Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری؛ ملکه آواز ایران و زنی بخشنده
سمت و سوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر میخواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف میشکند بازارش
نیداوود رد قمر را بعد از این مجلس گم میکند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر میسازد که آرزو میکند قمر روزی به سراغش آید. ماهبانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را میشناخت اما دستگاههای موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نیداوود میرود و از او میخواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفتانگیز بود. آنچنان که حتی «درویشخان»، استاد نیداوود را هم شوکه میکند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویشخان ساخته بود و اشعارش از «ملکالشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علیاکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.
قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرتها و کارهایش به دست میآورد. ولی هر چه کسب میکرد به فقرا و نیازمندان میبخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحهای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب میخواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او مینویسند و آوازهایش را به گوش جان میسپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV
@Tavaana_TavaanaTech
سمت و سوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر میخواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف میشکند بازارش
نیداوود رد قمر را بعد از این مجلس گم میکند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر میسازد که آرزو میکند قمر روزی به سراغش آید. ماهبانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را میشناخت اما دستگاههای موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نیداوود میرود و از او میخواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفتانگیز بود. آنچنان که حتی «درویشخان»، استاد نیداوود را هم شوکه میکند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویشخان ساخته بود و اشعارش از «ملکالشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علیاکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.
قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرتها و کارهایش به دست میآورد. ولی هر چه کسب میکرد به فقرا و نیازمندان میبخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحهای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب میخواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او مینویسند و آوازهایش را به گوش جان میسپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سمت و سوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت بانو دلکش
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانه سالگرد درگذشت بانو دلکش با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد. دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای نوازندگان ژاپنی از تصنیف «اندک اندک» ناظری در توکیو
این تصنیف در اصل با آهنگی ساخته شهرام ناظری و تنظیم ذوالفنون در سال ۶٣ در آلبوم گل صدبرگ منتشر شده است.
متن و ویدئو از شبکه نظر
@Nazar
#شهرام_ناظری #ژاپن #موسیقی_ایرانی
@Tavaana_TavaanaTech
این تصنیف در اصل با آهنگی ساخته شهرام ناظری و تنظیم ذوالفنون در سال ۶٣ در آلبوم گل صدبرگ منتشر شده است.
متن و ویدئو از شبکه نظر
@Nazar
#شهرام_ناظری #ژاپن #موسیقی_ایرانی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز بانو دلکش، صدای ماندگار موسیقی ایران
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانه سالگرد درگذشت بانو دلکش با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد. دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار…
Forwarded from آموزشکده توانا
چهارم تیر ماه سالگرد درگذشت مهستی خوانندهی دوست داشتنی
خانوادهی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زنها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامهی گلها برنامهی شمارهی ۴۲۰ با خواندن ترانهای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آنکه دلم برا برده خدایا» بود که ساختهی بیژن ترقی، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعهی «گلهای رنگارنگ» در دههی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوبترین خوانندگان دههی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگترش، معصومه ددهبالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی میکند.
.
از مهستی در کارنامهی هنریاش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیشتر آثار او با استقبال فراوانی روبهرو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینهی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعهی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامهنگاری حرفهای و تولیدات رسانهای بود. اولین دورهی مراسم اعطای جایزهی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیستوپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f
#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم
@Tavaana_TavaanaTech
خانوادهی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زنها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامهی گلها برنامهی شمارهی ۴۲۰ با خواندن ترانهای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آنکه دلم برا برده خدایا» بود که ساختهی بیژن ترقی، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعهی «گلهای رنگارنگ» در دههی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوبترین خوانندگان دههی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگترش، معصومه ددهبالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی میکند.
.
از مهستی در کارنامهی هنریاش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیشتر آثار او با استقبال فراوانی روبهرو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینهی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعهی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامهنگاری حرفهای و تولیدات رسانهای بود. اولین دورهی مراسم اعطای جایزهی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیستوپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f
#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری؛ ملکه آواز ایران و زنی بخشنده
سمت و سوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر میخواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف میشکند بازارش
نیداوود رد قمر را بعد از این مجلس گم میکند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر میسازد که آرزو میکند قمر روزی به سراغش آید. ماهبانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را میشناخت اما دستگاههای موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نیداوود میرود و از او میخواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفتانگیز بود. آنچنان که حتی «درویشخان»، استاد نیداوود را هم شوکه میکند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویشخان ساخته بود و اشعارش از «ملکالشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علیاکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.
قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرتها و کارهایش به دست میآورد. ولی هر چه کسب میکرد به فقرا و نیازمندان میبخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحهای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب میخواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او مینویسند و آوازهایش را به گوش جان میسپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV
@Tavaana_TavaanaTech
سمت و سوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر میخواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف میشکند بازارش
نیداوود رد قمر را بعد از این مجلس گم میکند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر میسازد که آرزو میکند قمر روزی به سراغش آید. ماهبانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را میشناخت اما دستگاههای موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نیداوود میرود و از او میخواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفتانگیز بود. آنچنان که حتی «درویشخان»، استاد نیداوود را هم شوکه میکند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویشخان ساخته بود و اشعارش از «ملکالشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علیاکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.
قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرتها و کارهایش به دست میآورد. ولی هر چه کسب میکرد به فقرا و نیازمندان میبخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحهای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب میخواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او مینویسند و آوازهایش را به گوش جان میسپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سمت و سوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت بانو دلکش
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانه سالگرد درگذشت بانو دلکش با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد. دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری
سمتوسوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر میخواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف میشکند بازارش
نیداوود رد قمر را بعد از این مجلس گم میکند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر میسازد که آرزو میکند قمر روزی به سراغش آید. ماهبانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را میشناخت اما دستگاههای موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نیداوود میرود و از او میخواهد به او موسیقی بیاموزد.
استعداد قمر چنان شگفتانگیز بود که «درویشخان» استاد نیداوود را هم شوکه میکند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویشخان ساخته بود و اشعارش از «ملکالشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علیاکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.
قمر نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراندهتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و #زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرتها و کارهایش به دست میآورد. ولی هر چه کسب میکرد به فقرا و نیازمندان میبخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحهای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب میخواند.
ماه بانوی آواز ایران در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سمتوسوی زندگی این بلبل خوشخوان در ۱۷ سالگی رقم میخورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت میکند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضیخان نیداوود» نشسته بود که پس از صدای شگفتانگیز قمر پیش میآید و دست به تار میبرد. و قمر میخواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف میشکند بازارش
نیداوود رد قمر را بعد از این مجلس گم میکند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر میسازد که آرزو میکند قمر روزی به سراغش آید. ماهبانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را میشناخت اما دستگاههای موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نیداوود میرود و از او میخواهد به او موسیقی بیاموزد.
استعداد قمر چنان شگفتانگیز بود که «درویشخان» استاد نیداوود را هم شوکه میکند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویشخان ساخته بود و اشعارش از «ملکالشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علیاکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.
قمر نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراندهتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و #زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرتها و کارهایش به دست میآورد. ولی هر چه کسب میکرد به فقرا و نیازمندان میبخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحهای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب میخواند.
ماه بانوی آواز ایران در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجید معاف، هنرمند ایرانی، این ویدیو را با شرح زیر در صفحه اینستاگرام خود به اشتراک گذاشته است:
🖤🎶
«آهنگ تنهایی را که در سال ۹۹ با آهنگسازی محمد امینی و شعر حمید مصدق، منتشر شد؛ اکنون به امید همدلی و اتحاد بیشتر میان مردم شجاع و آزادیخواه وطنم، بازنشر میکنم. باشد که با اتحاد و حضور هر چه بیشتر، ضحاک زمان را از سرکوب جوانانمان ناتوان سازیم»
majid_maaf
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #حمید_مصدق #مجید_معاف #نه_به_جمهوری_اسلامی #نوید_افکاری #فاطمه_سپهری #فریدون_فرخزاد #موسیقی_ایرانی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
#woman_life_freedom #mahsa_amini #free_iran #majid_maaf #iranian_music #navidafkari
@Tavaana_TavaanaTech
🖤🎶
«آهنگ تنهایی را که در سال ۹۹ با آهنگسازی محمد امینی و شعر حمید مصدق، منتشر شد؛ اکنون به امید همدلی و اتحاد بیشتر میان مردم شجاع و آزادیخواه وطنم، بازنشر میکنم. باشد که با اتحاد و حضور هر چه بیشتر، ضحاک زمان را از سرکوب جوانانمان ناتوان سازیم»
majid_maaf
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #حمید_مصدق #مجید_معاف #نه_به_جمهوری_اسلامی #نوید_افکاری #فاطمه_سپهری #فریدون_فرخزاد #موسیقی_ایرانی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
#woman_life_freedom #mahsa_amini #free_iran #majid_maaf #iranian_music #navidafkari
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیاوش فرخنژاد، هنرمند ایرانی، ضمن انتشار این ویدیوی زیبا نوشت:
«مامور حراست کاخ سعد آباد
، که اسلحه دارد! ،
فریاد میزند : "ساز ممنوعه آقا"
اسلحهها
از وجدان
مامورتر ند،
معذورتر ند.
زیر پارچهی سیاه ِ ممنوع
هنر مدفون است،
عشق مدفون است،
زن مدفون است،
من...
ما...
خدا مدفون است...
زیر پارچهی سیاه ،
جغرافیای مرگ جریان دارد.
🎥 : niiloufar_m
* قصد اجرای قطعات دیگری داشتم اما مامور در ورودی، اجازهی همراه داشتن ساز را نداد.
-کاخ سعد اباد، تهران»
siavash_farrokhnejad
#موسیقی_خیابانی #توماج #توماج_صالحی #toomaj #toomajsalehi #سانسور #سانسورچی #هنر_اعتراضی #موسیقی_اعتراضی #رپ_اعتراضی #بیت_رپ #سهتارنوازان #موسیقی #موسیقی_پاپ #موسیقی_ایرانی #هنر #مهسا_امینی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سیاوش فرخنژاد، هنرمند ایرانی، ضمن انتشار این ویدیوی زیبا نوشت:
«مامور حراست کاخ سعد آباد
، که اسلحه دارد! ،
فریاد میزند : "ساز ممنوعه آقا"
اسلحهها
از وجدان
مامورتر ند،
معذورتر ند.
زیر پارچهی سیاه ِ ممنوع
هنر مدفون است،
عشق مدفون است،
زن مدفون است،
من...
ما...
خدا مدفون است...
زیر پارچهی سیاه ،
جغرافیای مرگ جریان دارد.
🎥 : niiloufar_m
* قصد اجرای قطعات دیگری داشتم اما مامور در ورودی، اجازهی همراه داشتن ساز را نداد.
-کاخ سعد اباد، تهران»
siavash_farrokhnejad
#موسیقی_خیابانی #توماج #توماج_صالحی #toomaj #toomajsalehi #سانسور #سانسورچی #هنر_اعتراضی #موسیقی_اعتراضی #رپ_اعتراضی #بیت_رپ #سهتارنوازان #موسیقی #موسیقی_پاپ #موسیقی_ایرانی #هنر #مهسا_امینی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت بانو دلکش
با ممنوعشدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید:
«یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرامآرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوعشدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید:
«یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرامآرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech