This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای لحظههای بی تکرار
صاحب اثر:
@pinkers.ir
#آریان_مریدی #آرین_مریدی #مینو_مجیدی #محمدرضا_اسکندری #حنانه_کیا #بهنام_لایق_پور #مهسا_امینی #حدیث_نجفی #خدانور_لجعی #ابوالفضل_آدینه_زاده #کیان_پیرفلک #نیکاشاکرمی #رضا_شهپرنیا #پویا_بختیاری #سارینا_اسماعیل_زاده
#مهرگان_زحمتکش #محمد_مختاری #ثلاث_باباجانی #اسماعیل_گل_عنبر #جوهر_فتاحی #جوانرود #پدرام_آذرنوش #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای لحظههای بی تکرار
صاحب اثر:
@pinkers.ir
#آریان_مریدی #آرین_مریدی #مینو_مجیدی #محمدرضا_اسکندری #حنانه_کیا #بهنام_لایق_پور #مهسا_امینی #حدیث_نجفی #خدانور_لجعی #ابوالفضل_آدینه_زاده #کیان_پیرفلک #نیکاشاکرمی #رضا_شهپرنیا #پویا_بختیاری #سارینا_اسماعیل_زاده
#مهرگان_زحمتکش #محمد_مختاری #ثلاث_باباجانی #اسماعیل_گل_عنبر #جوهر_فتاحی #جوانرود #پدرام_آذرنوش #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیبیسی فارسی، جزئیاتی تازه درباره جاویدنام رضا شهپرنیا منتشر کرده است؛ معترضی که در روزهای اول اعتراضات سراسری ایران، در کرمانشاه کشته شد. مکالمه او با پدرش بارها نقل شده که گفته بود تا خونی ریخته نشود انقلابی شکل نمیگیرد.
ببینید و بشنوید.
نام رضا شهپرنبا را به خاطر بسپاریم.
#رضا_شهپرنیا #کرمانشاه #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #دادخواهی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ببینید و بشنوید.
نام رضا شهپرنبا را به خاطر بسپاریم.
#رضا_شهپرنیا #کرمانشاه #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #دادخواهی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده و بستگان رضا شهپرنیا، از کشتهشدگان خیزش انقلابی، بر سر مزار او در کرمانشاه جمع شدهاند و تولدش را با آزاد کردن کبوتر گرامی داشتند. پدرش در این ویدیو میگوید که رضا را به ایران هدیه کردهام.
«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از ۱۰۰ ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۱۰۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید.
#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
خانواده و بستگان رضا شهپرنیا، از کشتهشدگان خیزش انقلابی، بر سر مزار او در کرمانشاه جمع شدهاند و تولدش را با آزاد کردن کبوتر گرامی داشتند. پدرش در این ویدیو میگوید که رضا را به ایران هدیه کردهام.
«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از ۱۰۰ ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۱۰۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید.
#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
هدیهاش کردم به ایران...
طرح از قلمفرسا
چند روز پیش خانواده و بستگان رضا شهپرنیا، از کشتهشدگان خیزش انقلابی، بر سر مزار او در کرمانشاه جمع شدند و تولدش را با آزاد کردن کبوتر گرامی داشتند. ویدیویی از این مراسم منتشر شد که پدررضا شهپرنیا در آن ویدیو میگوید که رضا را به ایران هدیه کردهام.
#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از قلمفرسا
چند روز پیش خانواده و بستگان رضا شهپرنیا، از کشتهشدگان خیزش انقلابی، بر سر مزار او در کرمانشاه جمع شدند و تولدش را با آزاد کردن کبوتر گرامی داشتند. ویدیویی از این مراسم منتشر شد که پدررضا شهپرنیا در آن ویدیو میگوید که رضا را به ایران هدیه کردهام.
#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضور بر مزار جاویدنامان مینو مجیدی و رضا شهپرنیا
۹ فروردین ۱۴۰۲
مردم ما قهرمانان خود را فراموش نمیکنند. در این نوروز تصاویر و گزارشهای بسیاری از حضور مردم بر مزار جانباختگان راه آزادی منتشر شده است که باعث دلگرمی خانوادههای داغدار است.
#رضا_شهپرنیا #مینو_مجیدی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۹ فروردین ۱۴۰۲
مردم ما قهرمانان خود را فراموش نمیکنند. در این نوروز تصاویر و گزارشهای بسیاری از حضور مردم بر مزار جانباختگان راه آزادی منتشر شده است که باعث دلگرمی خانوادههای داغدار است.
#رضا_شهپرنیا #مینو_مجیدی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زادروز جاویدنام مینو مجیدی، از جانباختگان خیزش انقلابی، مراسمی بار سر مزار او برگزار شد. همسر ایشان شعری از فردوسی را تقدیم به او کردند.
.
«بخندید تموز با سرخ سیب
همیکرد با نارُ نرگس عتیب
که آن دسته گل بوقت بهار
بمستی همیداشتی درکنار
همی باد شرم آمد از رنگ اوی
همی یاد یار آمد از چنگ اوی
چه کردی که بودت خریدار آن
کجا یافتی تیز بازار آن
عقیق و زبرجد که دادت بهم
ز بار گران شاخ تو هم بخم
همانا که گل را بها خواستی
بدان رنگ رخ را بیاراستی
همی رنگ شرم آید از گردنت
همی مشک بوید ز پیراهنت
مگر خامه از مشتری بستدی
به لوئلؤ بر از خون نقط برزدی
زبرجدت برگست و چرمت بنفش
سرت برتر از کاویانی درفش
بپیرایه زرد وسرخ وسپید
مرا کردی از برگ گل ناامید
نگارا بهارا کجا رفتهای
که آرایش باغ بنهفتهای
چورنگت شود سبز بستایمت
چو دیهیم هرمز بیارایمت
که امروز تیزست بازار من
نبینی پس از مرگ آثار من…»
مهسا پیرایی ضمن انتشار. این ویدیو نوشت:
«به یاد مادر، مهربانویِ پدر #مینو_مجیدی و با تشکر از خانواده جاویدنام #رضا_شهپرنیا که امروز کنار خانوادهام بودند، تقدیم به همه شهیدان راه آزادی که ضحاک جانشان را گرفت ولی یاد و نام نیکشان گرفتنی نیست.»
mahminoo.p
#مینو_مجیدی #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
.
«بخندید تموز با سرخ سیب
همیکرد با نارُ نرگس عتیب
که آن دسته گل بوقت بهار
بمستی همیداشتی درکنار
همی باد شرم آمد از رنگ اوی
همی یاد یار آمد از چنگ اوی
چه کردی که بودت خریدار آن
کجا یافتی تیز بازار آن
عقیق و زبرجد که دادت بهم
ز بار گران شاخ تو هم بخم
همانا که گل را بها خواستی
بدان رنگ رخ را بیاراستی
همی رنگ شرم آید از گردنت
همی مشک بوید ز پیراهنت
مگر خامه از مشتری بستدی
به لوئلؤ بر از خون نقط برزدی
زبرجدت برگست و چرمت بنفش
سرت برتر از کاویانی درفش
بپیرایه زرد وسرخ وسپید
مرا کردی از برگ گل ناامید
نگارا بهارا کجا رفتهای
که آرایش باغ بنهفتهای
چورنگت شود سبز بستایمت
چو دیهیم هرمز بیارایمت
که امروز تیزست بازار من
نبینی پس از مرگ آثار من…»
مهسا پیرایی ضمن انتشار. این ویدیو نوشت:
«به یاد مادر، مهربانویِ پدر #مینو_مجیدی و با تشکر از خانواده جاویدنام #رضا_شهپرنیا که امروز کنار خانوادهام بودند، تقدیم به همه شهیدان راه آزادی که ضحاک جانشان را گرفت ولی یاد و نام نیکشان گرفتنی نیست.»
mahminoo.p
#مینو_مجیدی #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی تو میمانم تا آخرین نفس، پسر سرزمین شیروخورشید!
من تیر خلاص قاتلینت میشوم«
- پست اینستاگرامی مرتضی شهپرنیا، پدر جاویدنام #رضا_شهپرنیا، نوجوانی که در جریان خیزش ملی در کرمانشاه به دست سرکوبگران کشتهشد.
morteza_shahparnia50
#یاری_مدنی_توانا #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
من تیر خلاص قاتلینت میشوم«
- پست اینستاگرامی مرتضی شهپرنیا، پدر جاویدنام #رضا_شهپرنیا، نوجوانی که در جریان خیزش ملی در کرمانشاه به دست سرکوبگران کشتهشد.
morteza_shahparnia50
#یاری_مدنی_توانا #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
اولین سالگرد؛ یک سال پیش در چنین روزی ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، جمهوری اسلامی، دست کم جان عزیز پنج هموطن به نامهای #زکریا_خیال، #مینو_مجیدی، #فرزین_لطفی، #رضا_شهپرنیا، #فرجاد_درویشی را در جریان اعتراضات انقلاب ۱۴۰۱ گرفت.
زکریا خیال نوجوان ۱۷ ساله با گلوله جنگی سرکوبگران در پیرانشهر به قتل رسید.
فرزین لطفی در رضوانشهر با شلیک گلوله مزدوران به قتل رسید.
فرجاد درویشی ۲۳ و اهل روستای بلوی ارومیه، با شلیک گلوله مزدوران در ارومیه کشته شد.
مینو مجیدی ۶۲ ساله اهل قصرشیرین و ساکن کرماشان/کرمانشاه در این شهر با گلوله سرکوبگران کشته شد.
رضا شهپرنیا ۲۲ ساله در خیابان خرم کرماشان/کرمانشاه بر اثر اصابت یک گلوله جنگی و ۸۰ تا ۲۰۰ گلوله ساچمه ای به بدنش، به قتل رسید.
میلاد زارع در بابل با گلوله مزدوران جان باخت.
نیکا شاکرمی، نوجوان لُر اهل خرمآباد و ساکن تهران در این روز اعتراضات حوالی میدان کشاورز تهران شرکت کرده بود، ناپدید شد و پس از ۶ روز پیکر بیجان و شکنجهشده او را تحویل خانوادهاش دادند. پزشکی قانونی زمان کشته شدن نیکا را ۳۰ شهریور اعلام کرد.
- تعداد کشتهشدهها به احتمال زیاد بیش از این تعداد شناخته شده است.
#یادمون_نمیره #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زکریا خیال نوجوان ۱۷ ساله با گلوله جنگی سرکوبگران در پیرانشهر به قتل رسید.
فرزین لطفی در رضوانشهر با شلیک گلوله مزدوران به قتل رسید.
فرجاد درویشی ۲۳ و اهل روستای بلوی ارومیه، با شلیک گلوله مزدوران در ارومیه کشته شد.
مینو مجیدی ۶۲ ساله اهل قصرشیرین و ساکن کرماشان/کرمانشاه در این شهر با گلوله سرکوبگران کشته شد.
رضا شهپرنیا ۲۲ ساله در خیابان خرم کرماشان/کرمانشاه بر اثر اصابت یک گلوله جنگی و ۸۰ تا ۲۰۰ گلوله ساچمه ای به بدنش، به قتل رسید.
میلاد زارع در بابل با گلوله مزدوران جان باخت.
نیکا شاکرمی، نوجوان لُر اهل خرمآباد و ساکن تهران در این روز اعتراضات حوالی میدان کشاورز تهران شرکت کرده بود، ناپدید شد و پس از ۶ روز پیکر بیجان و شکنجهشده او را تحویل خانوادهاش دادند. پزشکی قانونی زمان کشته شدن نیکا را ۳۰ شهریور اعلام کرد.
- تعداد کشتهشدهها به احتمال زیاد بیش از این تعداد شناخته شده است.
#یادمون_نمیره #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خواهر رضا شهپرنیا در سالگرد کشته شدن برادرش نوشت:
«یک سال گذشت.. پر از درد پر از حجوم دلتنگی که گفتنی نیست پر از جای خالیت که بی رحمانه خنجر میزد به دلِ منِ بی پناه... رضا جانم دنیای ما جایِ خوبی نبود برای روح ازاده تو؛ داداشم تو رها شدی آخ رضایِ مظلومم هر لحظه خواهرت بمیرد برای پیکر غرق خونت بمیرد برای چشمایی که نبودمو بسته شد بمیرم برای مامان امروز نتونست پیشت باشه سهم من اما امشب تنها چند لحظه غریبانه کنارت نشستن بود چ کردی با قلبِ بیکَسم؟ چ زخمی به جانم خورده که هزار بار لعنت به هر نفسی که بعدِ تو میکشم. جان خواهر از اینجا صدایت میزنم از آنجا بغلم کن..»
@narges_shahparniya
پدر رضا شهپرنیا، جوان ۲۲ سالهای که با شلیک ۸۰ گلوله ساچمهای توسط نیروهای امنیتی بر بدنش جان سپرد، در مراسم چهلم پسرش گفت:«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۸۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
#رضا_شهپرنیا #کرمانشاه #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«یک سال گذشت.. پر از درد پر از حجوم دلتنگی که گفتنی نیست پر از جای خالیت که بی رحمانه خنجر میزد به دلِ منِ بی پناه... رضا جانم دنیای ما جایِ خوبی نبود برای روح ازاده تو؛ داداشم تو رها شدی آخ رضایِ مظلومم هر لحظه خواهرت بمیرد برای پیکر غرق خونت بمیرد برای چشمایی که نبودمو بسته شد بمیرم برای مامان امروز نتونست پیشت باشه سهم من اما امشب تنها چند لحظه غریبانه کنارت نشستن بود چ کردی با قلبِ بیکَسم؟ چ زخمی به جانم خورده که هزار بار لعنت به هر نفسی که بعدِ تو میکشم. جان خواهر از اینجا صدایت میزنم از آنجا بغلم کن..»
@narges_shahparniya
پدر رضا شهپرنیا، جوان ۲۲ سالهای که با شلیک ۸۰ گلوله ساچمهای توسط نیروهای امنیتی بر بدنش جان سپرد، در مراسم چهلم پسرش گفت:«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۸۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
#رضا_شهپرنیا #کرمانشاه #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
خواهر رضا شهپرنیا در سالگرد کشته شدن برادرش نوشت:
«یک سال گذشت.. پر از درد پر از حجوم دلتنگی که گفتنی نیست پر از جای خالیت که بی رحمانه خنجر میزد به دلِ منِ بی پناه... رضا جانم دنیای ما جایِ خوبی ن...
خواهر رضا شهپرنیا در سالگرد کشته شدن برادرش نوشت:
«یک سال گذشت.. پر از درد پر از حجوم دلتنگی که گفتنی نیست پر از جای خالیت که بی رحمانه خنجر میزد به دلِ منِ بی پناه... رضا جانم دنیای ما جایِ خوبی ن...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساخت تندیس شنی رضا شهپرنیا، جوان ۲۲ سالهای که با شلیک ۸۰ گلوله ساچمهای توسط نیروهای سرکوبگر بر بدنش جان سپرد.
کاری از فرهاد پوریاری
پدرش رضا شهپرنیا در مراسم چهلم پسرش گفت:«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۸۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
#رضا_شهپرنیا #کرمانشاه #مهسا_امینی #هنر_اعتراض #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از فرهاد پوریاری
پدرش رضا شهپرنیا در مراسم چهلم پسرش گفت:«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۸۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
#رضا_شهپرنیا #کرمانشاه #مهسا_امینی #هنر_اعتراض #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد کشتهشدن رضا شهپرنیا
«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از ۱۰۰ ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۱۰۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید؛ خواهر هم تنها برادرش را: «یه لحظه فقط کفن رو باز کردن تا مادر رضا، صورت پسرش رو ببینه.»
ویديوها از صفحات پدر و خواهر رضا شهپرنیا
#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #کرمانشاه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از ۱۰۰ ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۱۰۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید؛ خواهر هم تنها برادرش را: «یه لحظه فقط کفن رو باز کردن تا مادر رضا، صورت پسرش رو ببینه.»
ویديوها از صفحات پدر و خواهر رضا شهپرنیا
#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #کرمانشاه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech