آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
هستی امیری، محکوم به زندان به جرم مخالفت با اعدام


او دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی و از کنشگران دانشجویی است. خانم امیری پیش از این در «دادگاه» انقلاب تهران و از سوی شعبه ۲۶ به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این فقط یک جنبه از محکومیت ایشان بود؛ ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی و منع حضور در گردهمایی‌های دانشجویی و حتی ضبط تلفن همراه نیز از دیگر جنبه‌های محکومیت خانم امیری بود و شگفت‌انگیز آن‌که «دادگاه» تجدیدنظر عینا این را تایید کرد.

این محکومیت ناعادلانه ایشان مربوط به سال ۱۴۰۰ است و مصداق جرائم او و این احکام ظالمانه، به گفته وکیل ایشان - امیر رئیسیان - فعالیت در حوزه زنان و نیز فعالیت در فضای مجازی در حوزه مخالفت با اعدام بوده است.

متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید

https://tavaana.org/fa/Hasti_Amiri

#پروفایل #هستی_امیری #یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی


@Tavaana_TavaanaTech
توهین به شخص رهبر جمهوری اسلامی عملا تبدیل به بهانه‌ای در دست دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی شده است تا به واسطه آن منتقدان را زندانی کنند و یا آن‌ها را چنان تحت‌فشار قرار دهند که نتوانند به راحتی انتقادات و نقطه‌نظرات خود را بیان کنند.

جدای از نفس خود این اتهام که عامل تضییق آزادی بیان است و در هیچ کشور پیشرفته‌ای که اصول عدالت در آن جاری باشد، توهین به مقامات سیاسی جرم به حساب نمی‌آید، مشکل دیگری که در قبال این مسئله وجود دارد این است که اساسا پیدا نیست مرز توهین به خامنه‌ای کجاست. یعنی چه چیزی و چه حرفی توهین به او محسوب می‌شود و چه حرف و سخنی جزو انتقادات و نه توهین به حساب می‌آید؟

علیرضا نبوی چاشمی از جمله کسانی است که سال‌هاست به چنین اتهامی و اتهامات مشابه در درگیری و کشاکش با دستگاه سرکوب بسر می‌برد. او از سال ۱۳۸۶ که ۴ ماه در زندان سمنان - زادگاه خویش - در زندان بسر برد، تاکنون کم و بیش درگیر روندهای قضایی ناعادلانه است.

علیرضا نبوی در سال ۱۳۹۰ نیز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به حکم سنگین‌تری محکوم شد و بایستی یک سال زندان و سه سال تبعید از زادگاه خود را تحمل می‌کرد.

پس از گذراندن این حبس و آن تبعید، دستگاه سرکوب دست از سر او برنداشت و در بهمن ۱۳۹۹ شش نفر از عوامل دستگاه سرکوب به خانه‌ پدری‌اش ریختند و ضمن برخورد بسیار بد گوشی تلفن همراه او را ربودند و خود او را نیز بازداشت کردند. خانواده او را دو هفته از وضعیت او بی‌خبر گذاشتند و پس از این مدت بود که او در یک تماس کوتاه صرفا گفت سالم است. 

حدود یک ماه در این بازداشت غیرقانونی بود که در نهایت در اسفند ۱۳۹۹ به وثیقه بسیار سنگین دو میلیارد تومانی به قید وثیقه آزاد شد.

در شهریور ۱۴۰۰ بود که از طرف «دادگاه» انقلاب سمنان برای او محکمه‌ای برگزار شد و دو اتهام «توهین به رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی» و «تبلیغ علیه نظام» به او ابلاغ شد و سر جمع او به ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد که با توجه به اعمال ماده ۱۳۴ او بایستی ۱۵ ماه از آن را در حبس می‌گذراند. 

درباره مسئله توهین به رهبر لازم به ذکر است که اساسا حتی در چارچوب قوانین موجود جمهوری اسلامی نیز این اتهام با ابهامات و بدخوانی‌های فراوانی روبرو است.

ادامه را بخوانید:

https://tavaana.org/fa/Alireza_Nabavi

#پروفایل #علیرضا_نبوی #یاری_مدنی_توانا #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ذات جمهوری اسلامی نسبت به هر گونه جنبش اجتماعی بدبین است. این بی‌علت نیست. جمهوری اسلامی نظامی توتالیتر است و بنا به ماهیت توتالیتر خود، جامعه را هم‌راستا و هم‌سو با خود می‌خواهد، نه به صورت جامعه‌ای پویا که در آن امکان دارد نظرات و باورهای گوناگون محملی از بیان و انتشار بیابند. عقایدی که از قضا کاملا ممکن است در جهت مخالف عقاید حکومتگران وقت باشند.

جنبش دانشجویی را می‌‌توان یکی از جنبش‌های اجتماعی شناسایی کرد که جمهوری اسلامی از اواسط دهه ۷۰ با آن به مشکل جدی برخورد؛ یعنی از زمانی که دانشجویان در دانشگاه‌ها تلاش کردند نظرات مخالف با نظرات دستگاه ولایت فقیه را بازتاب دهند و از آن حالت سرسپردگی در دهه ۶۰ و اوائل دهه ۷۰ خارج شوند.

این تضاد به جایی رسید که اکنون دیگر خبر بازداشت و زندانی‌شدن دانشجویان تبدیل به خبری عادی و روزمره شده است. بسیاری از دانشجویان هم‌اکنون - تابستان ۱۴۰۱ - در بازداشت به سر می‌برند. یکی از این دانشجویان «محمد خانی» است. او از قضا چندان نشانه‌های سیاسی از خود بروز نمی‌داد و بیش‌تر در حوزه صنفی فعال بود.

آقای خانی در سال ۱۳۹۶ عضو شورای صنفی دانشگاه علامه طباطبایی بود. مقطع تحصیلی او در زمان بازداشت نیز، دکتری در رشته رفاه و سیاستگذاری اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی بود. یکی از نمودهای اعتراضی در رفتار او زمانی بود که پس از دی دوران‌ساز سال ۱۳۹۶ که شهرهای مختلفی به پا خاسته بودند، در نامه‌ای با دانشجویان دیگر به بازداشت دانشجویان اعتراض کرد.

محمد خانی نهایتا در پاییز ۱۳۹۹ توسط دستگاه سرکوب و مشخصا اطلاعاتی‌ها در خانه خود بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد. عوامل دستگاه سرکوب طبق معمول برخی وسایل فرد بازداشت‌شده را نیز همراه خود بردند. دزدی وسایل بازداشت‌شدگان یکی از رفتارهای بسیار معمول عوامل اطلاعاتی و سپاهی جمهوری اسلامی است.

محمد خانی حدود یک ماه در بازداشت به سر برد تا این‌که به قید وثیقه آزاد شد. در دی‌ماه همان سال برای او «دادگاه» تشکیل دادند و فردی به نام «ایمان افشاری»، که از جمله عوامل قضایی دستگاه سرکوب است، اتهاماتی مانند «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» به محمد خانی بست و سر جمع او را به ۴ سال حبس محکوم کرد. همچنین تمام اموال او را نیز ضبط کردند.

«دادگاه» تجدیدنظر حکم او را عینا تایید کرد...

ادامه

#یاری_مدنی_توانا #پروفایل #محمد_خانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ت مثلِ : تبریک!
ت مثلِ : رتبه بندی *تقلبی*
ت مثلِ : تفاوت و تبعیض
ت مثلِ : تحصن و تجمع
ت مثلِ : ترس!

سخنان آقای مهدی فتحی را می‌بینید، معلم تاریخی که اینک با وجود بیماری قلبی، در زندان عادل‌آباد شیراز محبوس است. امروز خبردار شدیم که آموزش و پرورش حقوق ایشان را قطع کرده است.

مهدی فتحی از جمله معلمان و آموزگارانی است که فعالیت خود را صرفا در معلمی خلاصه نکرده است. او معلم شجاعی است که شجاعت خود را طی سال‌های گذشته در حوادث مرتبط نشان داده است. از این‌رو می‌توان گفت او معلمی است که عافیت و مصلحت را کنار گذاشته است و شجاعت و جسارت مدنی را برگزیده است.

از همان تابستان ۱۳۹۹ که یکی از دانش‌آموزان آقای فتحی در حادثه‌ تصادف ماشین جان خود را از دست داد و مهدی فتحی در یک سخنرانی در مراسم عزاداری، مسئولان را خطاب قرار داد و آن‌ها را به علت مشکلات راه‌های منطقه‌ خطاب قرار داد، می‌شد همین جسارت و شجاعت مدنی را در رفتار این آموزگار مشاهده کرد...

آقای فتحی به دو سال تبعید و ۱۲ سال زندان محکوم شده است.

درباره آقای فتحی بیش‌تر بخوانید:
http://tavaana.org/fa/Mehdi_Fathi

#مهدی_فتحی #پروفایل #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پس از انقلاب بازداشتش کردند، استخوانش را در زندان شکستند و صدروز او را در حبس نگه داشتند و به دلیل شرایط وخیم جسمی آزادش کردند. خانه‌اش را مصادره کردند و کلیه سوابق کاری‌اش را نابود.این سرنوشت پرویز ناتل خانلری است که عمری به فرهنگ ایران‌زمین خدمت کرد.

امروز سالگرد درگذشت پرویز ناتل خانلری است.
کسی که نادر نادرپور در موردش گفت:
«در تاریخ هفت‌ قرن اخیر ادبیات فارسی کسی را نمی‌توان یافت که چون پرویز ناتل خانلری که در زمینه‌های مختلف گفتن و نوشتن آثاری چنین فراوان و سودمند پدید آورده باشد».

«فرج سرکوهی» - منتقد ادبی - می‌نویسد:‌«عمری خلاق، پربار و با عزت و احترام را پشت سر گذاشته بود، اما برخورد حکومت و رسانه‌های جمهوری اسلامی با او چندان ضدفرهنگی و غیرانسانی بود که چند ماهی پیش از مرگ جمله‌ای را که سالیانی پیش به دوران جنگ جهانی، خطاب به فرزندش نوشته بود به یاد آورد و برای من که در حاشیه مصاحبه با مجله آدینه از او حکایت وزیر شدن و زندان را پرسیده بودم تکرار کرد: سرگذشت من خون دل خوردن و دندان به جگر افشردن بود».

درباره پرویز ناتل خانلری بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Natel_Khanlari

#پرویز_ناتل_خانلری #پروفایل #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غلامحسین دانشی؛ نماینده روحانی مجلس شورای ملی که اعدام شد

روح‌الله خمینی در ماه‌های منتهی به انقلاب ۵۷، فرمانی صادر کرد که در آن خواهان تعطیلی مجلس شورای ملی شده بود. تنها روحانی این مجلس با این سخنان خمینی مخالفت کرد و آن را یاوه‌گویی و خراب‌کاری دانست. همین مخالفت برای غلامحسین دانشی گران آمد و پس از انقلاب به مرگ محکوم شد.
https://youtu.be/tnyI_lLcM9c

#پروفایل #غلامحسین_دانشی #انقلاب_اسلامی #اعدام #مجلس_شورای_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علی حجت کاشانی؛ اعدام به جرم برگزاری مسابقات ورزشی

«با برگزاری برنامه‌های نمایشی المپیک‌ها و غیره و غیره جوانان را به منجلاب فساد می‌کشاندید در حالی که وظیفه شما این بود که جوان‌های ما را به صورت سالم پرورش بدهید.» صادق خلخالی با عنوان‌کردن اتهاماتی از این دست برای سپهبد کاشانی، او را به مرگ محکوم کرد.
https://youtu.be/a5MuieVC39c

#پروفایل #علی_حجت_کاشانی
#اعدام #صادق_خلخالی #انقلاب۵۷ #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_Tavaanatech
ندا آقاسلطان، نماد آزادی‌خواهی یک ملت

در پی جهانی‌شدن خبر کشته‌شدن ندا آقا سلطان در تظاهرات آرام مردمی به دست نیروهای امنیتی، جمهوری اسلامی برای انکار این اتفاق تلاش بسیاری کرد و با انتشار اخبار جعلی سعی بر سرپوش گذاشتن بر آن نمود. از جمله می‌توان به سخنان مهدی کلهر، مشاور رسانه‌ای محمود احمدی‌نژاد، اشاره کرد که ندا را دختر ساده‌ای دانست «که خود را جلوی دوربین به مردن زد و سپس در آمبولانس به دست پزشک فراری به انگلیس (آرش حجازی) کشته شده».
.
در خرداد سال ۱۳۸۹ نیز فیلمی به نام «تقاطع» از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که در آن فرض‌هایی مختلف درباره قتل ندا مطرح شد. از جمله زنده‌بودن و زندگی‌کردن ندا در‌ یونان‌، جعلی‌بودن فیلم لحظه کشته‌شدن او، واقعی‌نبودن اصابت گلوله به ندا، وجود پمپ خون در دستش، قاتل‌بودن آرش حجازی، اصابت گلوله به سر ندا و در نهایت تکذیب حضور فرد موتوسوار بسیجی به نام عباس کارگر جاوید.                               .
همچنین سوءاستفاده تبلیغاتی حکومت از عکس شهروند ایرانی به نام ندا سلطانی که به اشتباه در شبکه‌های اجتماعی به نام ندا آقا سلطان منتشر شده بود، تلاش ناموفق دیگری بود برای انکار قتل ندا. خود ندا سلطانی در این باره می‌گوید که در نخستین روزهایی که دنیا در حال اعتراض به قتل ندا آقاسلطان بود، او برای ایفای نقش در سناریوی جمهوری اسلامی برای انکار قتل آقا سلطان تحت فشار بوده است.
اقدام دیگر جمهوری اسلامی در این زمینه، در آذرماه ۱۳۸۸ رخ داد که نیروهای سازمان شبه‌نظامی بسیج، یک تئاتر خیابانی درباره کشته‌شدن ندا در تهران برگزار کردند. این اقدام، که در حاشیه تظاهراتی در مقابل سفارت بریتانیا برای تحویل‌دادن آرش حجازی به عنوان قاتل ندا انجام شد، اعتراض شدید خانواده ندا آقاسلطان را در پی داشت؛ آن‌ها اجرای چنین نمایشی از قتل دختر خود را کوشش مقامات مسئول برای نسبت‌دادن جنایت به دیگران خواندند.

اما تمام این تلاش‌ها نتوانست مانع رسیدن خبر این جنایت به گوش جهانیان شود؛ رسانه‌های بین‌المللی همچنان خبر ندا را به عنوان سمبل اعتراض و دموکراسی‌خواهی منتشر می‌کردند.

۲۰ ژوئن ۲۰۰۹ نشریه «تایم» از لحظه جان‌باختن ندا به «احتمالا پربیننده‌ترین لحظه مرگ یک انسان در تاریخ بشریت» یاد کرد. این روزنامه در ادامه ندا را یکی از ده قهرمان برجسته سال ۲۰۰۹ معرفی کرد. همچنین ندا آقا سلطان در رسانه‌های جهان با‌ عنوان‌هایی چون نماد اعتراض ایرانیان، ندای آزادی‌خواهی ایرانیان و نماد اعتراض دموکراسی‌خواهان در این اعتراضات شناخته شد.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2BpO3Ag

#ندا_آقاسلطان #پروفایل #تحریف_واقعیت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_Tavaanatech
علی‌نقی عالیخانی؛ تکنوکرات بزرگ اقتصاد ایران

علی‌نقی عالیخانی چهارم تیرماه ۱۳۹۸ در ۹۱ سالگی در واشنگتن دی‌سی درگذشت. او در دهه ۴۰ شمسی وزیر اقتصاد ایران بود. بسیاری از متخصصان، دوره وزارت اقتصاد علی‌نقی عالیخانی را سال‌های طلایی اقتصاد ایران می‌دانند. سال‌هایی که اقتصاد ایران حتی رشد ۱۱ درصدی را نیز تجربه کرد و این در حالی بود که نفت ایران قیمت بالایی نداشت و با قیمت زیر دو دلار خرید و فروش می‌شد.

خود عالیخانی درباره پیشرفت عجیب آن سال‌ها گفته بود: «در دهه ۱۹۶۰ و تا حدودی ۱۹۷۰ اولا میزان رشدمون خیلی بیشتر بود از کره‌جنوبی، که امروز این‌قدر معروف شده. بالاترین میزان رشد رو داشتیم. از ما بیشتر سنگاپور بود ولی سنگاپور در واقع شهره، مملکت به آن معنا نیست»

. «محسن جلال‌پور» - فعال برجسته اقتصادی ایرانی - نیز در یادداشتی کوتاه که پس از درگذشت عالیخانی نوشت، دهه ۴۰ شمسی را «دهه طلایی اقتصاد ایران» معرفی کرد و گفت: «در فاصله سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ میانگین نرخ رشد اقتصادی ۱۱.۲ درصد و میانگین سالانه نرخ تورم ۲.۶ درصد بوده است. علاوه بر آن، مهم‌ترین صنایع ایران در همین دوره پایه گذاری شدند. ثبت این عملکرد بی‌نظیر را باید در مدیریت علینقی عالیخانی جست‌‌‌وجو کرد که مُهرش بر تمام یادگارهای صنعتی آن دهه خورده است…

عالیخانی همان ابتدا محمد یگانه را به عنوان معاون اقتصادی، رضا نیازمند را به عنوان معاون صنعتی، رکن‌الدین سادات‌ تهرانی را به عنوان معاون بازرگانی و غلامرضا کیانپور را به عنوان رئیس گمرک ایران برگزید. خیلی‌ها معتقدند تکنوکراسی ایران از این تاریخ آغاز شده است».

به عقیده جلال‌پور، فرایندی که این تیم اقتصادی پایه گذاشت، در خاورمیانه پیشرو بود و اگر تداوم پیدا می‌کرد، شاید ایران از کره‌جنوبی امروز چیزی کم نمی‌داشت. جلال‌پور همچنین به «حمایت» صفی اصفیا - رییس وقت سازمان برنامه و بودجه - از عالیخانی اشاره می‌کند و «رشد بی‌نظیر اقتصاد ایران» را حاصل تعامل این دو مرد بزرگ اقتصاد ایران می‌داند. به گفته او، «هنر اصلی» عالیخانی و تیم او در این بود که ذی‌نفعان واردات را ذی‌نفع تولید کردند. مسئله‌ای که به عقیده او در دوره حاضر برعکس شده است و «سیاست‌های نادرست اقتصادی» واردات را محور کرده است.

بیشتر بخوانید


#پروفایل #علینقی_عالیخانی #وزیر_اقتصاد #رشد_اقتصادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
انواع و اقسام اتهامات «امنیتی» را برای او ردیف کردند و حتی استوری اینستاگرام او در اعتراض به اعدام محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد را یک «جرم امنیتی» دانستند و این زن جوان ۳۴ ساله را به ۵ سال و هشت ماه زندان محکوم  کردند. «دادگاه» تجدیدنظر عینا این حکم را تایید کرد و آنیشا اسداللهی در تابستان ۱۴۰۲ راهی زندان اوین شد.

آنیشا اسداللهی از جمله صداهای حق‌طلبانه‌ای است که به همراه همسر کنشگر خود، کیوان مهتدی، زندگی خود را به کنشگری و فعالیت اجتماعی برای زیست بهتر شهروندان، به‌ویژه کارگران، گره زده‌اند.

آنیشا اسداللهی در کنار کنشگری مدنی – سیاسی مترجم نیز است و «کارفرمایان یونیفورم‌پوش» از «مارکو دِرِمو» جمله آثاری است که او به همراه همسر خود آن را ترجمه کرده است. در این اثر آنان به کشورهایی می‌پردازند که وضعیت اقتصادیشان توسط نیروهای مسلح آن‌ها اداره می‌شود. مصر، نمونه بارز مورد اشاره این پژوهش است.

در این اثر به‌صراحت گفته می‌شود در مصر این کشور نیست که ارتش دارد بلکه این ارتش است که یک کشور دارد. احتمالا با توجه به نفوذ سنگین سپاه پاسداران انقلاب ۵۷ در تار و پود اقتصاد ایران بتوان این عبارت درباره مصر را قابل اطلاق بر وضعیت ایران و نسبت سپاه پاسداران انقلاب ۵۷ با آن نیز دانست. این اثر را می‌توانید در اینجا بخوانید.

علاقمندی‌های گسترده آنیشا اسداللهی به حوزه‌های پژوهشی و کنشگری مدنی علی‌رغم این است که او دانش‌آموخته مهندسی برق در دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران است. او تحصیلات خود در این دانشگاه را از سال ۱۳۸۷ آغاز کرد.

پیشینه بازداشت آنیشا اسداللهی به سال ۱۳۹۸ باز می‌گردد؛ وقتی او همراه ده‌ها تن دیگر در گردهمایی مربوط به روز جهانی کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده‌ بودند. در پی این بازداشت او از اردیبهشت تا مرداد آن سال عملا در حبس بود و چند هفته را نیز در انفرادی اوین گذراند. در آذرماه ۱۳۹۸ «دادگاه انقلاب» به ریاست و «قضاوت» ایمان افشاری، آنیشا اسداللهی را به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد که در ادامه، ۹ ماه از این حبس به «مجازات‌های جایگزین» همچون «رونویسی از کتاب تعیین‌شده توسط دادگاه و دو ماه خدمت به جانبازان» تبدیل شد. او حبس خود را همان سال گذراند.

بیشتر بخوانید:

https://tavaana.org/anisha_asadolahi

#آنیشا_اسدالهی #پروفایل #زندانی_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مازیار سیدنژاد جهت گذراندن حبس ۵ ساله در اردیبهشت ۱۴۰۲ راهی زندان اوین شد.

پنج سال زندان در سنین جوانی به علت درخواست برای پرداخت به موقع حقوق و اعطای بیمه مناسب کاری! یکی از کاربران توییتر درباره مازیار سیدنژاد نوشته بود: «جرمش از نگاه نظام، همکاری با گروه‌های برانداز نظام است! او تنها یک فعال کارگری است که دل در گروِ سربلندی کارگران دارد؛ مسیر فلسفیِ ذهنِ او را جرم دانسته و دهانش را میبویند که مبادا از کارگر گفته باشد! صدایِ مازیار باشیم».

مازیار سیدنژاد یک کارگر بود. اما کارگری ساده و سربزیر نبود. او به ستم و بی‌عدالتی معترض بود. او اکنون تاوان اعتراض می‌دهد. در تهران. در زندان اوین. او از معترضان وقایع مربوط به اعتراضات نیشکر هفت تپه و فولاد است.

در کشورهای مدرن و مردم‌مدار فعالیت‌های کارگری عمیقا محترم شمرده می‌شوند. چه آنکه حکومت برخاسته از جامعه می‌داند که فعالیت‌های کارگری در تامین نیازهای اساسی جامعه نقش بازی می‌کند و بنیان‌ شکل دهنده توسعه جامعه است.

ضمن اینکه نفس ایجاد اشتغال به واسطه فعالیت‌های کارگری می‌تواند امنیت اقتصادی – و در نتیجه – سیاسی جامعه را نیز تضمین کند و از این منظر نیز به نفع یک حکومت است که فعالیت‌های کارگری برای بهبود وضعیت کارگران در آن وجود داشته باشد.

اما در جمهوری اسلامی محدودسازی حقوق بدیهی کارگران، ممانعت از تشکیل تشکیلات کارگری مستقل، ممنوعیت طرح مطالبات آنان، بی‌توجهی محض به ایمنی کار (که منجر به مرگ روزانه کارگران می‌شود) و سرکوب سخت تظاهرات کارگری از جمله نمونه‌های نوع رفتار جمهوری اسلامی با کارگران است. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی اساسا کارگر را یک خطر امنیتی ارزیابی می‌کند نه مانند کشورهای دموکراتیک دنیا، یک نیرو برای توسعه کشور.

مازیار سیدنژاد، فعال کارگری که در بالا از او یاد شد قربانی چنین نگاهی در جمهوری اسلامی است. او از سال ۱۳۹۷ درگیر داغ و درفشی است که جمهوری اسلامی علیه او اعمال می‌کند. مازیار به همراه یاران خود در آذر سال ۱۳۹۷ تجمعی به علت «عدم پرداخت حقوق» و «نداشتن بیمه مناسب» برگزار کردند.

همین اعتراض ساده موجب بازداشت او بیش از سه ماه شد. او در ایام بازداشت و تحت شکنجه مجبور شد علیه خود به اعتراف اجباری نیز دست بزند که در کنار دیگر اعترافات اجباری با عنوان «طراحی سوخته» در صداوسیما پخش شد.

بیشتر بخوانید


#مازیار_سیدنژاد #پروفایل #یاری_مدنی_توانا
همایون صنعتی‌زاده؛ اعجوبه‌ای کارآفرین

همایون صنعتی‌زاده به معنای دقیق کلمه «اعجوبه» بود. انتشارات فرانکلین را صنعتی‌زاه به راه انداخت. دایرةالمعارف مصاحب محصول اندیشه و ابتکار او بود. با سازمان کتاب‌های جیبی در تیراژ کتاب، انقلابی به پا کرد. در ایران مبارزه با بی‌سوادی را با کلاس‌های «اکابر» او آغاز کرد. چاپخانه‌ افست را او بنیان نهاد. صنعتی‌زاده بنیان‌گذار کاغذسازی پارس بود.
اما جالب است بدانید سرنوشت این کارآفرین پس از انقلاب ۵۷ چه بود؟

او و همسرش را دستگیر کردند و اموال‌شان را مصادره کردند. شش ماه بعد همسرش که از ناراحتى، بینایى یک چشم خود را از دست داده بود، آزاد شد اما همایون را یک سال در انفرادى نگه داشتند و در نهایت پس از ۵ سال زندان آزاد کردند.
امروز سالروز درگذشت همایون صنعتی‌زاده است. درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/homayoun_sanaatizadeh/

#یاری_مدنی_توانا
#کارآفرین
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
آلنوش طریان، نخستین زن فیزیک‌دان ایران و مادر ِ ستاره‌شناسی ایران

توانا- آلنوش طریان، هجدهم آبان‌ماه ۱۲۹۹ در خانواده‌ای ارمنی، تحصیل‌کرده و اهل فرهنگ در تهران به دنیا آمد. پدرش آرتو طریان دانش‌آموخته‌ی نمایش و بازی‌گری از مسکو بود. مادر آلنوش، وارتو طریان نیز فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات و هنر سخن‌وری از کشور سوئیس بود. وارتو طریان با نام هنری «لالا» هم‌چنین هنرپیشه و کارگردان تئاتر نیز بود.

او نخستین زن ایرانی بود که نمایش‌نامه‌ای را کارگردانی کرده است. مادر آلنوش، در سال ۱۲۷۵ شمسی در شهر تبریز به دنیا آمد. او برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت و پس از بازگشت با آرتو طریان ازدواج کرد. مادر و پدر آلنوش در نمایش‌های متعددی با یک‌دیگر بر روی صحنه رفتند و بیش از بیست‌وپنج سال در این عرصه به فعالیت پرداختند.

مادر ِ آلنوش در نمایش‌نامه‌های فارسی بسیاری نقش‌آفرینی کرد و بارها از سوی مجلات «ایران»، «اتحاد»، «ستاره ایران»، «ایران آزاد»، «قانون» و «مرکز دوفرانس» ِ پاریس مورد تمجید قرار گرفت. آلنوش در چنین خانواده‌ای بالید و رشد کرد. آلنوش تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ارامنه و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان «انوشیروان دادگر» زرتشتیان سپری کرد.

آلنوش در مورد تحصیل در این مدرسه می‌گوید: «در آن زمان، در مدارس ارمنیان تنها تا کلاس نهم تدریس میشد و من، پس از اتمام دورۀ نه ساله در مدرسۀ ارمنیان، برای تکمیل تحصیلات به مدت دو سال به مدرسۀ انوشیروان دادگر، که متعلق به زرتشتیان بود، رفتم. دلیل انتخاب این مدرسه هم نزدیک بودن آن به منزل ما بود.»

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2hoyr6m

#پروفایل
#یاری_مدنی_توانا
#فیزیک
#زنان


@Tavaana_TavaanaTech
سعیدی سیرجانی را سکته کردند!
سالروز قتل علی‌اکبر سعیدی سیرجانی
سعیدی سیرجانی تنها به جرم! نوشتن نامه به رهبر جمهوری اسلامی که در آن به سانسور کتاب‌هایش اشاره کرده بود بازداشت شد و تحت شکنجه قرار گرفت و مجبور شد مقابل دوربین بنشیند و علیه خود اعتراف کند.

نامه‌های سیرجانی حاوی نکات طنز و جدی بسیاری است که همه درس شجاعت است. شجاعت روشن‌فکری که نقادانه نفر اول مملکت را مورد خطاب قرار می‌دهد..

در یکی از نامه‌ها می‌نویسد:

«بگذارید آیندگان بدانند که در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.»

سعید امامی در مورد مرگ سعیدی سیرجانی توضیح داده بود که به او به جای شیاف ملین، شیافی ساخته‌شده از پتاسیم دادند تا به عنوان توصیه پزشک استفاده کند. شیاف پتاسیم به راحتی می‌تواند قلب انسان را از کار بیاندازد. قلب سیرجانی از کار افتاد و علت مرگ او را حمله‌ی قلبی اعلام کردند.

سعیدی سیرجانی در ۲۳ اسفندماه ۱۳۷۲، خارج از منزل مسکونی‌اش به وسیله‌ی ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت شد و پس از نُه ماه بازداشت در چهارم آذرماه ۱۳۷۳ درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:

https://tavaana.org/aliakbar_saeidi_sirjani/
#پروفایل
#یاری_مدنی_توانا
#قتلهای_زنجیره_ای
#سعیدی_سیرجانی

@Tavaana_TavaanaTech
محمدعلی فروغی، فروغ دانش و سیاست

محمدعلی فروغی، روشن‌فکر، مترجم، ادیب، فلسفه‌نگار، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار و دیپلمات و  نماینده‌ مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایران بود.
او در ۱۲۴۵ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پس از صدور فرمان مشروطیت در قسمت دبیرخانه‌ مجلس شروع به کار کرد و در دوره‌ی دوم مجلس که پس از استبداد صغیر و خلع محمدعلی‌شاه انجام گرفت نماینده‌ مردم تهران شد و در سال  ۱۲۸۹ شمسی توانست به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده بشود.
پس از انحلال مجلس دوم، فروغی در کابینه‌ صمصام‌السطنه به مقام وزارت عدلیه رسید.
در سال ۱۲۹۳ میرزا حسین پیرنیا، وزارت عدلیه در کابینه‌ی خود را به فروغی سپرد. فروغی در سال ۱۲۹۸ شمسی به عضویت در هیئت نمایندگی ایران به کنفرانس صلح پاریس رفت و در این کنفرانس تلاش کرد دعاوی مالی و سیاسی ایران را که مولود جنگ جهانی اول بود مطرح کند. البته فروغی و تیمش در این دعوا نتیجه‌ی مثبتی نگرفتند و خسارات سنگین ایران در این جنگ هیچ‌گاه پرداخت نشد.

در سال ۱۳۰۴ شمسی طرح نمایندگان مجلس مبنی بر خلع نظام قاجار به تصویب رسید و حکومت موقت به «رضاخان، سردار سپه» سپرده شد و فروغی نیز در همین روز نخست‌وزیر شد. او به تاسیس مجلس موسسان مبادرت ورزید و از جمله‌ی افرادی بود که سلطنت را با اصلاح چند اصل متمم قانون اساسی در خانواده‌ی پهلوی استمرار بخشید. فروغی به مدت شش ماه اولین نخست‌وزیر رضاشاه بود. فروغی بعدها نیز پست‌های سیاسی بسیاری پذیرفت.
فروغی به کارهای فرهنگی همت گمارد و آثار و ترجمه‌های ارزشمند بسیاری از خود بر جا گذاشت. فروغی علاوه بر کارهای سیاسی، کارهای فرهنگی و ادبی بسیاری به انجام رساند. علاوه بر تصحیح نوشته‌های کهن ادب فارسی، فروغی کتاب‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف علوم انسانی ترجمه کرد و در این راه موجب شد که بسیاریاز واژه‌های پایه‌ای این علوم برای بار نخست در زبان فارسی ساخته بشود.

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/MohammadAli_Foroughi
#پروفایل #محمدعلی_فروغی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز فروغ فرخزاد

«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد

فروغ‌الزمان فرخزاد هشتم دی‌ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از هم‌کلاسی‌های فروغ می‌گفت: زنگ‌های انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه می‌گفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشا همیشه او را توبیخ می‌کرد و می‌گفت: فروغ تو این ‌ها را از کتاب‌ها می‌دزدی؟ فروغ گویا به خیاطی علاقه‌ی وافر داشت و می‌گفت وقتی از خیاطی برمی‌گردم بهتر می‌توانم شعر بگویم.

درباره فروغ فرخزاد بیشتر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/ForoughFarokhzad

#پروفایل #فروغ_فرخزاد
#یاری_مدنی_توانا
#شعر
#شاعر

@Tavaana_TavaanaTech