این روحانی در این ویدئو کوتاه «آداب کتکزدن زن توسط شوهر» را توضیح میدهد و اینکه چگونه زن را کتک بزنیم که احترام او حفظ شود. او میگوید که #اسلام با توضیح آداب کتک زدن زنان برای زنان #حرمت قائل شده است.
خشونت خانگی و #کتکزدن زنان یکی از معضلات بزرگی است که در همهی کشورهای جهان خصوصا کشورهای توسعهنایافته وجود دارد. با آموزش همهگانی میتوان از این رفتار ناشایست جلوگیری کرد. #زنان و #مردان باید بیاموزند که #خشونت_خانگی تنها یک مسئلهی خصوصی و خانوادگی نیست که باید در چارچوب خانه حل و فصل شود و دیگران از آن بیخبر بمانند. خشونت خانگی امری اجتماعی است.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
خشونت خانگی و #کتکزدن زنان یکی از معضلات بزرگی است که در همهی کشورهای جهان خصوصا کشورهای توسعهنایافته وجود دارد. با آموزش همهگانی میتوان از این رفتار ناشایست جلوگیری کرد. #زنان و #مردان باید بیاموزند که #خشونت_خانگی تنها یک مسئلهی خصوصی و خانوادگی نیست که باید در چارچوب خانه حل و فصل شود و دیگران از آن بیخبر بمانند. خشونت خانگی امری اجتماعی است.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کوتاه درباره زندگی کوتاه #شاعر جسور کرد، ژیلا حسینی
#ژیلاحسینی در شهریور سال ۱۳۴۳ در شهر #سقز بهدنیا آمد. خانواده او اهل علم و ادب بودند. مرحوم شیخ عبدالقادر جد پدرش خطاط و شاعر بود. پدرش هم قاضی دادگستری و اهل مطالعه و روشنفکر بوده و ژیلا در سایه آن پدر فهیم، با #ادبیات آشنا شد. از همان سنین نوجوانی، استعداد ذاتی ژیلا درخور توجه بود و بسیار زود توسط دبیران ادبیات تشخیص داده شد.
او دو دوره اساسی در #شعر خود را سپری کرده است. دوره اول که او هنوز زبان خاص خود را نیافته و در چرخه دگردیسی زبان شاخص شعر خود را نیافته است. شعر او موزون، همراه با تمایلات رمانتیکی و اغلب رنجها و مصیبتهای #زن روزگار خود است. اما در دوره دوم او ناشکیبا و با نگاهی انتقادی، به جنگ سنتها و قواعد مردانه روی میآورد و علیه زبان مردانه در ادبیات، بهنوعی قیام میکند.
شرایط آن روز انقلاب اسلامی ایران و خللی که در جریان تحصیل ژیلا پیش آمد، ژیلای کم سن و سال را بهسوی ازدواجی زود هنگام سوق داد. در پانزده سالگی با پسر عموی پدرش ازدواج کرد و این ازدواج پس از پنج سال به جدایی کشید. هفت سال پس از متارکه برای بار دوم ژیلا زندگی مشترکی را در سنندج تجربه کرد.
اولین سرودنها و نگارشهای ژیلا به زبان فارسی بود. در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ در بخش کردی رادیو سنندج در برنامه ئیمه و گویگرهکان (ما و شنوندگان) شروع به فعالیت کرد و این فعالیت ژیلا را به سمت و سوی نگارش و سرودن به کردی سوق داد.
ژیلا در سال ۱۳۷۵ و در سن ۳۲ سالگی در حالی که برای دیدار #شیرکو_بیکس، شاعر شهیر کرد عازم تهران بود و در اثر واژگون شدن ماشینشان به همراه دختر ۱۰ ماههاش ژینا درگذشت.
وقتی که با کلامی سرد
آری تنهای یک کلام چون نه
آزادگی و عشق را مسیح آسا
بر صلیب مرگ احساسات کوبیدند
و جنون را حرمتی مجهول بخشیدند...
زمانی که معصومیت یک طفل را
با ترازوی نیرنگ سنجیدند
و از لبخند ، آن برترین نغمه شادی
در شاهراه عشق و حق دامها چیدند
دیگر"کدام اوج ،کدام قله و کدامین آسمان راز"
می تواند شعر را چون کودکی مهجور
سر پناهی چون پدر باشد
این چه بغض نا آشناست
این کدامین سوگ بیحد است.
این چه سوزی است که در شعر من است
آه
آری این خود اوست
آن غمین آواز سوگ شبنم است
آن حلول حرمت اهریمن است
در نیاز عشق من.
@Tavaana_TavaanaTech
#ژیلاحسینی در شهریور سال ۱۳۴۳ در شهر #سقز بهدنیا آمد. خانواده او اهل علم و ادب بودند. مرحوم شیخ عبدالقادر جد پدرش خطاط و شاعر بود. پدرش هم قاضی دادگستری و اهل مطالعه و روشنفکر بوده و ژیلا در سایه آن پدر فهیم، با #ادبیات آشنا شد. از همان سنین نوجوانی، استعداد ذاتی ژیلا درخور توجه بود و بسیار زود توسط دبیران ادبیات تشخیص داده شد.
او دو دوره اساسی در #شعر خود را سپری کرده است. دوره اول که او هنوز زبان خاص خود را نیافته و در چرخه دگردیسی زبان شاخص شعر خود را نیافته است. شعر او موزون، همراه با تمایلات رمانتیکی و اغلب رنجها و مصیبتهای #زن روزگار خود است. اما در دوره دوم او ناشکیبا و با نگاهی انتقادی، به جنگ سنتها و قواعد مردانه روی میآورد و علیه زبان مردانه در ادبیات، بهنوعی قیام میکند.
شرایط آن روز انقلاب اسلامی ایران و خللی که در جریان تحصیل ژیلا پیش آمد، ژیلای کم سن و سال را بهسوی ازدواجی زود هنگام سوق داد. در پانزده سالگی با پسر عموی پدرش ازدواج کرد و این ازدواج پس از پنج سال به جدایی کشید. هفت سال پس از متارکه برای بار دوم ژیلا زندگی مشترکی را در سنندج تجربه کرد.
اولین سرودنها و نگارشهای ژیلا به زبان فارسی بود. در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ در بخش کردی رادیو سنندج در برنامه ئیمه و گویگرهکان (ما و شنوندگان) شروع به فعالیت کرد و این فعالیت ژیلا را به سمت و سوی نگارش و سرودن به کردی سوق داد.
ژیلا در سال ۱۳۷۵ و در سن ۳۲ سالگی در حالی که برای دیدار #شیرکو_بیکس، شاعر شهیر کرد عازم تهران بود و در اثر واژگون شدن ماشینشان به همراه دختر ۱۰ ماههاش ژینا درگذشت.
وقتی که با کلامی سرد
آری تنهای یک کلام چون نه
آزادگی و عشق را مسیح آسا
بر صلیب مرگ احساسات کوبیدند
و جنون را حرمتی مجهول بخشیدند...
زمانی که معصومیت یک طفل را
با ترازوی نیرنگ سنجیدند
و از لبخند ، آن برترین نغمه شادی
در شاهراه عشق و حق دامها چیدند
دیگر"کدام اوج ،کدام قله و کدامین آسمان راز"
می تواند شعر را چون کودکی مهجور
سر پناهی چون پدر باشد
این چه بغض نا آشناست
این کدامین سوگ بیحد است.
این چه سوزی است که در شعر من است
آه
آری این خود اوست
آن غمین آواز سوگ شبنم است
آن حلول حرمت اهریمن است
در نیاز عشق من.
@Tavaana_TavaanaTech
حاشیههای مارتن شیراز
۴۲ کیلومتر دویدن یک زن و بالا بردن پرچم آمریکا
در حاشیه مارتن شیراز، مهسا ترابی دونده ایرانی در اعتراض به محدودیت شرکت #زنان در مارتن، دو ساعت جلوتر دویدن را آغاز کرد و ۴۲ کیلومتر را دوید.
همچنین در این مسابقه یک دونده مرد به دلیل عدم اجازه به شرکت آمریکاییها، پرچم #آمریکا را به نشانه #دوستی در خط پایان بالا برد.
دوندگانی از ۳۰ کشور در #تخت_جمشید گرد هم آمدند تا در یک ماراتن، امنیت ایران را انعکاس جهانی دهند.
این ماراتن که نزدیک به ۲۰۰ شرکتکننده از کشورهایی چون آلمان، اتریش، استرالیا، چین، دانمارک، مصر، فرانسه، مجارستان، یونان، ایران، ژاپن، ایتالیا، ایرلند، لبنان، لوکزامبورگ، هلند، ایسلند، پاکستان، لهستان، آفریقای جنوبی، سوئد، ترکیه، انگلیس و امارات دارد، در فاصله ۴۲کیلومتری بین دروازه شهر شیراز تا #پرسپولیس برگزار شد. حضور در این #ماراتن به دو شکل تفریحی و استقامتی است.
@Tavaana_TavaanaTech
۴۲ کیلومتر دویدن یک زن و بالا بردن پرچم آمریکا
در حاشیه مارتن شیراز، مهسا ترابی دونده ایرانی در اعتراض به محدودیت شرکت #زنان در مارتن، دو ساعت جلوتر دویدن را آغاز کرد و ۴۲ کیلومتر را دوید.
همچنین در این مسابقه یک دونده مرد به دلیل عدم اجازه به شرکت آمریکاییها، پرچم #آمریکا را به نشانه #دوستی در خط پایان بالا برد.
دوندگانی از ۳۰ کشور در #تخت_جمشید گرد هم آمدند تا در یک ماراتن، امنیت ایران را انعکاس جهانی دهند.
این ماراتن که نزدیک به ۲۰۰ شرکتکننده از کشورهایی چون آلمان، اتریش، استرالیا، چین، دانمارک، مصر، فرانسه، مجارستان، یونان، ایران، ژاپن، ایتالیا، ایرلند، لبنان، لوکزامبورگ، هلند، ایسلند، پاکستان، لهستان، آفریقای جنوبی، سوئد، ترکیه، انگلیس و امارات دارد، در فاصله ۴۲کیلومتری بین دروازه شهر شیراز تا #پرسپولیس برگزار شد. حضور در این #ماراتن به دو شکل تفریحی و استقامتی است.
@Tavaana_TavaanaTech
جلسه ششم دوره اقلیتها و سیاست فرهنگی با سعید سبزیان:
اقلیت و اعتقاد سیاسی- دینی
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اقلیت و اعتقاد سیاسی- دینی
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
جلسه ششم دوره اقلیتها و سیاست فرهنگی با سعید سبزیان:
اقلیت و اعتقاد سیاسی- دینی
در این جلسه به مفهوم مطلقگرایی فرهنگی و هویتی پرداخته میشود و موضوع تفاوت و تشابه را در بستر اسلام، ایرانیت و لیبرالیسم بررسی میشود. از زمینههای مهم شکلگیری لیبرالیسم این است که تفاوتهای افراد به رسمیت شناخته شود و به جای سرکوب تفاوتهای هویتی، از آنها به منزله سرمایههای ملی استفاده شود.
مطلقگرایی در ادبیات و فیلم و سایر هنرها در ایران با مفاهیمی مانند «نزاع»، «مشاجره»، «تنهایی»، «شرم»، «غیرت»، «ترس» و «اضطراب» گره خورده است.
با ارجاع به شرع و قوانین ایران بررسی خواهیم کرد که فرهنگ ایران چگونه جولانگاه «صدای اقتدار» است و اسلام و فارسیت به منزله اعتقاد مسلط سبب شدهاند که صدای فرهنگ شیعی-فارسی بر سایر هویتها سایه بیندازد و فرهنگ ملی ایران تحت این نظام عقیدتی شکل بگیرد.
https://goo.gl/flHqAR
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
اقلیت و اعتقاد سیاسی- دینی
در این جلسه به مفهوم مطلقگرایی فرهنگی و هویتی پرداخته میشود و موضوع تفاوت و تشابه را در بستر اسلام، ایرانیت و لیبرالیسم بررسی میشود. از زمینههای مهم شکلگیری لیبرالیسم این است که تفاوتهای افراد به رسمیت شناخته شود و به جای سرکوب تفاوتهای هویتی، از آنها به منزله سرمایههای ملی استفاده شود.
مطلقگرایی در ادبیات و فیلم و سایر هنرها در ایران با مفاهیمی مانند «نزاع»، «مشاجره»، «تنهایی»، «شرم»، «غیرت»، «ترس» و «اضطراب» گره خورده است.
با ارجاع به شرع و قوانین ایران بررسی خواهیم کرد که فرهنگ ایران چگونه جولانگاه «صدای اقتدار» است و اسلام و فارسیت به منزله اعتقاد مسلط سبب شدهاند که صدای فرهنگ شیعی-فارسی بر سایر هویتها سایه بیندازد و فرهنگ ملی ایران تحت این نظام عقیدتی شکل بگیرد.
https://goo.gl/flHqAR
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
Tavaana
جلسه ششم: اقلیت و اعتقاد سیاسی- دینی
در این جلسه به مفهوم مطلق‌گرایی فرهنگی و هویتی می‌پردازیم و موضوع تفاوت و تشابه را در بستر اسلام، ایرانیت و لیبرالیسم بررسی می‌کنیم. از زمینه‌های مهم شکل‌گیری لیبرالیسم این اس
تصویری ناخوشایند از ایران؛ آزار یک #توریست زن
این تصویریست ناخوشایند برای همه ما از آنچه که در ایران اتفاق میافتد و نادیده گرفته میشود. چند جوان اینچنین #گردشگر زن خارجی را آزار میدهند. از این #آزار لذت میبرند تا جایی که حتی به او دستدرازی هم میکنند.
صنعت گردشگري در ايران از ظرفيتهاي بسيار بالايي براي رشد و توسعه برخوردار است. بر اساس گزارش سازمان جهاني گردشگري، ايران رتبه دهم جاذبههاي باستاني و تاريخي و رتبه پنجم جاذبه هاي طبيعي را در جهان دارد با وجود اين به توسعه صنعت گردشگری توجه کمی شده است. یکی از مهمترین فاکتورها برای جذب توریست، برقراری امنیت آنهاست که به نظر میآید چندان در اولویت نیست.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این تصویریست ناخوشایند برای همه ما از آنچه که در ایران اتفاق میافتد و نادیده گرفته میشود. چند جوان اینچنین #گردشگر زن خارجی را آزار میدهند. از این #آزار لذت میبرند تا جایی که حتی به او دستدرازی هم میکنند.
صنعت گردشگري در ايران از ظرفيتهاي بسيار بالايي براي رشد و توسعه برخوردار است. بر اساس گزارش سازمان جهاني گردشگري، ايران رتبه دهم جاذبههاي باستاني و تاريخي و رتبه پنجم جاذبه هاي طبيعي را در جهان دارد با وجود اين به توسعه صنعت گردشگری توجه کمی شده است. یکی از مهمترین فاکتورها برای جذب توریست، برقراری امنیت آنهاست که به نظر میآید چندان در اولویت نیست.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
"بچرخ تا بچرخیم"!
«انیمیشنی ساختن به اسم "بچرخ تا بچرخیم" (درسته ظاهرا برای بچه ها ساختن اما توصیه میکنم بچههاتون نبینن چون بعدش واسه فرفره و اسباب بازی میخوان با هم سن و سالاشون درگیر شن) این #انیمیشن با الهام از ماجرای هستهای ساخته شده و البته مملو از شخصیتهایی که در واقع شخصیتهای نظامند از #احمدینژاد (عمو محمود شجاع) تا #خاتمی (عمو محمد ترسو) و حتی حسن #روحانی (عمو حسن با کلاه بنفش). سازنده انیمیشن هم همون سازنده فیلم "من روحانی هستم" و #نویسنده هم مدیر شبکه پویا منتها فارغ از جنبههای مختلفش یه چند موضوع تو انیمیشن هست که قابل تامله یکی اینکه الحمدالله و المنه دایی محمد (با لقب دایی البته از عموها تفکیک شده) ممنوعالتصویر نیست و یه دسته بیل دادن بهش و تازه حق فلات و زراعت هم داره و طفلی هم خیلی با جدیت تو پلانهای مختلف داره بیل میزنه (جا داره دولت برداشتن ممنوعالتصویری خاتمی رو با اشاره به این انیمیشن تو چش و چال منتقدین اصلاحطلبش کنه)، اونجایی که خانواده آقاجون تحریمن و آب نیست وآقاجون میگه باید تعدادمون زیاد شه، مخاطب اقناع نمیشه وقتی نون تو تنور نیست و آب هم نیست چجوری باید زیاد شه و زیاد که شد چجوری باید سیر شه و از همه مهمتر، نویسنده انیمیشن توضیح نمیده وقتی عمو محمود با شجاعت میره دم در آقای سام و داد و هوارمیکنه اولا نتیجه این داد و هوارها چی میشه؟ ثانیا نزدیکان بالاخص عمو رحیم ( معاون اول) عموسعید (سعید مرتضوی) و عمو حمید (حمید بقایی) اون لحظه کجان و دارن چه میکنن (البته حدس من اینه که سر صندوق پسانداز خانواده چمبرک زدن و یه چند تا پسرعموی دلواپس هم مشغول کسب و کار شریف تحریم! منتها من حدس بزنم که فایده نداره نویسنده باید اینارو یادش باشه توضیح بده!) یه جایی هم هست که علیرغم تحریمها، یه جوری آب و دون تهیه میشه که جا داشت از زحمات عمو بابک و اذناب هم یادی میشد.»
نوشته سهند ایرانمهر:
http://bit.ly/1qnJ1ZG
ویدیو را اینجا ببینید:
http://bit.ly/1oW45FH
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
«انیمیشنی ساختن به اسم "بچرخ تا بچرخیم" (درسته ظاهرا برای بچه ها ساختن اما توصیه میکنم بچههاتون نبینن چون بعدش واسه فرفره و اسباب بازی میخوان با هم سن و سالاشون درگیر شن) این #انیمیشن با الهام از ماجرای هستهای ساخته شده و البته مملو از شخصیتهایی که در واقع شخصیتهای نظامند از #احمدینژاد (عمو محمود شجاع) تا #خاتمی (عمو محمد ترسو) و حتی حسن #روحانی (عمو حسن با کلاه بنفش). سازنده انیمیشن هم همون سازنده فیلم "من روحانی هستم" و #نویسنده هم مدیر شبکه پویا منتها فارغ از جنبههای مختلفش یه چند موضوع تو انیمیشن هست که قابل تامله یکی اینکه الحمدالله و المنه دایی محمد (با لقب دایی البته از عموها تفکیک شده) ممنوعالتصویر نیست و یه دسته بیل دادن بهش و تازه حق فلات و زراعت هم داره و طفلی هم خیلی با جدیت تو پلانهای مختلف داره بیل میزنه (جا داره دولت برداشتن ممنوعالتصویری خاتمی رو با اشاره به این انیمیشن تو چش و چال منتقدین اصلاحطلبش کنه)، اونجایی که خانواده آقاجون تحریمن و آب نیست وآقاجون میگه باید تعدادمون زیاد شه، مخاطب اقناع نمیشه وقتی نون تو تنور نیست و آب هم نیست چجوری باید زیاد شه و زیاد که شد چجوری باید سیر شه و از همه مهمتر، نویسنده انیمیشن توضیح نمیده وقتی عمو محمود با شجاعت میره دم در آقای سام و داد و هوارمیکنه اولا نتیجه این داد و هوارها چی میشه؟ ثانیا نزدیکان بالاخص عمو رحیم ( معاون اول) عموسعید (سعید مرتضوی) و عمو حمید (حمید بقایی) اون لحظه کجان و دارن چه میکنن (البته حدس من اینه که سر صندوق پسانداز خانواده چمبرک زدن و یه چند تا پسرعموی دلواپس هم مشغول کسب و کار شریف تحریم! منتها من حدس بزنم که فایده نداره نویسنده باید اینارو یادش باشه توضیح بده!) یه جایی هم هست که علیرغم تحریمها، یه جوری آب و دون تهیه میشه که جا داشت از زحمات عمو بابک و اذناب هم یادی میشد.»
نوشته سهند ایرانمهر:
http://bit.ly/1qnJ1ZG
ویدیو را اینجا ببینید:
http://bit.ly/1oW45FH
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
Facebook
Sahand Iranmehr - انیمیشنی ساختن به اسم"بچرخ تا... | Facebook
انیمیشنی ساختن به اسم"بچرخ تا بچرخیم"(درسته ظاهرا برای بچه ها ساختن اما توصیه میکنم بچه هاتون نبینن چون بعدش واسه فرفره و اسباب بازی می خوان با هم سن و...
گفتوگو با پزشک نویسنده نسخه جنجالی
از توصیه به شجریان گوش دادن تا کمک پنهانی به بیمار نیازمند
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از توصیه به شجریان گوش دادن تا کمک پنهانی به بیمار نیازمند
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از توصیه به شجریان گوش دادن تا کمک پنهانی به بیمار نیازمند
چند روزیست که در فضای مجازی صحبت از پزشکی است که نسخهای خاص برای بیمارش تجویز کرده و از داروخانه خواسته بود که اگر بیمار در پرداخت هزینه دارو با مشکل مواجه شد با او تماس بگیرند، با پزشک تماسی گرفته نشد اما تصویری از نسخه دست به دست در گروهها و شبکههای اجتماعی چرخید و میلیونها نفر در جریان آن قرار گرفتند تا دوباره به دست خودش رسید.
دکتر "علیرضا صلحی" همان پزشک معروف است که البته پیش از این نسخه دیگرش هم سر و صدای زیادی در فضای مجازی به راه انداخته بود، تجویز صدای شجریان برای بیمار!
علیرضا صلحی پزشک عمومی ساکن تبریز که در بهمن ماه ۶۳ به دنیا آمده است. او در گفتوگو با ایسنا از روز مراجعه بیمار میگوید:
- چه شد که آن نسخه معروف را نوشتید؟
قرار نبود این نامه رسانهای شود و احتمالا داروخانه آن را رسانهای کرده است، ۱۵ فروردین ماه بود که در راهروی مرکز سلامت شهید تیموری، مردی میانسال توجه مرا به خودش جلب کرد، او از متصدی مرکز میخواست که با پرداخت هزینه ۲۷۰۰ تومان ویزیت شود اما چون فاقد دفترچه بیمه بود یا حداقل در آن زمان دفترچه همراهش نبود باید ۹۷۰۰ تومان پرداخت میکرد و قادر به پرداخت این مبلغ نبود. مدتی بعد او به اتاق من آمد تا ویزیت شود، دیابت داشت و باید پنج یا شش قلم دارو برایش تجویز میشد اما دفترچهای هم همراش نبود که من در آن برایش نسخهای بنویسم. در همان مدت از زندگیاش گفت و اینکه سواد ندارد و با از دست دادن شغلش در یکی از شهرستانهای اطراف مجبور به مهاجرت به تبریز شده است. پس از صحبت با مرد بیمار با توجه به اینکه دیابت داشت باید چند دقیقهای به مشاور تغذیه مراجعه میکرد که در همین فرصت من آن نامه را در کنار نسخهاش نوشتم و همانطور که گفتم هیچوقت فکر نمیکردم رسانهای شود.
- از داروخانه با شما تماسی گرفته نشد؟
نه داروخانه با من تماسی گرفت و نه بیمار، چند روز بعد از تجویز نسخه وقتی دیدم داروخانه با من تماسی نگرفت احساس کردم حتما بیمار نسخه را تهیه کرده و مشکلی هم پیش نیامده است.
- متوجه نشدید چه کسی نامه را منتشر کرد؟
نه ولی شاید یکی از متصدیان داروخانه این کار را کردهاند، چون آن پیرمرد سواد این کار را نداشت. پیگیری هم کردم که چه کسی آن را منتشر کرده اما به جواب مشخصی نرسیدم.
قطعا اینکه بپرسم چرا این کار را کردید پاسخش روشن است، اما میخواهم جواب برخی از منتقدان را بدهید، شما عامدانه و برای مطرح کردن خودتان این نامه را نوشتید؟
جوابی ندارم بدهم. من فکر میکنم اگر هرفرد دیگری جای من بود و آن بیمار را میدید حتما همین کار را انجام میداد، وقتی یک پزشک نسخهای می نویسد یعنی بیمار به آن احتیاج دارد و باید آن را تهیه کند، در حقیقت نسخه نوشته میشود برای تهیه شدن، هیچ پزشکی برای یادگاری در دفترچه بیمارش نسخه نمینویسد و من هم چون نیاز بیمار به دارو را میدانستم این کار را انجام دادم و حالا در این بین اگر پزشکی نمیتواند چنین کاری انجام دهد و به سلامت بیمارش اهمیت دهد باید از او بپرسیم که چرا اینگونه است، البته من فکر نمیکنم که چنین پزشکی داشته باشیم. کاری که من انجام دادم یک کار بدیهی بود و نباید از انجامش تعجب کنیم.
- نمیخواهید کارخیریه منظمی برای بیماران نیازمند انجام دهید؟ مثلا یک انجمن تشکیل دهید؟
توان من همین کاری بود که انجام دادم، البته موسسات خیریه زیادی هستند اما اگر اقدامات آنها کافی بود دیگر نباید چنین بیمارانی داشته باشیم، درهر حال اگر موسسه یا انجمنی باشد من هم حاضرم در حد وسع و توانم به آنها کمک کنم.
- سال گذشته هم نسخه دیگری از شما در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد، برای بیمارتان صدای استاد شجریان را تجویز کرده بودید.
بله، البته آن چیزی که شهریور ماه پارسال منتشر شد نسخه نبود، در بعضی از شبکههای اجتماعی اینطور گفتند اما واقعیت این است که در یک جمع دوستانه این نامه را در سربرگ دانشگاه محل تحصیلم نوشتم و بعد در چند شبکه اجتماعی منتشر شد اما خیلی زود دست به دست چرخید و بازخوردهای زیادی داشت.
- پس یک نسخه واقعی نبود؟
خیر.
- اگر بیماری پیش شما بیاید ممکن است برایش صدای شجریان را تجویز کنید؟
من عاشق صدای استاد شجریان هستم و بدترین خبری که امسال شنیدم بیماری ایشان بود که امیدوارم هرچه زودتر سلامتیشان را به دست بیاورند، اما اگر بیماری به من مراجعه کند من به او صدای شجریان را تجویز نمیکنم اما حتما توصیه میکنم که به این صدا گوش کند.
- ویژگی مشترک هر دو نسخه شما، به غیر از جنجالی شدنش، خط خوشش بود، واقعا پزشک خوش خطی هستید؟
خط فارسیام همان چیزی است که در نامه اخیر دیدید، اما اگر بخواهم انگلیسی را با آن خط بنویسم زمان زیادی میبرد و بن ابراین کمی خطم متفاوت است اما خط انگلیسی ام هم خواناست.
@Tavaana_TavaanaTech
چند روزیست که در فضای مجازی صحبت از پزشکی است که نسخهای خاص برای بیمارش تجویز کرده و از داروخانه خواسته بود که اگر بیمار در پرداخت هزینه دارو با مشکل مواجه شد با او تماس بگیرند، با پزشک تماسی گرفته نشد اما تصویری از نسخه دست به دست در گروهها و شبکههای اجتماعی چرخید و میلیونها نفر در جریان آن قرار گرفتند تا دوباره به دست خودش رسید.
دکتر "علیرضا صلحی" همان پزشک معروف است که البته پیش از این نسخه دیگرش هم سر و صدای زیادی در فضای مجازی به راه انداخته بود، تجویز صدای شجریان برای بیمار!
علیرضا صلحی پزشک عمومی ساکن تبریز که در بهمن ماه ۶۳ به دنیا آمده است. او در گفتوگو با ایسنا از روز مراجعه بیمار میگوید:
- چه شد که آن نسخه معروف را نوشتید؟
قرار نبود این نامه رسانهای شود و احتمالا داروخانه آن را رسانهای کرده است، ۱۵ فروردین ماه بود که در راهروی مرکز سلامت شهید تیموری، مردی میانسال توجه مرا به خودش جلب کرد، او از متصدی مرکز میخواست که با پرداخت هزینه ۲۷۰۰ تومان ویزیت شود اما چون فاقد دفترچه بیمه بود یا حداقل در آن زمان دفترچه همراهش نبود باید ۹۷۰۰ تومان پرداخت میکرد و قادر به پرداخت این مبلغ نبود. مدتی بعد او به اتاق من آمد تا ویزیت شود، دیابت داشت و باید پنج یا شش قلم دارو برایش تجویز میشد اما دفترچهای هم همراش نبود که من در آن برایش نسخهای بنویسم. در همان مدت از زندگیاش گفت و اینکه سواد ندارد و با از دست دادن شغلش در یکی از شهرستانهای اطراف مجبور به مهاجرت به تبریز شده است. پس از صحبت با مرد بیمار با توجه به اینکه دیابت داشت باید چند دقیقهای به مشاور تغذیه مراجعه میکرد که در همین فرصت من آن نامه را در کنار نسخهاش نوشتم و همانطور که گفتم هیچوقت فکر نمیکردم رسانهای شود.
- از داروخانه با شما تماسی گرفته نشد؟
نه داروخانه با من تماسی گرفت و نه بیمار، چند روز بعد از تجویز نسخه وقتی دیدم داروخانه با من تماسی نگرفت احساس کردم حتما بیمار نسخه را تهیه کرده و مشکلی هم پیش نیامده است.
- متوجه نشدید چه کسی نامه را منتشر کرد؟
نه ولی شاید یکی از متصدیان داروخانه این کار را کردهاند، چون آن پیرمرد سواد این کار را نداشت. پیگیری هم کردم که چه کسی آن را منتشر کرده اما به جواب مشخصی نرسیدم.
قطعا اینکه بپرسم چرا این کار را کردید پاسخش روشن است، اما میخواهم جواب برخی از منتقدان را بدهید، شما عامدانه و برای مطرح کردن خودتان این نامه را نوشتید؟
جوابی ندارم بدهم. من فکر میکنم اگر هرفرد دیگری جای من بود و آن بیمار را میدید حتما همین کار را انجام میداد، وقتی یک پزشک نسخهای می نویسد یعنی بیمار به آن احتیاج دارد و باید آن را تهیه کند، در حقیقت نسخه نوشته میشود برای تهیه شدن، هیچ پزشکی برای یادگاری در دفترچه بیمارش نسخه نمینویسد و من هم چون نیاز بیمار به دارو را میدانستم این کار را انجام دادم و حالا در این بین اگر پزشکی نمیتواند چنین کاری انجام دهد و به سلامت بیمارش اهمیت دهد باید از او بپرسیم که چرا اینگونه است، البته من فکر نمیکنم که چنین پزشکی داشته باشیم. کاری که من انجام دادم یک کار بدیهی بود و نباید از انجامش تعجب کنیم.
- نمیخواهید کارخیریه منظمی برای بیماران نیازمند انجام دهید؟ مثلا یک انجمن تشکیل دهید؟
توان من همین کاری بود که انجام دادم، البته موسسات خیریه زیادی هستند اما اگر اقدامات آنها کافی بود دیگر نباید چنین بیمارانی داشته باشیم، درهر حال اگر موسسه یا انجمنی باشد من هم حاضرم در حد وسع و توانم به آنها کمک کنم.
- سال گذشته هم نسخه دیگری از شما در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد، برای بیمارتان صدای استاد شجریان را تجویز کرده بودید.
بله، البته آن چیزی که شهریور ماه پارسال منتشر شد نسخه نبود، در بعضی از شبکههای اجتماعی اینطور گفتند اما واقعیت این است که در یک جمع دوستانه این نامه را در سربرگ دانشگاه محل تحصیلم نوشتم و بعد در چند شبکه اجتماعی منتشر شد اما خیلی زود دست به دست چرخید و بازخوردهای زیادی داشت.
- پس یک نسخه واقعی نبود؟
خیر.
- اگر بیماری پیش شما بیاید ممکن است برایش صدای شجریان را تجویز کنید؟
من عاشق صدای استاد شجریان هستم و بدترین خبری که امسال شنیدم بیماری ایشان بود که امیدوارم هرچه زودتر سلامتیشان را به دست بیاورند، اما اگر بیماری به من مراجعه کند من به او صدای شجریان را تجویز نمیکنم اما حتما توصیه میکنم که به این صدا گوش کند.
- ویژگی مشترک هر دو نسخه شما، به غیر از جنجالی شدنش، خط خوشش بود، واقعا پزشک خوش خطی هستید؟
خط فارسیام همان چیزی است که در نامه اخیر دیدید، اما اگر بخواهم انگلیسی را با آن خط بنویسم زمان زیادی میبرد و بن ابراین کمی خطم متفاوت است اما خط انگلیسی ام هم خواناست.
@Tavaana_TavaanaTech
اظهارات دور از شأن یک قهرمان ملی:
کاش سوسمارخورهای آل سعود را زمینگیر میکردیم
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کاش سوسمارخورهای آل سعود را زمینگیر میکردیم
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اظهارات دور از شأن یک قهرمان ملی:
کاش سوسمارخورهای آل سعود را زمینگیر میکردیم
#خداداد_عزیزی در گفتوگو با کاپ با افسوس از اینکه تیم #عربستان در مقدماتی جام جهانی در گروه ایران قرار نگرفته است میگوید: «با یک پس گردنی محکم جواب دلنشینی به غارغارهای آل سعود میتوانستیم بدهیم.»
او ادامه داد: «خیلی دوست داشتم عربستانی ها همگروه ما بودند تا بچههای باغیرت تیم ملی با فوتبال ناب ایرانی سوسمارخورهای آل سعود را زمین گیر کنند و به آنها درس فوتبال میدادند.»
نظر شما درباره این اظهارات چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
کاش سوسمارخورهای آل سعود را زمینگیر میکردیم
#خداداد_عزیزی در گفتوگو با کاپ با افسوس از اینکه تیم #عربستان در مقدماتی جام جهانی در گروه ایران قرار نگرفته است میگوید: «با یک پس گردنی محکم جواب دلنشینی به غارغارهای آل سعود میتوانستیم بدهیم.»
او ادامه داد: «خیلی دوست داشتم عربستانی ها همگروه ما بودند تا بچههای باغیرت تیم ملی با فوتبال ناب ایرانی سوسمارخورهای آل سعود را زمین گیر کنند و به آنها درس فوتبال میدادند.»
نظر شما درباره این اظهارات چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
به علت شرایط نامساعدجوی
مدارس و دانشگاههای ۱۸ شهرستان درخوزستان تعطیل شد
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مدارس و دانشگاههای ۱۸ شهرستان درخوزستان تعطیل شد
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
به علت شرایط نامساعدجوی
مدارس و دانشگاههای ۱۸ شهرستان درخوزستان تعطیل شد
به گزارش ایرنا مدیركل مدیریت بحران استانداری خوزستان سه شنبه شب اعلام كرد: «به دلیل شرایط نامساعد آب و هوایی، وزش بادهای شدید، بارندگی زیاد و احتمال آبگرفتگی معابر تمام مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه روز چهارشنبه در شهرستانهای اهواز، دزفول، اندیمشك، بهبهان، ایذه، شوشتر، باغملك، شوش، مسجدسلیمان، هویزه، كارون، دشت آزادگان، آغاجاری، گتوند، حمیدیه، لالی، اندیكا و باوی تعطیل است.»
هاشم بالدی افزود: «فعالیت عادی ادارهها و دستگاههای دولتی در روز چهارشنبه برقرار خواهد بود.»
نوبت عصر مدارس خرمشهر و آبادان روز سه شنبه تعطیل اعلام شده بود اما با وجود گرد وغبار شدید مدارس اهواز تعطیل نشد.
طوفان و گرد و غبار از صبح امروز در خوزستان آغاز شد و شامگاه نیز باران و وزش باد شدید اتفاق افتاده است.
در ساعت ۱۵ روز سهشنبه میزان گرد و غبار در اهواز به یك هزار و ۳۸۴ میكروگرم بر مترمكعب و آبادان به چهار هزار و ۸۵ میكروگرم بر مترمكعب رسید كه در ساعات بعد روبه كاهش گذاشت.
بر اساس اطلاعیه هواشناسی سامانه بارانزا تا اواخر هفته در استان ماندگار است و انتظار آبگرفتگی معابر، سیلابی شدن مسیلها و طغیان رودها وجود دارد.
هواشناسی خوزستان همچنین خروج توده گرد و غبار را از طی ساعات آینده از استان پیشبینی كرده است.
بحران ریزگردهای خوزستان یک بحران زیست محیطی است که در استان خوزستان وجود دارد. در حال حاضر، کانون اصلی تولید این ریزگردها، از داخل ایران است اما ریزگردهایی که از کشورهای همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران میشوند شرایط را تشدید کردهاند. بخشهای جنوبی تالاب هورالعظیم و و محور اهواز و ماهشهر کانونهای اصلی تولید ریزگرد در داخل، و جنوب شرقی کشور عراق به دلیل توقف کویرزدایی و نابودی تالابهای بینالنهرین کانون برون مرزی ریزگردها هستند.
گزارش توانا در مورد آلودگی هوا:
هیولای هولناک آلودگی هوا در ایران
مردم در #اهواز خاک تنفس میکنند!
اگرچه در باب مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در تهران، اعداد و ارقامی کجدار و مریز وجود دارد اما درباره شهرستانها وضع بدتر است و اعلام خاصی در زمینه مرگ شهروندان بر اثر آلودگی هوا، تاکنون صورت نگرفته است. اگرچه چرایی و علت آلودگی هوا در شهری مثل تهران با شهری مثل اهواز تفاوت دارد و باید در بررسی موردی این نکات را لحاظ کرد، اما در باب تاثیر #آلودگی_هوا بر #سلامت #شهروندان در شهری چون اهواز کافیست به آذر ۹۲ اشاره کنیم که طی اوجگیری آلودگی هوا، به گفته «شکرخدا موسوی»، نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی، در طی ۲۰ روز، نزدیک به ۲۰ هزار نفر به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستانها و مراکز درمانی بستری شدند. اگر به همین زمستان امسال اشاره کنیم باید از مدیر روابط عمومی حفاظت #محیط_زیست استان خوزستان نقل قول بیاوریم که از افزایش میزان ذرات معلق در هوا و گرد و غبار در هوای اهواز تا تا ۲۴ برابر حد مجاز خبر داد و این در حالیست که به گفته «شهریار عسگری»، حد مجاز آلودگی هوا ۱۵۰ میکروگرم بر متر مکعب است. در یکم اسفند نیز میزان آلودگی هوای اهواز به ۶۶ برابر حد مجاز رسید. با این وصف نخستین پرسشی که به میان میآید این است که مردم در آنجا چگونه نفس میکشند؟! شاید براساس چنین حجمی از #آلودگی بود که یکی از سایتهای داخلی وقتی خواست درباب آلودگی هوای اهواز تیتری انتخاب کند، اینگونه نوشت: «اینجا اهواز؛ مردم خاک تنفس میکنند!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1VPxFt
@Tavaana_TavaanaTech
مدارس و دانشگاههای ۱۸ شهرستان درخوزستان تعطیل شد
به گزارش ایرنا مدیركل مدیریت بحران استانداری خوزستان سه شنبه شب اعلام كرد: «به دلیل شرایط نامساعد آب و هوایی، وزش بادهای شدید، بارندگی زیاد و احتمال آبگرفتگی معابر تمام مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه روز چهارشنبه در شهرستانهای اهواز، دزفول، اندیمشك، بهبهان، ایذه، شوشتر، باغملك، شوش، مسجدسلیمان، هویزه، كارون، دشت آزادگان، آغاجاری، گتوند، حمیدیه، لالی، اندیكا و باوی تعطیل است.»
هاشم بالدی افزود: «فعالیت عادی ادارهها و دستگاههای دولتی در روز چهارشنبه برقرار خواهد بود.»
نوبت عصر مدارس خرمشهر و آبادان روز سه شنبه تعطیل اعلام شده بود اما با وجود گرد وغبار شدید مدارس اهواز تعطیل نشد.
طوفان و گرد و غبار از صبح امروز در خوزستان آغاز شد و شامگاه نیز باران و وزش باد شدید اتفاق افتاده است.
در ساعت ۱۵ روز سهشنبه میزان گرد و غبار در اهواز به یك هزار و ۳۸۴ میكروگرم بر مترمكعب و آبادان به چهار هزار و ۸۵ میكروگرم بر مترمكعب رسید كه در ساعات بعد روبه كاهش گذاشت.
بر اساس اطلاعیه هواشناسی سامانه بارانزا تا اواخر هفته در استان ماندگار است و انتظار آبگرفتگی معابر، سیلابی شدن مسیلها و طغیان رودها وجود دارد.
هواشناسی خوزستان همچنین خروج توده گرد و غبار را از طی ساعات آینده از استان پیشبینی كرده است.
بحران ریزگردهای خوزستان یک بحران زیست محیطی است که در استان خوزستان وجود دارد. در حال حاضر، کانون اصلی تولید این ریزگردها، از داخل ایران است اما ریزگردهایی که از کشورهای همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران میشوند شرایط را تشدید کردهاند. بخشهای جنوبی تالاب هورالعظیم و و محور اهواز و ماهشهر کانونهای اصلی تولید ریزگرد در داخل، و جنوب شرقی کشور عراق به دلیل توقف کویرزدایی و نابودی تالابهای بینالنهرین کانون برون مرزی ریزگردها هستند.
گزارش توانا در مورد آلودگی هوا:
هیولای هولناک آلودگی هوا در ایران
مردم در #اهواز خاک تنفس میکنند!
اگرچه در باب مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در تهران، اعداد و ارقامی کجدار و مریز وجود دارد اما درباره شهرستانها وضع بدتر است و اعلام خاصی در زمینه مرگ شهروندان بر اثر آلودگی هوا، تاکنون صورت نگرفته است. اگرچه چرایی و علت آلودگی هوا در شهری مثل تهران با شهری مثل اهواز تفاوت دارد و باید در بررسی موردی این نکات را لحاظ کرد، اما در باب تاثیر #آلودگی_هوا بر #سلامت #شهروندان در شهری چون اهواز کافیست به آذر ۹۲ اشاره کنیم که طی اوجگیری آلودگی هوا، به گفته «شکرخدا موسوی»، نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی، در طی ۲۰ روز، نزدیک به ۲۰ هزار نفر به دلیل مشکلات تنفسی در بیمارستانها و مراکز درمانی بستری شدند. اگر به همین زمستان امسال اشاره کنیم باید از مدیر روابط عمومی حفاظت #محیط_زیست استان خوزستان نقل قول بیاوریم که از افزایش میزان ذرات معلق در هوا و گرد و غبار در هوای اهواز تا تا ۲۴ برابر حد مجاز خبر داد و این در حالیست که به گفته «شهریار عسگری»، حد مجاز آلودگی هوا ۱۵۰ میکروگرم بر متر مکعب است. در یکم اسفند نیز میزان آلودگی هوای اهواز به ۶۶ برابر حد مجاز رسید. با این وصف نخستین پرسشی که به میان میآید این است که مردم در آنجا چگونه نفس میکشند؟! شاید براساس چنین حجمی از #آلودگی بود که یکی از سایتهای داخلی وقتی خواست درباب آلودگی هوای اهواز تیتری انتخاب کند، اینگونه نوشت: «اینجا اهواز؛ مردم خاک تنفس میکنند!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1VPxFt
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
هیولای هولناک آلودگی هوا در ایران
بهزاد دوران دانشجوییاش را در اهواز گذرانده است، از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۷. او میگوید آن زمانها که دوره دانشجوییاش را در اهواز آغاز کرده بود، تازه گردوخاکها هم آسمان اهواز را نشانه گرفته بودند: «یادمه ما تا مدتی صبحها فکر میکردیم که این مه صبحگاهی و شرجیست…