This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میترا ابراهیمی، مادر جاویدنام روزبه خادمیان، ویدیویی از رقصیدن پسرش منتشر کرده و نوشته است:
«روزبه جان پسرمامان قربون اون شوروشوق و آرزوهات بشم قربون شکل ماهت بشم
خدا لعنت کنه اون کسی روکه بهت شلیک کرد
از خدا میخوام روزی هزاربار براخودش آرزوی مرگ بکنه انشالله آه من دادمنشو بگیره وعزیزانش جلوچشماش پرپربشن
روزبه جان نفس مامان مابعدتودیگه زندگی نکردیم فقط زندهایم 😭😭😭😭»
- روزبه خادمیان، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان #مادر_دادخواه #قهرمانان_وطن #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«روزبه جان پسرمامان قربون اون شوروشوق و آرزوهات بشم قربون شکل ماهت بشم
خدا لعنت کنه اون کسی روکه بهت شلیک کرد
از خدا میخوام روزی هزاربار براخودش آرزوی مرگ بکنه انشالله آه من دادمنشو بگیره وعزیزانش جلوچشماش پرپربشن
روزبه جان نفس مامان مابعدتودیگه زندگی نکردیم فقط زندهایم 😭😭😭😭»
- روزبه خادمیان، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان #مادر_دادخواه #قهرمانان_وطن #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرزانه برزهکار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، میگوید «دیگر هیچ چیز به اندازه قتل فجیعات دردناک و ترسناک نیست»
متن کامل نوشته خانم برزهکار در صفحه اینستاگرامش به شرح زیر است:
«میدانم که هر روز نگاهم میکنی، نرم نرمک سفیدشدن موهایم را میبینی،خطوط دور چشمم...
یاد وقتهایی افتادم که وقتی خوابت طولانی میشد میاومدم کنارت و مطمئن میشدم که از پس نفسکشیدن سینهات بالا و پایین میرود یا نه؟
هر روز قد کشیدنت را میدیدم، ابروهای به هم پیوستهات...
تو رویاهای هر روزم موقعیتت را، شانست را دختری که برای ازدواج به من معرفی میکنی را خوشبختیات را میدیدم.
ساعت ۸:۳۰دقیقه چهارشنبه است، هفده ماه از آخرین باری که گونههای سردت را بوسیدم میگذرد و من باتن رنجورم هنوز در رویای گذشتهام سیر میکنم.
میدانی عرفانم؛ زنده ماندن اصلا چیز سادهای نیست، قویشدن چیزی فراتر از زندگی و زندهماندن است.
زخم برداشتم، اما قوی میشوم.
دیگر هیچ چیز به اندازه قتل فجیعات دردناک و ترسناک نیست.
تا روزی که قاتلیلت را بر سر چوبهی دار تماشا کنم، فریاد دادخواهی سر میدهم»
- امیدواریم که در دادخواهی آینده ایران و در فرآیند عدالت ترمیمی پس از جمهوری اسلامی، شاهد به دار آویختن و اعدام هیچ کسی نباشیم و مجازات اعدام در ایران ملغی شود و حتی برای مجازات جنایتکاران روش دیگری انتخاب شود.
#عرفانیه_آمل #عرفان_رضایی #دادخواهی #مادر_دادخواه #فرزانه_برزه_کار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل نوشته خانم برزهکار در صفحه اینستاگرامش به شرح زیر است:
«میدانم که هر روز نگاهم میکنی، نرم نرمک سفیدشدن موهایم را میبینی،خطوط دور چشمم...
یاد وقتهایی افتادم که وقتی خوابت طولانی میشد میاومدم کنارت و مطمئن میشدم که از پس نفسکشیدن سینهات بالا و پایین میرود یا نه؟
هر روز قد کشیدنت را میدیدم، ابروهای به هم پیوستهات...
تو رویاهای هر روزم موقعیتت را، شانست را دختری که برای ازدواج به من معرفی میکنی را خوشبختیات را میدیدم.
ساعت ۸:۳۰دقیقه چهارشنبه است، هفده ماه از آخرین باری که گونههای سردت را بوسیدم میگذرد و من باتن رنجورم هنوز در رویای گذشتهام سیر میکنم.
میدانی عرفانم؛ زنده ماندن اصلا چیز سادهای نیست، قویشدن چیزی فراتر از زندگی و زندهماندن است.
زخم برداشتم، اما قوی میشوم.
دیگر هیچ چیز به اندازه قتل فجیعات دردناک و ترسناک نیست.
تا روزی که قاتلیلت را بر سر چوبهی دار تماشا کنم، فریاد دادخواهی سر میدهم»
- امیدواریم که در دادخواهی آینده ایران و در فرآیند عدالت ترمیمی پس از جمهوری اسلامی، شاهد به دار آویختن و اعدام هیچ کسی نباشیم و مجازات اعدام در ایران ملغی شود و حتی برای مجازات جنایتکاران روش دیگری انتخاب شود.
#عرفانیه_آمل #عرفان_رضایی #دادخواهی #مادر_دادخواه #فرزانه_برزه_کار #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر و برادر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار یک فایل صوتی از مادرشان (که پیش از بازداشتشدن برای چنین روزها پیشبینی کرده و برایشان فرستاده بود) نوشتند؛
« #دايه_مينا در طى اين دو سال خيلى تحت فشار بوده و بارها از شمارههاى خصوصى باهاش تماس گرفته شده بود و مادر وقتى ديد فشارها هر روز روش بيشتر و بيشتر ميشه اين ويس رو براى ما فرستاده بود.
دايه_مينا_سلطانى تا قبل از كشته شدن پسر قهرمانش #شهريار_محمدى هميشه اسطورهى استقامت و شجاعت بوده براى من ولى امروز بعد از كشتهشدن شهريار #دايه_مينا الگوى ايستادگى و شجاعت براى همه ى زنان وطن شده و مثل يك كوه پشت مادران دادخواه و خونهاى به ناحق ريخته ايستاده .
امروز ٥ روز از بازداشت #دايه_مينا_سلطانى گذشته و هنوز از مكان بازداشت اطلاع نداريم و تنها چيزى كه اطلاع داريم اين هست : (از شماره ى خصوصى تماس گرفته ، اول يك آقا صحبت كرده و بعد تلفن رو به دايه دادن و دايه فقط تونسته بگه : به اسرين و ميلاد زنگ بزنيد و بگيد نگران من نباشن من اروميه هستم ) و تلفن قطع شده .
آيا نبايد اين امكان براى اين مادر فراهم بشه كه بتونه با فرزندانش صحبت كنه ؟
جرم #دايه_مينا دادخواهى خون فرزندش است.»
shahryar_mohammadi73
miladmohamadi12851
#دايه_مينا_سلطانى
#دايه_مينا
#شهريار_محمدى
#مادر_دادخواه_شهريار_محمدى
#صداى_بى_صدايان_باشيم #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
« #دايه_مينا در طى اين دو سال خيلى تحت فشار بوده و بارها از شمارههاى خصوصى باهاش تماس گرفته شده بود و مادر وقتى ديد فشارها هر روز روش بيشتر و بيشتر ميشه اين ويس رو براى ما فرستاده بود.
دايه_مينا_سلطانى تا قبل از كشته شدن پسر قهرمانش #شهريار_محمدى هميشه اسطورهى استقامت و شجاعت بوده براى من ولى امروز بعد از كشتهشدن شهريار #دايه_مينا الگوى ايستادگى و شجاعت براى همه ى زنان وطن شده و مثل يك كوه پشت مادران دادخواه و خونهاى به ناحق ريخته ايستاده .
امروز ٥ روز از بازداشت #دايه_مينا_سلطانى گذشته و هنوز از مكان بازداشت اطلاع نداريم و تنها چيزى كه اطلاع داريم اين هست : (از شماره ى خصوصى تماس گرفته ، اول يك آقا صحبت كرده و بعد تلفن رو به دايه دادن و دايه فقط تونسته بگه : به اسرين و ميلاد زنگ بزنيد و بگيد نگران من نباشن من اروميه هستم ) و تلفن قطع شده .
آيا نبايد اين امكان براى اين مادر فراهم بشه كه بتونه با فرزندانش صحبت كنه ؟
جرم #دايه_مينا دادخواهى خون فرزندش است.»
shahryar_mohammadi73
miladmohamadi12851
#دايه_مينا_سلطانى
#دايه_مينا
#شهريار_محمدى
#مادر_دادخواه_شهريار_محمدى
#صداى_بى_صدايان_باشيم #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام ابوالفضل مهدیپور، عکسی از فرزندش منتشر کرد و نوشت:
«من یک معترضم. این چشمها امید به زندگی داشتند. ابوالفضلم تنها(تنها هیجده سال داشت) امروز بعد از دوسال شکایت به کشتهشدن ابوالفضلم در سی شهریور هیچ پاسخی به من #مادر_دادخواه ندادهاید آن روز که از فرمانداری و سپاه و شورای شهر شهرداری و... به خانهمان آمدند فرمانده سپاه به من گفت این بچهها شور جوانی داشتند بچههای ما هم کشته شدند. در سال فلان فلان فلان فلان هم این اغتشاشات (اعتراضات) وجود داشت اما خداروشکر مهار کردیم.
بله درست است مهار کردند با گلوله با باتوم با زخم های پی درپی اعدام و کشتار دسته جمعی و فردی.
من خسته شدم. تا چه زمان میخواهید پاسخگو نباشید؟ در تمام جوابهای او پدرم گفت من اگر بروم اهواز و بخواهم زیر سایهی درختی بنشینم چه کسی میخواهد حرف بزند برادرزادهام گفت با من هفت نسل اینجا در این روستا زندگی میکنیم. اما من آن روز سه بار به او گفتم شما و وجدانتان. وجدان صدای کیانوش سنجریست، وجدان صدای کاملیاست، وجدان صدای لیلا مادر سیاوش است، وجدان صدای من وخون به ناحق ریخته فرزندانمان است، وجدان سکوت در خفقان مردم است، وجدان صدای زندانیان است.
اکنون با وجدانهای بیدار چه میکنید؟ همه ما برای این به دنیا آمدیم که زندگی کنیم، نه برای مرگهای پیش ساخته دست شما. چرا باید ابوالفضلم در سی شهریور به خیابان میرفت؟؟؟ این سوالیست که من خواهم پرسید و جوابش هم این است چون هیچ امنیتی وجود نداشت. امنیت تیر و تفنگ شما نیست. امنیت دلخوشی جوانان و راضی بودن از وضع موجود حاکمیت بود( رفاه آسایش) او راضی نبود زنده بماند، ابوالفضلم میخواست زندگی کند.»
#ابوالفضل_مهدی_پور #زندگی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«من یک معترضم. این چشمها امید به زندگی داشتند. ابوالفضلم تنها(تنها هیجده سال داشت) امروز بعد از دوسال شکایت به کشتهشدن ابوالفضلم در سی شهریور هیچ پاسخی به من #مادر_دادخواه ندادهاید آن روز که از فرمانداری و سپاه و شورای شهر شهرداری و... به خانهمان آمدند فرمانده سپاه به من گفت این بچهها شور جوانی داشتند بچههای ما هم کشته شدند. در سال فلان فلان فلان فلان هم این اغتشاشات (اعتراضات) وجود داشت اما خداروشکر مهار کردیم.
بله درست است مهار کردند با گلوله با باتوم با زخم های پی درپی اعدام و کشتار دسته جمعی و فردی.
من خسته شدم. تا چه زمان میخواهید پاسخگو نباشید؟ در تمام جوابهای او پدرم گفت من اگر بروم اهواز و بخواهم زیر سایهی درختی بنشینم چه کسی میخواهد حرف بزند برادرزادهام گفت با من هفت نسل اینجا در این روستا زندگی میکنیم. اما من آن روز سه بار به او گفتم شما و وجدانتان. وجدان صدای کیانوش سنجریست، وجدان صدای کاملیاست، وجدان صدای لیلا مادر سیاوش است، وجدان صدای من وخون به ناحق ریخته فرزندانمان است، وجدان سکوت در خفقان مردم است، وجدان صدای زندانیان است.
اکنون با وجدانهای بیدار چه میکنید؟ همه ما برای این به دنیا آمدیم که زندگی کنیم، نه برای مرگهای پیش ساخته دست شما. چرا باید ابوالفضلم در سی شهریور به خیابان میرفت؟؟؟ این سوالیست که من خواهم پرسید و جوابش هم این است چون هیچ امنیتی وجود نداشت. امنیت تیر و تفنگ شما نیست. امنیت دلخوشی جوانان و راضی بودن از وضع موجود حاکمیت بود( رفاه آسایش) او راضی نبود زنده بماند، ابوالفضلم میخواست زندگی کند.»
#ابوالفضل_مهدی_پور #زندگی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech