Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا در کشورهای اسکاندیناوی خداباوری کمتر است؟
▪️سخنان دکتر حسن باقرینیا را در ارتباط با این موضوع بشنوید.
پژوهشها نشان میدهد که بین وضعیت اقتصادی، سن و جنسیت با خداباوری رابطه وجود دارد.
انسانها هرچه بیشتر در زندگی گرفتار ناامنی باشند، تمایل به خداباوری به ویژه خدایی که حمایتگر است و مشکلات را حل میکند، بیشتر خواهد شد.
البته پرسشهای هستی شناختی احتمالا همواره با انسان خواهند بود اما باور به خدا آن هم یک خدایمشکل گشا میتواند علل روانشناختی داشته باشد؛ انسانها در جستجوی امنیت هستند و اگر این فضای امن و حمایتگر فراهم نباشد با خلق موجودی خیالی، نیاز خود به امنیت را پاسخ خواهند داد.
#خداباوری #مذهب #اسکاندیناوی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
▪️سخنان دکتر حسن باقرینیا را در ارتباط با این موضوع بشنوید.
پژوهشها نشان میدهد که بین وضعیت اقتصادی، سن و جنسیت با خداباوری رابطه وجود دارد.
انسانها هرچه بیشتر در زندگی گرفتار ناامنی باشند، تمایل به خداباوری به ویژه خدایی که حمایتگر است و مشکلات را حل میکند، بیشتر خواهد شد.
البته پرسشهای هستی شناختی احتمالا همواره با انسان خواهند بود اما باور به خدا آن هم یک خدایمشکل گشا میتواند علل روانشناختی داشته باشد؛ انسانها در جستجوی امنیت هستند و اگر این فضای امن و حمایتگر فراهم نباشد با خلق موجودی خیالی، نیاز خود به امنیت را پاسخ خواهند داد.
#خداباوری #مذهب #اسکاندیناوی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
«پشت سر نهادن خدا»
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز که شاید مشهورترین نظریهپرداز خداناباوری و منتقد همه سنتهای دینیست، برای ایرانیان هم چهرهای شناخته شده است؛ اخیرا یکی از کتابهای او با نام پشت سر نهادن خدا توسط امیر منیعی به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی این کتاب به انگلیسی Outgrowing God: A Beginner’s Guide است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به عنوان یک راهنمای مقدماتی برای افرادی که در جستجوی فهمیدن مبانی علمی و فلسفی دور شدن از باورهای مذهبی هستند، نوشته شده است.
داوکینز در این کتاب، مفاهیمی مانند منشاء اخلاق، رابطه علم و دین، و ایدههای مرتبط با الحاد و شکاکیت را بررسی میکند. او تلاش میکند به شیوهای ساده و قابلفهم برای مخاطبان جوانتر و کسانی که تازه شروع به جستجو درباره این موضوعات کردهاند، این مسائل را توضیح دهد. این کتاب به نوعی ادامهی مباحث کتاب معروف داوکینز به نام پندار خدا (The God Delusion) است، اما به طور خاص به زبان سادهتر و برای افراد تازهکار نوشته شده است.
داوکینز در «پشت سر نهادن خدا» به دنبال این است که به خوانندگان خود نشان دهد که چطور میتوان بدون نیاز به باورهای دینی، یک زندگی معنادار و اخلاقی داشت.
کتاب در مجموع دو بخش دارد: بخش یکم با عنوان «بدرود ای خدا» و بخش دوم: «تکامل و فراتر از آن» نام دارد. در اولین فصل از بخش یکم با عنوان جالب «این همه خدا» روبهرو میشوید و میتوانید حدس بزنید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/outgrowing-god/
#خداناباوری #آتئیسم #خداباوری #ناباورمندان #باورمندان #گفتگو #رواداری #نقد_دین
@Dialogue1402
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز که شاید مشهورترین نظریهپرداز خداناباوری و منتقد همه سنتهای دینیست، برای ایرانیان هم چهرهای شناخته شده است؛ اخیرا یکی از کتابهای او با نام پشت سر نهادن خدا توسط امیر منیعی به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی این کتاب به انگلیسی Outgrowing God: A Beginner’s Guide است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به عنوان یک راهنمای مقدماتی برای افرادی که در جستجوی فهمیدن مبانی علمی و فلسفی دور شدن از باورهای مذهبی هستند، نوشته شده است.
داوکینز در این کتاب، مفاهیمی مانند منشاء اخلاق، رابطه علم و دین، و ایدههای مرتبط با الحاد و شکاکیت را بررسی میکند. او تلاش میکند به شیوهای ساده و قابلفهم برای مخاطبان جوانتر و کسانی که تازه شروع به جستجو درباره این موضوعات کردهاند، این مسائل را توضیح دهد. این کتاب به نوعی ادامهی مباحث کتاب معروف داوکینز به نام پندار خدا (The God Delusion) است، اما به طور خاص به زبان سادهتر و برای افراد تازهکار نوشته شده است.
داوکینز در «پشت سر نهادن خدا» به دنبال این است که به خوانندگان خود نشان دهد که چطور میتوان بدون نیاز به باورهای دینی، یک زندگی معنادار و اخلاقی داشت.
کتاب در مجموع دو بخش دارد: بخش یکم با عنوان «بدرود ای خدا» و بخش دوم: «تکامل و فراتر از آن» نام دارد. در اولین فصل از بخش یکم با عنوان جالب «این همه خدا» روبهرو میشوید و میتوانید حدس بزنید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/outgrowing-god/
#خداناباوری #آتئیسم #خداباوری #ناباورمندان #باورمندان #گفتگو #رواداری #نقد_دین
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
اگر آنها که به وجود خدا باوری ندارند، میخواستند قصههای آموزنده تعریف کنند. قصههای آنها در مقایسه با قصههای کتب مقدس که حول باور به خداوند میگردد، چه کیفیتی پیدا میکرد!؟
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
فیلم «انجمن برف» که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، قصهای ست متواضعانه، برمبنای یک اتفاق واقعی که در ۱۹۷۲ رخ داد، با یک پرسش ساده در انتها، اینکه «چطور میتوان ادعا کرد که خدایی هست!؟»
اعضای جوان یک تیم راگبی دانشجویی در اوروگوئه که به حکم ماهیت مذهبی آموزشگاهشان، «باشگاه مسیحیهای قدیمی» نام داشت، برای شرکت در یک مسابقه راگبی، تدارک سفری هوایی به شیلی میکنند. اما هواپیمای آنها دچار سانحه شد و تمامی آنچه خلبان کارکشته توانست انجام دهد، فرودآوردن هواپیما در ارتفاعات برفی «آند»، مابین اروگوئه و شیلی بود. هواپیما به جای اینکه به صخرهها و قلههای سنگی برخورد کند، بر زمینی نسبتا مسطح مابین کوهها سُر خورد و در نتیجه، همه ۴۵ نفر مسافر و خدمه نمردند؛ بلکه بعضی از آنها زنده ماندند و خوشبین بودند که کمک هوایی بهزودی میرسد.
اما انتظار آنها به درازا کشید و دست به خوردن از گوشت تن مسافرانی بردند که درجا مرده بودند یا به مرور از سرما و گرسنگی جان میدادند! خلبان پیش از آنکه نفس آخر را بکشد، زیر لب گفته بود که «خدا با شماست!» اما در ۷۲ روز جهنمی بعد از آن، از خداوند هیچ خبری نشد! بعضی از اعضای تیم که همگی جوان بودند، مکرر نیایش کردند؛ آنها میگریستند و بازگشت به خانه و خانواده را از «پدر آسمانی» تقاضا میکردند. اما جز آنکه وضع دائم بدتر و بدتر شود، هیچ اتفاقی نمیافتاد!
آنها که ایمان محکمتری داشتند، در ابتدا قبول نکردند که از گوشت تن همتیمی خود بخورند تا زنده بمانند تا وقتی که از رادیوی ترانزیستوری شنیدند که عملیات جستجو بدون نتیجه به پایان رسیده است! وقتی آخرین امید واقعی، یعنی امید به انسانهای دیگر از دست رفت، یکی یکی برخاستند تا با خوردن گوشت تن همنوع خود، چند روزی بیشتر زنده بمانند!
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-2-society-of-the-snow/
#خداباوری #خداناباوری #مسیحیت #کانیبالیسم #آدمخواری #عشاء_ربانی #گوشتخواری #مدارا #رواداری
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
پیام همراهان:
«اگر منیت رو بزاریم کنار، متوجه میشیم که دلیلی نداره این دنیای خیرهکننده پر از رمز و راز، برای بشر تعریف شده باشه! اون چیزی که بهش خدا یا ماوراءالطبیعه میگیم همون ابعاد دیگه کیهان هستند که برای بشر که فقط سه بعد مکان و یک بعد زمانو (که رو به جلو هست) درک میکنه قابل تصور نیست. باید قبول کنیم که ضعف و ترس بشر و غرورش، خدا رو خلق کرده به تصور اینکه دنیای به این عظمت فقط برای او خلق شده و میل به ابدیت او را قانع کرده که آخرت در انتظار اوست»
اگر این پیام رسیده را خلاصه کنیم، مضمونش این است که خودخواهی انسان «الهیات» و «آخرتشناسی» را به وجود آورده است نه واقعا میل او به کسب معرفت.
انسان علیرغم واقعیات غیرقابل انکاری که علم مطرح کرد و خلاف منیت (ego-centrism) او بود، همچنان به طرز ریشهداری تمایل دارد فکر کند که تمامی جهان برای او ساخته شده است و برنامهای از پیش در کار بوده است. شما چه فکر میکنید؟ چگونه میتوان به این استدلال پاسخ داد؟
گفتوشنود تلاش میکند که بستری برای طرح این پرسشها و پاسخهای ممکن باشد. پیام شما، منعکس خواهد شد.
#خداباوری #خداناباوری #آتئیسم #دین #لامذهب #بی_دینی #لامذهبی #آخرت #آخرت_باوری #آخرت_شناسی
@Dialogue1402
«اگر منیت رو بزاریم کنار، متوجه میشیم که دلیلی نداره این دنیای خیرهکننده پر از رمز و راز، برای بشر تعریف شده باشه! اون چیزی که بهش خدا یا ماوراءالطبیعه میگیم همون ابعاد دیگه کیهان هستند که برای بشر که فقط سه بعد مکان و یک بعد زمانو (که رو به جلو هست) درک میکنه قابل تصور نیست. باید قبول کنیم که ضعف و ترس بشر و غرورش، خدا رو خلق کرده به تصور اینکه دنیای به این عظمت فقط برای او خلق شده و میل به ابدیت او را قانع کرده که آخرت در انتظار اوست»
اگر این پیام رسیده را خلاصه کنیم، مضمونش این است که خودخواهی انسان «الهیات» و «آخرتشناسی» را به وجود آورده است نه واقعا میل او به کسب معرفت.
انسان علیرغم واقعیات غیرقابل انکاری که علم مطرح کرد و خلاف منیت (ego-centrism) او بود، همچنان به طرز ریشهداری تمایل دارد فکر کند که تمامی جهان برای او ساخته شده است و برنامهای از پیش در کار بوده است. شما چه فکر میکنید؟ چگونه میتوان به این استدلال پاسخ داد؟
گفتوشنود تلاش میکند که بستری برای طرح این پرسشها و پاسخهای ممکن باشد. پیام شما، منعکس خواهد شد.
#خداباوری #خداناباوری #آتئیسم #دین #لامذهب #بی_دینی #لامذهبی #آخرت #آخرت_باوری #آخرت_شناسی
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
«پشت سر نهادن خدا»
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز که شاید مشهورترین نظریهپرداز خداناباوری و منتقد همه سنتهای دینیست، برای ایرانیان هم چهرهای شناخته شده است؛ اخیرا یکی از کتابهای او با نام پشت سر نهادن خدا توسط امیر منیعی به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی این کتاب به انگلیسی Outgrowing God: A Beginner’s Guide است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به عنوان یک راهنمای مقدماتی برای افرادی که در جستجوی فهمیدن مبانی علمی و فلسفی دور شدن از باورهای مذهبی هستند، نوشته شده است.
داوکینز در این کتاب، مفاهیمی مانند منشاء اخلاق، رابطه علم و دین، و ایدههای مرتبط با الحاد و شکاکیت را بررسی میکند. او تلاش میکند به شیوهای ساده و قابلفهم برای مخاطبان جوانتر و کسانی که تازه شروع به جستجو درباره این موضوعات کردهاند، این مسائل را توضیح دهد. این کتاب به نوعی ادامهی مباحث کتاب معروف داوکینز به نام پندار خدا (The God Delusion) است، اما به طور خاص به زبان سادهتر و برای افراد تازهکار نوشته شده است.
داوکینز در «پشت سر نهادن خدا» به دنبال این است که به خوانندگان خود نشان دهد که چطور میتوان بدون نیاز به باورهای دینی، یک زندگی معنادار و اخلاقی داشت.
کتاب در مجموع دو بخش دارد: بخش یکم با عنوان «بدرود ای خدا» و بخش دوم: «تکامل و فراتر از آن» نام دارد. در اولین فصل از بخش یکم با عنوان جالب «این همه خدا» روبهرو میشوید و میتوانید حدس بزنید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/outgrowing-god/
#خداناباوری #آتئیسم #خداباوری #ناباورمندان #باورمندان #گفتگو #رواداری #نقد_دین
@Dialogue1402
«پشت سر نهادن خدا»
ریچارد داوکینز
ریچارد داوکینز که شاید مشهورترین نظریهپرداز خداناباوری و منتقد همه سنتهای دینیست، برای ایرانیان هم چهرهای شناخته شده است؛ اخیرا یکی از کتابهای او با نام پشت سر نهادن خدا توسط امیر منیعی به فارسی ترجمه شده است. عنوان اصلی این کتاب به انگلیسی Outgrowing God: A Beginner’s Guide است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به عنوان یک راهنمای مقدماتی برای افرادی که در جستجوی فهمیدن مبانی علمی و فلسفی دور شدن از باورهای مذهبی هستند، نوشته شده است.
داوکینز در این کتاب، مفاهیمی مانند منشاء اخلاق، رابطه علم و دین، و ایدههای مرتبط با الحاد و شکاکیت را بررسی میکند. او تلاش میکند به شیوهای ساده و قابلفهم برای مخاطبان جوانتر و کسانی که تازه شروع به جستجو درباره این موضوعات کردهاند، این مسائل را توضیح دهد. این کتاب به نوعی ادامهی مباحث کتاب معروف داوکینز به نام پندار خدا (The God Delusion) است، اما به طور خاص به زبان سادهتر و برای افراد تازهکار نوشته شده است.
داوکینز در «پشت سر نهادن خدا» به دنبال این است که به خوانندگان خود نشان دهد که چطور میتوان بدون نیاز به باورهای دینی، یک زندگی معنادار و اخلاقی داشت.
کتاب در مجموع دو بخش دارد: بخش یکم با عنوان «بدرود ای خدا» و بخش دوم: «تکامل و فراتر از آن» نام دارد. در اولین فصل از بخش یکم با عنوان جالب «این همه خدا» روبهرو میشوید و میتوانید حدس بزنید که…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/outgrowing-god/
#خداناباوری #آتئیسم #خداباوری #ناباورمندان #باورمندان #گفتگو #رواداری #نقد_دین
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
بر مزار او کسی دعا نخواند. چون پیش از آنکه به قتل برسد، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که مایل است بر سنگ قبرش فقط سه کلمه بنویسند: «یک زن»، «یک مادر» و «یک مادر بزرگ»! او همین را برای معرفی خود کافی میدانست و به هیچ خدایی باور نداشت.
مادلین ماری اوهیر (Madelyn Murray O’Hair) یکی از شناختهشدهترین فعالان خداناباور آمریکایی بود. او در ۱۳ آوریل ۱۹۱۹ در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و نقشی اساسی در جنبش خداناباوری و جدایی دین از دولت در ایالات متحده ایفا کرد. اوهیر در دانشگاه تولین تحصیل کرد و مدرک حقوق گرفت، هرچند که وکالت را به عنوان حرفه خود انتخاب نکرد. او همچنین در دانشگاه هوارد حضور یافت و ابتدا در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک افسر ارتش در بخش زنان خدمت کرد.
مادلین اوهیر بیش از همه به خاطر نقش خود در پرونده تاریخی ماری علیه کرلت (Murray v. Curlett) در سال ۱۹۶۳ شناخته میشود؛ جایی که او شکایتی برای حذف نیایشهای مذهبی از مدارس عمومی آمریکا ثبت کرد. شاید برای ما باورپذیر نباشد که خوانش سطرهایی از انجیل، به عنوان برنامه صبحگاهی در مدارس، در ایالات متحده آمریکا در دهه شصت میلادی اجباری بوده است. مادلین که خود را بیاعتقاد به مسیحیت و ناباور به وجود خداوند معرفی میکرد، تصمیم گرفت به این نوع اجبار اعتراض کند. اولین بار در مجادلهای با معلم جوان مدرسهای در بالتیمور که فرزندش را به آنجا میفرستاد، توضیح داد که اجبار برنامههای دینی به دانشآموزان، خلاف قانون اساسیست؛ وقتی معلم در پاسخ گفت که اگر حق با شماست، پس چرا اولیاء مدرسه را تحت تعقیب قانونی قرار نمیدهید، مادلین کار خود را دلیرانه شروع کرد.
این پرونده در نهایت به دیوان عالی ایالات متحده رفت و منجر به صدور حکمی شد که نیایش اجباری در مدارس عمومی را نقض حقوق متمم اول قانون اساسی دانست. در میان پیامهای تهدیدآمیز و حتی تهدید به قتل، نگاههای عصبانی همسایگان و فشارهایی که برخی از اعضای خانواده خود او بر او میآوردند، اوهیر تسلیم نشد. او که به حکم مطالعات دانشگاهی خود از قانون اساسی کشورش مطلع بود، با اطمینان میگفت که اولین قانون از متمم قانون اساسی ایالات متحده، آزادی ادیان را تضمین میکند و این آزادی شامل بر عدم باور به ادیان هم هست. مادلین تاکید داشت که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/madalyn-murray-o-hair/
#رواداری #گفتگو #خداناباوری #خداباوری #نقد_دین #سکولاریسم
@dialogue1402
بر مزار او کسی دعا نخواند. چون پیش از آنکه به قتل برسد، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که مایل است بر سنگ قبرش فقط سه کلمه بنویسند: «یک زن»، «یک مادر» و «یک مادر بزرگ»! او همین را برای معرفی خود کافی میدانست و به هیچ خدایی باور نداشت.
مادلین ماری اوهیر (Madelyn Murray O’Hair) یکی از شناختهشدهترین فعالان خداناباور آمریکایی بود. او در ۱۳ آوریل ۱۹۱۹ در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و نقشی اساسی در جنبش خداناباوری و جدایی دین از دولت در ایالات متحده ایفا کرد. اوهیر در دانشگاه تولین تحصیل کرد و مدرک حقوق گرفت، هرچند که وکالت را به عنوان حرفه خود انتخاب نکرد. او همچنین در دانشگاه هوارد حضور یافت و ابتدا در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک افسر ارتش در بخش زنان خدمت کرد.
مادلین اوهیر بیش از همه به خاطر نقش خود در پرونده تاریخی ماری علیه کرلت (Murray v. Curlett) در سال ۱۹۶۳ شناخته میشود؛ جایی که او شکایتی برای حذف نیایشهای مذهبی از مدارس عمومی آمریکا ثبت کرد. شاید برای ما باورپذیر نباشد که خوانش سطرهایی از انجیل، به عنوان برنامه صبحگاهی در مدارس، در ایالات متحده آمریکا در دهه شصت میلادی اجباری بوده است. مادلین که خود را بیاعتقاد به مسیحیت و ناباور به وجود خداوند معرفی میکرد، تصمیم گرفت به این نوع اجبار اعتراض کند. اولین بار در مجادلهای با معلم جوان مدرسهای در بالتیمور که فرزندش را به آنجا میفرستاد، توضیح داد که اجبار برنامههای دینی به دانشآموزان، خلاف قانون اساسیست؛ وقتی معلم در پاسخ گفت که اگر حق با شماست، پس چرا اولیاء مدرسه را تحت تعقیب قانونی قرار نمیدهید، مادلین کار خود را دلیرانه شروع کرد.
این پرونده در نهایت به دیوان عالی ایالات متحده رفت و منجر به صدور حکمی شد که نیایش اجباری در مدارس عمومی را نقض حقوق متمم اول قانون اساسی دانست. در میان پیامهای تهدیدآمیز و حتی تهدید به قتل، نگاههای عصبانی همسایگان و فشارهایی که برخی از اعضای خانواده خود او بر او میآوردند، اوهیر تسلیم نشد. او که به حکم مطالعات دانشگاهی خود از قانون اساسی کشورش مطلع بود، با اطمینان میگفت که اولین قانون از متمم قانون اساسی ایالات متحده، آزادی ادیان را تضمین میکند و این آزادی شامل بر عدم باور به ادیان هم هست. مادلین تاکید داشت که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/madalyn-murray-o-hair/
#رواداری #گفتگو #خداناباوری #خداباوری #نقد_دین #سکولاریسم
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
جی. ال. مکی (J. L. Mackie)، فیلسوف استرالیایی قرن بیستم، بهویژه به خاطر استدلالهایش علیه وجود خداوند در زمینه فلسفه دین شهرت دارد. مکی با بهرهگیری از «مساله شر» استدلال کرد که وجود شر در جهان با وجود خدایی که خیرخواهی و قدرت مطلق دارد، ناسازگار است. او در کتاب خود، «معجزه خداباوری: استدلال علیه وجود خداوند» مسئله شر را به عنوان دلیلی برای تناقض ذاتی در باور به خداوند مطرح میکند. صورت کلی استدلال مکی را میتوان به این شکل خلاصه کرد:
۱. اگر خداوند قادر مطلق، دانای مطلق و خیرخواه مطلق است، باید هم بخواهد و هم بتواند که از وقوع هرگونه شر در جهان جلوگیری کند.
۲. با این حال، شر به وضوح در جهان وجود دارد.
۳. بنابراین، یا خداوند نمیخواهد از شر جلوگیری کند (که با خیرخواهی او ناسازگار است)، یا نمیتواند (که با قدرت مطلق او در تناقض است)، و یا ممکن است از وقوع آن ناآگاه باشد (که با دانایی مطلق او ناسازگار است).
برتراند راسل هم در آثار خود از جمله «چرا مسیحی نیستم؟» همین خط استدلال را تعقیب میکند: وجود شر در جهان با فرض یک خداوند خیرخواه و قادر مطلق ناسازگار است. اگر خداوند هم قدرت مطلق دارد و هم خیر مطلق است، چرا باید شر و رنج در جهان وجود داشته باشد؟
راسل میداند که خداباوران میتوانند به شیوههای مختلف به این اشکال پاسخ دهند؛ مثلا اینکه زندگی انسان، نوعی امتحان الهی یا آزمایش است و خداوند علیرغم توانایی یا دانایی خود عمل میکند چون میخواهد به انسان فرصت دهد. اما راسل میگوید که توضیحاتی اینچنینی تنها موضوع خداوند را پیچیدهتر میکند و مسائل تازهای به مسائل قبلی میافزاید.
او در بحثهای فلسفیاش به این نکته اشاره میکند که فرض «طراح هوشمند» یا همان خداوند برای توضیح نظم جهان نیز به چرخهای بیپایان از توجیهها منجر میشود.
در میان الهیدانان و متکلمان دوره اسلامی مسالهای طرح شده بود که میان دو جریان کلامی، یعنی معتزلی و اشاعره اختلاف جدی ایجاد کرده بود. به طور مختصر سوال این بود که آیا فعل خداوند معیار تشخیص عدل از ظلم است در این معنا که خداوند هر چه بکند، عین عدالت است، و یا خداوند همواره منطبق با معیارهای عقلانی عدالت رفتار خواهد کرد؟ در این حالت دوم، قدرت خداوند محدود به عقل و معیارهای عقلانیست و مانند این میماند که دست و پای یک فرمانروای قدرقدرت را با زنجیرهای عقلانی بسته باشند! در حالت اول، هم تناقضهای دیگری پیش میآید؛ مثلا آیا انسانهایی که با نقصهای مادرزادی به دنیا میآیند، و یا آنها که محکوماند که رنج بکشند، حق ندارند وضع خود را ناعادلانه قلمداد کنند چون خداوند چنین خواسته است؟!
شما چه فکر میکنید؟
اگر خداباورید بگویید چگونه میتوان به رویکردی که مدعی تناقض در ایده خداوند است پاسخ داد و در معرض اشکالات بعدی قرار نگرفت؟
همکاران ما در گفتوشنود بهترین و موجزترین پاسخهای خداباورانه را بازتاب خواهند داد.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
۱. اگر خداوند قادر مطلق، دانای مطلق و خیرخواه مطلق است، باید هم بخواهد و هم بتواند که از وقوع هرگونه شر در جهان جلوگیری کند.
۲. با این حال، شر به وضوح در جهان وجود دارد.
۳. بنابراین، یا خداوند نمیخواهد از شر جلوگیری کند (که با خیرخواهی او ناسازگار است)، یا نمیتواند (که با قدرت مطلق او در تناقض است)، و یا ممکن است از وقوع آن ناآگاه باشد (که با دانایی مطلق او ناسازگار است).
برتراند راسل هم در آثار خود از جمله «چرا مسیحی نیستم؟» همین خط استدلال را تعقیب میکند: وجود شر در جهان با فرض یک خداوند خیرخواه و قادر مطلق ناسازگار است. اگر خداوند هم قدرت مطلق دارد و هم خیر مطلق است، چرا باید شر و رنج در جهان وجود داشته باشد؟
راسل میداند که خداباوران میتوانند به شیوههای مختلف به این اشکال پاسخ دهند؛ مثلا اینکه زندگی انسان، نوعی امتحان الهی یا آزمایش است و خداوند علیرغم توانایی یا دانایی خود عمل میکند چون میخواهد به انسان فرصت دهد. اما راسل میگوید که توضیحاتی اینچنینی تنها موضوع خداوند را پیچیدهتر میکند و مسائل تازهای به مسائل قبلی میافزاید.
او در بحثهای فلسفیاش به این نکته اشاره میکند که فرض «طراح هوشمند» یا همان خداوند برای توضیح نظم جهان نیز به چرخهای بیپایان از توجیهها منجر میشود.
در میان الهیدانان و متکلمان دوره اسلامی مسالهای طرح شده بود که میان دو جریان کلامی، یعنی معتزلی و اشاعره اختلاف جدی ایجاد کرده بود. به طور مختصر سوال این بود که آیا فعل خداوند معیار تشخیص عدل از ظلم است در این معنا که خداوند هر چه بکند، عین عدالت است، و یا خداوند همواره منطبق با معیارهای عقلانی عدالت رفتار خواهد کرد؟ در این حالت دوم، قدرت خداوند محدود به عقل و معیارهای عقلانیست و مانند این میماند که دست و پای یک فرمانروای قدرقدرت را با زنجیرهای عقلانی بسته باشند! در حالت اول، هم تناقضهای دیگری پیش میآید؛ مثلا آیا انسانهایی که با نقصهای مادرزادی به دنیا میآیند، و یا آنها که محکوماند که رنج بکشند، حق ندارند وضع خود را ناعادلانه قلمداد کنند چون خداوند چنین خواسته است؟!
شما چه فکر میکنید؟
اگر خداباورید بگویید چگونه میتوان به رویکردی که مدعی تناقض در ایده خداوند است پاسخ داد و در معرض اشکالات بعدی قرار نگرفت؟
همکاران ما در گفتوشنود بهترین و موجزترین پاسخهای خداباورانه را بازتاب خواهند داد.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
داستان مشهوری در مورد نیوتن و دوست خداناباورش وجود دارد با این مضمون که نیوتن باورمند، دوستش را قانع کرده که جهان نمیتواند بدون یک خداوند توضیح داده شود:
نیوتن مدل سادهای از منظومه شمسی میسازد و وقتی رفیقش با آن برخورد میکند، مصرانه میپرسد که سازنده این مدل شگفتانگیز کیست!؟ نیوتن هر بار پاسخ میدهد که هیچکس! اما وقتی با اعتراض دوستش مواجه میشود که میگوید تو من را احمق فرض کردهای، قبول میکند که پاسخش واقعا نامعقول بوده است و چنین دستگاه فیزیکی سادهای باید حتما سازنده داشته باشد؛ اما این موضعیست که دوستش در مورد دستگاه پیچیدهتر و بزرگتری که در کیهان وجود دارد، نمیپذیرد!
سندیت این روایت را پژوهشگران تایید نمیکنند. اما این واقعیت دارد که بسیاری از اهالی علم (scientists) ادعا میکنند که میتوان کیهان در ابعاد وسیع، و حیات روی زمین را بدون توسل به ایده وجود یک خداوند توضیح داد. در داستانی که از یک منبع دینی نقل کردیم، نیوتن به عنوان یکی از پیشگامان علم در معنای جدید کلمه، در جای دفاع از ایده خدا نشسته است. منابع عموما گزارش میکنند که نیوتن واقعا خداباور بوده است!
در واقع یک دسته استدلال خداناباورانه داریم که تاکید میکند برای فهم و تبیین پدیدهها احتیاجی به فرض یک «صانع» نیست؛ به عنوان نمونه آزمایشهایی که زیر عنوان Abiogenesis (پیدایش حیات از مواد غیرزنده) انجام میشود معطوف به تحقیق همین امر است: یکی از معروفترین این آزمایشها آزمایش میلر یوریست که در دهه ۱۹۵۰ انجام شد. در این آزمایش شیمیدانها شرایط فرضی جو اولیه زمین را شبیهسازی کردند و توانستند برخی از امینواسیدهای پایه که بلوکهای سازنده حیات هستند را تولید کنند.
البته شبیهسازی شرایط دقیق لازم برای تولید یک سلول زنده در آزمایشگاه هنوز محقق نشده است. پژوهشگران معتقدند که این روند با پیشرفتهای بیشتر در شیمی و زیستشناسی قابل دسترس خواهد بود.
شما چه فکر میکنید؟
آیا برمبنای مطالعاتی که داشتهاید موضع نیوتن و خداباوران را محکمتر تلقی میکنید یا خیر؟
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #ایمان #نقد_دینی
@dialogue1402
داستان مشهوری در مورد نیوتن و دوست خداناباورش وجود دارد با این مضمون که نیوتن باورمند، دوستش را قانع کرده که جهان نمیتواند بدون یک خداوند توضیح داده شود:
نیوتن مدل سادهای از منظومه شمسی میسازد و وقتی رفیقش با آن برخورد میکند، مصرانه میپرسد که سازنده این مدل شگفتانگیز کیست!؟ نیوتن هر بار پاسخ میدهد که هیچکس! اما وقتی با اعتراض دوستش مواجه میشود که میگوید تو من را احمق فرض کردهای، قبول میکند که پاسخش واقعا نامعقول بوده است و چنین دستگاه فیزیکی سادهای باید حتما سازنده داشته باشد؛ اما این موضعیست که دوستش در مورد دستگاه پیچیدهتر و بزرگتری که در کیهان وجود دارد، نمیپذیرد!
سندیت این روایت را پژوهشگران تایید نمیکنند. اما این واقعیت دارد که بسیاری از اهالی علم (scientists) ادعا میکنند که میتوان کیهان در ابعاد وسیع، و حیات روی زمین را بدون توسل به ایده وجود یک خداوند توضیح داد. در داستانی که از یک منبع دینی نقل کردیم، نیوتن به عنوان یکی از پیشگامان علم در معنای جدید کلمه، در جای دفاع از ایده خدا نشسته است. منابع عموما گزارش میکنند که نیوتن واقعا خداباور بوده است!
در واقع یک دسته استدلال خداناباورانه داریم که تاکید میکند برای فهم و تبیین پدیدهها احتیاجی به فرض یک «صانع» نیست؛ به عنوان نمونه آزمایشهایی که زیر عنوان Abiogenesis (پیدایش حیات از مواد غیرزنده) انجام میشود معطوف به تحقیق همین امر است: یکی از معروفترین این آزمایشها آزمایش میلر یوریست که در دهه ۱۹۵۰ انجام شد. در این آزمایش شیمیدانها شرایط فرضی جو اولیه زمین را شبیهسازی کردند و توانستند برخی از امینواسیدهای پایه که بلوکهای سازنده حیات هستند را تولید کنند.
البته شبیهسازی شرایط دقیق لازم برای تولید یک سلول زنده در آزمایشگاه هنوز محقق نشده است. پژوهشگران معتقدند که این روند با پیشرفتهای بیشتر در شیمی و زیستشناسی قابل دسترس خواهد بود.
شما چه فکر میکنید؟
آیا برمبنای مطالعاتی که داشتهاید موضع نیوتن و خداباوران را محکمتر تلقی میکنید یا خیر؟
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #ایمان #نقد_دینی
@dialogue1402