دکتر آرش حجازی، به مناسبت فرا رسیدن ماه خرداد تجربه خود از شاهد بودن جانباختن ندا آقا سلطان منتشر کرده است، او در قسمتی از این متن نوشت:
....آخرین ۴۷ ثانیهی زندگی ندا در کانالهای خبری دنیا پخش شد،میلیونها نفر دیدند و اشک ریختند.آن روز دهها نفر دیگر هم کشته شدند، اما فیلمشان در نیامد و کسی شهادت نداد.حکومت به شدت سعی داشت جنایت را انکار کند. ضرغامی، رئیس وقت صداوسیما گفت ماجرا ساختگیست. خبرگزاری فارس گفت ندا زنده و در یونان است. سفیر ایران در مکزیک گفت سیا او را کشته، بعد گفتند خبرنگار بیبیسی او را کشته. من اما سرنوشت دیگری داشتم: قبل از ندا نقش اجتماعى متفاوتى داشتم؛ نويسنده بودم و ناشر و پزشك. بعد از ۳۰ خرداد ۸۸ نقش اجتماعیام عوض شد: شاهد بودم، نقشى كه به خواب هم نمى ديدم روزى معرفم بشود. پيش از آن اگر كسى اسمم را میشنید و میشناخت، ياد كتابهاى كوئليو مىافتاد، يا انتشارات كاروان، يا شاهدخت سرزمين ابديت. بعد از آن اگر كسى به يادم بياورد، برای شهادتم بر قتل نداست. ایران به شاهدها رحم نمیکند: سرنوشت دکتر اندرجانی را که یادمان است.
حکومت ایران دستگاه پروپاگاندایش را سرم خراب کرد. همزمان خبرمرگ مایکل جکسون صفحهی اول روزنامههای دنیا را پرکرد و خبر ندا به صفحهی دوم و بعد سوم منتقل شد. و بعد هم رفتند سراغ خبرهای دیگر. نه پولی برایم مانده بود، نه امنیتی، نه انتشاراتی که سالها برایش زحمت کشیده بودم، نه امید به بازگشت به کشورم. هرروز پیامهای تهدید به قتل میگرفتم. ارزششرا داشت؟ ۱۰۰٪. وجدان راحت قیمت ندارد.
همین که به من حمله میکردند نشان داد ضربه کاری بود شاهدها بهاى سنگينى براى گفتن حقيقت مىپردازند، اما شهادتشان هولی در دل مستبد میاندازد که برای جلوگیری از آن هرکار میکند.
از حساب ایکس آرش حجازی
متن کامل را اینجا بخوانید
مرتبط:
ندا آقاسلطان، نماد آزادیخواهی یک ملت
https://tavaana.org/neda_aqa_soltan/
#ندا_آقاسلطان #آرش_حجازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
....آخرین ۴۷ ثانیهی زندگی ندا در کانالهای خبری دنیا پخش شد،میلیونها نفر دیدند و اشک ریختند.آن روز دهها نفر دیگر هم کشته شدند، اما فیلمشان در نیامد و کسی شهادت نداد.حکومت به شدت سعی داشت جنایت را انکار کند. ضرغامی، رئیس وقت صداوسیما گفت ماجرا ساختگیست. خبرگزاری فارس گفت ندا زنده و در یونان است. سفیر ایران در مکزیک گفت سیا او را کشته، بعد گفتند خبرنگار بیبیسی او را کشته. من اما سرنوشت دیگری داشتم: قبل از ندا نقش اجتماعى متفاوتى داشتم؛ نويسنده بودم و ناشر و پزشك. بعد از ۳۰ خرداد ۸۸ نقش اجتماعیام عوض شد: شاهد بودم، نقشى كه به خواب هم نمى ديدم روزى معرفم بشود. پيش از آن اگر كسى اسمم را میشنید و میشناخت، ياد كتابهاى كوئليو مىافتاد، يا انتشارات كاروان، يا شاهدخت سرزمين ابديت. بعد از آن اگر كسى به يادم بياورد، برای شهادتم بر قتل نداست. ایران به شاهدها رحم نمیکند: سرنوشت دکتر اندرجانی را که یادمان است.
حکومت ایران دستگاه پروپاگاندایش را سرم خراب کرد. همزمان خبرمرگ مایکل جکسون صفحهی اول روزنامههای دنیا را پرکرد و خبر ندا به صفحهی دوم و بعد سوم منتقل شد. و بعد هم رفتند سراغ خبرهای دیگر. نه پولی برایم مانده بود، نه امنیتی، نه انتشاراتی که سالها برایش زحمت کشیده بودم، نه امید به بازگشت به کشورم. هرروز پیامهای تهدید به قتل میگرفتم. ارزششرا داشت؟ ۱۰۰٪. وجدان راحت قیمت ندارد.
همین که به من حمله میکردند نشان داد ضربه کاری بود شاهدها بهاى سنگينى براى گفتن حقيقت مىپردازند، اما شهادتشان هولی در دل مستبد میاندازد که برای جلوگیری از آن هرکار میکند.
از حساب ایکس آرش حجازی
متن کامل را اینجا بخوانید
مرتبط:
ندا آقاسلطان، نماد آزادیخواهی یک ملت
https://tavaana.org/neda_aqa_soltan/
#ندا_آقاسلطان #آرش_حجازی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech