This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام شهریار محمدی، جوانی که رفاقت و وفاداری او زبانزد بود، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«اینجاجایگاه ابدی برادر من شده،
اینجا جاییست که سردی خاک معنی ندارد، خاک این مزار کرورکرور گرما میدهد به تنور
مردانگی...
شهریار هنرمندترین مرد بود... مرد بودن هنر نیست مردانگی هنره. انسان بودن هنر نیست انسانیت هنره...و شهریار هنرمندترین انسان بود که مردانگی را بلد بود.
برادری که هرگزلاف مردانگی نمیزد وراهش معرفت بود...
شهریار در مقام دوستی و رفاقت افسانه بود
افسانهای که هربار بعد از شنیدنش معرفت جدیدتری را میشناسی.
افسانهای که تکرار نمیشود مگر هنرمندانه مردانگیش را یاد بگیری.»
@shahryar.mohammadi1373
- شهریار از جانباختگان بوکان است. او دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسنزاده بود و یک روز پس از کشته شدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد.
#شهريار_محمدى #رفاقت_تا_پاى_جان #دايه_مينا #ميلاد_محمدى #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #مهسا_امینی #دلتنگى #دلتنگى_ابدى #دادخواهی #نه_غراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اینجاجایگاه ابدی برادر من شده،
اینجا جاییست که سردی خاک معنی ندارد، خاک این مزار کرورکرور گرما میدهد به تنور
مردانگی...
شهریار هنرمندترین مرد بود... مرد بودن هنر نیست مردانگی هنره. انسان بودن هنر نیست انسانیت هنره...و شهریار هنرمندترین انسان بود که مردانگی را بلد بود.
برادری که هرگزلاف مردانگی نمیزد وراهش معرفت بود...
شهریار در مقام دوستی و رفاقت افسانه بود
افسانهای که هربار بعد از شنیدنش معرفت جدیدتری را میشناسی.
افسانهای که تکرار نمیشود مگر هنرمندانه مردانگیش را یاد بگیری.»
@shahryar.mohammadi1373
- شهریار از جانباختگان بوکان است. او دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسنزاده بود و یک روز پس از کشته شدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد.
#شهريار_محمدى #رفاقت_تا_پاى_جان #دايه_مينا #ميلاد_محمدى #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #مهسا_امینی #دلتنگى #دلتنگى_ابدى #دادخواهی #نه_غراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دایه مینا (مادر جاویدنام شهریار محمدی) ویدیویی از نخستین ملاقاتش با پسر دیگرش میلاد بعد از یازده ماه دوری از او منتشر کرده است.
میلاد از جوانان انقلابی بوکان بود، که یازده ماه نتوانسته بر مزار برادرش حاضر شود، حالا با دیدن یادگاریهای شهریار و خاک مزار شهریار، بغضش ترکیده است.
دایه مینا در اینستاگرامش نوشته:
«بعد از ١١ ماه پسر زخميم ميلاد رو ديدم
پسرى كه از ناحيه پا به شدت زخمى شد و بخاطر اينكه تن بى جان پاك برادرش شهريار رو در آغوش گرفته بود كه نگذاره ببرنش، ميلادم هم تا مرز مرگ رفت ولى خدا صداى منو شنيد و جون ميلادم رو بهم بخشيد. ميلادى كه هنوز خاك برادرش شهريار رو نديده و ١١ ماه گريه نكرد بعد از ١١ ماه بغضش تركيد با ديدن يادگارىهاى شهريار و خاك شهريار
با خون جگر بچه بزرگ كردم بشن عصاى پيريم خدايا بشنو صداى نالههايم را»
mina_soltani1348
- شهریار محمدی از جانباختگان بوکان است. او دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسنزاده بود و یک روز پس از کشتهشدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد. این کار او شهریار را به عنوان اسوه و الگوی رفاقت و معرفت معرفی کرد.
میلاد هم از قهرمانان بوکان است، که زنده مانده است.
#شهريار_محمدى #رفاقت_تا_پاى_جان #دايه_مينا #ميلاد_محمدى #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #مهسا_امینی #دلتنگى #دلتنگى_ابدى #دادخواهی #نه_غراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میلاد از جوانان انقلابی بوکان بود، که یازده ماه نتوانسته بر مزار برادرش حاضر شود، حالا با دیدن یادگاریهای شهریار و خاک مزار شهریار، بغضش ترکیده است.
دایه مینا در اینستاگرامش نوشته:
«بعد از ١١ ماه پسر زخميم ميلاد رو ديدم
پسرى كه از ناحيه پا به شدت زخمى شد و بخاطر اينكه تن بى جان پاك برادرش شهريار رو در آغوش گرفته بود كه نگذاره ببرنش، ميلادم هم تا مرز مرگ رفت ولى خدا صداى منو شنيد و جون ميلادم رو بهم بخشيد. ميلادى كه هنوز خاك برادرش شهريار رو نديده و ١١ ماه گريه نكرد بعد از ١١ ماه بغضش تركيد با ديدن يادگارىهاى شهريار و خاك شهريار
با خون جگر بچه بزرگ كردم بشن عصاى پيريم خدايا بشنو صداى نالههايم را»
mina_soltani1348
- شهریار محمدی از جانباختگان بوکان است. او دوست و رفیق نزدیک جاویدنام محمد حسنزاده بود و یک روز پس از کشتهشدن محمد، او هم کشته شد و به رفیقش پیوست. شهریار شب تا صبح کنار پیکر رفیقش بیدار مانده بود و محافظت کرد که پیکر محمد دست عوامل رژیم نیفتد. این کار او شهریار را به عنوان اسوه و الگوی رفاقت و معرفت معرفی کرد.
میلاد هم از قهرمانان بوکان است، که زنده مانده است.
#شهريار_محمدى #رفاقت_تا_پاى_جان #دايه_مينا #ميلاد_محمدى #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #مهسا_امینی #دلتنگى #دلتنگى_ابدى #دادخواهی #نه_غراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار محمدی از جاویدنامان شهر بوکان در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«امروز يك روز از تولدت گذشته بهت تبريك نگفتم ، مثل ديوانهها منتظر آمدنت بودم تا بياى خونه و مثل هميشه سورپرايزت كنم ولى نيومدى ديدم دير ميشه و ناراحت ميشى ازم و ميگى من الان نميتونم تا روز آزادى برگردم خونه، دادَهْ (خواهربزرگ) خودش چرا واسم تولد نگرفت! چرا ٣٠ ساله شدنم رو تبريك نميگه بهم !!
زدم تو دل دشت و دريا چون تو عاشق طبيعت بودى و گفتم تو فضايي كه دوست دارى بيام و صدات بزنم و تولد ٣٠ سالگيت رو تبريك بگم و بگم تا روز آزادى منتظرت ميمونم چون ميدونم مژده ى آزادى رو كه بهتون بديم همه ى شماها برميگردين خونه.
تولدت مبارك شِير جان اسطورهى مرام و معرفت »
#شهريار_محمدى
#دلتنگى_ابدى #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز يك روز از تولدت گذشته بهت تبريك نگفتم ، مثل ديوانهها منتظر آمدنت بودم تا بياى خونه و مثل هميشه سورپرايزت كنم ولى نيومدى ديدم دير ميشه و ناراحت ميشى ازم و ميگى من الان نميتونم تا روز آزادى برگردم خونه، دادَهْ (خواهربزرگ) خودش چرا واسم تولد نگرفت! چرا ٣٠ ساله شدنم رو تبريك نميگه بهم !!
زدم تو دل دشت و دريا چون تو عاشق طبيعت بودى و گفتم تو فضايي كه دوست دارى بيام و صدات بزنم و تولد ٣٠ سالگيت رو تبريك بگم و بگم تا روز آزادى منتظرت ميمونم چون ميدونم مژده ى آزادى رو كه بهتون بديم همه ى شماها برميگردين خونه.
تولدت مبارك شِير جان اسطورهى مرام و معرفت »
#شهريار_محمدى
#دلتنگى_ابدى #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای خانوادههای دادخواه، هر مناسبتی با خاطرهای از عزیزانشان عجین شده است. اسرین، خواهر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«چند روز هست ميخوام اين ويديوهارو پست كنم و از آخرين آغوش شهريار و لبخندهاى مادرم بگم ولى نميتونستم ميزدم زير گريه ولى مينوسيم براى اهل دنيا تا ببين كه بخاطر اينكه خواهان يك زندگى معمولى و حقوق و حقوقمون بوديم و در برابر ظلم ساكت ننشستيم چه بلايى بر سرمون آوردن:
اين ويديوى تولد ٣٠ سالگى من خرداد ١٤٠١ پنج ماه قبل از كشته شدن برادرم توسط جلادهاى ج.ا .
ما تهران زندگى ميكرديم و شهريار بخاطر مشكلى كه براش پيش اومده بود مدتى بود مجبور شده بود برگرده بوكان . يك هفته از تولدم گذشته بود و شهريار نميتونست بياد تهران ديگه من بيخيال اومدنش شدم اون شب من رو #دايه_مينا و ميلاد و دوستان به زور و دعوا بردن بيرون، باكسى حرف نميزدم و عصبانى از اين بودم منو به زور و بدون هماهنگى قبلى يكدفعه بردن بيرون .
آهنگ تولد گذاشتن، یه نفر جلو چشمم ظاهر شد چون انتظارش رو نداشتم اولين نگاه فكر كردم ميلاد هست و دوباره كه نگاه كردم از ديدنش ذوق كردم و اومدن شهريار بهترين سورپرايز تولدم بود، چند ماهى بود نديده بودمش 😔 و انتظار هم نداشتم بتونه بياد بميرم بخاطر من پنج شنبه شب بود رسيد تهران جمعه صبح خيلى زود ٧٠٠ كيلومتر رو برگشت بوكان 😭 آخرين تولد شادى من بود، آخرين بغل كردن شهريار و آخرين بارى كه تونستم بوش كنم و چهرهى زيباش رو لمس كنم، آخرين خندههاى زيباى مادرى كه ذوق ميكرد از ديدن ما ٣تا كنار هم ، آخرين ديدارم بود با شهريار، آخرين تولد شاد من، شهريار برگشت بوكان و ديگه نديدمش بعد ٥ ماه خانوادهى ٤ نفرهى ما رو نابود كردن زندگىاى كه با هزاران بدبختى تونستيم بسازيمش نابود كردن، دايه مينايى كه با ديدن خوشحالى ٣ فرزندى كه با چنگ و دندون و بدون پدر بزرگ كرد خوشحال ميشد و چشماش برق ميزد ٣ تا فرزندش رو ازش گرفتن.
دلم آغوش پدرانه ى شهريار رو ميخواد وقتى كه شهريار بود ستون خونه محكم بود و ما يك خانواده بوديم ولى شهريار نيست خونه و خونواده نيست 💔»
- اسرین جان، تولدت مبارک، درسته که شهریار نیست (که هست)، اما هزاران برادر پیدا کردی که مثل خواهر خودشون دوستت دارند.
#شهريار_محمدى
#دلتنگى_ابدى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«چند روز هست ميخوام اين ويديوهارو پست كنم و از آخرين آغوش شهريار و لبخندهاى مادرم بگم ولى نميتونستم ميزدم زير گريه ولى مينوسيم براى اهل دنيا تا ببين كه بخاطر اينكه خواهان يك زندگى معمولى و حقوق و حقوقمون بوديم و در برابر ظلم ساكت ننشستيم چه بلايى بر سرمون آوردن:
اين ويديوى تولد ٣٠ سالگى من خرداد ١٤٠١ پنج ماه قبل از كشته شدن برادرم توسط جلادهاى ج.ا .
ما تهران زندگى ميكرديم و شهريار بخاطر مشكلى كه براش پيش اومده بود مدتى بود مجبور شده بود برگرده بوكان . يك هفته از تولدم گذشته بود و شهريار نميتونست بياد تهران ديگه من بيخيال اومدنش شدم اون شب من رو #دايه_مينا و ميلاد و دوستان به زور و دعوا بردن بيرون، باكسى حرف نميزدم و عصبانى از اين بودم منو به زور و بدون هماهنگى قبلى يكدفعه بردن بيرون .
آهنگ تولد گذاشتن، یه نفر جلو چشمم ظاهر شد چون انتظارش رو نداشتم اولين نگاه فكر كردم ميلاد هست و دوباره كه نگاه كردم از ديدنش ذوق كردم و اومدن شهريار بهترين سورپرايز تولدم بود، چند ماهى بود نديده بودمش 😔 و انتظار هم نداشتم بتونه بياد بميرم بخاطر من پنج شنبه شب بود رسيد تهران جمعه صبح خيلى زود ٧٠٠ كيلومتر رو برگشت بوكان 😭 آخرين تولد شادى من بود، آخرين بغل كردن شهريار و آخرين بارى كه تونستم بوش كنم و چهرهى زيباش رو لمس كنم، آخرين خندههاى زيباى مادرى كه ذوق ميكرد از ديدن ما ٣تا كنار هم ، آخرين ديدارم بود با شهريار، آخرين تولد شاد من، شهريار برگشت بوكان و ديگه نديدمش بعد ٥ ماه خانوادهى ٤ نفرهى ما رو نابود كردن زندگىاى كه با هزاران بدبختى تونستيم بسازيمش نابود كردن، دايه مينايى كه با ديدن خوشحالى ٣ فرزندى كه با چنگ و دندون و بدون پدر بزرگ كرد خوشحال ميشد و چشماش برق ميزد ٣ تا فرزندش رو ازش گرفتن.
دلم آغوش پدرانه ى شهريار رو ميخواد وقتى كه شهريار بود ستون خونه محكم بود و ما يك خانواده بوديم ولى شهريار نيست خونه و خونواده نيست 💔»
- اسرین جان، تولدت مبارک، درسته که شهریار نیست (که هست)، اما هزاران برادر پیدا کردی که مثل خواهر خودشون دوستت دارند.
#شهريار_محمدى
#دلتنگى_ابدى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech