تعطیلی برنامه رادیویی به خاطر تجلیل از غلامحسین #ساعدی
به دلیل تجلیل از غلامحسین ساعدی، برنامهی «هفت اقلیم» رادیو تعطیل و ناظر پخش آن توبیخ شد.
این خبر را مدیر شبکهی رادیویی فرهنگ در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس اعلام کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، محمدصادق رحمانیان، مدیر شبکه رادیویی فرهنگ دربارهی اختصاص چهرهی هفته برنامهی «هفت اقلیم» به غلامحسین ساعدی از #نویسندگان «منافقین» گفت:ناظر پخش این برنامه توبیخ شده و دستاندرکاران تولید برنامه نیز عذرشان خواسته شده است.
خبرگزرای فارس از قول رحمانیان میآورد:
برنامه «هفت اقلیم» تا دو هفته آینده تعطیل خواهد شد و رویکرد آن از ابتدای دیماه تغییر میکند و با رویکرد و عنوان متفاوت روی آنتن شبکه رادیویی فرهنگ خواهد رفت.رحمانیان گفت: برنامه جدیدی با عنوان «زیر چتر فرهنگ» از اول دی پخش خواهد شد.بر اساس این گزارش برنامه «هفت اقلیم» رادیو فرهنگ، شب گذشته غلامحسین ساعدی، نویسنده حامی #منافقین را چهره هفته خود نامید و به مدح او به عنوان یک چهره #مبارز علیه رژیم پهلوی پرداخت.
برای آشنایی بیشتر با #غلامحسین_ساعدی:
غلامحسین ساعدی، واهمهی بینشان
https://goo.gl/YM9zsr
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به دلیل تجلیل از غلامحسین ساعدی، برنامهی «هفت اقلیم» رادیو تعطیل و ناظر پخش آن توبیخ شد.
این خبر را مدیر شبکهی رادیویی فرهنگ در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس اعلام کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، محمدصادق رحمانیان، مدیر شبکه رادیویی فرهنگ دربارهی اختصاص چهرهی هفته برنامهی «هفت اقلیم» به غلامحسین ساعدی از #نویسندگان «منافقین» گفت:ناظر پخش این برنامه توبیخ شده و دستاندرکاران تولید برنامه نیز عذرشان خواسته شده است.
خبرگزرای فارس از قول رحمانیان میآورد:
برنامه «هفت اقلیم» تا دو هفته آینده تعطیل خواهد شد و رویکرد آن از ابتدای دیماه تغییر میکند و با رویکرد و عنوان متفاوت روی آنتن شبکه رادیویی فرهنگ خواهد رفت.رحمانیان گفت: برنامه جدیدی با عنوان «زیر چتر فرهنگ» از اول دی پخش خواهد شد.بر اساس این گزارش برنامه «هفت اقلیم» رادیو فرهنگ، شب گذشته غلامحسین ساعدی، نویسنده حامی #منافقین را چهره هفته خود نامید و به مدح او به عنوان یک چهره #مبارز علیه رژیم پهلوی پرداخت.
برای آشنایی بیشتر با #غلامحسین_ساعدی:
غلامحسین ساعدی، واهمهی بینشان
https://goo.gl/YM9zsr
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
غلامحسین ساعدی، واهمهی بینشان
توانا- غلامحسین ساعدی معروف به «گوهر مراد»، سیزدهم دیماه ۱۳۱۴ در تبریز به دنیا آمد. عبدالحسین دستغیب منتقد ادبی بر این نظر است که «گوهر مراد» نام اثری عرفانی است از حزین لاهیجی اما ساعدی میگوید که این نام را زمانی که در یک گورستان نزدیک خانهاش در تبریز…
سالگرد درگذشت غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی، واهمهی بینشان
هنوز سالهای دههی چهل نیامده بود که ساعدی به عنوان نویسنده و نمایشنامهنویسی مطرح بر سر زبانها افتاد. «چوببهدستهای ورزیل» و «پنج نمایشنامه دربارهی انقلاب مشروطه» نام ساعدی را در ردیف نمایشنامهنویسان مطرح ایران مطرح ساخت. نمایشنامهی «گرگها» که برای اولینبار در شمارهی دوم «کتاب ماه» منتشر شد به زبان مادریاش یعنی ترکی نوشته شده است.
غلامحسین ساعدی در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی چنین مینویسد: «آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. میخواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»
.
انقلاب که پیروز شد هر روز بیش از گذشته عرصه بر او تنگ شد.ساعدی میگوید که هیچگاه قصد خروج از کشور نداشته است اما شرایط به گونهای شد که او چارهای جز این تبعید خودخواسته نداشته است. ساعدی در کتاب «ساعدی به روایت ساعدی» مینویسد: «من به هیچ صورت نمیخواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همهی احزاب و گروههای سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب میکرد، به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول انقلاب ایران بیشتر از داستاننویسی و نمایشنامهنویسی که کار اصلی من است مجبور بودم که برای سه روزنامهی معتبر و عمدهی کشور مقاله بنویسم. یک هفتهنامه هم به نام آزادی مسئولیت عمدهاش با من بود. در تکتک مقالهها من رو در رو با رژیم ایستاده بودم. پیش از قلع و قمع و نابودکردن روزنامهها، بعد از نشر هر مقاله، تلفنهای تهدیدآمیزی میشد تا آنجا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمهمخفی داشتیم و باز ماموران رژیم در به در دنبال من بودند...»
.
ساعدی هیچگاه نتوانست با خارج از کشور سازگار شود. میگفت «تنها نوشتن باعث شده که من دست به خودکشی نزنم.» او در غربت بسیار بداخلاق شده بود.
میگفت: «زندگی در تبعید یعنی زندگی در جهنم. بسیار بداخلاق شدهام و نمیدانم دیگران چگونه مرا تحمل میکنند.» سه فیلم سینمایی بر اساس فیلمنامههای ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلمهای مطرح ایران بوده و هستند. گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی.
.
از آثار ساعدی میتوان به وای مغلوب، مار در معبد، ماه عسل، ضحاک که نمایشنامه هستند و همچنین مجموعه داستانهای شبنشینی باشکوه، عزاداران بیل، واهمههای بینشان و ترس و لرز اشاره کرد.
.
غلامحسین ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خونریزی داخلی در بیمارستان سنتآنتوان پاریس درگذشت و در قطعهی ۸۵ گورستان پرلاشز در نزدیکی آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz
عکس: غلامحسین ساعدی و احمد شاملو
#غلامحسین_ساعدی
@Tavaana_TavaanaTech
غلامحسین ساعدی، واهمهی بینشان
هنوز سالهای دههی چهل نیامده بود که ساعدی به عنوان نویسنده و نمایشنامهنویسی مطرح بر سر زبانها افتاد. «چوببهدستهای ورزیل» و «پنج نمایشنامه دربارهی انقلاب مشروطه» نام ساعدی را در ردیف نمایشنامهنویسان مطرح ایران مطرح ساخت. نمایشنامهی «گرگها» که برای اولینبار در شمارهی دوم «کتاب ماه» منتشر شد به زبان مادریاش یعنی ترکی نوشته شده است.
غلامحسین ساعدی در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی چنین مینویسد: «آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. میخواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»
.
انقلاب که پیروز شد هر روز بیش از گذشته عرصه بر او تنگ شد.ساعدی میگوید که هیچگاه قصد خروج از کشور نداشته است اما شرایط به گونهای شد که او چارهای جز این تبعید خودخواسته نداشته است. ساعدی در کتاب «ساعدی به روایت ساعدی» مینویسد: «من به هیچ صورت نمیخواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همهی احزاب و گروههای سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب میکرد، به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول انقلاب ایران بیشتر از داستاننویسی و نمایشنامهنویسی که کار اصلی من است مجبور بودم که برای سه روزنامهی معتبر و عمدهی کشور مقاله بنویسم. یک هفتهنامه هم به نام آزادی مسئولیت عمدهاش با من بود. در تکتک مقالهها من رو در رو با رژیم ایستاده بودم. پیش از قلع و قمع و نابودکردن روزنامهها، بعد از نشر هر مقاله، تلفنهای تهدیدآمیزی میشد تا آنجا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمهمخفی داشتیم و باز ماموران رژیم در به در دنبال من بودند...»
.
ساعدی هیچگاه نتوانست با خارج از کشور سازگار شود. میگفت «تنها نوشتن باعث شده که من دست به خودکشی نزنم.» او در غربت بسیار بداخلاق شده بود.
میگفت: «زندگی در تبعید یعنی زندگی در جهنم. بسیار بداخلاق شدهام و نمیدانم دیگران چگونه مرا تحمل میکنند.» سه فیلم سینمایی بر اساس فیلمنامههای ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلمهای مطرح ایران بوده و هستند. گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی.
.
از آثار ساعدی میتوان به وای مغلوب، مار در معبد، ماه عسل، ضحاک که نمایشنامه هستند و همچنین مجموعه داستانهای شبنشینی باشکوه، عزاداران بیل، واهمههای بینشان و ترس و لرز اشاره کرد.
.
غلامحسین ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خونریزی داخلی در بیمارستان سنتآنتوان پاریس درگذشت و در قطعهی ۸۵ گورستان پرلاشز در نزدیکی آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz
عکس: غلامحسین ساعدی و احمد شاملو
#غلامحسین_ساعدی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت غلامحسین ساعدی غلامحسین ساعدی، واهمهی بینشان هنوز سالهای دههی چهل نیامده بود که ساعدی به عنوان نویسنده و نمایشنامهنویسی مطرح بر سر زبانها افتاد. «چوببهدستهای ورزیل» و «پنج نمایشنامه دربارهی انقلاب مشروطه» نام ساعدی را در ردیف…
دوم آذرماه، سالگرد درگذشت غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی که به عضویت فرقه دموکرات آذربایجان درآمده بود، نویسنده توانایی بود که مدتی هم در زندان به سر برد و پس از جمهوری اسلامی مجبور به ترک ایران شد.
در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی نویسد:
«آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. میخواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»
سه فیلم سینمایی بر اساس فیلمنامههای ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلمهای مطرح ایران بوده و هستند. گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی.
ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خونریزی داخلی در بیمارستان سنتآنتوان پاریس درگذشت و در نزدیکی آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
«من به هیچ صورت نمیخواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همه احزاب و گروههای سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب میکرد، به دنبال من هم بود.» ساعدی با چشمی گریان و خشم فراوان مجبور میشود که از راه کوه و دره و از مرز پاکستان فرار کند و از طریق سازمان ملل و چند حقوقدان فرانسوی به پاریس بگریزد.
ساعدی مینویسد: «الان نزديک به دو سال است كه در اينجا آوارهام و هر چند روز را در خانه يكی از دوستانم به سر میبرم. احساس میكنم كه از ريشه كنده شدهام. هيچچيز را واقعی نمیبينم.مدام به فكر وطنم هستم. مواقع تنهايی، نام كوچه پسكوچههای شهرهای ايران را با صدای بلند تكرار میكنم كه فراموش نكرده باشم. حس مالكيت را به طور كامل از دست دادهام. چند بار تصميم گرفته بودم از هر راهی شده برگردم به داخل كشور. حتی اگر به قيمت اعدامم تمام شود. از روی لج حاضر نيستم زبان فرانسه ياد بگيرم و اين حالت را يک مكانيزم دفاعی میدانم. و اينچنين زندگیكردن برای من بدتر از سالهايی بود كه در سلول انفرادی زندان به سر میبردم …»
درباره او بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz
#غلامحسین_ساعدی
#یاری_مدنی_توانا
#ادبیات
@Tavaana_TavaanaTech
غلامحسین ساعدی که به عضویت فرقه دموکرات آذربایجان درآمده بود، نویسنده توانایی بود که مدتی هم در زندان به سر برد و پس از جمهوری اسلامی مجبور به ترک ایران شد.
در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی نویسد:
«آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. میخواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»
سه فیلم سینمایی بر اساس فیلمنامههای ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلمهای مطرح ایران بوده و هستند. گاو و دایره مینا با کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر تقوایی.
ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خونریزی داخلی در بیمارستان سنتآنتوان پاریس درگذشت و در نزدیکی آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
«من به هیچ صورت نمیخواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همه احزاب و گروههای سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب میکرد، به دنبال من هم بود.» ساعدی با چشمی گریان و خشم فراوان مجبور میشود که از راه کوه و دره و از مرز پاکستان فرار کند و از طریق سازمان ملل و چند حقوقدان فرانسوی به پاریس بگریزد.
ساعدی مینویسد: «الان نزديک به دو سال است كه در اينجا آوارهام و هر چند روز را در خانه يكی از دوستانم به سر میبرم. احساس میكنم كه از ريشه كنده شدهام. هيچچيز را واقعی نمیبينم.مدام به فكر وطنم هستم. مواقع تنهايی، نام كوچه پسكوچههای شهرهای ايران را با صدای بلند تكرار میكنم كه فراموش نكرده باشم. حس مالكيت را به طور كامل از دست دادهام. چند بار تصميم گرفته بودم از هر راهی شده برگردم به داخل كشور. حتی اگر به قيمت اعدامم تمام شود. از روی لج حاضر نيستم زبان فرانسه ياد بگيرم و اين حالت را يک مكانيزم دفاعی میدانم. و اينچنين زندگیكردن برای من بدتر از سالهايی بود كه در سلول انفرادی زندان به سر میبردم …»
درباره او بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz
#غلامحسین_ساعدی
#یاری_مدنی_توانا
#ادبیات
@Tavaana_TavaanaTech