رضا عزتی، روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱، به همراه خانواده و دو فرزندش برای رفتن به مزار تعدادی از نزدیکانش به بهشت سکینه میرفتند که هدف گلولههای ساچمهای ماموران قرار گرفته و از ناحیه قلب و چشم آسیب شدید میبیند.
او ۴۷ ساله است، دارای دو فرزند و کارگاه کوچکی برای تولید کلاه یک بار مصرف دارد.
به گزارش دادبان، آنها روز ۱۲ آبان، حدود ساعت ۱۱ و نیم به بهشت سکینه میرسند، ترافیک بسیار سنگینی در خیابانهای منتهی به این آرامستان حاکم بود، به مردم اجازه ورود نمیدادند، خانواده عزتی در ضلع شمالی اتوبان توقف میکنند، رضا از خودرو پیاده میشود تا اوضاع را بسنجد که درگیری میان مردم و ماموران بالا میگیرد. رضا که حجم شلیکها را زیاد میبیند، در حالی که سعی میکرده از فرزندانش در خودرو محافظت کند، دستانش را بالا آورده تا به ماموران بگوید شلیک نکنند، اما تعداد ساچمههایی که به طرفش روان میشود، بیشتر میشود.
او از ناحیه قلب، زیر بغل، قفسه سینه آسیب جدی میبیند، برای خارج کردن ساچمهها جراحی انجام میدهد و یک چشم خود را از دست داده است.
پیام درفشان وکیل این قربانی شلیک عامدانه درباره آخرین وضعیت پرونده دادخواهی رضا عزتی و عدم وجود عزم جدی برای رسیدگی به این پرونده میگوید: بنا بر سوابق، ابتدا پرونده رضا به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳ کرج ارجاع می شود که با دستورات قضائی جهت رسیدگی به ستاد فرماندهی فراجا استان البرز ارسال میشود و توسط ستاد به جای محولکردن انجام تحقیقات به معاونت بازرسی کارها به معاونت پلیس امنیت، محول میشود، حال پس از حضور موکل در این معاونت و انجام تحقیقات، پرونده به جای بازگشت به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳ که صادر کننده دستورات بوده است، به دادسرای رسیدگی به جرائم خاص کرج که در معیت دادگاه انقلاب کرج است برای رسیدگی ارسال شده است پس از آن بنا بر تصمیم بازپرس با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده جهت رسیدگی به دادسرای نظامی استان البرز ارسال شده است.»
به گفته درفشان: «در رسیدگی به پرونده آسیبدیدگان، نه تنها نظم منطقی بلکه عزمی جدی برای جهت شناخت و رفع آسیب ها وجود ندارد، به عبارتی رویه یکسانی در کشور وجود ندارد.»
صدای رضا عزتی باشیم.
@daadbaan2021
#رضا_عزتی #شلیک_عامدانه_چشم #دادخواهی #چشم_برای_آزادی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ۴۷ ساله است، دارای دو فرزند و کارگاه کوچکی برای تولید کلاه یک بار مصرف دارد.
به گزارش دادبان، آنها روز ۱۲ آبان، حدود ساعت ۱۱ و نیم به بهشت سکینه میرسند، ترافیک بسیار سنگینی در خیابانهای منتهی به این آرامستان حاکم بود، به مردم اجازه ورود نمیدادند، خانواده عزتی در ضلع شمالی اتوبان توقف میکنند، رضا از خودرو پیاده میشود تا اوضاع را بسنجد که درگیری میان مردم و ماموران بالا میگیرد. رضا که حجم شلیکها را زیاد میبیند، در حالی که سعی میکرده از فرزندانش در خودرو محافظت کند، دستانش را بالا آورده تا به ماموران بگوید شلیک نکنند، اما تعداد ساچمههایی که به طرفش روان میشود، بیشتر میشود.
او از ناحیه قلب، زیر بغل، قفسه سینه آسیب جدی میبیند، برای خارج کردن ساچمهها جراحی انجام میدهد و یک چشم خود را از دست داده است.
پیام درفشان وکیل این قربانی شلیک عامدانه درباره آخرین وضعیت پرونده دادخواهی رضا عزتی و عدم وجود عزم جدی برای رسیدگی به این پرونده میگوید: بنا بر سوابق، ابتدا پرونده رضا به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳ کرج ارجاع می شود که با دستورات قضائی جهت رسیدگی به ستاد فرماندهی فراجا استان البرز ارسال میشود و توسط ستاد به جای محولکردن انجام تحقیقات به معاونت بازرسی کارها به معاونت پلیس امنیت، محول میشود، حال پس از حضور موکل در این معاونت و انجام تحقیقات، پرونده به جای بازگشت به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳ که صادر کننده دستورات بوده است، به دادسرای رسیدگی به جرائم خاص کرج که در معیت دادگاه انقلاب کرج است برای رسیدگی ارسال شده است پس از آن بنا بر تصمیم بازپرس با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده جهت رسیدگی به دادسرای نظامی استان البرز ارسال شده است.»
به گفته درفشان: «در رسیدگی به پرونده آسیبدیدگان، نه تنها نظم منطقی بلکه عزمی جدی برای جهت شناخت و رفع آسیب ها وجود ندارد، به عبارتی رویه یکسانی در کشور وجود ندارد.»
صدای رضا عزتی باشیم.
@daadbaan2021
#رضا_عزتی #شلیک_عامدانه_چشم #دادخواهی #چشم_برای_آزادی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صفحه دادبان که به خانوادههای بازداشتشدگان مشاوره حقوقی میدهد، یکی دیگر از قربانیان و شاهدان جنایت جمهوری اسلامی را معرفی کرد:
«دکتر مجید خادمیطاهر از سرمایههای اجتماعی کشور ایران محسوب میشود که چشم خود را با شلیک گلولههای ساچمهای ماموران از دست داده است.
او دارای دکترای شیمی و کاشف دارو است و دستاوردهای بسیاری در زمینه تولید دارو و خدمترسانی به بیماران داشته است.
او روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در حالی که تصمیم داشت به آرامستان سکینه کرج برود، هدف شلیک گلولههای ماموران امنیتی قرار میگیرد.
او اکنون دچار نقص دائم در چشمشده و بنا بر تشخیص پزشکان حتی گلوله قابلیت خارجکردن از عمق چشم را ندارد و بنابراین علاوه بر فقدان بینایی درد ناشی از به جا ماندن گلوله را نیز باید تحمل کند.
پیام درفشان، از وکلای حقوق بشری که پرونده دادخواهی بسیاری از آسیبدیدگان را عهده دارد، آخرین وضعیت پرونده دکتر خادمی را این گونه تشریح میکند: "دکتر مجید خادمی به آرامستان بهشت سکینه کرج همراه اعضای خانواده جهت عرض تسلیت به خانواده متوفی رفته بودند، اما به دلیل ازدحام واقعه موفق به ورود به آرامستان نشده و در هنگام بازگشت مورد اصابت گلوله از مکان نامشخص قرار میگیرد و از ناحیه چشم آسیب میبیند.»
به گفته این وکیل دادگستری، «پزشکان اعلام نمودهاند که گلوله قابل خروج از چشم نیست."
او با بیان اینکه، دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳ با صدور دستوراتی نسبت به ارسال پرونده به ستاد فرماندهی فراجا استان البرز اقدام کرده است، افزود: "در این ستاد به دستور فردی مسئول، پرونده به معاونت اطلاعات کلانتری کمالشهر ارسال میشود و در یکی از دستورات تلویحا خواستهشده تا در مورد اینکه دکتر خادمی چه نقشی در اعتراضات داشته، تحقیق شود."
پیام درفشان میافزاید: "بدیهی است معاونت اطلاعات مرجع انتظامی محل وقوع مساله که شخصا شاهد و تحت تاثیر مسائل واقعه ناخوشایند مانند یورش و آسیب به خودرو و مامورین فراجا در مورخه مشابه بوده است، اساساً قابلیت و توان رسیدگی بیطرفانه به مسأله را ندارد."
به گفته درفشان: "در رسیدگی به پرونده آسیبدیدگان، نه تنها نظم منطقی بلکه عزمی جدی برای جهت شناخت و رفع آسیب ها وجود ندارد، به عبارتی رویه یکسانی در کشور وجود ندارد."»
@daadbaan2021
#چشم_برای_آزادی #شلیک_عامدانه_چشم #مجید_خادمیان #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صفحه دادبان که به خانوادههای بازداشتشدگان مشاوره حقوقی میدهد، یکی دیگر از قربانیان و شاهدان جنایت جمهوری اسلامی را معرفی کرد:
«دکتر مجید خادمیطاهر از سرمایههای اجتماعی کشور ایران محسوب میشود که چشم خود را با شلیک گلولههای ساچمهای ماموران از دست داده است.
او دارای دکترای شیمی و کاشف دارو است و دستاوردهای بسیاری در زمینه تولید دارو و خدمترسانی به بیماران داشته است.
او روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در حالی که تصمیم داشت به آرامستان سکینه کرج برود، هدف شلیک گلولههای ماموران امنیتی قرار میگیرد.
او اکنون دچار نقص دائم در چشمشده و بنا بر تشخیص پزشکان حتی گلوله قابلیت خارجکردن از عمق چشم را ندارد و بنابراین علاوه بر فقدان بینایی درد ناشی از به جا ماندن گلوله را نیز باید تحمل کند.
پیام درفشان، از وکلای حقوق بشری که پرونده دادخواهی بسیاری از آسیبدیدگان را عهده دارد، آخرین وضعیت پرونده دکتر خادمی را این گونه تشریح میکند: "دکتر مجید خادمی به آرامستان بهشت سکینه کرج همراه اعضای خانواده جهت عرض تسلیت به خانواده متوفی رفته بودند، اما به دلیل ازدحام واقعه موفق به ورود به آرامستان نشده و در هنگام بازگشت مورد اصابت گلوله از مکان نامشخص قرار میگیرد و از ناحیه چشم آسیب میبیند.»
به گفته این وکیل دادگستری، «پزشکان اعلام نمودهاند که گلوله قابل خروج از چشم نیست."
او با بیان اینکه، دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳ با صدور دستوراتی نسبت به ارسال پرونده به ستاد فرماندهی فراجا استان البرز اقدام کرده است، افزود: "در این ستاد به دستور فردی مسئول، پرونده به معاونت اطلاعات کلانتری کمالشهر ارسال میشود و در یکی از دستورات تلویحا خواستهشده تا در مورد اینکه دکتر خادمی چه نقشی در اعتراضات داشته، تحقیق شود."
پیام درفشان میافزاید: "بدیهی است معاونت اطلاعات مرجع انتظامی محل وقوع مساله که شخصا شاهد و تحت تاثیر مسائل واقعه ناخوشایند مانند یورش و آسیب به خودرو و مامورین فراجا در مورخه مشابه بوده است، اساساً قابلیت و توان رسیدگی بیطرفانه به مسأله را ندارد."
به گفته درفشان: "در رسیدگی به پرونده آسیبدیدگان، نه تنها نظم منطقی بلکه عزمی جدی برای جهت شناخت و رفع آسیب ها وجود ندارد، به عبارتی رویه یکسانی در کشور وجود ندارد."»
@daadbaan2021
#چشم_برای_آزادی #شلیک_عامدانه_چشم #مجید_خادمیان #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیاکبر خراسانی - متولد ۸۲ تهران، یکی دیگر از مصدومان چشم ناشی از شلیک عامدانه سرکوبگران جمهوری اسلامی است.
دوستش میگوید:
«آخرین پنجشنبه تابستان، ۳۰ شهریور ۱،۴۰۱ از محل کار به خانه بر میگشتم که علیاکبر را دیدم.
او هم در حال رفتن به خانه بود. سوار مترو شدیم به ایستگاه نورد که رسیدیم پیاده شدیم. خیابان خلوت بود.
شیشههای خرد شده کف خیابان حاکی از آن بود که ساعتی قبل آنجا شلوغ شده بود. نیروهای سرکوب هنوز آنجا بودند.
ناگهان بدون دلیل، بی آنکه اعتراضی باشد و یا ما آن لحظه در اعتراضات بوده باشیم، از فاصله دور به سمت ما شلیک کردند.
گلولهای به من اصابت نکرد ولی دیدم که علیاکبر زمین افتاد و چشمش کاسه خون شده بود و دستش هم در اثر آسیب، خونریزی داشت.
بلندش کردم و به کوچهای خلوت فرار کردیم.
با خانوادهاش تماس گرفتم و با آمدن پدرش من از آنها جدا شدم.»
او میگوید ایکاش به قیمت از دست دادن چشم دیگرم بر میگشتم و ضارب خودم را میدیدم. و دلم گواهی میدهد این فرد را روزی خواهم دید.
متاسفانه ۲ ساچمه به چشم راست علی اکبر و یک ساچمه به دست چپش برخورد کرده بود.
او تا بحال سه بار تحت جراحی قرار گرفته، ولی متاسفانه بینایی چشمش را از دست داده است.
علیاکبر دور روز پیش از این جنایت به دانشکده خلبانی آرتاکیش برای دوره خلبانی مراجعه و ثبت نام کرده بود، او پیش از ثبت نام، در امتحانات مربوطه قبول شد و هیچ بیماری جسمی و زمینهای و حتی بیناییسنجی نداشت و خلبانشدن آرزویی بود که با وقوع این جنایت برای او بر باد رفت.
اما اکنون یک پیج آنلاینشاپ دارد و در کنارش کار مدلینگ انجام میدهد و پس از طول درمان چشم امیدوار است در رشته تجربی دوباره ادامه تحصیل دهد.
علیاکبر میگوید، ایران با چنین تاریخ و گذشتهای که دارد چرا باید با مردمش چنین کنند ؟!!
chashm.baraye.azadi
#علی_اکبر_خراسانی #چشم_برای_آزادی #شلیک_عامدانه_چشم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دوستش میگوید:
«آخرین پنجشنبه تابستان، ۳۰ شهریور ۱،۴۰۱ از محل کار به خانه بر میگشتم که علیاکبر را دیدم.
او هم در حال رفتن به خانه بود. سوار مترو شدیم به ایستگاه نورد که رسیدیم پیاده شدیم. خیابان خلوت بود.
شیشههای خرد شده کف خیابان حاکی از آن بود که ساعتی قبل آنجا شلوغ شده بود. نیروهای سرکوب هنوز آنجا بودند.
ناگهان بدون دلیل، بی آنکه اعتراضی باشد و یا ما آن لحظه در اعتراضات بوده باشیم، از فاصله دور به سمت ما شلیک کردند.
گلولهای به من اصابت نکرد ولی دیدم که علیاکبر زمین افتاد و چشمش کاسه خون شده بود و دستش هم در اثر آسیب، خونریزی داشت.
بلندش کردم و به کوچهای خلوت فرار کردیم.
با خانوادهاش تماس گرفتم و با آمدن پدرش من از آنها جدا شدم.»
او میگوید ایکاش به قیمت از دست دادن چشم دیگرم بر میگشتم و ضارب خودم را میدیدم. و دلم گواهی میدهد این فرد را روزی خواهم دید.
متاسفانه ۲ ساچمه به چشم راست علی اکبر و یک ساچمه به دست چپش برخورد کرده بود.
او تا بحال سه بار تحت جراحی قرار گرفته، ولی متاسفانه بینایی چشمش را از دست داده است.
علیاکبر دور روز پیش از این جنایت به دانشکده خلبانی آرتاکیش برای دوره خلبانی مراجعه و ثبت نام کرده بود، او پیش از ثبت نام، در امتحانات مربوطه قبول شد و هیچ بیماری جسمی و زمینهای و حتی بیناییسنجی نداشت و خلبانشدن آرزویی بود که با وقوع این جنایت برای او بر باد رفت.
اما اکنون یک پیج آنلاینشاپ دارد و در کنارش کار مدلینگ انجام میدهد و پس از طول درمان چشم امیدوار است در رشته تجربی دوباره ادامه تحصیل دهد.
علیاکبر میگوید، ایران با چنین تاریخ و گذشتهای که دارد چرا باید با مردمش چنین کنند ؟!!
chashm.baraye.azadi
#علی_اکبر_خراسانی #چشم_برای_آزادی #شلیک_عامدانه_چشم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech