آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
شعر ارسالی از همراهان

آگاه شو ای هموطنم دشمنو بشناس
چشم خردت باز کن اهریمنو بشناس

دزد است پلیسی که شده نوکر آخوند
غارتگر و لولوی سر خرمنو بشناس

نامردِ پلیدی مو که به فرماندهی او
کشتند جوانان گل میهنو بشناس

ضحاک زمان، خامنه ای، دشمن انسان
این خائن و این جانی و این کودنو بشناس

آن دلقک بیچاره رئیسی که نیرزد
از بی هنری قدر یکی ارزنو بشناس

مزدور سپاهی و بسیجی بتر از گرگ
هستند بلای همه مرد و زنو بشناس

آن مفت خور لقمه ی ناپاک که مُلّا ست
آن خیک شکم احمق خر گردنو بشناس

از قاضی و از گزمه و جلاد چه گویم
دانی تو خودت، رشوه خور و رهزنو بشناس

تنها ره آزادی ما ملت ایران
نابودی اینهاست بیا دشمنو بشناس

#خیزش_سراسری #مهسا_امینی #هنر_اعتراض #شعر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«✍️ واقعه مهسا امینی برای همه ایران دردناک و تاسف بار بود خدمت خانواده محترم امینی تسلیت عرض می کنم هرچند که با تمام وجودم احساس می‌کنم مهسا خواهره خودم هست
و تا همیشه داغش بر سینه‌ام سنگینی خواهد کرد🖤

به همین خاطر حس و غمه خود را با چند بیت شعر غزل از خودم تقدیم به خواهرم مهسا خواهم کرد

متن شعر 👇

چهل روز از غمت گذشت در این وطن
به دست ستم پرپر شدی خواهر من

هرکسی به دادخواهی خونت به پا خواسته در جهان
حتی به قیمت پوشیدن آخرین لباس، یعنی کفن

💢 اگر دوست داشتین به حمایت از این کار و در جهت دیده شدن آن توسط خانواده محترم امینی به اشتراک بگذارید، با تشکر احسن احمدی»

#مهسا_امینی #تسلیت #شعر_غزل#معلولیت_محدودیت_نیست #احسن_احمدی #شاعر_کارگردان_توانمند

وب سایت:احسن احمدی

معلولیت محدودیت نیست (شعرهای شاعری توانمند)

www.ahsanahmadi.ir

از صفحه اینستاگرام احسن احمدی

- درود بر احسن احمدی عزیز، که در برابر ظلم سکوت نکرد

#انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

شعر ارسالی از مخاطبان:

صدای کل زدن پیچیده توی
کلّ سیاه‌چادرای قبیله
پلیسِ امنیت با دست امنش
تنم رو می‌کشونه پشت میله

داره رو خون تازه‌ی خواهرام
ویراژ می‌ده‌ ون گشت ارشاد
مادربزرگ مرثیه می‌خونه و
صدای ساز و دهل از دور میاد

من گیسِ بافته‌ی «مارال» رو زمین
لحظه‌ی خاک کردن «گل‌ممدم»
اما به‌جای تیغه‌های قیچی
این‌دفعه با موزِر موهامو زدم

طرد شدم واسه زبون سرخم
توو خونه‌ی خودم وطن ندارم
«قبیله‌ی من خودمم، یک نفر!»
که سرِ سبز دارم و تن ندارم

با دست خالی جلوی یه لشکر
حق ندارم تسلیم شم، ببازم
میون چادرای کهنه باید
واسه خودم یه سرزمین بسازم ⬇️

که پرچمش موی رهای زنه
وقتی می‌رقصه توی دستای باد
شب سیاه ممتدی که یه روز
شد اسم رمز یه جهان آزاد

توو حسرت اراده‌ی محکمِ
لحظه‌ی بستن موی «حدیثم»
بزرگِ ایل لبامو‌‌ دوخته، ولی
حرفامو توو ترانه می‌نویسم

تیزی تیغ، تیر خلاص و چاقو
هر دفه جور تازه‌ای کشتنم
زبونمو می‌بُرّن از ته ولی
به جای حرفام، موهامو می‌زنم...

مأمورا دارن وسط چادرا
سر تراشیده‌مو شوت می‌کنن
بزرگای قبیله دس می‌زنن
یا با چش بسته، سکوت می‌کنن!

با ریتم شادِ آژیرِ آمبولانس
مادربزرگ گونه‌شو می‌خراشه
می‌ره کنار چشمه و با موزِر
گیس حنابسته‌شو می‌تراشه‌...

عاطفه اسدی

۱و۲: شخصیت‌های رمان «کلیدر» نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی

۳. قبیله یعنی یه نفر/ هم‌خونی معنا نداره (اردلان سرفراز)

طرح از
naghmehjah

#هنر_اعتراضی #شعر #انقلاب_۱۴۰۱ #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شعر ارسالی از مخاطبان:

دهان باز می‌کند
و بشارتی نوین
بر عرصه‌ی سکوت پخش می‌شود

شمالش
راس‌السرطانِ ویرانه‌های باختری 
جنوبش
راس‌الجدی خرابه‌های خاوری
انقلابش
آتشفشان تفتانی‌ست بر کمربند استوایی
شرابش
برگرفته از خوشه‌های پروین نصف‌النهاری

عروسی مردگان است و ظهور مدینه‌ای فاضله
رقص کودکان طلسم‌شده و همبستری مردان و زنان گمشده‌ی آتلانتیس

سنگ‌ها
دوباره به هم ساییده
و الهه‌ها آبستن رب‌النوع
خورشید می‌شوند
آمون دوباره متولد
و اهرام ثلاثه
قتلگاه سربازان اندیشه می‌شود

مژده‌ای برمی‌خیزد
دوباره جنگلی تحتِ امر شامپانزه‌ای
دوباره گوریل‌ها میدان‌داری می‌کنند
و میمون‌ها فرمانروایی

اصالت وجودی ماست
که نسل‌هاست، قانون را
با دست‌های حیوان دو پا می‌نویسیم 

اینک آخرالزمانی‌ست
که بزغاله‌ی نر شیر می‌دهد
و تیتر یک اخبار می‌شود
اینک آخرالزمانی‌ست
که ویروسی
تا ختنه‌گاه بشریت نفوذ می‌کند
و خدایان را به سخره می‌گیرد

آخرالزمان اینک است
و گوساله‌ی سامری بر تخت
آخرالزمان اینک است
و الواح سنگی طور

حرام‌زادگانی بر کرسی
خطابه‌ی ده فرمان موسی را
بر پیشانی، حک کرده
و فرزندان نامشروع خود را
به دایگی اموات می‌سپارند

اینک زمان
بر لبان دخترانی‌ست که می‌خوانند
دهان باز کنید
باشد
تا «سپیده‌ای بتراود»

سوده اعظمی

#هنر_اعتراضی #شعر #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

از داغ جوانان وطن سینه کباب است
امروز سوال همه را تیر جواب است
بر صخرهٔ افراشته در خون نظری کن
بشناس کلاغی که سر جای عقاب است

میهن کمرش سخت از این قوم شکسته
شیرازهٔ این دفتر خوش‌یمن گسسته
مهد هنر و فخر و عدالت، ز جهالت
خاموش و پریشان شده بر خاک نشسته

از غفلت دیروز اگر اکنون، وطن ماست-
ویران و گرفتار و ستمدیده و تنها،
باید نهراسیم و بجنگیم برادر!
تا خاک وطن پاک شود از غم فردا

جولانگه کفتار شده بیشهٔ شیران
جنگل همه آشفته و بی‌تاب و پریشان
ایران شده پامال ستمکاری دشمن
ای داد! کجایید سرافراز دلیران؟

این سرو تناور که گرفتار خزان است
سرو‌ است که در سایه‌اش آرامِ جهان است
امروز اگر شاخهٔ او را تبری خست
فردا تن او حامل صد شاخ جوان است

علی رضا جعفری

#شعر_اعتراضی #هنر_اعتراض #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه ردّی مانده از شادی، نه باقی مانده شمشادی
نه در این شهر بی‌سامان کسی را نای فریادی

تبر می‌زاید این جنگل، هم از سرو هم از صندل
گرفته شعله‌های جهل در این خاک اجدادی

دوباره گرد مرده بر تمام شهر پاشیدند
نمی‌بیند جوانه در بهار، امسال، آبادی 

نسیم از روی نعش کشتگان رد می‌شود، آرام
به خاک افکنده این گل‌های پرپر را چه غمباری 

سمند شعر را زین کن میان شعله‌های خشم
سیاوش را بگو تا بگذرد از شام این وادی

شعر و خوانش از علی رضا جعفری(آزادی)

#شعر_انقلاب #هنر_اعتراض #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

با روضه‌های کربلا چشمان خود تر می‌کنید
وآنگاه هر دم نیزه‌ای در قلب مادر می‌کنید

امروز دل‌ها آتش‌ است از ظلم و نیرنگ شما
تا کی به نام دین فرو در سینه خنجر می‌کنید؟

اعدام مردان وطن با حکم ناحق تا به کی؟
تا کی به تزویر و ریا فریاد حق سر می‌کنید؟

از تیغهٔ شمشیرتان خون جوانان می‌چکد
آیندهٔ باغند این گل‌ها که پرپر می‌کنید!

تهمت، دروغ و ناروا یک عمر گفتند و شما
تا کی کلام دیوها را ساده باور می‌کنید؟!

در قطره‌های خون ما جز نام آزادی نبود
هر وقت حکم تیر را بر ما مقرر می‌کنید

شعر و خوانش علی رضا جعفری(آزادی)

#محرم #شعر #انقلاب_ملی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«درخت نام اوست»، عنوان مجموعه شعر سپیده رشنو است‌ که اخیرا منتشر شده است.
این کتاب، برگزیده فراخوان کتاب‌های شعر بامداد است و
انتشارات سرزمین اهورایی منتشر شده است.
«درخت نام اوست»، گفت‌وگوی عاشقی است در سه هیئت «پرنده»، «صحرا» و «درخت» با معشوقی که «درخت» نام دارد.

سپیده رشنو، دانشجوی دانشگاه الزهرا تهران بود که سال گذشته به خاطر انتشار تصاویر یک زن مزاحم حکومتی، بازداشت و شکنجه شد و تصاویر او تاثر زیادی را برانگیخت.
او چندی پیش در صفحه اینستاگرام خود درباره وقایع سال گذشته و نحوه بازداشت‌شدن خود نوشت.
سپیده که بابت حجاب، دو ترم از دانشگاه تعلیق شده است چندی پیش پس از مراجعه به دادسرا، بازداشت و به بند «۲۰۹ زندان اوین» منتقل و سپس با وثیقه یک میلیاردی آزاد شده است.
او گفته از خروج از شهر تهران منع شده تا در دادگاه با اتهام «تشویق مردم به فساد و فحشا و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شود

سپیده رشنو چندی پیش نوشته بود:
«ما ایستاده‌ایم. که تنها چیزی که از خودِ آزادی زیباتر است، ایستادن برای "آزادی" است.»

بسیاری از شهروندان با خریدن کتاب سپیده، حمایت خود را از او اعلام می‌کنند.

ویدیو از صفحه سامان فردی

samy_fardi
sepidehrashnu_
ahoorapress

#درخت_نام_اوست
مجموعه #شعر #سپیده_رشنو
برگزیده فراخوان #کتاب_های_شعر_بامداد
#انتشارات_سرزمین_اهورایی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
از گریه‌های مستی‌ام در شب‌نشینی‌ها
از کشتن صدباره‌ی «مهسا امینی‌»ها
یک روز برمی‌گردم از تبعید تا خانه
که خسته‌ام دیگر از این بی‌سرزمینی‌ها
آن روز خشمم انتقامی سخت خواهد شد
که زنده هستم برخلاف پیش‌بینی‌ها
شعر از مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2

«ایرانیان تبعیدشده از وطن،‌ هر لحظه در فکر بازگشت هستند و برای دادخواهی، تلاش می‌کنند. پاسخگوکردن مقامات سیاسی، فرهنگی کشورهای مختلف، به خصوص کشورهایی که ارتباطات قوی با جمهوری اسلامی دارند، یکی از این اقدامات است. تحریم سپاه تحریم مقامات جمهوری اسلامی تحریم اعضای سپاه تحریم بازجوخبرنگارها و ... .
من از استرالیا پیام می‌دهم.
ما بر خلاف پیش‌بینی‌ها زنده هستیم و انتقام سختی خواهیم گرفت از قاتلان و متجاوزان.»
پیام ارسالی از همراهان توانا که به شعر مهدی موسوی تضمین کرده بودند.
#یاری_مدنی_توانا
#مهسا_امینی
#شعر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفت‌وگوی جمعه ـ۷: کینگ رام، خواننده

گفتگوی جمعه مهدی موسوی با کینگ‌رام
این برنامه در سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی صورت ضبط شده است.
کینگ‌رام در این گفتگو از بازتاب انقلاب زن زندگی آزادی در جامعه جهانی سخن می‌گوید.
در سایت ببینید:
https://tavaana.org/friday_7/
در یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=JWytTMmFrak&t=324s

#موسیقی
#شعر
#مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@kingraam

@seyedmehdimoosavi2


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معاون شهرداری تهران، گفت:
«قبل از اسلام یک بیت شعر نداشتیم»
صارمی، که به مناسبت روز جهانی شهرسازی سخنرانی می‌کرد، به سیاق رهبران جمهوری اسلامی تاریخ را تحریف کرد و با سخنانی نادرست و یاوه گفت:
«شعر و معماری ایران بعد از اسلام به وجود آمد. تا قبل از اسلام یک اثر مکتوب راجع به شعر، معماری و ریاضی نداشته‌ایم.»

سال‌هاست که جمهوری اسلامی به جنگ با تمدن ایرانی رفته است.
این شخص تخت‌جمشید، قنات‌های دور‌‌‌ و‌درازِ ایران، چغازنبیل، پاسارگاد، نقش رستم، تاق کسری، تپه‌های مارلیک و سیلک و هزاران هزار آثار تاریخی هزاران ساله ایران را نادیده گرفته، و ادعا کرده حتی یک بیت شعر از ایران باستان نداریم. البته این‌که اکنون موجود نیستند، به دلیل کتاب‌سوزان‌هایی ست که کماکان در قرن ۲۱ هم به سانسور و سوزاندن کتاب‌های پزشکی و علمی و ادبی می‌پردازند.

#شعر
#تاریخ
#ایران
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، شعری زیبا سروده است که توسط یکی از همراهان آموزشکده توانا بازخوانی شده است.
به خاطر فشار مضاعفی که ممکن است به این زندانی وارد شود، فعلا از ذکر نام او خودداری می‌کنیم.
متن شعر به شرح زیر است:

«ما به جرم عشق زندان دیده‌ایم
درد ظلم و رنج دوران دیده‌ایم
حسرت فصل بهاران دیده‌ایم
سوز شلاق زمستان دیده‌ایم
خاکمان شد مامن بیگانگان
خانه را در دست دزدان دیده‌ایم
عرصه چون شد خالی از شایستگان
ناکسان در حال جولان دیده‌ایم
زندگی شد حسرت و رویایمان
حال مردم را پریشان دیده‌ایم
مادران و دختران تن فروش
از برای لقمه ای نان دیده‌ایم
مام میهن را پر از رنج و بلا
سرزمین خویش ویران دیده‌ایم
در بر این سرزمین و مردمش
زوزه شوم شغالان دیده‌ایم
در مسیر جنگ با ویرانگران
داغ فرزندان ایران دیده‌ایم
بره‌ها غلتیده در خون نیمه جان
گرگ را در نقش چوپان دیده‌ایم
مرگ غمبار درختان جوان
باغ را در دام طوفان دیده‌ایم
شاخه گل‌هایی که خاکستر شوند
ظلم آتش در گلستان دیده‌ایم
در قفس بهنام محجوبانه گفت
ما افول نام انسان دیده‌ایم
از جنون قدرت ضحاک پیر
جوی خون را در خیابان دیده‌ایم
شیرمردان و زنان قهرمان
ما دلیرانه به میدان دیده‌ایم
در دل آزادگان شب ستیز
عشق میهن را گدازان دیده‌ایم
با وجود مردمان حق طلب
پایه های ظلم لرزان دیده‌ایم
گرچه ره تاریک و ناهموار و سخت
سویه‌های نور در آن دیده‌ایم
ظلم را در روزهای واپسین
عمر شب را رو به پایان دیده‌ایم»

#زندانی_سیاسس #زندان #شعر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز فروغ فرخزاد

«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد

فروغ‌الزمان فرخزاد هشتم دی‌ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از هم‌کلاسی‌های فروغ می‌گفت: زنگ‌های انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه می‌گفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ می‌کرد و می‌گفت: فروغ تو این ‌ها را از کتاب‌ها می‌دزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقه‌ی وافر داشت و می‌گفت وقتی از خیاطی برمی‌گردم بهتر می‌توانم شعر بگویم.

درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/ForoughFarokhzad

#پروفایل #فروغ_فرخزاد
#یاری_مدنی_توانا
#شعر
#شاعر

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

✊🏻🕯️✌🏻

دادخواهی امروز
حق این سرزمین‌است
ملتی بس مصمم
حرف آخر همین‌است

بخشش قاتل هرگز
هیچ سکوتی روا نیست
ما طرفدار حقیم
وقت غم یا عزا نیست

ملتی دادخواهیم
ظلم را بر نتابیم
تا عدالت نجوییم
تا حقیقت نیابیم

مهرک هزاوه

❤️🕊️💚

#دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
#از_جنایات_سپاه_بنویسیم
#پرواز۷۵۲
#زن_زندگی_آزادی
#هنر_اعتراض
#شعر_انقلابی
#هواپیمای_اوکراینی
#یاری_مدنی_توانا
#ps725
#ps725justice

تدوين ويدئو: @samy_fardi
موزیک متن:@toygarisikli

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جناب خسرو آذربیگ، شاعر و نوازنده منتقد، در این ویدیو شعری در وصف مجلس شورای اسلامی گفته و متن زیر را نیز در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است:
.
«اگر به من بگویند: تو بیا رای بده و با همان یک رای خودت بشو رئیس مجلس... باز هم پای صندوق نخواهم رفت. در این کشور نه مجلس مردمی داریم و نه این حکومت جمهوری است. همه کسانی که به ظاهر مسئولیتی دارند، فقط از یک نفر پیروی کرده و فقط بله قربان می‌گویند. هیچ اراده‌ای از خود ندارند که بتوانند قدمی در جهت بهبود اوضاع بردارند. ضمن اینکه تمام افرادی که مثلاً تایید صلاحیت شده‌اند، بی استثنا صلاحیت و شایستگی چنان جایگاهی را ندارند. چرا که این صلاحیت توسط کسانی تایید شده است که خودشان اصلا صلاحیت ندارند در این زمینه اظهار نظر کرده و تصمیمی بگیرند.»

- نظر شما چیست؟

#رای_نمیدهم #من_رای_نمیدهم
#رای_یعنی_خیانت_و_شرکت_در_جنایت
#شعر_اعتراضی #هنر_اعتراض
#شعر_طنز #مجلس_فرمایشی #من_اینجا_ریشه_در_خاکم
#خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر طنز انتخاباتی آقای خسرو آذربیگ، هنرمند معترض:

«ما در کدام دنیا سیر می‌کنیم که دهه هاست با این وعده‌ها ما را به هر طرف که دوست دارند می‌کشند؟»
khosrow_azarbeyg

#وعده_های_انتخاباتی
#ایرج_ملکی #قالیباف #علی_مطهری
#شعر_اعتراضی #شعر_طنز_سیاسی #شعر_طنز #شعر_طنز_اجتماعی
#هنر_اعتراض #خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانم سهیلا جورکش عزیز از قربانیان اسیدپاشی عامدانه بر روی زنان در اصفهان، این ویدیو را به مناسبت سر رسیدن بهار و نوروز ۱۴۰۳ منتشر کرد و نوشت:

«گشت گرداگرد مهر تابناك، ايران زمين

روز نو آمد و شد شادی برون زندر كمين

ای تو يزدان، ای تو گرداننده گ‌ی مهر و سپهر

برترينش كن اين گاه و اين زمين. سال نو را به همه شما همراهان عزیز شادباش می گویم
سال پیروزی نور بر تاریکی
امیدوارم در این سال لبخندتان مانند شکوفه‌های بهاری بشکفه
دلتون سبز و قلبتان پر از مهر نور
عشق باشد.برای شما سالی سرشار از آرامش درونی .سلامتی .عشق .صلح آرزومندم»

soheila.jorkesh

- هنوز که هنوز است، اسیدپاشان اصفهان و آمران و مشوقان آن‌ها نه تنها مجازات نشده‌اند، بلکه همچنان در رده‌های مختلف حکومت حضور دارند.

ظلم بزرگی که هیچگاه لکه ننگ آن از دامن جمهوری اسلامی پاک نخواهد شد.

#سهیلاجورکش #اسیدپاشی_زنجیره_ای_اصفهان #عیدنوروز #شعر #شکوفه #بهار #صلح_جهانی #نور_بر_تاریکی_پیروز_است #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت شاعر رنگ

«غذاهای مادرم چه خوب بود. تازه من به او ايراد می‌گرفتم كه رنگ سبز خورش اسفناج چرا متمايل به كبودی است.
آدم چه دير می فهمد. من چه دير فهميدم كه انسان يعنی عجالتاً.
ايران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفكران بد و دشت های دلپذير.
و همين.»
شما کدام شعر سهراب را بیشتر زمزمه می‌کنید؟

درباره زندگی و زمانه‌ی سهراب سپهری بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Sohrab_Sepehri

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامىژ
#سهراب_سپهری
#شعر
#شاعر
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وطن! ای مادر افتاده در بند!
شکوه دامنت چین دماوند
سلام ای سرزمین مهربانی!
سلام ای آفتاب زندگانی!
دلت آیینهٔ شفاف الماس
نسیمت تازه، چون عطر گل یاس
سرود صبح امیدی، پناهی
نشستی گر چه در شام سیاهی
اسیر دشمنان بی‌خرد، تو
گرفتار خرافات و حسد، تو
تو ای میراث قوم آریایی!
شکفته در میان خون چرایی؟
چرا اینگونه غمگین در سکوتی؟ 
چرا خالی‌تر از صحرای لوتی؟
چرا در پنجهٔ دشمن اسیری؟
نمی‌خیزد چرا از تو نفیری؟
نسیم باد نوروزت کجا رفت؟
شب تاریک من! روزت کجا رفت؟
چرا آمیخت با ماتم سرشتت؟
قلم آخر چرا در خون نوشتت؟
جوانی کردم و کردم رهایت
تن و جانم بود ایران! فدایت!
تو را در داغ ویرانی نبینم!
الهی از دلت ماتم نچینم!
من، آن فرزند بی‌اندیشه، چون باد
رها کردم تو را در دست صیاد
رها کردم تو را، در بند گشتم
جدا از ریشه و پیوند گشتم
به دور از تو، گسسته تار و پودم
گرفته پیله‌ای از غم، وجودم
همان فرزند دور از مادرم من
ببین! گنجشک بی بال و پرم من
به سویت کاش روزی پر گشایم!
چنان طفلی به دامانت بیایم
خرابی باد سهم دشمنانت!
فدای خاک پاک و آسمانت!
در این عالم شکوهت جاودان باد!
دل مرد و زنانت شادمان باد!
پناه کودکانت باد خاکت!
فدایت عاشقان سینه چاکت!
اگر دورم، دلم همواره آنجاست
که ایران تا قیامت خانهٔ ماست

علی رضا جعفری(آزادی)

#ایران #شعر #برای_ایران #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از شیدای همدانی از درون زندان زاهدان
در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳

شیدای همدانی در این شعر ضمن گلایه از برخی دوستانش، تلنگری بر برخی هنرمندان می‌زند و مسئولیت هنرمند را یادآوری می‌کند.

قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپ‌های خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«این‌ها برای آبادی نیامدند. این‌ها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمی‌دهیم و راه را بر تجاوز آنان می‌بندیم».
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سال‌های گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زنده‌یاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.

بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچ‌گونه حق مرخصی، در سکوت رسانه‌ای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهام‌های انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده، در حبس به سر می‌برد.

آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمت‌های مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.

https://youtu.be/BsSwkuzJDxw

متن شعر جدید شیدای همدانی که امروز به دستمان رسید به شرح زیر است:

خبر داری هنرمندی خردمند
به دام ناکسان، افتاده در بند؟!

به بند ناخردمندان گمراه
بدون مونس و غمخوار و همراه

به زنجیری که از جنس جنون است
جنونی که به رنگ سرخ خون است

در این زندان، کسی حالش نپرسد
ز اوج و وسعت بالش نپرسد

منم آن مرد آزاد هنرمند
در این زندان و این زنجیر و این بند

کسی اینجا ز حالم باخبر نیست
خبر حتا ز یاری هم، دگر نیست

رفیقانم مرا از یاد بردند
درون قلب من آرام مُردند

گمانم یاد ما را باد بُرده
مرا حتا خدا از یاد بُرده

اگرچه این خودش درد کمی نیست
ولی چون بگذرد، دیگر غمی نیست

بداند گوهری، قدر گُهر را
و زرگر می‌شناسد قدر زر را

قلم، یار و هنر، گشته نگارم
وطن هم، مونس و دلدار و یارم

هنر، یعنی ز آزادی سُرودن
و خاک پاک میهن را سُتودن

هر آن‌کس از هنر، آکنده باشد
همیشه نام نیکش زنده باشد

هنربندان، هنر را می‌فروشند
به دیناری، گُهر را می‌فروشند

ببین آن خائنان انجمن را
به یک سکّه، فروشند این وطن را

هنر که‌اندر پی یاری نباشد
پیامش بهر بیداری نباشد

درون نطفه می‌گردد فراموش
بسان آتشی که گشته خاموش

هنرمندی اگر، با مردمت باش!
پناه مردم سردرگمت باش!

بخوان شعری که چون شمشیر، تیز است
چو نوری با سیاهی در ستیز است

بخوان آواز خون و خشم و آتش
ز کورش، از سیاوش، هم ز آرش

بگو از کاوه و یعقوب و بابک
بخوان شور و همایون و چکاوک

بساز آهنگ آزادی و یاری
ز رزم و گوی و میدان و سواری

ز زندان و ز زنجیر و اسارت
ز شیخ و هرزگی و قتل و غارت

بگو از عشق تا که پاک مانی
چو تاجی پاک، در این خاک مانی

من از روزی که عزم خاک کردم
ز ناپاکی، دلم را پاک کردم

ز ایران گفتم و از خاک پاکم
اگر حتا کنندم چاک‌چاکم

کمانم، دفتر و نوک قلم، تیر
رفیق و مونسم، زندان و زنجیر

به شور و مستی این خاک، سوگند
به عشق عاشقان پاک، سوگند

اگر صد سال در زندان بمانم
سرودی غیر آزادی نخوانم

هنرمندان! هنر، دُرّی گران است
هنر حتا گرامی‌تر ز جان است

بگویم تا بدانی که هنر چیست
که مانندش در این عالَم، گُهر نیست

هنر، در اوج هُشیاری و مستی
نباشد برتر از میهن‌پرستی

هنر، یعنی به راه خاک پاکت
دهی جان را، ولی نه مُشت خاکت

هنر، یعنی شرف، از خود گذشتن
شکنجه گشتن اما، برنگشتن

هنر، یعنی شکستن بند غم را
به دار آویختن، ظلم و ستم را

هنر، هم، رنگ و هم، آواز نور است
گَهی موج خروشان، گَه، صبور است

هنر، خورشید راهی ماندگار است
هنر، عِطر دل‌انگیز بهار است

هنر، آغاز راهی جاودان است
هنر، گُل‌واژه‌ای از آسمان است

هنر، یعنی خردمندی، ظرافت
هنر، یعنی وطن، یعنی شرافت

وطن، سُرخ است چون خون، سبز، چون برگ
نترسیدن ز حتا سایه‌ی مرگ

وطن، عشق است و ما عاشق‌ترینیم
و ما دلداده‌ی این سرزمینیم

وطن، پایان بند و بندگی‌هاست
هنر، آزادگی از بردگی‌هاست

هنر، آغاز شیدایی و مستی است
هنر، بی‌شک همان میهن‌پرستی است

#شیدای_همدانی #بیانیه #شعر #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech