آموزشکده توانا
58K subscribers
30K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
انتشار ویدئویی از جشن پایان سال تحصیلی یک مدرسه‌ی #دخترانه در یزد که در آن دانش‌آموزان چادرهای خود را به خواست مجری و همراه با پخش موزیکی شاد به هوا پرتاب می‌کنند، خشم شماری از رسانه‌های حامی حکومت را برانگیخته است.
مجری این جشن در یک ویدئوی عذرخواهی، مدعی شده که در یک اشتباه لفظی به جای این‌که بگوید «دست‌ها بالا» گفته «چادرها بالا».

پیش‌تر وب‌سایت محلی «یزدرسا» نزدیک به #سپاه پاسداران، در گزارشی نوشته بود: «متاسفانه هر روز به دلیل بی‌توجهی مسوولان، عده ای با اعمال ضد دین خود آن هم در دارالعباده یزد احساسات مردم متدین را جریحه‌دار می‌کنند. یک روز #زنان غیر مسلمان منبر و مسجد #شیعه را وسیله تفریح خود قرار می‌دهند و روز دیگر حجاب برتر مورد #تمسخر واقع می‌شود.»
این وب‌سایت، مجری این جشن را نیز فردی "وقیح" توصیف کرده بود که «با افتخار از عمل خود در تمسخر #حجاب برتر فیلم تهیه و در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده است».

منبع: صفحه فیسبوک تقاطع
Taghato
#چادر

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مطلبی خواندنی از بهاره مهرجویی:
goo.gl/40HLLm
«سحر دختر نازم!»
چندی قبل کلیپی از دوران نوجوانی سحر، دختر مرحوم مهستی خواننده معروف در شبکه های مجازی منتشر شد. کلیپی که به تمسخر فرم چهره او، رقص و لباس پوشیدنش اشاره داشت. پس از آن افراد خلاقی در اینستاگرام به ساخت دابسمش‌هایی از آن کلیپ پرداختند و توسط طیف‌های مختلف سنی،تفکری، تحصیلی، جنسیتی و ... در شبکه های اجتماعی بازنشر شد. همه به آن خندیدند و کسی به این فکر نکرد سوژه اصلی ماجرا یعنی سحر بعد از دیدن این حجم از تمسخر به چه حالی دچار خواهد شد.فرض کنید یک روز صبح از خواب بیدار شوید و پیام های متوالی از دوستانتان را ببینید که حامل ویدئویی ۳۰ ثانیه ای از رقص ۳۰ سال پیش شماست و پس از آن هر روز کنایه‌ها و تمسخرها. خنده‌های ما زندگی فردی و روابط این آدم را در آنسوی دنیا خراب می‌کند‌. او چه حسی از این تمسخر دارد؟
به سخره گرفتن ضعف‌های روانی و جسمی دیگران به وضوح در فرهنگ رفتاری ایرانیان دیده شده و قدمت دیرینه دارد‌ و همچنان هم ادامه دارد. همه ما زمانی را به خاطر می‌آوریم که دختر/پسر معلول همکلاسیمان را مسخره می‌کردیم. برایش اسم می‌گذاشتیم. ادای لکنت زبانش را درمی‌آوردیم و به دیوانگان سنگ می‌زدیم. حتی این امر قبیح توسط مردمان دیندار، مومن و جاافتاده هم انجام می‌شد و می‌شود. بازاری‌ها دیوانگان و یا معلول‌های حسی و حرکتی را که پایگاه خانوادگی نداشتند در حجره و مغازشان جمع می‌کردند و ایشان اسباب تفریحشان بودند و یا از آنها بهره‌کشی کرده و یا علیه آنان خشونت‌های شدید اعمال می‌کردند و هنوز هم این موضوع شیوع دارد. در چند ماه اخیر ویدئوهایی از افراد مختلف که دارای سلامت عقل نیستند منتشر شده و مردم از آنها و حرفها و رفتارشان عمدا فیلم می‌گیرند و منتشر میکنند (به عنوان نمونه دو نفری که ادای فنون ورزش رزمی را در می‌آورند ). شگفت است که مردم هنوز هم الزام ترک رفتارهای منزجرانه اینچنینی را درک نکرده‌اند.

تمسخر آنچه فرد در به وجود آمدن آن نقشی نداشته و یا حتی داشته است علاوه بر آسیب‌های روانی بسیار می‌تواند فرد را به راحتی تبدیل به «شخصیتی ضد اجتماعی» کند که به صورت تصاعدی خشم ایجاد شده، منجر به اقدامات تلافی‌جویانه و انتقام‌جویانه شود. اینکه درصدد آسیب رساندن به دیگران برآید.
چندی قبل مدیر دبیرستان دخترانه‌ای با من تماس گرفت و خواست یکی از دانش‌آموزان را برای درمان معرفی کند. دختر معلولی که در برابر تمسخر هم‌کلاسی‌ها سعی داشته تا آنها را بکُشد. قرص برنج خریده تا آب‌میوه آنها را مسموم کند. اما پیش از عملی کردن تصمیم ترسیده و یکی از معلم‌ها را در جریان گذاشته. ببینید تمسخر ما با روح و روان دیگران چه می‌کند‌. ممکن است سحر دفعات اولی که ویدیوی خود را دیده خودش هم به آن خندیده باشد. مثل بسیاری از ما که به عکس‌ها و فیلم‌های بیست سال قبل می‌خندیم. به لباس و تیپ و قیافه و رقص و دکور خانه‌ها و ... . اما فکرش را بکنید یک نفر از ما نقصی در چهره اش باشد و میان خنده‌هایمان پسرخاله‌مان بگوید:« فکِ این و ببین لب و لوچه‌اش آویزونه» و دیگران پیِ این تمسخر را بگیرند و ادامه بدهند. چه حس نفرتی در ما ایجاد می‌شود. فکر کند یک نفر به ما بگوید:« تو بااین پای شلت نمی‌رقصیدی نمی‌شد؟! ... چشایِ کورِ این و ببین» و بخندد. بسیاری از ما در لحظه فوروارد این کلیپ‌ به این فکر نمی‌کردیم که داریم چه آسیب غیرقابل جبرانی به دیگری می‌زنیم و شریک ایجاد تنفر و انزجار در او هستیم. ما داریم با رفتار کوچکمان حال یک آدم را بد می‌کنیم‌. آدمی که هیچ گناهی ندارد‌.
لطفا به عواقب خرده‌رفتارهایمان توجه کنیم
@BahareMehr

چرا باید هوای هم رو داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2


@Tavaana_TavaanaTech
وقتی آدم‌ها وسیله تفریح آدم‌ها می‌شوند. برای آن‌ها که نادر بروسلی را می‌شناسند.

روابط انسان‌ها بر اساس و به سوی رسیدن به امنیت تشکیل می‌شود. امنیت جانی، مالی و حتی احساسی. اگر احساس کنیم در جمعی مورد توهین و تمسخر قرار گرفته‌ایم برای دفاع از غرور خود واکنشی می‌اندیشیم. اعتراض می‌کنیم، برای تنبیه دست به عمل متقابل می‌زنیم و یا آن جمع را ترک می‌کنیم. در یک جامعه دانا و بالغ و با عامل «اخلاق» نیاز به «دفاع شخصی» کمتر می‌شود. در نبود اخلاق کسانی که بی‌دفاع‌ترند مورد ستم واقع می‌شوند بی‌آنکه قدرت دفاع داشته باشند یا حتی بدانند که مورد ستم واقع شده‌اند.

منظور من از «ستم» در این نوشتار آسیب عمدی احساسی و روحی است و آن چه که من را بر آن داشت تا این درد دل را به نوشتار بیاورم این بود که در مدت کوتاه پیشین به تکرار مواردی را دیدم که مردم ما به قصد سرگرمی و تفریح انسان دیگری را دست می‌اندازند. چند ماه پیش وقتی دوستی چند ویدیو برایم فرستاد که در آن این مرد ساده دل که امروز همه‌مان می‌شناسیم و به «نادر بروسلی» معروف شده، مورد تمجید ظاهری اما در حقیقت تمسخر اطرافیان قرار گرفته بود، نسبت به آن اظهار ناخشنودی کردم. آن دوست من معتقد بود که خود این مرد هم از این تمجیدها لذت می‌برد، ما هم می‌خندیم. برای هردومان خوب است. اما امروز که سوژه نادر بروسلی تکراری شده، دیگر خنده‌آور نیست و اطرافیان دور او را خالی کرده‌اند، این مرد تنها ماند با بیماری و هذیانات خودش که به لطف اطرافیان تشدید شده.

حتما آن ویدیو را هم دیده‌اید که گزارشگری با دست انداختن دختر جوانی که علاقمند به هنرپیشه سینما محمدرضا گلزار است و مادر او، قصد دارد برنامه سازی کرده و من و شما را بخنداند. یا وقتی خبرنگار صدا و سیما در گزارشی در مورد عید قربان جوانی را در محل کارش دست انداخته و از پاسخ‌های بی ربط او‌در مورد گوسفندها و دید و بازدید لذت می‌برد. شباهت تمام این سوژه‌ها یک صفت است: توانایی پایین هوشی، عدم درک این که مورد تمسخر قرار گرفته‌اند و بی‌دفاعی.

اگر نسبت به این مثال‌ها نگاه انتقادی ندارید، اگر با دیدن این ویدیوها خندیده‌اید و شاید برای دوستانتان فرستاده‌اید و اگر معتقدید من زیادی حساسیت نشان می‌دهم، می‌توانم با یک مثال حساسیت شما را هم برانگیزم. اگر روزی ویدیویی دیدید که گزارشگری یک بیمار سندرم داون را دست انداخته و قصد دارد با پاسخ‌های بی‌ربط او ما را بخنداند، دیگر نمی‌خندیم. خیلی‌ها خشمگین شده و خواستار مجازات این خبرنگار بی‌اخلاق می‌شوند. دیدن چهره‌ی یک سندرم داونی برای ما تداعی کننده ضریب هوشی کمتر و بی‌دفاعی او در مقابل رندی ماست و دست انداختن او بی‌شک بی‌اخلاقی. سوژه‌های تمسخر ویدیوهای بالا این بی‌فاعی را در چهره نمایان نمی‌کنند و به گزارشگر بی‌اخلاق این فرصت را می‌دهند تا با انجام یک گزارش به ظاهر عادی خود را به ظاهر از تمسخر عمدی سوژه‌شان تبرئه کنند.

برگرفته از فیس‌بوک:
Navid Rasti

شما چه فکر می‌کنید؟
goo.gl/ll9Oo5

مطلب مرتبط:

همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مجتبی نریمان، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«این حجم از بیشعوری مجری (#حامدآهنگی) و تماشاچیانی که صدای قهقهه‌شان می‌آید تنم را لرزاند… این ویدیو ضدانسانی و شرم‌آور، ترکیبی از بیشعوری، بی‌شرفی است.»

برخی کاربران توییتر اما گفته‌اند «طرف خودش می‌خندد و ناراحت نیست....»

در مقابل افرادی که تجربه زیسته‌‌ای در این خصوص داشته‌اند نظر دیگری دارند.

کاربری با شناسه «یه دختر معمولی» می‌گوید:
«به عنوان کسی که اکثرا سین میزنه باید اعتراف کنم کسی مسخرم میکنه یا بعد من کلمات و تکرار میکنه به شدت این کار عصبیم میکنه گریم میگیره تپش قلب میگیرم و دست خودم نیست و و سختتر اینه وانمود کنی ناراحت نشدی الان حتی دیدن این ویدیو بهم تپش قلب شدیدی داد نکنید این کارو لعنتیا …»

ناپلئون بناپارت از تجربه خودش چنین نوشته:
«به عنوان کسی ک لکنت داره و این رفتار رو دیده میگم، همین رفتارها باعث شده نخوام تو هیچ جمعی باشم»

«مینو هستم»، از تجربه‌اش چنین می‌گوید:
«واااای چه کثافتیه. من «شین»م می‌زنه. الان اتفاقن این حالت و تن صدام رو دوست دارم و خیلی‌ها هم ازم پرسیدن گویندگی یا مجری‌گری می‌کنی. ولی بچه بودم خیلیا سر این شین شوخی و حتی مسخره‌م کردن و تا سال‌ها، پیش از دیدن کسی تلفنی باهاش حرف نمی‌زدم یا حواسم به کلمات شین‌دار بود.»

ادای مشکل گفتاری دبگران را درآوردن و تمسخر آن‌ها، در برنامه‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی تازگی ندارد. متاسفانه اقشار زیادی از جامعه درک درستی از این موضوع ندارند و برخی همراهی و خنده شرکت‌کنندگان در برنامه را مبتنی بر رضایت آن‌ها می‌دانند. در حالیکه هرگز جای چنین افرادی نبوده‌اند. ...

عده‌ای نوشته‌اند طنز همین است و باید ظرفیت شوخی را داشته باشید! و انتقادها به این سبک برنامه‌ها را «لوس‌بازی» قلمداد کرده‌اند.

آیا صداوسیمای جمهوری اسلامی به عنوان یک رسانه فراگیر با بودجه کلان، وظیفه‌اش فرهنگ‌سازی درباره زشتی چنین شوخی‌هایی نیست؟!

شما چه نظری دارید؟!

#حامد_آهنگی #تمسخر #سیمای_میلی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech