امنیت مردم، تحمیل مشروبات الکلی تقلبی و مرگآور به جامعه و هیچ انگاشتن حق ملت و حق حاکمیت مردم بخشی از عملکرد کدامیک از دشمنان این کشور است؟
دشمن یک سرزمین و یک ملت چه میکند که شما نکردهاید؟ جنگ چه بلایی سر انسان میآورد که شما نیاورده باشید؟ ملت ایران جنایتهایی را دیدهاند که حتی در جنگها نیز رخ نمیدهد.
کسانی دشمن ملت ایران هستند که برای حفظ قدرت، هیچ ابایی از سرکوب وحشیانه و جنایت علیه ملت ایران ندارند. آنها که به اعتراضات با گلوله و کشتار پاسخ دادند. دختران بیگناه را با حملات شیمیایی هدف قرار دادند تا خواستههای برحق آنها را سرکوب کنند. حکومتی که به فرهنگ و تاریخ این سرزمین خیانت کرده و هنر و میراث ملی را در مسیر نابودی قرار دادهاست. حکومتی که با جهل و مدیریت فاسد خود، اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشانده و فساد ساختاری، فقر و بیعدالتی را گسترش دادهاست.
سیاستهای این حکومت بیرحم، همهی سرمایههای ایران را قربانی کرده است. اندیشمندان، آزادیخواهان و ایراندوستان یا به حاشیه رانده شدهاند، یا به زندان افتادهاند، یا مجبور به تبعید شدهاند و حتی بسیاری از آنها، به دست این حکومت از بین رفتهاند. هدف نهایی این حکومت، بقای خود به هر قیمتی است و در این راه، هیچ ارزشی برای جان، عزت و فرهنگ ایرانیان قائل نیست. نابودی محیط زیست، ویرانی منابع ملی و فروپاشی اجتماعی، نتیجهی مستقیم بیکفایتی و خودکامگی این حکومت است که در تاریخ ایران از هر جنگی ویرانگرتر بودهاست.
مردم حق دارند در مورد همه مسائل کشور، حتی جنگ، نظرشان را بگویند؛ آگاه شوند و تبعات آن و شیوههای مراقبت از خود را بدانند آن هم زمانیکه اساساً حکومت به فکر مردم نیست. این وضعیت فراتر از غیرطبیعی است که اگر شخصی دربارهی جنگ اظهار نظر کند او را با احضار و بازداشت تهدید کنید!
وضعیت تاسفبار و آشفتهای حاکم است، مردم در رنج و سختی هستند و دهههاست این کشور و مردمانش زیر سایه جنگ هستند. ملت ایران، زیر سلطه یک حکومت اشغالگر زیست میکند و نفرت از حکومت بهخاطر شکل تمامیتخواهانه و ضدمردمیاش، ایرانیان را به جایی رسانده که بخش قابلتوجهی از حمله نظامی به کشورشان استقبال میکنند که این دلیلی جز ناامیدی عمومی از هر نوع تغییر در بهبود زندگی خود و واگذاری قدرت و کشور به مردم بهصورت مسالمتآمیز ندارد.
اکنون ایران، بهدلیل بیتدبیری و جنگافروزی حاکمیت، وارد فضای جنگ شدهاست. ملت ایران، ملتی که تاریخ و فرهنگی غنی دارد، همواره برای آزادی و عدالت ایستادگی کرده و خواهد کرد. این مقاومت، امیدی برای ساختن آیندهای روشنتر است. آیندهای که در آن صدای حقطلبی و آزادیخواهی خاموش نخواهد شد. آیندهای که آزادی و عزت ملت ایران و ذلت و خواری ستمگران را در آن خواهیم دید. بهعنوان سرباز کوچک این وطن کنار مردم ایستادهام و حاضرم برای این آینده، جانم را فدا کنم.»
@HosseinRonaghi
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رسول اسدزاده، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#رسول_اسدزاده #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رسول اسدزاده، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#رسول_اسدزاده #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech