آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
.
🟠 نامه عباس واحدیان شاهرودی از زندان وکیل‌آباد مشهد خطاب به علی خامنه‌ای

آقای علی خامنه‌ای سلام
من عباس واحدیان شاهرودی از پشت دیوارهای بلند زندان وکیل آباد مشهد و پسِ درهای آهنینِ بدونِ روزنه‌یِ بند ۶/۱ این نامه را برای شما می‌نویسم.
قاعدتاً باید مرا بشناسید چرا که نام من و ۱۳ تن از یاران مبارز شجاعم با بیانیه‌ای موسوم به ۱۴ نفر گره خورده بیانیه‌ای که در آن به مسالمت‌ترین شکل ممکن از شما درخواست کردیم در جهت منافع ایران و ایرانی استعفا داده و حکومت و مملکت را به دست کاردانش بسپارید.
با توجه به کهولت سن و بیماری‌هایتان فکر کردم شاید من و یارانم را که از بدو انتشار بیانیه ۱۴ به دستور مستقیم شما سال‌های زیادی را در سلول‌های زندان‌ها گذرانده‌ایم، فراموش کرده باشید. امید که توضیح مختصرم به ذهن فرتوت‌تان تلنگر زده و ما را به یاد آورده باشید.
آقای علی خامنه‌ای حکومت جمهوری اسلامی که پیش از تاسیس‌ش و از فاجعه سینما رکس آبادان قتل و کشتار را آغاز کرد، در دهه سیاه ۶۰ هزاران هزار بی‌گناه را در دادگاه های فرمالیته به چوبه دار سپرد، کشور را درگیر جنگی طولانی با عراق کرد، جنگی که می‌توانست در همان چند ماه اول خاتمه یابد اما به خواست خمینی ۸ سال به طول انجامید و خسارات جانی و مالی بسیاری را به ایرانیان تحمیل کرد، دهه ۷۰ را با قتل‌های زنجیره‌ای و پرونده کوی دانشگاه به پایان رساند، در دهه ۸۰ به نام دین، عاشورای خونین ۸۸ را رقم زد، دهه ۹۰ را با کوله‌باری از تجربه قتل و جنایت آغاز کرد تا به دی ۹۶ رسید و از خرداد ۱۳۹۸ و پس از انتشار بیانیه ۱۴ تا به امروز جنایت‌هایی که جمهوری اسلامی به رهبری و حاکمیت شما مرتکب شده غیر قابل تصور است به جرات می‌توانم بگویم نه در هر شهر کوچک یا بزرگ ایران که در محله به محله‌ی تمام این سرزمین خانواده‌هایی داغدار خون به ناحق ریخته عزیزشان هستند. خونی که به واسطه گلوله جنگی در خیابان، شکنجه در زندان، چوبه دار و... به دستور مستقیم شما ریخته شده است.
به واسطه سیاست‌های شما آتش جنگ بر منطقه سایه افکنده است. امنیت و آرامش خاورمیانه تحت‌الشعاع گروه‌های تروریستی نیابتی تحت حمایت شما قرار گرفته و پول که حق بلامنازع مردمان ایران‌زمین است، صرف جنگ افروزی و ایدئولوژی هلال شیعی شما می‌شود. ایران در خطر وارد شدن به جنگی خانمان‌سوز است و قربانی این جنگ جامعه ایران هستند.

تا جایی که می‌دانم شما اهل کتاب هستید و بی‌شک تاریخ هم خوانده‌اید و با سرنوشت و عاقبت دیکتاتورها آشنایی دارید.

به شما پیشنهاد می‌کنم چشمتان را باز کنید، خون‌هایی که جلوی چشمتان را گرفته کنار بزنید تا واقعیت جامعه ایران را که زیر بار فقر، تورم، فساد، بیکاری، فحشا و اعتیاد کمرخم کرده ببینید. این مردم شریف چیزی جز آزادی و عدالت نمی‌خواهند و شما که داعیه رهبری را دارید مسئول تامین رفاه آزادی و آسایش برای این مردم هستید. البته که نیازی به رجعت به گذشته و خواندن تاریخ هم نیست، کافی‌ست سرنوشت و عاقبت رفقای گرمابه و گلستان خود، چون اسماعیل هنیه، حسن نصرالله و یحیی سنوار را ببینید...
عملکرد شما در بیش از ۴ دهه ثابت کرده قادر به تامین خواسته‌های برحق ایرانیان نبوده و نیستید. لااقل آزادگی شرافت و وجدان داشته باشید، با کناره‌گیری از قدرت و واگذاری حکومت به دلسوزان و کاردانان، ورق بازی را عوض کنید. چه بخواهید چه نخواهید شما در برگ‌های آخر کتاب زندگی و حکومتتان هستید تا دیر نشده و کتاب به پایان نرسیده ورق را برگردانید. حضور و بودن شما هیچ نفعی برای ایران و ایرانی نداشته، لااقل با رفتن کمک گرفتن از سازمان‌های حقوق بشری برای برگزاری یک رفراندوم عادلانه و واگذار کردن کشور به بلدِ کار قدمی برای ایران و ایرانی بردارید.
عباس واحدیان شاهرودی،
یکی از ۱۴ تن اعضای بیانیه ۱۴
مهر ۱۴۰۳
زندان وکیل آباد مشهد

.
#بیانیه #عباس_واحدیان_شاهرودی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
برای منوچهر فلاح

✍️ هومن طاهری
با پرتره‌ای از منوچهر فلاح اثر عیسی چولاندیم

🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضرب‌وشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانی‌فر انجام می‌شد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کرده‌بودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضرب‌و‌شتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جاده‌های روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیاده‌روی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان می‌پرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب می‌کند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.

🔸 حتی همین اتفاق هم می‌توانست خاطره‌ی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دهه‌شصتی‌هایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکی‌اش در سال‌های وحشت دهه‌ی شصت سپری شد؛ در کلاس‌های بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاه‌ها و امکانات پایین‌تر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانه‌ی خانوادگی و بهره‌مندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سال‌ها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگی‌اش سایه انداخت.

🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعت‌ها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به هم‌سرنوشتی با میلیون‌ها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بوده‌اند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیسته‌ی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.

🔸 منوچهر کارگر زندانی‌ای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر می‌برد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربه‌ی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی‌ روحی و روانی آن‌ها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندی‌هایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی می‌‌کرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به هم‌بندی‌هایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت می‌کرد.

🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.

بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی  انتشار می‌یابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر می‌برد.


#هومن_طاهری #منوچهر_فلاح #عیسی_چولاندیم #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سروده‌ تازه شیدای همدانی با صدای گرم خودش از زندان زاهدان

شیدای ایران‌مان این قطعه را تلفنی از زندان برای دوستانش زمزمه کرده است.
هم شعرش و هم آهنگش در مایه شوشتری ساخته خودش است،
اینبار شیدا به شکلی متفاوت صدای اعتراض و مبارزه‌اش رو به گوش می‌رساند.

شده‌ام در صدف سرد تنم زندانی
در میان قفس پیرهنم زندانی
شاعر شهر خموشانم و اکنون
شده‌ام در سیه‌چال شب انجمنم زندانی
آن عقابم که ز بس اوج گرفتم روزی
شدم اندر دل بیت‌الحزنم زندانی
در دل خاک غریب وطن خویش، دریغ
مثل تو ای گُل سرگشته، منم زندانی
گر بمیرم به ره عشق، نگردم هرگز
پشت دیوار بلند کفنم زندانی

جهل بارید و خرد مُرد و جهالت گُل کرد
گشت اندیشه و شعر و سخنم زندانی
همچو پاهای ترک‌خورده‌ی در زنجیرم
چشم و گوش و دل و دست و دهنم زندانی
شدم آزاد ز بند و شده‌ام اما چو تنم
روح در جسم و خودم در بدنم زندانی
منم آن شاعر آزاده و شیدای وطن
که شدم با قلمم در وطنم زندانی

به امید آزادی خاک عزیزمان، ایران
شیدای همدانی
زندان زاهدان
مهرماه ۱۴۰۳


قاسم بهرامی با تخلص شعری، شیدای همدانی، شاعر، نوازنده و هنرمند زندانی است.
شیدای همدانی در یکی از کلیپ‌های خود در مورد جمهوری اسلامی گفته است:
«این‌ها برای آبادی نیامدند. این‌ها برای نابودی ایران آمدند؛ ولی ما فرزندان کوروش اجازه نمی‌دهیم و راه را بر تجاوز آنان می‌بندیم».
شیدای همدانی، شاعر، خواننده و نوازنده است که آثار و اشعار سیاسی و حماسی او در سال‌های گذشته، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. شیدای همدانی، از شاگردان زنده‌یاد استاد فرهنگ شریف در تارنوازی و موسیقی است.

بر اساس اطلاعات رسیده به «توانا»، شیدای همدانی، اکنون با حکم ۱۶ سال حبس (۷ سال قابل اجرا)، بدون هیچ‌گونه حق مرخصی، در سکوت رسانه‌ای و خبری، به دور از همدان، شهر زادگاه و خانوده خود، با اتهام‌های انتسابی دیگری که هنوز برایشان حکمی صادر نشده، در حبس به سر می‌برد.

آموزشکده توانا پیشتر در یکی از قسمت‌های مجموعه برنامه «روایت یک پرونده» به بررسی پرونده شیدای همدانی، شاعر زندانی، پرداخته بود.

https://youtu.be/BsSwkuzJDxw

#شیدای_همدانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیوستن زندان شیبان اهواز به #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام در هفته سی و نهم

  همزمان با سالگرد "اعتراضات ۱۴۰۱" و سالگرد جانباختگان این جنبش و گستردگی بحران‌های داخلی و خارجی حکومت، شاهد شتاب فزاینده و گسترده اعدام‌ها بوده و هستیم ؛ که تنها در مهرماه امسال بیش از ۱۴۰ تن به دار آویخته شده‌اند.(از این تعداد ۵ تن زن بوده اند.)

بنا بر اخبار منتشر شده در یک هفته گذشته قریب به ۳۵ تن اعدام شده‌اند که تنها در روز ۲۵ مهر  ۱۷ تن اعدام شدند. در اقدام سرکوبگرانه دیگر، ۴ زندانی سیاسی محکوم به اعدام از هموطنان عرب در زندان شیبان اهواز  برای اجرای حکم اعدام به انفرادی منتقل شده‌اند که جانشان در خطر جدی قرار دارد. در پی این احکام ضد انسانی، جمعی از زندانیان سیاسی زندان شیبان اهواز طی بیانیه‌ای پیوستن خود به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" را اعلام کردند.

بنابراین کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام ضمن محکوم کردن این اعدام‌های سیستماتیک، به تمام فعالان و نهادهای سیاسی، مدنی، صنفی و حقوق بشری و تمام وجدان‌های بیدار داخل و بین‌المللی برای مقابله با این سرکوب‌ها فراخوان می‌دهد امروز ایستادن در برابر صدور و اجرای احکام اعدام باید بخشی از مطالبه اجتماعی باشد. این محقق نخواهد شد مگر با مقاومت ، همبستگی و اراده جمعی. ما می‌توانیم این ماشین کشتار و اعدام را متوقف کنیم و بنیان چنین احکام غیر انسانی را در میهنمان براندازیم.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"، سه‌شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ در هفته سی و نهم در ۲۳ زندان مختلف در اعتصاب غذا هستند و جمعی از زندانیان اعتصابی در زندان‌های زیر در اعتصاب غذا هستند.

زندان اوین(بند زنان،بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)،زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان شیبان اهواز

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۱ آبان ۱۴۰۳

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه جمعی از  زنان‌زندانی اوین درباره تعلل و امتناع این زندان در رسیدگی پزشکی به زندانیان:
نرگس محمدی را با وجود شرایط اورژانسی به بیمارستان اعزام نمی‌کنند

ما جمعی از زنان هم‌بندی نرگس محمدی در بند نسوان اوین نسبت به امتناع زندان در اعزام او به بیمارستان اعتراض داشته و نگران سلامتی او هستیم.
نرگس محمدی ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ به علت درد در ناحیه‌ی سینه به بیمارستان اعزام و به بخش ICU منتقل شد.

به دستور پزشک او باید خرداد ماه برای عمل آنژیو بار دیگر به بیمارستان اعزام می‌شد. زندان پس از یک ماه و نیم تأخیر یعنی ۱۸ تیر ماه بار دیگر او را به بیمارستان منتقل کرد. در این اعزام پزشکان متوجه توده‌ای در سینه‌ی او شدند و اقدام به بایوپسی کرده و به دلیل نگرانی از نیاز فوری به عمل جراحی، عمل آنژیو را به تعویق انداختند.
بنا به دستور پزشک او باید شهریور ماه برای عمل آنژیو به بیمارستان اعزام می‌شد.

در این مدت علاوه بر ۳ نامه از سوی پزشک متخصص بیمارستان،  پزشک معتمد زندان نیز او را معاینه کرده و خواهان اعزام اورژانسی او به بیمارستان شده است. رئیس بهداری اوین نیز بارها ضرورت اعزام اورژانسی او به بیمارستان را به مسئولان زندان متذکر شده، اما زندان از اعزام نرگس امتناع کرده و دلیل آن را دستور نهادهای بالادستی عنوان می‌کند. نرگس در چند روز گذشته نیز به دلیل درد در قفسه سینه به بهداری مراجعه کرده و نوار قلب او تغییراتی را نشان داده که به گفته‌ی پزشک اوین به معنای نوسان فشار خون و شرایط پرریسک سلامتی اوست.

گذشته از اورژانسی بودن عمل آنژیو، آبان ماه ۱۴۰۲ نرگس ناگهان دچار درد شدید در کمر شد، که به بیمارستان اعزام و طبق دستور پزشک باید حداقل ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و کایروپراکتیک برای او انجام می‌شد، که زندان هیچ گاه در این زمینه او را برای درمان اعزام نکرد.
در واقع تاکنون زندان هر بار پس از اعتراض‌های متعدد زندانیان حاضر به اعزام نرگس محمدی به بیمارستان شده  است.

نرگس از شهریور ماه باید برای انجام عمل آنژیو به بیمارستان اعزام می‌شد، اما با وجود اورژانسی بودن شرایط و اعتراض‌های متعدد همبندیان و زنان زندانی همچنان زندان اقدام به اعزام او نکرده و هر بار که وعده‌هایی داده شده، در نهایت صبح روز اعزام، از انجام آن سر باز زده‌ است.

ما تنها خواهان رسیدگی پزشکی و اعزام هم‌بندی خود برای درمان هستیم. خواسته‌ای قانونی که زندان وظیفه انجام آن را برعهده دارد. مگر نه اینکه زندان مسئول رسیدگی به سلامت زندانی است؟ چرا ما هر بار برای اعزام نرگس و حتی دیگر زندانیان باید به روش‌های متعدد به زندان اعتراض خود را اعلام کنیم و پس از کشمکش‌های بسیار اقدام به اعزام یک بیمار کنند؟

لازم به ذکر است، بسیاری از زنان زندانی اوین دچار بیماری‌های سخت و لاعلاج بوده یا کهولت سنی دارند که اگر برچسب زندانی امنیتی نداشتند، قطعا عدم تحمل برای آنها صادر می‌شد. به وضعیت این زندانیان رسیدگی نشده و به نظر می‌رسد زندان اساسا امکان رسیدگی مداوم به این زندانیان را دارا نیست. با این حال با نگاه داشتن این زندانیان، جان آنان را در خطر انداخته و اضطراب و نگرانی برای وضعیت سلامتی آنها را به هم‌بندیان و خانواده‌های آنان تحمیل می‌کند.

زندانی بودن خود به معنای زندگی در اضطراب و دشواری بسیار است و بند نسوان در حال حاضر پرجمعیت‌ترین دوران خود در سال‌های اخیر را سپری می‌کند و زندان در چنین شرایطی به جای رسیدگی بیشتر از ابتدایی‌ترین وظایف قانونی خود، چون اعزام به بیمارستان سر باز زده و بر اضطراب و دشواری حبس ما در این دوران می‌افزاید.

امضاکنندگان:
ویدا ربانی، مطهره گونه‌ای، آنیشا اسدالهی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی، مریم یحیوی، سمانه اصغری، نسیم سیمیاری، سعیده شفیعی، پخشان عزیزی، نسرین خضری جوادی، سکینه پروانه، ریحانه انصاری‌نژاد، شکیلا منفرد، زهره سرو، حورا نیکبخت، راحله راحمی‌پور، مهوش شهریاری، محبوبه رضایی، معصومه نساجی، ناهید خداجو و سعیده قربانعلی
دوم آبان ۱۴۰۳
زندان اوین، بند زنان

#بیانیه #نرگس_محمدی #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زرتشت احمدی‌راغب و رضا محمدحسینی، زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، به مناسبت هفتم آبان «روز کوروش»، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کردند:

امروز دوشنبه ۷ آبان ماه ۱۴۰۳ در آستانه «چهلمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» هستیم که همراه با اعتصاب غذا خواهد بود، اما این کنش در حمایت از جان انسان‌ها ما را به یاد انسانی بزرگ در تاریخ ایران و جهان می‌اندازد که نامش از دیر باز تاکنون با حقوق بشر گره خورده است و این نام همچنان لرزه بر اندام خودکامگان می‌اندازد.
هفتم آبان روز گرامیداشت کوروش بزرگ است، انسانی که درباره او بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند. از حکمت و عدالت‌خواهی‌اش، از احترامی که به عقاید، آیین و مذاهب مردم خود و دیگر ملل جهان می‌گذاشت، او با وجود قدرت فراوانی که داشت هیچ‌گاه دست به ستم نزد و از جمله پادشاهان بی‌همتایی بود که بردگان را رهایی بخشید و در دوران کهن تاریخ، بزرگ‌ترین امپراطوری جهان را بر پایه عدل و داد بنیان نهاد، که اساس آن حکومت مطلقه نبود چرا که به دادگری و مشورت و استفاده از دیدگاه نیک و انسانی خردمندان و شایستگان باور داشت، ماندگاری نامش به جهت تسخیر قلب‌های انسان‌ها بود و فرهنگ ایران با یاد او می‌درخشد.

اما اکنون که درگیر حکومتی استبدادی هستیم که از جنگ و تروریست و انسان‌کشی حمایت می‌کند و این سیستم تبهکار حتی از رفتن مردم به پاسارگاد برای بزرگداشت یاد کوروش ،سخت در وحشت و هراس است، می‌خواهیم روش و منش نیک آن بزرگمرد تاریخ انسانیت را پاس بداریم تا با همدلی و همبستگی ایران را نجات بدهیم.

ما ضمن گرامیداشت هفتم آبان خواهان رعایت حقوق بشر، صلح و دادگری در ایران و جهان هستیم.

زرتشت احمدی راغب
رضا محمد حسینی
زندان قزلحصار
۷ ابان ۱۴۰۳


#روز_کوروش #کوروش_بزرگ #زرتشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #بیانیه #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منوچهر بختیاری، زندانی سیاسی و پدر دادخواه جاویدنام پویا بختیاری، با ارسال پیامی صوتی از زندان قزوین گفت: «از هفت آبان‌ماه تا زمان آزادی‌ام از زندان اعتصاب غذا می‌کنم و مسئولیت آنچه برای من اتفاق بیافتد بر عهده جمهوری اسلامی است.»

صبا بختیاری، خواهر آقای بختیاری نیز نوشت:
«امروز مورخ ۷آبان ۱۴۰۳
برادرم #منوچهر_بختیاری اعتصاب غذا کرد
(در صورتیکه اعتصاب برای ایشان بسیار خطرناک است)
در طی سال‌ها زندان، تبعید و انفرادی با وجود بیماری و نیاز مبرم
به جراحی و نامه‌های‌های پزشکی قانونی بر مبنای معالجه و عمل
جراحی، با وجود وثیقه‌های متعدد، سند و فیش حقوقی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی از آزادی و حتی مرخصی درمانی برادرم جلوگیری نموده است.
جان برادرم در خطر است و نیاز فوری به معالجه دارد
لطفا صدای برادرم باشید»


#بیانیه
#منوچهر_بختیاری
#ناهید_شیرپیشه
#مهرداد_بختیاری
#پویا_بختیاری
#آرین_شیرپیشه
#دادخواهی
#آبان۹۸
#آبان_خونین
#آبان_ادامه_دارد
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیوستن زندان کهنوج به کارزار «سه‌شنبه‌های‌ نه به اعدام» در چهلمین هفته این کارزار

«تایید حکم اعدام چهار تن از اعضای کارزار»

این روزها ماشین اعدام در حکومت مستبدِ ولایت فقیه، بی‌دنده و ترمز سرعت گرفته و سر باز ایستادن ندارد. در حکومت قرون وسطایی حاکم بر ایران روزانه شاهد گسترش فزاینده اعدام‌ها هستیم. از  ابتدای سال جاری تاکنون قریب به ۵۶۷ اعدام صورت گرفته که ۱۵۰ تن از محکومان تنها در مهرماه اعدام شده‌اند. به طوری که در هفته اول آبان ماه، ۲۷ تن به دار آویخته شدند و ۲۱ اعدام در ۳ روز اجرا شد. یعنی هر روز هفت اعدام.

متاسفانه روز گذشته، جمشید شارمهد پس از ۴ سال حبس ظالمانه اعدام شد. جمشید شارمهد تمام این مدت در بازداشگاه امنیتی محبوس بود و نهادهای امنیتی در چهار سال گذشته با هدف پنهان نگه داشتن شکنجه‌ها و نقض حقوق انسانی وی، اجاره انتقال جمشید شارمهد به بند عمومی را نداده بودند.

در اقدام سرکوبگرانه دیگر، روز ۴ آبان حکم چهار زندانی سیاسی _عقیدتی بلوچ توسط دیوان تایید و به اجرای احکام دادسرای امنیت تهران ارجاع داده شد؛ این چهار زندانی به نام‌های عیدو شه‌بخش، عبدالغنی شه‌بخش، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شه‌بخش از اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» هستند و در شرایط بسیار اسفبار نزدیک از ۱۶ ماه پیش در «بند امن» واحد سه زندان قزلحصار محبوس بوده و جانشان در خطر جدی است و هر لحظه احتمال اجرای حکم آنان وجود دارد.
در ادامه این سرکوب‌ها در چند روز گذشته بی‌دادگاه کیفری دو تهران، ۵ زندانی سیاسی زنِ محبوس در اوین را که به اعدام‌ها‌ی گسترده، اعتراض کرده بودند مجموعاً به ۲۷ ماه حبس اضافی محکوم نمود. که یکی از آنها زندانی سیاسی وریشه مرادی است که با اتهام واهی بغی روبرو بوده و خود در معرض حکم اعدام است. وی ۱۹ روز  است در اعتراض به صدور احکام عدام و گسترش آنها اعتصاب غذا کرده‌است.

با تمام این سرکوب‌ها و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، اما مقاومت و ایستادگی همچنان ادامه‌ دارد. چنان‌که هفته گذشته همزمان با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» جمعی از خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام مقابل مجلس تجمع اعتراضی علیه اعدام برگزار نمودند. شعار نه به اعدام سر دادند و از نیروهای سرکوبگر نترسیدند. ما این شجاعت را ستایش می‌کنیم و به این خانواده‌های مقاوم درود می‌فرستیم.

در خبری دیگر، روز گذشته جمعی از زندانیان سیاسی زندان کهنوج استان کرمان، در نامه‌ای اعلام کردند که از این هفته به کارزار‌ «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» می‌پیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.

اعضای این کارزار در چهلمین هفته خود در ۲۴ زندان مختلف، اعدامهای گسترده در ایران و همچنین ارجاع پرونده  ۴ زندانی بلوچ ـ که در دادگاهی بسیار مبهم و به دور از حق دادرسی منصفانه محکوم شده‌اند ـ را شدیداً محکوم می‌کند و از همه فعالان سیاسی، حقوق بشری و تمام وجدان‌های بیدار می‌خواهد صدای این زندانیان بی نام و نشان و تمام محکومان به اعدام باشند و خواهان حمایت عملی از خانواده‌های محکومان به اعدام هستند. ما همچنان تاکید می‌کنیم تنها راه توقف ماشین اعدام، اقدام و همبستگی جمعی است.

در هفته چهلم، زندانیان اعتصابی در زندان‌های زیر در اعتصاب هستند:

زندان اوین(بند زنان،بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان شیبان اهواز ، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)،زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان کهنوج کرمان

سه‌شنبه‌ ۸ آبان ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

بیش از ۲۵۰ تن از فعالان کارگری، سیاسی، مدنی و حقوق بشری و زندانیان سیاسی پیرامون وضعیت «نسرین جوادی» فعال صنفی کارگری محبوس در زندان اوین با طی بیانیه‌ای، خواستار آزادی فوری نسرین جوادی این فعال صنفی کارگری شدند.

اسامی برخی امضاکنندگان: صدیقه وسمقی، پوران ناظمی، مهدی نصیری، کمال جعفری یزدی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیم‌زاده، زرتشت احمدی راغب، کیوان صمیمی، جواد لعل‌محمدی، عزیز قاسم‌زاده، عباس واحدیان شاهرودی، عبدالرسول مرتضوی، محمود بهشتی لنگرودی، عیسی‌خان حاتمی و....

▫️درود به آزادگان و انسان‌های پاک‌نهاد ایران و جهان؛
بانو نسرین جوادی کارگر بازنشسته و فعال صنفی که از تیر ماه سال ۱۴۰۱ شمسی (حدود ۲/۵ سال) بدلیل شرکت در تجمع کارگران شاغل و بازنشسته در مقابل مجلس شورای اسلامی در زندان اوین محبوس می‌باشد و از بیماری‌هایی همچون پوکی شدید استخوان، قند خون، فشار خون بالا و نارسایی اعضاء داخلی با ۶۸ سال سن رنج می‌برد، اخیرا با بیماری مهلک و به کما رفتن و بستری شدن تنها فرزندش (کوروش) در بیمارستان در شرایط بسیار سخت و شکنجه‌آوری قرار گرفته است.
فرزند چهل ساله نسرین که پدرش را نیز از دست داده و بدنبال زندانی شدن مادر شرایط روحی نامناسبی پیدا کرده است، به بیماری دیابت نوع یک مبتلا و نیاز حیاتی به مراقبت دارد؛ با این‌حال و به رغم سپری شدن حدود نیمی از دوران پنج سال محکومیت نسرین جوادی، مسئولین قضایی و امنیتی از دادن آزادی مشروط به وی خودداری و به‌رغم گذشت ده روز از بستری شدن تنها فرزندش در آی‌سی‌یو و سپس بخش مراقبتی بیمارستان، حتی از دادن مرخصی به این مادر رنج‌دیده و حق‌طلب خودداری می‌کنند!
تنها جرم نسرین به عنوان یک کارگر بازنشسته، فعالیت صنفی برای احقاق حقوق بازنشستگان و شرکت در تجمعات صنفی در مقابل مجلس است.

لذا ما امضا کنندگان این بیانیه از داخل و خارج ایران عزیزمان، با تاکید بر آزادی فوری نسرین جوادی و پایان دادن به نگرانی طاقت‌فرسا و درد و رنج یک مادر، بدینوسیله و ابتدا از دستگاه قضایی و سپس از تمامی مردم آزاده ایران، فعالان و مجامع حقوق بشری و عفو بین‌الملل در سراسر جهان تقاضا داریم برای آزادی فوری نسرین جوادی هرگونه اقدام لازم را بعمل آورده و حاکمان و دستگاه قضایی ایران را به تمکین در قبال خواست اکثریت مردم و جامعه جهانی مجاب نمایند.
بدیهی است اعلام داریم، تبعات بُروز هر اتفاقی برای زندانیان بی‌گناه سیاسی و خانواده‌های‌ مظلوم‌شان، مستقیما متوجه حکومت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی آن است که به استقلال آن هیچ اعتماد و اطمینانی نداریم.

جامعه مدنی و مردم خوب‌ ایران و آزادگان و فعالان حقوق بشر در قبال این رفتارهای غیرقانونی، غیردموکراتیک  و غیرانسانی و زندانی کردن انبوه بی‌گناهان و هموطنان ذیحقِ خود نباید سکوت کنند، و با اعتراضات و مطالبات مداوم مدنی، صدای زندانیان سیاسی که بخشی از عمر خود را بناحق در زندان‌ها سپری کرده‌ و می‌کنند، باشند.

#بیانیه #نسرین_جوادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در واکنش به قتل حکومتی جمشید شارمهد، خواستار اعتراض به اعدام همه افراد فارغ از هرگونه اختلاف عقیدتی و فکری شد. او قتل جمشید شارمهد را نشانه استیصال رژیم رو به زوال اسلامی دانست. متن بیانیه گلرخ ایرایی به شرح زیر است:


«قتل جمشید شارمهد نشان دهنده استیصال رژیم رو به زوال اسلامی است

برای گفتن #نه_به_اعدام باید نام او که در دورترین نقطه سیاسی و عقیدتی از ما ایستاده است را نیز با همان آهنگ و خشمی که نام رفقای‌مان را بر زبان می‌آوریم فریاد کنیم.

ریسمانِ استبداد بر گردن همه‌مان روز به روز فربه‌تر می‌شود. این ریسمان قطور و زنجیر ستم زمانی پاره خواهد شد که سرکوب و کشتار سیستماتیک متوقف شود. نه فقط برای دایره‌ی خودی‌هایمان، بلکه برای همه آنانی که با آن دست به گریبانند.

قتل جمشید شارمهد نشان‌دهنده‌ استیصال رژیم رو به زوال اسلامی است. رژیمی ورشکسته، دچار بحران مشروعیت و دست به ماشه که با برپاکردن چوبه‌های دار و جوخه‌های آتش هویت و حیات یافته است.

گلرخ ایرایی
آبان ۱۴۰۳، زندان اوین»

#گلرخ_ایرایی #جمشید_شارمهد #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech