سالروز درگذشت جبار باغچهبان، «آینهی صدا»*
تا پیش از این مرد دنیای سکوت ِ کودکان ناشنوای این مرز و بوم رنگ دیگری داشت. باغچهبان معلم دنیای سکوت این کودکان شد، دستشان را گرفت و به زندگیشان معنای دیگری بخشید. او بنیانگذار مدارس استثنایی در ایران بود. میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان در نوزدهم اردیبهشت ۱۲۶۴ در شهر ایروان، پایتخت کنونی جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. جدش از مردم تبریز و یا ارومیه بود. پدرش عسگر نام داشت و در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار میگذراند.
به این فهرست نگاهی بیاندازید:
۱- انتشار نشریات #فکاهی
۲- ابتکار روش جدید برای آموزش الفبا
۳- تأسیس کودکستان
۴- پایهگذاری #ادبیات نمایشی کودکان
۵- آغاز #تعلیم به کودکان کر و لال
۶- ابتکار الفبای گویای باغچهبان
7- تأسیس اوّلین کودکستان در شیراز
۸- تألیف اوّلین #نمایشنامه ویژه #کودکان ایران
۹- پایهگذاری #آموزش #ناشنوایان در ایران
۱۰- اختراع تلفن گنگ یا گوشی استخوانی
اینها تنها بخشی از کارهای بزرگی است که این #انسان وارسته انجام داده است.
او در سال ۱۳۰۳ به دستور فیوضات اولین #کودکستان #ایرانی را در شهر #تبریز به نام «باغچهی اطفال» تاسیس کرد و از همان زمان بود که نام خانوادگیاش را از عسگرزاده به باغچهبان تغییر داد.
باغچهبان در همین زمان به فکر آموزش کودکان ناشنوا افتاد و کار تدریس به کر و لالها را با سه پسر ناشنوا شروع کرد. او پیش از این تجربهای در آموزش ناشنوایان نداشت اما به تجربهی خویش به نقش بینایی و لمس اشیا در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. پس از شش ماه امتحانی از این سه کودک گرفت. اولین گام را باغچهبان با موفقیت برداشت. جشنی به مناسبت این موفقیت برپا شد. بیشتر فرهنگیان و اندیشمندان تبریز و خارجیها و اعضای سفارتخانهها در آن جشن شرکت داشتند. جمعیت آنقدر زیاد بود که بالای درختهای همجوار آنجا نیز پر از جمعیت بود. این بچهها برای مردم درس خواندند و روی تختهسیاه دیکته نوشتند. باغچهبان در سال ۱۳۰۶ به شیراز مهاجرت کرد و در آنجا کودکستانی تاسیس کرد.
باغچهبان در همین زمان شش نمایشنامه نوشت به نامهای «پیروترب»، «گرگ و چوپان»، « خانم خزوک»، «مجادلههای دو پری»، «شیر باغبان» و «شنگول و منگول». هر شش تای این نمایشنامهها در کودکستان شیراز اجرا شد از دغدغههای انسانی باغچهبان باید گفت که پیش از این او به همراه گروهی از روشنفکران برای ایجاد مکتبی به نام «مکتب نسوان» جهت تعلیم و تربیت دختران همت گماشت هر چند این تلاش باغچهبان به نتیجه نرسید و مکتب نسوان پا نگرفت اما راوی تلاشهای تربیتی و دغدغههای جبار باغچهبان است. باغچهبان در سال ۱۳۱۲ از شیراز به تهران آمد و اولین دبستان کر و لالها را در این شهر نیز پایهگذاری کرد.
جبار باغچهبان سرانجام پس از عمری تلاش در روز چهارم آذرماه ۱۳۴۵ در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
* عنوان نوشته از نام فیلمی با نام «آینه صدا» به کارگردانی مازیار رضاخانی در مورد زندگی حبار #باغچهبان، گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/fMTkTs
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تا پیش از این مرد دنیای سکوت ِ کودکان ناشنوای این مرز و بوم رنگ دیگری داشت. باغچهبان معلم دنیای سکوت این کودکان شد، دستشان را گرفت و به زندگیشان معنای دیگری بخشید. او بنیانگذار مدارس استثنایی در ایران بود. میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان در نوزدهم اردیبهشت ۱۲۶۴ در شهر ایروان، پایتخت کنونی جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. جدش از مردم تبریز و یا ارومیه بود. پدرش عسگر نام داشت و در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار میگذراند.
به این فهرست نگاهی بیاندازید:
۱- انتشار نشریات #فکاهی
۲- ابتکار روش جدید برای آموزش الفبا
۳- تأسیس کودکستان
۴- پایهگذاری #ادبیات نمایشی کودکان
۵- آغاز #تعلیم به کودکان کر و لال
۶- ابتکار الفبای گویای باغچهبان
7- تأسیس اوّلین کودکستان در شیراز
۸- تألیف اوّلین #نمایشنامه ویژه #کودکان ایران
۹- پایهگذاری #آموزش #ناشنوایان در ایران
۱۰- اختراع تلفن گنگ یا گوشی استخوانی
اینها تنها بخشی از کارهای بزرگی است که این #انسان وارسته انجام داده است.
او در سال ۱۳۰۳ به دستور فیوضات اولین #کودکستان #ایرانی را در شهر #تبریز به نام «باغچهی اطفال» تاسیس کرد و از همان زمان بود که نام خانوادگیاش را از عسگرزاده به باغچهبان تغییر داد.
باغچهبان در همین زمان به فکر آموزش کودکان ناشنوا افتاد و کار تدریس به کر و لالها را با سه پسر ناشنوا شروع کرد. او پیش از این تجربهای در آموزش ناشنوایان نداشت اما به تجربهی خویش به نقش بینایی و لمس اشیا در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. پس از شش ماه امتحانی از این سه کودک گرفت. اولین گام را باغچهبان با موفقیت برداشت. جشنی به مناسبت این موفقیت برپا شد. بیشتر فرهنگیان و اندیشمندان تبریز و خارجیها و اعضای سفارتخانهها در آن جشن شرکت داشتند. جمعیت آنقدر زیاد بود که بالای درختهای همجوار آنجا نیز پر از جمعیت بود. این بچهها برای مردم درس خواندند و روی تختهسیاه دیکته نوشتند. باغچهبان در سال ۱۳۰۶ به شیراز مهاجرت کرد و در آنجا کودکستانی تاسیس کرد.
باغچهبان در همین زمان شش نمایشنامه نوشت به نامهای «پیروترب»، «گرگ و چوپان»، « خانم خزوک»، «مجادلههای دو پری»، «شیر باغبان» و «شنگول و منگول». هر شش تای این نمایشنامهها در کودکستان شیراز اجرا شد از دغدغههای انسانی باغچهبان باید گفت که پیش از این او به همراه گروهی از روشنفکران برای ایجاد مکتبی به نام «مکتب نسوان» جهت تعلیم و تربیت دختران همت گماشت هر چند این تلاش باغچهبان به نتیجه نرسید و مکتب نسوان پا نگرفت اما راوی تلاشهای تربیتی و دغدغههای جبار باغچهبان است. باغچهبان در سال ۱۳۱۲ از شیراز به تهران آمد و اولین دبستان کر و لالها را در این شهر نیز پایهگذاری کرد.
جبار باغچهبان سرانجام پس از عمری تلاش در روز چهارم آذرماه ۱۳۴۵ در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
* عنوان نوشته از نام فیلمی با نام «آینه صدا» به کارگردانی مازیار رضاخانی در مورد زندگی حبار #باغچهبان، گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/fMTkTs
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
جبار باغچهبان؛ «آینه صدا»* - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
تا پیش از این مرد دنیای سکوت کودکان ناشنوای این مرز و بوم رنگ دیگری داشت. باغچهبان معلم دنیای سکوت این کودکان شد، دستشان را گرفت و به زندگیشان معنای دیگری بخشید. او بنیانگذار مدارس استثنایی در ایران بود. میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان در نوزدهم…
زادروز توران میرهادی
#توران_میرهادی؛ مادر #ادبیات #کودک و #نوجوان در ایران
«توران میرهادی»، از اساتید برجسته و تأثیرگذار ادبیات کودک در ایران، در سال ۱۳۰۶ در تهران زاده شد.
. .....توران میرهادی در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی با شاهنامه فردوسی انس گرفت. توران میرهادی که به سبب داشتن مادری آلمانی، زبان آلمانی را خیلی زود یاد گرفته بود، پس از یادگیری این زبان به معلمی فرانسه زبان سپرده شد و پس از آن نیز به مدرسه «نوربخش» رفت تا انگلیسی یاد بگیرد. مادر توران در هنرستان کمالالملک نقاشی تدریس میکرد و پایههای هنر نقاشی را به فرزندان خود نیز آموخت.
علاقه به تعلیم و تربیت؛ سفر به فرانسه
توران پس از پایان دبیرستان و در آغاز سال ۱۳۲۴ تحصیل در رشته «علوم طبیعی» در دانشکده علوم دانشگاه تهران را آغاز کرد. اما خیلی زود تحت تأثیر آموزگاران برجسته رشته آموزش چون «جبار باغچهبان» و «محمدباقر هوشیار» قرار گرفت و تعلیم و تربیت و آموزش و سوادآموزی دغدغه او شد. خود او در اینباره میگوید: «شیوه جذاب عملی و ساده باغچهبان مرا بسیار مجذوب کرد. فهمیدم که به کار معلمی علاقهمندم و متوجه شدم که معلمی کاری خلاق و پر انگیزه است... بهصورت مستمع آزاد در کلاس دکتر هوشیار نیز شرکت کردم... او مسیر حرکت یک انسان غریزی را به سمت یک انسان وارسته و متعالی چنان زیبا و مستدل ترسیم کرد که سبب شد نقش #آموزش و پرورش و معلم را بهتر درک کنم و بیشتر به آن دل ببندم.»
علاقه جدید و جدی او به مقوله آموزش، موجب انصراف او از رشته علوم طبیعی شد و علیرغم میل پدر، در سال ۱۳۲۵ به فرانسه رفت و در رشته «روانشناسی تربیتی» در دانشگاه «سوربن» و به طور همزمان در رشته «آموزش پیشادبستانی و ابتدایی» در کالج «سوینه» پاریس به تحصیل پرداخت. او در پاریس کار عملی متناسب با رشته تحصیلی خود را نیز آغاز میکند و به کار عملی با بچههای کودکستانی و مدارس ابتدایی میپردازد.
تحولی چشمگیر در آموزش کودکان و نوجوانان
در سالهای نخستین بازگشت به ایران به فعالیت در کودکستان «بهار» و تدریس زبان فرانسه در مدرسه «نوربخش» پرداخت. اما این فعالیتها، روحیه بلندپروازانه توران را ارضا نمیکرد و او در جستجوی فرصتی برای اثرگذاری بیشتر یا به قول خودش «کاری مهم» بود. در سال ۱۳۳۴ با کمک پدر و مادرش استارت تأسیس یک کودکستان را میزند. کودکستانی که به یاد برادر جوان از دست رفتهاش، نام آن را «فرهاد» میگذارد.
این کودکستان با استقبال خانوادههای ایرانی مواجه میشود و همین استقبال موجب میشود که او در سال ۱۳۳۶دبستان فرهاد را در کنار این کودکستان پایه بگذارد. همسرش، محسن خمارلو نیز از این دوره به عنوان همراهی صدیق و یاوری همیشگی، کمک حال او در اداره #کودکستان و #دبستان میشود. سلسله موفقیتهای توران میرهادی در امر تأسیس نهادهای آموزشی، با تأسیس #مدرسه راهنمایی #فرهاد در سال ۱۳۵۰ ادامه پیدا میکند. تا جایی که در سال ۱۳۵۶ کودکستان، دبستان و مدرسه راهنمایی فرهاد تبدیل به یک مجتمع آموزشی میشود و بیش از ۱۲۰۰ دانش آموز را در خود جای میدهد که به صورت مختلط به تحصیل میپرداختند و دیدگاههای پیشرفته آموزشی توران میرهادی در آن تدوین و پیاده میشد. دیدگاههایی که یادگار او از دوران تحصیل در فرانسه بودند.
در واقع، نوآوری آموزشی میرهادی در نوع خودش در ایران شاید بینظیر بود. او ساختار تصمیمگیری مدرسه را که به شکل سنتی از بالا به پایین بود و کادر مدرسه در رأس و دانشآموز در پایین قرار میگرفت، وارونه کرد و دانشآموزان را به تصمیمگیران اصلی تبدیل کرد. خود او در توضیح بیشتر در اینباره میگوید: «شکل سازمانی مدرسه فرهاد با مدارس دیگر متفاوت بود. در همهجا شکل سازمانی مدارس به صورت هرمیست که مدیر مدرسه در رأس هرم قرار دارد و پس از آن ناظم، معلمها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانشآموزان قرار دارند. دراین هرم مدیر مدرسه درباره نوع اداره مدرسه و همچنین تدریس معلمها و برنامههای مدرسه تصمیمگیری میکند درحالی که در مدرسه فرهاد ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشت و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند، وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/tFuUqf
@Tavaana_TavaanaTech
#توران_میرهادی؛ مادر #ادبیات #کودک و #نوجوان در ایران
«توران میرهادی»، از اساتید برجسته و تأثیرگذار ادبیات کودک در ایران، در سال ۱۳۰۶ در تهران زاده شد.
. .....توران میرهادی در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی با شاهنامه فردوسی انس گرفت. توران میرهادی که به سبب داشتن مادری آلمانی، زبان آلمانی را خیلی زود یاد گرفته بود، پس از یادگیری این زبان به معلمی فرانسه زبان سپرده شد و پس از آن نیز به مدرسه «نوربخش» رفت تا انگلیسی یاد بگیرد. مادر توران در هنرستان کمالالملک نقاشی تدریس میکرد و پایههای هنر نقاشی را به فرزندان خود نیز آموخت.
علاقه به تعلیم و تربیت؛ سفر به فرانسه
توران پس از پایان دبیرستان و در آغاز سال ۱۳۲۴ تحصیل در رشته «علوم طبیعی» در دانشکده علوم دانشگاه تهران را آغاز کرد. اما خیلی زود تحت تأثیر آموزگاران برجسته رشته آموزش چون «جبار باغچهبان» و «محمدباقر هوشیار» قرار گرفت و تعلیم و تربیت و آموزش و سوادآموزی دغدغه او شد. خود او در اینباره میگوید: «شیوه جذاب عملی و ساده باغچهبان مرا بسیار مجذوب کرد. فهمیدم که به کار معلمی علاقهمندم و متوجه شدم که معلمی کاری خلاق و پر انگیزه است... بهصورت مستمع آزاد در کلاس دکتر هوشیار نیز شرکت کردم... او مسیر حرکت یک انسان غریزی را به سمت یک انسان وارسته و متعالی چنان زیبا و مستدل ترسیم کرد که سبب شد نقش #آموزش و پرورش و معلم را بهتر درک کنم و بیشتر به آن دل ببندم.»
علاقه جدید و جدی او به مقوله آموزش، موجب انصراف او از رشته علوم طبیعی شد و علیرغم میل پدر، در سال ۱۳۲۵ به فرانسه رفت و در رشته «روانشناسی تربیتی» در دانشگاه «سوربن» و به طور همزمان در رشته «آموزش پیشادبستانی و ابتدایی» در کالج «سوینه» پاریس به تحصیل پرداخت. او در پاریس کار عملی متناسب با رشته تحصیلی خود را نیز آغاز میکند و به کار عملی با بچههای کودکستانی و مدارس ابتدایی میپردازد.
تحولی چشمگیر در آموزش کودکان و نوجوانان
در سالهای نخستین بازگشت به ایران به فعالیت در کودکستان «بهار» و تدریس زبان فرانسه در مدرسه «نوربخش» پرداخت. اما این فعالیتها، روحیه بلندپروازانه توران را ارضا نمیکرد و او در جستجوی فرصتی برای اثرگذاری بیشتر یا به قول خودش «کاری مهم» بود. در سال ۱۳۳۴ با کمک پدر و مادرش استارت تأسیس یک کودکستان را میزند. کودکستانی که به یاد برادر جوان از دست رفتهاش، نام آن را «فرهاد» میگذارد.
این کودکستان با استقبال خانوادههای ایرانی مواجه میشود و همین استقبال موجب میشود که او در سال ۱۳۳۶دبستان فرهاد را در کنار این کودکستان پایه بگذارد. همسرش، محسن خمارلو نیز از این دوره به عنوان همراهی صدیق و یاوری همیشگی، کمک حال او در اداره #کودکستان و #دبستان میشود. سلسله موفقیتهای توران میرهادی در امر تأسیس نهادهای آموزشی، با تأسیس #مدرسه راهنمایی #فرهاد در سال ۱۳۵۰ ادامه پیدا میکند. تا جایی که در سال ۱۳۵۶ کودکستان، دبستان و مدرسه راهنمایی فرهاد تبدیل به یک مجتمع آموزشی میشود و بیش از ۱۲۰۰ دانش آموز را در خود جای میدهد که به صورت مختلط به تحصیل میپرداختند و دیدگاههای پیشرفته آموزشی توران میرهادی در آن تدوین و پیاده میشد. دیدگاههایی که یادگار او از دوران تحصیل در فرانسه بودند.
در واقع، نوآوری آموزشی میرهادی در نوع خودش در ایران شاید بینظیر بود. او ساختار تصمیمگیری مدرسه را که به شکل سنتی از بالا به پایین بود و کادر مدرسه در رأس و دانشآموز در پایین قرار میگرفت، وارونه کرد و دانشآموزان را به تصمیمگیران اصلی تبدیل کرد. خود او در توضیح بیشتر در اینباره میگوید: «شکل سازمانی مدرسه فرهاد با مدارس دیگر متفاوت بود. در همهجا شکل سازمانی مدارس به صورت هرمیست که مدیر مدرسه در رأس هرم قرار دارد و پس از آن ناظم، معلمها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانشآموزان قرار دارند. دراین هرم مدیر مدرسه درباره نوع اداره مدرسه و همچنین تدریس معلمها و برنامههای مدرسه تصمیمگیری میکند درحالی که در مدرسه فرهاد ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشت و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند، وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/tFuUqf
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
توران میرهادی؛ مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران
مادری فرهیخته، پدری دلسوز، فرزندی نمونه
سالروز درگذشت جبار باغچهبان، «آینهی صدا»
goo.gl/vir2VE
تا پیش از این مرد دنیای سکوت ِ کودکان ناشنوای این مرز و بوم رنگ دیگری داشت. باغچهبان معلم دنیای سکوت این کودکان شد، دستشان را گرفت و به زندگیشان معنای دیگری بخشید. او بنیانگذار مدارس استثنایی در ایران بود. میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان در نوزدهم اردیبهشت ۱۲۶۴ در شهر ایروان، پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان به دنیا آمد. جدش از مردم تبریز و یا ارومیه بود. پدرش عسگر نام داشت و در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار میگذراند.
به این فهرست نگاهی بیاندازید:
۱- انتشار نشریات فکاهی
۲- ابتکار روش جدید برای آموزش الفبا
۳- تأسیس کودکستان
۴- پایهگذاری ادبیات نمایشی کودکان
۵- آغاز تعلیم به کودکان کر و لال
۶- ابتکار الفبای گویای باغچهبان
7- تأسیس اوّلین کودکستان در شیراز
۸- تألیف اوّلین نمایشنامه ویژه کودکان ایران
۹- پایهگذاری آموزش ناشنوایان در ایران
۱۰- اختراع تلفن گنگ یا گوشی استخوانی
اینها تنها بخشی از کارهای بزرگی است که این انسان وارسته انجام داده است.
او در سال ۱۳۰۳ به دستور فیوضات اولین کودکستان ایرانی را در شهر تبریز به نام «باغچهی اطفال» تاسیس کرد و از همان زمان بود که نام خانوادگیاش را از عسگرزاده به باغچهبان تغییر داد.
باغچهبان در همین زمان به فکر آموزش کودکان ناشنوا افتاد و کار تدریس به کر و لالها را با سه پسر ناشنوا شروع کرد. او پیش از این تجربهای در آموزش ناشنوایان نداشت اما به تجربهی خویش به نقش بینایی و لمس اشیا در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. پس از شش ماه امتحانی از این سه کودک گرفت. اولین گام را باغچهبان با موفقیت برداشت. جشنی به مناسبت این موفقیت برپا شد. بیشتر فرهنگیان و اندیشمندان تبریز و خارجیها و اعضای سفارتخانهها در آن جشن شرکت داشتند. جمعیت آنقدر زیاد بود که بالای درختهای همجوار آنجا نیز پر از جمعیت بود. این بچهها برای مردم درس خواندند و روی تختهسیاه دیکته نوشتند. باغچهبان در سال ۱۳۰۶ به شیراز مهاجرت کرد و در آنجا کودکستانی تاسیس کرد.
باغچهبان در همین زمان شش نمایشنامه نوشت به نامهای «پیروترب»، «گرگ و چوپان»، «خانم خزوک»، «مجادلههای دو پری»، «شیر باغبان» و «شنگول و منگول». هر شش تای این نمایشنامهها در کودکستان شیراز اجرا شد از دغدغههای انسانی باغچهبان باید گفت که پیش از این او به همراه گروهی از روشنفکران برای ایجاد مکتبی به نام «مکتب نسوان» جهت تعلیم و تربیت دختران همت گماشت هر چند این تلاش باغچهبان به نتیجه نرسید و مکتب نسوان پا نگرفت اما راوی تلاشهای تربیتی و دغدغههای جبار باغچهبان است. باغچهبان در سال ۱۳۱۲ از شیراز به تهران آمد و اولین دبستان کر و لالها را در این شهر نیز پایهگذاری کرد.
جبار باغچهبان سرانجام پس از عمری تلاش در روز چهارم آذرماه ۱۳۴۵ در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
* عنوان نوشته از نام فیلمی با نام «آینه صدا» به کارگردانی مازیار رضاخانی در مورد زندگی حبار باغچهبان، گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/fMTkTs
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/vir2VE
تا پیش از این مرد دنیای سکوت ِ کودکان ناشنوای این مرز و بوم رنگ دیگری داشت. باغچهبان معلم دنیای سکوت این کودکان شد، دستشان را گرفت و به زندگیشان معنای دیگری بخشید. او بنیانگذار مدارس استثنایی در ایران بود. میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان در نوزدهم اردیبهشت ۱۲۶۴ در شهر ایروان، پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان به دنیا آمد. جدش از مردم تبریز و یا ارومیه بود. پدرش عسگر نام داشت و در شهر ایروان با شغل معماری و قنادی روزگار میگذراند.
به این فهرست نگاهی بیاندازید:
۱- انتشار نشریات فکاهی
۲- ابتکار روش جدید برای آموزش الفبا
۳- تأسیس کودکستان
۴- پایهگذاری ادبیات نمایشی کودکان
۵- آغاز تعلیم به کودکان کر و لال
۶- ابتکار الفبای گویای باغچهبان
7- تأسیس اوّلین کودکستان در شیراز
۸- تألیف اوّلین نمایشنامه ویژه کودکان ایران
۹- پایهگذاری آموزش ناشنوایان در ایران
۱۰- اختراع تلفن گنگ یا گوشی استخوانی
اینها تنها بخشی از کارهای بزرگی است که این انسان وارسته انجام داده است.
او در سال ۱۳۰۳ به دستور فیوضات اولین کودکستان ایرانی را در شهر تبریز به نام «باغچهی اطفال» تاسیس کرد و از همان زمان بود که نام خانوادگیاش را از عسگرزاده به باغچهبان تغییر داد.
باغچهبان در همین زمان به فکر آموزش کودکان ناشنوا افتاد و کار تدریس به کر و لالها را با سه پسر ناشنوا شروع کرد. او پیش از این تجربهای در آموزش ناشنوایان نداشت اما به تجربهی خویش به نقش بینایی و لمس اشیا در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. پس از شش ماه امتحانی از این سه کودک گرفت. اولین گام را باغچهبان با موفقیت برداشت. جشنی به مناسبت این موفقیت برپا شد. بیشتر فرهنگیان و اندیشمندان تبریز و خارجیها و اعضای سفارتخانهها در آن جشن شرکت داشتند. جمعیت آنقدر زیاد بود که بالای درختهای همجوار آنجا نیز پر از جمعیت بود. این بچهها برای مردم درس خواندند و روی تختهسیاه دیکته نوشتند. باغچهبان در سال ۱۳۰۶ به شیراز مهاجرت کرد و در آنجا کودکستانی تاسیس کرد.
باغچهبان در همین زمان شش نمایشنامه نوشت به نامهای «پیروترب»، «گرگ و چوپان»، «خانم خزوک»، «مجادلههای دو پری»، «شیر باغبان» و «شنگول و منگول». هر شش تای این نمایشنامهها در کودکستان شیراز اجرا شد از دغدغههای انسانی باغچهبان باید گفت که پیش از این او به همراه گروهی از روشنفکران برای ایجاد مکتبی به نام «مکتب نسوان» جهت تعلیم و تربیت دختران همت گماشت هر چند این تلاش باغچهبان به نتیجه نرسید و مکتب نسوان پا نگرفت اما راوی تلاشهای تربیتی و دغدغههای جبار باغچهبان است. باغچهبان در سال ۱۳۱۲ از شیراز به تهران آمد و اولین دبستان کر و لالها را در این شهر نیز پایهگذاری کرد.
جبار باغچهبان سرانجام پس از عمری تلاش در روز چهارم آذرماه ۱۳۴۵ در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
* عنوان نوشته از نام فیلمی با نام «آینه صدا» به کارگردانی مازیار رضاخانی در مورد زندگی حبار باغچهبان، گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/fMTkTs
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالروز درگذشت جبار باغچهبان، «آینهی صدا» . تا پیش از این مرد دنیای سکوت ِ #کودکان ناشنوای این مرز و بوم رنگ دیگری داشت. #باغچه_بان #معلم دنیای سکوت این کودکان شد، دستشان را گرفت و به زندگیشان معنای دیگری بخشید. او بنیانگذار مدارس استثنایی در ایران بود.…
سالگرد درگذشت توران میرهادی
#توران_میرهادی؛ مادر #ادبیات #کودک و #نوجوان در ایران
https://goo.gl/1ndpQb
«توران میرهادی»، از اساتید برجسته و تأثیرگذار ادبیات کودک در ایران، در سال ۱۳۰۶ در تهران زاده شد.
. .....توران میرهادی در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی با شاهنامه فردوسی انس گرفت. توران میرهادی که به سبب داشتن مادری آلمانی، زبان آلمانی را خیلی زود یاد گرفته بود، پس از یادگیری این زبان به معلمی فرانسه زبان سپرده شد و پس از آن نیز به مدرسه «نوربخش» رفت تا انگلیسی یاد بگیرد. مادر توران در هنرستان کمالالملک نقاشی تدریس میکرد و پایههای هنر نقاشی را به فرزندان خود نیز آموخت.
علاقه به تعلیم و تربیت؛ سفر به فرانسه
توران پس از پایان دبیرستان و در آغاز سال ۱۳۲۴ تحصیل در رشته «علوم طبیعی» در دانشکده علوم دانشگاه تهران را آغاز کرد. اما خیلی زود تحت تأثیر آموزگاران برجسته رشته آموزش چون «جبار باغچهبان» و «محمدباقر هوشیار» قرار گرفت و تعلیم و تربیت و آموزش و سوادآموزی دغدغه او شد. خود او در اینباره میگوید: «شیوه جذاب عملی و ساده باغچهبان مرا بسیار مجذوب کرد. فهمیدم که به کار معلمی علاقهمندم و متوجه شدم که معلمی کاری خلاق و پر انگیزه است... بهصورت مستمع آزاد در کلاس دکتر هوشیار نیز شرکت کردم... او مسیر حرکت یک انسان غریزی را به سمت یک انسان وارسته و متعالی چنان زیبا و مستدل ترسیم کرد که سبب شد نقش #آموزش و پرورش و معلم را بهتر درک کنم و بیشتر به آن دل ببندم.»
علاقه جدید و جدی او به مقوله آموزش، موجب انصراف او از رشته علوم طبیعی شد و علیرغم میل پدر، در سال ۱۳۲۵ به فرانسه رفت و در رشته «روانشناسی تربیتی» در دانشگاه «سوربن» و به طور همزمان در رشته «آموزش پیشادبستانی و ابتدایی» در کالج «سوینه» پاریس به تحصیل پرداخت. او در پاریس کار عملی متناسب با رشته تحصیلی خود را نیز آغاز میکند و به کار عملی با بچههای کودکستانی و مدارس ابتدایی میپردازد.
تحولی چشمگیر در آموزش کودکان و نوجوانان
در سالهای نخستین بازگشت به ایران به فعالیت در کودکستان «بهار» و تدریس زبان فرانسه در مدرسه «نوربخش» پرداخت. اما این فعالیتها، روحیه بلندپروازانه توران را ارضا نمیکرد و او در جستجوی فرصتی برای اثرگذاری بیشتر یا به قول خودش «کاری مهم» بود. در سال ۱۳۳۴ با کمک پدر و مادرش استارت تأسیس یک کودکستان را میزند. کودکستانی که به یاد برادر جوان از دست رفتهاش، نام آن را «فرهاد» میگذارد.
.
این کودکستان با استقبال خانوادههای ایرانی مواجه میشود و همین استقبال موجب میشود که او در سال ۱۳۳۶دبستان فرهاد را در کنار این کودکستان پایه بگذارد. همسرش، محسن خمارلو نیز از این دوره به عنوان همراهی صدیق و یاوری همیشگی، کمک حال او در اداره #کودکستان و #دبستان میشود. سلسله موفقیتهای توران میرهادی در امر تأسیس نهادهای آموزشی، با تأسیس #مدرسه راهنمایی #فرهاد در سال ۱۳۵۰ ادامه پیدا میکند. تا جایی که در سال ۱۳۵۶ کودکستان، دبستان و مدرسه راهنمایی فرهاد تبدیل به یک مجتمع آموزشی میشود و بیش از ۱۲۰۰ دانش آموز را در خود جای میدهد که به صورت مختلط به تحصیل میپرداختند و دیدگاههای پیشرفته آموزشی توران میرهادی در آن تدوین و پیاده میشد. دیدگاههایی که یادگار او از دوران تحصیل در فرانسه بودند.
در واقع، نوآوری آموزشی میرهادی در نوع خودش در ایران شاید بینظیر بود. او ساختار تصمیمگیری مدرسه را که به شکل سنتی از بالا به پایین بود و کادر مدرسه در رأس و دانشآموز در پایین قرار میگرفت، وارونه کرد و دانشآموزان را به تصمیمگیران اصلی تبدیل کرد. خود او در توضیح بیشتر در اینباره میگوید: «شکل سازمانی مدرسه فرهاد با مدارس دیگر متفاوت بود. در همهجا شکل سازمانی مدارس به صورت هرمیست که مدیر مدرسه در رأس هرم قرار دارد و پس از آن ناظم، معلمها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانشآموزان قرار دارند. دراین هرم مدیر مدرسه درباره نوع اداره مدرسه و همچنین تدریس معلمها و برنامههای مدرسه تصمیمگیری میکند درحالی که در مدرسه فرهاد ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشت و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند، وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/tFuUqf
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
#توران_میرهادی؛ مادر #ادبیات #کودک و #نوجوان در ایران
https://goo.gl/1ndpQb
«توران میرهادی»، از اساتید برجسته و تأثیرگذار ادبیات کودک در ایران، در سال ۱۳۰۶ در تهران زاده شد.
. .....توران میرهادی در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی با شاهنامه فردوسی انس گرفت. توران میرهادی که به سبب داشتن مادری آلمانی، زبان آلمانی را خیلی زود یاد گرفته بود، پس از یادگیری این زبان به معلمی فرانسه زبان سپرده شد و پس از آن نیز به مدرسه «نوربخش» رفت تا انگلیسی یاد بگیرد. مادر توران در هنرستان کمالالملک نقاشی تدریس میکرد و پایههای هنر نقاشی را به فرزندان خود نیز آموخت.
علاقه به تعلیم و تربیت؛ سفر به فرانسه
توران پس از پایان دبیرستان و در آغاز سال ۱۳۲۴ تحصیل در رشته «علوم طبیعی» در دانشکده علوم دانشگاه تهران را آغاز کرد. اما خیلی زود تحت تأثیر آموزگاران برجسته رشته آموزش چون «جبار باغچهبان» و «محمدباقر هوشیار» قرار گرفت و تعلیم و تربیت و آموزش و سوادآموزی دغدغه او شد. خود او در اینباره میگوید: «شیوه جذاب عملی و ساده باغچهبان مرا بسیار مجذوب کرد. فهمیدم که به کار معلمی علاقهمندم و متوجه شدم که معلمی کاری خلاق و پر انگیزه است... بهصورت مستمع آزاد در کلاس دکتر هوشیار نیز شرکت کردم... او مسیر حرکت یک انسان غریزی را به سمت یک انسان وارسته و متعالی چنان زیبا و مستدل ترسیم کرد که سبب شد نقش #آموزش و پرورش و معلم را بهتر درک کنم و بیشتر به آن دل ببندم.»
علاقه جدید و جدی او به مقوله آموزش، موجب انصراف او از رشته علوم طبیعی شد و علیرغم میل پدر، در سال ۱۳۲۵ به فرانسه رفت و در رشته «روانشناسی تربیتی» در دانشگاه «سوربن» و به طور همزمان در رشته «آموزش پیشادبستانی و ابتدایی» در کالج «سوینه» پاریس به تحصیل پرداخت. او در پاریس کار عملی متناسب با رشته تحصیلی خود را نیز آغاز میکند و به کار عملی با بچههای کودکستانی و مدارس ابتدایی میپردازد.
تحولی چشمگیر در آموزش کودکان و نوجوانان
در سالهای نخستین بازگشت به ایران به فعالیت در کودکستان «بهار» و تدریس زبان فرانسه در مدرسه «نوربخش» پرداخت. اما این فعالیتها، روحیه بلندپروازانه توران را ارضا نمیکرد و او در جستجوی فرصتی برای اثرگذاری بیشتر یا به قول خودش «کاری مهم» بود. در سال ۱۳۳۴ با کمک پدر و مادرش استارت تأسیس یک کودکستان را میزند. کودکستانی که به یاد برادر جوان از دست رفتهاش، نام آن را «فرهاد» میگذارد.
.
این کودکستان با استقبال خانوادههای ایرانی مواجه میشود و همین استقبال موجب میشود که او در سال ۱۳۳۶دبستان فرهاد را در کنار این کودکستان پایه بگذارد. همسرش، محسن خمارلو نیز از این دوره به عنوان همراهی صدیق و یاوری همیشگی، کمک حال او در اداره #کودکستان و #دبستان میشود. سلسله موفقیتهای توران میرهادی در امر تأسیس نهادهای آموزشی، با تأسیس #مدرسه راهنمایی #فرهاد در سال ۱۳۵۰ ادامه پیدا میکند. تا جایی که در سال ۱۳۵۶ کودکستان، دبستان و مدرسه راهنمایی فرهاد تبدیل به یک مجتمع آموزشی میشود و بیش از ۱۲۰۰ دانش آموز را در خود جای میدهد که به صورت مختلط به تحصیل میپرداختند و دیدگاههای پیشرفته آموزشی توران میرهادی در آن تدوین و پیاده میشد. دیدگاههایی که یادگار او از دوران تحصیل در فرانسه بودند.
در واقع، نوآوری آموزشی میرهادی در نوع خودش در ایران شاید بینظیر بود. او ساختار تصمیمگیری مدرسه را که به شکل سنتی از بالا به پایین بود و کادر مدرسه در رأس و دانشآموز در پایین قرار میگرفت، وارونه کرد و دانشآموزان را به تصمیمگیران اصلی تبدیل کرد. خود او در توضیح بیشتر در اینباره میگوید: «شکل سازمانی مدرسه فرهاد با مدارس دیگر متفاوت بود. در همهجا شکل سازمانی مدارس به صورت هرمیست که مدیر مدرسه در رأس هرم قرار دارد و پس از آن ناظم، معلمها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانشآموزان قرار دارند. دراین هرم مدیر مدرسه درباره نوع اداره مدرسه و همچنین تدریس معلمها و برنامههای مدرسه تصمیمگیری میکند درحالی که در مدرسه فرهاد ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشت و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند، وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/tFuUqf
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت توران میرهادی #توران_میرهادی؛ مادر #ادبیات #کودک و #نوجوان در ایران «توران میرهادی»، از اساتید برجسته و تأثیرگذار ادبیات کودک در ایران، در سال ۱۳۰۶ در تهران زاده شد. . .....توران میرهادی در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی…