«ضمنا امروز جمعیت جهان از مرز ۸ میلیارد نفر گذشت. رشدی کاملا مغایر با موافقات اقلیمی. درباره جمعیت ایران خیلی نگران نیستم. آخوندها به زودی میروند و بعد از آن مشکلات محیطی ایران قابل حل خواهد بود. از این تریبون تاکید کنم اضافیترین جمعیت جهان آخوندهای ایران هستند».
- متن و تصویر برگرفته از صفحه دکتر ناصر کرمی، اقلیمشناس و استاد دانشگاه در نروژ
#مهسا_امینی #همبستگی_ملی #اعتصابات_سراسری #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- متن و تصویر برگرفته از صفحه دکتر ناصر کرمی، اقلیمشناس و استاد دانشگاه در نروژ
#مهسا_امینی #همبستگی_ملی #اعتصابات_سراسری #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«۲۴ آبان، ارومیه خیابان استادان✌️✊ فردا با قدرت بیشتر»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا #ارومیه
@Tavaana_TavaanaTech
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا #ارومیه
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهر بردسکن، ۲۲ آبان ۱۴۰۱
«جمهپری اسلامی من نمیخوایم نمیخوایم»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا #بردسکن
@Tavaana_TavaanaTech
«جمهپری اسلامی من نمیخوایم نمیخوایم»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا #بردسکن
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آزادی، آزادی، آزادی
یزد، صفاییه، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یزد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یزد، صفاییه، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یزد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توپ، تانک، فشفشه
آخوند باید گم بشه
یزد، صفاییه، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یزد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آخوند باید گم بشه
یزد، صفاییه، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یزد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این طرح را یکی از مخاطبان توانا ارسال کرده است.
امروز دیگر هیچ جنایتی از چشم جهانیان دور نمیماند. شهروند خبرنگاران تصاویری را ثبت میکنند که حکومت تمایل ندارد که دیده شوند.
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز دیگر هیچ جنایتی از چشم جهانیان دور نمیماند. شهروند خبرنگاران تصاویری را ثبت میکنند که حکومت تمایل ندارد که دیده شوند.
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه با هم یکی نشیم، یکی یکی کشته میشیم
اهواز، کیانپارس، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#اهواز #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱
@Tavaana_TavaanaTech
اهواز، کیانپارس، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#اهواز #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیز تویی، هرزه تویی
زن آزاده منم
شهسوار (تنکابن) ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #شهسوار #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زن آزاده منم
شهسوار (تنکابن) ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #شهسوار #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«بسیجی، سپاهی، داعش ما شمایی»
«بسیجی جیرهخور، آخرشه خوب بخور»
تهران، یوسفآباد، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«بسیجی، سپاهی، داعش ما شمایی»
«بسیجی جیرهخور، آخرشه خوب بخور»
تهران، یوسفآباد، ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۷ مهر ماه سالگرد کشتهشدن اسماعیل شبندی است. او که ماموران امنیتی پیکرش را در ازای خودروی نو اسماعیل تحویل دادند.
او از جانباختگان گمنام است، سال گذشته منبعی آگاه در گفتوگو با ایرانوایر حادثه اسماعیل را این گونه تعریف میکند: «اسماعیل در شیراز کار میکرد اما مادر و دو خواهرش در استهبان فارس زندگی میکردند، بچه زحمتکشی بود و از جوانی کار میکرد. به تازگی هم یک ماشین نو، از همین ماشینهای ایرانخودرو خریده بود. هنوز روکشهای ماشین خود را نکنده بود.»
روز جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱، همزمان با خیزش انقلابی مردم ایران، اسماعیل و چند نفر از دوستانش به صف معترضان در خیابان «قاآنی» شیراز میپیوندند، شعار میدهند و درگیری لباس شخصیها و یگان ویژه با معترضان آغاز میشود. دوستانش برای خانوادهاش روایت کردهاند که ابتدا چند گلوله ساچمهای به اسماعیل شلیک کرده بودند. گلولهها به کمرش خورده بودند و توان راه رفتن نداشته است: «دوستانش موتور داشتند، او را ترک موتور مینشانند تا از صحنه دور شوند. لباس شخصیها اما رحم نمیکنند، با ماشین دنبال موتور آنها میافتند و به شدت به موتور میکوبند. اسماعیل از ترک موتور پایین میافتد. باز هم رحم نمیکنند، تازه با باتوم به جان او میافتند. بعد هم خودشان زنگ میزنند اورژانس و اسماعیل را به بیمارستان رجایی شیراز منتقل میکنند.»
به گفته او: «لباس شخصیها و نیروهای امنیتی به طور مدام در بیمارستان حضور دارند و به خانوادههای معترضانی که به این بیمارستان منتقل میشوند، اجازه ملاقات نمیدهند. اسماعیل از جمعه ۲۲ مهر تا چهارشنبه ۲۷ مهر در بخش «آیسییو» در بیمارستان بستری بود اما به خانوادهاش اجازه ملاقات نداده بودند: «پرستارها گفته بودند اسماعیل اگر زنده بماند هم قطع نخاع میشود.» پس از مرگ اسماعیل، نهادهای امنیتی خانواده شنبدی را تهدید میکنند که بگویند علت مرگ، «تصادف» بوده است و همه جا اعلام کنند او در اعتراضات کشته نشده است، در غیر این صورت جنازه را تحویل نمیدهند: «دروغ نبود، خودشان اسماعیل را با تصادف کشته بودند. خانواده سکوت کردند بلکه پیکر او را تحویل بگیرند. اما بعد گفتند برای تحویل جنازه باید ۴۵ میلیون تومان بپردازید، چون ۴۵ میلیون تومان هزینه بیمارستان شده است.»
خانواده اسماعیل اما گفته بودند چنین پولی نداریم: «چند روز گذشت تا این که آنها سراغ ماشین اسماعیل را گرفتند. ماشین نو اسماعیل را بردند و پیکرش را تحویل دادند.»
#اسماعیل_شبندی #شیراز #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او از جانباختگان گمنام است، سال گذشته منبعی آگاه در گفتوگو با ایرانوایر حادثه اسماعیل را این گونه تعریف میکند: «اسماعیل در شیراز کار میکرد اما مادر و دو خواهرش در استهبان فارس زندگی میکردند، بچه زحمتکشی بود و از جوانی کار میکرد. به تازگی هم یک ماشین نو، از همین ماشینهای ایرانخودرو خریده بود. هنوز روکشهای ماشین خود را نکنده بود.»
روز جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱، همزمان با خیزش انقلابی مردم ایران، اسماعیل و چند نفر از دوستانش به صف معترضان در خیابان «قاآنی» شیراز میپیوندند، شعار میدهند و درگیری لباس شخصیها و یگان ویژه با معترضان آغاز میشود. دوستانش برای خانوادهاش روایت کردهاند که ابتدا چند گلوله ساچمهای به اسماعیل شلیک کرده بودند. گلولهها به کمرش خورده بودند و توان راه رفتن نداشته است: «دوستانش موتور داشتند، او را ترک موتور مینشانند تا از صحنه دور شوند. لباس شخصیها اما رحم نمیکنند، با ماشین دنبال موتور آنها میافتند و به شدت به موتور میکوبند. اسماعیل از ترک موتور پایین میافتد. باز هم رحم نمیکنند، تازه با باتوم به جان او میافتند. بعد هم خودشان زنگ میزنند اورژانس و اسماعیل را به بیمارستان رجایی شیراز منتقل میکنند.»
به گفته او: «لباس شخصیها و نیروهای امنیتی به طور مدام در بیمارستان حضور دارند و به خانوادههای معترضانی که به این بیمارستان منتقل میشوند، اجازه ملاقات نمیدهند. اسماعیل از جمعه ۲۲ مهر تا چهارشنبه ۲۷ مهر در بخش «آیسییو» در بیمارستان بستری بود اما به خانوادهاش اجازه ملاقات نداده بودند: «پرستارها گفته بودند اسماعیل اگر زنده بماند هم قطع نخاع میشود.» پس از مرگ اسماعیل، نهادهای امنیتی خانواده شنبدی را تهدید میکنند که بگویند علت مرگ، «تصادف» بوده است و همه جا اعلام کنند او در اعتراضات کشته نشده است، در غیر این صورت جنازه را تحویل نمیدهند: «دروغ نبود، خودشان اسماعیل را با تصادف کشته بودند. خانواده سکوت کردند بلکه پیکر او را تحویل بگیرند. اما بعد گفتند برای تحویل جنازه باید ۴۵ میلیون تومان بپردازید، چون ۴۵ میلیون تومان هزینه بیمارستان شده است.»
خانواده اسماعیل اما گفته بودند چنین پولی نداریم: «چند روز گذشت تا این که آنها سراغ ماشین اسماعیل را گرفتند. ماشین نو اسماعیل را بردند و پیکرش را تحویل دادند.»
#اسماعیل_شبندی #شیراز #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من #مریم_قربانی_پور هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۹ مهرماه ۱۴۰۱. سی و چهار سالم بود، متولد ۱۲ مهر ماه ۱۳۶۷. فرزند یاور و طوبی، اهل شهرکرد در استان چهار محال و بختیاری، ساکن تهران و دانشجوی نخبه دکترای پاتولوژی تو دانشگاه بهشتی تهران بودم.
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی، روز ۲۹ مهرماه ۱۴۰۱ بود که منم در اعتراضات دانشجویی شرکت کردم. ناگهان لباس شخصیهای بسیج وحشیانه با باتوم به دانشجوها حمله ور شدن، من تا به خودم اومدم ضربه های باتوم بود که بر سرم فرود میومد، سرم غرق در خون شد و افتادم زمین، آنقدر بر سرم زدن تا جمجمه ام دچار شکستگی شد و دچار خونریزی مغزی شدم و چشم از دنیا فرو بستم…
بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی پیکر بیجون منو به بیمارستان مسیح دانشوری بردن و اعضای بدنمو خارج کردن… بعد خانوادمو به شدت تهدید کردن که نباید اسم من رسانه ای بشه و باید فوتمو بر اثر تصادف اعلام کنن و اینو در آگهی ترحیم هم درج کنن تا جنازمو بهشون تحویل بدن. اونا از مسیری که من هیچوقت رد نمیشدم تصادفی جعلی رو صحنه سازی کردن برای اثبات سناریوی دروغینشون. بعدش خواهرمو مدتی بازداشت کردن تا خانوادمو مجبور کنن به سکوت….
پیکر بیجون من در آرامستان بهشت رحمت شهر کرد، قطعه ۴، ردیف ۹ در سکوت خبری بدون حضور آشناها و فامیلام در جو شدیدا امنیتی غریبانه به خاک سپرده شد.
مراسم سومین و هفتمین روز هم در تاریخ ۵ آبان و مراسم چهلم در تاریخ ۳ آذرماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد.
هموطن، حکومت جنایتکار منو فقط به جرم اعتراض مسالمت آمیز ناجوانمردانه به قتل رسوند. من قرار بود بزودی پزشکی بشم که به هموطنام خدمت کنم ولی جنایتکارا نذاشتن…روی سنگ قبرم نوشتن:
«دست خالی آمدم اینجا ولی وقت وداع
پنجه در خاک زدم مشتی شرف برداشتم»
من در راه آزادی جنگیدم و جان شیرینمو فدا کردم، راه نیمه تمام منو تو تمام کن…اسممو به یاد داشته باش تا روز آزادی وطن…💔
جمعآوری اطلاعات و تنظیم متن از خانم لعبت
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی، روز ۲۹ مهرماه ۱۴۰۱ بود که منم در اعتراضات دانشجویی شرکت کردم. ناگهان لباس شخصیهای بسیج وحشیانه با باتوم به دانشجوها حمله ور شدن، من تا به خودم اومدم ضربه های باتوم بود که بر سرم فرود میومد، سرم غرق در خون شد و افتادم زمین، آنقدر بر سرم زدن تا جمجمه ام دچار شکستگی شد و دچار خونریزی مغزی شدم و چشم از دنیا فرو بستم…
بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی پیکر بیجون منو به بیمارستان مسیح دانشوری بردن و اعضای بدنمو خارج کردن… بعد خانوادمو به شدت تهدید کردن که نباید اسم من رسانه ای بشه و باید فوتمو بر اثر تصادف اعلام کنن و اینو در آگهی ترحیم هم درج کنن تا جنازمو بهشون تحویل بدن. اونا از مسیری که من هیچوقت رد نمیشدم تصادفی جعلی رو صحنه سازی کردن برای اثبات سناریوی دروغینشون. بعدش خواهرمو مدتی بازداشت کردن تا خانوادمو مجبور کنن به سکوت….
پیکر بیجون من در آرامستان بهشت رحمت شهر کرد، قطعه ۴، ردیف ۹ در سکوت خبری بدون حضور آشناها و فامیلام در جو شدیدا امنیتی غریبانه به خاک سپرده شد.
مراسم سومین و هفتمین روز هم در تاریخ ۵ آبان و مراسم چهلم در تاریخ ۳ آذرماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد.
هموطن، حکومت جنایتکار منو فقط به جرم اعتراض مسالمت آمیز ناجوانمردانه به قتل رسوند. من قرار بود بزودی پزشکی بشم که به هموطنام خدمت کنم ولی جنایتکارا نذاشتن…روی سنگ قبرم نوشتن:
«دست خالی آمدم اینجا ولی وقت وداع
پنجه در خاک زدم مشتی شرف برداشتم»
من در راه آزادی جنگیدم و جان شیرینمو فدا کردم، راه نیمه تمام منو تو تمام کن…اسممو به یاد داشته باش تا روز آزادی وطن…💔
جمعآوری اطلاعات و تنظیم متن از خانم لعبت
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech