آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز ۱۳ مرداد ۱۴۰۲، زادروز غزاله چلابی، چند تن از هموطنان در شهر تهران بر سر مزار تعدادی از جان باختگان راه آزادی حاضر شدند و ضمن شستشوی مزار این عزیزان، برای تداوم قیام و مبارزه هم‌قسم شده و با جان‌باختگان راه آزادی تجدید پیمان کردند.

#غزاله_چلابی #غزاله_قاسمی #ابوالفضل_امیرعطایی #یلدا_آقافضلی #صدف_موحدی #علی_سیدی #سیاوش_محمودی #علیرضا_خوشکاربیاتی #مهسا_امينى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
من ‌ #غزاله_قاسمی⁩ هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۹ مهر ماه ۱۴۰۱. بیست و پنج سالم بود، متولد ۱۴ آذر ماه ۱۳۷۵. فرزندخسرو و اهل و ساکن تهران بودم. در مقطع راهنمایی تو مدرسه ایمان در منطقه ۳ تهران درس خوندم. لیسانس زیست شناسی داشتم و تو یه کلینیک حیوانات کار میکردم، ضمنا تتو آرتیست هم بودم.

‏با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی، وقتی مردم مبارز تهران به خیابون اومدن منم بهشون پیوستم. روز ۹ مهر ماه بود، اونروز خرد و خسته از سر کارم اومدم بیرون، خیابونا شلوغ بود و مردم در حال شعار دادن بودن، منم تصمیممو گرفتم و رفتم بینشون و خشمی که از رژیم جنایتکار داشتم رو فریا‌ زدم. سرکوبگرای مزدور به سمتمون حمله ور شدن، با باتوم مردمو میزدن، ساعت حدود ده شب بود، ناگهان منو گیر آوردن و شروع کردن به ضرب و شتم، از هر طرف باتوم بود که به سر و بدنم فرود میومد! آنقدر به سرم کوبیدن که جمجمه ام خرد شد و غرق در خون نقش بر زمین شدم، همونجا جان باختم….

‏بعد از قتل وحشیانه من مامورا جسم بیجون منو برداشتن و با خودشون بردن بیمارستان. اونجا اعضای داخلی بدنمو خارج کردن و شکمم رو دوختن و جسدمو بسته بندی کردن. بعد به خانوادم اطلاع دادن که من تصادف کردم و تو بیمارستانم! وقتی اونا اومدن هنوز تنم گرم بود ولی اول بهشون اجازه ندادن جنازمو ببینن، خانوادمو تهدید کردن که باید به همه اعلام کنن من تصادف کردم! و م ر گ من جعل شد…بعدم سریع انتقالم دادن به سردخونه و شبانه بردن دفن کنن.
‏تو گزارش پزشکی قانونی علت فوت رو ضربه سنگین به سر اعلام کردن.

‏پیکر بیجون من در بهشت زهرا قطعه ۲۳ ردیف ۹۹ شماره ۳۸ مظلومانه به خاک سپرده شد….
‏مراسم هفتم در تاریخ ۱۳ مهر ماه و
‏مراسم چهلم در تاریخ ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد.

‏اونشب من با همکارم توی تظاهرات بودم، اون شاهد کشته شدنم بود ولی کاری نمیتونست بکنه، مامورای جنایتکار همون شب اونو دزدیدن و کشتن و بعد مرگش رو جعل کردن به خودکشی!

‏هموطن، من دو ماه دیگه قرار بود شمع تولد ۲۶ سالگیمو فوت کنم ولی حکومت جنایتکار نذاشت…بابام برام نوشت: «روز تولدت بهترین روز عمرمه، روزی که با تپش تند تند قلبت شروع به زندگی کردی و نام تو در قلبم رویید، بهترینم تولدت مبارک، کاش پیش ما بودی عزیزم…». همون روزی که کشته شدم برای یکی از مشتریام اینو تتو کرده بودم: «در گریختن رستگاری نیست، بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند»
‏ من دغدغه آزادی وطنمو داشتم، تو هم داشته باش و براش بجنگ! اسممو به خاطرت بسپار تا روز پیروزی.💔

جمع‌آوری اطلاعات و تنظیم متن خانم لعبت

#علیه_فراموشی
‏‌ #مهسا_امینی
‏‌ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech