Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شور انقلابی داشتیم، پای لخت زنان را با تیرکمون میزدیم. جیغ میزدند
بهرام عظیمی: در این شور انقلابی داشتیم و عقلمان نمیرسید. زن ۸۰ سالهای، به من و دو دوست دیگرم که فقط ۱۲سالمان بود، گفت ۵ ریال میدهم با تیرکمان مگسی، بزنید به پای لخت زنان. گفت این زنان، شیطان هستند. من یک پا را زدم و ۵ ریال گرفتم. دوستم ۲۵ ریال کاسب شد و ۵ پا را زد. دوست دیگرم نزد، چون نشانهگیریاش خوب نبود، نه اینکه بفهمد کار غلطی است.
در این روایت، کودکان ۱۲ساله بهجای بهرهمندی از فضایی برای رشد فکری و اخلاقی، در معرض القائات مسموم قرار گرفتهاند. به آنان تلقین شده که زنان با پای برهنه، نماد "شیطان" هستند و آسیب رساندن به آنها، عملی مشروع و حتی مقدس است. به کودکان گفت که اصلا آنها انسان نیستند. بدتر از این، با وعدههای مالی کوچک، آنان را به ابزاری برای اجرای این تفکرات تبدیل کردهاند.
گرچه در این ماجرا آقای عظیمی از یک زن سخن میگوید، ولی این افکار در لایههای مختلف حکومت وجود داشته است و سالها در مدارس و منابر و تریبونهای مختلف تبلیغ شده است.
در این ماجرا، کودکانی که هیچگونه درک روشنی از معنای عمل خود نداشتهاند، به دست بزرگسالانی که مسئولیت تربیت اخلاقی آنها را بر عهده داشتند، به رفتارهایی وادار شدهاند که در تضاد با اصول انسانی و اخلاقی است. این روند، نهتنها تأثیر مخربی بر رشد شخصیت این کودکان داشته، بلکه جامعهای بیمار را پایهریزی کرده است که در آن خشونت و تعصب، جایگزین انسانیت و احترام به حقوق دیگران میشود.
در نظامهای ایدئولوژیک، از کودکان بهعنوان قربانیان بیدفاع استفاده میکنند تا روایتهای اخلاقی خود را تثبیت کنند. شستشوی مغزی از سنین پایین، کودکان را از توانایی تفکر مستقل محروم کرده و آنها را به ابزاری برای اجرای اهداف نظام تبدیل میکند.
#انقلاب۵۷ #دیگری_ستیزی #حجاب_اجباری #حقوق_کودکان #شور_انقلابی #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بهرام عظیمی: در این شور انقلابی داشتیم و عقلمان نمیرسید. زن ۸۰ سالهای، به من و دو دوست دیگرم که فقط ۱۲سالمان بود، گفت ۵ ریال میدهم با تیرکمان مگسی، بزنید به پای لخت زنان. گفت این زنان، شیطان هستند. من یک پا را زدم و ۵ ریال گرفتم. دوستم ۲۵ ریال کاسب شد و ۵ پا را زد. دوست دیگرم نزد، چون نشانهگیریاش خوب نبود، نه اینکه بفهمد کار غلطی است.
در این روایت، کودکان ۱۲ساله بهجای بهرهمندی از فضایی برای رشد فکری و اخلاقی، در معرض القائات مسموم قرار گرفتهاند. به آنان تلقین شده که زنان با پای برهنه، نماد "شیطان" هستند و آسیب رساندن به آنها، عملی مشروع و حتی مقدس است. به کودکان گفت که اصلا آنها انسان نیستند. بدتر از این، با وعدههای مالی کوچک، آنان را به ابزاری برای اجرای این تفکرات تبدیل کردهاند.
گرچه در این ماجرا آقای عظیمی از یک زن سخن میگوید، ولی این افکار در لایههای مختلف حکومت وجود داشته است و سالها در مدارس و منابر و تریبونهای مختلف تبلیغ شده است.
در این ماجرا، کودکانی که هیچگونه درک روشنی از معنای عمل خود نداشتهاند، به دست بزرگسالانی که مسئولیت تربیت اخلاقی آنها را بر عهده داشتند، به رفتارهایی وادار شدهاند که در تضاد با اصول انسانی و اخلاقی است. این روند، نهتنها تأثیر مخربی بر رشد شخصیت این کودکان داشته، بلکه جامعهای بیمار را پایهریزی کرده است که در آن خشونت و تعصب، جایگزین انسانیت و احترام به حقوق دیگران میشود.
در نظامهای ایدئولوژیک، از کودکان بهعنوان قربانیان بیدفاع استفاده میکنند تا روایتهای اخلاقی خود را تثبیت کنند. شستشوی مغزی از سنین پایین، کودکان را از توانایی تفکر مستقل محروم کرده و آنها را به ابزاری برای اجرای اهداف نظام تبدیل میکند.
#انقلاب۵۷ #دیگری_ستیزی #حجاب_اجباری #حقوق_کودکان #شور_انقلابی #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی و انرژی خورشیدی!
پزشکیان، بهمنماه ۱۴۰۳:
«قصد داریم با انرژی خورشیدی کمبودها را جبران کنیم.»
روحالله خمینی، ۱۰خرداد/۱۷مهر ۱۳۵۷:
«ایشون [شاه] میخوان از انرژی خورشید استفاده کنن. آقا چرا؟ این حرفها چیه میزنی؟ خجالت بکش. این حرفها را برای کی میزنی؟ دیگه توی رادیو نگن مردم و اروپا بشنوند بخندند.
این آقا میگوید که باید از چیز خورشید ما چیز بگیریم. این حرفها چیه؟ برای اغفال مردم است».
میگویند جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
پیش از انقلاب ۵۷، حکومتی در ایران بر سر کار بود که به پروژه شهرکهای خورشیدی میاندیشید و سالها پیش از آنکه استفاده از این انرژی در دنیا فراگیر شود، به بهرهگیری از آن فکر میکرد.
در همان زمان خمینی این ایده محمدرضاشاه برای استفاده از انرژی خورشیدی را به سخره میگرفت!
خمینی در ۵۷ روی کار آمد و او و افراد زیردست او چنان کردند که ایران نه تنها از انرژي خورشیدی استفاده نمیکند بلکه توان فروش نفت خود را همانند دوران پیش از انقلاب ندارد و به علت روابط خصمانه با غرب، روسیه جای بازار ایران در صدور گاز به اروپا را گرفته است و ایران این بازار را از دست داده است.
آری! جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
#خمینی #محمدرضا_شاه_پهلوی #انرژی_خورشیدی #انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پزشکیان، بهمنماه ۱۴۰۳:
«قصد داریم با انرژی خورشیدی کمبودها را جبران کنیم.»
روحالله خمینی، ۱۰خرداد/۱۷مهر ۱۳۵۷:
«ایشون [شاه] میخوان از انرژی خورشید استفاده کنن. آقا چرا؟ این حرفها چیه میزنی؟ خجالت بکش. این حرفها را برای کی میزنی؟ دیگه توی رادیو نگن مردم و اروپا بشنوند بخندند.
این آقا میگوید که باید از چیز خورشید ما چیز بگیریم. این حرفها چیه؟ برای اغفال مردم است».
میگویند جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
پیش از انقلاب ۵۷، حکومتی در ایران بر سر کار بود که به پروژه شهرکهای خورشیدی میاندیشید و سالها پیش از آنکه استفاده از این انرژی در دنیا فراگیر شود، به بهرهگیری از آن فکر میکرد.
در همان زمان خمینی این ایده محمدرضاشاه برای استفاده از انرژی خورشیدی را به سخره میگرفت!
خمینی در ۵۷ روی کار آمد و او و افراد زیردست او چنان کردند که ایران نه تنها از انرژي خورشیدی استفاده نمیکند بلکه توان فروش نفت خود را همانند دوران پیش از انقلاب ندارد و به علت روابط خصمانه با غرب، روسیه جای بازار ایران در صدور گاز به اروپا را گرفته است و ایران این بازار را از دست داده است.
آری! جهانبینی حاکمان یک جامعه میتواند تعیینکننده آینده یک جامعه باشد.
#خمینی #محمدرضا_شاه_پهلوی #انرژی_خورشیدی #انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گویی نام جمهوری اسلامی با مصادره اموال در هم تنیده شده است. با روی کارآمدن جمهوری اسلامی اموال «عبدو» هم مصادره شد.
شاید کسی در ایران نباشد که نام «باشگاه فوتبال پرسپولیس» را نشنیده باشد. نام «بولینگ عبده» هم به گوش بسیاری آشنا است. علیمحمد عبده، بنیانگذار «باشگاه فوتبال پرسپولیس» و «بولینگ عبده» که پس از انقلاب نام آن به «مجموعه فرهنگی ورزشی شهید چمران» تغییر کرد، است.
علیمحمد عبده که بسیاری او را عبدو صدا میکردند در مردادماه سال ۱۳۰۳ در شهر بروجرد و در خانوادهای مذهبی و فقیه به دنیا آمد. پدرش «محمدتقی عبده بروجردی» که به محمد عبده شهرت داشت، قاضی و فقیه دوران پهلوی بود. پدر علیمحمد، نخستین دادستان دوران رضاشاه بود.
علیمحمد ورزشکار بود. او یک مشتزن حرفهای بود. او هفده سال داشت که به ورزش بوکس رو آورد. عبده برای تحصیل در رشتهی تربیت بدنی به آمریکا رفت و در کالج پارک مریلند به تحصیل در این رشته پرداخت. عبده در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۲ قهرمان بوکس واشینگتن شد. عبده در ارتش آمریکا در جنگ کره نیز شرکت کرد. علیمحمد عبده از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۵ رئیس امور ورزش ارتش ایالات متحده آمریکا در واشینگتن بود. او سپس رئیس فدراسیون والیبال واشینگتن نیز شد.
عبده در سال ۱۳۴۳ نیز باشگاه پرسپولیس را بنیان گذاشت که در آن رشتههای والیبال، بسکتبال و بولینگ فعال بود۔
اما جمهوری اسلامی، تقریبا تمامی اموال علیمحمد عبده را مصادره کرد. عبده به آمریکا رفت. او شهروندی آمریکا را داشت و پیش از این در آنجا نام Alan Morgan را برای خود برگزیده بود. عمر او پس از انقلاب چندان ادامه نبافت و در سال ۱۳۵۸ بر اثر سکته درگذشت.
از سوی خانواده علی عبده تلاشی برای بازپسگیری اموال پدر صورت نگرفت. سال ۱۳۹۷ اما سالار عبده، فرزند علیمحمد عبده، خبر از اقداماتی برای بازپسگیری باشگاه پرسپولیس داد که این خبر سروصدای بسیاری ایجاد کرد. سالار عبده در گفتوگویی بیان کرد که «پرسپوليس نيز در كنار ديگر اموال پدرم به دليل آنچه ارتباط ايشان با خاندان پهلوی خوانده میشد ضبط شد». فرزند عبده اعلام کرد که خواهان بازپسگیری پرسپولیس است اما از راه راهکارهای قانونی.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ali_Abdo
#یاری_مدنی_توانا #پرسپولیس #انقلاب۵۷ #خمینی #مصادره
@Tavaana_TavaanaTech
شاید کسی در ایران نباشد که نام «باشگاه فوتبال پرسپولیس» را نشنیده باشد. نام «بولینگ عبده» هم به گوش بسیاری آشنا است. علیمحمد عبده، بنیانگذار «باشگاه فوتبال پرسپولیس» و «بولینگ عبده» که پس از انقلاب نام آن به «مجموعه فرهنگی ورزشی شهید چمران» تغییر کرد، است.
علیمحمد عبده که بسیاری او را عبدو صدا میکردند در مردادماه سال ۱۳۰۳ در شهر بروجرد و در خانوادهای مذهبی و فقیه به دنیا آمد. پدرش «محمدتقی عبده بروجردی» که به محمد عبده شهرت داشت، قاضی و فقیه دوران پهلوی بود. پدر علیمحمد، نخستین دادستان دوران رضاشاه بود.
علیمحمد ورزشکار بود. او یک مشتزن حرفهای بود. او هفده سال داشت که به ورزش بوکس رو آورد. عبده برای تحصیل در رشتهی تربیت بدنی به آمریکا رفت و در کالج پارک مریلند به تحصیل در این رشته پرداخت. عبده در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۲ قهرمان بوکس واشینگتن شد. عبده در ارتش آمریکا در جنگ کره نیز شرکت کرد. علیمحمد عبده از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۵ رئیس امور ورزش ارتش ایالات متحده آمریکا در واشینگتن بود. او سپس رئیس فدراسیون والیبال واشینگتن نیز شد.
عبده در سال ۱۳۴۳ نیز باشگاه پرسپولیس را بنیان گذاشت که در آن رشتههای والیبال، بسکتبال و بولینگ فعال بود۔
اما جمهوری اسلامی، تقریبا تمامی اموال علیمحمد عبده را مصادره کرد. عبده به آمریکا رفت. او شهروندی آمریکا را داشت و پیش از این در آنجا نام Alan Morgan را برای خود برگزیده بود. عمر او پس از انقلاب چندان ادامه نبافت و در سال ۱۳۵۸ بر اثر سکته درگذشت.
از سوی خانواده علی عبده تلاشی برای بازپسگیری اموال پدر صورت نگرفت. سال ۱۳۹۷ اما سالار عبده، فرزند علیمحمد عبده، خبر از اقداماتی برای بازپسگیری باشگاه پرسپولیس داد که این خبر سروصدای بسیاری ایجاد کرد. سالار عبده در گفتوگویی بیان کرد که «پرسپوليس نيز در كنار ديگر اموال پدرم به دليل آنچه ارتباط ايشان با خاندان پهلوی خوانده میشد ضبط شد». فرزند عبده اعلام کرد که خواهان بازپسگیری پرسپولیس است اما از راه راهکارهای قانونی.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ali_Abdo
#یاری_مدنی_توانا #پرسپولیس #انقلاب۵۷ #خمینی #مصادره
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا انقلاب ما انفجار نور بود؟
این سوالی است که دکتر حسن باقرینیا، استاد اخراجشده دانشگاه، سخنانش را با آن آغاز میکند
او در ادامه میگوید؛
«۱۸ سال پیش وقتی این جمله را به شکل پرسشی در جلسه شورای اداری شهرستان اسفراین مطرح کردم، متهم شدم که به روح الله خمینی توهین کردهام چرا که این جمله منتسب به اوست!
شاید نمیدانستم رئیس یک اداره در جمهوری اسلامی حق ندارد آسیب شناسی کند، او باید سرسپرده باشد و فقط از انقلاب تعریف و تمجید نماید. در آن زمان بر این تصور بودم که جمهوری اسلامی اصلاح شدنی است! چه خیال باطلی!»
درباره دکتر باقرینیا بخوانید:
https://tavaana.org/hassan-bagherinia
#حسن_باقری_نیا #انقلاب۵۷ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این سوالی است که دکتر حسن باقرینیا، استاد اخراجشده دانشگاه، سخنانش را با آن آغاز میکند
او در ادامه میگوید؛
«۱۸ سال پیش وقتی این جمله را به شکل پرسشی در جلسه شورای اداری شهرستان اسفراین مطرح کردم، متهم شدم که به روح الله خمینی توهین کردهام چرا که این جمله منتسب به اوست!
شاید نمیدانستم رئیس یک اداره در جمهوری اسلامی حق ندارد آسیب شناسی کند، او باید سرسپرده باشد و فقط از انقلاب تعریف و تمجید نماید. در آن زمان بر این تصور بودم که جمهوری اسلامی اصلاح شدنی است! چه خیال باطلی!»
درباره دکتر باقرینیا بخوانید:
https://tavaana.org/hassan-bagherinia
#حسن_باقری_نیا #انقلاب۵۷ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرسول مرتضوی (رسول آزادی)، جانباز جنگ و زندانی سیاسی، در این فایل صوتی از زندان مرکزی اصفهان میگوید:
در جوانی، بهعنوان یک پاسدار، جمهوری اسلامی را مترادف با وطن و ملت میدانستیم و برای حفظ آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکردیم. در شرایطی که تنها دو کانال تلویزیونی تحت کنترل روحانیت منبع اخبار بود، بسیاری از ما بدون شناخت کافی از ماهیت واقعی این نظام، با جان و دل خدمت میکردیم. اما بهمرور، چشمانمان به حقیقتی تلخ باز شد: جمهوری اسلامی نه برای مردم، که برای حفظ قدرت روحانیت شکل گرفته بود.
ایدهآلهای ما که در ابتدا بر مبنای دفاع از میهن بود، بهتدریج جای خود را به پرستش شخص رهبر داد. روحانیت قدرتطلب، به رهبری احمد خمینی، این انحراف را تقویت کرد. بهجای آنکه دغدغه حکومت، پیشرفت و رفاه مردم باشد، تنها هدف حفظ قدرت به هر قیمت شد. امروزه، حامیان نظام نهتنها دغدغهای برای آبروی جمهوری اسلامی ندارند، بلکه از کشتن مردم و فروش وطن نیز ابایی نمیکنند.
اما نظام پادشاهی، با همه ایراداتش، دلسوزانی داشت که اگر شاهی را نالایق میدیدند، او را کنار میگذاشتند تا کشور و ملت حفظ شوند. حتی روحانیون بزرگ مانند کاشانی، بروجردی و خود خمینی، تا پیش از انقلاب، حامی نظام سلطنتی بودند. خمینی در سالهای قبل از انقلاب، شاه را "اعلیحضرت همایونی" خطاب میکرد و دغدغه او، تغییر شخص شاه بود، نه تغییر نظام پادشاهی.
مردم ایران در سال ۱۳۵۸ فکر میکردند جمهوری اسلامی فقط یک تغییر نام است و قدرت را از شاه به خمینی منتقل میکنند، اما متوجه نشدند که خمینی نه به ایران، بلکه به مفهومی مبهم و کلی به نام اسلام وفادار است. او که تخلص خود را "هندی" گذاشته بود، هیچ وابستگی به ایران نداشت.
اکنون هزینه این اشتباه تاریخی را با جان، مال و آبرو پرداختهایم. ما که روزی دلسوز این نظام بودیم، امروز فهمیدهایم که یک حکومت استبدادی و شخصمحور، حتی از یک سلطنت مطلقه نیز خطرناکتر است.
#عبدالرسول_مرتضوی #رسول_آزادی #بیانیه #انقلاب۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در جوانی، بهعنوان یک پاسدار، جمهوری اسلامی را مترادف با وطن و ملت میدانستیم و برای حفظ آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکردیم. در شرایطی که تنها دو کانال تلویزیونی تحت کنترل روحانیت منبع اخبار بود، بسیاری از ما بدون شناخت کافی از ماهیت واقعی این نظام، با جان و دل خدمت میکردیم. اما بهمرور، چشمانمان به حقیقتی تلخ باز شد: جمهوری اسلامی نه برای مردم، که برای حفظ قدرت روحانیت شکل گرفته بود.
ایدهآلهای ما که در ابتدا بر مبنای دفاع از میهن بود، بهتدریج جای خود را به پرستش شخص رهبر داد. روحانیت قدرتطلب، به رهبری احمد خمینی، این انحراف را تقویت کرد. بهجای آنکه دغدغه حکومت، پیشرفت و رفاه مردم باشد، تنها هدف حفظ قدرت به هر قیمت شد. امروزه، حامیان نظام نهتنها دغدغهای برای آبروی جمهوری اسلامی ندارند، بلکه از کشتن مردم و فروش وطن نیز ابایی نمیکنند.
اما نظام پادشاهی، با همه ایراداتش، دلسوزانی داشت که اگر شاهی را نالایق میدیدند، او را کنار میگذاشتند تا کشور و ملت حفظ شوند. حتی روحانیون بزرگ مانند کاشانی، بروجردی و خود خمینی، تا پیش از انقلاب، حامی نظام سلطنتی بودند. خمینی در سالهای قبل از انقلاب، شاه را "اعلیحضرت همایونی" خطاب میکرد و دغدغه او، تغییر شخص شاه بود، نه تغییر نظام پادشاهی.
مردم ایران در سال ۱۳۵۸ فکر میکردند جمهوری اسلامی فقط یک تغییر نام است و قدرت را از شاه به خمینی منتقل میکنند، اما متوجه نشدند که خمینی نه به ایران، بلکه به مفهومی مبهم و کلی به نام اسلام وفادار است. او که تخلص خود را "هندی" گذاشته بود، هیچ وابستگی به ایران نداشت.
اکنون هزینه این اشتباه تاریخی را با جان، مال و آبرو پرداختهایم. ما که روزی دلسوز این نظام بودیم، امروز فهمیدهایم که یک حکومت استبدادی و شخصمحور، حتی از یک سلطنت مطلقه نیز خطرناکتر است.
#عبدالرسول_مرتضوی #رسول_آزادی #بیانیه #انقلاب۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن روز که آمد، نه نوری در چشمانش بود، نه عشقی به این خاک. آمد با وعدههایی که بوی دروغ میداد، با نگاهی که آزادی را در زنجیر میدید، با دستانی که تقدیر یک ملت را به خون نوشت.
آمد، و سیاهترین فصل ایران آغاز شد. اعدام، شکنجه، جنگ، ویرانی، خیانت… وطن را ویرانه کردند، امید را به دار آویختند، عشق را در سلولهای تاریک خفه کردند. ایران، همان روزی که پایش را بر این خاک گذاشت، به گروگان گرفته شد.
و هنوز شب ادامه دارد…
شب اعدام رفیقان، گل و نور و صداست…
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان
#خمینی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #انقلاب۵۷ #شکنجه #اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آمد، و سیاهترین فصل ایران آغاز شد. اعدام، شکنجه، جنگ، ویرانی، خیانت… وطن را ویرانه کردند، امید را به دار آویختند، عشق را در سلولهای تاریک خفه کردند. ایران، همان روزی که پایش را بر این خاک گذاشت، به گروگان گرفته شد.
و هنوز شب ادامه دارد…
شب اعدام رفیقان، گل و نور و صداست…
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان
#خمینی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #انقلاب۵۷ #شکنجه #اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصور کن – نهم: خدعه یا خودفریبی؟
خدعه بود یا خودفریبی یا مسخ دسته جمعی؟ نتیجه یکسان است؛ جز بیسامانی نسلها، ویرانی ایران، ناآرامی خاورمیانه و ای بسا تشویش جهان، از حکومت اسلامی چه حاصل شد؟
اصلا این بار تصور نکن! نیاز به تخیل نیست؛ در واقعیت، به عین، با جسم و جان، دیدیم و زیستیم که چهگونه تقریبا تمام یک ملت، علیرغم همه زینهارهای پیشین، دچار خطر آن «خدعه/خودفریبی/مسخ» تاریخی شد!
ضدیت با کسبوکار به وسیله دین و مخالفت با حاکمیت فقها، حتی قبل از آن که آنها به حکومت رسمی برسند، تازگی نداشت. اگر عیار روحانیون، طی قرنها، تنگاتنگ قدرتها، پیشتر مشخص نشده بود، پس انباشت آن همه مذمت موعظان و لعن واعظان جلوهگر در محراب و نفرین منبر متظاهر و نقد زهد و رد ریا در ادبیات کهن ایران، در آثار کلاسیک یا مدرن و معاصر فارسی، همچنین ملامت مکر ملایان در فولکلور، فرهنگ عامه، از کجا ست؟! شهر قصه یادمان هست. دلزدگی و دوریگزینی روشنفکران، چه دیندارها مثل علی شریعتی و جلال آلاحمد، و چه لاییکها مثل احمد کسروی، از معممها برای چه بود؟
ولی پرسش محوری من در این پادکست این است که چرا بر یک جمله منسوب به کسروی، بیشتر دامن زده شد؟ و ظاهرا خود آخوندها، البته با بیان دیگران، آن را لقلقهی زبانها کردند؟ وقتی آن دندان لق را در دهان شیعیان میگذاشتند، میشد پرسید: چرا «ملت ایران یک حکومت به آخوندها بدهکار است»؟ طلبکاری روی چه حسابی؟ اگر منظور چنین بوده که این گوی و این میدان؛ روحانیان بر سر کار بیایند تا مشخص شود علوم دینی/فقهی به درد مدیریت مملکت نمیخورد، آیا درست بود، با همین استدلال، آن حکم کذایی را در مورد مومنان ادیان دیگر یا بیدینها هم صادر کنیم؟ چرا ایرانیها نتوانستند از حکومت دینی یا دین حکومتی کلیساها در اروپای قرون وسطی عبرت بگیرند؟ مگر آدمهای دیگر تا همان زمان ۱۳۵۷ تجربه نکرده بودند که جز سکولارشدن، راهی به دموکراسی نیست؟
https://tavaana.org/imagine9/
در یوتیوب:
https://youtu.be/m4UeJlm_W-c
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/wgmvwi7vtqrd
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id590940308
#تصورکن #تصور_کن #پادکست #خمینی #خدعه #انقلاب۵۷ #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خدعه بود یا خودفریبی یا مسخ دسته جمعی؟ نتیجه یکسان است؛ جز بیسامانی نسلها، ویرانی ایران، ناآرامی خاورمیانه و ای بسا تشویش جهان، از حکومت اسلامی چه حاصل شد؟
اصلا این بار تصور نکن! نیاز به تخیل نیست؛ در واقعیت، به عین، با جسم و جان، دیدیم و زیستیم که چهگونه تقریبا تمام یک ملت، علیرغم همه زینهارهای پیشین، دچار خطر آن «خدعه/خودفریبی/مسخ» تاریخی شد!
ضدیت با کسبوکار به وسیله دین و مخالفت با حاکمیت فقها، حتی قبل از آن که آنها به حکومت رسمی برسند، تازگی نداشت. اگر عیار روحانیون، طی قرنها، تنگاتنگ قدرتها، پیشتر مشخص نشده بود، پس انباشت آن همه مذمت موعظان و لعن واعظان جلوهگر در محراب و نفرین منبر متظاهر و نقد زهد و رد ریا در ادبیات کهن ایران، در آثار کلاسیک یا مدرن و معاصر فارسی، همچنین ملامت مکر ملایان در فولکلور، فرهنگ عامه، از کجا ست؟! شهر قصه یادمان هست. دلزدگی و دوریگزینی روشنفکران، چه دیندارها مثل علی شریعتی و جلال آلاحمد، و چه لاییکها مثل احمد کسروی، از معممها برای چه بود؟
ولی پرسش محوری من در این پادکست این است که چرا بر یک جمله منسوب به کسروی، بیشتر دامن زده شد؟ و ظاهرا خود آخوندها، البته با بیان دیگران، آن را لقلقهی زبانها کردند؟ وقتی آن دندان لق را در دهان شیعیان میگذاشتند، میشد پرسید: چرا «ملت ایران یک حکومت به آخوندها بدهکار است»؟ طلبکاری روی چه حسابی؟ اگر منظور چنین بوده که این گوی و این میدان؛ روحانیان بر سر کار بیایند تا مشخص شود علوم دینی/فقهی به درد مدیریت مملکت نمیخورد، آیا درست بود، با همین استدلال، آن حکم کذایی را در مورد مومنان ادیان دیگر یا بیدینها هم صادر کنیم؟ چرا ایرانیها نتوانستند از حکومت دینی یا دین حکومتی کلیساها در اروپای قرون وسطی عبرت بگیرند؟ مگر آدمهای دیگر تا همان زمان ۱۳۵۷ تجربه نکرده بودند که جز سکولارشدن، راهی به دموکراسی نیست؟
https://tavaana.org/imagine9/
در یوتیوب:
https://youtu.be/m4UeJlm_W-c
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/wgmvwi7vtqrd
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id590940308
#تصورکن #تصور_کن #پادکست #خمینی #خدعه #انقلاب۵۷ #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زوم؛ از افسانههای انقلاب تا اعترافات انقلابیون - ۱
بعد از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی بهطور سیستماتیک دست به جعل تاریخ و ابداع افسانههای دروغین زد، تا بتواند از طرفی حکومت پهلوی را در چشم حال و آیندگان منفور و خائن جلوه بدهد و از طرف دیگر ناکارآمدیهای خودش را پشت این دروغها پنهان کند.
اما با گذشت زمان، بعضی از انقلابیون قدیمی دهان باز کردند و بهتدریج پرده از حقایقی برداشتند.
یکی از آنها عزتالله سحابی بود؛ از فعالان سیاسی مخالف رژیم شاه و رهبر شورای فعالان ملی-مذهبی ایران که در سالهای آغازین انقلاب سمتهای مختلفی داشت. او در کتاب «نیم قرن خاطره و تجربه» از باورهای نادرست انقلابیون نسبت به شاه و حکومت او میگوید. ویدیو را ببینید!
لینک یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=B-ExDEKTN58
#زوم #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بعد از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی بهطور سیستماتیک دست به جعل تاریخ و ابداع افسانههای دروغین زد، تا بتواند از طرفی حکومت پهلوی را در چشم حال و آیندگان منفور و خائن جلوه بدهد و از طرف دیگر ناکارآمدیهای خودش را پشت این دروغها پنهان کند.
اما با گذشت زمان، بعضی از انقلابیون قدیمی دهان باز کردند و بهتدریج پرده از حقایقی برداشتند.
یکی از آنها عزتالله سحابی بود؛ از فعالان سیاسی مخالف رژیم شاه و رهبر شورای فعالان ملی-مذهبی ایران که در سالهای آغازین انقلاب سمتهای مختلفی داشت. او در کتاب «نیم قرن خاطره و تجربه» از باورهای نادرست انقلابیون نسبت به شاه و حکومت او میگوید. ویدیو را ببینید!
لینک یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=B-ExDEKTN58
#زوم #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهمنی که آوار شد؛ یادداشتی از مهناز طراح در سالگرد ورود خمینی به ایران
«در بهمنی که بر سر ما آوار شد، بیگانهای با "احساسی از هیچ" از راه رسید و در گورستانی که نماد ماهیتش بود، بر "دهان" شرافت، اصالت، و انسانیت کوبید تا مرگهای بیشمار را "تعیین" کند.
از آن بهمن تاکنون، زندان و چوبهداری به وسعت ایران برپاست؛ تا به اسارت کشد هر آنکس که مدح نکند و مجیز نگوید، و سربدار کند هر آنکس که حقارت و قساوتشان را عیان سازد.
آن بهمن، سرآغاز ریختن خونِ پاکان و جولان دادن پتیارگان در سرزمینی است که، گرچه هجومهای بیشماری از سر گذرانده، ولی ریشه و هویتش همواره منجی روزهای تاریکش بوده است.
تکرار تاریخ نشان خواهد داد که بهمن، نه ماه خون و قیام، بلکه اندیشه نیک خواهد بود در راه سرنگونی اهریمن.
و ننگی ابدی بر پیشانی آنانی خواهد ماند که، دست در دست آن بیگانه، خفت و جنایت را به ارمغان آوردند.»
مهناز طراح، بند زنان زندان اوین
بهمن ماه ۱۴۰۳
- مهناز طراح، آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش«زن، زندگی، آزادی» بازداشت و تا اواخر بهمن همان سال که در جریان عفو عمومی آزاد شد، در زندان «قرچک» محبوس بود.
این زندانی سیاسی یک بار دیگر در آبان ۱۴۰۲ بازداشت شد و دیماه همان سال، به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان محکوم شد و حکم او در پی تسلیم به رای به دو سال و نه ماه زندان کاهش پیدا کرد و اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.
#مهناز_طراح #بند_زنان_اوین #انقلاب۵۷ #خمینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«در بهمنی که بر سر ما آوار شد، بیگانهای با "احساسی از هیچ" از راه رسید و در گورستانی که نماد ماهیتش بود، بر "دهان" شرافت، اصالت، و انسانیت کوبید تا مرگهای بیشمار را "تعیین" کند.
از آن بهمن تاکنون، زندان و چوبهداری به وسعت ایران برپاست؛ تا به اسارت کشد هر آنکس که مدح نکند و مجیز نگوید، و سربدار کند هر آنکس که حقارت و قساوتشان را عیان سازد.
آن بهمن، سرآغاز ریختن خونِ پاکان و جولان دادن پتیارگان در سرزمینی است که، گرچه هجومهای بیشماری از سر گذرانده، ولی ریشه و هویتش همواره منجی روزهای تاریکش بوده است.
تکرار تاریخ نشان خواهد داد که بهمن، نه ماه خون و قیام، بلکه اندیشه نیک خواهد بود در راه سرنگونی اهریمن.
و ننگی ابدی بر پیشانی آنانی خواهد ماند که، دست در دست آن بیگانه، خفت و جنایت را به ارمغان آوردند.»
مهناز طراح، بند زنان زندان اوین
بهمن ماه ۱۴۰۳
- مهناز طراح، آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش«زن، زندگی، آزادی» بازداشت و تا اواخر بهمن همان سال که در جریان عفو عمومی آزاد شد، در زندان «قرچک» محبوس بود.
این زندانی سیاسی یک بار دیگر در آبان ۱۴۰۲ بازداشت شد و دیماه همان سال، به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان محکوم شد و حکم او در پی تسلیم به رای به دو سال و نه ماه زندان کاهش پیدا کرد و اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.
#مهناز_طراح #بند_زنان_اوین #انقلاب۵۷ #خمینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جعفری، عضو مجلس خبرگان، امروز ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ ادعا کرد:
«برخی میگویند انقلاب کردهایم که وضع اقتصادی ما درست شود؛ اینها تحریف است.»
این در حالی ست که صدا و تصویر خمینی زمانی که وعده آبوبرق مجانی و مسکن به مردم می داد ثبت شده است.
خمینی که با ادعای آبادی دنیا و آخرت! روی کار آمده بود هزاران جوان را قربانی جنگ با عراق کرد و هزاران جوان دیگر را در زندانها به قتل رساند و هیچ پاسخگو نبود به مردم.
ویدئو را در لینک زیر ببینید.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=tqT4mvbl5Ps
#انقلاب۵۷ #خمینی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«برخی میگویند انقلاب کردهایم که وضع اقتصادی ما درست شود؛ اینها تحریف است.»
این در حالی ست که صدا و تصویر خمینی زمانی که وعده آبوبرق مجانی و مسکن به مردم می داد ثبت شده است.
خمینی که با ادعای آبادی دنیا و آخرت! روی کار آمده بود هزاران جوان را قربانی جنگ با عراق کرد و هزاران جوان دیگر را در زندانها به قتل رساند و هیچ پاسخگو نبود به مردم.
ویدئو را در لینک زیر ببینید.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=tqT4mvbl5Ps
#انقلاب۵۷ #خمینی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech