روز کتاب

بیست و چهارم ابانماه در تقویم کشورمان بعنوان روز #کتاب و #کتابخوانی نامگذاری شده است
طبق امار سایت های رسمی کشور تیتراژ متوسط کتاب در دهه پنجاه با جمیعت 30 ملیونی 5 هزار نسخه بود که امروز با وجود جمیعت 80 ملیونی تیتراژ کتاب بسیار پایین تر از ان زمان است
تصویر نانوایی کتابخانه را نشان میدهد که توسط یک هموطن لاکان شهری در نزدیکی رشت دایر شده است
صاحب این نانوایی می گوید: "همیشه به کتاب علاقه داشتم و وقتی مسئولیت نانوایی شهرک را پذیرفتم برای وقت های آزادم مثلا تا خمیر ور آید کتاب هایم را آوردم تا بخوانم و کم کم هرچه را خواندم در دسترس مردم قرار دادم و این گونه شد که #نانوایی به یک #کتابخانه تبدیل شد ."
@Tavaana_TavaanaTech

نانوای رشتی #کتابخوان برتر معرفی می کند

نانوای خوش ذوقی که با هدف احترام به وقت مشتری و ترویج فرهنگ مطالعه، ۳۰- ۴۰ جلد کتاب را روی بخشی از پیشخوان نانوایی‌اش چیده بود تا مشتریانی که دقایقی برای خریدن نان معطل می‌شوند را با خواندن کتاب سر کنند.

ایده جذاب ناصر، پای خیلی‌ها را ، از مردم عادی گرفته تا اعضای شورای شهر #رشت و مدیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی و حتی برخی از نمایندگان #گیلان را به شهرک #لاکانشهر و نانوایی جالبش باز کرد و حالا بعد از گذشت هشت ماه از اجرای این ایده جالب، نه تنها #کتابخانه #نانوایی بیش از هزار جلد کتاب دارد و ناصر با ایده‌های جذابش خیلی‌ها را از داخل و خارج شهرک کتابخوان کرده، بلکه خودش نیز به پای ثابت یکی از برنامه‌های رادیو #فرهنگ با عنوان «زیر چتر فرهنگ» تبدیل شده است.
این جوان خوش ذوق رشتی درباره برنامه‌هایی که برای گسترش اجرای ایده‌اش دارد می‌گوید: خیلی از هم صنفی‌های خودم وقتی فهمیدند چنین کاری کرده‌ام به من اطمینان دادند که کار بیهوده‌ای است و جواب نمی‌دهد اما حالا‌‌ ،همان افراد خودشان تقاضا کرده‌اند که برایشان #کتاب ببرم و آن‌ها هم در نانوایی‌هایشان کتاب برای #مطالعه بگذارند.

ناصر می‌افزاید: چند نفر از همکارانم در سطح شهر و استان اعلام موافقت کرده‌اند که جایگاهی را برای کتاب در نانوایی‌هایشان تعبیه کنند تا مشتریان آن‌ها هم بتوانند زمان معطلی در نانوایی را با خواندن کتاب سپری کنند.

وی ادامه می‌دهد: جالب است بدانید که خیلی از این نانوا‌ها به تشویق مشتریانشان می‌خواهند این کار را انجام بدهند و حتی یکی از همکاران به من می‌گفت که روزی یکی از مشتریانش به او گفته تنها نان خوب دست مردم دادن که مهم نیست، برو ببین یکی از همکارانت چطور برای وقت مردم ارزش قائل شده و توی نانوایی‌اش کتاب گذاشته تا مردم مطالعه کنند.
من هر روز به دنبال ایده جدیدی برای علاقه‌مند‌تر کردن مردم به کتاب خوانی هستم. به همین دلیل هر بار سعی می‌کنم از ابزاری جدید برای این کار استفاده کنم. مثلا همین ماه پیش تصمیم گرفتم کتابخوان بر‌تر را معرفی کنم به همین دلیل دفتر امانات کتاب را بررسی کردم و دیدم در شش ماه گذشته یکی از شهروندان بیشتر از ۴۰ جلد کتاب به امانت گرفته برای همین او را به عنوان کتابخوان بر‌تر معرفی کردم و برای جایزه‌اش مصرف یک ماه نان رایگان در نظر گرفتم و جالب است بدانید که برنده ما وظیفه دارد هم برای خانواده خوش نان بگیرد و هم برای پدربزرگش.
بیشتر بخوانید: http://ow.ly/3yCygi

@Tavaana_Tavaanatech

نانوایی مهربان در بابلسر
«یخچالِ مهربانی»، «دیوارِ مهربانی» و این بار «نانواییِ مهربانی».
نسیم مهربانی این روزها در فضای جامعه وزیدن گرفته، از شهری به شهری و آوازه‌اش به گوش جهانیان رسیده است. صحبت از دیواری است که این‌بار باعث جدایی نمی‌شود. دیواری که شعارش مهربانی و کمک به هم نوعان است؛ دیواری که سایه انداخته بر دل‌های #مهربان #شهروندان که با تک‌تک آجرهایش می‌توان خانه‌ای پر از #عشق و #صمیمیت و دوستی در دل #نیازمندان ساخت.
این عکس امروز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. اگر اطلاعات بیشتری درباره‌ی این #نانوایی دارید با ما در میان بگذارید.
@Tavaana_TavaanaTech

مهری بهرامی، کارآفرینی با اراده‌ای آهنین

مهری بهرامی در سال ۱۳۴۸ در روستای میشیجان شهرستان خمین متولد شد و بعد از ازدواج با همسرش، در روستای خوراوند ساکن شد. او در سال ۱۳۹۰ با گذراندن کلاس‌های #کارآفرینی تصمیم به تاسیس یک نانوایی‌ در روستای‌شان گرفت و با دو خانم دیگر ساکن روستا در آنجا مشغول به کار شدند. پیش از آن در آن #روستا #نانوایی وجود نداشت.

#زنان #زنان_موفق

@Tavaana_TavaanaTech

«نانوایی محل ما وقتی می‌خواهد تعطیل کند و برود، پنجره‌اش را باز می‌گذارد و چند نان پشت آن قرار می‌دهد که اگر احیانا کسی آمد و نان نیاز داشت، بی‌نان نماند و بردارد و ببرد.
آن‌روز یکی از هم‌محله‌ای‌های ما تعریف می‌کرد که در خانه نان نداشته است و ناگاه یکی از دوستان آمده بود سری بزند و وارد خانه شد. او گفت که نشستیم به گفت‌وگو که هوس املت کردیم. دیدم ای داد! نان‌مان تمام شده. گفتم شاید پشت پنجره‌ی نانوای محله‌مان نانی مانده باشد. سریع رفتم و دیدم یک نان مانده است. نان را برداشتم و جای‌تان خالی املت خوش‌مزه‌ای خوردیم. دستت درد نکنه همسایه‌ی مهربان!»
goo.gl/fDH6FB
یکی از همراهان توانا این نوشته را ارسال کرده است. شما چه فکر می‌کنید؟

شما هم می‌توانید از کارهای خوب دیگران برایمان ارسال کنید تا منتشر کنیم.

مطلب مرتبط:

چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2

@Tavaana_TavaanaTech