آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
پیوستن زندان رودسر به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته چهل و هشتم

زندان قزلحصار، قتل‌گاهی که ۱۷٪ از اعدام‌های سراسر کشور را به خود اختصاص داده است.

در آستانه سال نو میلادی، با تبریک میلاد مسیح، مبشر صلح و آزادی، آرزوی سالی به دور از سرکوب، اعدام و کشتار برای همه ملت‌های جهان، بویژه ایرانیانی که تحت ستم حکومت ولایت فقیه قرار دارند، داریم.

در سال ۲۰۲۴، حکومت مستبد حاکم بر ایران تا کنون دست‌کم ۹۵۳ تن را فقط با چوبه‌های دار به قتل رسانده است؛ حدود ۳۳ تن از آن‌ها زن بوده و در مجموع ۸ زندانی سیاسی را اعدام کرده است. همچنین، حدود ۹۶ تن از هموطنان کُرد و ۱۰۱ تن از هموطنان بلوچ را در این یک‌ساله اعدام کرده است.

زندان قزلحصار کرج به عنوان مرکز اصلی اعدام‌ها، قتلگاهی است که با ۱۵۸ اعدام در سال ۲۰۲۴، حدود ۱۷ درصد از کل اعدام‌های کشور را به خود اختصاص داده است.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"، با افشای بخش‌هایی از جنایات و اعدام‌هایی که در زندان‌های سراسر کشور صورت گرفته است، تلاش کرده تا صدای زندانیان گمنام و زیر حکم اعدام باشد. افشای این جنایت‌ها توسط کارزار و دیگر نهادهای سیاسی و حقوق بشری، پس از سال‌ها اعدام و کشتار، منجر به قرار گرفتن زندان قزلحصار در لیست تحریم‌های بین‌المللی شد.

در هفته گذشته، حکومت اعدامی، روز چهارشنبه ۲۸ آذرماه، یک زندانی سیاسی کُرد با نام رحیم برین را در زندان مهاباد، پس از ۱۹ سال شکنجه، به دار آویخت.

همچنین، یک زندانی سیاسی دیگر در زندان ارومیه با نام رزگار بیگ‌زاده بابامیری، که در اعتراضات ۱۴۰۱ در بوکان بازداشت شده بود، توسط شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای انقلاب ارومیه، متهم به محاربه و بغی شده است که خطر صدور حکم اعدام وی وجود دارد.

با توجه به موج اعدام‌های گسترده که در سراسر کشور به اوج رسیده است، این هفته تعدادی از زندانیان زندان رودسر در استان گیلان، در نامه‌ای اعلام کرده‌اند که از این پس به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" می‌پیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.

در این ایام که حکومت توان حل کلان بحران‌های ساختاری را ندارد و کشور را تعطیل یا نیمه‌تعطیل اعلام کرده است، اما اجرای حکم اعدام بدون یک روز تعطیلی ادامه دارد. گویی ماشین کشتار و اعدام متوقف شدنی نیست.

همان‌طور که بارها تاکید کرده‌ایم، بسیار واضح است که حکومت برای جلوگیری از اعتراضات مردمی، دست به سرکوب و اعدام می‌زند و تمام اعدام‌ها در ایران جنبه سیاسی دارد. لذا، اعضای این کارزار مجدداً از تمام ارگان‌ها و نهادهای مردمی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور می‌خواهند برای جلوگیری از اعدام‌ها در ایران تلاش جدی به عمل آورند. رمز پیروزی و توقف ماشین اعدام، همبستگی و اتحاد همگانی است. ما می‌توانیم و وظیفه داریم علیه اعدام بایستیم تا این قتل سیستماتیک را متوقف نماییم.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ در هفته چهل‌وهشتم، در ۲۸ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان رودسر گیلان.

سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه و محمدحسین سپهری، خواهر و برادر زندانی سیاسی در زندان وکیل‌آباد مشهد، در واکنش به سخنان اخیر علی خامنه‌ای، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کردند:
«‏علی خامنه‌ای،
مزدور واقعی تو هستی و دار و دسته‌ات که سال‌ها منابع این کشور را غارت کرده‌اید و زندگی مردم را به تباهی کشانده‌اید. تو که شعار می‌دهی مردم ایران مزدوران را لگدمال خواهند کرد، بدان که به‌زودی خودت و نظام پوسیده‌ات زیر پای همین مردم لگدمال خواهید شد.

از نیروی نیابتی و سیاست‌های منطقه‌ای حرف می‌زنی؟ این‌ها چیزی جز بهانه‌هایی برای نابودی ثروت و فرصت‌های این کشور نیستند. مردم ایران دیگر حاضر نیستند هزینه جنگ‌ها و جاه‌طلبی‌های تو را بپردازند. آن‌ها می‌خواهند در کشور خود آزاد و با عزت زندگی کنند، نه در فلاکت و سرکوب. تو که از مقاومت جوانان سوری می‌گویی، چرا از مقاومت جوانان ایرانی وحشت داری؟ چرا هر صدای اعتراضی را با سرکوب و خشونت خاموش کردی؟

تو بهتر از هر کسی می‌دانی که این نظام دیگر هیچ مشروعیتی ندارد. تهدید واقعی، خشم مردمی است که از فساد، دروغ و سرکوب به ستوه آمده‌اند. این خشم فرصتی برایت نمی‌سازد، بلکه پایان تو و رژیمت را رقم خواهد زد.

واقعیت را بپذیر. اوضاع تو از یک ماه پیش بشاراسد هم وخیم‌تر شده و دیگر نه توان سرکوب داری و نه فرصتی برای فریب‌کاری باقی مانده است.»

منبع: صفحه برادر این زندانیان سیاسی

#فاطمه_سپهرى
#محمدحسین_سپهری
#بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وکیل خسرو علی‌کردی از زندان وکیل‌آباد مشهد:
ما زندان را عین آزادگی می‌دانیم

آقای خسرو علی‌کردی، وکیل زندانی، در یک تماس تلفنی از زندان می‌گوید:
«مارتین لوترکینگ می‌گوید که ما زندان‌روهای کهنه‌کاریم و برای ما سلول‌های زندان سیاهچاله‌های شهر نیستند که بهشت‌های آزادی و احترام انسانی‌اند.
برای ما زندان عین آزادی است و ما زندان را اوج آزادگی می‌دانیم.»

آقای علی‌کردی در بخش‌هایی دیگر از این تماس (که در این ویدیو نیامده و نزد ما محفوظ است) می‌گوید در روزهای اول بازداشت تحت تدابیر شدید امنیتی نگهداری شد، اجازه ندادند که به هواخوری برود مبادا که با دکتر کمال جعفری‌یزدی رو در رو شود. او این رفتار را نشانه ضعف حاکمیت می‌داند.
او همچنین اعلام کرد که بازداشت او گرچه با دستور قاضی بوده، ولی در واقع با دستور بازجویی نهاد امنیتی انجام شده است.
آقای علی‌کردی می‌گوید اینها (حاکمان) باید برای خودشان متاسف باشند که تنها پشت چهار دیواری که هستند امنیت دارند و جرات ندارند در خیابان بیایند و بگویند ما همان کس هستیم که به فاطمه سپهری حکم دادیم.
او تاکید می‌کند که در چارچوب همین قوانین موجود آیین‌نامه کیفری، از موکلین خود حمایت کرده است. این وکیل می‌گوید که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با این حکومت سخن می‌گوییم.
آقای علی‌کردی می‌گوید که شأن دکتر کمال جعفری‌یزدی که از آزادگان جنگ است، رعایت نشده و او را در اتاق معتادان نگهداری می‌کنند.

آقای علی‌کردی می‌گوید که حکومت می‌خواهد جامعه را از انسان‌های شرافتمند تهی کند.
این وکیل می‌گوید که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با این حکومت سخن می‌گوییم.

#خسرو_علیکردی #زندان_وکیل_آباد #مشهد #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه به کارزار «نه به اعدام» پیوستند.
آنها در بیانیه‌ای که صادر کردند نوشته‌اند:

«ما هم به این قتل عمد دولتی نه می‌گوییم

ماشین اعدام حاکمیت هر روزه شهروندان ما را به قتل می‌رساند. طومار بلند اسامی محکومان به اعدام که مرگ را به انتظار نشسته‌اند، بار دگر حکایت از اراده راسخی دارد که نمی‌خواهد صدای اعتراض مردم علیه اعدام را بشنود و با مجازات‌های قرون وسطایی و پشت نقاب مذهب، اهداف سیاسی سرکوب‌گرایانه خود را پیش می‌برد.

به گزارش کارزار "سه شنبه‌های نه به اعدام" در سال ۲۰۲۴ میلادی ۹۵۳ نفر در کشور اعدام شدند. در سال گذشته میلادی نیز ۷۵ درصد اعدام‌ها در جهان سهم شهروندان ایرانی بوده است.

تقلیل این جان‌ها به اعداد، چشم بستن بر روی این قتل عمد حکومتی و نادیده گرفتن داغ خانواده‌ها و رنج جمعی‌ای است که همه ما متحمل می‌شویم. کثرت صدور و اجرای احکام اعدام ذره‌ای این ارقام دهشتناک را برای ما عادی نکرده و نخواهد کرد. کما آنکه فریاد ما تا برچیده شدن آخرین چوبه دار پا بر جا است.

اعدام، این مجازات ضد انسانی طیف وسیعی از متهمان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. از پرونده‌های مربوط به مواد مخدر تا فساد مالی، اخلاقی، قتل، اتهامات سیاسی و ... . اعدام، پاسخ سیاسی دولت به شهروندان است که تمامیت انسان را می‌بلعد و به اسم تحقق عدالت و امنیت، ضمن بازتولید خشونت، به دنبال انتقام‌جویی و هراس‌افکنی است.

قریب به ۵۰ هفته است که زندانیان ۲۷ زندان کشور در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام، سه شنبه‌ها را در اعتصاب غذا به سر می‌برند. کارزاری که از آن تحت عنوان "سه شنبه‌های نه به اعدام" یاد می‌شود، پژواک فریادی بلند از درون زندان‌های حکومت است. حکومتی که گرچه آب، برق، گاز و هوا ندارد، اما کماکان چوبه دار و طناب دارد. گرچه پیروان خدای دهه شصت که همان خالقان خاورانند، بهتر از هرکس می‌دانند که زندان و طناب دار و گلوله بقای هیچ حکومتی را تضمین نکرده است.

ما دانشجویان دوشادوش کارگران، معلمان و سایر زحمتکشان فریاد می‌زنیم که مجازات اعدام باید لغو شود و خاطر نشان می‌کنیم که در یک جامعه مدنی جایی برای این قبیل مجازات‌های واپسگرایانه بدوی وجود ندارد و جان آدمی محل گروکشی‌های سیاسی نیست.

وقتی از برچیدن مجازات اعدام سخن می‌گوییم بدین معناست که فارغ از اتهام متهم یا انتساب وی به هر دسته سیاسی حرف ما یک چیز است: "نه به اعدام!". و این فریاد ما تا برچیده شدن آخرین چوبه و گسستن آخرین طناب دار ادامه خواهد داشت.


اسامی امضاکنندگان:
آریا میرنیام، جلال محمدیان، رادبه کشاورز، زینب کیامنفرد، ساغر رحیمی شاد، سبحان آقایی طزرجانی، شایان زارع، صبا قاسمی خسروشاهی، علی احمدی، علی فرزین، علیرضا کاظمی مقدم، فاطمه نوری پوری،‌ فرناز داودی، محمد ناظری،‌ محمد چاکری، محمدحسین شعائی، محمدحسین موسوی، محیا ثقفی، مریم رحیمی، مریم محمودی»

سپاس از دانشجویانی که در کنار زندانیان و جامعه ایران ایستاده‌اند.

شما چگونه از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» حمایت می‌کنید؟


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#بیانیه
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی

@Tavaana_TavaanaTech
تداوم کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته چهل‌ونهم با همبستگی ۲۸ زندان مختلف؛

«سکوت در برابر چنین فجایعی نوعی همراهی با آن است»

در روزهایی که صدای دادخواهی و اعتراض مردم و فعالان علیه اعدام از هر زمان دیگری بلندتر شده است، نه‌تنها اعدام و سرکوب کاهش نیافته، بلکه حکومت مستبد به شکل فزاینده‌ای بر شدت آن افزوده است. به‌گونه‌ای که قوه قضائیه در روزهای اخیر بی‌حس کردن اعضای بدن (دست و پا) برای متهمان سرقت و محاربه را مجاز اعلام کرده است تا جنایات وحشیانه خود را عادی‌سازی کند و با این روش‌های سرکوبگرانه، ترس و خفقان را در جامعه گسترش دهد. بسیاری از این متهمان سرقت، قربانی فساد ساختاری، تبعیض طبقاتی، دزدی و اختلاس‌های نجومی حاکمان و وابستگان به حکومت هستند.

حکومت زن‌ستیز حاکم بر ایران، در ادامه سرکوب‌های خود، تعدادی از زندانیان زن در زندان قرچک را به اتهام روابط نامشروع به مجازات قرون وسطایی "سنگسار" محکوم کرده است که در خوشبینانه‌ترین حالت، ممکن است حکم آنان به جای مرگ با سنگ، به اعدام تبدیل شود. ما بر این باوریم که سکوت در برابر چنین فجایعی همراهی با آن به حساب می‌آید و باید علیه این توحش و بربریت ایستاد.

در حکومتی که روزانه شاهد اعدام‌های گسترده در زندان‌های مختلف هستیم، در ده روز اول دی‌ماه دست‌کم ۴۱ تن و تنها در سه روز ۲۳ تن اعدام شده‌اند و تعداد زیادی از محکومان به اعدام در زندان‌های مختلف جهت اجرای حکم به انفرادی منتقل شده‌اند.

زندانی سیاسی، مجاهد کورکور، که بیش از دو سال است در زندان به‌سر می‌برد، برای بار دوم حکم اعدامش، که پیش‌تر توسط دیوان نقض شده بود، در شعبه هم‌عرض دادگاه انقلاب اهواز تأیید شده است و جان او به‌شدت در خطر است.

اخیراً نیز حکومت مستبد ولی‌فقیه، وکلای آزاده و شریفی که تلاش می‌کنند پرونده زندانیان سیاسی و محکومان به اعدام را بر عهده بگیرند، تحت فشار قرار داده و آنان را تهدید به بازداشت می‌کند. این اقدام که در سال‌های اخیر بارها شاهد آن بوده‌ایم، منجر به زندانی شدن برخی وکلا فقط به دلیل دفاع از موکلانشان شده است. باید از این وکلای شریف و آزاده دفاع کرد.

در روزهای گذشته، شاهد حمایت‌های گسترده از این کارزار از سوی فعالان داخل و خارج کشور بوده‌ایم. ما صمیمانه از همه قدردانی می‌کنیم و بر این باوریم که مخالفت با اعدام باید به معنای مخالفت با هر نوع اعدام و حمایت از هر فرد محکوم به اعدام باشد.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"، ضمن محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه و ضدانسانی حکومت که نقض فاحش حقوق بشر است، از تمامی فعالان این حوزه می‌خواهد برای مقابله با سرکوب و اعدام در ایران اقدام کنند.

همچنین، از مردم ایران و زندانیان می‌خواهیم برای توقف احکام اعدام در ایران، از این کارزار حمایت کرده و به آن بپیوندند. با همبستگی و اتحاد عمل، می‌توان ریشه اعدام را خشک کرده و سرزمینی عاری از خشونت و اعدام ساخت. فراموش نمی‌کنیم که آمران و عاملان این اعدام‌ها، کشتارها و سرکوب‌ها بزرگ‌ترین جنایتکاران علیه بشریت هستند که باید پاسخگوی اعمال ننگین خود در برابر دادگاه مردمی باشند. بدون شک، زمینه‌ساز بسیاری از این جنایت‌ها، حاکمان ستمگری هستند که قدرت و حکومت را به نفع خود مصادره کرده‌اند و با هر شکلی از آزادی و برابری سر ستیز دارند.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در روز سه‌شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳، در هفته چهل‌ونهم، در ۲۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند کرد:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)،
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)،
زندان مرکزی کرج،
زندان تهران بزرگ،
زندان خورین ورامین،
زندان اراک،
زندان خرم‌آباد،
زندان اسدآباد اصفهان،
زندان دستگرد اصفهان،
زندان شیبان اهواز،
زندان نظام شیراز،
زندان بم،
زندان کهنوج،
زندان طبس،
زندان مشهد،
زندان قائمشهر،
زندان رشت (بند مردان و زنان)،
زندان رودسر،
زندان اردبیل،
زندان تبریز،
زندان ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان مریوان،
زندان کامیاران.

سه‌شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام


#بیانیه #نه_به_اعدام #مجاهد_کورکور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیست و پنجمین دی‌ماه (کریسمس) در زندان

کریسمسی خونین با قریب به ۲۵ اعدام (در ۲۵ دسامبر)

سعید ماسوری، یکی از قدیمی‌ترین زندانی‌های سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که ۲۵ سال بدون حتی یک ساعت مرخصی زندانی است، در بیست و پنجمین سال نوی میلادی در زندان، نامه‌ای به شرح زیر نوشت:

این بیست و پنجمین دی‌ماه (و کریسمس) است که در زندان هستم. نمی‌دانم این چشم‌ها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب چه سنگینی‌ها و خون‌دل‌هایی را باید تحمل کند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر "صدای باز و بسته شدن درب" را ناقوس مرگ می‌دانستم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن به دلیل "شرطی-روانی" با همان احساس همراه است) تا زمانی که اعدام‌های تک‌تک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم، دیگر نمی‌دانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم.

از غیبت و بردن هم‌سلولی‌ها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین آسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و...) تا هم‌بندیان دوست‌داشتنی و عاشقی چون محسن دکمه‌چی، جعفر کاظمی، محمد آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسه، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور، خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو... تا شنیدن فریادها و ضجه‌های خانواده‌های آنان...

واقعاً نمی‌دانم... هنوز نمی‌دانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنا، دختر شش‌ساله، که نقاشی خودش و مادرش را کنار چوبه‌دار "بابا" در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود، تحمل کردم و هنوز قلبم از این تپش‌های گزنده و دردآور باز نایستاده...!

شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شده‌ام که "این همه" دیگر تنها قطره‌ای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم، اکنون به‌صورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بی‌گناه را اعدام کردند؛ یعنی تقریباً هر ۲.۵ ساعت یک اعدام!

این نامه را این‌بار نه خطاب به مردم میهنم (که هرچه در وسعشان است انجام می‌دهند)، بلکه خطاب به همه وجدان‌های بیدار در نهادهای بین‌المللی حقوق بشر، به‌ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)، گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه، خانم مای ساتو، و همه شخصیت‌های تأثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین)، رئیس پارلمان اروپا (خانم روبرتا متسولا) می‌نویسم و از آنها مصرانه می‌خواهم که به‌جز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدام‌ها، برای ممانعت از این اعدام‌ها، دست به اقدامات جدی‌تری بزنند.

شمار اعدام‌ها را تنها اعداد تصور نکنند، که این جان انسان‌هاست که روزانه پرپر می‌شود. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این "حکومت اعدام" به موازین انسانی و حقوق بشری است؛ با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار، تا شاید کشتار متوقف شود. حتی در صورت لزوم، ارجاع این پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت...!

هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدام‌های باز هم بیشتر و بیشتر تمام می‌شود، و البته خون‌هایی که از پیکر مردم ایران ریخته می‌شود. شاید اگر پیش‌تر اقدامات مؤثری انجام می‌شد، امروز حتی خانم چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، هم این‌گونه قربانی سیاست‌های گروگان‌گیری نمی‌شد (آن‌هم در ایام کریسمس!).

رونوشت به:
دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش
رئیس کمیسیون اروپا خانم اورزولا فون در لاین
رئیس پارلمان اروپا خانم روبرتا متسولا
گزارشگر ویژه ایران خانم مای ساتو

زندانی سیاسی سعید ماسوری، از اعضای #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه محبوبه رضایی از زندان اوین: همچنان با شادی بیشتری دست در دست خواهرانم خواهم رقصید.

محبوبه رضایی، فعال سیاسی پادشاهی‌خواه محبوس در زندان اوین، در نامه‌ای با اشاره به برخی از واکنش‌ها به انتشار ویدیویی از رقص زنان این زندان، نوشته «از زندان اوین و با صدای بلند فریاد می‌زنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد.»

متن کامل نامه محبوبه رضائی به شرح زیر است:

«دوست ندارم گریه کنن، قرآن نخونن، نماز نخونن، شادی کنن!»
این جمله از مجیدرضا سنت ما برای مبارزه علیه ستم است. زندان به من آموخت که برای دستیابی به عدالت و آزادی پیش از هرچیزی می‌بایست متحد شد و نشکست، متحد شد و برخاست، برخاستن با جمع متکثری که با وجود اختلاف نظرهای متعدد همه بر سر یک چیز اجماع داریم: اینها باید بروند!
اگر رقصیدن در زندان برای عده‌ای حکم سفیدشویی جمهوری اسلامی را دارد باید از زندان اوین و با صدای بلند فریاد بزنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد. این گزاره‌ای برای به بیراهه بردن مبارزه ما علیه حاکمیت است و هرکس به آن دامن بزند همدست حکمرانان.
من از دیار رقص و پایکوبی‌ام!
قریب به دوسال است هزاران کیلومتر از خانواده‌ام دور هستم و از حق دیدار مادرم که تنها دارایی‌ام است محروم مانده‌ام اما این محرومیت‌هایما را خسته نخواهد کرد، همچنان با شادی بیشتری دست در دست خواهرانم خواهم رقصید.
نامه‌ام را با یادآوری شبی که حکم اعدام پخشان عزیزی صادر گردید به اتمام می‌رسانم؛ پخشان کل می‌کشید و با رقص فریاد میزدیم: سر برود، جان برود، آزادی از ایران نرود.
پاینده ایران
محبوبه رضایی، زندان اوین.


#محبوبه_رضایی #بند_زنان_اوین #بیانیه #رقص #زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
مهناز طراح: ما در زندان با هر گرایش و تفکری در مناسبت‌های مختلف با هم می‌‌رقصیم

مهناز طراح، فعال سیاسی پادشاهی‌خواه (مشروطه) محبوس در بند زنان زندان اوین، با نوشتن نامه‌ای در واکنش به برخی از انتقادها به ویدیویی از رقص شماری از زنان این زندان، نوشته است: «ما را قضاوت می‌کنید و نمی‌دانید پیش از شما توسط قضات جمهوری اسلامی همین طور ناعادلانه قضاوت شده‌ایم.»

این زندانی سیاسی در ادامه نامه خود با اشاره به دشواری‌های زندان و رنجی که بر زنان محبوس در زندان اوین تحمیل می‌شود، نوشته است «ما می‌رقصیم، ما در زندان می‌خوانیم و می‌رقصیم ولی در همان زندان که شما هتل می‌خوانید دلتنگی عزیزانمان را تاب می‌آوریم، بیمار از بیمار پرستاری می‌کند و برای یک اعزام درمانی، و نه حتی مرخصی درمانی، باید ماه‌ها دوندگی کنیم.»

متن کامل نامه مهناز طراح به شرح زیر است:

«ما را قضاوت می‌کنید و نمی‌دانید پیش از شما توسط قضات جمهوری اسلامی همین طور ناعادلانه قضاوت شده‌ایم. ما می‌رقصیم، ما در زندان می‌خوانیم و می‌رقصیم، ولی در همان زندان که شما هتل می‌خوانید دلتنگی عزیزانمان را تاب می‌آوریم، بیمار از بیمار پرستاری می‌کند و برای یک اعزام درمانی، و نه حتی مرخصی درمانی، باید ماه‌ها دوندگی کنیم.

ما تنها زندانیانی هستیم که مشمول هیچکدام از مفاد قانونی مانند مرخصی و آزادی مشروط نمی‌شویم و تنها بند در سراسر ایران هستیم که آخر هفته‌ها تلفن قطع است و و دور روز متوالی از دنیای بیرون بی‌خبریم. ولی با هر گرایش و تفکری در مناسبت‌های مختلف با هم می‌رقصیم زیرا در این گوشه از خاک فقط خودمان را داریم و بس. چپ‌هایی که بر خلاف تفکر عده‌ای تندرو، می‌توانستند بروند ولی ماندند و زندان خاک خود را به غربت ترجیج دادند، مشروطه‌خواهانی که همیشه متهم به دیکتاتوری هستند و هیچ کس هرگز نپرسید دردشان چیست. حتی اصلاح‌طلبانی که شاید از ویرانی‌های بیشتر میهن بیم دارند اگرچه دیگر چیزی برای ویران‌شدن وجود ندارد.

با هم می‌رقصیم و با هم گریه می‌کنیم ولی شما همان گوشه از رقص ما را ببینید و اگر توانستید یک روز و شب از انفرادی همراه با بازجویی‌های طولانی‌مدت به شیوه جمهوری اسلامی را تاب بیاورید و آن‌گاه ما را قضاوت کنید.»

مهناز طراح، آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش«زن، زندگی، آزادی» بازداشت و تا اواخر بهمن همان سال که در جریان عفو عمومی آزاد شد، در زندان «قرچک» محبوس بود.
این زندانی سیاسی یک بار دیگر در آبان ۱۴۰۲ بازداشت شد و دی‌ماه همان سال، به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان محکوم شد و حکم او در پی تسلیم به رای به دو سال و نه ماه زندان کاهش پیدا کرد و اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.

#مهناز_طراح #بند_زنان_اوین #رقص #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی از زندان اوین:
حالِ خوبِ ما نقطه‌ی مرگِ ستمگر است

نامه‌ی گلرخ ایرایی روایت‌هایی از رنج، مقاومت و امید در سخت‌ترین شرایط زندان است. او تجربه‌های شخصی و مشاهدات خود را از زندان‌های مختلف ایران بازگو می‌کند و به قصه‌های هم‌بندی‌هایش که محکوم به اعدام بودند، می‌پردازد. برخی بخش‌های نامه به شکل عینی در ادامه آورده شده است:

"رنج زندان نه دیوارهاست و نه بیهودگی مدامی‌ست که رهایت نمی‌کند. دستان بسته‌ات است آن‌گاه که با فوجی از مأموران می‌رود و پشت درهایی که یک به یک قفل می‌شوند جا می‌مانی، با صدایت که گم می‌شود در هیاهوی بی‌حوصلگی‌های شبی دیگر که آخرین شب زندگی‌اش است. آخرین شب زندگی او که کمی آن‌سوتر در سلولی ایستاده یا نشسته، اذان صبح را انتظار می‌کشد و طلوع آفتاب را که غروب بودنش خواهد شد."

او از لحظاتی می‌گوید که با رفتن هم‌بندی‌ها به سوی مرگ، بند زنان خلأیی عمیق تجربه می‌کرد:

"دو هفته بعد از ورودم به زندان قرچک در سال ۱۳۹۸، «فاطمه قزل» و «نرگس طباطبایی» را هم‌زمان برای اجرای حکم مرگ از بند خارج کردند و به سلول انفرادی بردند... نرگس را می‌بردند، اشک می‌ریخت و به بچه‌ها دل‌داری می‌داد. می‌گفت شرایط را پذیرفته و از چیزی نمی‌ترسد. می‌گفت بعد از رفتنش گریه نکنند و شاد باشند و مثل روزهای دیگر عصرها رادیو آوا گوش کنند."

او همچنین از لحظات مقاومت و شادی در بند می‌نویسد، زمانی که با وجود تهدید مأموران، شادی را به زندان برمی‌گرداندند:

"رقصیدن در زندان قرچک ممنوع بود... اما فضا را شکسته بودیم و بچه‌ها از دستور مأموران سرپیچی می‌کردند. قزل و نرگس رفته بودند اما لحظات شادی که کنارمان بودند تا مدت‌ها مرور می‌شد. حتی کمی بعد یکی از بچه‌ها رقص قزل را هم‌زمان با آهنگ مورد علاقه‌اش تقلید می‌کرد. برخی اشک می‌ریختند و برخی می‌خواستند ادامه بدهد."

یکی از تأثیرگذارترین روایت‌های او مربوط به معصومه زارعی است، زنی که در روزهای آخر زندگی‌اش نیز روحیه‌اش را از دست نداد:

"معصومه زارعی... با شوری وصف‌ناشدنی بچه‌ها را که پنهانی اشک می‌ریختند از تخت‌ها بیرون کشید. چند دقیقه بعد همه وسط اتاق بودند. برخی با اشک و برخی هم برای دقایقی همه چیز را فراموش کرده بودند... غروبِ چند روز بعد معصومه را از بند خارج کردند... در برابر چشمان دخترش به دار آویخته شد. صدای نعره‌های دختر نوجوان معصومه را از پشت دیوارها می‌شنیدیم که می‌خواست مادرش را از طناب جدا کند."

در پایان، گلرخ پیام مقاومت و امید را برجسته می‌کند:

"حالِ خوبِ ما نقطه‌ی مرگِ ستمگر است... در اوج سختی‌ها و در فضایی که مدام رنج و اندوه بر سر آوار می‌شود، می‌توان وجه مثبتِ داشته‌ها را دید و آن را به همبستگیِ بیشتر، تمرینِ مقاومت و رمز ایستادگی بدل کرد."

#گلرخ_ایرایی #بیانیه #بند_زنان_زندان_اوین #رقص #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیام شهبانو فرح پهلوی، به مادران دادخواه ایران:
در مسیر دادخواهی استوار بمانید و در کنار آن آرمان‌های بلند قهرمانان میهن را زنده نگه دارید

روز یکشنبه روز پنجم ژانویه ۲۰۲۵ ، مراسمی با عنوان «مادران دادخواه، از رنج تا امید» در شهر هامبورگ آلمان برگزار شد. در این برنامه جمعی از مادران دادخواه ایران، از جمله مادر شعله پاکروان (مادر ریحانه جباری)، مادر پژمان قلیپور، مادر نوید بهبودی، مادر ابوالفضل امیرعطایی و ... و چند تن از فعالان سیاسی و آسیب‌دیدگان از جمله مسعود علیزاده حضور داشتند.

شهبانو فرح پهلوی به این نشست، پیامی به شرح زیر دادند:

«مادران رنج‌ کشیدهٔ‌‌‌ ایران که داغ فرزندان خود را برای همیشه در دل دارید؛ داد‌خواهی شما را می‌ستایم، و پایداری و ایستادگی شما را چراغ راهِ آزادی ایران می‌دانم. شما که همچون سرو استوار، یاد عزیزانِ جاویدنامِ خود را به صدایی رسا علیه فراموشی بدل کرده‌اید و اجازه نداده‌اید که اشک چشمان شما، مایهٔ خرسندی ضحاک و دستگاه ستمگری او شود.
درد شما درد من، و داغ شما داغ من است. اما همان‌ طور که خیابان های ایران گواهی می‌دهند، یاد فرزندان شما از هر زمانی زنده ‌تر است، و آنها اکنون فرزندان ملتِ ایران هستند.
در این مسیر، استوار بمانید، و تلاش کنید در کنار دادخواهی برای خون به ناحق ‌ریختهٔ عزیزان خود، خواسته‌ها و آرمان‌های بلند آن قهرمانان دلیر میهن را نیز زنده نگه دارید.
اگر چه به صورت حضوری در گردهمایی شما نیستم اما من را نیز در کنار خود ببینید؛ کنار هر ایرانی که قلب داغدیده‌اش برای آزادی، برای عدالت و برای ایران می‌تپد. به شما افتخار می‌کنم و تردید ندارم که با کوشش شما و جوانان آگاه میهن‌مان، نور ایران بر تاریکی اهریمن پیروز خواهد شد.»

#دادخواهی #مادران_دادخواه #شهبانو_فرح_پهلوی #زن_زندگی_آزادی #آبان_ادامه_دارد #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech