This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیرجواد اسعدزاده
امیرجواد اسعدزاده ۳۶ساله بود . ۲۸ آبان ۱۴۰۱ درحال شعارنویسی توسط ماموران در مشهد بازداشت شد. ماموران در بازداشتگاه او را بهشدت کتک زدند تا اینکه صبح همان شب، پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. شاهدان میگویند هیچ جای سالمی در بدن نداشت و جای شکنجه و کتک در تمام سر و پیکر او دیده میشد. یک منبع: پس از کشتهشدن امیرجواد، لباسشخصیها به بیمارستان آمدند و همان ساعت ۵ صبح جنازه او را با خود بردند. خانواده او تحت تهدید و فشار ماموران بودند. ۲ آذر ۱۴۰۱ پیکر او با حضور جمعیت زیادی از مردم در مشهد به خاک سپرده شد.
https://tavaana.org/amir_javad_asaadzadeh/
#امیرجواد_اسعدزاده #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #یادمون_نمیره #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیرجواد اسعدزاده ۳۶ساله بود . ۲۸ آبان ۱۴۰۱ درحال شعارنویسی توسط ماموران در مشهد بازداشت شد. ماموران در بازداشتگاه او را بهشدت کتک زدند تا اینکه صبح همان شب، پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. شاهدان میگویند هیچ جای سالمی در بدن نداشت و جای شکنجه و کتک در تمام سر و پیکر او دیده میشد. یک منبع: پس از کشتهشدن امیرجواد، لباسشخصیها به بیمارستان آمدند و همان ساعت ۵ صبح جنازه او را با خود بردند. خانواده او تحت تهدید و فشار ماموران بودند. ۲ آذر ۱۴۰۱ پیکر او با حضور جمعیت زیادی از مردم در مشهد به خاک سپرده شد.
https://tavaana.org/amir_javad_asaadzadeh/
#امیرجواد_اسعدزاده #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #یادمون_نمیره #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گزارشی از فضای امنیتی آرامستان بهشت رضا در مشهد
یکی از هموطنان گزارشی از ترس حکومت از مزار جانباختگان انقلاب در مشهد داده است. این گزارش را بخوانید:
«امروز صبح رفتم بهشت رضا برای تجدید دیدار با عزیزان جاودانه مون؛ #نرگس_خرمی، #امیرجواد_اسعدزاده و #مجیدرضا_رهنورد عزیز و بزرگ
کنار مزار نرگس، یه تاکسی زرد رنگ پارک بود و یه نفر داخلش نشسته بود، من فقط تونستم از مزار ایشون عکس بگیرم یواشکی
کنار مزار امیرجواد هم یه پراید صورتی رنگ پارک بود با یه لباس شخصی داخلش که رصد میکرد منو به شدت، هیچکس دیگهای نبود و من اصلا نتونستم برم کنار مزار امیرجواد و مزار مجیدرضا ... بدتر از همیشه بود
تابلو بلوک رو کلا جدا کرده بودن
یه دوربین ۳۶۰ درجه به فاصله کمتر از ۲۰ متری مزار مجیدرضا، مشرف به مزارش نصب شده بود که روز تولدش اونجا نبود
به گفته پاسبونی که اونجا بود و با تعارفِ یه بیسکوییت و یه مقدار صحبت عادی (شبیه یه آدم از همهجا بیخبر) تونستم به حرف بگیرمش، وزارت اطلاعات نصبش کرده که هم چهرهها رو میگیره و همزمان پلاک ماشینها رو هم برمیدارن باهاش یا اینکه شب میریزن در خونه و میگیرنشون
اون پاسبون کلی حرف زد که من خلاصهاش رو میگم
بلوک مجیدرضا رو بلوک امنیتی خطاب کرد که همیشه باید روی صندلی جلوش بشینن و رصدش کنن، به قول خودش "بخاطر مجید رهنورد که اعدامیه و گذاشتنش اینجا"
گفت که علیرغم اینکه شبها بهشت رضا تعطیله، شیفتهای ۱۲-۲۴ ساعته دارن اینا و اون خودش از ۷دیشب تا ۷ صبح امروز اونجا شیفتش بود
گفت که هرروز کلی داستان دارن اینجا (یعنی با مردمی که میان برای دیدن مجیدرضا درگیرن)، و خودش اعتراف میکرد که "وقتی میگیرن مردم رو، انصاف ندارن که، فقط چون اومده سر مزار میگیرنشون یا تهدید و توبیخ میشن به هر نحوی"
بخاطر روز تولد مجیدرضا هم میگفت حدود ۱۰۰ نفر رو گرفتن اینجا
مردم باید بدونن که چه خبره و چقدر سطح امنیت فضا رو بالا بردن
هرچند که این داستان خودش نشون دهنده عمق ارزش و احترامیه که همه ما برای مجید و تک تک این عزیزان قائلیم
ولی چون باید از خودمون هم محافظت کنیم، بهتره که با ماشین کنار بلوک یا بلوکهای اطرافش پارک نکنیم
ماسک بزنیم
و هرکاری که تحریک کنه اونهارو مثل عکس و فیلم و غیره، با دقت و زرنگی انجام بدیم
ببینید که حتی طولانی ایستادن کنار یه سنگ مرمر سفید با یک اسم و دو تا تاریخ فقط، برای قدرت اول منطقه که آمریکا و اسرائیل رو تهدید میکنه چقدر خطرناکه!
چقدر هزینه، چقدر نیروی انسانی، چقدر آزار خانواده و دوستانش، چقدر فکر و خیال و شک و ترس بخاطر مجیدرضا؟!
خجالت هم خوب چیزیه
غلط کردن که غلط اضافیکردن؛ بزرگی و شدت این اشتباهشون حتی از ظرفیت خطاکردن بیشتر و سنگینتر بوده براشون، حالا حالاها باید بِکِشَن بخاطرش
این انقلاب ادامه داره
زن، زندگی، آزادی
مرد، میهن، آبادی»
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از هموطنان گزارشی از ترس حکومت از مزار جانباختگان انقلاب در مشهد داده است. این گزارش را بخوانید:
«امروز صبح رفتم بهشت رضا برای تجدید دیدار با عزیزان جاودانه مون؛ #نرگس_خرمی، #امیرجواد_اسعدزاده و #مجیدرضا_رهنورد عزیز و بزرگ
کنار مزار نرگس، یه تاکسی زرد رنگ پارک بود و یه نفر داخلش نشسته بود، من فقط تونستم از مزار ایشون عکس بگیرم یواشکی
کنار مزار امیرجواد هم یه پراید صورتی رنگ پارک بود با یه لباس شخصی داخلش که رصد میکرد منو به شدت، هیچکس دیگهای نبود و من اصلا نتونستم برم کنار مزار امیرجواد و مزار مجیدرضا ... بدتر از همیشه بود
تابلو بلوک رو کلا جدا کرده بودن
یه دوربین ۳۶۰ درجه به فاصله کمتر از ۲۰ متری مزار مجیدرضا، مشرف به مزارش نصب شده بود که روز تولدش اونجا نبود
به گفته پاسبونی که اونجا بود و با تعارفِ یه بیسکوییت و یه مقدار صحبت عادی (شبیه یه آدم از همهجا بیخبر) تونستم به حرف بگیرمش، وزارت اطلاعات نصبش کرده که هم چهرهها رو میگیره و همزمان پلاک ماشینها رو هم برمیدارن باهاش یا اینکه شب میریزن در خونه و میگیرنشون
اون پاسبون کلی حرف زد که من خلاصهاش رو میگم
بلوک مجیدرضا رو بلوک امنیتی خطاب کرد که همیشه باید روی صندلی جلوش بشینن و رصدش کنن، به قول خودش "بخاطر مجید رهنورد که اعدامیه و گذاشتنش اینجا"
گفت که علیرغم اینکه شبها بهشت رضا تعطیله، شیفتهای ۱۲-۲۴ ساعته دارن اینا و اون خودش از ۷دیشب تا ۷ صبح امروز اونجا شیفتش بود
گفت که هرروز کلی داستان دارن اینجا (یعنی با مردمی که میان برای دیدن مجیدرضا درگیرن)، و خودش اعتراف میکرد که "وقتی میگیرن مردم رو، انصاف ندارن که، فقط چون اومده سر مزار میگیرنشون یا تهدید و توبیخ میشن به هر نحوی"
بخاطر روز تولد مجیدرضا هم میگفت حدود ۱۰۰ نفر رو گرفتن اینجا
مردم باید بدونن که چه خبره و چقدر سطح امنیت فضا رو بالا بردن
هرچند که این داستان خودش نشون دهنده عمق ارزش و احترامیه که همه ما برای مجید و تک تک این عزیزان قائلیم
ولی چون باید از خودمون هم محافظت کنیم، بهتره که با ماشین کنار بلوک یا بلوکهای اطرافش پارک نکنیم
ماسک بزنیم
و هرکاری که تحریک کنه اونهارو مثل عکس و فیلم و غیره، با دقت و زرنگی انجام بدیم
ببینید که حتی طولانی ایستادن کنار یه سنگ مرمر سفید با یک اسم و دو تا تاریخ فقط، برای قدرت اول منطقه که آمریکا و اسرائیل رو تهدید میکنه چقدر خطرناکه!
چقدر هزینه، چقدر نیروی انسانی، چقدر آزار خانواده و دوستانش، چقدر فکر و خیال و شک و ترس بخاطر مجیدرضا؟!
خجالت هم خوب چیزیه
غلط کردن که غلط اضافیکردن؛ بزرگی و شدت این اشتباهشون حتی از ظرفیت خطاکردن بیشتر و سنگینتر بوده براشون، حالا حالاها باید بِکِشَن بخاطرش
این انقلاب ادامه داره
زن، زندگی، آزادی
مرد، میهن، آبادی»
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
گزارشی از فضای امنیتی آرامستان بهشت رضا در مشهد
گزارشی از فضای امنیتی آرامستان بهشت رضا در مشهد یکی از هموطنان گزارشی از ترس حکومت از مزار جانباختگان انقلاب در مشهد داده است. این گزارش را بخوانید: «امروز صبح رفتم بهشت رضا برای تجدید دیدار با عزیزان جاودانه مون؛ #نرگس_خرمی، #امیرجواد_اسعدزاده و #مجیدرضا_رهنورد…
پدر و مادر امیرجواد اسعدزاده از بیم آنکه در سالگرد کشته شدن او به آنها اجازه ندهند که بر سر مزار فرزندشان حاضر شوند، روز دوشنبه ۲۲ آبان بر سر مزار او حاضر شدند و یادش را گرامی داشتند.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #محرم
#برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #محرم
#برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانواده امیرجواد اسعدزاده از بیم آنکه در سالگرد کشته شدن او به آنها اجازه ندهند که بر سر مزار فرزندشان حاضر شوند، روز دوشنبه ۲۲ آبان بر سر مزار او حاضر شدند و یادش را گرامی داشتند.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #محرم
#برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #محرم
#برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز
سخنان مادر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده بر مزار فرزندش
۲۲ آبان ۱۴۰۲
خانواده امیرجواد اسعدزاده از بیم آنکه در سالگرد کشته شدن او به آنها اجازه ندهند که بر سر مزار فرزندشان حاضر شوند، روز دوشنبه ۲۲ آبان بر سر مزار او حاضر شدند و یادش را گرامی داشتند.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز
سخنان مادر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده بر مزار فرزندش
۲۲ آبان ۱۴۰۲
خانواده امیرجواد اسعدزاده از بیم آنکه در سالگرد کشته شدن او به آنها اجازه ندهند که بر سر مزار فرزندشان حاضر شوند، روز دوشنبه ۲۲ آبان بر سر مزار او حاضر شدند و یادش را گرامی داشتند.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«امروز در تجمع #نه_به_اعدام در کنار الهام، خواهر #امیرجواد_اسعدزاده از کشتهشدگان انقلاب زن زندگی آزادی و جمعی از فعالین تورنتو خواستار اتحاد مردم ایران در سراسر جهان در برابر ظلم رژیم اسلامی و مبارزه تا پیروزی شدیم. در این تجمع، با خوانش نام زندانیان سیاسی خواستار تلاش عمومی برای توقف اعدامها و بازگرداندن مبارزان راه آزادی به آغوش خانوادههایشان شدیم.
این اتحاد سراسری یکی از اصلیترین نمادهای قدرت ماست
تا همدلی خود را علیه جنایات رژیم به اعتراضی قدرتمند تبدیل کنیم.
و رژیم درنده و جنایتکار خامنه ای را به پایان بکشانیم.»
#نه_به_اعدام
#نه_به_جنایت_علیه_بشریت
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#امیر_جواد_اسعدزاده
#شهریار_محمدی
#جونمون_درخطره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این اتحاد سراسری یکی از اصلیترین نمادهای قدرت ماست
تا همدلی خود را علیه جنایات رژیم به اعتراضی قدرتمند تبدیل کنیم.
و رژیم درنده و جنایتکار خامنه ای را به پایان بکشانیم.»
#نه_به_اعدام
#نه_به_جنایت_علیه_بشریت
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#امیر_جواد_اسعدزاده
#شهریار_محمدی
#جونمون_درخطره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ۲۷ اردیبهشت، زادروز امیرجواد اسعدزاده است. امیرجواد متولد ۱۳۶۵ بود، #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز ۲۷ اردیبهشت، زادروز جاویدنام امیرجواد اسعدزاده برسر مزار او برگزار شد.
سخنان مادر امیرسعید اسعدزاده را میشنوید که میگوید «تو فرزند ایرانی، شجاعت و مروت نیاکان و اجدادت زبانزد خاص و عام بود، نامت جاودانه شد مثل نیاکانت، من از تو راضی هستم و به تو افتخار میکنم، تو افتخار ایران هستی»
شعر زیر به عنوان پیام مادر کیان پیرفلک خوانده شد:
«بنام خداوند رنگینکمان
خداوند حامد خدای کیان
خداوند زندانیان اسیر
خداوند مهسا، خدای امیر»
امیرجواد متولد ۱۳۶۵ بود، #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#امیرجواد_اسعدزاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سخنان مادر امیرسعید اسعدزاده را میشنوید که میگوید «تو فرزند ایرانی، شجاعت و مروت نیاکان و اجدادت زبانزد خاص و عام بود، نامت جاودانه شد مثل نیاکانت، من از تو راضی هستم و به تو افتخار میکنم، تو افتخار ایران هستی»
شعر زیر به عنوان پیام مادر کیان پیرفلک خوانده شد:
«بنام خداوند رنگینکمان
خداوند حامد خدای کیان
خداوند زندانیان اسیر
خداوند مهسا، خدای امیر»
امیرجواد متولد ۱۳۶۵ بود، #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#امیرجواد_اسعدزاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حضور بر مزار جاویدنام امیرجواد اسعدزاده به مناسبت زادروز او
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
جمعی از فعالان مدنی بر مزارش در بهشت رضای مشهد به مناسبت زادروز او حضور یافتند.
در این برنامه دکتر کمال جعفری یزدی زندانی سیاسی سابق و عضو بیانیه ۱۴ ضمن سخنانی یاد و نام او و دیگر جانباختگان راه آزادی را گرامی داشت.
#امیرجواد_اسعدزاده
#جاویدنامان_راه_آزادی
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
جمعی از فعالان مدنی بر مزارش در بهشت رضای مشهد به مناسبت زادروز او حضور یافتند.
در این برنامه دکتر کمال جعفری یزدی زندانی سیاسی سابق و عضو بیانیه ۱۴ ضمن سخنانی یاد و نام او و دیگر جانباختگان راه آزادی را گرامی داشت.
#امیرجواد_اسعدزاده
#جاویدنامان_راه_آزادی
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«امیر عزیزم،
اردیبهشت، ماه تولدت، به سر نرسید که کنار مردم ایران برای نابودی مهرهای از مهرههای جنایات جمهوری اسلامی رقص و پایکوبی کردیم.
به خوبی میدانیم که این بازیهای قدرت و رفتن و آمدنها، به معنای رهایی و آزادی ایران و ایرانی نیست. آگاهی عمومی و مبارزه برای آزادی ایران ادامه دارد و کسی جز مردم دغدغهمند ایران آنرا رقم نخواهد زد.»
از صفحه الی اسعدزاده، خواهر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
#امیرجواد_اسعدزاده
#زن_زندگی_آزادی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اردیبهشت، ماه تولدت، به سر نرسید که کنار مردم ایران برای نابودی مهرهای از مهرههای جنایات جمهوری اسلامی رقص و پایکوبی کردیم.
به خوبی میدانیم که این بازیهای قدرت و رفتن و آمدنها، به معنای رهایی و آزادی ایران و ایرانی نیست. آگاهی عمومی و مبارزه برای آزادی ایران ادامه دارد و کسی جز مردم دغدغهمند ایران آنرا رقم نخواهد زد.»
از صفحه الی اسعدزاده، خواهر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
#امیرجواد_اسعدزاده
#زن_زندگی_آزادی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
الی اسعدزاده، خواهر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده، خبر داد که همان مسجدی که در زیرزمینش برادرش را کشتند، محل اخذ رای شده است.
او نوشت:
«مسجد امير المومنين، قتلگاه برادرم جایی که اینقدر برادرم را زدید که استخونهاش تیکه تیکه شد و بدن بی جانش رو با حضور روحانیون از مسجد خارج کردین اکنون محل اخذ رأی شده
مرگ بر شما ننگ بر موج سواران قدرت شما و ترسوهای پیرو شما»
الی همچنین استوری اینستاگرام خواهرش سارا را بازنشر کرد که در آن از قول امیرجواد نوشته شده:
«منو ۲۹ آبان ۱۴۰۱ در مسجد با ضرب باتوم و چوب کشتند الان اون مسجد محل اخذ رای شده ...... خون من جوهر قلمتان»
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
#امیرجواد_اسعدزاده #رای_بی_رای
#نه_به_جمهوری_اسلامی #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او نوشت:
«مسجد امير المومنين، قتلگاه برادرم جایی که اینقدر برادرم را زدید که استخونهاش تیکه تیکه شد و بدن بی جانش رو با حضور روحانیون از مسجد خارج کردین اکنون محل اخذ رأی شده
مرگ بر شما ننگ بر موج سواران قدرت شما و ترسوهای پیرو شما»
الی همچنین استوری اینستاگرام خواهرش سارا را بازنشر کرد که در آن از قول امیرجواد نوشته شده:
«منو ۲۹ آبان ۱۴۰۱ در مسجد با ضرب باتوم و چوب کشتند الان اون مسجد محل اخذ رای شده ...... خون من جوهر قلمتان»
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
#امیرجواد_اسعدزاده #رای_بی_رای
#نه_به_جمهوری_اسلامی #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز مراسم سالگرد جاویدنام امیرجواد اسعدزاده در مشهد بر سر مزارش برگزار شد، دکتر حسن باقرینیا میگوید قتل امیرجواد در مسجد نشان داد که جمهوری اسلامی میتواند مسجد را هم به قتلگاه تبدیل کند.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech