صیادان ایرانی در اسارت دزدان دریایی سومالی
goo.gl/Jsyitn
امروز شد ٢٢ ماه. ٢٢ ماه تحمل گرسنگی، تشنگی، شکنجه و اسارت در دست دزدان دریایی. دو سال پیش (بهمن ٩٣) که از زن و فرزند خداحافظی میکردند کسی فکر نمیکرد کار به اینجا برسد. طبق روال لنج را تمیز و پر از آذوقه کردند. آذوقه برای دو ماه روی دریا ماندن نه دو سال اسیر بودن.
فکر میکردند تا شب عید سال ٩٤ برمیگردند و خرجدررفته دو، سه میلیونی پول دستشان است. دریا را که بشناسی میدانی سالی دو، سه بار بیشتر این امکان فراهم نیست و صیاد میماند با درآمدی کمتر از ماهی یک میلیون. حالا دو سال گذشته و هنوز هشت نفر از آن ٢٣ نفر برنگشتهاند؛ زندهاند اما چه زنده بودنی. هشت نفر از همراهانشان که دوست و فامیل بودند جلو چشمشان مردهاند. نگراناند. نگران اینکه از پس جنگ با مرگ برمیآیند یا نه. اینکه باز هم شهر و روستای خود را میبینند یا نه. بدتر از آن، نگران زن و بچههایی که حالا بیسرپرست مانده و بیپولتر از قبل هستند. میدانند که زنها ماندهاند و سوزندوزی.
یک ماه قبل بود که فیلمی فرستادند. نفری یک کاغذ دستشان است که اسمشان را رویش نوشتهاند. از دولت خواهش میکردند تا بهدادشان برسد. یکی از یکی لاغرتر و ضعیفتر. وقتی میرفتند اینطور نبودند. ماهیگیری کاری نیست که بدون توان بدنی بتوان انجام داد. هرکدام برای خود یلی بودند. پروین صباحی، همسر ناخدا جلال جمالالدین دهواری، هنوز دلش نیامده فیلم را ببیند. میگوید شنیدهام که خیلی لاغر شده، همین. حال مرجان، دختر بزرگ ناخدا حتما بدتر است. چشم به راه دو نفر است. بابا و ابراهیم. پسرعمهای که نامزدش هم هست. مادر عبدالله نوحانی آنقدر گریه کرده که بینایی یک چشمش از دست رفته است. عبدالله در همین فیلم یک ماه پیش التماس میکرد «ما اینجا بیچارهایم، بدبختیم، پدر و مادرهایمان همیشه غصه میخورند». عبدالماجد و حمزه هم از همین خانواده رفتهاند. عبدالماجد و عبدالله برای اولینبار راهی دریا شده بودند و قرار بود وقتی برگشتند، عروسی بهپا شود. همین عبدالله که در فیلم منتشرشده درخواست کمک میکرد، یک سال پیش خبر داد که عبدالماجد را با دست خودش دفن کرده است. مادرش هنوز مینالد که «بچهام بیکفن و بینماز دفن شد. نمیتونم سر خاکش گریه کنم». ناله و زاری کار هرروزشان است. دیروز پروین پشت تلفن، با صدایی که میلرزید التماس میکرد: «تو رو خدا بگویید برای ما کاری کنند. به خدا خسته شدیم. مگه اینپولها برای دولت پوله؟!»...
گزارش را در «تجارت امروز» بخوانید:
http://bit.ly/2k30dnE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/Jsyitn
امروز شد ٢٢ ماه. ٢٢ ماه تحمل گرسنگی، تشنگی، شکنجه و اسارت در دست دزدان دریایی. دو سال پیش (بهمن ٩٣) که از زن و فرزند خداحافظی میکردند کسی فکر نمیکرد کار به اینجا برسد. طبق روال لنج را تمیز و پر از آذوقه کردند. آذوقه برای دو ماه روی دریا ماندن نه دو سال اسیر بودن.
فکر میکردند تا شب عید سال ٩٤ برمیگردند و خرجدررفته دو، سه میلیونی پول دستشان است. دریا را که بشناسی میدانی سالی دو، سه بار بیشتر این امکان فراهم نیست و صیاد میماند با درآمدی کمتر از ماهی یک میلیون. حالا دو سال گذشته و هنوز هشت نفر از آن ٢٣ نفر برنگشتهاند؛ زندهاند اما چه زنده بودنی. هشت نفر از همراهانشان که دوست و فامیل بودند جلو چشمشان مردهاند. نگراناند. نگران اینکه از پس جنگ با مرگ برمیآیند یا نه. اینکه باز هم شهر و روستای خود را میبینند یا نه. بدتر از آن، نگران زن و بچههایی که حالا بیسرپرست مانده و بیپولتر از قبل هستند. میدانند که زنها ماندهاند و سوزندوزی.
یک ماه قبل بود که فیلمی فرستادند. نفری یک کاغذ دستشان است که اسمشان را رویش نوشتهاند. از دولت خواهش میکردند تا بهدادشان برسد. یکی از یکی لاغرتر و ضعیفتر. وقتی میرفتند اینطور نبودند. ماهیگیری کاری نیست که بدون توان بدنی بتوان انجام داد. هرکدام برای خود یلی بودند. پروین صباحی، همسر ناخدا جلال جمالالدین دهواری، هنوز دلش نیامده فیلم را ببیند. میگوید شنیدهام که خیلی لاغر شده، همین. حال مرجان، دختر بزرگ ناخدا حتما بدتر است. چشم به راه دو نفر است. بابا و ابراهیم. پسرعمهای که نامزدش هم هست. مادر عبدالله نوحانی آنقدر گریه کرده که بینایی یک چشمش از دست رفته است. عبدالله در همین فیلم یک ماه پیش التماس میکرد «ما اینجا بیچارهایم، بدبختیم، پدر و مادرهایمان همیشه غصه میخورند». عبدالماجد و حمزه هم از همین خانواده رفتهاند. عبدالماجد و عبدالله برای اولینبار راهی دریا شده بودند و قرار بود وقتی برگشتند، عروسی بهپا شود. همین عبدالله که در فیلم منتشرشده درخواست کمک میکرد، یک سال پیش خبر داد که عبدالماجد را با دست خودش دفن کرده است. مادرش هنوز مینالد که «بچهام بیکفن و بینماز دفن شد. نمیتونم سر خاکش گریه کنم». ناله و زاری کار هرروزشان است. دیروز پروین پشت تلفن، با صدایی که میلرزید التماس میکرد: «تو رو خدا بگویید برای ما کاری کنند. به خدا خسته شدیم. مگه اینپولها برای دولت پوله؟!»...
گزارش را در «تجارت امروز» بخوانید:
http://bit.ly/2k30dnE
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
#صیادان_ایرانی در اسارت #دزدان_دریایی سومالی
http://bit.ly/2jzFyVo
امروز شد ٢٢ ماه. ٢٢ ماه تحمل #گرسنگی، #تشنگی، #شکنجه و #اسارت در دست دزدان دریایی. دو سال پیش (بهمن ٩٣) که از زن و فرزند خداحافظی میکردند کسی فکر نمیکرد کار به اینجا برسد. طبق روال لنج…
#صیادان_ایرانی در اسارت #دزدان_دریایی سومالی
http://bit.ly/2jzFyVo
امروز شد ٢٢ ماه. ٢٢ ماه تحمل #گرسنگی، #تشنگی، #شکنجه و #اسارت در دست دزدان دریایی. دو سال پیش (بهمن ٩٣) که از زن و فرزند خداحافظی میکردند کسی فکر نمیکرد کار به اینجا برسد. طبق روال لنج…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در گرمای طاقتفرسا و خشکسالی در ایران، حیوانات تشنه در دشتها و جنگلها سرگردان هستند.
حیوانات وحشی در حالت عادی کنار انسان نمیآیند اما تشنگی آنها را مجبور میکند از دست انسان آب بنوشند.
در ایران چنین شهروندانی داریم که به فکر حیوانات تشنه هستند.
#ادم_حسابی #حیات_وحش #بحران_آب #تشنگی
@Tavaana_TavaanaTech
حیوانات وحشی در حالت عادی کنار انسان نمیآیند اما تشنگی آنها را مجبور میکند از دست انسان آب بنوشند.
در ایران چنین شهروندانی داریم که به فکر حیوانات تشنه هستند.
#ادم_حسابی #حیات_وحش #بحران_آب #تشنگی
@Tavaana_TavaanaTech