آموزشکده توانا
57.1K subscribers
30.9K photos
36.7K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
غزل رنجکش، دختر بندرعباسی که جمهوری اسلامی بینایی چشم راستش را از او گرفت، ببینید چه انسان بزرگی است. او در سی‌امین روز از دست دادن چشم راستش، مطلبی تاثیرگذار در صفحه اینستاگرام خود نوشته است. او در انتهای مطلبش از همه خواسته که برای کمک به افرادی که چشمشان را از دست دادند، پیش‌قدم شوند.
متن نوشته غزل به شرح زیر است:
«سی روز از آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد گذشت…
تو این سی روز، هربار خواستم اشک بریزم،با خودم گفتم اگه اون آدم تونست تو همچین موقعیتی لبخندش رو حفظ کنه،یا چشماش برق بزنه؛
چرا منی که حتی وقتی ازم پرسیدن پیداش کردی کدوم چشمش رو نابینا میکنی؟ گفتم رنگ چشماش قشنگ بود حیفه؛
اشک بریزم؟!

تا قبل از اینکه تعداد و اندازه ساچمه هایی‌که از چشمم در آورده بودن رو از نزدیک ببینم؛فکر می‌کردم شاید امیدی برای بیناییم هست، هی میگفتم: نور از میان زخم‌هایمان وارد می‌شود
اما نشد؛هیچ‌ نوری رو حس نکردم…
وقتی این جمله رو به بهترین دکتر فوق‌تخصص قرنیه تو تهران گفتم،برای چشمام اشک ریخت…

شاید بهترین و تلخ‌ترین ویژگی ما آدم‌ها اینه: “عادت‌کردن”
الان دیگه یادم نمیاد زمانی رو که با هر دو چشمم میتونستم ببینم…
شاید بگین انسان تا چیزی رو از دست نده قدرش رو نمیدونه؛ اما من واقعا چشمام رو میپرستیدم، براشون مینوشتم،
از زمان وقوع این حادثه همه از قوی بودنم حرف میزدن، اما تا قبل از این هم اطرافیانم همیشه به من میگفتن:غزل تو چجوری انقدر در برابر همه چی صبور و قوی هستی؟!
من تو صفحه اول دفترچه‌ای ‌که همیشه همراهم بود نوشته بودم: “گریه کن،گریه کن غزل، تو اگه گریه نکنی نمیتونی چشم‌های قشنگی داشته باشی”
من همیشه با این جمله تو سخت‌‌‌ترین شرایط آروم میشدم…
حتی قدر چشم راستم رو بیشتر میدونستم؛ چون در اثر یه حادثه توی‌ بچگی باعث شد چشم چپم خیلی ضعیف شه و به کمک چشم راستم میتونستم بدون عینک ببینم؛اما الان اون عینکی که ازش فرار میکردم،شده رفیق‌ترین همراه این روزهام…

من نمیتونم به خدا شکایت کنم بابت چشمی که تخلیه شد؛ چون من تنها شخصی نبودم که چشمم رو ازم گرفتن؛خیلی‌ها بودن که چشم‌هاشون رو از دست دادن و تو تنهایی و سکوت زجر کشیدن…

و کلام آخر؛....

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

#غزل_رنجکش #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
امید
برای غزل رنجکش
طرح از فرزانه رستمی

غزل رنجکش دختر بندرعباسی است. که با شلیک. مزدوران جمهوری اسلامی. بینایی. چشم. راستش. را از دست داد.تصوبر او وقتی علامت پیروزی نشان می‌داد الهام بخش شده بود. او اینک ایستاده تا به افرادی که در جریان خیزش انقلابی از ناحیه چشم آسیب دیده‌اند کمک کند. غزل می‌خواهد غم بزرگش را به کار بزرگ تبدیل کند.

#غزل_رنجکش #فرزانه_رستمی #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
هر چقدر از ظلمی که به مردممان کرده‌اند، بگوییم، کم گفته‌ایم.
نوشته‌ها و تصاویر غزل رنجکش، آتش به جان می‌زند. دختر زیبای بندرعباسی که چشم راستش را از فاصله نزدیک مورد هدف قرار دادند و او را از بینایی یک چشم محروم کرده‌اند.
اگر آمار بیمارستان‌ها اعلام شود، ابعاد جنایتی که این حکومت انجام داده مشخص خواهد شد. هرچند بسیاری از افراد از ترس بازداشت‌شدن به بیمارستان‌ها مراجعه نکردند.
متن چند توییت غزل رنجکش:

«چشم هایم را بلد باش...
باید بدانی،
زبان چشم هارا...
بدان ای مهربان؛
هر نگاهی سخنی دارد!
گر بیاموزی؛
خواهی فهمید:
"قطعا
صدای چشم ها بلند تر از هر فریادیست..."
باید بخوانی
و
بشنوی
با همه‌ی وجودت؛
عمق یک نگاه را»

«جهان هستی یه پارادوکس بزرگه…
انقدر کوچیک و فانی هست که حتی یک چشم هم برای دیدنش زیاده…
اما اونقدری بزرگ و سرشار از زیبایی هست که دو چشم هم برای دیدنش کمه …»

«‏و حالا تمام خاطراتی رو که بیست و یک سال با دوچشمم ثبت کردم رو با یک چشم به خاطر میارم…»


مگر می‌شود اینهمه رنج را دید و سکوت کرد و عقب کشید؟ یکی از برای‌های غیر تکراری حالا شده «برای غزل»، برای غزل‌ها، برای چشم‌هایش برای چشمهایشان، برای زخم‌ها....

#مهسا_امینی #غزل_رنجکش #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نوشته غزل رنجکش، دختر اهل بندرعباس که چشم راستش را در اثر شلیک جانیان از دست داد، درباره جراحی و تخلیه کامل چشمش.

او در انتهای نوشته‌اش می‌گوید:

«داستانی دارم که هنوز تموم نشده…
چون اون روزی که “باید” ببینم رو هنوز ندیدم؛میدونم که نزدیکه…
خیلی نزدیک»

متن کامل دلنوشته غزل رنجکش را بخوانید:

«امروز روز خداحافظی با آخرین بازمونده‌های چشممه…
مژه‌های سوخته که فقط چندتارش باقی مونده،بخش کوچیکی از پلکم که با جراحی پلاستیک بهم وصل شده، قرنیه‌ای که با چهل تا بخیه و لنز طبی، بازم سرجاش نیست!
اینها شدن همه‌ی چیزی که از چشمم باقی مونده،
و فردا باید تخلیه بشن و خونرو خالی کنن برای چشم مصنوعیکه قراره جاشون رو بگیره.
شاید هر آدمی بود خوشحال میشد از اینکه قراره دوباره زیباییش رو بدست بیاره
ولی من امروز کل وجودم شده یه بغض بزرگ؛
درسته بینایی نداشت، نور رو حس نمیکرد و زیباییش رو از دست داده بود؛
یا حتی وقتی میرفتم جلوی آیینه و پلکم و چشمم رو با دستم باز میکردم تا داخلش رو ببینم: یه قرنیه پر از بخیه و پاره شده میدیدم وسط یه دریای خون، و هرچی صداش میزدم و میگفتم انقدر بی‌مهر نگام نکن، تو همیشه پر از عشق بودی، بازم نگام نمیکرد؛
بازم دوسش داشتم
بازم مثل همیشه قربون صدقش میرفتم
خداروشکر می‌کردم که چیزی ازش باقی مونده؛هرچند زخمی و نابینا…

اینکه یه غریبه بیاد و تو خونش بشینه؛ تحملش سخته…
ولی عادت می‌کنم
چون زنده موندم و باید زندگی کنم؛ چون داستانی دارم که هنوز تموم نشده…
چون اون روزی که “باید” ببینم رو هنوز ندیدم؛میدونم که نزدیکه…
خیلی نزدیک

پ.ن: فردا عمل تخلیه کامل چشم رو انجام میدم(اولین مرحله از عمل‌های زیبایی و چشم مصنوعی)

پ.ن۲: این عکس برای یادگاری از باقی مونده چشم راستم ثبت شد…»

ighazaaaali

- غزل عزیز، تو چشمت را دادی، ولی چشمان زیادی را باز کردی ... امید آنکه با هم آن روز موعود را که همه منتظرش هستیم ببینیم.

#غزل_رنجکش #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا #IRGCterrorists

@Tavaana_TavaanaTech
غزل رنجکش، دختر دانشجوی بندرعباسی که در اثر شلیک گلوله ساچمه‌ای به دست نیروهای سرکوبگر حکومتی بینایی چشم راست خود را از دست داده است، در استوری اینستاگرام خود زخم چهره زنان ایران را «نشانه‌ای از قدرت و شرافت» آنان توصیف کرد.

او همچنین در پاسخ به کاربری که خطاب به او نوشته بود، واژه «معلولیت» برای وضعیت او و دیگر زنان معترض ایرانی مناسب نیست، بار دیگر تصریح کرد که «اگر این بهای آرزوی همه‌مون باشه،‌ فدای سر همه‌مون».

آرزوی غزل این بوده که به عنوان یک نویسنده در جهان شناخته شود.

غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق اهل بندرعباس روز چهارم آبان ماه، در حال برگشت به خانه از محل کار هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت. وی پیشتر توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.

چندی پیش نیویورک تایمز به نقل از چشم‌پزشکان سه بیمارستان فارابی، رسول‌ اکرم و لبافی‌نژاد و همچنین پزشکان استان کردستان، از وارد آمدن آسیب جدی به چشم حدود ۵۸۰ نفر از مردم آزادی‌خواه ایران خبر داده‌ بود.

ما تا کنون تعدادی از این عزیزان را معرفی کرده‌ایم. طبق گزارشات دریافتی برخی از آن‌ها هنوز تحت فشار و تهدید شدید برای سکوت‌کردن هستند و در مواردی خانه آن‌ها چندین بار مورد هجوم نیروهای سرکوبگر قرار گرفته است.
شنیده شده است که برخی از این عزیزان تحت فشار هستند تا در برخی مراسم حکومتی شرکت کنند.

#غزل_رنجکش #مهسا_امینی #چشم_برای_آزادی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ساخت مجسمه شنی غزل رنجکش

سواحل دریای عمان

غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق اهل بندرعباس روز چهارم آبان ماه، در حال برگشت به خانه از محل کار هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت. وی پیشتر توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.

چندی پیش نیویورک تایمز به نقل از چشم‌پزشکان سه بیمارستان فارابی، رسول‌ اکرم و لبافی‌نژاد و همچنین پزشکان استان کردستان، از وارد آمدن آسیب جدی به چشم حدود ۵۸۰ نفر از مردم آزادی‌خواه ایران خبر داده‌ بود.

ما تا کنون تعدادی از این عزیزان را معرفی کرده‌ایم. طبق گزارشات دریافتی برخی از آن‌ها هنوز تحت فشار و تهدید شدید برای سکوت‌کردن هستند و در مواردی خانه آن‌ها چندین بار مورد هجوم نیروهای سرکوبگر قرار گرفته است.
شنیده شده است که برخی از این عزیزان تحت فشار هستند تا در برخی مراسم حکومتی شرکت کنند.

#غزل_رنجکش #مهسا_امینی #چشم_برای_آزادی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ما #یادمون_نمیره لحظه شلیک به صورت قشنگ بچه هامون لبخند زدید.

- از توییتر قلمفرسا


#مهسا_امینی #غزل_رنجکش #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«چَشم‌هایَت»

سکوتِ چشمانِ بسته‌یِ تو
طَنین‌اش بلندتر از فریادِ شلیکِ تُفنگ است

آواز: مریم ناصری
شعر و موسیقی: شهرام فقیهی

کلیپی از خانم مریم نصر و همسرشان اقای شهرام فقیهی از بازماندگان هواپیمایی اوکراینی

#چشم_برای_آزادی #صدای_چشمها_بلندتر_از_صدای_فریادهاست
#نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #غزل_رنجکش #یاری_مدنی_توانا #هنر_اعتراض

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سال‌ها موسیقی تئاتر کار کردم و برای صحنه‌هایی پر از غم و شادی ملودی ساختم و تنظیم کردم که همه نمایشی غیر واقعی بودند؛ اما هرگز فکرشم نمی‌کردم که روزی باید برای واقعیت‌های تلخ زندگیمون ملودی و آهنگی رو تنظیم کنم و بنوازم که این روز‌ها رو فراموش نکنیم.
موسم گل رو برای عزیزانی که چشم‌هاشون چراغ راه آزادی شد؛ تنظیم کردم که بگم “ای که ز تو مانده نکویی نشانه” هرگز فراموش نمی‌کنیم چشم‌هایی که قربانی و فدیه‌ای برای آزادی شدند.»

سیاوش عربخانی (آبان)
siavasharabkhani

موسم گل
تصنیف محلی مازندرانی
آهنگساز: موسی‌خان معروفی
تنظیم و نوازنده سه‌تار: سیاوش عربخانی

#چشم_برای_آزادی #فراموش_نمیکنیم #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #توانا #eye_for_freedom #ضحی_موسوی #غزل_رنجکش #کیمیا_زند #هلی_بابایی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی، برای خاموش‌کردن صدای مردم راه‌های مختلفی دارد، از جمله این روش‌ها تهدید و آزار آنلاین است. عده‌ای رسماً حقوق می‌گیرند که کامنت‌ها و پیام‌های تهدیدآمیز ارسال کنند.
اخیرا نیروهای ارتش سایبری رژیم، برای مصدومان چشم پیام می‌فرستند که «همون یکی چشمت را هم تخلیه می‌کنیم.» این اوج بی‌شرمی و شقاوت یک رژیم است که نه تنها بابت ارتکاب یک جنایت شرمسار نیست، بلکه تهدید به اعمال خشونت بیش‌تر هم می‌کند.

غزل رنجکش، دختر شجاعی که یکی از چشمانش را در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ از دست داد، در پاسخ به چنین تهدیدهایی نوشته:
«یاوه‌گویی از صفات بارز افراد ترسو می‌باشد»

غزل درست می.گوید، حکومت تلاش می‌کند با سرکوب بیشتر و چنگ و دندان نشان دادن، ترس خود را پنهان کند.

غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق اهل بندرعباس روز چهارم آبان ماه ۱۴۰۱، در حال برگشت به خانه از محل کار هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت. وی پیشتر توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.

سال گذشته نیویورک تایمز به نقل از چشم‌پزشکان سه بیمارستان فارابی، رسول‌ اکرم و لبافی‌نژاد و همچنین پزشکان استان کردستان، از وارد آمدن آسیب جدی به چشم حدود ۵۸۰ نفر از مردم آزادی‌خواه ایران خبر داده‌ بود. این آمار البته مربوط به ماه‌های اول شروع خیزش انقلابی بود. آمار واقعی بیش از این است.

عزیزانی که چشم خود و سلامت خود را در مبارزه با جمهوری اسلامی از دست داده‌اند قهرمانان و شاهدان جنایتی هستند که ننگ آن از دامان جمهوری اسلامی پاک نمی‌شود.


#غزل_رنجکش #مهسا_امینی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل رنجکش، از مصدومان شلیک عامدانه به چشم‌ها ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«خیلی نوشتم و پاک کردم؛ اما در آخر برای بار هزارم به این جمله رسیدم:
"صدایِ چشم‌ها بلندتر از هر فریادیست..."»

غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق اهل بندرعباس روز چهارم آبان ماه ۱۴۰۱، در حال برگشت به خانه از محل کار هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت. وی پیشتر توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.


#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل رنجکش از مصدومان شلیک عامدانه به چشم‌ها در خیزش انقلابی ۱۴۰۱، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«حدوداً یک هفته دیگه، ۲۴ آبان ماه، دومین سالگرد از دست دادن چشم راست و کم بینا شدن چشم چپمه...

+پشیمونی؟
-نه، من به زندگی برگشتم!
اگه برنمی‌گشتم و پشت سرم رو نگاه نمی‌کردم، الان دومین سالگرد خودم بود، نه چشمم؛ پس زنده موندنم، از دست دادن چشمم و دووم آوردنم، قطعاً دلیلی داره، دلیلش اسمم، روایتم و آثاریه که در حال خلق شدن هستن...

وقتی به خودت و دنیا ثابت می‌کنی تو قوی هستی و از پسش برمیای، زندگی یکی یکی مانع‌ هاش رو به قصدِ زمین زدنت می‌فرسته؛
ولی تو از یک جایی به بعد، نه اینکه کم بیاری، احساس می‌کنی "سر" شدی، این سر شدن، مساوی با ناامید شدنته؛ درست همونجایی که تصمیم می‌گیری تنهایی از پس هر چیزی برمیای، همونجا شکست می‌خوری، انگار باید یادبگیری برای ادامه دادن، بتونی دردت رو به زبون بیاری، اشک بریزی و درخواست کمک کنی؛
درخواست کردن و بروز دا‌دن احساساتت ممکنه سخت تر از خودِ "درد" باشه؛ اما اگه بتونی از پسش برمیای، می‌تونی باز هم ادامه دهنده باقی بمونی، اینارو برای تو می‌نویسم غزل، که احساس تنهایی نکنی، که بدونی قرار نیست همه چیز رو تنهایی به دوش بکشی...

پ.ن: احساس کردم ممکنه یک هفته پیش رو، برام سخت باشه، شاید امسال برخلاف پارسال، اشک بریزم، با خودم خلوت کنم و...
و دوست داشتم تو این ویدئو از تصویر لحظه‌هایی استفاده کنم که خیلی شکننده بودم ولی اون لحظه رو زندگی کردم:)»


#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
غزل رنجکش، از مصدومان شلیک عامدانه به چشم‌ها در جربان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، تصاویری از خود (یکی در زمان مصدومیت و یکی از همین روزها) منتشر کرد و نوشت:

«دوسال پیش فکرشم نمی‌کردم بتونم نجات پیدا کنم یا حتی شجاعت دیدن خودم رو داشته باشم!
قطعاً هیچ چیزی جای بینایی رو نمی‌گیره، ولی تاابد مدیون پزشک‌هایی هستم که هنرمندانه رو چشمم کار کردن تا بتونم قسمتی از زیبایی رو برگردونم.»

ـ غزل رنجکش، دانشجوی رشته حقوق اهل بندرعباس روز چهارم آبان ماه ۱۴۰۱، در حال برگشت به خانه از محل کار هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت. وی پیشتر توضیح داده بود که «آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد، لبخند اون شخص موقع شلیک کردن بود». این دختر جوان نوشته بود که برای جلوگیری از اصابت گلوله به مادرش در مقابل او ایستاد.

غزل رنجکش جمله معروفی دارد:
صدای چشم‌ها بلندتر از هر فریادیست...

#غزل_رنجکش #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech