تقدیم به همراهان توانا
دونوازی قانون و دف
آیا بختیاری و هانیه گل محمدی
goo.gl/4GTYK2
ارسطو میگوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد.
شب و روز خوشی را برایتان آرزو میکنیم.
در توانا بخوانید:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
https://goo.gl/3NZUFH
@Tavaana_TavaanaTech
دونوازی قانون و دف
آیا بختیاری و هانیه گل محمدی
goo.gl/4GTYK2
ارسطو میگوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد.
شب و روز خوشی را برایتان آرزو میکنیم.
در توانا بخوانید:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
https://goo.gl/3NZUFH
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تقدیم به همراهان توانا دونوازی قانون و دف آیا بختیاری و هانیه گل محمدی . ارسطو میگوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر میسازد. شب و روز خوشی را برایتان آرزو میکنیم. در توانا بخوانید:…
دیروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی بود
https://bit.ly/2G1QHcy
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2G1QHcy
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
شب گذشته در پی قطع برق عمدی در شهرستان دشتستان استان بوشهر، کنسرت محسن شریفیان و آکا صفوی برگزار نشد!
محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوعالاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع شده است که امامجمعه دشتستان با کنسرت مخالفت کرده است.
اتفاق شب گذشته واکنش کیهان کلهر استاد موسیقی نامور ایرانی را در پی داشت.
ویدئو ارسالی همراهان توانا است.
یادداشت کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس کشورمان در پی قطع برق در کسنرت محسن شریفیان در بوشهر، در ادامه میآید:
«خبر تاسف باریست که میبایست باعث شرمساری کسانی باشد که تحمل شادی مردم صبور و متین این کشور را ندارند، بله، قطعی غیر عادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان! او دیشب در دیار خودش به دلیل قطع برقِ تمام شهر به دستور یکی از مقامات این شهرستان از ادامه کنسرت باز ماند و حتی حضور چند هزار نفری مردم علاقمندی که از شهرها و استانهای مختلف ایران بهقصد تماشای کنسرت به این استادیوم آمده بودند نتوانست باعث لغو خواسته آن "مسئول" شود. متاسفانه این هنرمند سالهاست که از جانب مسئولان رسانه و مقامات استان بوشهر مورد بیمهری و بی احترامی قرار گرفته بهحدی که بردن نام او در رادیو و تلویزیون شهر متبوعش ممنوع است!
با خبر شدم زنان و مردان هنردوست و علاقمند بهدلیل قطع برق در تاریکی و بی نظمی با مشکلات فراوانی در حین جابجایی و بیرون رفتن از محوطه استادیوم مواجه شدند، جای بسی خجالت و سرافکندگی است برای کسانی که هیچگاه جوابگوی خواستها و نیازهای این مردم مظلوم و عالیقدر نبودهاند و از قرار قصد شنیدن اعتراضات آنان را نیز ندارند.
متاسفانه این اولین بار نیست که اعمال سلایق شخصی که زاده خودسری و ملوک الطوایفی در جایجای این مملکت است، صورت پذیرفته و متاسفانه آخرین بار نیز نخواهد بود.
اینبار جامعه هنرمندان کشور نباید در مقابل چنین فجایع اسف باری سکوت کند، از آنجا که موسیقیدانان و هنرمندان ایران تشکل مستقل صنفی ندارند که قاعدتا میبایست پیگیر چنین مسائلی باشد، نمایندگان استان بوشهر در مجلس و وزیر ارشاد و دیگر مسئولین شهر کلمه باید مستقیماً جوابگوی مردم و جامعه هنری کشور باشند.
امیدواریم که اینبار مسئولین خاطی شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند نه اینکه طبق معمول تقصیر متوجه عوامل خارجی و مظنونین همیشگی شود...»
https://bit.ly/2Eaufwp
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوعالاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع شده است که امامجمعه دشتستان با کنسرت مخالفت کرده است.
اتفاق شب گذشته واکنش کیهان کلهر استاد موسیقی نامور ایرانی را در پی داشت.
ویدئو ارسالی همراهان توانا است.
یادداشت کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس کشورمان در پی قطع برق در کسنرت محسن شریفیان در بوشهر، در ادامه میآید:
«خبر تاسف باریست که میبایست باعث شرمساری کسانی باشد که تحمل شادی مردم صبور و متین این کشور را ندارند، بله، قطعی غیر عادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان! او دیشب در دیار خودش به دلیل قطع برقِ تمام شهر به دستور یکی از مقامات این شهرستان از ادامه کنسرت باز ماند و حتی حضور چند هزار نفری مردم علاقمندی که از شهرها و استانهای مختلف ایران بهقصد تماشای کنسرت به این استادیوم آمده بودند نتوانست باعث لغو خواسته آن "مسئول" شود. متاسفانه این هنرمند سالهاست که از جانب مسئولان رسانه و مقامات استان بوشهر مورد بیمهری و بی احترامی قرار گرفته بهحدی که بردن نام او در رادیو و تلویزیون شهر متبوعش ممنوع است!
با خبر شدم زنان و مردان هنردوست و علاقمند بهدلیل قطع برق در تاریکی و بی نظمی با مشکلات فراوانی در حین جابجایی و بیرون رفتن از محوطه استادیوم مواجه شدند، جای بسی خجالت و سرافکندگی است برای کسانی که هیچگاه جوابگوی خواستها و نیازهای این مردم مظلوم و عالیقدر نبودهاند و از قرار قصد شنیدن اعتراضات آنان را نیز ندارند.
متاسفانه این اولین بار نیست که اعمال سلایق شخصی که زاده خودسری و ملوک الطوایفی در جایجای این مملکت است، صورت پذیرفته و متاسفانه آخرین بار نیز نخواهد بود.
اینبار جامعه هنرمندان کشور نباید در مقابل چنین فجایع اسف باری سکوت کند، از آنجا که موسیقیدانان و هنرمندان ایران تشکل مستقل صنفی ندارند که قاعدتا میبایست پیگیر چنین مسائلی باشد، نمایندگان استان بوشهر در مجلس و وزیر ارشاد و دیگر مسئولین شهر کلمه باید مستقیماً جوابگوی مردم و جامعه هنری کشور باشند.
امیدواریم که اینبار مسئولین خاطی شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند نه اینکه طبق معمول تقصیر متوجه عوامل خارجی و مظنونین همیشگی شود...»
https://bit.ly/2Eaufwp
مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
bit.ly/2d3u2j4
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. شب گذشته در پی قطع برق عمدی در شهرستان دشتستان استان بوشهر، کنسرت #محسن_شریفیان و آکا صفوی برگزار نشد! محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوعالاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع…
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ترانه نوروز آمد با صدای زنده یاد مرضیه مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی https://goo.gl/mSZ7xa https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
امروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی است
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
خدیجه مرتضایی، ملقب به اشرافالسادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته میشود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانوادهای اهل هنر دیده به جهان گشود.
#مرضیه هیچگاه گمان نداشت که بخواهد آوازهخوان بشود و تصورش این بود که به رشتههای دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازهخوانی کشاند. مرضیه میگوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»
پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازندهی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران میگوید: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»
او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرتهای مختلفی برگزار کرد و همواره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشهی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار مینواخت. احمد احرار روزنامهنگار در مورد مرضیه میگوید: «مرضیه، زندگیاش، عشقاش، همه چیزش هنرش و خوانندگیاش بود. او مانند طوطیای که دهاناش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
ترانه نوروز آمد
با صدای زنده یاد مرضیه
مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی
https://goo.gl/mSZ7xa
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
با صدای زنده یاد مرضیه
مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی
https://goo.gl/mSZ7xa
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت جلیل شهناز . پرویز یاحقی: یک عمر توان به ساز دمساز شدن ور ساز نواختن سرافراز شدن صد سال توان به تار مضراب زدن اما نتوان جلیل شهناز شدن محمدرضا #شجریان: «من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/2LjYDcp
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
مقدمه و چهارمضراب ماهور ، استاد جلیل شهناز با همراهی تنبک زنده یاد استاد ناصر افتتاح
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"برپاخیز" برای زن، زندگی، آزادی
با همدلی،
از #دانشگاه_آلبرتا
تقدیم به #جمعی_از_دانشجویان_موسیقی
«با اینکه دوریم از وطن، پشت شماییم هموطن!»🕊♥️
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #موسیقی #موسیقی_ایران #هنر #هنر_مستقل #هنر_اعتراضی #موسیقی_مستقل #موسیقی_اعتراضی #iranianpopart #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با همدلی،
از #دانشگاه_آلبرتا
تقدیم به #جمعی_از_دانشجویان_موسیقی
«با اینکه دوریم از وطن، پشت شماییم هموطن!»🕊♥️
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #موسیقی #موسیقی_ایران #هنر #هنر_مستقل #هنر_اعتراضی #موسیقی_مستقل #موسیقی_اعتراضی #iranianpopart #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech