روایتی از زنی #خشونتدیده: همسرم میگفت از #کودکی #کتک خورده است
گفته میشود از هر سه #زن در دنیا یک نفر تحت #آزار #روحی و #جسمی و نوعی از #خشونت قرار میگیرد. خشونتی که از سوی #پارتنر جنسی و #عاطفی و یا یکی از اعضای مرد خانواده اعمال میشود. این روزها حرف زدن از خشونت عمومیتر شده است. افکار عمومی بیش از گذشته خشونت را قبیح میداند و گروههای زیادی برای توقف آن فعالیت میکنند. صفحات عمومی #روزنامهها، مجلهها و رسانهها و شبکههای اجتماعی داستانهای زنانی را روایت میکنند که مورد خشونت قرار گرفتهاند. آنچه که در بسیاری از این قصهها و روایتها مشترک است، چرخهای است که به خشونت دامن میزند یا آن را تکرار میکند. زن یا مردی که در کودکی آسیب دیده یا تحت تنبیه بدنی یا آزار روحی قرار گرفته است، در بزرگسالی به شکل خودآگاه یا #ناخودآگاه راهی برای جبران آن پیدا میکند. او یا به #خشونتگر تبدیل میشود یا به #قربانی. در ادامه روایت زنی خشونتدیده در کودکی را میخوانیم که سرنوشت تلخ او شاید داستان تلخ گروهی از زنان باشد… این داستان برگردان فارسی همین قصه از صفحه «مردمان نیویورک» است:
«در خانوادهای بزرگ شدم که برای هر چیز کوچکی کتک میخوردی. مثلا اگر ظرفی را میشکستی یا حتی غذا میخواستی کتک میخوردی. مادرم شدیدا مذهبی بود، ما را به کلیسا میبرد و به حرفهای کشیش درباره عشق گوش میداد اما بعد از کلیسا ما را به اتاق پشتی میبرد و زیر کتک میگرفت. وقتی سیزده ساله بودم فرار کردم. در یک خانه تیمی زندگی میکردم.
زمانی که در سوپرمارکت کار میکردم، همسر آیندهام را دیدم. شانزده سال داشتم و او شانزده سال از من بزرگتر بود، ماشین داشت و خوشتیپ بود. هر کاری میکرد تا من را به خنده بیندازد مثلا مدت طولانی در صف میایستاد تا از من آدامس بخرد، مرتبا از من تعریف میکرد. تا حالا کسی از من تعریف نکرده بود. میگفت باهوش، زیبا و دلپسند هستم. برایم گل میآورد. تا به حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. آن موقع تنها بودم. در یک خانه تیمی زندگی میکردم و کسی نبود درباره زندگی مرا نصیحت کند. خانواده و حامی میخواستم. به گذشته که نگاه میکنم نمی فهمم که #عشق بود یا هوس. آن موقع تجربهای مشابه نداشتم که با آن مقایسه کنم. کمکم مرا از محل کار به خانه رساند. با هم قرار ملاقات میگذاشتیم. خیلی زود بیشتر اوقاتمان را با هم میگذراندیم. از خانه گروهی بیرون آمدم و با او همخانه شدم. برایش غذا میپختم، لباسهایش را میشستم و اتو میکردم. این کارها برایم طبیعی بود، مشابه آن را برای خواهر و برادرم انجام میدادم، چون مادرم ماهها ما را ترک میکرد. همیشه به خودم میگفتم هیچوقت شبیه مادرم نخواهم شد. میخواستم همسر و مادری کامل باشم. حالا که مرد رویاهایم را پیدا کرده بودم میخواستم هر کاری برایش انجام دهم.
اولینباری که کتکم زد هفت ماهه اولین فرزندمان را باردار بودم. با صدای فریادش از خواب بیدار شدم: "میبینی بیدار شدم، بلند شو و کمک کن. برای انسولینم نیاز به کمک دارم. سعی کردم کمکش کنم اما نتوانستم کار درست انجام دهم. پرتم کرد روی زمین…"
کمکم از او ترسیدم اما هیچوقت بحث نمیکردم چون تصورم این بود که عصبانیتر میشود. کمکم حساسیتهایش بیشتر شد. لباس پوشیدن و موهایم را مسخره میکرد. یادم میآید که استفاده از کلمه "عشق" آزارش میداد. من آدم خوشبینی بودم و همیشه از این حرف میزدم که چقدر چیزهای مختلف را دوست دارم. میگفت: "این کلمه را به کار نبر. چرا همه چیز را دوست داری؟ خیلی احمقانه است…" یادم میآید یک شب مرا کتک زد چون سبزیها را با برنج مخلوط کردم. کمکم دور و بر او ساکت و آرام شدم؛ دقیقا همان رفتاری که با مادرم داشتم. به خودم میگفتم: "طبیعی است، همه گاهی کتککاری میکنند." ما پنج فرزند داشتیم و برایم سخت است توضیح دهم چرا در آن رابطه باقی ماندم. کمکم آنقدر کتکم میزد که به خونریزی میافتادم. بعد از آن عذرخواهی میکرد و میگفت که پشیمان است. میگفت که به من نیاز دارد. درباره کودکیاش می گفت که پدرش هر روز کتکش میزد. اینکه مادر نداشته و می گفت که مرا مثل مادرش میبیند. همین به من احساس خوبی میداد. اینکه به من نیاز داشت، حس خوبی میداد و باعث میشد در خانه بمانم. پدر فرزندانم بود و به خودم میگفتم در شرایط بدی قرار داشته و تقصیر خودش نبوده است اما من هم زخمهای روحی داشتم ولی به کسی آسیب نمیرساندم!
گفته میشود از هر سه #زن در دنیا یک نفر تحت #آزار #روحی و #جسمی و نوعی از #خشونت قرار میگیرد. خشونتی که از سوی #پارتنر جنسی و #عاطفی و یا یکی از اعضای مرد خانواده اعمال میشود. این روزها حرف زدن از خشونت عمومیتر شده است. افکار عمومی بیش از گذشته خشونت را قبیح میداند و گروههای زیادی برای توقف آن فعالیت میکنند. صفحات عمومی #روزنامهها، مجلهها و رسانهها و شبکههای اجتماعی داستانهای زنانی را روایت میکنند که مورد خشونت قرار گرفتهاند. آنچه که در بسیاری از این قصهها و روایتها مشترک است، چرخهای است که به خشونت دامن میزند یا آن را تکرار میکند. زن یا مردی که در کودکی آسیب دیده یا تحت تنبیه بدنی یا آزار روحی قرار گرفته است، در بزرگسالی به شکل خودآگاه یا #ناخودآگاه راهی برای جبران آن پیدا میکند. او یا به #خشونتگر تبدیل میشود یا به #قربانی. در ادامه روایت زنی خشونتدیده در کودکی را میخوانیم که سرنوشت تلخ او شاید داستان تلخ گروهی از زنان باشد… این داستان برگردان فارسی همین قصه از صفحه «مردمان نیویورک» است:
«در خانوادهای بزرگ شدم که برای هر چیز کوچکی کتک میخوردی. مثلا اگر ظرفی را میشکستی یا حتی غذا میخواستی کتک میخوردی. مادرم شدیدا مذهبی بود، ما را به کلیسا میبرد و به حرفهای کشیش درباره عشق گوش میداد اما بعد از کلیسا ما را به اتاق پشتی میبرد و زیر کتک میگرفت. وقتی سیزده ساله بودم فرار کردم. در یک خانه تیمی زندگی میکردم.
زمانی که در سوپرمارکت کار میکردم، همسر آیندهام را دیدم. شانزده سال داشتم و او شانزده سال از من بزرگتر بود، ماشین داشت و خوشتیپ بود. هر کاری میکرد تا من را به خنده بیندازد مثلا مدت طولانی در صف میایستاد تا از من آدامس بخرد، مرتبا از من تعریف میکرد. تا حالا کسی از من تعریف نکرده بود. میگفت باهوش، زیبا و دلپسند هستم. برایم گل میآورد. تا به حال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. آن موقع تنها بودم. در یک خانه تیمی زندگی میکردم و کسی نبود درباره زندگی مرا نصیحت کند. خانواده و حامی میخواستم. به گذشته که نگاه میکنم نمی فهمم که #عشق بود یا هوس. آن موقع تجربهای مشابه نداشتم که با آن مقایسه کنم. کمکم مرا از محل کار به خانه رساند. با هم قرار ملاقات میگذاشتیم. خیلی زود بیشتر اوقاتمان را با هم میگذراندیم. از خانه گروهی بیرون آمدم و با او همخانه شدم. برایش غذا میپختم، لباسهایش را میشستم و اتو میکردم. این کارها برایم طبیعی بود، مشابه آن را برای خواهر و برادرم انجام میدادم، چون مادرم ماهها ما را ترک میکرد. همیشه به خودم میگفتم هیچوقت شبیه مادرم نخواهم شد. میخواستم همسر و مادری کامل باشم. حالا که مرد رویاهایم را پیدا کرده بودم میخواستم هر کاری برایش انجام دهم.
اولینباری که کتکم زد هفت ماهه اولین فرزندمان را باردار بودم. با صدای فریادش از خواب بیدار شدم: "میبینی بیدار شدم، بلند شو و کمک کن. برای انسولینم نیاز به کمک دارم. سعی کردم کمکش کنم اما نتوانستم کار درست انجام دهم. پرتم کرد روی زمین…"
کمکم از او ترسیدم اما هیچوقت بحث نمیکردم چون تصورم این بود که عصبانیتر میشود. کمکم حساسیتهایش بیشتر شد. لباس پوشیدن و موهایم را مسخره میکرد. یادم میآید که استفاده از کلمه "عشق" آزارش میداد. من آدم خوشبینی بودم و همیشه از این حرف میزدم که چقدر چیزهای مختلف را دوست دارم. میگفت: "این کلمه را به کار نبر. چرا همه چیز را دوست داری؟ خیلی احمقانه است…" یادم میآید یک شب مرا کتک زد چون سبزیها را با برنج مخلوط کردم. کمکم دور و بر او ساکت و آرام شدم؛ دقیقا همان رفتاری که با مادرم داشتم. به خودم میگفتم: "طبیعی است، همه گاهی کتککاری میکنند." ما پنج فرزند داشتیم و برایم سخت است توضیح دهم چرا در آن رابطه باقی ماندم. کمکم آنقدر کتکم میزد که به خونریزی میافتادم. بعد از آن عذرخواهی میکرد و میگفت که پشیمان است. میگفت که به من نیاز دارد. درباره کودکیاش می گفت که پدرش هر روز کتکش میزد. اینکه مادر نداشته و می گفت که مرا مثل مادرش میبیند. همین به من احساس خوبی میداد. اینکه به من نیاز داشت، حس خوبی میداد و باعث میشد در خانه بمانم. پدر فرزندانم بود و به خودم میگفتم در شرایط بدی قرار داشته و تقصیر خودش نبوده است اما من هم زخمهای روحی داشتم ولی به کسی آسیب نمیرساندم!
حاج آقا به من نگاه کن! من رو ببین! من انسانم!
بیست پنجم نوامبر، برابر با چهارم آذرماه روز جهانی «منع خشونت علیه زنان» نامگذاری شده است.
این ویدئو کوتاه که بخشی از قیلم «دو زن» ساختهی تهمینه میلانی است با زبان هنر، #خشونت_علیه_زنان را به تصویر میکشد.
فیلم «دو زن» در سال ۱۳۷۷ ساخته شد.
میلیونها #زن و #دختر در سراسر جهان #تحقیر میشوند، #کتک میخورند، و حتا کشته میشوند. طبق آمارها بیش از ۷۰ درصد #زنان در جهان #خشونت #جسمی یا #جنسی را تجربه کردهاند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
بیست پنجم نوامبر، برابر با چهارم آذرماه روز جهانی «منع خشونت علیه زنان» نامگذاری شده است.
این ویدئو کوتاه که بخشی از قیلم «دو زن» ساختهی تهمینه میلانی است با زبان هنر، #خشونت_علیه_زنان را به تصویر میکشد.
فیلم «دو زن» در سال ۱۳۷۷ ساخته شد.
میلیونها #زن و #دختر در سراسر جهان #تحقیر میشوند، #کتک میخورند، و حتا کشته میشوند. طبق آمارها بیش از ۷۰ درصد #زنان در جهان #خشونت #جسمی یا #جنسی را تجربه کردهاند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
رنگی روی تنهای #رنجور
اینجا #آسایشگاه #معلولان #جسمی و #حرکتی فیاضبخش مشهد است. این آسایشگاه حدود ۶۰۰ #بیمار را تحت پوشش خود دارد که توسط ۴۰۰ نفر پرسنل اداره میشود. هزینه ماهانه این مجموعه یک میلیارد تومان است که تنها ۲۰۰ میلیون تومان #یارانه ماهانه از #بهزیستی به این مجموعه تعلق میگیرد اما باقی هزینهها را باید خود مرکز با کمک #خیرین تأمین کند. در این مرکز بسیاری از کسانی که به #نگهداری از #بیماران میپردازند بهصورت #داوطلبانه اقدام به این کار میکنند. هزینه هر بیمار حدود یک و نیم میلیون تومان در ماه است و بسیار از این معلولان فاقد سرپرست هستند.
بنای تأسیس این آسایشگاه به سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ برمیگردد که به همت مرحوم محمدطاهر بهادری و زندهیاد محمد ارسطوپور اولین تشکل معلولان پدید آمد. مدتی بعد مرحوم عبدالله هنری که بر اثر #سانحه رانندگی #قطع_نخاع و معلول شده بود به کمک مرحوم بهادری و زندهیاد ارسطوپور توانست با دریافت زمینی، محل فعلی به مساحت ۸ هکتار از آستان قدس رضوی و ایجاد چند خوابگاه و بخش کوچک اداری آن را به بهرهبرداری برساند اما خود، پیش از مراسم افتتاح (اردیبهشت ۱۳۵۰) دار فانی را وداع گفت اما نام وی بر روی این آسایشگاه ماندگار شد.
از آغاز، هزینههای آسایشگاه با مشارکتهای مردمی و از سوی #نیکوکاران تأمین میشد. بعد از انقلاب، این موسسه با نام شهید فیاض بخش (عبدالله هنری) زیر پوشش بهزیستی قرار گرفت و از شهریور ۱۳۸۰ براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی آسایشگاه به هیئتامنا واگذار شد که باز همان معتمدین شورای مشارکتهای مردمی بهعنوان هیئتمدیره انتخاب شدند.
عکس: مهدی حسینی - ایسنا http://goo.gl/7OEwMR
#معلولیت
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
اینجا #آسایشگاه #معلولان #جسمی و #حرکتی فیاضبخش مشهد است. این آسایشگاه حدود ۶۰۰ #بیمار را تحت پوشش خود دارد که توسط ۴۰۰ نفر پرسنل اداره میشود. هزینه ماهانه این مجموعه یک میلیارد تومان است که تنها ۲۰۰ میلیون تومان #یارانه ماهانه از #بهزیستی به این مجموعه تعلق میگیرد اما باقی هزینهها را باید خود مرکز با کمک #خیرین تأمین کند. در این مرکز بسیاری از کسانی که به #نگهداری از #بیماران میپردازند بهصورت #داوطلبانه اقدام به این کار میکنند. هزینه هر بیمار حدود یک و نیم میلیون تومان در ماه است و بسیار از این معلولان فاقد سرپرست هستند.
بنای تأسیس این آسایشگاه به سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ برمیگردد که به همت مرحوم محمدطاهر بهادری و زندهیاد محمد ارسطوپور اولین تشکل معلولان پدید آمد. مدتی بعد مرحوم عبدالله هنری که بر اثر #سانحه رانندگی #قطع_نخاع و معلول شده بود به کمک مرحوم بهادری و زندهیاد ارسطوپور توانست با دریافت زمینی، محل فعلی به مساحت ۸ هکتار از آستان قدس رضوی و ایجاد چند خوابگاه و بخش کوچک اداری آن را به بهرهبرداری برساند اما خود، پیش از مراسم افتتاح (اردیبهشت ۱۳۵۰) دار فانی را وداع گفت اما نام وی بر روی این آسایشگاه ماندگار شد.
از آغاز، هزینههای آسایشگاه با مشارکتهای مردمی و از سوی #نیکوکاران تأمین میشد. بعد از انقلاب، این موسسه با نام شهید فیاض بخش (عبدالله هنری) زیر پوشش بهزیستی قرار گرفت و از شهریور ۱۳۸۰ براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی آسایشگاه به هیئتامنا واگذار شد که باز همان معتمدین شورای مشارکتهای مردمی بهعنوان هیئتمدیره انتخاب شدند.
عکس: مهدی حسینی - ایسنا http://goo.gl/7OEwMR
#معلولیت
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
www.isna.ir
رنگی روی تنهای رنجور
اینجا آسایشگاه معلولان جسمی و حرکتی فیاضبخش مشهد است. این آسایشگاه حدود 600 بیمار را تحت پوشش...
قسمتهای مختلف جامعه از هم جدا نیستند و سلامت و پویایی یک جامعه در گرو برخورداری تمامی افراد آن جامعه از #سلامت #جسمی و #روانی میباشد. دگرباشان جنسی باید نسبت به حقوق خودآگاه باشند. رعایت این حقوق از سوی حکومت و مردم منجر به بهبود کیفیت زندگی دگرباشان جنسی از جمله همجنسگراها و ترنسکشوال ها خواهد شد.
به عنوان مثال، فرد باید: ۱- نگاهش نسبت به #روابط_جنسی و مسائل جنسی، نگاهی مثبت و توام با احترام باشد. ۲- قادر باشد روابط جنسی لذتبخش برقرار بکند. ۳- قادر به برقراری روابط جنسی بیخطر باشد. ۴- در روابط جنسی که برقرار میکند، اجبار یا #خشونت نباشد. ۵- در روابط جنسی که برقرار میکند، تبعیض نباشد
در این جلسه، با تبیین اهمیت #حقوق_جنسی و حقوق باروری، این حقوق مورد تعریف قرار میگیرد. همچنین حقوق اولیه #دگرباشان جنسی در مواد مرتبط اسناد بینالمللی نظیر اعلامیه جهانی #حقوق_بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نقض حقوق این گروه در ایران در تعارض با این اسناد بررسی میشود.
https://goo.gl/0VQwOB
@Tavaana_TavaanaTech
به عنوان مثال، فرد باید: ۱- نگاهش نسبت به #روابط_جنسی و مسائل جنسی، نگاهی مثبت و توام با احترام باشد. ۲- قادر باشد روابط جنسی لذتبخش برقرار بکند. ۳- قادر به برقراری روابط جنسی بیخطر باشد. ۴- در روابط جنسی که برقرار میکند، اجبار یا #خشونت نباشد. ۵- در روابط جنسی که برقرار میکند، تبعیض نباشد
در این جلسه، با تبیین اهمیت #حقوق_جنسی و حقوق باروری، این حقوق مورد تعریف قرار میگیرد. همچنین حقوق اولیه #دگرباشان جنسی در مواد مرتبط اسناد بینالمللی نظیر اعلامیه جهانی #حقوق_بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نقض حقوق این گروه در ایران در تعارض با این اسناد بررسی میشود.
https://goo.gl/0VQwOB
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
جلسه پنجم: حقوق دگرباشان جنسی در ایران
در این جلسه، با تبیین اهمیت حقوق جنسی و حقوق باروری، این حقوق مورد تعریف قرار می‌گیرد. همچنین حقوق اولیهی دگرباشان جنسی در مواد مرتبط اسناد بین‌المللی نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین