١٩ آذرماه سالروز به اغما رفتن دكتر محمد معين، استاد زبان فارسي
نسلي از دانشپژوهان ايراني هستند كه به نظر تكرارناپذير ميرسند و مدام در گفتارها و نوشتارهاي اهالي فرهنگ ميخوانيم و ميشنويم كه با حسرت از ايشان ياد ميشود. نامهايي چون سعيد نفيسي، عباس زرياب خويي، غلامحسين صديقي، عباس اقبال، يحيي مهدوي، ايرج افشار، عبدالحسين زرينكوب، عبدالحسين و عبدالهادي حائري، سيد جعفر شهيدي، سيد حسن تقيزاده، علياكبر دهخدا، محمد قزويني، ابوالحسن نجفي، محمدعلي فروغي، غلامحسين يوسفي، مهرداد بهار، ابراهيم پورداود، ذبيحالله صفا، پرويز ناتل خانلري، جلالالدين همايي، بديعالزمان فروزانفر، محمدرضا شفيعي كدكني و...
رمز ماندگاري اين نامها چيست؟ چه شرايط تاريخي و اجتماعي به ظهور و بروز اين نسل تكرار ناپذير از پژوهشگران منجر شد و چرا ديگر تكرار نشدند؟ بيترديد پاسخ به اين پرسش نيازمند پژوهشي گسترده در تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي و فرهنگي و حتي اقتصادي ايران در آستانه مشروطه و دهههاي پس از آن است. اما بدون شك يكي از دلايل، محيط فرهنگي و تربيتي است كه اين بزرگان در آن پرورش يافتند. اگر بخواهيم سردستي موضوع را بررسي كنيم، ميبينيم كه عموم اين بزرگان به دليل شرايط تاريخي اين بخت و اقبال را داشتند كه هر دو نظام آموزشي سنتي و متجدد را در ايران تجربه كنند. يعني عموما در سالهاي كودكي و نوجواني در خانوادهها و محيطهاي آموزشياي پرورش يافتهاند كه باقي مانده از سنت كهن ايراني و اسلامي بوده است و در ادامه از قضا باز به دلايل محيطي و فرهنگي به سمت تحصيلات مدرن و متجدد سوق يافتهاند و در دانشگاههاي جديد ادامه تحصيل دادهاند يا دستكم در نخستين نهادهاي مدرن آموزشي ايران به فعاليت علمي ادامه دادهاند.
به طور قطع و يقين محمد معين يكي از اين نامهاست، از برجستهترين استادان زبان فارسي كه از قضا نخستين فارغالتحصيل دكتراي زبان فارسي در دانشگاه تهران است كه پايان نامهاش را با راهنمايي ابراهيم پورداود با قيد بسيار خوب گذراند و از همان آغاز با بزرگي چون علياكبر دهخدا در تهيه و تدوين لغتنامه نامدارش همكاري كرد. معين البته از همان آغاز استعداد شگفت خود را در يادگيري نشان داد. او كه پدرش شيخ ابوالقاسم از روحانيان شناخته شده رشت بود، دوره شش ساله ابتدايي را در دبستان اسلامي رشت دوساله به پايان رساند و دوره نخست متوسطه را نيز با بهترين نمرهها از دبيرستان نمره ١ رشت كه بعدها به نام دبيرستان شاهپور شناخته شد، گذراند. براي ادامه تحصيل به تهران آمد و از دارالفنون در رشته ادبي فارغالتحصيل شد. در كنار اين تحصيلات مدرن اما معين نزد بزرگان خانوادهاش علوم قديمه را خواند. نياي پدري او شيخ محمد تقي معينالعلما بود كه در كنار مرحوم سيد مهدي رشتآبادي به معين صرف و نحو و مقدمات علوم قديمه را آموخت. نياي مادري محمد معين نيز شيخ محمد سعير از علما و مدرسان علوم قديمه بود. معين بعد از فارغالتحصيلي از دارالفنون به دانشسراي عالي رفت و در رشته ادبيات و فلسفه علوم تربيتي به تحصيل پرداخت.
در سال ١٣١٣ با نگارش پايان نامه به زبان فرانسه در مورد شاعري فرانسوي در رشته ادبيات و فلسفه در مقطع كارشناسي فارغالتحصيل شد. او بعد از گذراندن چندين سال تجربه معلمي در دبيرستان شاهپور اهواز چنان كه اشاره شد، از دانشگاه تهران فارغالتحصيل شد و به فعاليت علمي در اين دانشگاه و موسسه دهخدا پرداخت. متاسفانه اما بخت البته با علاقهمندان به زبان فارسي يار نبود و محمد معين با اين درجه دانش و فرهيختگي خيلي زود از دنيا رفت، او ١٩ آذر ١٣٤٥ پس از بازگشت از سفر تركيه در دفتر گروه زبان وادبيات فارسي دانشگاه تهران سكته كرد و به حال اغما افتاد و پس از پنج سال در ١٣ تير ١٣٥٠ در بيمارستان فيروزگر تهران درگذشت. گفته ميشود در تشييع جنازه اين استاد برجسته كه در همان زمان كوتاه غير از همكاري در لغتنامه دهخدا و تدوين فرهنگ ارزشمند معين دهها كتاب و مقاله ارزشمند نگاشت، تعداد انگشت شماري حضور داشتند. اين اشاره مختصر به زندگي، تحصيلات و آثار دكتر معين اما به هدف يادآوري نكتهاي بود كه سخن با آن آغاز شد.
محمد معين همچون نامهاي ماندگاري كه از آنها ياد شد، هر دو نظام آموزشي سنتي و متجدد را تجربه كرده بود و به باور نگارنده دست كم يكي از رمز و رازهاي موفقيتش همين بود، اينكه بر سنتي كهن ايستاده بود، اما در بستري متجدد پرورش يافت و توانست #دانش سترگش از #زبان و فرهنگ #ايراني و #فارسي را با روشي جديد عرضه كند.
محسن آزموده
روزنامه اعتماد
برای مطالعه بیشتر درباره #محمدمعین به وبسایت توانا مراجعه کنید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Moin
@Tavaana_Tavaanatech
نسلي از دانشپژوهان ايراني هستند كه به نظر تكرارناپذير ميرسند و مدام در گفتارها و نوشتارهاي اهالي فرهنگ ميخوانيم و ميشنويم كه با حسرت از ايشان ياد ميشود. نامهايي چون سعيد نفيسي، عباس زرياب خويي، غلامحسين صديقي، عباس اقبال، يحيي مهدوي، ايرج افشار، عبدالحسين زرينكوب، عبدالحسين و عبدالهادي حائري، سيد جعفر شهيدي، سيد حسن تقيزاده، علياكبر دهخدا، محمد قزويني، ابوالحسن نجفي، محمدعلي فروغي، غلامحسين يوسفي، مهرداد بهار، ابراهيم پورداود، ذبيحالله صفا، پرويز ناتل خانلري، جلالالدين همايي، بديعالزمان فروزانفر، محمدرضا شفيعي كدكني و...
رمز ماندگاري اين نامها چيست؟ چه شرايط تاريخي و اجتماعي به ظهور و بروز اين نسل تكرار ناپذير از پژوهشگران منجر شد و چرا ديگر تكرار نشدند؟ بيترديد پاسخ به اين پرسش نيازمند پژوهشي گسترده در تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي و فرهنگي و حتي اقتصادي ايران در آستانه مشروطه و دهههاي پس از آن است. اما بدون شك يكي از دلايل، محيط فرهنگي و تربيتي است كه اين بزرگان در آن پرورش يافتند. اگر بخواهيم سردستي موضوع را بررسي كنيم، ميبينيم كه عموم اين بزرگان به دليل شرايط تاريخي اين بخت و اقبال را داشتند كه هر دو نظام آموزشي سنتي و متجدد را در ايران تجربه كنند. يعني عموما در سالهاي كودكي و نوجواني در خانوادهها و محيطهاي آموزشياي پرورش يافتهاند كه باقي مانده از سنت كهن ايراني و اسلامي بوده است و در ادامه از قضا باز به دلايل محيطي و فرهنگي به سمت تحصيلات مدرن و متجدد سوق يافتهاند و در دانشگاههاي جديد ادامه تحصيل دادهاند يا دستكم در نخستين نهادهاي مدرن آموزشي ايران به فعاليت علمي ادامه دادهاند.
به طور قطع و يقين محمد معين يكي از اين نامهاست، از برجستهترين استادان زبان فارسي كه از قضا نخستين فارغالتحصيل دكتراي زبان فارسي در دانشگاه تهران است كه پايان نامهاش را با راهنمايي ابراهيم پورداود با قيد بسيار خوب گذراند و از همان آغاز با بزرگي چون علياكبر دهخدا در تهيه و تدوين لغتنامه نامدارش همكاري كرد. معين البته از همان آغاز استعداد شگفت خود را در يادگيري نشان داد. او كه پدرش شيخ ابوالقاسم از روحانيان شناخته شده رشت بود، دوره شش ساله ابتدايي را در دبستان اسلامي رشت دوساله به پايان رساند و دوره نخست متوسطه را نيز با بهترين نمرهها از دبيرستان نمره ١ رشت كه بعدها به نام دبيرستان شاهپور شناخته شد، گذراند. براي ادامه تحصيل به تهران آمد و از دارالفنون در رشته ادبي فارغالتحصيل شد. در كنار اين تحصيلات مدرن اما معين نزد بزرگان خانوادهاش علوم قديمه را خواند. نياي پدري او شيخ محمد تقي معينالعلما بود كه در كنار مرحوم سيد مهدي رشتآبادي به معين صرف و نحو و مقدمات علوم قديمه را آموخت. نياي مادري محمد معين نيز شيخ محمد سعير از علما و مدرسان علوم قديمه بود. معين بعد از فارغالتحصيلي از دارالفنون به دانشسراي عالي رفت و در رشته ادبيات و فلسفه علوم تربيتي به تحصيل پرداخت.
در سال ١٣١٣ با نگارش پايان نامه به زبان فرانسه در مورد شاعري فرانسوي در رشته ادبيات و فلسفه در مقطع كارشناسي فارغالتحصيل شد. او بعد از گذراندن چندين سال تجربه معلمي در دبيرستان شاهپور اهواز چنان كه اشاره شد، از دانشگاه تهران فارغالتحصيل شد و به فعاليت علمي در اين دانشگاه و موسسه دهخدا پرداخت. متاسفانه اما بخت البته با علاقهمندان به زبان فارسي يار نبود و محمد معين با اين درجه دانش و فرهيختگي خيلي زود از دنيا رفت، او ١٩ آذر ١٣٤٥ پس از بازگشت از سفر تركيه در دفتر گروه زبان وادبيات فارسي دانشگاه تهران سكته كرد و به حال اغما افتاد و پس از پنج سال در ١٣ تير ١٣٥٠ در بيمارستان فيروزگر تهران درگذشت. گفته ميشود در تشييع جنازه اين استاد برجسته كه در همان زمان كوتاه غير از همكاري در لغتنامه دهخدا و تدوين فرهنگ ارزشمند معين دهها كتاب و مقاله ارزشمند نگاشت، تعداد انگشت شماري حضور داشتند. اين اشاره مختصر به زندگي، تحصيلات و آثار دكتر معين اما به هدف يادآوري نكتهاي بود كه سخن با آن آغاز شد.
محمد معين همچون نامهاي ماندگاري كه از آنها ياد شد، هر دو نظام آموزشي سنتي و متجدد را تجربه كرده بود و به باور نگارنده دست كم يكي از رمز و رازهاي موفقيتش همين بود، اينكه بر سنتي كهن ايستاده بود، اما در بستري متجدد پرورش يافت و توانست #دانش سترگش از #زبان و فرهنگ #ايراني و #فارسي را با روشي جديد عرضه كند.
محسن آزموده
روزنامه اعتماد
برای مطالعه بیشتر درباره #محمدمعین به وبسایت توانا مراجعه کنید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Moin
@Tavaana_Tavaanatech
توانا
دکتر محمد معین
جوايز نخستين دوره جايزه شعر شاملو اهدا شد
شمس لنگرودي و علي باباچاهي در يك قاب
جايزه هاي خصوصي در ايران به سختي به حيات خود ادامه مي دهند و جز چند جايزه خصوصي ديگر جايزه اي نمانده است. در اين فضا نخستين جايزه شعر شاملو براي نخستين بار توسط موسسه الف. بامداد برگزار شد. رييس هيات مديره اين موسسه آيدا شاملو و مديرعامل آن عبدالله سالم است، همچنين اعضاي هيات امناي آن را جمعي از نزديكان شاملو تشكيل مي دهند. اين جايزه قرار بود كه ٢١ آذر همزمان با تولد شاملو برگزيدگانش را معرفي كند اما با تاخيري يك ماهه جمعه ١٨ دي ماه در خانه – موزه احمد شاملو برگزار شد كه مجموعه شعرهاي «اين كشتي پراسرار» سروده علي باباچاهي و «منظومه بازگشت و اشعار ديگر» از محمد شمس لنگرودي (هر كدام با پنج راي)، به طور مشترك، به عنوان برگزيده اين جايزه معرفي شدند.
برگزيدگان، لوح و تنديس اين جايزه را از محمود دولت آبادي و جواد مجابي گرفتند. در بيانيه هيات داوران نخستين دوره جايزه شعر شاملو، اين توضيح داده شد كه در مرحله نهايي داوري، هريك از هشت داور جايزه از بين ٢٢ اثر نامزدشده، سه اثر منتخب خود را اعلام كردند و درنهايت، تنها هشت اثر، حداقل يك راي را به خود اختصاص دادند. درنتيجه، با تقدير از مجموعه شعرهاي الهام حيدري (يك راي)، آرش الله وردي (يك راي)، گروس عبدالملكيان (سه راي) و م. مويد (يك راي)، مجموعه شعرهاي «اندوه تحميلي» سروده فرزاد آبادي و «مدارك جعلي» اثر سعدي گلبياني (هر كدام با چهار راي) عنوان دوم مشترك را در اين جايزه به خود اختصاص دادند. هيات داوران جايزه شعر شاملو، احمد پوري، خليل درمنكي، فرشته ساري، انوشه سالياني، پروين سلاجقه، محمد ضيمران، حسن عاليزاده و شهاب مقربين بودند. آيدا شاملو (سركيسيان)، همسر #احمدشاملو، ابراز اميدواري كرد كه اين جايزه تداوم داشته باشد.
محمود دولت آبادي يكي ديگر از مهمانان اين مراسم بود كه با خواندن شعري با مطلع «برو مرد، بيدار اگر نيست كس/ كه دل با تو دارد همان يك نفس» گفت: اين شعر در قرون سوم و چهارم سروده نشده است: در سال ١٣٤٠ در «كتاب هفته» چاپ شده و شاعر آن احمد شاملوست. من در اينجا از آن جهت با اين بيان حماسي شاملو شروع كردم كه موضوع را به گذشته اي معطوف كنم كه خيلي دور نيست. چون بعضي از افراد درآمده اند كه شاملو با فردوسي آشنايي نداشته. اما اگر من نمي گفتم كه #شاعر اين #شعر شاملو است شما فكر مي كرديد كه شعر در قرن سوم سروده شده است. او دليل انتخاب اين شعر را به اين خاطر دانست كه تاكيد كند كه شاملو از هيچ چيز گذشته ساده عبور نكرده، هر آنچه لازم بوده آموخته و براي ما كه به سمت سكوت مي رويم، به يادگار گذاشته است. او اظهار اميدواري كرد كه جوانان آن را در حوزه #ادبيات و #زبان #فارسي پي بگيرند.
حافظ موسوي كه دبير نخستين دوره اين جايزه است هم گزارشي از روند برگزاري جايزه در دور نخست ارايه كرده و اظهار اميدواري كرد كه اين جايزه در سال هاي بعد، در همان روز مقرر، يعني بيست و يكم آذرماه، سالروز تولد #شاملو برگزار شود. او البته از ديگر اميدش هم گفت: آن هم ثبت اين جايزه به عنوان مهم ترين رويداد سالانه #شعر فارسي در تقويم فرهنگي كشور. همچنين شمس لنگرودي يكي از برگزيدگان جايزه گفت: «باور من اين است كه اگر آيدا نبود، شاملو در آتش درونش ذوب مي شد. من امروز خوشحالم كه اين جايزه را گرفته ام، چون من جوايزي را گرفته ام و برخي از آنها را تا مي گيرم، دور مي اندازم اما اين جايزه را به خاطر نام شاملو بالاي سرم مي گيرم.»
سعدي گلبياني نيز در هنگام دريافت تنديس خود، شعري خواند. فرشته ساري از داوران جايزه هم بيانيه هيات داوران را خواند. در مراسم اهداي اين جايزه افرادي همچون علي اشرف درويشيان، احمد پوري، شهاب مقربين، عباس مخبر، حسن كياييان و محمدعلي جعفريه حضور داشتند.
منبع: روزنامه اعتماد
زینب کاظمخواه
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
شمس لنگرودي و علي باباچاهي در يك قاب
جايزه هاي خصوصي در ايران به سختي به حيات خود ادامه مي دهند و جز چند جايزه خصوصي ديگر جايزه اي نمانده است. در اين فضا نخستين جايزه شعر شاملو براي نخستين بار توسط موسسه الف. بامداد برگزار شد. رييس هيات مديره اين موسسه آيدا شاملو و مديرعامل آن عبدالله سالم است، همچنين اعضاي هيات امناي آن را جمعي از نزديكان شاملو تشكيل مي دهند. اين جايزه قرار بود كه ٢١ آذر همزمان با تولد شاملو برگزيدگانش را معرفي كند اما با تاخيري يك ماهه جمعه ١٨ دي ماه در خانه – موزه احمد شاملو برگزار شد كه مجموعه شعرهاي «اين كشتي پراسرار» سروده علي باباچاهي و «منظومه بازگشت و اشعار ديگر» از محمد شمس لنگرودي (هر كدام با پنج راي)، به طور مشترك، به عنوان برگزيده اين جايزه معرفي شدند.
برگزيدگان، لوح و تنديس اين جايزه را از محمود دولت آبادي و جواد مجابي گرفتند. در بيانيه هيات داوران نخستين دوره جايزه شعر شاملو، اين توضيح داده شد كه در مرحله نهايي داوري، هريك از هشت داور جايزه از بين ٢٢ اثر نامزدشده، سه اثر منتخب خود را اعلام كردند و درنهايت، تنها هشت اثر، حداقل يك راي را به خود اختصاص دادند. درنتيجه، با تقدير از مجموعه شعرهاي الهام حيدري (يك راي)، آرش الله وردي (يك راي)، گروس عبدالملكيان (سه راي) و م. مويد (يك راي)، مجموعه شعرهاي «اندوه تحميلي» سروده فرزاد آبادي و «مدارك جعلي» اثر سعدي گلبياني (هر كدام با چهار راي) عنوان دوم مشترك را در اين جايزه به خود اختصاص دادند. هيات داوران جايزه شعر شاملو، احمد پوري، خليل درمنكي، فرشته ساري، انوشه سالياني، پروين سلاجقه، محمد ضيمران، حسن عاليزاده و شهاب مقربين بودند. آيدا شاملو (سركيسيان)، همسر #احمدشاملو، ابراز اميدواري كرد كه اين جايزه تداوم داشته باشد.
محمود دولت آبادي يكي ديگر از مهمانان اين مراسم بود كه با خواندن شعري با مطلع «برو مرد، بيدار اگر نيست كس/ كه دل با تو دارد همان يك نفس» گفت: اين شعر در قرون سوم و چهارم سروده نشده است: در سال ١٣٤٠ در «كتاب هفته» چاپ شده و شاعر آن احمد شاملوست. من در اينجا از آن جهت با اين بيان حماسي شاملو شروع كردم كه موضوع را به گذشته اي معطوف كنم كه خيلي دور نيست. چون بعضي از افراد درآمده اند كه شاملو با فردوسي آشنايي نداشته. اما اگر من نمي گفتم كه #شاعر اين #شعر شاملو است شما فكر مي كرديد كه شعر در قرن سوم سروده شده است. او دليل انتخاب اين شعر را به اين خاطر دانست كه تاكيد كند كه شاملو از هيچ چيز گذشته ساده عبور نكرده، هر آنچه لازم بوده آموخته و براي ما كه به سمت سكوت مي رويم، به يادگار گذاشته است. او اظهار اميدواري كرد كه جوانان آن را در حوزه #ادبيات و #زبان #فارسي پي بگيرند.
حافظ موسوي كه دبير نخستين دوره اين جايزه است هم گزارشي از روند برگزاري جايزه در دور نخست ارايه كرده و اظهار اميدواري كرد كه اين جايزه در سال هاي بعد، در همان روز مقرر، يعني بيست و يكم آذرماه، سالروز تولد #شاملو برگزار شود. او البته از ديگر اميدش هم گفت: آن هم ثبت اين جايزه به عنوان مهم ترين رويداد سالانه #شعر فارسي در تقويم فرهنگي كشور. همچنين شمس لنگرودي يكي از برگزيدگان جايزه گفت: «باور من اين است كه اگر آيدا نبود، شاملو در آتش درونش ذوب مي شد. من امروز خوشحالم كه اين جايزه را گرفته ام، چون من جوايزي را گرفته ام و برخي از آنها را تا مي گيرم، دور مي اندازم اما اين جايزه را به خاطر نام شاملو بالاي سرم مي گيرم.»
سعدي گلبياني نيز در هنگام دريافت تنديس خود، شعري خواند. فرشته ساري از داوران جايزه هم بيانيه هيات داوران را خواند. در مراسم اهداي اين جايزه افرادي همچون علي اشرف درويشيان، احمد پوري، شهاب مقربين، عباس مخبر، حسن كياييان و محمدعلي جعفريه حضور داشتند.
منبع: روزنامه اعتماد
زینب کاظمخواه
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech