«چهل روز از قتل حکومتی دو برادر عزیزمان، سید محمد حسینی و محمد مهدی کرمی گذشت. یادتان همواره در قلب ماست. این غذاها به یاد شما و نام شما میان نیازمندان اصفهان توزیع می‌شود.
به امید پیروزی. »

ارسالی مخاطبان توانا

#زن_زندگی_آزادی #سید_محمد_حسینی #محمد_مهدی_کرمی #محمد_حسینی #محمدمهدی_کرمی #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

پوران ناظمی همراه با خانواده‌های چند تن از جان‌باختگان خیزش مردمی آبان، بر سر مزار جاویدنامان ابراهیم کتابدار، جواد حیدری، محمد حسینی و محمدمهدی کرمی حاضر شدند.

#ابراهیم_کتابدار #محمد_مهدی_کرمی
#سید_محمد_حسینی #جواد_حیدری
#وحید_دامور #مهسا_امینی‌ #انقلاب_ملی #نوروز۱۴۰۲ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

خانم کاملیا سجادیان، مادر جاویدنام محمدحسن ترکمان، در سالگرد قتل فرزندش توسط جمهوری اسلامی، دلنوشته‌ای خطاب به او منتشر کرد و از حمایت حکومت از قاتل فرزندش و قوی‌تر شدن خودش و مبارزه بی‌وقفه‌اش نوشت، دلنوشته این مادر داغدار به شرح زیر است:

«یک سال از نبودنت گذشت، یک سالی سخت و نفس‌گیر، یک سالی که خیلی از درد ها را تجربه کردم، در این یک سال خیلی قوی‌تر و محکم‌تر از قبل شدم، یک سال است که ما را دور می‌زنند و قاتلت را پوشش می‌دهند، یک سال است که بی وقفه مبارزه می‌کنم، یک سال که به اندازه ی یک قرن بر ما گذشت، یک سال است که روی ماهت را ندیدم و صدایت را نشنیدم، به اندازه ی تمام دنیا حرف و داغ در دل دارم، می‌دانم که خداوند دعایم را مستجاب می‌کند، می‌دانم که خدا منتقم خوبی ست، منتظر فراخوان خداوند هستم، برای بعضی آقایون توهمی! چقدر زشت و قبیح است کارهایتان، چقدر به دور از ادب و شان است رفتارتان، چقدر خودتان را حقیر کرده‌اید و چقدر #محمدحسن_بزرگ ومحترم است ،یاد بگیریم انسان باشیم، یاد بگیریم وجدان داشته باشیم، یاد بگیریم درد دیگران، درد ما باشد، یاد بگیریم صداقت داشته باشیم، فقط باید یاد گرفت، شجاعت و جسارت و قدرت و شهامت و ایمان را، از فرزندان نیلی»

kamelia_sajadian

- خانم سجادیان، از جمله افراد باورمند به مذهب است که با ادبیات دینی، مطالب تندی علیه جمهوری اسلامی منتشر کرده و با شهامت نظراتش را بیان می‌کند. این مادر دادخواه، بارها تهدید شده است، ولی از دادخواهی دست نکشیده است.

#محمدحسن_ترکمان #سید_محمد_حسینی #کاملیا_سجادیان #مهدی_یراحی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

کاملیا سجادیان، مادر دادخواه جاویدنام محمدحسن ترکمان، با انتشار تصاویر برخی از پدر و مادرهای دادخواه که تحت فشار شدیدی قرار گرفته‌اند، نوشت:

«اگر روزی برسد که هیچ یک از خانواده‌های داغدار در عرصه و میدان دادخواهی هم نباشند،، و حتی به زور و جبر آقایون توهمی ما را به هزار ترفند از این مسیر دادخواهی وعدالت‌خواهی خارج کنند باز هم از امروز تا آخر دنیا ما خانواده‌های داغدار پیروز و سربلند و سرافراز و موفق هستیم، چرا که ما شیره‌ی شجاعت و جسارت و قدرت و شهامت وذایمان و شرافت و انسانیت و آزادگی را در بند بند وجود فرزندان نیلی تزریق کرده و فریاد حقانیت ما وفرزندانمان گوش جهان وتاریخ را کر کرده و بزدلان زیادی را به تاریخ معرفی کردیم، حالا آقایون ادعا خوب در گوش‌های کرتان فروکنید که؛ این قدر برای ما گنده لاتی نکنید، لات‌های کدام چاله میدان این سیستم پوسیده هستید که فکر می‌کنید می‌توانید دست‌تان را روی خانواده‌های داغدار بلند کنید، دستی را که به روی هریک از خانواده‌های عزیز بلند کنید بی شک شکسته خواهد شد، پس عرعرهایتان را برای ارباب‌های بی‌وجودتان نگه دارید، یادتان نرود که ما ریشه‌های شجاعت و شهامت هستیم، ریشه‌ها هرگز خشکیده نمی‌شود، بلکه بر عمق‌ها فرو رفته و محکم‌تر و پر قدرت‌تر می‌شوند، و در نهایت با نهایت قدرت می‌شکافند تا در دل‌ها نفوذ پیدا کنند، ما در قلب‌ها نفوذ کرده و یاد و نام‌مان تا ابد جاودانه خواهد ماند، هستیم کنار هم تا طلوع آفتاب روشنایی و حقیقت»

kamelia_sajadian

#محمدحسن_ترکمان #سید_محمد_حسینی #کاملیا_سجادیان #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

سحر بهشتی، خواهر جاویدنام ستار بهشتی، این تصاویر را منتشر کرد و نوشت:

«امروز برای آخرین پنجشنبه سال پیش مامان گوهرم رفتم،تا باهم بر سرمزار ستار‌ قهرمانم و پدر مهربانم برویم.
وقتی درب حیاط خانه امیدم را کوبیدم و مامانم، باهمان چهره مهربان همیشگیش دستهایش را برایم باز کرد و مرا در میان آغوش آرامش جای داد، چشمم به سبزه‌هایی افتاد که هرساله مادر درست می‌کند؛ و حیاط کوچک خانه مادر را، صفایی می‌دهد و هر سبزه اسم دارد و امسال چقدر سبزه‌های مامان گوهرم اسمهایشان همانند رسم هایشان آسمانی بود.
مادر ،امسال هم مثل هرسال با سبزه‌هایی که قرار است به مزار عزیزانمان برسند ،درد دل‌ها می‌کرد و برایم می‌گفت: ستار عاشق سبزه‌های عید بود، حالا دوازده سال است که ستار نیست و این سبزه‌ها را هنوز به یاد ستار و ستارهای وطن سبز می‌کند.
در مسیر رفتن به امامزاده مادر صحبت می‌کرد، از مادرانی می‌گفت که امسال پیکر فرزندانشان بر زیر خاک‌هایی است که قرار بود همین خاک‌ها وطنشان باشد و آن‌ها عشق و آزادی را زندگی کنند.
من تمام حواسم را به صحبت‌های مادر سپرده بودم.
مامانم می‌گفت و من برای بیشتر آموختن انسانیت و آزادگی خودم را غرق در سخنانش می‌کردم تا از اقیانوس معرفت، جرعه‌ای بنوشم و البته که سیراب نمی گ‌شوم.
اما قلبم لحظه‌ای از طپش ایستاد، زمان در سکوت فرو رفت وقتی مامان گوهرم! گفت :اگر عمرم نماند و روزی نبودم فراموش نکن تو خواهر تمام ایران هستی و باید صدایشان باشی.
مامان گوهرم! گوهر دردانه‌ام! تمام هستی وجودم! گفتم :تاج سرم!شما، آرام قلبم هستی با این حرف تمام قلبم را به آشوب کشیدی.
در آغوشم کشید و گفت: نگران نباش تو تنها نیستی تمام "ایران" خواهران و برادرانت هستند، مثل همیشه می‌خواست قوی و شجاع باشم. دوباره تکرار کرد من شمارا ،قهرمان پرورش دادم، مثل برادرانت ستار و محمد محکم می‌ایستی.
و من در، دلم آرزو کردم تا همیشه سایه‌اش بالای سرم باشد.
مادر تمام صحبت‌هایش به اتحاد مردم ختم می‌شد و دعا می‌کرد زودتر این زمستان ظلمانی تمام شود و مردم ایران به بهار آزادی برسند، آرزو می‌کرد مادری سیاه پوش فرزندش نشود.
و من امیدوارم هر چه سریع‌تر به بهار آزادی و پایان دیکتاتوری برسیم که آزادی و رفاه و شاد بودن، حق هر ایرانی و آبادی و سرسبز بودن برازنده وطن عزیزمان ایران است.»

#ستار_بهشتی #سید_محمد_حسینی #گوهر_عشقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech