This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پوریا علیپور، همان پسر نازیآباد که جانیان سرکوبگر به قصد کشت او را زده بودند و به صورتش شلیک کرده بودند و به شدت آسیب دیده بود، اما به شکل معجزهآسایی زنده ماند، واقعه آن شب را شرح میدهد.
او با انتشار این ویدیو در اینستاگرام نوشت:
«میخوام از خیابون و قانوناش بگم براتون.
چون هممون میدونیم که بازی و حساب کتاب ما با اینا هنوز تموم نشده .
تو خیابون یاد میگیری که باید وایسی و حقتو بگیری.
از دوران کودکی بهترین معلمم خیابون بود.
نزن! ولی اگه اونا زدن، تو هم وایسا و بزن!
یادمه برای خرج دانشگاه و خرج خودم
شروع کردم به دست فروشی توی خیابون.
خیابون یادم داد که وایسا و حقتو بگیر حتی اگه هیکلشون دو برابر تو باشه(شهرداریچیهای بیوجود کم از گاردیهای اراذل و اوباش نیستن )
بعد از ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ خیلی چیزا یاد گرفتم
الان که بر میگردم به اون روزا میبینم که خب ما هم کم تجربه بودیم. شاید اگه از رفیقام جدا نمیشدم این اتفاق نمیافتاد برام.
اونا دنبال یه نفر تنها میگردن که چند نفری بریزن سرش. چون ترس اونا خیلی بیشتره از ما . یا مثلا شاید اگه رنگ لباسم اونقدر تابلو نبود ... خوش خیال بودم که فکر میکردم اگه توی اون کوچه آهسته راه برم، لابد کاری به من ندارن . اشتباه کردم. اونا رحم و مروت تو کارشون نیست. البته نه همشون، ولی خیلیهاشون دوره دیدن که رحم و جوانمردی رو تو وجود خودشون بکشن... تا این حد که مثل آب خوردن، با باتوم محکم بکوبند توی صورت یه پیرزن هشتاد ساله .
پس باید بدونی قراره با کی طرف بشی و تنها زبونی که اونا حالیشونه، چیه!
وقتی قرار شد بدوم اصلا نباس به پشت سرم نیگا میکردم که بخورم زمین .
این ویدیو رو گرفتم که آیندگان بدونن روزی روزگاری توی تهرون، تو کوچه پسکوچههای نازیآباد، یه پسری بود که برای گرفتن حق خودش به خیابون اومده بود، اما زیر لگد و باتوم و تفنگ ده پونزده تا گارد اراذل و اوباش، به اندازه ده بار مُردن، کتک خورد، اما .....نمُرد!»
#ما_نمیمیریم #ما_ادامه_داریم #پوریا_علیپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او با انتشار این ویدیو در اینستاگرام نوشت:
«میخوام از خیابون و قانوناش بگم براتون.
چون هممون میدونیم که بازی و حساب کتاب ما با اینا هنوز تموم نشده .
تو خیابون یاد میگیری که باید وایسی و حقتو بگیری.
از دوران کودکی بهترین معلمم خیابون بود.
نزن! ولی اگه اونا زدن، تو هم وایسا و بزن!
یادمه برای خرج دانشگاه و خرج خودم
شروع کردم به دست فروشی توی خیابون.
خیابون یادم داد که وایسا و حقتو بگیر حتی اگه هیکلشون دو برابر تو باشه(شهرداریچیهای بیوجود کم از گاردیهای اراذل و اوباش نیستن )
بعد از ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ خیلی چیزا یاد گرفتم
الان که بر میگردم به اون روزا میبینم که خب ما هم کم تجربه بودیم. شاید اگه از رفیقام جدا نمیشدم این اتفاق نمیافتاد برام.
اونا دنبال یه نفر تنها میگردن که چند نفری بریزن سرش. چون ترس اونا خیلی بیشتره از ما . یا مثلا شاید اگه رنگ لباسم اونقدر تابلو نبود ... خوش خیال بودم که فکر میکردم اگه توی اون کوچه آهسته راه برم، لابد کاری به من ندارن . اشتباه کردم. اونا رحم و مروت تو کارشون نیست. البته نه همشون، ولی خیلیهاشون دوره دیدن که رحم و جوانمردی رو تو وجود خودشون بکشن... تا این حد که مثل آب خوردن، با باتوم محکم بکوبند توی صورت یه پیرزن هشتاد ساله .
پس باید بدونی قراره با کی طرف بشی و تنها زبونی که اونا حالیشونه، چیه!
وقتی قرار شد بدوم اصلا نباس به پشت سرم نیگا میکردم که بخورم زمین .
این ویدیو رو گرفتم که آیندگان بدونن روزی روزگاری توی تهرون، تو کوچه پسکوچههای نازیآباد، یه پسری بود که برای گرفتن حق خودش به خیابون اومده بود، اما زیر لگد و باتوم و تفنگ ده پونزده تا گارد اراذل و اوباش، به اندازه ده بار مُردن، کتک خورد، اما .....نمُرد!»
#ما_نمیمیریم #ما_ادامه_داریم #پوریا_علیپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech