آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
در تشت رسوایی صدای خون می‌پیچد
بر دشت خون صدای رسوایی می‌ریزد

ساعت: راس طناب دار
محسن آویخته می‌شود
ساعت: راس طناب دار
مجید آویخته می‌شود
گوشت که آویخته شود آمیخته می‌شود با خون

پروردگارتان را به شما امیدی نیست
شما را به رستگاری‌ پیش از عفونتِ عقوبت امیدی نیست آقای قاضی !

ما اعتراض داریم آقای قاضی
بوق را وقتی می‌زنی فقط یک بوق را زده‌ای
شما بگویید؟
وقتی گلوله را شلیک می‌کنی، از فاصله‌ی نزدیک شلیک می‌کنی دقیقن!
دقیقن چه چیز را میزنی؟

داریوش علیزاده به مهران سماک گفت آقای قاضی!
گفت:
"به خیابان که آمدی بوقَت را در جیبت بگذار" مهران گوش نکرد.
بوق را در سرش گذاشت و به خیابان آمد.
گلوله به صدا حساس است
گلوله با اولین بوق متلاشی می‌کند
اول سر را
بعد اسلحه را
و بعد آنکه شلیک می‌کند.

داریوش گفت و متلاشی شد.

(وای محسن...
وای محسن...
وای...)

می‌شنوید؟

این صدای سوگ است، صدای شیون است.
شیون که از گلو‌ بگذرد، چون آب است که از تن بگذرد، که از سر بگذرد.
اندوه چکیده‌ی شیون است، بر جان می‌ماند و جلای تن است.
ملال برخاسته‌ی سوگ است، برخاستن تن از رخوت و عزلت است.

آقای قاضی!
نیکا به سارینا گفته‌است:
شما اول تجاوز می‌کنید، بعد تجاوز می‌کنید و بعد می‌کشید و بعد تجاوز می‌کنید.
مجازات تجاوز چیست؟
مجازاتِ مجازات کننده‌ی متجاوز چیست؟

آقای قاضی!
ما می‌دانیم شما بی‌گناهی را کشته‌اید.
شما می‌دانید که ما می‌دانیم شما بی‌گناهی را کشته‌اید.
شما کشته‌اید و او خود می‌داند که شما او را کشته‌اید.
ما می‌دانیم که شما خود می‌دانید که کشته‌ای را شسته‌اید.
خون در دریای خون شسته‌اید.

نمی‌شود آقای قاضی !
رد خون با خون شسته نمی‌شود.
خون خود را با هر چیزی می‌آمیزد
خون آمیخته می‌شود با مغز متلاشی
خون آمیخته می‌شود با ارتفاع
آمیخته می‌شود با ضربه‌ی باتوم
آمیخته می‌شود با هجوم ساچمه و گلوله بر اندام و چشم‌.

پانصد و پنجاه گلوله‌ی ساچمه‌ای می‌تواند پانصد و پنجاه پرنده‌ را هلاک کند
پانصد و پنجاه گلوله بر بدن یک زن باعث تکثر نور می‌شود.
می‌شود پانصد و پنجاه زن
پانصد و پنجاه بدن در خیابان می‌ریزد
آقای قاضی غزل رنجکش پانصد و پنجاه گلوله را در بدن یک زن دید و بعد یک چشمش را روی آسفالت گذاشت.
ما اعتراض داریم آقای قاضی
ما بر " بر اساس موازین اسلامی" اعتراض داریم.

آقای قاضی دستت را به من بده تا در خدا-نور را به شما نشان دهم.

اگر این محاربه نیست.


شعر: #واو_مطرود

..تصویر از
_kazicatur_
حسین کاظم

#مهسا_امینی #هنر_اعتراض #ادبیات_اعتراضی #یاری_مدنی_توانا #مهران_سماک #یحیی_رحیمی #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده

@Tavaana_TavaanaTech