Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ابراز ندامت و پشیمانی رئیس وقت زندان اوین در زمان اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷
حسین مرتضویزنجانی، رئیس زندان اوین در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ در روزهای اخیر با حضور در کلابهاوس، اظهارنظرهای کمسابقهای درباره وضعیت زندانها در آن مقطع و همچنین اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ مطرح کرده است.
او با محکوم کردن اعدامها در سال ۶۷ آن را جنایت نامید و گفت با انجام اعدامها قصد داشتند مسئله وجود زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی را در زمان زنده بودن روحالله خمینی پاک کنند و دیگر مخالفی در داخل کشور نباشد.
رئیس وقت زندان اوین در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ با پذیرش مسئولیت خود گفت من «با آب زمزم هم پاک نمیشوم». او همچنین از روی برگرداندن از حکومت جمهوری اسلامی صحبت کرد و گفت نه جمهوریت و نه اسلامیت نظام کنونی را قبول ندارد.
آقای مرتضوی در عین حال با اعلام نداشتن مسئولیت در فرایند محاکمه و اعدام افراد، مسئولیت تمام اتفاقات رخ داده و همچنین فرایند اعدامها را با هیئت تشکیل شده در آن مقطع دانست و گفت در جلسه تشکیل شده در آن زمان مخالفت خود را اعلام کرده بود. رئیس وقت زندان اوین حمل جنازه افراد اعدام شده با کامیون برای انتقال به بیرون از زندان و دفن افراد در خاوران را هم تایید کرد.
آقای مرتضویزنجانی با تایید وجود شکنجه در آن زمان، به صورت تلویحی همچنین صدور احکامی برای رفع بکارت از زنان جوان قبل از اعدام را تایید کرد.
حسین مرتضویزنجانی در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ مسئولیتهای مهم مختلفی در مدیریت زندانهای جمهوری اسلامی از جمله ریاست زندان گوهردشت و زندان اوین را برعهده داشت.
بخشهای مهم صحبتهای حسین مرتضویزنجانی در نخستین روز حضورش در کلابهاوس را که روز جمعه ۵ خرداد ۱۴۰۲ بیان شد، در فایل صوتی میتوانید بشنوید.
@radiofarda
#کشتار۶۷ #خاوران #دهه_شصت #اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین مرتضویزنجانی، رئیس زندان اوین در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ در روزهای اخیر با حضور در کلابهاوس، اظهارنظرهای کمسابقهای درباره وضعیت زندانها در آن مقطع و همچنین اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ مطرح کرده است.
او با محکوم کردن اعدامها در سال ۶۷ آن را جنایت نامید و گفت با انجام اعدامها قصد داشتند مسئله وجود زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی را در زمان زنده بودن روحالله خمینی پاک کنند و دیگر مخالفی در داخل کشور نباشد.
رئیس وقت زندان اوین در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ با پذیرش مسئولیت خود گفت من «با آب زمزم هم پاک نمیشوم». او همچنین از روی برگرداندن از حکومت جمهوری اسلامی صحبت کرد و گفت نه جمهوریت و نه اسلامیت نظام کنونی را قبول ندارد.
آقای مرتضوی در عین حال با اعلام نداشتن مسئولیت در فرایند محاکمه و اعدام افراد، مسئولیت تمام اتفاقات رخ داده و همچنین فرایند اعدامها را با هیئت تشکیل شده در آن مقطع دانست و گفت در جلسه تشکیل شده در آن زمان مخالفت خود را اعلام کرده بود. رئیس وقت زندان اوین حمل جنازه افراد اعدام شده با کامیون برای انتقال به بیرون از زندان و دفن افراد در خاوران را هم تایید کرد.
آقای مرتضویزنجانی با تایید وجود شکنجه در آن زمان، به صورت تلویحی همچنین صدور احکامی برای رفع بکارت از زنان جوان قبل از اعدام را تایید کرد.
حسین مرتضویزنجانی در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ مسئولیتهای مهم مختلفی در مدیریت زندانهای جمهوری اسلامی از جمله ریاست زندان گوهردشت و زندان اوین را برعهده داشت.
بخشهای مهم صحبتهای حسین مرتضویزنجانی در نخستین روز حضورش در کلابهاوس را که روز جمعه ۵ خرداد ۱۴۰۲ بیان شد، در فایل صوتی میتوانید بشنوید.
@radiofarda
#کشتار۶۷ #خاوران #دهه_شصت #اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کار هنری اعتراضی از گروه هنري نيكا(بلژيك)
به مناسبت سالمرگ روحالله خمینی
روحالله خمینی بنیانگذار حکومتی است که با خونریزی و قتل شروع شد و همچنان پس از او نیز جانشینش همان مسیر را ادامه داد.
#خمینی #جنایت #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت سالمرگ روحالله خمینی
روحالله خمینی بنیانگذار حکومتی است که با خونریزی و قتل شروع شد و همچنان پس از او نیز جانشینش همان مسیر را ادامه داد.
#خمینی #جنایت #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کتاب «جنایت مومنانه؛ نگاهی به دادگاه حمید نوری»
در این برنامه به معرفی کتاب «جنایت مومنانه» اثر نیره انصاری حقوقدان، پردخته میشود با نگاهی به دادگاه حمید نوری. نیره انصاری در این کتاب تلاش کرده است علاوه بر پرداختن به اطلاعات تاریخی-حقوقی درباره محاکمات بینالمللی، جرایم قابل تعقیب، صلاحیت دادگاه، اصول عمومی حقوق کیفری، به پرونده حمید نوری و دادگاه تاریخی او بپردازد.
این برنامه زنده اینستاگرامی ۷ خرداد ۱۴۰۲ با حضور موسی برزین، حقوقدان، ماهمنیر رحیمی، روزنامهنگار و نیره انصاری از صفحه اینستاگرام توانا برگزار شده است.
ویدیوی کامل را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/crime_by_faith/
در یوتیوب:
https://youtu.be/5_wt2CGBPZI
در ساندکلاد بشنوید:
https://soundcloud.com/tavaana/vtcbbptsode5
#یاری_حقوقی_توانا #معرفی_کتاب #کتاب #کتاب_توانا #حمید_نوری #خاوران #کشتار۶۷ #دهه_شصت
@Tavaana_TavaanaTech
در این برنامه به معرفی کتاب «جنایت مومنانه» اثر نیره انصاری حقوقدان، پردخته میشود با نگاهی به دادگاه حمید نوری. نیره انصاری در این کتاب تلاش کرده است علاوه بر پرداختن به اطلاعات تاریخی-حقوقی درباره محاکمات بینالمللی، جرایم قابل تعقیب، صلاحیت دادگاه، اصول عمومی حقوق کیفری، به پرونده حمید نوری و دادگاه تاریخی او بپردازد.
این برنامه زنده اینستاگرامی ۷ خرداد ۱۴۰۲ با حضور موسی برزین، حقوقدان، ماهمنیر رحیمی، روزنامهنگار و نیره انصاری از صفحه اینستاگرام توانا برگزار شده است.
ویدیوی کامل را اینجا ببینید:
https://tavaana.org/crime_by_faith/
در یوتیوب:
https://youtu.be/5_wt2CGBPZI
در ساندکلاد بشنوید:
https://soundcloud.com/tavaana/vtcbbptsode5
#یاری_حقوقی_توانا #معرفی_کتاب #کتاب #کتاب_توانا #حمید_نوری #خاوران #کشتار۶۷ #دهه_شصت
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«۵هزارتومان و ۲ کلهقند آوردند و گفتند دیشب دختران شما را عقد کردیم»
در این فایل صوتی، خانم پوران ناظمی، فعال مدنی، برای نخستین بار با جزییات از رنجهایی که در زندان جمهوری اسلامی در دهه شصت، هنگامی که کودکی بیش نبود، متحمل شد، سخن میگوید.
این فایل بخشی از برنامه شماره ۶۴ کلاب هاوس تاریخ شفاهی حقوق بشر است که در تاریخ دوم جون ۲۰۲۳ با مدیریت آقای سعید دهقان، حقوقدان، برگزار شده است. این مجموعه برنامهها قرار است بعدها پس از پیادهشدن، به صورت یک کتاب منتشر شود.
این بخش از برنامه با پیشنهاد و اجازه آقای دهقان، توسط آموزشکده توانا منتشر میشود.
#پوران_ناظمی #دهه_شصت #زندانی_سیاسی #کرمان #زندان #شکنجه #اعدام #شلاق #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این فایل صوتی، خانم پوران ناظمی، فعال مدنی، برای نخستین بار با جزییات از رنجهایی که در زندان جمهوری اسلامی در دهه شصت، هنگامی که کودکی بیش نبود، متحمل شد، سخن میگوید.
این فایل بخشی از برنامه شماره ۶۴ کلاب هاوس تاریخ شفاهی حقوق بشر است که در تاریخ دوم جون ۲۰۲۳ با مدیریت آقای سعید دهقان، حقوقدان، برگزار شده است. این مجموعه برنامهها قرار است بعدها پس از پیادهشدن، به صورت یک کتاب منتشر شود.
این بخش از برنامه با پیشنهاد و اجازه آقای دهقان، توسط آموزشکده توانا منتشر میشود.
#پوران_ناظمی #دهه_شصت #زندانی_سیاسی #کرمان #زندان #شکنجه #اعدام #شلاق #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Audio
«۵هزارتومان و ۲ کلهقند آوردند و گفتند دیشب دختران شما را عقد کردیم»
در این فایل صوتی، خانم پوران ناظمی، فعال مدنی، برای نخستین بار با جزییات از رنجهایی که در زندان جمهوری اسلامی در دهه شصت، هنگامی که کودکی بیش نبود، متحمل شد، سخن میگوید.
این فایل بخشی از برنامه شماره ۶۴ کلاب هاوس تاریخ شفاهی حقوق بشر است که در تاریخ دوم جون ۲۰۲۳ با مدیریت آقای سعید دهقان، حقوقدان، برگزار شده است. این مجموعه برنامهها قرار است بعدها پس از پیادهشدن، به صورت یک کتاب منتشر شود.
این بخش از برنامه با پیشنهاد و اجازه آقای دهقان، توسط آموزشکده توانا منتشر میشود.
#پوران_ناظمی #دهه_شصت #زندانی_سیاسی #کرمان #زندان #شکنجه #اعدام #شلاق #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این فایل صوتی، خانم پوران ناظمی، فعال مدنی، برای نخستین بار با جزییات از رنجهایی که در زندان جمهوری اسلامی در دهه شصت، هنگامی که کودکی بیش نبود، متحمل شد، سخن میگوید.
این فایل بخشی از برنامه شماره ۶۴ کلاب هاوس تاریخ شفاهی حقوق بشر است که در تاریخ دوم جون ۲۰۲۳ با مدیریت آقای سعید دهقان، حقوقدان، برگزار شده است. این مجموعه برنامهها قرار است بعدها پس از پیادهشدن، به صورت یک کتاب منتشر شود.
این بخش از برنامه با پیشنهاد و اجازه آقای دهقان، توسط آموزشکده توانا منتشر میشود.
#پوران_ناظمی #دهه_شصت #زندانی_سیاسی #کرمان #زندان #شکنجه #اعدام #شلاق #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر آرش حجازی، در یک رشته توییت گوشهای از جنایات جمهوری اسلامی در دهه شصت را به نقل از یکی از کارمندان سابق زندان منتشر کرد.
او نوشت:
«رشتوی آزاردهنده: در انتشارات کاروان رانندهای داشتیم به اسم علی. متأسفانه فوت کرده. دههی ۶۰ در اوین زیردست لاجوردی کار میکرد. میگفت اعصابش خراب شد، دعوایش شد و بیرونش کردند. داستانهای هولناکی از آن دوران میگفت. یک بار برایم تعریف کرد:
"اوایل، گروهی تیرباران میکردند. یه شب ۲۰-۳۰ تا جوان را دستهجمعی اعدام کردند.دختر ۱۶-۱۷ سالهای تصادفاً تیر نخورد.خودش رو انداخت زمین و بین بقیه خودش را زد به مردن. اعدامها آنقدر زیاد بود که تیر خلاص نمیزدند.جنازهها را ریختند توی تریلری تا ببرند خاک کنند. من با ماشین از عقب تریلی رو اسکورت میکردم.
ماشین شهرداری هم پشتمان میاومد و آب میریخت روی خونهایی که از پشت تریلی میریخت توی جاده. بهمقصد که رسیدیم [گفت مقصد را، یادم رفته]، قبر دستهجمعی کنده بودند. دختره فرارکرد و پشت بوتهای قایم شد، اما جنازهها را شمردند و یکی کم بود. همه جا رو گشتند و دختره را پیدا کردند و همانطور که گریهوزاری میکرد، یک گلوله توی مغزش زدند و جنازه را انداختند توی قبر. همانطور ایستادم و نگاه کردم. دختر من ۱۷ سالشه. تنم میلرزه وقتی یادش میافتم. کاش یه کاری کرده بودم، حتی اگه منو همون جا میکشتند،از این وضع الانم بهتر بود تو زندگیم دیگه آب خوش از گلوم پایین نرفت."
این ماجرای علی بود. جمهوریاسلامی هزاران نفر را اعدام و زندانی کرد. کشورهای دنیا ککشان هم نگزید. مردم ایران، پدرومادرهای ما، هیچ نگفتند. در سکوت قصابی بچهها را تماشا کردند، از ترس یا هرچی. حواس دنیا به آخرین دههی جنگ سرد بود. جوانهای ایرانی قتل عام میشدند: یا به دست صدام، یا به دست نیروهای اعدام جمهوری اسلامی. اعدامها از مجاهدها به چپها رسید، بقیه را هم سال ۶۷ اعدام کردند و باز کسی چیزی نگفت.پارسال هم اعدام کردند و هشتگ زدیم و بعد رفتیم پی زندگیمان. تنها چیز واقعاً ترسناک، خودِ ترس است.»
او همچنین در ادامه با انتشار لینکهای گزارشهایی مستند، از اعدام دستکم ۳۵۰۰ نفر در سال ۱۳۶۰ خبر داد.
https://twitter.com/ArashHejazi/status/1687360590027579392?t=PQR5GKwMQp_vXqQgKdAjgw&s=19
#نه_به_اعدام #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او نوشت:
«رشتوی آزاردهنده: در انتشارات کاروان رانندهای داشتیم به اسم علی. متأسفانه فوت کرده. دههی ۶۰ در اوین زیردست لاجوردی کار میکرد. میگفت اعصابش خراب شد، دعوایش شد و بیرونش کردند. داستانهای هولناکی از آن دوران میگفت. یک بار برایم تعریف کرد:
"اوایل، گروهی تیرباران میکردند. یه شب ۲۰-۳۰ تا جوان را دستهجمعی اعدام کردند.دختر ۱۶-۱۷ سالهای تصادفاً تیر نخورد.خودش رو انداخت زمین و بین بقیه خودش را زد به مردن. اعدامها آنقدر زیاد بود که تیر خلاص نمیزدند.جنازهها را ریختند توی تریلری تا ببرند خاک کنند. من با ماشین از عقب تریلی رو اسکورت میکردم.
ماشین شهرداری هم پشتمان میاومد و آب میریخت روی خونهایی که از پشت تریلی میریخت توی جاده. بهمقصد که رسیدیم [گفت مقصد را، یادم رفته]، قبر دستهجمعی کنده بودند. دختره فرارکرد و پشت بوتهای قایم شد، اما جنازهها را شمردند و یکی کم بود. همه جا رو گشتند و دختره را پیدا کردند و همانطور که گریهوزاری میکرد، یک گلوله توی مغزش زدند و جنازه را انداختند توی قبر. همانطور ایستادم و نگاه کردم. دختر من ۱۷ سالشه. تنم میلرزه وقتی یادش میافتم. کاش یه کاری کرده بودم، حتی اگه منو همون جا میکشتند،از این وضع الانم بهتر بود تو زندگیم دیگه آب خوش از گلوم پایین نرفت."
این ماجرای علی بود. جمهوریاسلامی هزاران نفر را اعدام و زندانی کرد. کشورهای دنیا ککشان هم نگزید. مردم ایران، پدرومادرهای ما، هیچ نگفتند. در سکوت قصابی بچهها را تماشا کردند، از ترس یا هرچی. حواس دنیا به آخرین دههی جنگ سرد بود. جوانهای ایرانی قتل عام میشدند: یا به دست صدام، یا به دست نیروهای اعدام جمهوری اسلامی. اعدامها از مجاهدها به چپها رسید، بقیه را هم سال ۶۷ اعدام کردند و باز کسی چیزی نگفت.پارسال هم اعدام کردند و هشتگ زدیم و بعد رفتیم پی زندگیمان. تنها چیز واقعاً ترسناک، خودِ ترس است.»
او همچنین در ادامه با انتشار لینکهای گزارشهایی مستند، از اعدام دستکم ۳۵۰۰ نفر در سال ۱۳۶۰ خبر داد.
https://twitter.com/ArashHejazi/status/1687360590027579392?t=PQR5GKwMQp_vXqQgKdAjgw&s=19
#نه_به_اعدام #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این هموطن در آرامستان بهشت رضای مشهد، گزارشی از ازبینبردن مزارهای اعدامشدگان دهه شصت خبر میدهد.
جمهوری اسلامی در دهه شصت جنایات زیادی مرتکب شد. افراد زیادی که در بین آنها نوجوانانی هم بودند، بدون داشتن وکیل و بدون محاکمه و حق دادرسی عادلانه، اعدام شدند. ممکن است با مشی سیاسی آن افراد مخالفت جدیای داشته باشیم، ولی این موضوع نافی جنایت حکومت در قبال مخالفان سیاسی خود نیست. کشتار دهه شصت لکه ننگی است که هرگز از دامن رژیم پاک نخواهد شد.
جوانانی صرفا به خاطر به همراه داشتن کتاب، روزنامه یا اعلامیه اعدام شدند. اکثر قریب به اتفاق آنها غیرمسلح بودند.
حالا در شهرهای مختلف مزارشان را ویران میکنند، اما جنایت رژیم از یادها نمیرود.
#مشهد #نه_به_اعدام #اعدام #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی در دهه شصت جنایات زیادی مرتکب شد. افراد زیادی که در بین آنها نوجوانانی هم بودند، بدون داشتن وکیل و بدون محاکمه و حق دادرسی عادلانه، اعدام شدند. ممکن است با مشی سیاسی آن افراد مخالفت جدیای داشته باشیم، ولی این موضوع نافی جنایت حکومت در قبال مخالفان سیاسی خود نیست. کشتار دهه شصت لکه ننگی است که هرگز از دامن رژیم پاک نخواهد شد.
جوانانی صرفا به خاطر به همراه داشتن کتاب، روزنامه یا اعلامیه اعدام شدند. اکثر قریب به اتفاق آنها غیرمسلح بودند.
حالا در شهرهای مختلف مزارشان را ویران میکنند، اما جنایت رژیم از یادها نمیرود.
#مشهد #نه_به_اعدام #اعدام #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای مهدی نصیری، مدیرمسئول و سردبیر سابق کیهان، مدتی است که مواضع انتقادی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دارد و آنها را در شبکههای اجتماعی خود بازنشر میدهد. این ویدیو بخشی از مناظرهای است که توسط رسانه دیدارنیوز صورت گرفته است.
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشتهشدههای سالهای اخیر، مصدومان چشم، بازداشتیهای فراوان سالهای اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... میگوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.
اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروههای مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.
اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.
چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سالها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.
این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروههای مخالف، اعدام شدند!
#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشتهشدههای سالهای اخیر، مصدومان چشم، بازداشتیهای فراوان سالهای اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... میگوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.
اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروههای مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.
اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.
چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سالها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.
این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروههای مخالف، اعدام شدند!
#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
درست میبینید! فردی را که روی برانکارد است، تیرباران میکنند.
جمهوری اسلامی از آغاز رویکار آمدن با قتل و اعدام و حبس، سعی داشته مخالفان خود را وادار به سکوت کند؛ اما اکنون پس از ۴۵ سال ترفندهای جمهوری اسلامی اثر ندارد. جمهوری اسلامی که مخالفان خود را تجزیهطلب همجنسگرا قاچاقچی یا ... مینامید امید داشت همراهی جامعه را برای حذف آنها داشته باشد؛ اما جامعه مدنی آگاه در برابر این انگها یکصدا فریاد دادخواهی سر میدهد.
#دهه_شصت #انقلاب۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی از آغاز رویکار آمدن با قتل و اعدام و حبس، سعی داشته مخالفان خود را وادار به سکوت کند؛ اما اکنون پس از ۴۵ سال ترفندهای جمهوری اسلامی اثر ندارد. جمهوری اسلامی که مخالفان خود را تجزیهطلب همجنسگرا قاچاقچی یا ... مینامید امید داشت همراهی جامعه را برای حذف آنها داشته باشد؛ اما جامعه مدنی آگاه در برابر این انگها یکصدا فریاد دادخواهی سر میدهد.
#دهه_شصت #انقلاب۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
میراث روحالله خمینی
طرح از محمد یاوری
- شما میراث خمینی را چه میدانید؟
#خمینی #دهه_شصت #اعدام #هنر_اعتراض #حکومت_اعدامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از محمد یاوری
- شما میراث خمینی را چه میدانید؟
#خمینی #دهه_شصت #اعدام #هنر_اعتراض #حکومت_اعدامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روحالله حسینیان که چند سال پیش درگذشت، در این ویدئو صراحتا میگوید کاظم صدیقی در دهه ۶۰ در صدور احکام اعدام بسیار فعال بود.
کاظم صدیقی از آخوندهای محبوب خامنهای و امام جمعه تهران است. او کسی است که مدعی شده بود، مصباح یزدی در میانه غسل چشمانش را باز کرد. البته بعدا بابت حرف خود عذرخواهی کرد.
در روزهای گذشته یاشار سلطانی، خبرنگار، جزئیات و مستنداتی از پرونده زمینخواری ۱۰۰۰ میلیارد تومانی آیتالله صدیقی و پسرانش را منتشر کرده بود. صبح امروز صدیقی در اولین واکنش مدعی شد که امضای او را جعل کردند، ولی بعد از ظهر در ویدیویی گفته در مجمع عمومی موسسه اعلام کردیم که زمینها متعلق به حوزه علمیه است!
صدیقی را اغلب با چهرهای گریان و نیز با بیان روایاتی اثبات نشده میشناسند، ولی او دهه شصت از قضات سنگدلی بود که با بیرحمی حکم اعدام صادر میکرد.
#کاظم_صدیقی #خامنه_ای #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاظم صدیقی از آخوندهای محبوب خامنهای و امام جمعه تهران است. او کسی است که مدعی شده بود، مصباح یزدی در میانه غسل چشمانش را باز کرد. البته بعدا بابت حرف خود عذرخواهی کرد.
در روزهای گذشته یاشار سلطانی، خبرنگار، جزئیات و مستنداتی از پرونده زمینخواری ۱۰۰۰ میلیارد تومانی آیتالله صدیقی و پسرانش را منتشر کرده بود. صبح امروز صدیقی در اولین واکنش مدعی شد که امضای او را جعل کردند، ولی بعد از ظهر در ویدیویی گفته در مجمع عمومی موسسه اعلام کردیم که زمینها متعلق به حوزه علمیه است!
صدیقی را اغلب با چهرهای گریان و نیز با بیان روایاتی اثبات نشده میشناسند، ولی او دهه شصت از قضات سنگدلی بود که با بیرحمی حکم اعدام صادر میکرد.
#کاظم_صدیقی #خامنه_ای #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جلاد کشته شد
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/ebrahim-raisi-helicopter-crash/
ابراهیم رئیسی از عاملان کشتار و سرکوب و به ویژه عضو هیئت مرگ در کشتار زندانیان در تابستان ۶۷، بدون آنکه محاکمه شود، در سقوط هلیکوپتر جانش را از دست داد.
#ابراهیم_رئیسی #کشتار۶۷ #دهه_شصت #اعدام #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/ebrahim-raisi-helicopter-crash/
ابراهیم رئیسی از عاملان کشتار و سرکوب و به ویژه عضو هیئت مرگ در کشتار زندانیان در تابستان ۶۷، بدون آنکه محاکمه شود، در سقوط هلیکوپتر جانش را از دست داد.
#ابراهیم_رئیسی #کشتار۶۷ #دهه_شصت #اعدام #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در جریان کشتار زندانیان در تابستان ۱۳۶۷، ابراهیم رئیسی عضو هیئت مرگ بود. این واقعه جنایت علیه بشریت بود. کشتار زندانیانی که یا داشتند دوران محکومیت خود را میگذراندند یا دوره محکومیت آنها به پایان رسیده بود. پیش از آن هم اعدامهای بسیاری اتفاق افتاده بود.
چند سال پیش یک فایل صوتی از جلسه هیئت مرگ با آیتالله منتظری، توسط احمد منتظری منتشر شده بود. فایلی که در آن منتظری به رئیسی و دیگر اعضای کمیته مرگ منتصب خمینی گفت شما بزرگترین جنایت را مرتکب شدهاید و نام شما در تاریخ به عنوان جنایتکار ثبت خواهد شد. رئیسی و سه عضو دیگر از او خواستند اجازه دهد ۲۰۰ نفر دیگر را به قتل برسانند و درباره کشتن افراد با خنده و شوخی حرف میزدند.
منتظری در برابر آنها مخالفت خود را اعلام کرد و تا جایی که توانست جلوی اعدام بیشتر را گرفت.
کشتار چند هزار زندانی در طی یک مدت کوتاه، در تابستان ۶۷ تنها یک فقره از جنایتهای ابراهیم رئیسی است.
جنازه اعدامیها را با کامیون به مکانهایی منتقل کردند و در گورستان به طور جمعی دفن کردند. مکان دفن اعدامیها را به خانوادهها اعلام نکردند. در بین کشتهشدهها افرادی بودند که معلول و بیمار بودند و به سختی و با کمک سایرین به محل اعدام بردند.
حتی نفراتی بودند که در زندان در اثر شکنجه بسیار دچار بیماری روانی شده بودند، به آنها هم رحم نکردند و اعدامشان کردند.
انیمیشن چند سال پیش توسط کمپین بینالمللی حقوق بشر ساخته شده است.
#کشتار۶۷ #دهه_شصت #جنایت_علیه_بشریت #ابراهیم_رئیسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند سال پیش یک فایل صوتی از جلسه هیئت مرگ با آیتالله منتظری، توسط احمد منتظری منتشر شده بود. فایلی که در آن منتظری به رئیسی و دیگر اعضای کمیته مرگ منتصب خمینی گفت شما بزرگترین جنایت را مرتکب شدهاید و نام شما در تاریخ به عنوان جنایتکار ثبت خواهد شد. رئیسی و سه عضو دیگر از او خواستند اجازه دهد ۲۰۰ نفر دیگر را به قتل برسانند و درباره کشتن افراد با خنده و شوخی حرف میزدند.
منتظری در برابر آنها مخالفت خود را اعلام کرد و تا جایی که توانست جلوی اعدام بیشتر را گرفت.
کشتار چند هزار زندانی در طی یک مدت کوتاه، در تابستان ۶۷ تنها یک فقره از جنایتهای ابراهیم رئیسی است.
جنازه اعدامیها را با کامیون به مکانهایی منتقل کردند و در گورستان به طور جمعی دفن کردند. مکان دفن اعدامیها را به خانوادهها اعلام نکردند. در بین کشتهشدهها افرادی بودند که معلول و بیمار بودند و به سختی و با کمک سایرین به محل اعدام بردند.
حتی نفراتی بودند که در زندان در اثر شکنجه بسیار دچار بیماری روانی شده بودند، به آنها هم رحم نکردند و اعدامشان کردند.
انیمیشن چند سال پیش توسط کمپین بینالمللی حقوق بشر ساخته شده است.
#کشتار۶۷ #دهه_شصت #جنایت_علیه_بشریت #ابراهیم_رئیسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیف مجید قناد از برنامههای دهه شصت:
به خاطر شلوار جین، توبیخ میشدیم. برنامهها رنگ نداشت
بغض و خاطرههای شنیدهنشده مجید قناد در مراسم بزرگداشتش
مجید قناد، کارگردان و مجری برنامه کودک و نوجوان، که به تازگی از بستر بیماری برخاسته، با بغضی در گلو و یادی از دوران گذشته، در مراسم تجلیل خود سخن گفت.
مجید قناد از دهه شصت میگوید، دهه سیاه شصت... دهه اعدام، دهه جنگ، دهه ممنوعیت شطرنج، شلوار جین، لباس رنگی و ...
شما چه خاطرهای از دهه شصت دارید؟
#دهه_شصت #مجید_قناد #حکومت_ایدئولوژیک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به خاطر شلوار جین، توبیخ میشدیم. برنامهها رنگ نداشت
بغض و خاطرههای شنیدهنشده مجید قناد در مراسم بزرگداشتش
مجید قناد، کارگردان و مجری برنامه کودک و نوجوان، که به تازگی از بستر بیماری برخاسته، با بغضی در گلو و یادی از دوران گذشته، در مراسم تجلیل خود سخن گفت.
مجید قناد از دهه شصت میگوید، دهه سیاه شصت... دهه اعدام، دهه جنگ، دهه ممنوعیت شطرنج، شلوار جین، لباس رنگی و ...
شما چه خاطرهای از دهه شصت دارید؟
#دهه_شصت #مجید_قناد #حکومت_ایدئولوژیک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصطفی پورمحمدی، عضو هیئت مرگ، در این مصاحبه در پاسخ به اینکه اسمش با اعدام گره خورده، میگوید خوب من قاضی بودم، همانطور که اسم دکتر با جراحی و پلیس با برخورد با جرایم گره میخورد، ...
او اعدام کردن را مقتضای شغل قاضی میداند!
یادمان نمیرود که در جلسه با آیتالله منتظری چانه میزد که نفرات بیشتری را اعدام کند.
اما او میگوید بسیاری از افراد را عفوکرده و تلاش کرده با صحبت کردن آنها را هدایت کند.
در بخشی از مصاحبهاش، اعتراف عجیبی میکند. میگوید به افراد میگفتیم که آیا با مبارزه مسلحانه موافقی یا خیر؟ آیا بیرون بروید با ما مبارزه میکنی؟ اگر جواب مثبت بود، اعدامشان میکرد.
یعنی برای فعلی که انجام نشده و فرد صرفا بر سر موضع خود بوده و حاضر به تسلیمشدن نشده، حکم اعدام صادر میکردند.
فارغ از هر قضاوتی در مورد مشی و تفکر اعدامشدگان، ستاندن جان افراد بابت کاری که انجام ندادهاند و ظن آن میرود که اگر آزاد باشند ممکن است انجام دهند، قصاص قبل از جنایت است و کاملا غیر قانونی است.
او همچنین اعدام مخالفان را پروژه نظام دانسته و خود را یکی از مجریان این پروژه معرفی کرده است.
آری پروژه نظام، حذف مخالفان بود از ابتدا و مخالفانی هم واکنش متقابل انجام دادند و فضای کشور سالها درگیر چرخه خشونت شد، خشونتی که با حذف و انحصارطلبی از طرف حاکمان شروع شد و متاسفانه طرف مقابل هم راه غلطی را در پیش گرفت. هر دو طرف در فاجعه ۵۷ نقش داشتند و خود را محق میدانستند که حکومت را در دست داشته باشند و به لحاظ مخالفت با حکومت قبلی، آمریکاستیزی و ایدئولوژیک بودن چندان با هم تفاوت نداشتند، منتها یک طرف قدرت به مراتب بیشتری داشت و در روندی خشونتبار طرف مقابل را حذف کرد.
و در هر حال، کشتار مخالفان و اسیران توسط جمهوری اسلامی جنایت علیه بشریت است و هر بار بخشهایی از این جنایت بزرگ افشا میشود.
#تابستان۶۷ #اعدام #دهه_شصت #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او اعدام کردن را مقتضای شغل قاضی میداند!
یادمان نمیرود که در جلسه با آیتالله منتظری چانه میزد که نفرات بیشتری را اعدام کند.
اما او میگوید بسیاری از افراد را عفوکرده و تلاش کرده با صحبت کردن آنها را هدایت کند.
در بخشی از مصاحبهاش، اعتراف عجیبی میکند. میگوید به افراد میگفتیم که آیا با مبارزه مسلحانه موافقی یا خیر؟ آیا بیرون بروید با ما مبارزه میکنی؟ اگر جواب مثبت بود، اعدامشان میکرد.
یعنی برای فعلی که انجام نشده و فرد صرفا بر سر موضع خود بوده و حاضر به تسلیمشدن نشده، حکم اعدام صادر میکردند.
فارغ از هر قضاوتی در مورد مشی و تفکر اعدامشدگان، ستاندن جان افراد بابت کاری که انجام ندادهاند و ظن آن میرود که اگر آزاد باشند ممکن است انجام دهند، قصاص قبل از جنایت است و کاملا غیر قانونی است.
او همچنین اعدام مخالفان را پروژه نظام دانسته و خود را یکی از مجریان این پروژه معرفی کرده است.
آری پروژه نظام، حذف مخالفان بود از ابتدا و مخالفانی هم واکنش متقابل انجام دادند و فضای کشور سالها درگیر چرخه خشونت شد، خشونتی که با حذف و انحصارطلبی از طرف حاکمان شروع شد و متاسفانه طرف مقابل هم راه غلطی را در پیش گرفت. هر دو طرف در فاجعه ۵۷ نقش داشتند و خود را محق میدانستند که حکومت را در دست داشته باشند و به لحاظ مخالفت با حکومت قبلی، آمریکاستیزی و ایدئولوژیک بودن چندان با هم تفاوت نداشتند، منتها یک طرف قدرت به مراتب بیشتری داشت و در روندی خشونتبار طرف مقابل را حذف کرد.
و در هر حال، کشتار مخالفان و اسیران توسط جمهوری اسلامی جنایت علیه بشریت است و هر بار بخشهایی از این جنایت بزرگ افشا میشود.
#تابستان۶۷ #اعدام #دهه_شصت #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چرا شعار «مرگ بر حکومت بچهکش» از خیابانهای ایران به گوش میرسد؟
بهزاد نبوی، کنشگر سیاسی معروف به چریک پیر، در سال ۱۳۶۰ در پاسخ به اعتراض جهانی نسبت به قتل کودکان گفته بود:
«به ما میگویند چرا افراد خردسال را تیرباران میکنید، آیا باید صبر کنیم تا چند نفر به جرم اینکه خردسال هستند دست به هر توطئهای بزنند و نظم مملکت را به هم بریزند؟»
از کارون حاجیزاده تا سارینا و نیکا و آرتین و هزاران کودک دیگر که رد خون آنها بر دستان دیکتاتور است، یاد کنیم. از کودکانی که حتی نام آنها رسانهای نشده یا عکسی از آنها منتشر نشده یاد کنیم. از ابوالفضلها از محمدها یاد کنیم.
علاوه بر این قتلهای دردنانک با پدیده شوم اعدام کودکان در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مواجه هستیم. کنوانسیونهای مختلف قضایی و بینالمللی تاکید کردهاند که با کودکان - افراد زیر ۱۸ سال - نبایستی به مثابه مجرمان عادی برخورد کرد.
با این حال جمهوری اسلامی دست به اعدام کودکان و تیرباران کودکان میزند مانند آنچه که در دهه ۶۰ روی داد.
میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک دو عهدنامه بینالمللی هستند که مشخصا اعدام کودکان را نفی میکنند.
جمهوری اسلامی خود را متعهد به این عهدنامهها دانسته است.
دادخواه هستیم، به امید روزی که در دادگاهی عادلانه عوامل بچهکش جمهوری اسلامی پاسخگوی اقدامات و اظهارات خود باشند.
#دهه_شصت #دهه۶۰ #اعدام #خمینی #بهزاد_نبوی #اعدام_کودکان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهزاد نبوی، کنشگر سیاسی معروف به چریک پیر، در سال ۱۳۶۰ در پاسخ به اعتراض جهانی نسبت به قتل کودکان گفته بود:
«به ما میگویند چرا افراد خردسال را تیرباران میکنید، آیا باید صبر کنیم تا چند نفر به جرم اینکه خردسال هستند دست به هر توطئهای بزنند و نظم مملکت را به هم بریزند؟»
از کارون حاجیزاده تا سارینا و نیکا و آرتین و هزاران کودک دیگر که رد خون آنها بر دستان دیکتاتور است، یاد کنیم. از کودکانی که حتی نام آنها رسانهای نشده یا عکسی از آنها منتشر نشده یاد کنیم. از ابوالفضلها از محمدها یاد کنیم.
علاوه بر این قتلهای دردنانک با پدیده شوم اعدام کودکان در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مواجه هستیم. کنوانسیونهای مختلف قضایی و بینالمللی تاکید کردهاند که با کودکان - افراد زیر ۱۸ سال - نبایستی به مثابه مجرمان عادی برخورد کرد.
با این حال جمهوری اسلامی دست به اعدام کودکان و تیرباران کودکان میزند مانند آنچه که در دهه ۶۰ روی داد.
میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک دو عهدنامه بینالمللی هستند که مشخصا اعدام کودکان را نفی میکنند.
جمهوری اسلامی خود را متعهد به این عهدنامهها دانسته است.
دادخواه هستیم، به امید روزی که در دادگاهی عادلانه عوامل بچهکش جمهوری اسلامی پاسخگوی اقدامات و اظهارات خود باشند.
#دهه_شصت #دهه۶۰ #اعدام #خمینی #بهزاد_نبوی #اعدام_کودکان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پول گلوله!
شاید بعدها که تاریخ ایران در دوران جمهوری اسلامی را مینویسند، مخاطبان باور نکنند زمانی کسانی در ایران حکمرانی میکردند که جوانان را به علت باورهای سیاسی و عقیدتی اعدام میکردند و از خانوادههای آنان پول گلوله طلب میکردند.
بلی، با اذن خمینی و سایر مقامات وقت قضایی، دستگاه اعدام جمهوری اسلامی مخالفان را اعدام میکرد. افرادی که در بین آنها کودکان هم بودند، بدون آن که محاکمه شوند، بدون داشتن وکیل، بدون آن که حتی نامشان مشخص باشد. برخی تنها به خاطر داشتن یک روزنامه یا اعلامیه اعدام شدند.
به نظر شما، چگونه میتوان برای جنایات جمهوری اسلامی اقامه دادخواهی کرد؟
#اسدالله_لاجوردی #دادخواهی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
#اعدام_های_دهه_شصت #خمینی #نه_به_اعدام
#رئیسی #محمدی_گیلانی
@Tavaana_TavaanaTech
شاید بعدها که تاریخ ایران در دوران جمهوری اسلامی را مینویسند، مخاطبان باور نکنند زمانی کسانی در ایران حکمرانی میکردند که جوانان را به علت باورهای سیاسی و عقیدتی اعدام میکردند و از خانوادههای آنان پول گلوله طلب میکردند.
بلی، با اذن خمینی و سایر مقامات وقت قضایی، دستگاه اعدام جمهوری اسلامی مخالفان را اعدام میکرد. افرادی که در بین آنها کودکان هم بودند، بدون آن که محاکمه شوند، بدون داشتن وکیل، بدون آن که حتی نامشان مشخص باشد. برخی تنها به خاطر داشتن یک روزنامه یا اعلامیه اعدام شدند.
به نظر شما، چگونه میتوان برای جنایات جمهوری اسلامی اقامه دادخواهی کرد؟
#اسدالله_لاجوردی #دادخواهی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
#اعدام_های_دهه_شصت #خمینی #نه_به_اعدام
#رئیسی #محمدی_گیلانی
@Tavaana_TavaanaTech
«۱۳ مرداد ۶۷
من ملیحه اقوامی ساعت ۳ بعدازظهر دادگاه رفتم و حکم اعدام به من ابلاغ شد. الان ساعت ۷ بعدازظهر است که برای اعدام میروم.
حدیث مرد مومن با تو گویم
که چون مرگش رسد خندان بمیرد»
- از توییتر بهاره منشی
کشتار تابستان ۶۷ را میتوان مخوفترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانهای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدامها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئتهایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند».
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استانها و باقی نقاط کشور نیز هیئتهای دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندانهای اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروههای چپگرا نیز محسوب میشد.
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را میدهد و میگوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».
درباره این جنایت بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Koshtar_67
#خاوران #علیه_فراموشی #نه_به_اعدام #دهه_شصت #تابستان۶۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«۱۳ مرداد ۶۷
من ملیحه اقوامی ساعت ۳ بعدازظهر دادگاه رفتم و حکم اعدام به من ابلاغ شد. الان ساعت ۷ بعدازظهر است که برای اعدام میروم.
حدیث مرد مومن با تو گویم
که چون مرگش رسد خندان بمیرد»
- از توییتر بهاره منشی
کشتار تابستان ۶۷ را میتوان مخوفترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانهای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدامها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئتهایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند».
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استانها و باقی نقاط کشور نیز هیئتهای دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندانهای اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروههای چپگرا نیز محسوب میشد.
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را میدهد و میگوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».
درباره این جنایت بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Koshtar_67
#خاوران #علیه_فراموشی #نه_به_اعدام #دهه_شصت #تابستان۶۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی نصیری، مدیرمسئول و سردبیر سابق کیهان، مدتی است که مواضع انتقادی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دارد و آنها را در شبکههای اجتماعی خود بازنشر میدهد. این ویدیو بخشی از مناظرهای است که توسط رسانه دیدارنیوز صورت گرفته است.
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشتهشدههای سالهای اخیر، مصدومان چشم، بازداشتیهای فراوان سالهای اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... میگوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.
اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروههای مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.
اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.
چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سالها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.
این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروههای مخالف، اعدام شدند!
#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشتهشدههای سالهای اخیر، مصدومان چشم، بازداشتیهای فراوان سالهای اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... میگوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.
اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروههای مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.
اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.
چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سالها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.
این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروههای مخالف، اعدام شدند!
#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیر ایزدخواه، یکی از کاربران شبکه اجتماعی ایکس، خاطرهای از دوران کودکی و رفتار گشت ثارالله به شرح زیر منتشر کرده است:
«سال۱۳۶۱
نزدیک ماه رمضون بود. با مادر و خواهرم رفته بودیم خرید.
فروشگاه پاستور، يه چيزي شبیه سوپرمارکت بود، که اونزمان خیلی رایج نبود، ولی جنس های خیلی جذابی داشت.
اولین بار بود که لیوان تاشو میدیدم و با اصرار، مادرمو مجبور کردم که بخرتش. البته یه یویو هم کنارش واسم خرید.
هرجا میرفتی اون زمان، رادیو روشن بود.
«توجه توجه» !
کلماتی اضطراب آور، که ترس مرگ رو چنان به دل بچه ٦ ساله می انداخت که زبونش بند میرفت و پاهاش بیجون میشد.
آژیر وضعیت قرمز که بصدا در میومد، دیگه هیچ چیز دنیا جدی نبود، نه لیوان تاشو نه یویو! فقط بمب مهم بود و این سوال که قراره رو سر کی بیفته اینبار.
رفتیم توی زیرزمین، انبار فروشگاه با درهای شیشه ای بزرگ که به هیچ وجه، مصداق پناهگاه نبود. بگذریم که صدای لرزش شیشه ها و جیغ ها، از صدای انفجار بیشتر بود و وحشت آورتر.
اما این ترس واقعی از مرگِ محتمل زیر بمب های صدام، باعث نمیشد که از اوباشی نترسید که ارضا غربزه جنایت در باطنشون، با نصب عکس خمینی روی جیب لباس کمیته و دیدن وحشت در چهره زنان و دختران و پسران جوون ، به اوج میرسید.
وضعیت سفید شد و از پناهگاه بیرون اومدیم. دم در فروشگاه، ماشین گشت ثارالله وایساده بود.
اونزمان، لباس همه مردم شبیه هم بود و کسی به اون صورت دنبال مد نمیرفت. خواهرم ١٣ سالش بود و احتمالا بعد از دویدن به سمت پناهگاه و اون لحظات مرگ آلود، کمی از موهاش از روسری بیرون اومده بود. مادرم البته چادری بود ولی با اینحال، ارازل های کمیته در عقب رو باز کردن و با فحاشی و عربده به ما گفتند سوار شید.
خواهرم اومد چونه بزنه باهاشون و روسریشو مرتب کرد ولی مادرم گفت حرف نزنید و سریع سوار شید.
اون موقع ها وقتی کسی رو میگرفتند، مردم جمع میشدن و تماشا میکردند، و فارغ از بیگناهی افراد، قرار گرفتن توی جمعیت تماشاچی، خوشایند نبود و مادرم میخواست قبل ازینکه مردم جمع بشند، قائله ختم بشه، هرچند به شر!
ما رو تو بازداشتگاه کمیته، که بعدها شد دانشگاه پیام نور، تا ساعت ۱۱ شب نگه داشتند!
بیست سی نفری تو اتاق بودند، بیشتر دخترای جوون ولی مادری هم بود که نوزادشو گذاشته بود تو خونه و در حالی که هنوز بیگودی رو سرش بود، رفته بود سرکوچه گل بخره که بره عروسی.
دو دستی به در میکوبید و زار میزد و التماس میکرد که بچه من شیرخواره و تو خونه تنهاست.
ولی تا ساعت ۱۱ شب اون در باز نشد.
حوصلم سررفته بود از بازی کردن با یویو هم خسته شده بودم.
خواهر ۱۰ ساله دیگه ای هم داشتم که خونه تنها بود و پدرم هم از ما بیخبر! همین کافی بود برای مادرم که از نگرانی بی تاب بشه ولی با این وجود، شده بود سنگ صبور یه دختر جوون دیگه، که میگفت : بابام سرمو میبره!
باباش راننده تاکسی بود و خونشون اون ور شهر تو یه منطقه فقیرنشین.
رنگش پریده بود و همین باعث شده بود، عینک بزرگ سیاه و گردش، بیشتر به چشم بیاد و بعد از ۴۰ سال هنوز تو ذهن من بمونه.
در باز شد و بعد از موعظه های یه آخوند و تعهد گرفتن، که خودش یک ساعتی طول کشید، همه آزاد شدند.
یادم نیست که پدرم چطور خبردار شد و اومده بود سراغمون و من و خواهرمو برد خونه، ولی مادرم با اون دختر عینکی رفت خونشون تا به باباش توضیح بده که اونا حتی یه زن چادری رو هم گرفته بودن و یه جورایی وساطت کنه و مطمئن بشه که باباش، دختر رو نمیزنه.
وقتی مادرم برگشت خونه، پدرم اوقات تلخی کرد، نمیدونم چرا، ولی مامان از شدت سر درد حال تهوع داشت و مدام بالا میاورد.
فرداش، قصه بابای اون دختر رو تعریف کرد ، گفت که دست روی دختر بلند نکرد ولی داد بیداد کرده بود و خودشو زده بود و قرآن رو پاره کرده بود و خدا رو تهدید کرده بود که دیگه روزه نمیگیره!
…
۴۰ سال گذشته و هنوز…مهسا و آرمیتا و آرزو ها، قربانی توحش اوباش حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی میشند.»
- شما چه تجربهای دارید؟ چه خاطرهای از آن دوران تا کنون دارید؟
گشت ایثار، گشت ثارالله، گشت عفاف، گشت ارشاد و ...
#زن_زندگى_آزادى
#مهسا_امينی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سال۱۳۶۱
نزدیک ماه رمضون بود. با مادر و خواهرم رفته بودیم خرید.
فروشگاه پاستور، يه چيزي شبیه سوپرمارکت بود، که اونزمان خیلی رایج نبود، ولی جنس های خیلی جذابی داشت.
اولین بار بود که لیوان تاشو میدیدم و با اصرار، مادرمو مجبور کردم که بخرتش. البته یه یویو هم کنارش واسم خرید.
هرجا میرفتی اون زمان، رادیو روشن بود.
«توجه توجه» !
کلماتی اضطراب آور، که ترس مرگ رو چنان به دل بچه ٦ ساله می انداخت که زبونش بند میرفت و پاهاش بیجون میشد.
آژیر وضعیت قرمز که بصدا در میومد، دیگه هیچ چیز دنیا جدی نبود، نه لیوان تاشو نه یویو! فقط بمب مهم بود و این سوال که قراره رو سر کی بیفته اینبار.
رفتیم توی زیرزمین، انبار فروشگاه با درهای شیشه ای بزرگ که به هیچ وجه، مصداق پناهگاه نبود. بگذریم که صدای لرزش شیشه ها و جیغ ها، از صدای انفجار بیشتر بود و وحشت آورتر.
اما این ترس واقعی از مرگِ محتمل زیر بمب های صدام، باعث نمیشد که از اوباشی نترسید که ارضا غربزه جنایت در باطنشون، با نصب عکس خمینی روی جیب لباس کمیته و دیدن وحشت در چهره زنان و دختران و پسران جوون ، به اوج میرسید.
وضعیت سفید شد و از پناهگاه بیرون اومدیم. دم در فروشگاه، ماشین گشت ثارالله وایساده بود.
اونزمان، لباس همه مردم شبیه هم بود و کسی به اون صورت دنبال مد نمیرفت. خواهرم ١٣ سالش بود و احتمالا بعد از دویدن به سمت پناهگاه و اون لحظات مرگ آلود، کمی از موهاش از روسری بیرون اومده بود. مادرم البته چادری بود ولی با اینحال، ارازل های کمیته در عقب رو باز کردن و با فحاشی و عربده به ما گفتند سوار شید.
خواهرم اومد چونه بزنه باهاشون و روسریشو مرتب کرد ولی مادرم گفت حرف نزنید و سریع سوار شید.
اون موقع ها وقتی کسی رو میگرفتند، مردم جمع میشدن و تماشا میکردند، و فارغ از بیگناهی افراد، قرار گرفتن توی جمعیت تماشاچی، خوشایند نبود و مادرم میخواست قبل ازینکه مردم جمع بشند، قائله ختم بشه، هرچند به شر!
ما رو تو بازداشتگاه کمیته، که بعدها شد دانشگاه پیام نور، تا ساعت ۱۱ شب نگه داشتند!
بیست سی نفری تو اتاق بودند، بیشتر دخترای جوون ولی مادری هم بود که نوزادشو گذاشته بود تو خونه و در حالی که هنوز بیگودی رو سرش بود، رفته بود سرکوچه گل بخره که بره عروسی.
دو دستی به در میکوبید و زار میزد و التماس میکرد که بچه من شیرخواره و تو خونه تنهاست.
ولی تا ساعت ۱۱ شب اون در باز نشد.
حوصلم سررفته بود از بازی کردن با یویو هم خسته شده بودم.
خواهر ۱۰ ساله دیگه ای هم داشتم که خونه تنها بود و پدرم هم از ما بیخبر! همین کافی بود برای مادرم که از نگرانی بی تاب بشه ولی با این وجود، شده بود سنگ صبور یه دختر جوون دیگه، که میگفت : بابام سرمو میبره!
باباش راننده تاکسی بود و خونشون اون ور شهر تو یه منطقه فقیرنشین.
رنگش پریده بود و همین باعث شده بود، عینک بزرگ سیاه و گردش، بیشتر به چشم بیاد و بعد از ۴۰ سال هنوز تو ذهن من بمونه.
در باز شد و بعد از موعظه های یه آخوند و تعهد گرفتن، که خودش یک ساعتی طول کشید، همه آزاد شدند.
یادم نیست که پدرم چطور خبردار شد و اومده بود سراغمون و من و خواهرمو برد خونه، ولی مادرم با اون دختر عینکی رفت خونشون تا به باباش توضیح بده که اونا حتی یه زن چادری رو هم گرفته بودن و یه جورایی وساطت کنه و مطمئن بشه که باباش، دختر رو نمیزنه.
وقتی مادرم برگشت خونه، پدرم اوقات تلخی کرد، نمیدونم چرا، ولی مامان از شدت سر درد حال تهوع داشت و مدام بالا میاورد.
فرداش، قصه بابای اون دختر رو تعریف کرد ، گفت که دست روی دختر بلند نکرد ولی داد بیداد کرده بود و خودشو زده بود و قرآن رو پاره کرده بود و خدا رو تهدید کرده بود که دیگه روزه نمیگیره!
…
۴۰ سال گذشته و هنوز…مهسا و آرمیتا و آرزو ها، قربانی توحش اوباش حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی میشند.»
- شما چه تجربهای دارید؟ چه خاطرهای از آن دوران تا کنون دارید؟
گشت ایثار، گشت ثارالله، گشت عفاف، گشت ارشاد و ...
#زن_زندگى_آزادى
#مهسا_امينی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech