بعد از #عربستان و به #تبعیت از عربستان، چند کشور دیگر هم با #ایران قطع #رابطه کردند. درست است که آنها کشورهای "بزرگ" و " پرجمعیتی" نبودند. شریکهای تجاری و #استراتژیک ما هم نبودند.
اما سئوال من این است که چند کشور به تبعیت از ایران با عربستان قطع رابطه کردند؟ سفارت چند کشور در ریاض تعطیل شد؟ ما رفیقی اندازه همین #جیبوتی هم نداشتیم؟ اندازه #سودان؟ #کومور؟ کوچکتر حتی؟
گفته میشود #عراق و #لبنان بیانیه اتحادیه #اعراب علیه ایران را امضا کرده است. سفیر #فلسطین در عربستان به ایران تاخت. پس دوستان ما کدامند؟ ما به کدام #نفوذ و #اقتدار در سطح منطقه میبالیم؟ با کدام کشور رابطهای #منطقی و دو طرفه داریم - غیر از سوریه دچار بحران که به اسکناسهای ما وابسته است کدام #اقتصاد را به خودمان وابسته کردهایم؟ کدام #دولت #خاورمیانه از قرابت با ایران احساس #شعف و #امنیت میکند و برای از دست ندادن این نزدیکی حاضر است خطر کند؟
دوستان ما اغلب " گروهکهای نظامی - سیاسی" هستند که #قدرت را در کشورشان در #اختیار ندارند و جایگاه مردمی چندانی هم ندارند. مثل حزب الله در لبنان، یا حماس در فلسطین.
بعد از سالهای سال هزینه کردن بی فایده در کشورهای دور و نزدیک، وقتش
نشده در سیاست خارجی تجدیدنظر کنیم؟ وقتش نشده دوست پیدا کنیم و از
این جزیره بودن #نجات پیدا کنیم؟ وقتش نشده پایتخت کینه دنیا نباشیم؟
حواسمان هست گاو شیرده ای شدهایم که به نوبت میآیند و میدوشندمان و
شیرمان را میبرند و دم رفتن یک لگد هم به ماتحتمان میزنند؟ سخت است
واقعاً دوست بودن با بقیه مردم دنیا؟؟!؟ (شما در مورد این نوشته یکی از همراهان #توانا چه فکر میکنید؟) کارتون: #مانانیستانی
#مانا_نیستانی
منتشر شده در iranwire.com ایران وایر
@Tavaana_Tavaanatech
اما سئوال من این است که چند کشور به تبعیت از ایران با عربستان قطع رابطه کردند؟ سفارت چند کشور در ریاض تعطیل شد؟ ما رفیقی اندازه همین #جیبوتی هم نداشتیم؟ اندازه #سودان؟ #کومور؟ کوچکتر حتی؟
گفته میشود #عراق و #لبنان بیانیه اتحادیه #اعراب علیه ایران را امضا کرده است. سفیر #فلسطین در عربستان به ایران تاخت. پس دوستان ما کدامند؟ ما به کدام #نفوذ و #اقتدار در سطح منطقه میبالیم؟ با کدام کشور رابطهای #منطقی و دو طرفه داریم - غیر از سوریه دچار بحران که به اسکناسهای ما وابسته است کدام #اقتصاد را به خودمان وابسته کردهایم؟ کدام #دولت #خاورمیانه از قرابت با ایران احساس #شعف و #امنیت میکند و برای از دست ندادن این نزدیکی حاضر است خطر کند؟
دوستان ما اغلب " گروهکهای نظامی - سیاسی" هستند که #قدرت را در کشورشان در #اختیار ندارند و جایگاه مردمی چندانی هم ندارند. مثل حزب الله در لبنان، یا حماس در فلسطین.
بعد از سالهای سال هزینه کردن بی فایده در کشورهای دور و نزدیک، وقتش
نشده در سیاست خارجی تجدیدنظر کنیم؟ وقتش نشده دوست پیدا کنیم و از
این جزیره بودن #نجات پیدا کنیم؟ وقتش نشده پایتخت کینه دنیا نباشیم؟
حواسمان هست گاو شیرده ای شدهایم که به نوبت میآیند و میدوشندمان و
شیرمان را میبرند و دم رفتن یک لگد هم به ماتحتمان میزنند؟ سخت است
واقعاً دوست بودن با بقیه مردم دنیا؟؟!؟ (شما در مورد این نوشته یکی از همراهان #توانا چه فکر میکنید؟) کارتون: #مانانیستانی
#مانا_نیستانی
منتشر شده در iranwire.com ایران وایر
@Tavaana_Tavaanatech
کاپیتان: نترسین برین جلو خدا با ماست...
سرباز: کاپیتان اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که دارن مارو تیکه پاره میکنن!
این قسمتی از دیالوگ فیلم «نجات سرباز رایان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است.
وقتی داشتم این ویدئو آیتالله خامنهای را میدیدم یاد این دیالوگ ماندنی افتادم.
خامنهای در اینجا خطاب به یکی از پاسداران دستگیرکنندگان ملوانان آمریکایی که میگوید «با اینکه (ملوانان) بهترین قدرت بدنی را داشتند ولی در مقابل پاسداران ما ترسوترین آدم بودند» میگوید: «باید هم بترسن، شما خدا دارید و اونا خدا ندارن»
خامنهای در قسمت دیگری میگوید که این حادثه کار خدا بود.
حالا از بخشهای دیگر شادیهای کودکانهی رهبر و پاسداران عبور میکنم که هر کدام یاد و خاطرهی دیالوگهای فیلمها و موقعیتهای مختلف کارتونها کودکان را یادآوری میکند.
این نوشتهی یکی از همراهان توانا است که با این ویدئو ارسال کرده است. شما چه فکر میکنید؟
#نجات_سرباز_رایان
#نجاتسربازرایان
#اسپیلبرگ
#خامنهای
#ملوانانآمریکایی
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سرباز: کاپیتان اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که دارن مارو تیکه پاره میکنن!
این قسمتی از دیالوگ فیلم «نجات سرباز رایان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است.
وقتی داشتم این ویدئو آیتالله خامنهای را میدیدم یاد این دیالوگ ماندنی افتادم.
خامنهای در اینجا خطاب به یکی از پاسداران دستگیرکنندگان ملوانان آمریکایی که میگوید «با اینکه (ملوانان) بهترین قدرت بدنی را داشتند ولی در مقابل پاسداران ما ترسوترین آدم بودند» میگوید: «باید هم بترسن، شما خدا دارید و اونا خدا ندارن»
خامنهای در قسمت دیگری میگوید که این حادثه کار خدا بود.
حالا از بخشهای دیگر شادیهای کودکانهی رهبر و پاسداران عبور میکنم که هر کدام یاد و خاطرهی دیالوگهای فیلمها و موقعیتهای مختلف کارتونها کودکان را یادآوری میکند.
این نوشتهی یکی از همراهان توانا است که با این ویدئو ارسال کرده است. شما چه فکر میکنید؟
#نجات_سرباز_رایان
#نجاتسربازرایان
#اسپیلبرگ
#خامنهای
#ملوانانآمریکایی
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
داستان #مهاجر سوری: از شنا برای #نجات جان تا #المپیک ۲۰۱۶
bit.ly/1Ro2Irp
تنها هفت ماه پیش بود که یسرا ماردینی، مهاجری سوری برای نجات جانش #سوریه را ترک کرد. او با خواهرش ساعتها در دریا #شنا کرد تا به ساحلی امن رسید. اما حالا بعد از گذشت آن روزها در حال آموزش دیدن برای المپیک ۲۰۱۶ است.
یسرای ۱۸ ساله امیدوار است که به عضویت تیم پناهندگان دربیاید و با پرچم پناهندگان در المپیک شهریورماه شهر ریودوژانیرو شرکت کند. سهمیه #پناهندگان بین پنج تا ده عضو است که در حال حاضر ۴۳ ورزشکار از کشورهای مختلف برای این سهمیهها رقابت میکنند. داستان معجزهآسا و عجیب یسرا ...bit.ly/1Ro2Irp
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/1Ro2Irp
تنها هفت ماه پیش بود که یسرا ماردینی، مهاجری سوری برای نجات جانش #سوریه را ترک کرد. او با خواهرش ساعتها در دریا #شنا کرد تا به ساحلی امن رسید. اما حالا بعد از گذشت آن روزها در حال آموزش دیدن برای المپیک ۲۰۱۶ است.
یسرای ۱۸ ساله امیدوار است که به عضویت تیم پناهندگان دربیاید و با پرچم پناهندگان در المپیک شهریورماه شهر ریودوژانیرو شرکت کند. سهمیه #پناهندگان بین پنج تا ده عضو است که در حال حاضر ۴۳ ورزشکار از کشورهای مختلف برای این سهمیهها رقابت میکنند. داستان معجزهآسا و عجیب یسرا ...bit.ly/1Ro2Irp
@Tavaana_TavaanaTech
tavaana.org
داستان مهاجری سوری: از شنا برای نجات جان تا المپیک ۲۰۱۶ | Tavaana Reports
تنها هفت ماه پیش بود که یسرا ماردینی، مهاجری سوری برای نجات جانش سوریه را ترک کرد. او با خواهرش ساعتها در دریا شنا کرد تا به ساحلی امن رسید. اما حالا بعد از گذشت آن روزها در حال آموزش دیدن برای المپیک ۲۰۱۶ است.
#امدادرسانی مناسب نیست
اهواز - برخی روستاهای شوش در حالی در میان سیل گرفتار شده اند که تاکنون هیچ مسئول و ماموری برای امدادرسانی به این روستاها نیامده است.
به گزارش خبرنگار اعزامی مهر، سیلابی که از سمت رودخانه و سد دز در حال ورود به شهرهای و روستاهای مسیر دزفول به اهواز است برخی روستاهای شوش را به زیر آب برده و متاسفانه برخی روستاها هنوز رنگ امداد و نجات را به خود ندیده اند و در شرایطی بسیار وخیم به سر می برند.
برای نمونه روستای بیت یباره در شهرستان شوش از ساعت ۱۶ روز جمعه دچار سیل زدگی شده است ولی هنوز حتی یک مامور برای امدادرسانی به آنها مراجعه نکرده و مردم خودشان در حال امداد و نجات هستند. این روستا در محاصره آب قرار گرفته و تنها با بالگرد امکان امداد رسانی دارد ولی ماموران امداد و نجات به سمت آنها نرفته اند.
این در حالی است که فرماندار شوش اعلام کرده به همراه برخی دیگر از مسئولان در منطقه به سر می برد ولی معلوم نیست چرا کسی به سراغ این روستا نرفته تا مردم را از وضع وخیم فعلی نجات دهد.
همچنین منطقه آهو دشت نیز از ساعت ۱۲ امروز دچار قطعی برق شده و امکان امداد رسانی را از دست داده است. در این مقر، ۸۵ خانوار #نجات یافته از #سیل در چادر اسکان یافته اند ولی نیاز به چادرهای بیشتری برای #اسکان سایر مردم سیل وجود دارد ولی به نظر می رسد کماکان هیچ چادری به محل ارسال نشده است.
شرایط در روستای بیت شیخ غایب شوش نیز چندان رضایت بخش نیست و سیل در حال پیشروی به سمت این روستا است در حالیکه عملیات #امداد و نجاتی برای این کار انجام نشده است و مردم خودشان به صورت شخصی در حال ایجاد سیل بند و سدها مصنوعی هستند که ظاهرا این امر چندان مناسب نیست.
اغلب مردم این روستا وسایل خانه های خود را به پشت بام ها منتقل کرده و زنان و کودکان را به سایر مناطق منتقل کرده اند. به نظر می رسد با پیشروی آبی که قابل مشاهده هم هست امشب این #روستا به زیر آب خوهد رفت.
سایر شهرهای خوزستان مثل شوشتر نیز وضع چندان مناسبی ندارند و سیل به حداقل هشت روستای شوشتر نیز رسیده است.
منبع: خبرگزاری مهر
ویدیو: از مجموعه طنز «شوخی کردم»
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اهواز - برخی روستاهای شوش در حالی در میان سیل گرفتار شده اند که تاکنون هیچ مسئول و ماموری برای امدادرسانی به این روستاها نیامده است.
به گزارش خبرنگار اعزامی مهر، سیلابی که از سمت رودخانه و سد دز در حال ورود به شهرهای و روستاهای مسیر دزفول به اهواز است برخی روستاهای شوش را به زیر آب برده و متاسفانه برخی روستاها هنوز رنگ امداد و نجات را به خود ندیده اند و در شرایطی بسیار وخیم به سر می برند.
برای نمونه روستای بیت یباره در شهرستان شوش از ساعت ۱۶ روز جمعه دچار سیل زدگی شده است ولی هنوز حتی یک مامور برای امدادرسانی به آنها مراجعه نکرده و مردم خودشان در حال امداد و نجات هستند. این روستا در محاصره آب قرار گرفته و تنها با بالگرد امکان امداد رسانی دارد ولی ماموران امداد و نجات به سمت آنها نرفته اند.
این در حالی است که فرماندار شوش اعلام کرده به همراه برخی دیگر از مسئولان در منطقه به سر می برد ولی معلوم نیست چرا کسی به سراغ این روستا نرفته تا مردم را از وضع وخیم فعلی نجات دهد.
همچنین منطقه آهو دشت نیز از ساعت ۱۲ امروز دچار قطعی برق شده و امکان امداد رسانی را از دست داده است. در این مقر، ۸۵ خانوار #نجات یافته از #سیل در چادر اسکان یافته اند ولی نیاز به چادرهای بیشتری برای #اسکان سایر مردم سیل وجود دارد ولی به نظر می رسد کماکان هیچ چادری به محل ارسال نشده است.
شرایط در روستای بیت شیخ غایب شوش نیز چندان رضایت بخش نیست و سیل در حال پیشروی به سمت این روستا است در حالیکه عملیات #امداد و نجاتی برای این کار انجام نشده است و مردم خودشان به صورت شخصی در حال ایجاد سیل بند و سدها مصنوعی هستند که ظاهرا این امر چندان مناسب نیست.
اغلب مردم این روستا وسایل خانه های خود را به پشت بام ها منتقل کرده و زنان و کودکان را به سایر مناطق منتقل کرده اند. به نظر می رسد با پیشروی آبی که قابل مشاهده هم هست امشب این #روستا به زیر آب خوهد رفت.
سایر شهرهای خوزستان مثل شوشتر نیز وضع چندان مناسبی ندارند و سیل به حداقل هشت روستای شوشتر نیز رسیده است.
منبع: خبرگزاری مهر
ویدیو: از مجموعه طنز «شوخی کردم»
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سرباز مریوانی یک پایش را برای نجات سگی از دست داد
goo.gl/S4BdYN
تصویری که میبینید سید محمد باختر است. سرباز ۱۹ سالهی مریوانی که یک پایش را به خاطر نجات یک سگ از دست داد.
محمد باختر سرباز مریوانی اهل روستای هانە شیخان، در پادگان عجب شیر متوجه گرفتار شدن یک سگ در گوشه پادگان شد.
این سرباز برای نجات جان سگ وارد عمل شد اما در هنگام خارج کردن سگ از محل گرفتار شده یک مین منفجر شد.
سرباز جوان به علت انفجار مین پایش را از دست داده و به علت شدت جراحات در بخش سی سی یو بیمارستان بستری شد.
به گزارش ایسنا مسئول روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی آذربایجانشرقی در خصوص آخرین وضعیت جسمانی سرباز مریوانی گفت: این سرباز روز گذشته از بیمارستان امام رضا تبریز ترخیص شده است.
وحید شادی نیا در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، منطقه آذربایجانشرقی گفت: "سید محمد باختر" سرباز ۱۹ ساله مریوانی اهل روستای هانه شیخان، ظهر روز شنبه 25 آذر در پادگان عجبشیر به هنگام بیرون آوردن سگی که در سیمهای خاردار گرفتار شده بود، به دنبال انفجار یکی از مین ها دچار جراحت شده بود.
وی گفت: این سرباز از ناحیه مچ پای راست دچار جراحات شده بود که منجر به قطع پا از ناحیه مچ پا شده است.
شادی نیا گفت: هم اکنون وضع عمومی این سرباز رضایت بخش است و بعد از چند روز بستری در بخش جراحی مردان بیمارستان امام رضا تبریز، روز گذشته از بیمارستان ترخیص شده است.
مطلب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/S4BdYN
تصویری که میبینید سید محمد باختر است. سرباز ۱۹ سالهی مریوانی که یک پایش را به خاطر نجات یک سگ از دست داد.
محمد باختر سرباز مریوانی اهل روستای هانە شیخان، در پادگان عجب شیر متوجه گرفتار شدن یک سگ در گوشه پادگان شد.
این سرباز برای نجات جان سگ وارد عمل شد اما در هنگام خارج کردن سگ از محل گرفتار شده یک مین منفجر شد.
سرباز جوان به علت انفجار مین پایش را از دست داده و به علت شدت جراحات در بخش سی سی یو بیمارستان بستری شد.
به گزارش ایسنا مسئول روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی آذربایجانشرقی در خصوص آخرین وضعیت جسمانی سرباز مریوانی گفت: این سرباز روز گذشته از بیمارستان امام رضا تبریز ترخیص شده است.
وحید شادی نیا در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، منطقه آذربایجانشرقی گفت: "سید محمد باختر" سرباز ۱۹ ساله مریوانی اهل روستای هانه شیخان، ظهر روز شنبه 25 آذر در پادگان عجبشیر به هنگام بیرون آوردن سگی که در سیمهای خاردار گرفتار شده بود، به دنبال انفجار یکی از مین ها دچار جراحت شده بود.
وی گفت: این سرباز از ناحیه مچ پای راست دچار جراحات شده بود که منجر به قطع پا از ناحیه مچ پا شده است.
شادی نیا گفت: هم اکنون وضع عمومی این سرباز رضایت بخش است و بعد از چند روز بستری در بخش جراحی مردان بیمارستان امام رضا تبریز، روز گذشته از بیمارستان ترخیص شده است.
مطلب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
#سرباز مریوانی یک پایش را برای #نجات سگی از دست داد
.
تصویری که میبینید سید محمد باختر است. سرباز ۱۹ سالهی مریوانی که یک پایش را به خاطر نجات یک #سگ از دست داد.
محمد باختر سرباز مریوانی اهل روستای هانە شیخان، در #پادگان #عجب_شیر متوجه گرفتار شدن یک سگ…
#سرباز مریوانی یک پایش را برای #نجات سگی از دست داد
.
تصویری که میبینید سید محمد باختر است. سرباز ۱۹ سالهی مریوانی که یک پایش را به خاطر نجات یک #سگ از دست داد.
محمد باختر سرباز مریوانی اهل روستای هانە شیخان، در #پادگان #عجب_شیر متوجه گرفتار شدن یک سگ…
سرباز فداکار مریوانی با استقبال با شکوه مردم به زادگاهش بازگشت
goo.gl/opxPdO
'محمد باختری' سربازی که در پادگان عجب شیر، پس از نجات سگ گرفتار در سیم خاردار بر اثر انفجار مین پای خود را از دست داده بود، شامگاه دوشنبه با استقبال گرم مردم به زادگاهش مریوان بازگشت.
به گزارش ایرنا، این سربازی مریوانی ۲۹ آذر ماه با مشاهده سگی گرفتار در سیم خاردار به کمک حیوان شتافت، اما بعد از نجات سگ، بر اثر انفجار مین پای راست خود را از دست داد.
این سرباز فداکار به علت شدت جراحات وارده، در بخش سی سی یو بیمارستان شهدای تبریز بستری و مورد مداوا قرار گرفته بود، شامگاه دوشنبه به زادگاهش مریوان بازگشت.
اقشار مختلف مردم مریوان با شنیدن خبر بازگشت این سرباز چندین ساعت در صف های طولانی منتظر بازگشت وی بودند و با خود دسته های گل، بنرها و پارچه نوشته هایی به همراه داشتند.
روی دست نوشته ها و پارچه نوشته های مردم مریوان در این آیین استقبال با زبان های کُردی و فارسی نوشته شده بود: 'سفیر مهربانی خوش آمدی'، 'قهرمان تو مهربانی را تفسیری دیگر کردی' و ' پای قطع شده تو، میله پرچم دوستداران محیط زیست برای همیشه خواهد بود.
ایرنا
مطلب مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/opxPdO
'محمد باختری' سربازی که در پادگان عجب شیر، پس از نجات سگ گرفتار در سیم خاردار بر اثر انفجار مین پای خود را از دست داده بود، شامگاه دوشنبه با استقبال گرم مردم به زادگاهش مریوان بازگشت.
به گزارش ایرنا، این سربازی مریوانی ۲۹ آذر ماه با مشاهده سگی گرفتار در سیم خاردار به کمک حیوان شتافت، اما بعد از نجات سگ، بر اثر انفجار مین پای راست خود را از دست داد.
این سرباز فداکار به علت شدت جراحات وارده، در بخش سی سی یو بیمارستان شهدای تبریز بستری و مورد مداوا قرار گرفته بود، شامگاه دوشنبه به زادگاهش مریوان بازگشت.
اقشار مختلف مردم مریوان با شنیدن خبر بازگشت این سرباز چندین ساعت در صف های طولانی منتظر بازگشت وی بودند و با خود دسته های گل، بنرها و پارچه نوشته هایی به همراه داشتند.
روی دست نوشته ها و پارچه نوشته های مردم مریوان در این آیین استقبال با زبان های کُردی و فارسی نوشته شده بود: 'سفیر مهربانی خوش آمدی'، 'قهرمان تو مهربانی را تفسیری دیگر کردی' و ' پای قطع شده تو، میله پرچم دوستداران محیط زیست برای همیشه خواهد بود.
ایرنا
مطلب مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #سرباز_فداکار مریوانی با استقبال با شکوه مردم به زادگاهش بازگشت 'محمد باختری' سربازی که در #پادگان عجب شیر، پس از #نجات_سگ گرفتار در سیم خاردار بر اثر #انفجار_مین پای خود را از دست داده بود، شامگاه دوشنبه با استقبال گرم مردم به زادگاهش مریوان بازگشت. به…
معرفی کتاب «سالهای سراب»، نجات بهرامی
«صبح روز چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ۹۷ هم مانند روزهای دیگر لباس پوشیدم و با هدف رفتن به سر کار، وارد کوچه شدم. در حالی که چند قدم به سمت ابتدای کوچه حرکت کرده بودم، چند نفر دواندوان از پشت سرم فرا رسیدند و اسمم را صدا زدند. حدس زدم که برای بازداشت من آمدهاند.» این روایت نجات بهرامی، فعال سیاسی، از لحظات بازداشتش توسط ماموران سپاه پاسداران است؛ روایتی دردناک از گوشهای از رفتار جمهوری اسلامی با فعالان و شهروندان. او در زندان قلم و کاغذ برمیدارد و با تداعی سوالاتی که بازجوها در انفرادی از او پرسیدهاند، پاسخهایی مبسوط مینویسد؛ حاصل این یادداشتها، کتاب «سالهای سراب» میشود.
نجات بهرامی اگرچه در ابتدای کتاب مقدمهای کوتاه و تلخ در ارتباط با دوران کودکی خود و همنسلانش در سالهای سیاستزده اول انقلاب آورده است، اما روایتهای اصلی خود را از دورانی آغاز میکند که وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شده بود. یکی از فصلهای کتاب، «خیابانهای مخوف» است که در ارتباط با حال و هوای تهران و نابودی بافت زیبا و تاریخی آن است. تغییر شکل تدریجی مناطقی چون خیابان انقلاب با بافت فرهنگی آن مقابل دانشگاه تهران، جدال مردمی مدرن با ایدئولوژی حاکم در قالبهایی چون حجاب و گشت ارشاد و نیز تاریک و ناامنشدنِ تدریجی شهر، در این فصل روایت شده است.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/fa/Salhaye_Sarab
#نجات_بهرامی #کتاب #کتاب_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«صبح روز چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ۹۷ هم مانند روزهای دیگر لباس پوشیدم و با هدف رفتن به سر کار، وارد کوچه شدم. در حالی که چند قدم به سمت ابتدای کوچه حرکت کرده بودم، چند نفر دواندوان از پشت سرم فرا رسیدند و اسمم را صدا زدند. حدس زدم که برای بازداشت من آمدهاند.» این روایت نجات بهرامی، فعال سیاسی، از لحظات بازداشتش توسط ماموران سپاه پاسداران است؛ روایتی دردناک از گوشهای از رفتار جمهوری اسلامی با فعالان و شهروندان. او در زندان قلم و کاغذ برمیدارد و با تداعی سوالاتی که بازجوها در انفرادی از او پرسیدهاند، پاسخهایی مبسوط مینویسد؛ حاصل این یادداشتها، کتاب «سالهای سراب» میشود.
نجات بهرامی اگرچه در ابتدای کتاب مقدمهای کوتاه و تلخ در ارتباط با دوران کودکی خود و همنسلانش در سالهای سیاستزده اول انقلاب آورده است، اما روایتهای اصلی خود را از دورانی آغاز میکند که وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شده بود. یکی از فصلهای کتاب، «خیابانهای مخوف» است که در ارتباط با حال و هوای تهران و نابودی بافت زیبا و تاریخی آن است. تغییر شکل تدریجی مناطقی چون خیابان انقلاب با بافت فرهنگی آن مقابل دانشگاه تهران، جدال مردمی مدرن با ایدئولوژی حاکم در قالبهایی چون حجاب و گشت ارشاد و نیز تاریک و ناامنشدنِ تدریجی شهر، در این فصل روایت شده است.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/fa/Salhaye_Sarab
#نجات_بهرامی #کتاب #کتاب_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
سالهای سراب - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
«صبح روز چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ۹۷ هم مانند روزهای دیگر لباس پوشیدم و با هدف رفتن به سر کار، وارد کوچه شدم. در حالی که چند قدم به سمت ابتدای کوچه حرکت کرده بودم، چند نفر دواندوان از پشت سرم فرا رسیدند و اسمم را صدا زدند. حدس زدم که برای بازداشت من آمدهاند.»…
سالهای سراب، نجات بهرامی.pdf
4 MB
معرفی کتاب «سالهای سراب»، نجات بهرامی
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/fa/Salhaye_Sarab
#نجات_بهرامی #کتاب #کتاب_توانا #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/fa/Salhaye_Sarab
#نجات_بهرامی #کتاب #کتاب_توانا #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کتاب «سالهای سراب»، نجات بهرامی
«صبح روز چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ۹۷ هم مانند روزهای دیگر لباس پوشیدم و با هدف رفتن به سر کار، وارد کوچه شدم. در حالی که چند قدم به سمت ابتدای کوچه حرکت کرده بودم، چند نفر دواندوان از پشت سرم فرا رسیدند و اسمم را صدا زدند. حدس زدم که برای بازداشت من آمدهاند.» این روایت نجات بهرامی، فعال سیاسی، از لحظات بازداشتش توسط ماموران سپاه پاسداران است؛ روایتی دردناک از گوشهای از رفتار جمهوری اسلامی با فعالان و شهروندان. او در زندان قلم و کاغذ برمیدارد و با تداعی سوالاتی که بازجوها در انفرادی از او پرسیدهاند، پاسخهایی مبسوط مینویسد؛ حاصل این یادداشتها، کتاب «سالهای سراب» میشود.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/fa/Salhaye_Sarab
#نجات_بهرامی #کتاب #کتاب_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«صبح روز چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ۹۷ هم مانند روزهای دیگر لباس پوشیدم و با هدف رفتن به سر کار، وارد کوچه شدم. در حالی که چند قدم به سمت ابتدای کوچه حرکت کرده بودم، چند نفر دواندوان از پشت سرم فرا رسیدند و اسمم را صدا زدند. حدس زدم که برای بازداشت من آمدهاند.» این روایت نجات بهرامی، فعال سیاسی، از لحظات بازداشتش توسط ماموران سپاه پاسداران است؛ روایتی دردناک از گوشهای از رفتار جمهوری اسلامی با فعالان و شهروندان. او در زندان قلم و کاغذ برمیدارد و با تداعی سوالاتی که بازجوها در انفرادی از او پرسیدهاند، پاسخهایی مبسوط مینویسد؛ حاصل این یادداشتها، کتاب «سالهای سراب» میشود.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/fa/Salhaye_Sarab
#نجات_بهرامی #کتاب #کتاب_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامهای به نجات انورحمیدی، زندانی سیاسی
من چشمپزشکم. میخواهم اگر محدودیتی ندارد خطاب به زندانی سیاسی نجات انورحمیدی بنویسم. خانمی ۶۶ ساله که مبتلا به کاتاراکت یا آبمروارید شده و اجازه درمان نداشته. الان در زندان سپیدار اهواز هستند و به ایشون گفته شده به دستور اطلاعات، از مرخصی درمانی محروم هستند.
نباید این رفتار غیرانسانی پذیرفته شود و عادی شود. یک انسان به هر دلیلی در جمهوری اسلامی به زندان محکوم شود باید به حق درمان دسترسی داشته باشد. وضعیت زندانهای شهرستانها اصلا خوب نیست. امیدوارم وکلای محترم بتوانند به ایشون کمک کنند. از آموزشکده توانا سپاسگزارم که امکان شنیدهشدن صدای زندانیان رو فراهم کرده است.
این متن، نامه یکی از مخاطبان است خطاب به نجات انورحمیدی
چندی پیش از مخاطبان خود خواستیم که یک زندانی سیاسی را انتخاب کنند و برایش نامهای به نشانه ابراز همبستگی بنویسند.
شما هم میتوانید در این کار مشارکت کنید
#یاری_مدنی_توانا #نجات_انور_حمیدی #زندانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
من چشمپزشکم. میخواهم اگر محدودیتی ندارد خطاب به زندانی سیاسی نجات انورحمیدی بنویسم. خانمی ۶۶ ساله که مبتلا به کاتاراکت یا آبمروارید شده و اجازه درمان نداشته. الان در زندان سپیدار اهواز هستند و به ایشون گفته شده به دستور اطلاعات، از مرخصی درمانی محروم هستند.
نباید این رفتار غیرانسانی پذیرفته شود و عادی شود. یک انسان به هر دلیلی در جمهوری اسلامی به زندان محکوم شود باید به حق درمان دسترسی داشته باشد. وضعیت زندانهای شهرستانها اصلا خوب نیست. امیدوارم وکلای محترم بتوانند به ایشون کمک کنند. از آموزشکده توانا سپاسگزارم که امکان شنیدهشدن صدای زندانیان رو فراهم کرده است.
این متن، نامه یکی از مخاطبان است خطاب به نجات انورحمیدی
چندی پیش از مخاطبان خود خواستیم که یک زندانی سیاسی را انتخاب کنند و برایش نامهای به نشانه ابراز همبستگی بنویسند.
شما هم میتوانید در این کار مشارکت کنید
#یاری_مدنی_توانا #نجات_انور_حمیدی #زندانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
نجات انورحمیدی، معلم و زندانی سیاسی است که در زندان سپیدار اهواز به سر میبرد. سالها ست که این معلم زندانی ۶۷ علیرغم ابتلا به بیماریهای متعدد از رسیدگی مناسب پزشکی و اعزام به بیمارستان محروم بوده است.
یک منبع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی به «هرانا» گفت:
«علیرغم ابتلای خانم انورحمیدی به اختلال در عملکرد تیروئید، آب مروارید و خونریزی از ناحیه هر دو چشم، فشار خون، چربی خون و سردردهای مزمن از رسیدگی پزشکی مناسب و همچنین اعزام به پزشکی قانونی برای تایید عدم توانایی در تحمل کیفر محروم مانده است.»
ایشان تا کنون حتی از اولیهترین نیازهای درمانی محروم بوده و از سال ۹۷ تاکنون حتی یک روز هم به مرخصی نرفته است.
این زندانی سیاسی پیش از این در دهه شصت نیز زندانی بوده و از سردرد مزمن که نتیجه شکنجه در سالهای پیش در زندان است، رنج میبرد.
خانم «انورحمیدی کارون» متولد ۱۳۳۷، ساکن اهواز است، او در سال ۹۶ بازداشت شد و به اتهام ا«قدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محکوم کرد. در اسفندماه ۹۷ دوباره بازداشت شد و به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. در این دوره شعبه چهارم دادگاه اهواز، نجات انورحمیدی و همسرش را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد.
#حقوق_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
#زندان
#زندانی
#نجات_انور_حمیدی
#نجات_انورحمیدی
@Tavaana_TavaanaTech
یک منبع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی به «هرانا» گفت:
«علیرغم ابتلای خانم انورحمیدی به اختلال در عملکرد تیروئید، آب مروارید و خونریزی از ناحیه هر دو چشم، فشار خون، چربی خون و سردردهای مزمن از رسیدگی پزشکی مناسب و همچنین اعزام به پزشکی قانونی برای تایید عدم توانایی در تحمل کیفر محروم مانده است.»
ایشان تا کنون حتی از اولیهترین نیازهای درمانی محروم بوده و از سال ۹۷ تاکنون حتی یک روز هم به مرخصی نرفته است.
این زندانی سیاسی پیش از این در دهه شصت نیز زندانی بوده و از سردرد مزمن که نتیجه شکنجه در سالهای پیش در زندان است، رنج میبرد.
خانم «انورحمیدی کارون» متولد ۱۳۳۷، ساکن اهواز است، او در سال ۹۶ بازداشت شد و به اتهام ا«قدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محکوم کرد. در اسفندماه ۹۷ دوباره بازداشت شد و به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. در این دوره شعبه چهارم دادگاه اهواز، نجات انورحمیدی و همسرش را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد.
#حقوق_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
#زندان
#زندانی
#نجات_انور_حمیدی
#نجات_انورحمیدی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
@Dialogue1402
اوپنهایمر؛ پرومتهی مدرن؟
دربارهی فیلم «اوپنهایمر»
مقام نظامی مستقر در سایت هستهای که برای آزمایش اولین انفجار هستهای در کنار اوپنهایمر حاضر شده بود، درست کمی کمتر از دو ساعت مانده به آزمایش میپرسد آیا ممکن است که زنجیره واکنشها متوقف نشود و تمامی دنیا بر اثر این انفجار نابود شود؟!
اوپنهایمر، متخصص فیزیک هستهای و عالیترین مقام علمی مستقر در سایت، میگوید بله! افسر نظامی با تعجب میپرسد احتمالش چقدر است!؟ اوپنهایمر جواب میدهد نزدیک به صفر! تئوری میگوید نزدیک به صفر. اما نه صفر! و ما کمتر از دو ساعت دیگر جواب این سوال را خواهیم دانست!
اوپنهایمر کتاب مشهور «سرمایه»، اثر کارل مارکس، را به زبان اصلی خوانده بود. او مانند بسیاری از نخبگان و از جمله علاقهمندان ادبیات فلسفی، جذب اندیشههای مارکسیستی و کمونیستی شده بود. همسر آیندهی او و خانمی که پنهانی با او رابطه داشت، هر دو مانند خود او شیفته کمونیسم بودند.
روابطی این چنینی به ویژه وقتی سرویس امنیتی ایالات متحده آمریکا دریافت که دستکم یکی از گماشتگان اوپنهایمر در پروژهی تحقیقاتی، جاسوس شوروی از آب درآمده است، برای او دردسر بسیاری درست کرد. او ناچار شد در جلسات کمیسیون تحقیق حاضر شود و در مورد نسبتاش با کمونیسم، روابط گذشته و فعلیاش توضیح دهد؛ سوالاتی که طبیعتاً پاسخ صادقانه به بعضی از آنها، همسر فعلیاش را هم دلخور میکرد.
اما تمام فیلم «اوپنهایمر» نوشته کریستوفر نولان و به کارگردانی خود او، چندان بر محور وفاداری صادقانه او به آمریکا و یا روابط خارج از ازدواجش با رفقای سابق کمونیست نمیگردد!
اوپنهایمر که در این فیلم بیش از یک بار با پرومته، اسطورهی مشهور یونانی مقایسه میشود، تا آخر عمر درگیر این سوال میماند که آیا با ساخت بمب هستهای، زنجیرهای از واکنشها را موجب نشده که در نهایت به نابودی دنیا منجر خواهد شد!؟ اما البته این بار این سوال را با نظر به تمامی واکنشهای زنجیرهای که چنین سلاحی میتواند در حیات اجتماعی انسانی ایجاد کند مطمحنظر دارد، نه فقط آنچه فیزیک هستهای قادر به توضیح آن است. روایت فیلم با شگرد آغاز از زمان حال، وقتی اوپنهایمر در برابر پرسشهای امنیتی مقامات قرار دارد آغاز میشود و با رجوع مکرر به گذشته (flash back) پیش میرود…
برای مطالعهی ادامهی یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-4-oppenheimer/
در اپیزود هجدهم از پادکست دیگرینامه با نام «پرومته در زنجیر» رد این درونمایهی اسطورهای را در تمدنهای کهن بشری گرفته و از زوایای مختلف سنجیده بودیم.
تیم پژوهشی گفتوشنود، تماشاگران علاقهمند به مضامین اسطورهای و دینی را به تماشای فیلم اوپنهایمر تشویق میکند. این فیلم در مراسم اسکار امسال برندهی جوایز متعددی از جمله بهترین فیلم، و بهترین بازیگر نقش اول (مرد) و بهترین بازیگر نقش مکمل شد.
#اوپنهایمر #فیلم #دیگری_نامه #پرومته #منجی #نجات_دهنده #گفتگو #رواداری
@Dialogue1402
اوپنهایمر؛ پرومتهی مدرن؟
دربارهی فیلم «اوپنهایمر»
مقام نظامی مستقر در سایت هستهای که برای آزمایش اولین انفجار هستهای در کنار اوپنهایمر حاضر شده بود، درست کمی کمتر از دو ساعت مانده به آزمایش میپرسد آیا ممکن است که زنجیره واکنشها متوقف نشود و تمامی دنیا بر اثر این انفجار نابود شود؟!
اوپنهایمر، متخصص فیزیک هستهای و عالیترین مقام علمی مستقر در سایت، میگوید بله! افسر نظامی با تعجب میپرسد احتمالش چقدر است!؟ اوپنهایمر جواب میدهد نزدیک به صفر! تئوری میگوید نزدیک به صفر. اما نه صفر! و ما کمتر از دو ساعت دیگر جواب این سوال را خواهیم دانست!
اوپنهایمر کتاب مشهور «سرمایه»، اثر کارل مارکس، را به زبان اصلی خوانده بود. او مانند بسیاری از نخبگان و از جمله علاقهمندان ادبیات فلسفی، جذب اندیشههای مارکسیستی و کمونیستی شده بود. همسر آیندهی او و خانمی که پنهانی با او رابطه داشت، هر دو مانند خود او شیفته کمونیسم بودند.
روابطی این چنینی به ویژه وقتی سرویس امنیتی ایالات متحده آمریکا دریافت که دستکم یکی از گماشتگان اوپنهایمر در پروژهی تحقیقاتی، جاسوس شوروی از آب درآمده است، برای او دردسر بسیاری درست کرد. او ناچار شد در جلسات کمیسیون تحقیق حاضر شود و در مورد نسبتاش با کمونیسم، روابط گذشته و فعلیاش توضیح دهد؛ سوالاتی که طبیعتاً پاسخ صادقانه به بعضی از آنها، همسر فعلیاش را هم دلخور میکرد.
اما تمام فیلم «اوپنهایمر» نوشته کریستوفر نولان و به کارگردانی خود او، چندان بر محور وفاداری صادقانه او به آمریکا و یا روابط خارج از ازدواجش با رفقای سابق کمونیست نمیگردد!
اوپنهایمر که در این فیلم بیش از یک بار با پرومته، اسطورهی مشهور یونانی مقایسه میشود، تا آخر عمر درگیر این سوال میماند که آیا با ساخت بمب هستهای، زنجیرهای از واکنشها را موجب نشده که در نهایت به نابودی دنیا منجر خواهد شد!؟ اما البته این بار این سوال را با نظر به تمامی واکنشهای زنجیرهای که چنین سلاحی میتواند در حیات اجتماعی انسانی ایجاد کند مطمحنظر دارد، نه فقط آنچه فیزیک هستهای قادر به توضیح آن است. روایت فیلم با شگرد آغاز از زمان حال، وقتی اوپنهایمر در برابر پرسشهای امنیتی مقامات قرار دارد آغاز میشود و با رجوع مکرر به گذشته (flash back) پیش میرود…
برای مطالعهی ادامهی یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/movie-4-oppenheimer/
در اپیزود هجدهم از پادکست دیگرینامه با نام «پرومته در زنجیر» رد این درونمایهی اسطورهای را در تمدنهای کهن بشری گرفته و از زوایای مختلف سنجیده بودیم.
تیم پژوهشی گفتوشنود، تماشاگران علاقهمند به مضامین اسطورهای و دینی را به تماشای فیلم اوپنهایمر تشویق میکند. این فیلم در مراسم اسکار امسال برندهی جوایز متعددی از جمله بهترین فیلم، و بهترین بازیگر نقش اول (مرد) و بهترین بازیگر نقش مکمل شد.
#اوپنهایمر #فیلم #دیگری_نامه #پرومته #منجی #نجات_دهنده #گفتگو #رواداری
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
بلا باکستر: اگر دنیا رو میشناختم میتونستم بهترش کنم!
هری استلی: نمیتونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایهداری! ما یک نوع جانوری از دست رفتهایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقعبینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!
بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دلشکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!
هری استلی: حق با توئه!
هر بار که گرفتارهایهای انسان بالا میگیرند، سایهی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدمها میافتد، میتوان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.
فیلم "چیزهای بیچاره" یا سادهتر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان میدهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده میشود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیتهای اجتماعی در هم آمیخته است و زمینهای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم میکند.
شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده میکند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز میکند. این تصویرسازی میتواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خداییای که بر زندگی و دانش اعمال میشود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیتهای گستردهتر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.
برای خواندن ادامهی این یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود در:
https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/
#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی
@Dialogue1402
هری استلی: نمیتونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایهداری! ما یک نوع جانوری از دست رفتهایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقعبینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!
بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دلشکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!
هری استلی: حق با توئه!
هر بار که گرفتارهایهای انسان بالا میگیرند، سایهی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدمها میافتد، میتوان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.
فیلم "چیزهای بیچاره" یا سادهتر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان میدهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده میشود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیتهای اجتماعی در هم آمیخته است و زمینهای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم میکند.
شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده میکند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز میکند. این تصویرسازی میتواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خداییای که بر زندگی و دانش اعمال میشود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیتهای گستردهتر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.
برای خواندن ادامهی این یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود در:
https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/
#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی
@Dialogue1402