آموزشکده توانا
58K subscribers
30K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سی و هشتمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد

هم‌زمان با روز جهانی علیه اعدام حکومت اعدامی در ایران، هفت تن را در زندان‌های مختلف اعدام کرد.
در هفته گذشته نیز بیش از ۳۶ تن اعدام شدند؛ به طوری که تنها در روز ۱۸ مهر، ۱۹ تن حلق‌آویز شدند. در میان این اعدام‌شدگان یک کودک-مجرم به اسم مهدی براهویی وجود داشت که در زمان بازداشت ۱۷ سال سن داشت.

در ادامه این سرکوب‌ها و خشونت‌ها، قوه قضائیه حکومتی در ۲۲ مهر،  برای هشت متهم به سرقت در پرونده‌ای مشترک، کیفرخواست قطع دست صادر و پرونده آن‌ها را به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داد. این میزان خشونت علیه مردم ایران همزمان با «روز جهانی علیه مجازات اعدام» به دست جمهوری اسلامی، نشان از به سخره‌گرفتن و لگدمال کردن قوانین حقوق بشر بین‌المللی است؛ تا در برابر اعتراضات و قیام احتمالی سد ببندد.

اعضای «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» اکنون بیش از هشت ماه است که سه‌شنبه هر هفته دست به اعتصاب غذا می‌زنند و در مقابل احکام غیرانسانی اعدام مقاومت می‌کنند.

این کارزار که از بهمن ۱۴۰۲ از زندان قزلحصار شروع شده، با مقاومت و پایداری زندانیان اعتصاب‌کننده تا به امروز، به ۲۲ زندان مختلف گسترش یافته است.

هدف این کارزار مقابله با احکام غیرانسانی اعدام و لغو آن در ایران است و در این مدت تلاش کرده صدای زندانیان زیر حکم اعدام فارغ از هر نوع اتهامی باشد. همانطور که مای ساتو گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در آخرین اظهاراتش کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را مورد اشاره قرار داد، از شخص ایشان، شورای حقوق بشر و همه نهادهای بین‌المللی حقوق بشر انتظار اقدامات عاجل‌تر و جدی‌تری در متوقف کردن این ماشین کشتار داریم، اقداماتی موثرتر که جان بسیاری از زندانیان بی‌پناه در گرو آن است.

فلذا از همه وجدان‌های بیدار و رسانه‌های مستقل و مردمی انتظار می‌رود که در راستای لغو اعدام و مقابله با آن قدم بردارند. تا این مبارزه در جامعه نهادینه شود تا کشوری آزاد، برابر و به دور از خشونت و اعدام به همراه صلح و دموکراسی با قوه قضاییه مستقل را بسازیم.

در همین راستا، این سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳، اعضای این کارزار در هفته سی‌و‌هشتم در ۲۲ زندان مختلف کشور در اعتصاب غذا خواهند بود.

زندانیان اعتصابی شامل زندان‌های زیر هستند:

زندان اوین (بندهای زنان، چهار و هشت)، زندان قزلحصار (واحدهای سه و چهار)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم‌آباد، زندان اراک، زندان اسدآباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بندهای زنان و مردان)، زندان قائم‌شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۲۴ مهر ۱۴۰۳

#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام وفا احمدپور (معروف به وفادار) خواننده معترض رپ فارسی، که در حال گذراندن دوران حبس یکساله خود در زندان عادل‌آباد شیراز است، فایل صوتی‌ای از او منتشر کرده است که در آن درباره زندگی‌اش سخن می‌گوید.


وفادار زیر یکی از پست‌هایش نوشته بود:
«نمی‌دونم داستان زندگیم چطوری تموم میشه، ولی هیچ جایی تو نوشته‌هام نمی‌خونی که گفته باشم "من تسلیم شدم"»


وفادار، رپر معترض ایرانی، ۴۰ ساله است و با کارگری امرار معاش می‌کرد. او ۱۷ سال است که در زمینه موسیقی رپ و هیپ هاپ فعالیت می‌کند.

وفادار، به یکی از دوستانش گفته که : «گاندی جمله جالبی دارد که می‌گوید، فارغ از هر پاداشی که به کار خوب و بد دنیا به آدم‌ها می‌دهد، هر انسانی باید حق این را داشته باشد که لحظه مرگش که فرا برسد با صدای بلند فریاد بزند که من هر آنچه در توان داشتم را انجام داده‌ام. و خدا می‌دونه‌که من هر چه که داشتم و نداشتم را وسط گذاشتم، بدهکار شدم، مستاجر شدم، نتوانستم پول جمع کنم و تماما در خدمت مردم بودم تا کار اجرا کنم، من سعی کردم که صدای مردم باشم، صدای بی‌صدایان باشم»

در آثار وفادار، آنچه بیشتر از هر چیزی به چشم می‌آید دغدغه او برای «عدالت» است، او که طعم بی‌عدالتی را چشیده، همواره تلاش کرده صدای مردمی باشد که از تبعیض رنج می‌برند. وفادار صدای بی‌صدایان است و برای عدالت و آزادی ترانه‌های اعتراضی زیادی اجرا کرده است.

وفادار اخیرا در پیامی که منتشر کرده بود، گفته بود که «من وفادار به مردم هستم». او همچنین همراه با تعدادی از مصدومان شلیک عامدانه به چشم‌ها بر سر مزار جاویدنام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی حضور یافته بود.

جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر بسیاری از خواننده‌های ترانه‌های اعتراضی را دستگیر کرده است، برخی همچون سامان یاسین و توماج صالحی با اتهاماتی سنگین مواجه شده و هنوز در زندان هستند و برخی دیگر ناچار به تبعید شده‌اند.


#وفادار #وفا_احمدپور #هنر_اعتراض #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در پی انتقال چهار زندانی سیاسی عرب خوزستانی به سلول انفرادی پیش از اعدام، در بیانیه‌ای خواستار مخالفت همه‌جانبه با مجازات اعدام شد و تاکید کرد که مخالفان مجازات اعدام، بایستی مقابل اعدام افرادی مخالف با مشی سیاسی خود و حتی متهمان غیر سیاسی هم بی‌تفاوت نباشند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

گلرخ ایرایی برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست

برای مبارزه با مجازات وحشیانه ی ،اعدام نمیتوانیم فقط در برابر
اعدام های سیاسی یا در برابر احکام مرگ صادره برای همسویان سیاسی خود واکنش نشان بدهیم برای لغو مجازات اعدام باید بتوانیم هر حکم مرگی حتا برای مجرمی که ابعاد جرمش در نظرمان بسی هولناک است را نیز محکوم کنیم.
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی فراتر از گسترش فقر و فساد و فلاکت نگرشی را در جامعه نهادینه کرد که خود محل بحث است. با وجود افزایش آمار اعدام‌ها بخش قابل توجهی از جامعه هنوز به آن حساسیتی نشان نمی‌دهد و درصد زیادی از جامعه نیز بسته به جرائم، ملیت، قومیت و جنسیت محکوم و تضادها یا همسویی سیاسی و عقیدتی موجود واکنش نشان می‌دهند.
گاه در مواجهه با رویدادی درمی‌یابیم به نقیض خود و به آنی که به انکارش برخاسته بودیم، بدل شده‌ایم.
تناقض در مواجهه با احکام مرگ و تبدیل محکومان در صف اعدام به خودی و ناخودی جز ویرانی آنچه ساخته‌ایم، نیست. در نظر گرفتن شاخص‌هایی در واکنش به احکام مرگ که قطعا منجر به تلطیف فضا به نفع عامل سرکوب و کشتار می‌شود، رذیلانه‌تر از قتل سیستماتیک است.

اگر در واکنش به شنیدن «اعدام گرفت» می‌گوییم «برای چه» به معنای پذیرش حکم مرگ برای آن دسته افرادی است که مجرمیت‌شان در دایره‌ی معادلات ما نمی‌گنجد و حکومت را محق به کشتن آنان می‌دانیم.
برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست.

گلرخ ایرایی مهر ۱۴۰۳، زندان اوین


#عدنان_غبیشاوی (موسوی) #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #حبیب_دریس و #سالم_موسوی (آلبوشوکه) در یک پرونده مشترک به اعدام محکوم شده‌اند و دیروز چهار نفر از آن‌ها به انفرادی منتقل شده‌اند.

#بیانیه #گلرخ_ایرایی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، در واکنش به بازداشت نسرین شاکرمی مادر دادخواه نیکا، نوشت:

«سرکوب دادخواهان، سرکوب عدالت‌خواهی است.

بازداشت نسرین شاکرمی مادر زنده‌یاد «نیکا شاکرمی» ادامه سیاست‌های سرکوب‌گرایانه حکومت در قبال دادخواهان و تلاش برای وادار کردن عموم مردم ایران به سکوت است.

سرکوب دادخواهان، سرکوب عدالت‌خواهی است. باید یک‌صدا از حقوق دادخواهانی که فرزندانشان را برای آزادی دیگران از دست داده‌اند، دفاع کنیم.
برای آنان‌که مردم را ناامید و زمین‌خورده می‌خواهند و به‌دنبال فراموش شدن یاد و نام کشته‌شدگان ما هستند، هیچ چیزی خشم‌برانگیزتر از صدای خانواده‌های دادخواه نیست.

هر کدام از ما، صرف‌نظر از اندیشه و عقیده‌، باید در برابر استبداد سیاسی حاکم یک‌صدا باشیم. هر شخص، گروه یا جریانی که بین کشته‌شدگان یا معترضان در خطر اعدام تفاوت قائل شود، باید با پرسش و نقد جدی مواجه گردد. هر اقدامی که به کاهش هزینه‌های دستگاه سرکوب یا کمک به آن برای سرکوب معترضان در داخل کشور منجر شود، به‌شدت مورد تردید خواهد بود.

فراموش نکنیم که ماشاالله کرمی پدر زنده‌یاد «محمدمهدی کرمی»، ناهید شیرپیشه و منوچهر بختیاری پدر و مادر زنده‌یاد «پویا بختیاری»، فرزاد معظمی گودرزی از خانواده زنده‌یاد «رضا معظمی گودرزی» و رضا سلمان‌زاده پدر زنده‌یاد «مهدی سلمان‌زاده» به جرم دادخواهی در زندان به سر می‌برند و باید آزاد شوند.»

جمهوری اسلامی فرزندان‌شان را به قتل رسانده، امکان دادخواهی را از خانواده‌ها سلب کرده، نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی به همین جا هم ختم نمی‌شود و در ادامه دیکتاتور، خانواده‌های دادخواه را به زندان می‌اندازد.

صدای دادخواهان باشیم خانواده آدینه‌زاده خانواده کرمی خانواده بختیاری خانواده سلمان‌زاده خانواده ساعدی خانواده زندانیان محکوم به اعدام و خانواده هزاران ایرانی دیگر که به جرم! دادخواهی بازداشت شده‌اند یا تحت فشار قرار دارند.

#دادخواهی
#نسرین_شاکرمی
#نیکا_شاکرمی
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
@Tavana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی، که هم‌اکنون در مرخصی به سر می‌برد، فایلی صوتی درباره شرایط هم‌بندی خود منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، منتشر کرده است.

او در این فایل می‌گوید:

«امروز می‌خواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیده‌اید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش می‌کنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه هم‌بندی‌ها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعده‌های غذا را با روش‌های مختلف قابل تحمل‌تر می‌کند، در واقع منوچهر آشپز با تجربه‌ای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشم‌داشتی اصلاح موی زندانیان را انجام می‌دهد، گاهی مثل مشاوری حرفه‌ای پای درد و دل‌های هم‌بندی‌ها می‌نشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان می‌شود. هر چند خودش کوهی از رنج‌ها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختی‌هایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیب‌زا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقه‌خور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعده‌های عوامل پرونده‌اش اعتصابش را شکسته است، اما این وعده‌ها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر این‌ها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»

ارج می‌نهیم این دادخواهی را به‌خصوص زمانی‌که از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.

#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

شجاعت مقامات جمهوری اسلامی، بیچارگی، بی‌مسئولیتی یا شرافت، کدام یک؟

عبدالرسول مرتضوی( رسول آزادی)
مهر ماه ۱۴۰۳

روز جمعه ۱۳ مهرماه ۱۴۰۳، مقامات ارشد جمهوری اسلامی به رهبری حضرت خامنه‌ای صحنه چشمگیر آفریدند. آنها همگی در میان جمع کثیری از حامیان جمهوری اسلامی، که البته تعدادشان در کل کشور کمتر از ۵ درصد جمعیت ایران است، حضور یافتند و خود را در معرض خطر مرگ قرار دادند.
این عمل متهورانه را اگر شجاعت بنامیم، باید بدانیم که هنگامی ارزشمند است که از شرافت سرچشمه بگیرد نه از ناچاری و بی‌مسئولیتی، شرافت حکم می‌کند چنانچه حفظ میهن به وجود اشخاص وابسته است، آنها خود را در معرض نیستی قرار ندهند و اگر رهبران کاری را از سر ناچاری یا بی‌چارگی انجام می‌دهند، ژست آدم‌های شریف را به خود نگیرند.
به نظر می‌رسد که مانور شجاعت مقامات جمهوری اسلامی در آن نماز جمعه از دو حالت خارج نباشد، به‌خصوص این‌که این عمل از سر ناچاری است. یعنی اگر قرار است دشمنان هر کسی را که اراده کنند در هر طبقه از یک ساختمان یا در هر پناهگاهی در زیر زمین به طور دقیق هدف قرار دهند و نابود کنند؛ پس به ناچار باید خود را به دست سرنوشت سپرده و دست‌کم آبرومندانه به پیشواز پرتابه‌هایی رفت که معلوم نیست از کجا می‌آیند و چرا تا این حد دقیق عمل می‌کنند. خب اگر قرار است هر روز جان‌مان بلرزد، که دشمنان تیزبین و نقطه‌زن کی و کجا ما را می‌کشند، بهتر است سینه سپر کنیم و مرگ را در آغوش بگیریم، که به این استراتژی می‌گویند؛ فرار به جلو. وانگهی مگر لذت مقام و منصب در این نیست که همگان ما را ببینند به ما رجوع کنند و ما را تحسین و ستایش کنند. خب اگر دشمن قدار همه‌جا به ما دسترسی دارد لااقل بگذارید در فرصت باقی‌مانده از حیات سیاسی خود به قدر کافی از زندگی محظوظ شوید. این را می‌گویند شجاعت از سر بیچارگی؛ در این معنا تقریبا همه انسان‌ها شجاع هستند.

#رسول_آزادی #عبدالرسول_مرتضوی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
.
🟠 نامه عباس واحدیان شاهرودی از زندان وکیل‌آباد مشهد خطاب به علی خامنه‌ای

آقای علی خامنه‌ای سلام
من عباس واحدیان شاهرودی از پشت دیوارهای بلند زندان وکیل آباد مشهد و پسِ درهای آهنینِ بدونِ روزنه‌یِ بند ۶/۱ این نامه را برای شما می‌نویسم.
قاعدتاً باید مرا بشناسید چرا که نام من و ۱۳ تن از یاران مبارز شجاعم با بیانیه‌ای موسوم به ۱۴ نفر گره خورده بیانیه‌ای که در آن به مسالمت‌ترین شکل ممکن از شما درخواست کردیم در جهت منافع ایران و ایرانی استعفا داده و حکومت و مملکت را به دست کاردانش بسپارید.
با توجه به کهولت سن و بیماری‌هایتان فکر کردم شاید من و یارانم را که از بدو انتشار بیانیه ۱۴ به دستور مستقیم شما سال‌های زیادی را در سلول‌های زندان‌ها گذرانده‌ایم، فراموش کرده باشید. امید که توضیح مختصرم به ذهن فرتوت‌تان تلنگر زده و ما را به یاد آورده باشید.
آقای علی خامنه‌ای حکومت جمهوری اسلامی که پیش از تاسیس‌ش و از فاجعه سینما رکس آبادان قتل و کشتار را آغاز کرد، در دهه سیاه ۶۰ هزاران هزار بی‌گناه را در دادگاه های فرمالیته به چوبه دار سپرد، کشور را درگیر جنگی طولانی با عراق کرد، جنگی که می‌توانست در همان چند ماه اول خاتمه یابد اما به خواست خمینی ۸ سال به طول انجامید و خسارات جانی و مالی بسیاری را به ایرانیان تحمیل کرد، دهه ۷۰ را با قتل‌های زنجیره‌ای و پرونده کوی دانشگاه به پایان رساند، در دهه ۸۰ به نام دین، عاشورای خونین ۸۸ را رقم زد، دهه ۹۰ را با کوله‌باری از تجربه قتل و جنایت آغاز کرد تا به دی ۹۶ رسید و از خرداد ۱۳۹۸ و پس از انتشار بیانیه ۱۴ تا به امروز جنایت‌هایی که جمهوری اسلامی به رهبری و حاکمیت شما مرتکب شده غیر قابل تصور است به جرات می‌توانم بگویم نه در هر شهر کوچک یا بزرگ ایران که در محله به محله‌ی تمام این سرزمین خانواده‌هایی داغدار خون به ناحق ریخته عزیزشان هستند. خونی که به واسطه گلوله جنگی در خیابان، شکنجه در زندان، چوبه دار و... به دستور مستقیم شما ریخته شده است.
به واسطه سیاست‌های شما آتش جنگ بر منطقه سایه افکنده است. امنیت و آرامش خاورمیانه تحت‌الشعاع گروه‌های تروریستی نیابتی تحت حمایت شما قرار گرفته و پول که حق بلامنازع مردمان ایران‌زمین است، صرف جنگ افروزی و ایدئولوژی هلال شیعی شما می‌شود. ایران در خطر وارد شدن به جنگی خانمان‌سوز است و قربانی این جنگ جامعه ایران هستند.

تا جایی که می‌دانم شما اهل کتاب هستید و بی‌شک تاریخ هم خوانده‌اید و با سرنوشت و عاقبت دیکتاتورها آشنایی دارید.

به شما پیشنهاد می‌کنم چشمتان را باز کنید، خون‌هایی که جلوی چشمتان را گرفته کنار بزنید تا واقعیت جامعه ایران را که زیر بار فقر، تورم، فساد، بیکاری، فحشا و اعتیاد کمرخم کرده ببینید. این مردم شریف چیزی جز آزادی و عدالت نمی‌خواهند و شما که داعیه رهبری را دارید مسئول تامین رفاه آزادی و آسایش برای این مردم هستید. البته که نیازی به رجعت به گذشته و خواندن تاریخ هم نیست، کافی‌ست سرنوشت و عاقبت رفقای گرمابه و گلستان خود، چون اسماعیل هنیه، حسن نصرالله و یحیی سنوار را ببینید...
عملکرد شما در بیش از ۴ دهه ثابت کرده قادر به تامین خواسته‌های برحق ایرانیان نبوده و نیستید. لااقل آزادگی شرافت و وجدان داشته باشید، با کناره‌گیری از قدرت و واگذاری حکومت به دلسوزان و کاردانان، ورق بازی را عوض کنید. چه بخواهید چه نخواهید شما در برگ‌های آخر کتاب زندگی و حکومتتان هستید تا دیر نشده و کتاب به پایان نرسیده ورق را برگردانید. حضور و بودن شما هیچ نفعی برای ایران و ایرانی نداشته، لااقل با رفتن کمک گرفتن از سازمان‌های حقوق بشری برای برگزاری یک رفراندوم عادلانه و واگذار کردن کشور به بلدِ کار قدمی برای ایران و ایرانی بردارید.
عباس واحدیان شاهرودی،
یکی از ۱۴ تن اعضای بیانیه ۱۴
مهر ۱۴۰۳
زندان وکیل آباد مشهد

.
#بیانیه #عباس_واحدیان_شاهرودی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
برای منوچهر فلاح

✍️ هومن طاهری
با پرتره‌ای از منوچهر فلاح اثر عیسی چولاندیم

🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضرب‌وشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانی‌فر انجام می‌شد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کرده‌بودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضرب‌و‌شتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جاده‌های روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیاده‌روی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان می‌پرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب می‌کند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.

🔸 حتی همین اتفاق هم می‌توانست خاطره‌ی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دهه‌شصتی‌هایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکی‌اش در سال‌های وحشت دهه‌ی شصت سپری شد؛ در کلاس‌های بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاه‌ها و امکانات پایین‌تر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانه‌ی خانوادگی و بهره‌مندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سال‌ها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگی‌اش سایه انداخت.

🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعت‌ها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به هم‌سرنوشتی با میلیون‌ها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بوده‌اند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیسته‌ی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.

🔸 منوچهر کارگر زندانی‌ای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر می‌برد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربه‌ی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی‌ روحی و روانی آن‌ها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندی‌هایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی می‌‌کرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به هم‌بندی‌هایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت می‌کرد.

🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.

بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی  انتشار می‌یابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر می‌برد.


#هومن_طاهری #منوچهر_فلاح #عیسی_چولاندیم #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سروده‌ تازه شیدای همدانی با صدای گرم خودش از زندان زاهدان

شیدای ایران‌مان این قطعه را تلفنی از زندان برای دوستانش زمزمه کرده است.
هم شعرش و هم آهنگش در مایه شوشتری ساخته خودش است،
اینبار شیدا به شکلی متفاوت صدای اعتراض و مبارزه‌اش رو به گوش می‌رساند.

شده‌ام در صدف سرد تنم زندانی
در میان قفس پیرهنم زندانی
شاعر شهر خموشانم و اکنون
شده‌ام در سیه‌چال شب انجمنم زندانی
آن عقابم که ز بس اوج گرفتم روزی
شدم اندر دل بیت‌الحزنم زندانی
در دل خاک غریب وطن خویش، دریغ
مثل تو ای گُل سرگشته، منم زندانی
گر بمیرم به ره عشق، نگردم هرگز
پشت دیوار بلند کفنم زندانی

جهل بارید و خرد مُرد و جهالت گُل کرد
گشت اندیشه و شعر و سخنم زندانی
همچو پاهای ترک‌خورده‌ی در زنجیرم
چشم و گوش و دل و دست و دهنم زندانی
شدم آزاد ز بند و شده‌ام اما چو تنم
روح در جسم و خودم در بدنم زندانی
منم آن شاعر آزاده و شیدای وطن
که شدم با قلمم در وطنم زندانی

به امید آزادی خاک عزیزمان، ایران
شیدای همدانی
زندان زاهدان
مهرماه ۱۴۰۳


قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپ‌های خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«این‌ها برای آبادی نیامدند. این‌ها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمی‌دهیم و راه را بر تجاوز آنان می‌بندیم».
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سال‌های گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زنده‌یاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.

بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچ‌گونه حق مرخصی، در سکوت رسانه‌ای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهام‌های انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده، در حبس به سر می‌برد.

آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمت‌های مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.

https://youtu.be/BsSwkuzJDxw

#شیدای_همدانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیوستن زندان شیبان اهواز به #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام در هفته سی و نهم

  همزمان با سالگرد "اعتراضات ۱۴۰۱" و سالگرد جانباختگان این جنبش و گستردگی بحران‌های داخلی و خارجی حکومت، شاهد شتاب فزاینده و گسترده اعدام‌ها بوده و هستیم ؛ که تنها در مهرماه امسال بیش از ۱۴۰ تن به دار آویخته شده‌اند.(از این تعداد ۵ تن زن بوده اند.)

بنا بر اخبار منتشر شده در یک هفته گذشته قریب به ۳۵ تن اعدام شده‌اند که تنها در روز ۲۵ مهر  ۱۷ تن اعدام شدند. در اقدام سرکوبگرانه دیگر، ۴ زندانی سیاسی محکوم به اعدام از هموطنان عرب در زندان شیبان اهواز  برای اجرای حکم اعدام به انفرادی منتقل شده‌اند که جانشان در خطر جدی قرار دارد. در پی این احکام ضد انسانی، جمعی از زندانیان سیاسی زندان شیبان اهواز طی بیانیه‌ای پیوستن خود به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" را اعلام کردند.

بنابراین کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام ضمن محکوم کردن این اعدام‌های سیستماتیک، به تمام فعالان و نهادهای سیاسی، مدنی، صنفی و حقوق بشری و تمام وجدان‌های بیدار داخل و بین‌المللی برای مقابله با این سرکوب‌ها فراخوان می‌دهد امروز ایستادن در برابر صدور و اجرای احکام اعدام باید بخشی از مطالبه اجتماعی باشد. این محقق نخواهد شد مگر با مقاومت ، همبستگی و اراده جمعی. ما می‌توانیم این ماشین کشتار و اعدام را متوقف کنیم و بنیان چنین احکام غیر انسانی را در میهنمان براندازیم.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"، سه‌شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ در هفته سی و نهم در ۲۳ زندان مختلف در اعتصاب غذا هستند و جمعی از زندانیان اعتصابی در زندان‌های زیر در اعتصاب غذا هستند.

زندان اوین(بند زنان،بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)،زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان شیبان اهواز

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۱ آبان ۱۴۰۳

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech