آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آموزشکده توانا
‌ چندی پیش حسین نادربیگی را به نقل از استوری یکی دیگر از مصدومان انقلاب ملی که از ناحیه چشم مورد اصابت ساچمه قرار گرفته بود، معرفی کرده بودیم ولی اطلاعات دقیقی از او نداشتیم. هفته پیش یکی از مخاطبین صفحه «چشم برای آزادی»، مسافری را در تاکسی می‌بیند که از دو…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برسد به علی کریمی و وریا غفوری

‌چندی پیش ویدیویی از حسین نادربیگی منتشر کردیم که در آن از علاقه‌اش به علی کریمی سخن می‌گفت، در این ویدیوی کوتاه در حضور سه تن از مصدومان چشم (یاسر الوندانی، علی طاحونه و محمد فرضی) از خوشحالیش بابت توجه علی کریمی می‌گوید. او همچنین علاقه‌مند به وریا غفوری است که با شهامت سمت مردم ایستاده است.

حسین نادربیگی از ناحیه هر دو چشم مصدوم شده است.

«۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب می‌شود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آن‌ها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه می‌کند. حسین آرام به راه میفتد اما آن‌ها می‌ایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک می‌کنند.

حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»

وقتی حسین بر زمین می‌افتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آن‌ها بالای سر او می‌آیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک می‌کنند. وقتی بی رحمی آن‌ها را به یاد می‌آورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته می‌شود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیک‌ترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج می‌برند، اما از ترس پذیرش نمی‌شود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج می‌شود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است.
پزشک حسین به او می‌گوید امیدی نیست. غیر مستقیم از او می‌خواهد بدلیل شرایط امنیتی دیگر نیاید.
پزشکان دیگر هم از او در ایران قطع امید کرده‌اند اما امید درمان در خارج از کشور را به او می‌دهند.»
hossein.naderbeigi.new

voriaghafuri_official

#چشم_برای_آزادی #مهسا_امینی‌ #حسین_نادربیگی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا #علی_کریمی #وریا_غفوری

@Tavaana_TavaanaTech
حسین نادربیگی، از مصدومان چشم، جوانی که بینایی هر دو چشمش را در راه آزادی از دست داده، در کنار پدر جاویدنامان محمدمهدی کرمی و یلدا آقافضلی

مهرداد آقافضلی، پدر یلدا ضمن انتشار این تصویر نوشت:
«عزیزان هوای بچه.های آسیب‌دیده چشمیو داشته باشید، روحیه بهشون بدید، افسردگی داره میاد سراغشون. فکر میکنن دارن از یاد مردم میرن. یه لحظه چشماتون ببندید ببینید این بچه‌ها چی میکشن»


#یلدا_آقافضلی #محمدمهدی_کرمی #حسین_نادربیگی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
‏من ‎#حسین_نادر_بیگی هستم. من زنده موندم ولی هر دو تا چشمم کور شده. ۲۳ سالمه و دانشجوی دانشگاه آزادم، یا بهتره بگم بودم. ساکن کرج هستم، با مادرم و یه برادر دوقلو و یه برادر کوچکترم زندگی میکنم، پدرم پنج سال پیش فوت شده. مادرم از طریق خیاطی خرج زندگیمون رو تامین میکنه. من بعد از گرفتن دیپلم در بهمن ۱۳۹۸ به سربازی رفتم و در روز ۲۵ آبان۱۴۰۰ دوران سربازیم تموم شد. برای اینکه کمک خرج مادرم باشم تو یه شرکت کارگری میکردم و پس اندازی برای خودم داشتم که همه را برای جراحی چشمام هزینه کردم. تفریح و دلخوشیه من ورزش بود، فوتبال بازی میکردم و چند ماهی بود که حرفه ای بدنسازی کار میکردم.جدیدا یه گیتار خریده بودم و هفته ای دو جلسه کلاس آموزشی میرفتم یه کتاب هم خریده بودم که آکوردگیری رو بهم آموزش میداد. من عاشق تیم پرسپولیس هستم گرچه دیگه نمیتونم به ورزشگاه برم….روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ مراسم چهلم حدیث نجفی تو بهشت سکینه کرج بود، سرکوبگرا مانع برگزاری مراسم شده بودن و مردم رو هدف سلاح گرم قرار میدادن، راهها بند اومده بود، اینترنت قطع بود و من حتی خبر نداشتم اون روز چه هیاهویی توی اتوبان منتهی به بهشت سکینه برپاست، من دور از درگیریا بین سرکوبگرا و معترضا ایستاده بودم که یه دفعه یه موتورسوار و ترک نشینش که با لباس بسیجی بودن اومدن طرفم، اول رد شدن ولی عقبیه گفت وایسا، اون از زیر کاپشنش سلاح رو دراورد و درحالی که لبخند میزد از فاصله پنج متری به صورت من شلیک کرد. قیافشو هنوز یادمه ، قدی حدود ۱۸۵ با ته ریش، من روی زمین افتادم و دستم رو روی صورتم که پر از خون بود گرفتم، اونا اومدن بالای سرم و دوباره به گردن و صورت و …شلیک کردن، از حال رفتم. وقتی اونا دور شدن دو تا خانم اومدن و بهم کمک کردن و منو به نزدیکترین درمانگاه کرج بردن، ساچمه ها چشمها ،صورت ،گردن دستها و حتی کلیه منو شکافت، حتی قدرت تکلم رو هم برای یه هفته از من گرفت. از طریق کارت ملی تونستن نزدیکامو پیدا کنن و بدن ساچمه خورده منو با چشمایی که هنوز نمی دونستم دیگه با اونا نخواهم دید به اونا تحویل دادن. خانوادم منو به درمانگاه نور و نوردیدگان کرج بردن که از ترسشون پذیرش نکردن، بعدش در نهایت دو روز بعد در بیمارستان فارابی تهران تحت جراحی قرار گرفتم، هشت روز تو بیمارستان بستری شدم، دو تا ساچمه کره چشم راستم و سه تا ساچمه کره چشم چپم رو شکافته بود.
بهم گفتن که طی شش ساعت جراحی، همه ساچمه ها از چشمام خارج شده اما ساچمه های دیگه ای توی صورت، گردن و بدنم همچنان باقیه و هنوز اقدامی برای خارج کردن اونا نکردن، بعضی از ساچمه ها با گذشت زمان با چرک و عفونت از زیر پوستم خارج شدن اما هنوز نمیدونن توی بدنم چند تا ساچمه دیگه هس.
بعد از جراحی برای یه ماه به شکم خوابیده بودم. پزشکا امیدی به بازگشت بینایی من ندارن. شبکیه هر دو چشمم آسیب جدی دیده، هنوز توی دنیا جراحی پیوند شبکیه انجام نشده و برای همین بهم گفتن که باید منتظر پیشرفت علم باشم. دکترا فقط وضعیت ظاهری چشمامو حفظ میکنن.
من وضعیت روحی بدی دارم و اینکه تمام دلخوشیهای کوچکی که داشتم و استقلال شخصیمو از دست دادم و نمیتونم کار کنم منو کلافه کرده و گاهی به فکر خود کشی میفتم، شبها به مادرم میگم که خودت منو به دنیا آوردی و خودتم حق داری جون منو بگیری، منو راحت کن فقط دارم زجر میکشم. مادرم تمام مدت مراقبم هس به امید اینکه یه روز خوب بشم. من در اوج جوانی کاملا نابینا شدم و حتی نمیتونم توی هزینه های زندگی به مادرم کمک کنم، جرم من چی بود؟؟ 💔

- از توییتر کاربر لعبت

#مهسا_امينی‌ #حسین_نادربیگی #چشم_برای_آزادی #عليه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیامک اعظمی، برادر جاویدنام سپهر اعظمی ویدیویی از ملاقات و ابراز همدردی چند تن از خانواده‌های دادخواه خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با حسین نادربیگی، از مصدومان چشم، منتشر کرد.

در این ویدیو پدر محسن شکاری  مادر شهریار محمدی  و برادر سپهر اعظمی ترانه به یاد حمیدرضا روحی ترانه «بارون اومد و یادم داد» را می‌خوانند.

حسین نادربیگی، از مصدومان چشم، جوانی است که بینایی هر دو چشمش را در راه آزادی از دست داده است.

درباره حسین بیشتر بخوانید:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/71868

siamak_azami


#دادخواهی #اتحاد #همه_باهم_هستیم #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زمین_گرده #حسین_نادربیگی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سیامک اعظمی، برادر جاویدنام سپهر اعظمی، ضمن انتشار عکسی از خود همراه با دو تن از مصدومان چشم نوشت:

«تصویری غم انگیز از بازماندگان آبان ۱۴۰۱
همدلی با آسیب دیدگان چشمی
سمت راستی #حسین_نادربیگی که هردو چشمم
سمت چپی #سالار_وطنخواه که چشم راست از دست داده
تصویری برای ثبت در تاریخ که ما دستمان خالی بود اما با شجاعت تمام جلوی گلوله وایسادیم»

siamak_azami

#سپهر_اعظمی #فراموش_نمیکنیم #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسین نادربیگی از ناحیه هر دو چشم مصدوم شده است. او همراه با دو تن از مصدومان چشم برای معاینه و درمان به شیراز رفت، ولی متاسفانه پزشکان گفتند که کاری نمی‌توانند بکنند. حسین متولد ۱۳۷۹ و ۲۳ ساله است و جمهوری اسلامی او را دچار معلولیت و نابینایی کرده، اما حسین از بسیاری از افراد بیناتر است. او جوانی است که آینده را خواهد ساخت، جوان با شهامت، زیبا و دلیر ایران زمین که اصالت و شعور از سر تا پایش می‌بارد.

- ۱۲ آبان در چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه توجه حسین به تجمع مردم جلب می‌شود. در آن روز او سرما خورده و کسالت داشت و کمی دورتر و با فاصله ایستاده بود.
نیروهای سرکوب با موتور در حال عبور بودند.
یکی از آن‌ها با دو سرنشین که درجه نظامی نداشتند، اما لباسی شبیه بسیج داشتند به حسین نگاه می‌کند. حسین آرام به راه میفتد اما آن‌ها می‌ایستند و از فاصله حدود ۵ متری به صورت او شلیک می‌کنند.

حسین همچنان تصویر ضارب رادر ذهن دارد.
«قد او حدود ۱۸۵ با ته ریش و لبخندی بر لب»

وقتی حسین بر زمین می‌افتد و با دست صورت پر از خون ناشی از اصابت ساچمه را گرفته بود، آن‌ها بالای سر او می‌آیند و دوباره به صورت و گردن او شلیک می‌کنند. وقتی بی رحمی آن‌ها را به یاد می‌آورد، خشم و نفرت حسین برانگیخته می‌شود. پس از دور شدن سرکوبگران، دو خانم حسین را با ماشین به نزدیک‌ترین درمانگاه و پس از آن توسط خانواده به بیمارستان نور و نوردیدگان کرج می‌برند، اما از ترس پذیرش نمی‌شود.
در نهایت در بیمارستان فارابی پس از دو روز عمل جراحی شده و سه ساچمه از چشم چپ و دو ساچمه از چشم راست خارج می‌شود.
چشمان حسین همچنان تخلیه نشده است.
پزشک حسین به او می‌گوید امیدی نیست. غیر مستقیم از او می‌خواهد بدلیل شرایط امنیتی دیگر نیاید.
پزشکان دیگر هم از او در ایران قطع امید کرده‌اند.

حسین عاشق فوتبال است، طرفدار علی کریمی و وریا غفوری است. او در طی ماه‌های گذشته همواره در کنار خانواده‌های دادخواه ایستاده است. دوستانش او را تنها نگذاشته‌اند و کنارش بوده‌اند.
hossein.naderbeigi.new


#چشم_برای_آزادی #مهسا_امینی‌ #حسین_نادربیگی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا #علی_کریمی #وریا_غفوری #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیامک اعظمی برادر جاوید نام سپهر اعظمی، ویدیویی از دو تن از مصدومان چشم منتشر کرده است. متنی که توسط سالار وطن‌شناس نوشته و اجرا شده، با حضور حسین نادربیگی

«سالار💔، سپهر 💔و حسین💔
خدا کجا بودی وقتی به نام دین زندگی این سه تا جوون و خانواده هاشون نابود می‌شد ؟؟؟؟؟! ‌
سپهر اعظمی غرق در خون خفته در خاک💔💔💔 تعداد گلوله هایی که خورد از تعداد آرزوهایی که بهش رسید بیشتر بود💔💔💔💔💔
حسین نابینا شده اما ذات پلید و کثیف اینها رو با چشم دل بهتر از قبل میبینه💔💔💔💔
سالار قهرمان ما، از تهدید و از اسلحه نمیترسه
‏از بی تفاوتی برخی مردم میترسه
ما خانواده های دادخواه و مصدومان راه آزادی دست در دست هم قوی‌تریم»
✌🏼✌🏼✌🏼✌🏼

badalijat_accessorie_salar siamak_azami hossein.naderbeigi.new

#سپهر_اعظمی #سالار_وطنشناس #حسین_نادربیگی #دادخواهی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیامک اعظمی، برادر جاویدنام سپهر اعظمی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«بنام زن زندگی آزادی
ایران من بالاخره آزادت خواهیم کرد ✌️
ما خانواده #سپهر_اعظمی خانواده های #شهریار_محمدی #عرفان_خزایی #یلدا_اقافضلی #محمدمهدی_کرمی
و آسیب دیده چشمی #حسین_نادربیگی #سالار_وطن
برای روزی میجنگیم که تقاص خونهای پاک عزیزامون را از قاتلینشون بگیریم
زمین گرده»

#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«با هم تکرار کنیم
به نام: #اتحاد
به نام: #زن_زندگی_آزادی
قدرت ما به اتحاد مان است
دایه مینا مادر مبارزم بهت افتخار میکنم برای مهمان های عزیزمان به نماد اتحاد هدیه ای برای مادران پر افتخار وطن تقدیم کرد که اسم این هدیه هست آغابانو نماد کورد و قدرت است از طرف دایه مینا مادر مبارزم تشکر میکنم از خانوادی بزرگمان
خانواده عمو ماشااالله پدر جاویدنام #محمد_مهدی_کرمی
خانواده عمو هاتم پدر جاویدنام #عرفان_خزایی
پدر بزرگوار خواهرمان نشان شهامت #یلدا_آقافضلی
خانواده بزرگوار #سپهر_اعظمی
و آسیب دیده های چشمی قهرمانمان
#متین_حسینی #سالار_حق_شناس
و حسین همیشه مظلوم ما #حسین_نادربیگی
و چندین فعال مدنی»

از صفحه میلاد محمدی، برادر جاویدنام #شهریار_محمدی

#اتحاد_رمز_پیروزی #همدلی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
متین منانی و حسین نادربیگی، دو جوان از مصدومان چشم در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ هستند که بینایی هر دو چشمان خود را از دست داده‌اند.
آن‌ها اما بسیار «بینا» هستند...

متین ضمن انتشار این عکس دو نفره نوشت:

«صدای خنده هامون که پیچید
فهمیدم هر چقدر هم ظلم و تاریکیو تحمیل کنی،
باز هم حقیقت و نور واضحه.

ما به هم دلگرمیم،
ما میخندیم چون با چشم بسته هم نورِ حقیقت رو میبینیم.
و در آخر:

"قصه این است چِه اندازه کبوتر باشی"»

matin.mannani

hossein.naderbeigi.new

هر وقت خسته و ناامید شدید، این عکس را ببینید و این متن را بخوانید.


#متین_منانی
#حسین_نادربیگی
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پوریا علیپور را به یاد می‌آورید؟ همان پسر نازی‌آباد که جانیان سرکوبگر به قصد کشت او را زده بودند و به صورتش شلیک کرده بودند و به شدت آسیب دیده بود. او این ویدیو را در اینستاگرام منتشر کرده، همراه او حسین نادر‌بیگی از مصدومان شلیک عامدانه به چشم‌ها - که از ناحیه هر دو چشم آسیب دید و بینایی‌اش را از دست داد- دیده می‌شود که سوار موتورسیکلت شده‌اند. پوریا ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«تو یه روزی، خواهی دید ... من مطمئنم!

همونجوری که مطمئنم طبیعت، تقاص کاری رو که با ما کردن از ظالما میگیره
حتما شنیدی که چی شده؟
ولی داداش... شنیدن کی بُوَد مانند دیدن...
من عکسها و فیلماشو دیدم، اما تو نتونستی ببینی تا شاید کمی دلت آروم می‌شد.
سردار دلها تویی
سرلشگر تویی
دلتنگتم...
من مطمئنم که یه روزی علم پزشکی به داد تو میرسه و دوباره میتونی دنیا رو ببینی،
میبینیم همو...

یکی از فرمانده‌های فراجا بابت شکایت من میگفت: بیا تمومش کن این پرونده رو، بسپارشون به خدا
من شاید ضارب خودمو بسپارم به خدا
ولی ضارب تو و علی طاحونه و متین و بقیه رو نمیتونم بسپارم دست خدا
قاتل های اون همه جوونای بیگناهی که فرستادنشون زیر خاک رو نمیتونم بسپارم به خدا

سر آتیش زدن یه سطل آشغال، یک هفته‌ای حکم اعدام دادن به طرف... اونوقت منی که شکایت کردم بعد از دوسال میگن هنوز به نتیجه نرسیدیم چه کسی تو رو زده 😅

اینجای حرفم با اونایی‌یه که قدرت پشتشونه و اسلحه میدن دست بزدلاشون و میگن بزن بچه‌های مردمو...
"شما هیچی نیستید"

اگه حکومت پشت شما نباشه همین دهه هشتادیا رنده‌تون میکنن
بی وجودای جیره خور

بی صبرانه منتظرم ببینم چه حکمی دستگاه قضا برای ضاربین من صادر میکنه ....
نه تنها من خیلی‌ها منتظرن
البته که ضابط قضایی از دستگاه قضایی دستور میگیره تا اونجا که من میدونم و خودشون میگن ...»


#حسین_نادربیگی
#علی_طاحونه
#متین_منانی
#پوریا_علیپور
#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«توی بچه‌های آسیب‌دیده چشمی ۱۴۰۱ وضعیت حسین نادربیگی یک وضعیت خاص است ... پسری به دلپاکی آفتاب که هر کس با او همکلام می‌شود و یا صحبتهایش را می‌شنود، به عمق ظلمی که بر این بچه‌ها رفته است بیشتر پی‌ می‌برد... و بین کسانی که بصورت وحشیانه کتک خوردند، شدت ضرب و شتم پوریا علیپور نه فقط در ایران، که در کل جهان زبانزد شد... آنقدر که پلیس تهران پس از انتشار کلیپ ضرب و شتم پوریا بلافاصله گزارشی در تلویزیون پخش کرد و به عملکرد فوق خشن نیروهایش اعتراف و قول رسیدگی سریع به متخلفان داد و فرماندهان انتظامی حتی به عیادت و دلجویی از پوریا رفتند...حتی بچه‌های گارد ویژه نیز بعد از تماشای این ویدیو ، از عملکرد خود جا خوردند!
(هر چند پس از دو سال هنوز گزارشی از رسیدگی نیروی انتظامی به خشونت وحشتناک نیروهایش منتشر نشده )
اما جالب قضیه اینجاست که این دو شخص(پوریا و حسین) پس از این حادثه چنان با هم دوست می‌شوند که انگار بزرگترین دغدغه‌ و نگرانی الان پوریا پس از مهاجرت به آلمان، وضعیت حسین نادربیگی‌ست ...
توی این مصاحبه پوریا با ایران‌وایر، عمق شرافت و مردانگی پوریا از زیر پوستِ شخصیت داش‌مشتی او بیرون می‌زند و ما پسری را می‌بینیم که سند شرافتمندی و رفیق‌بازی ست و مثل یک کودک دلشکسته از دلتنگی رفیقش حسین، مثل ابر بهار گریه می‌کند...
به امید روزی که چشمهای حسین دوبار باز شود و پوریا با خنده‌های شیرین و بامزه‌اش از مهاجرت بازگردد و دوباره حسین را بر ترک موتور خود بنشاند و او را بارها دور میدان آزادی بچرخاند ...

بسیاری از آسیب‌دیده‌های چشمی سال ۱۴۰۱ از نظر اقتصادی جزو قشر پایین جامعه هستند، آنها بجز از دست دادن کار و سلامتی خود، با هزینه‌های گزاف درمان روبرو هستند ... آنها را دریابیم 😔 ... خصوصا از جراحان و متخصصین چشم، تقاضای ویژه داریم ...»

✍️ ویدیو و متن از مسعود احمدی شامکانی


#چشم_برای_آزادی #حسین_نادربیگی #پوریا_علیپور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاسر الوندیانی ویدیویی از پیانوزدن حسین نادربیگی منتشر کرد، حسین که هر دو چشمش را در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ از دست داد.

یاسر نوشت؛
«حدودا یکسال هم بیشترشده ازضبط این ویدئو

یادمه حسین میگفت خیلی دوسداشته پیانو بزنه

این شعر را تواعتراضات ۱۴۰۱ توسط یه هموطن سروده شده بود

حالا که ازبچه‌ها دورم یادم میاد چه روزای قشنگی بود امیدوارم دوباره جمع بشیم»


- مصدومان چشم، تا آخر عمرشان با یک معلولیت جبران‌ناپذیر دست و پنجه نرم می‌کنند و کل زندگی‌شان تحت‌الشعاع این موضوع قرار گرفته است.
حکومتی که چشم معترضان را هدف قرار می‌گیرد و کسی هم پاسخگو نیست. این جنایت بزرگ هیچوقت فراموش نمی‌شود.
آن هم از طرف حکومت مدعی اخلاق!!!

#چشم_برای_آزادی #حسین_نادربیگی #علی_طاحونه #حسین_جعفذی #حمید_پارسا #یاسر_الوندیانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مراسم دومین سالگرد جان‌باختن عرفان خزائی با حضور جمعی از خانواده‌های دادخواه و آسیب‌دیده‌های چشمی برگزار شد.

هستی خزائی، ضمن انتشار این ویدئو نوشت:

«به نام شادی
که از ما ربودند
گرفتن
محروم کردند
کشتند
دفن کردند
به نام رخت دامادیت که تن نکردی
وحسرتش تا ابد در قلبمان ماند
به نام عشق
که موج میزد در وجودت نازنین برادرم
به نام کام شیرینت
که ناکام ماند
کجایی،برادر
تالار،میهمان،گل ،شیرینی،همه وهمه فراهم بود
تو کجا بودی
تو کجا ماندی
همه آمدند
ماندن منتظر
چشم به راه نیامدی که نیامدی
من،سفره‌عقدت را چیدم,
گل خریدم
نبات گذاشتم
آب،آینه،عشق
تو نیامدی که نیامدی
باشد اشکالی ندارد
نیا میدانم جای ماندنت بهشتیست نیلی،ابدی
ولی مرا از احوالت بی خبر نذار
با تشکر از تمام خانواده های دادخواه و داغدیده
اقوام آشنایان، و دوستان عرفان که لطف کردن ودر مجلس گرامی داشت (دومین سالگرد )نام نیک عرفان حضور داشتند...
#یلدا_آقافضلی
#محمدرضا_اسکندری
#سپهر_اعظمی
#محمد_جامعه_بزرگ
#سیاوش_محمودی
#پژمان_قلی_پور
#نوید_بهبودی
#فرزین_معروفی
#محسن_شکاری
#ابوالفضل_امیرعطایی
#محسن_جعفرپناه
#مصطفی_کریم_بیگی
#فرهاد_مجدم
#امیررضا_همت_آزاد
آسیب دیده چشمی
#حسین_نادربیگی برادر عزیز و قهرمانم»


- عرفان خزایی جوان اهل شهریار، در سی شهریور و در جریان خیزش انقلابی مردم علیه جمهوری اسلامی، هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرارگرفت و جان باخت. مراسم چهلم عرفان به صحنه تظاهرات علیه حکومت تبدیل شد.

#عرفان_خزایی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech