آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
زادروز غلامحسین صدیقی از آورندگان دانش جامعهشناسی به ایران

«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بین‌المللی از آوردن نام ایران و ایرانی خجل و شرمسار باشید.»

غلامحسین صدیقی متولد دوازدهم آذرماه ۱۲۸۴ در شهر تهران خیابان سیروس (بازارچه سرچشمه) است.

او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه آلیانس شد و در آنجا زبان #فرانسه آموخت. پس از آن وارد مدرسه #دارالفنون شد و در نهایت در شهریور ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در مدت پنج سال توانست پنج دیپلم عالی در #روانشناسی، #روانشناسی_کودک و آموزش و پرورش،تاریخ ادیان، جمال‌شناسی و #اخلاق و جامعهشناسی اخذ کند و با گرفتن دکترا به ایران بازگردد. او به درستی یکی از پیش‌کسوت‌های علوم اجتماعی در ایران است. رشته جامعهشناسی در ایران با نام غلامحسین صدیقی گره خورده است به شکلی که نام او تداعی‌کننده رشته دیر به ایران‌آمده "جامعهشناسی" است.

غلامحسین صدیقی خود در این زمینه می‌گوید:

"در مهرماه ۱۳۱۹ که بنده درس جامعهشناسی را در #دانشگاه تهران شروع کردم حتا لفظ و عنوان جامعهشناسی در ایران به این نحو معمول نبود و آن را علم‌الاجتماع می‌گفتند و در هفته دو ساعت در دانش‌سرای عالی دانشکده ادبیات و دانش‌سرای عالی دانش‌گاه تهران به عنوان علم‌الاجتماع پرورشی تدریس می‌شد… در سال ۱۳۱۹ تنها پنج علم از علوم اجتماعی که حتا مردم به اصطلاحات آن هم آشنا نبودند در ایران تدریس می‌شد. خوشبختانه اکنون چنان‌چه می‌دانید ساعات درس #جامعه‌شناسی در ایران از ده‌ها می‌گذرد و علوم اجتماعی در پانزده درس تدریس می‌شود".(سخنرانی‌ها و گزارش‌ها در نخستین سمینار بررسی مسائل اجتماعی، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۱ -تهران.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ۱۳۴۳)

#غلامحسین_صدیقی هرگز با انقلابیون ۵۷ همراه نشد اما دلایل و علل انقلاب را خوب درک می‌کرد از آن‌رو که درسش را خوانده بود و تدریس کرده بود. او در بحبوحه امواج خروشان انقلاب مانند بسیاری از تحصیل‌کردگان آن زمان بر موج ِ #انقلابی‌گری توده‌ها سوار نشد و هم‌واره مدافع #اصلاح و #رفورم ماند. شاه به او پیشنهاد نخست‌وزیری داد اما او نپذیرفت.

او پس از پیروزی انقلاب هم دعوت مهدی #بازرگان برای شرکت در دولت موقت را نپذیرفت.

صدیقی در بحبوحه #انقلاب در مورد آینده ایران گفته بود:
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بین‌المللی از آوردن نام #ایران و #ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
دکتر غلامحسین #صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) محمد #مصدق بود.

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۸ آذر سالروز قتل #محمدجعفرپوینده

مجمدجعفر #پوینده در هفدهم خردادماه ۱۳۳۳ در اشکدز استان یزد به دنیا آمد.
پوینده فعالیت‌های سیاسی خود را از دوران #دانشجویی شروع کرد. او دارای مدرک فوق لیسانس #جامعه‌شناسی بود که در سال ۱۳۵۶ از #دانشگاه #سوربن #فرانسه اخذ کرده بود. پوینده در بحبوحه انقلاب یعنی در شهریور سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت. او از آن پس وقت خود را بیش‌تر وقف ترجمه آثار #فلسفی و #ادبی و #جامعه‌شناختی از زبان فرانسه به فارسی کرد. پوینده به دلیل فشارها و ناملایمات عمدتا اعمال‌شده از جانب حاکمیت هم‌واره وضعیت مالی نامناسبی داشت به طوری که در مقدمه کتاب «تاریخ و آگاهی طبقاتی» اثر گئورگ #لوکاچ شرایط خود را چنین توصیف می‌کند: «ترجمه کتاب #تاریخ و #آگاهی_طبقاتی را در اوج انواع فشارهای #طبقاتی و در بدترین اوضاع مادی و #روانی ادامه دادم و شاید هم مجموعه همین فشارها بود که #انگیزه و توان به پایان رساندن ترجمه‌ی این کتاب را در وجودم برانگیخت. و راستی چه تسلاّیی بهتر از به فارسی در آوردن یکی از مهم‌ترین کتاب‌های جهان در شناخت دنیای معاصر و ستم‌های طبقاتی­ آن؟ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید». پوینده در ۸ آذرماه ۱۳۷۷ از منزل خود خارج شد و دیگر بازنگشت و چند روز بعد جسد بی‌جان این مترجم و نویسنده در "روستای بادامک" در شهرستان شهریار پیدا شد. او را خفه کرده بودند. او را در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپردند. آرام‌گاه او در کنار محمد مختاری دیگر #قربانی قتل‌های سریالی جمهوری اسلامی قرار دارد. از آثار فراوان محمدجعفر پوینده در عمر کوتاهش می‌توان به ترجمه هگل و اندیشه فلسفی در روسیه نوشته گی‌پلانتی-بونژرو، پیکار با #تبعیض_جنسی نوشته آندره میشل، اعلامیه جهانی #حقوق_بشر و تاریخچه آن نوشته گلن جانسون، سپیده‌دمان فلسفه تاریخ بورژوازی نوشته ماکس هورکهایمر، جامعهشناسی رمان نوشته گئورک لوکاچ و … اشاره کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/r2Oouu

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز ضیا نبوی، #زندانی سیاسی

ضیا نبوی؛ طراوت فکر #کنشگرانه

«سید ضیاءالدین نبوی چاشمی» که با نام ضیا نبوی شناخته می‌شود، فعال دانشجویی و دانشجوی محروم از تحصیل ایرانی است که به سبب فعالیت‌های سیاسی و دانشجویی خود هم اکنون در زندان است. آنگونه که خواهر ضیا می‌گوید اعضای خانواده او را مصطفی صدا می‌زنند.ضیا در سی‌ام آذرماه ۱۳۶۲ در شهرستان قائم شهر استان مازندران متولد شد. او اگرچه متولد و بزرگ شده شهر است اما روحی روستایی دارد که حاصل زندگی تابستانی‌اش در روستای پدری یعنی روستای «چاشم» از توابع شهرستان سمنان است.

#ضیا_نبوی در سال ۱۳۸۱ با قبول شدن در رشته مهندسی شیمی وارد دانشکده فنی دانشگاه مازندران شد. این دانشکده مدتی بعد خود دانشگاهی مستقل شد و دانشگاه «نوشیروانی بابل» نام گرفت. ضیا از همان ابتدای ورود به دانشگاه شوق زیادی برای حضور در فعالیت‌های سیاسی و دانشجویی داشت و انجمن اسلامی دانشگاه را بستری مناسب برای این کار دید. در سال ۱۳۸۳ با رای دانشجویان به عضویت در شورای مرکزی این تشکل دانشجویی انتخاب شد و در دوسال بعدی هم مورد اعتماد دانشجویان قرار گرفت و در این جایگاه باقی ماند.

محرومیت از تحصیل و #حق_تحصیل

ضیا رشته مهندسی شیمی را دوست نداشت و گرایش او بیشتر به جامعه‌‌شناسی و فلسفه بود. همین شد که سال ۱۳۸۷ در كنكور ارشد رشته #جامعه‌شناسی شركت كرد. او اما كارنامه‌ای دريافت نكرد وهنگامی که برای پیگیری به سازمان سنجش آموزش کشورمراجعه كرد به او گفتند كه به دلیل فعالیت‌های سیاسی منتقدانه‌اش فاقد صلاحیت عمومی برای ادامه تحصيل است.این اتفاق اما سرفصل جدیدی در زندگی و فعالیت‌های ضیا بود.

#ضیانبوی که در مراجعات خود به سازمان سنجش با دانشجویان دیگری روبرو شده بود که آن‌ها هم از تحصیل محروم شده بودند، تصمیم گرفت تا با راه‌اندازی جمعی از این دانشجویان محروم از #تحصیل به دفاع از حق تحصیل بپردازد.

بازداشت و دوران #زندان

ضیا در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به همراه دخترعمویش «عاطفه نبوی» در منزل یکی از دوستانش در تهران به علت شرکت در تظاهرات روز ۲۵ خرداد در اعتراض به نتایج #انتخابات بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافت. ضیا نبوی دوران بازجویی دشواری را در زندان پشت سر گذاشت و تحت فشار بود تا اعتراف کند با سازمان #مجاهدین خلق در ارتباط است و به دروغ گفته که محروم از تحصیل است. او درباره شکنجه‌های دوره بازداشت خود در نامه‌ای به محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد #حقوق_بشر قوه قضاییه نوشت:

«من تقریبا در تمامی جلسات بازجویی تحت فشارهای #روحی و #فیزیکی بودم. در واقع به جز در دو جلسه ابتدایی #بازجویی که فضای نسبتا محترمانه‌ای برقرار بود، باقی جلسات سرشار از فشارهای روحی و جسمی مانند توهین، تحقیر، تهدید، بشین پاشو رفتن اجباری، پشت گردنی و لگد بود … تمامی جلسات بازجویی بدون استثنا با چشم بند بود. در دو جلسه متوالی بازجویی، اینقدر به اجبار بشین پاشو رفتم که تا سه روز قادر به راه رفتن نبودم و تا یک هفته از درد بی وقفه پا، خیس از عرق بودم. زمانی هم که از اجرای دستور بازجو امتناع می‌کردم با لگد به پشت پایم می‌کوبید.


#توانا
بیشتر بخوانید:

https://goo.gl/YBsgTe

@Tavaana_Tavaanatech
یک زن مراکشی‌تبار رئیس پارلمان هلند شد
خدیجه اَریب یک زن ۵۵ ساله مراکشی‌تبار به ریاست پارلمان هلند برگزیده شد.
خدیجه اَریب عضو حزب سوسیال دموکرات، یکی از دو حزب ائتلاف حاکم هلند است.

روز چهارشنبه ۱۳ ژانویه / ۲۳ دی در یک رقابت فشرده پس از چهار دور رأی‌گیری بین چهار کاندیدا او با ۸۳ رأی در مقابل ۵۱ رأی رقیب نهایی از حزب لیبرال، حزب متحد در ائتلاف، به پیروزی رسید.

خدیجه در اولین واکنش خود پس از انتخاب گفت: «یک مسئولیت افتخارآمیز، یک مسئولیت عالی یک لحظه‌ی مهم… این موضوع همچنین نشان می‌دهد که چقدر خوبست از امکاناتی که در هلند ارائه می‌شود، استفاده کرد. من به راهی که پیموده‌ام افتخار می‌کنم.»

او با بیان‌این‌که «شهامت زیادی لازم است تا بتوانی سرت را بالا نگهداری» به واکنش‌های منفی مخالفان اشاره کرد. یکی از مخالفان سرسخت خدیجه اَریب، خیرت ویلدرز از حزب آزادی (PVV)، حزب راست‌گرای افراطی و ضداسلام بود که انتخاب او را یک روز سیاه در تاریخ هلند نامید.

این دومین بار است که در هلند یک مسلمان مراکشی‌تبار به مقام مهمی می‌رسد. پیش از او احمد ابوطالب، شهردار کنونی روتردام، دومین شهر مهم هلند نیز به این سمت برگزیده شد.

خدیجه اریب ۱۵ ساله بود که از #مراکش به #هلند آمد. پدرش از کارگران #مهاجر بود و می‌توانست با استفاده از قانون پیوستن خانواده، همسر و فرزندانش را به هلند بیاورد.

خدیجه پس از پایان دبیرستان، در دانشگاه آمستردام به تحصیل در رشته #جامعه‌شناسی پرداخت و پس از آن در مؤسسات مختلف به کار مشغول شد. او همزمان به عضویت در حزب سوسیال دموکرات در آمد و به فعالیت سیاسی مشغول شد.

خدیجه اریب از بنیان‌گذاران انجمن #زنان مراکشی در هلند است. او در سال ۱۹۸۹ در سفری به زادگاهش مراکش پس از آن‌که به‌طور علنی از #حقوق_زنان دفاع کرد بازداشت شد که با وساطت وزارت امور خارجه هلند توانست آزاد شود و به هلند بازگردد.

همسر او نورالدین دحان، پزشک کودکان است و آن‌ها یک دختر و دو پسر دوقلو دارند.

Radio Zamaneh

@Tavaana_Tavaanatech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #برابری
پروانه سلحشوری: ما خواستار قدرت‌بخشی به زنان و جوانان هستیم

پروانه سلحشوری که تا شمارش آراء در روز ۹ اسفند در رتبه ۱۱ قرار دارد و به‌احتمال زیاد نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خواهد بود، در گفت‌وگویی به زبان انگلیسی توضیح می‌دهد که «اصلاح‌طلب» از منظر او یعنی چه. سلحشوری (متولد ۱۴۴۳) مدرک دکترای #جامعه‌شناسی در حوزه #توانمندسازی زنان دارد و مدرس دانشگاه آزاد است. او از مشکلات #تبعیض و #خشونت علیه زنان چه در محیط خانه و چه در فضای جامعه حرف می‌زند و می‌گوید که اصلاح‌طلب از نگاه او یعنی کسی که خواستار مبارزه با فسادهای اقتصادی و نابرابری‌های اجتماعی است.

وقتی مصاحبه‌کننده در مورد حجاب می‌پرسد که چرا سلحشوری «چادر» به سر دارد و نه #روسری او تلویحاً توضیح می‌دهد که #ناچار است در ایران دو #حجاب داشته باشد. او ابراز امیدواری می‌کند که روزی مسئله حجاب تبدیل به موضوعی اختیاری شود و نه اجباری:



این #جامعه‌شناس می‌گوید به‌حق #انتخاب #پوشش اعتقاد دارد، آن را از حقوق اولیه افراد می‌داند و خودش هم گاهی چادر به‌سر می‌کند وگاه پوشش او مانتو و روسری است. او توضیح می‌دهد که جامعه ایران مذهبی است، زمان خواهد برد اما روزی می‌رسد که حق #حجاب_اختیاری در ایران به رسمیت شناخته می‌شود. سلحشوری بیشترین تاکید را بر مسائل زنان و #اشتغال زنان و #جوانان دارد. او می‌گوید اصلاح‌طلب یعنی اینکه «ما خواستار قدرت بخشی به #زنان و جوانان هستیم.»

منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سال‌گرد درگذشت ستاره فرمانفرمائیان، مادر مددکاری در ایران

به او لقب مادر مددکاری ِ ایران داده‌اند. او فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما از شاه‌زادگان و شخصیت‌های با نفوذ #قاجار و دوره‌ی رضاشاه بود. پدرش دارای هفت هم‌سر بود که اولین همسر او عزت‌الدوله، دختر مظفرالدین‌شاه قاجار بود و مادر ستاره به اسم معصومه همسر سوم او به شمار می‌آمد.

ستاره فرمانفرمائیان در زمستان سال ۱۲۹۹ در شهر شیراز دیده به جهان گشود. او تا نوجوانی در ایران تحصیل کرد اما پس از فوت پدرش و هم‌چنین قتل برادرش به دست ماموران رضاشاه به آمریکا رفت و در آن‌جا به تحصیل پرداخت. ستاره تا سنین نوجوانی در حرم‌سرایی شامل مادران و فرزندان عبدالحسین فرمانفرما زندگی کرد. او در مدت ده سال اقامت در آمریکا در ابتدا در رشته‌ی #جامعه‌شناسی لیسانس گرفت و پس از آن در رشته‌ی مددکاری اجتماعی به ادامه تحصیل پرداخت. او اولین دانش‌جوی ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود.

ستاره برای گرفتن فوق‌لیسانس در مددکاری اجتماعی به دانشگاه شیکاگو رفت. ستاره فرمانفرمایان پس از بازگشت به ایران با کمک عده‌ای از درباریان و هم‌چنین خانواده‌ی خود «مدرسه‌ی عالی مددکاری اجتماعی تهران را تاسیس کرد.

از جمله دیگر فعالیت‌های او می‌توان علاوه بر تربیت نسل اول #مددکاران اجتماعی در ایران، به تاسیس «انجمن تنظیم خانواده» و تاسیس «مراکز رفاه» اشاره کرد. تاسیس مراکز رفاه در محله‌های #فقیرنشین و حاشیه‌ی تهران بود که کار آن کمک به #کودکان و خانواده‌های آن‌ها بود. او هم‌چنین تلاش کرد که سیستم آموزشی در مهدکودک‌ها را در ایران بر اساس الگوهای مدرن غربی و اصول تربیتی نوین تغییر کرد. ستاره فرمانفرمائیان برای احقاق حقوق زنان و اعتلای شرایط زنان در جامعه نیز تلاش‌های بسیار کرد. او به ملاقات با محمدرضاشاه پهلوی رفت و تلاش کرد «لایحه‌ی ملی تنظیم خانواده» تصویب شود که با تلاش‌های او چنین اتفاقی افتاد.

شاگردان فرمانفرمائیان با نظارت و کمک او هم‌چنین تلاش فراوان کردند که در محله‌ی روسپی‌خانه‌های تهران معروف به «شهر نو» درمانگاه و مکان‌های مخصوصی برای ارائه خدمات #بهداشتی و #درمانی به #روسپیان راه‌اندازی کنند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه‌ی خدمات ارزنده و انسانی‌ای که #فرمانفرمائیان انجام داده بود موجب نشد که از خشم انقلابیون در امان بماند. برخی از شاگردان مذهبی مدرسه‌ی ستاره فرمانفرمائیان که پیش از این با درخواست بورس تحصیلی آن‌ها به دلیل نمره‌های نامطلوب مخالفت کرده بود او را #بازداشت کردند و تحویل مدرسه‌ی رفاه که مقر آیت‌الله روح‌الله خمینی و هم‌راهان او در ابتدای انقلاب بود دادند.

ستاره فرمانفرمائیان را در زیرزمین مدرسه‌ی رفاه #بازجویی کردند و به دلیل شرکت در کنفرانسی با موضوع مددکاری اجتماعی در اسرائیل به هم‌کاری با صهیونیست‌ها و طاغوت متهم کردند و خواهان مجازات اعدام برای او شدند و اگر وساطت آیت‌الله طالقانی که به دلیل سال‌ها خدمات داوطلبانه‌ی او و شاگردانش در «شهر نو» او را می‌شناخت نبود بی‌شک انقلابیان او را اعدام می‌کردند.

#ستاره_فرمانفرمائیان، مادر #مددکاری اجتماعی ایران روز چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی در شهر لس‌آنجلس و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/oPybaO

@Tavaana_TavaanaTech
سال‌گرد درگذشت ستاره فرمانفرمائیان، مادر مددکاری در ایران
goo.gl/jBBORp

به او لقب مادر مددکاری ِ ایران داده‌اند. او فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما از شاه‌زادگان و شخصیت‌های با نفوذ #قاجار و دوره‌ی رضاشاه بود. پدرش دارای هفت هم‌سر بود که اولین همسر او عزت‌الدوله، دختر مظفرالدین‌شاه قاجار بود و مادر ستاره به اسم معصومه همسر سوم او به شمار می‌آمد.

ستاره فرمانفرمائیان در زمستان سال ۱۲۹۹ در شهر شیراز دیده به جهان گشود. او تا نوجوانی در ایران تحصیل کرد اما پس از فوت پدرش و هم‌چنین قتل برادرش به دست ماموران رضاشاه به آمریکا رفت و در آن‌جا به تحصیل پرداخت. ستاره تا سنین نوجوانی در حرم‌سرایی شامل مادران و فرزندان عبدالحسین فرمانفرما زندگی کرد. او در مدت ده سال اقامت در آمریکا در ابتدا در رشته‌ی #جامعه‌شناسی لیسانس گرفت و پس از آن در رشته‌ی مددکاری اجتماعی به ادامه تحصیل پرداخت. او اولین دانش‌جوی ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود.

ستاره برای گرفتن فوق‌لیسانس در مددکاری اجتماعی به دانشگاه شیکاگو رفت. ستاره فرمانفرمایان پس از بازگشت به ایران با کمک عده‌ای از درباریان و هم‌چنین خانواده‌ی خود «مدرسه‌ی عالی مددکاری اجتماعی تهران را تاسیس کرد.

از جمله دیگر فعالیت‌های او می‌توان علاوه بر تربیت نسل اول #مددکاران اجتماعی در ایران، به تاسیس «انجمن تنظیم خانواده» و تاسیس «مراکز رفاه» اشاره کرد. تاسیس مراکز رفاه در محله‌های #فقیرنشین و حاشیه‌ی تهران بود که کار آن کمک به #کودکان و خانواده‌های آن‌ها بود. او هم‌چنین تلاش کرد که سیستم آموزشی در مهدکودک‌ها را در ایران بر اساس الگوهای مدرن غربی و اصول تربیتی نوین تغییر کرد. ستاره فرمانفرمائیان برای احقاق حقوق زنان و اعتلای شرایط زنان در جامعه نیز تلاش‌های بسیار کرد. او به ملاقات با محمدرضاشاه پهلوی رفت و تلاش کرد «لایحه‌ی ملی تنظیم خانواده» تصویب شود که با تلاش‌های او چنین اتفاقی افتاد.

شاگردان فرمانفرمائیان با نظارت و کمک او هم‌چنین تلاش فراوان کردند که در محله‌ی روسپی‌خانه‌های تهران معروف به «شهر نو» درمانگاه و مکان‌های مخصوصی برای ارائه خدمات #بهداشتی و #درمانی به #روسپیان راه‌اندازی کنند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه‌ی خدمات ارزنده و انسانی‌ای که #فرمانفرمائیان انجام داده بود موجب نشد که از خشم انقلابیون در امان بماند. برخی از شاگردان مذهبی مدرسه‌ی ستاره فرمانفرمائیان که پیش از این با درخواست بورس تحصیلی آن‌ها به دلیل نمره‌های نامطلوب مخالفت کرده بود او را #بازداشت کردند و تحویل مدرسه‌ی رفاه که مقر آیت‌الله روح‌الله خمینی و هم‌راهان او در ابتدای انقلاب بود دادند.

ستاره فرمانفرمائیان را در زیرزمین مدرسه‌ی رفاه #بازجویی کردند و به دلیل شرکت در کنفرانسی با موضوع مددکاری اجتماعی در اسرائیل به هم‌کاری با صهیونیست‌ها و طاغوت متهم کردند و خواهان مجازات اعدام برای او شدند و اگر وساطت آیت‌الله طالقانی که به دلیل سال‌ها خدمات داوطلبانه‌ی او و شاگردانش در «شهر نو» او را می‌شناخت نبود بی‌شک انقلابیان او را اعدام می‌کردند.

#ستاره_فرمانفرمائیان، مادر #مددکاری اجتماعی ایران روز چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی در شهر لس‌آنجلس و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/oPybaO

@Tavaana_TavaanaTech