زنجیر را باور نکرد
طرح از کارتونیست اسرائیلی
j.majburd
آزاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن
آزاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن ار آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن شمشیر را باور نکن
خود را ضعیف و کم ندان تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی تحقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تحقیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو زنجیر را باور نکن
شعر از :مهدی جوینی
#دانشگاه_در_زنجیر #دختر_علوم_تحقیقات #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #آهو_دریایی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از کارتونیست اسرائیلی
j.majburd
آزاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن
آزاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن ار آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن شمشیر را باور نکن
خود را ضعیف و کم ندان تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی تحقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تحقیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو زنجیر را باور نکن
شعر از :مهدی جوینی
#دانشگاه_در_زنجیر #دختر_علوم_تحقیقات #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #آهو_دریایی #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«لعنتیا تو رو زدن کشتن، عباس جانم، ...چقدر خونت چکه کرده اومده بیرون من نفهمیدم»
صدای مادر جاویدنام عباس شفیعی را میشنوید که در دومین سالگرد جانباختن او بر سر مزارش مویه میکند.
عباس شفیعی ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در چهلم حدیث نجفی، با ضربات باتوم و پوتین ماموران در کرج زخمی شد و دو روز بعد جان باخت ماموران یک هفته پیکر عباس را گروگان گرفتند و بعد به خانواده تحویل دادند برادر عباس با انتشار ویدیویی در شبکههای اجتماعی گفت: با صدای بلند نام عباس را که برای ایران جان باخت، فریاد بزنید ویدیویی از رقصیدن عباس در خانه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است آذر ۱۴۰۱، تولد ۴۲سالگی عباس شفیعی بود.
دخترش با کیکی بر مزار پدر، برایش جشن تولد گرفت.
#عباس_شفیعی #حدیث_نجفی #مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدای مادر جاویدنام عباس شفیعی را میشنوید که در دومین سالگرد جانباختن او بر سر مزارش مویه میکند.
عباس شفیعی ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در چهلم حدیث نجفی، با ضربات باتوم و پوتین ماموران در کرج زخمی شد و دو روز بعد جان باخت ماموران یک هفته پیکر عباس را گروگان گرفتند و بعد به خانواده تحویل دادند برادر عباس با انتشار ویدیویی در شبکههای اجتماعی گفت: با صدای بلند نام عباس را که برای ایران جان باخت، فریاد بزنید ویدیویی از رقصیدن عباس در خانه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است آذر ۱۴۰۱، تولد ۴۲سالگی عباس شفیعی بود.
دخترش با کیکی بر مزار پدر، برایش جشن تولد گرفت.
#عباس_شفیعی #حدیث_نجفی #مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فراموش نمی کنیم، مردم معترضی که با دست خالی به خیابان آمده بودند را چگونه به گلوله بستید، اما در هر دور اعتراضات مردم ما شجاعتر پ جسورتر شدند.
بترسید از روزی که بار دیگر خیابانها در تسخیر مردم خشمگین درآید. بترسید از اینهمه جنایتی که کردید...
ادیت: #کمپانی_فرکانس
#فرزندان_ایران #آبان_ادامه_دارد
#مادران_آبان #اعتصابات_سراسری
#سرنگونی #علیه_فراموشی #آزادی #آبان_خونین #آبان_۹۸ #خبر_مرگش
#اعتراضات_سراسری #مادران_دادخواه
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بترسید از روزی که بار دیگر خیابانها در تسخیر مردم خشمگین درآید. بترسید از اینهمه جنایتی که کردید...
ادیت: #کمپانی_فرکانس
#فرزندان_ایران #آبان_ادامه_دارد
#مادران_آبان #اعتصابات_سراسری
#سرنگونی #علیه_فراموشی #آزادی #آبان_خونین #آبان_۹۸ #خبر_مرگش
#اعتراضات_سراسری #مادران_دادخواه
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
استقلال تشکلهای صنفی از حکومت و دانشجویی و غیر ایدئولوژیک بودن تشکلهای دانشجویی، از ویژگیهایی است که به آنها ارزش میدهد و ضامن تأثیرگذاری آنها است. اگر شوراهای صنفی وابسته به قدرت باشند، خصلت آزادگی و کارکرد انتقادی خود را از دست خواهند داد.
به نظر میرسد حکومت قصد دارد، نیروهای شبه نظامی بسیجی را به تشکلهای دانشجویی از جمله شوراهای صنفی نفوذ دهد تا آنها را تبدیل به ابزاری برای ترویج ایدئولوژی مطلوب خود کند.
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدیو تاکید میکند که شوراهای صنفی دانشجویی جای نیروهای شبه نظامی بسیج نیست.
اومیگوید، نظامهای تمامیتخواه سیری ناپذیرند، با اینکه در دانشگاهها تشکلهایی همچون بسیج وجود دارد اما با ترفندهایی تشکلهایی مثل شورای صنفی را نیز از آن خود میکنند. امیدوارم دانشجویان آگاه باشند.
#استقلال_دانشگاه #تشکل_دانشجویی #دانشگاه_پادگان_نیست #دانشجو #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به نظر میرسد حکومت قصد دارد، نیروهای شبه نظامی بسیجی را به تشکلهای دانشجویی از جمله شوراهای صنفی نفوذ دهد تا آنها را تبدیل به ابزاری برای ترویج ایدئولوژی مطلوب خود کند.
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه اخراجشده، در این ویدیو تاکید میکند که شوراهای صنفی دانشجویی جای نیروهای شبه نظامی بسیج نیست.
اومیگوید، نظامهای تمامیتخواه سیری ناپذیرند، با اینکه در دانشگاهها تشکلهایی همچون بسیج وجود دارد اما با ترفندهایی تشکلهایی مثل شورای صنفی را نیز از آن خود میکنند. امیدوارم دانشجویان آگاه باشند.
#استقلال_دانشگاه #تشکل_دانشجویی #دانشگاه_پادگان_نیست #دانشجو #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی در نامهای از زندان، نسبت به بیتوجهی به پرونده بچههای اکباتان هشدار داد و گفت: «ما در آنچه رخ میدهد سهیم هستیم.»
متن بیانیه گلرخ ایرایی:
«بچههای شهرک اکباتان محاکمه شدند. بعد از دو سال تحمل انفرادی، بازجویی و شکنجه و بی کمترین توجه و مهری از سوی افکار عمومی.
برای برخیشان بیمِ صدور و اجرای حکمِ مرگ میرود. بیتوجهی نسبت به پرونده بچههای اکباتان کار را برای رژیم راحتتر میکند. برخیشان به قید وثیقه از زندان آزاد شده بودند؛ آنان را هم بدون توضیحی به خانواده یا وکلا بعد از پایان جلسه دادگاه به زندان بردند و این نیز برای افکار عمومی مسئله نشد.
بچههای اکباتان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با ما در خیابان بودند و پابهپای ما علیه ستم شوریدند. ما جان به در بردیم و آنها زیر تیغ و روی سکوی مرگ ایستادهاند. دادگاهشان بدون کمترین واکنشی از سوی افکار عمومی برگزار میشود و نظر فعالان سیاسی و حقوقبشری را به شکلی که باید به خود جلب نمیکند.
مثل بچههای عرب که چند هفته پیش به انفرادی برده شدند و هیچ خبری از آنان نیست. فراموششان کردیم و خانوادههایشان را پشت دیوارهای زندان اهواز رها کردیم.
وقتی ما خسته از خمیازههای یک روزِ کشدار و در خلسه جامعهای رو به زوال، بیتفاوت به آنچه در حال وقوع است، سوار بر موجهای ریز و درشت مجازی به اینسو و آنسو میرویم، بچهها در چرخه قتلهای حکومتی کشته میشوند. بی کمترین هزینهای برای رژیم.
ما در آنچه رخ میدهد سهیم هستیم.
گلرخ ایرایی
آبان ۱۴۰۳
زندان اوین»
#میلاد_آرمون #مهدی_ایمانی #محمدمهدی_حسینی و #نوید_نجاران از حدود دو سال پیش به صورت بلاتکلیف در زندان قزلحصار کرج بهسر میبرند. #علیرضا_برمرزپورناک #امیرمحمد_خوش_اقبال #علیرضا_کفایی و #حسین_نعمتی که با وثیقه آزاد بودند هم روز ۱۳ آبان پس از جلسه دادگاه به زندان قزلحصار کرج منتقل شدهاند.
#بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه گلرخ ایرایی:
«بچههای شهرک اکباتان محاکمه شدند. بعد از دو سال تحمل انفرادی، بازجویی و شکنجه و بی کمترین توجه و مهری از سوی افکار عمومی.
برای برخیشان بیمِ صدور و اجرای حکمِ مرگ میرود. بیتوجهی نسبت به پرونده بچههای اکباتان کار را برای رژیم راحتتر میکند. برخیشان به قید وثیقه از زندان آزاد شده بودند؛ آنان را هم بدون توضیحی به خانواده یا وکلا بعد از پایان جلسه دادگاه به زندان بردند و این نیز برای افکار عمومی مسئله نشد.
بچههای اکباتان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با ما در خیابان بودند و پابهپای ما علیه ستم شوریدند. ما جان به در بردیم و آنها زیر تیغ و روی سکوی مرگ ایستادهاند. دادگاهشان بدون کمترین واکنشی از سوی افکار عمومی برگزار میشود و نظر فعالان سیاسی و حقوقبشری را به شکلی که باید به خود جلب نمیکند.
مثل بچههای عرب که چند هفته پیش به انفرادی برده شدند و هیچ خبری از آنان نیست. فراموششان کردیم و خانوادههایشان را پشت دیوارهای زندان اهواز رها کردیم.
وقتی ما خسته از خمیازههای یک روزِ کشدار و در خلسه جامعهای رو به زوال، بیتفاوت به آنچه در حال وقوع است، سوار بر موجهای ریز و درشت مجازی به اینسو و آنسو میرویم، بچهها در چرخه قتلهای حکومتی کشته میشوند. بی کمترین هزینهای برای رژیم.
ما در آنچه رخ میدهد سهیم هستیم.
گلرخ ایرایی
آبان ۱۴۰۳
زندان اوین»
#میلاد_آرمون #مهدی_ایمانی #محمدمهدی_حسینی و #نوید_نجاران از حدود دو سال پیش به صورت بلاتکلیف در زندان قزلحصار کرج بهسر میبرند. #علیرضا_برمرزپورناک #امیرمحمد_خوش_اقبال #علیرضا_کفایی و #حسین_نعمتی که با وثیقه آزاد بودند هم روز ۱۳ آبان پس از جلسه دادگاه به زندان قزلحصار کرج منتقل شدهاند.
#بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from کلاس و کتاب توانا
کتاب «زانو نمیزنیم!» به تازگی از انتشارات آموزشکده توانا منتشر شده است. در این کتاب نامههای زندانیان سیاسی را گردآوری کردهایم.
این نامهها، روایتهای تلخ و دردناکی از ظلم و ستمی هستند که این افراد در سایه حکومت جمهوری اسلامی متحمل شدهاند. هر یک از این نامهها، تصویری از مقاومت، استقامت و ایستادگی در برابر یک سیستم سرکوبگر است که تلاش دارد صدای آزادیخواهان و منتقدان را در گلو خفه کند.
سعید ماسوری، زندانی سیاسی، مینویسد:
«واژگانی را سراغ ندارم که در حوزه انسانی باشد و قادر به توصیف این همه جنایت و شقاوت. پیشتر زندان قزلحصار را «قزل اخدود» توصیف کرده بودم، ولی شاید بهتر است زندانها را به مردابهایی تشبیه کنم با تمساحهایی گرسنه و خونخوار، که همچنان که در خیابانها به جوانان و دخترانمان حمله میکنند.»
نامه سعید ماسوری را در صفحه ۱۳ این کتاب بخوانید.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری
#کتاب
@tavaana
@Tavana_TavaanaTech
این نامهها، روایتهای تلخ و دردناکی از ظلم و ستمی هستند که این افراد در سایه حکومت جمهوری اسلامی متحمل شدهاند. هر یک از این نامهها، تصویری از مقاومت، استقامت و ایستادگی در برابر یک سیستم سرکوبگر است که تلاش دارد صدای آزادیخواهان و منتقدان را در گلو خفه کند.
سعید ماسوری، زندانی سیاسی، مینویسد:
«واژگانی را سراغ ندارم که در حوزه انسانی باشد و قادر به توصیف این همه جنایت و شقاوت. پیشتر زندان قزلحصار را «قزل اخدود» توصیف کرده بودم، ولی شاید بهتر است زندانها را به مردابهایی تشبیه کنم با تمساحهایی گرسنه و خونخوار، که همچنان که در خیابانها به جوانان و دخترانمان حمله میکنند.»
نامه سعید ماسوری را در صفحه ۱۳ این کتاب بخوانید.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری
#کتاب
@tavaana
@Tavana_TavaanaTech
محمدجواد ترکمان، برادر دادخواه محمدحسن، جانباخته انقلاب ۱۴۰۱، در متنی که در اکس، توییتر سابق، منتشر کرد از آزار و اذیت نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در مراسم چهلم برادرش نوشت.
متن نوشته محمدجواد ترکمان:
«فراموش نمیکنم چگونه به ما که عزادار برادرم بودیم، حمله کردید.
۱۳ آبان،سالگرد مراسم چهلم برادرم بود، هیچوقت یادم نمیره چگونه به روی ما اسلحه کشیدید.
چگونه به ما که عزادار برادرم بودیم اجازه سوگواری ندادید، به ما و مهمانان برادرم حمله کردید، ساچمه و دودزا و پینتبال و بمب صوتی و باتوم و هر چه که در بساط داشتید برای پذیرایی از ما و همه همشهریان و دوستان و آشنایان کم نگذاشتید. فراموش نمیکنم که من تنها بر سر مزار برادرم ایستادم و عکسهای برادرم رو در آغوش گرفتم تا دزدیده و لگدمال نکنید.
از حقارت و پستی شما همینبس که مزار برادرم را لگد کردید و خیمهای را که برای سایهبان زده شده بود با خوشحالی ویران کردید و بر روی مزار برادرم انداختید و به روی آن راه رفتید، من تنها بین آنهمه مسلح فقط فریاد زدم و اشک ریختم، آن لحظه دوست داشتم با دستانم تکتک مزدورها رو خفه کنم؛ اما فقط چهره دردکشیده مادر و پدرم جلوی چشمانم بود که همه امیدشان و تکیهگاهشان منم.
هیچوقت تکتک لحظات و ثانیهبهثانیه اون روز را فراموش نمیکنم, ایستادم تا دوباره بر سر مزار برادرم برگردم. همه یگانها و مزدوران با زور اسلحه جمعیت رو به سمت خارج از آرامگاه کشاندن.
خانوادهام و تعداد اندکی از دوستان و آشنایان و نزدیکان به سمتم بازگشتند و آنجا بود که مادرم فریاد کشید و از تمام فشارهایی که بر ما گذاشته بودند، گفت. شرایط برای تحویل پیکر برادرم و شرایط تعیینشده خاکسپاری و تهدیدهای متوالی و اعلامکردن برادرم به عنوان بسیجی کشته شده،... که هیچکدام را ما قبول نکردیم.
تمام تلاششان گمنام نگهداشتن اسم برادرم و تغییر سناریو بود.
هیچوقت انسان خشونتطلبی نبودم؛ اما یک روزی انتقام تکتک روزهای زندگی که از ما و برادرم گرفتهاید رو میگیرم.»
صدای خانوادههای دادخواه باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#محمدحسن_ترکمان
#دادخواهی
@Tavana_TavaanaTech
متن نوشته محمدجواد ترکمان:
«فراموش نمیکنم چگونه به ما که عزادار برادرم بودیم، حمله کردید.
۱۳ آبان،سالگرد مراسم چهلم برادرم بود، هیچوقت یادم نمیره چگونه به روی ما اسلحه کشیدید.
چگونه به ما که عزادار برادرم بودیم اجازه سوگواری ندادید، به ما و مهمانان برادرم حمله کردید، ساچمه و دودزا و پینتبال و بمب صوتی و باتوم و هر چه که در بساط داشتید برای پذیرایی از ما و همه همشهریان و دوستان و آشنایان کم نگذاشتید. فراموش نمیکنم که من تنها بر سر مزار برادرم ایستادم و عکسهای برادرم رو در آغوش گرفتم تا دزدیده و لگدمال نکنید.
از حقارت و پستی شما همینبس که مزار برادرم را لگد کردید و خیمهای را که برای سایهبان زده شده بود با خوشحالی ویران کردید و بر روی مزار برادرم انداختید و به روی آن راه رفتید، من تنها بین آنهمه مسلح فقط فریاد زدم و اشک ریختم، آن لحظه دوست داشتم با دستانم تکتک مزدورها رو خفه کنم؛ اما فقط چهره دردکشیده مادر و پدرم جلوی چشمانم بود که همه امیدشان و تکیهگاهشان منم.
هیچوقت تکتک لحظات و ثانیهبهثانیه اون روز را فراموش نمیکنم, ایستادم تا دوباره بر سر مزار برادرم برگردم. همه یگانها و مزدوران با زور اسلحه جمعیت رو به سمت خارج از آرامگاه کشاندن.
خانوادهام و تعداد اندکی از دوستان و آشنایان و نزدیکان به سمتم بازگشتند و آنجا بود که مادرم فریاد کشید و از تمام فشارهایی که بر ما گذاشته بودند، گفت. شرایط برای تحویل پیکر برادرم و شرایط تعیینشده خاکسپاری و تهدیدهای متوالی و اعلامکردن برادرم به عنوان بسیجی کشته شده،... که هیچکدام را ما قبول نکردیم.
تمام تلاششان گمنام نگهداشتن اسم برادرم و تغییر سناریو بود.
هیچوقت انسان خشونتطلبی نبودم؛ اما یک روزی انتقام تکتک روزهای زندگی که از ما و برادرم گرفتهاید رو میگیرم.»
صدای خانوادههای دادخواه باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#محمدحسن_ترکمان
#دادخواهی
@Tavana_TavaanaTech
آروین قهرمانی،جوان ۲۳ ساله، ساکن کرمانشاه که دو سال پیش در یک درگیری مرتکب قتل غیرعمد شده بود، اعدام شد.
این جوان یهودی ایرانی دو سال پیش در پی یک نزاع گروهی به قتل امیر شکری متهم و برپایه همین اتهام محکوم شد. انجمن یهودیان ایران و کرمانشاه و جامعه یهودی بسیار تلاش کردند تا بتوانند رضایت خانواده شاکی را جلب کنند.
دادستان کرمانشاه در رابطه با روند دادرسی به اتهام این شهروند ۲۱ ساله یهودی ایرانی، اعلام کرد که دادگاه قهرمانی با حضور وکلای تعیینی وی برگزار شده بود و وکلای او سه مرتبه درخواست اعاده دادرسی کردند، اما همگی از سوی دیوان عالی کشور رد شده بود۔
اعدام اساسیترین حق یک انسان یعنی حق حیات را از او سلب میکند.
اعدام قتل عمد حکومتی است و جمهوری اسلامی
هر ساله صدها نفر را اعدام می کند.
اعدام باید از سیستم قضایی در ایران حذف شود و به جای آن از احکام جایگزین استفاده شود.
#آروین_قهرمانی #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
@Tavana_TavaanaTech
آروین قهرمانی،جوان ۲۳ ساله، ساکن کرمانشاه که دو سال پیش در یک درگیری مرتکب قتل غیرعمد شده بود، اعدام شد.
این جوان یهودی ایرانی دو سال پیش در پی یک نزاع گروهی به قتل امیر شکری متهم و برپایه همین اتهام محکوم شد. انجمن یهودیان ایران و کرمانشاه و جامعه یهودی بسیار تلاش کردند تا بتوانند رضایت خانواده شاکی را جلب کنند.
دادستان کرمانشاه در رابطه با روند دادرسی به اتهام این شهروند ۲۱ ساله یهودی ایرانی، اعلام کرد که دادگاه قهرمانی با حضور وکلای تعیینی وی برگزار شده بود و وکلای او سه مرتبه درخواست اعاده دادرسی کردند، اما همگی از سوی دیوان عالی کشور رد شده بود۔
اعدام اساسیترین حق یک انسان یعنی حق حیات را از او سلب میکند.
اعدام قتل عمد حکومتی است و جمهوری اسلامی
هر ساله صدها نفر را اعدام می کند.
اعدام باید از سیستم قضایی در ایران حذف شود و به جای آن از احکام جایگزین استفاده شود.
#آروین_قهرمانی #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
@Tavana_TavaanaTech
«سلام توانا
تا چند صباح دیگر، خامنهای دیکتاتور، خواهد مرد. هرچند جمهوری اسلامی هماکنون هم در سراشیبی سقوط است؛ اما با مرگ او، زودتر نابود خواهد شد.
نابودی این نظام فشل امری قطعی است، اما من اکنون موضوع دیگری را مدنظر دارم، چندی پیش چشمان دیکتاتور برق میزد و میگفت خدا از دهان من حرف میزد! پس از آن در دیدار با مداحان چنان ...کیف شده بود از مدح عجیب و تملق یک مداح.
او به مرگ نزدیک و نزدیکتر میشود و این از تمام کردار او مشخص است. دیکتاتورها هر زمان به مرگ نزدیک میشوند چنین دیوانهوار به مدح و تملق و گزافهگویی روی میآورند. اما پرسش من از همراهانتان
روزی که خبر مرگ ضحاک منتشر شود شما چه میکنید؟
من که از دادخواهان هستم و پس از مرگ ضحاک هم لحظهای از پای نمینشینم اما شادی و شوری را زندگی خواهم کرد که در وصف نگنجد.»
پاسخ شما به این همراه توانا چیست؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#خامنه_ای
@Tavana_TavaanaTech
تا چند صباح دیگر، خامنهای دیکتاتور، خواهد مرد. هرچند جمهوری اسلامی هماکنون هم در سراشیبی سقوط است؛ اما با مرگ او، زودتر نابود خواهد شد.
نابودی این نظام فشل امری قطعی است، اما من اکنون موضوع دیگری را مدنظر دارم، چندی پیش چشمان دیکتاتور برق میزد و میگفت خدا از دهان من حرف میزد! پس از آن در دیدار با مداحان چنان ...کیف شده بود از مدح عجیب و تملق یک مداح.
او به مرگ نزدیک و نزدیکتر میشود و این از تمام کردار او مشخص است. دیکتاتورها هر زمان به مرگ نزدیک میشوند چنین دیوانهوار به مدح و تملق و گزافهگویی روی میآورند. اما پرسش من از همراهانتان
روزی که خبر مرگ ضحاک منتشر شود شما چه میکنید؟
من که از دادخواهان هستم و پس از مرگ ضحاک هم لحظهای از پای نمینشینم اما شادی و شوری را زندگی خواهم کرد که در وصف نگنجد.»
پاسخ شما به این همراه توانا چیست؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#خامنه_ای
@Tavana_TavaanaTech
محمد داوری، فعال کارگری زندانی، علیرغم وضعیت نامناسب جسمانی ناشی از بیماری گال، از رسیدگی تخصصی پزشکی محروم مانده است.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این فعال کارگری، به «هرانا» گفته است:
«محمد مبتلا به بیماری پوستی گال شده و به دلیل خارش شدید ناشی از این بیماری از تیرماه تاکنون خواب راحتی نداشته است و با کارشکنی مسئولان زندان از درمان تخصصی پزشکی محروم مانده است.»
شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی سید محمود ساداتی،
محمد داوری را اوایل آذرماه سال ۱۴۰۲، به اتهام «توهین به رهبری» به سه سال حبس تعزیری، منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه، منع فعالیت در فضای مجازی و اقامت اجباری در شهرستان بردسیر کرمان به مدت دو سال
و
به اتهام «تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای معاند در فضای مجازی» به یک سال و شش ماه حبس تعزیری
محکوم کرد.
محمد داوری، جوانی است متولد ۱۳۷۳ در استان کهگیلویه و بویراحمد. او پیش از این هم سابقه بازداشت و محکومیت داشته است.
آخرین اخبار حاکی از آن است که این زندانی ۱۹ خردادماه ۱۴۰۳، به بند ارشاد زندان عادلآباد شیراز منتقل شده بود. او ۱۷ روز تمام دست به اعتصاب غذا زد تا در نهایت به بند امنیتی این زندان بازگردانده شد.
از زمان بازگشت به بند امنیتی، متوجه عارضههای پوستی شد که بعدها درد قلب و مورمور شدن و بیحسی انگشتان دست راست هم افزوده شد و علیرغم وجود این علائم به مدت یک ماه، مسئولان زندان حتی از اعزام وی به بهداری زندان هم ممانعت میکردند.
در نهایت اوایل مردادماه، به بهداری زندان اعزام شد. تشخیص پزشک بهداری از عارضههای پوستی بیماری گال بود که از آن زمان تا کنون علیرغم دریافت چندین دوره داروهمچنان خارش شدید بثورات پوستی ادامه دارد. این زندانی از دریافت درمان تخصصی محروم مانده است.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#زندان
#محمد_داوری
@Tavana_TavaanaTech
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این فعال کارگری، به «هرانا» گفته است:
«محمد مبتلا به بیماری پوستی گال شده و به دلیل خارش شدید ناشی از این بیماری از تیرماه تاکنون خواب راحتی نداشته است و با کارشکنی مسئولان زندان از درمان تخصصی پزشکی محروم مانده است.»
شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی سید محمود ساداتی،
محمد داوری را اوایل آذرماه سال ۱۴۰۲، به اتهام «توهین به رهبری» به سه سال حبس تعزیری، منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه، منع فعالیت در فضای مجازی و اقامت اجباری در شهرستان بردسیر کرمان به مدت دو سال
و
به اتهام «تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای معاند در فضای مجازی» به یک سال و شش ماه حبس تعزیری
محکوم کرد.
محمد داوری، جوانی است متولد ۱۳۷۳ در استان کهگیلویه و بویراحمد. او پیش از این هم سابقه بازداشت و محکومیت داشته است.
آخرین اخبار حاکی از آن است که این زندانی ۱۹ خردادماه ۱۴۰۳، به بند ارشاد زندان عادلآباد شیراز منتقل شده بود. او ۱۷ روز تمام دست به اعتصاب غذا زد تا در نهایت به بند امنیتی این زندان بازگردانده شد.
از زمان بازگشت به بند امنیتی، متوجه عارضههای پوستی شد که بعدها درد قلب و مورمور شدن و بیحسی انگشتان دست راست هم افزوده شد و علیرغم وجود این علائم به مدت یک ماه، مسئولان زندان حتی از اعزام وی به بهداری زندان هم ممانعت میکردند.
در نهایت اوایل مردادماه، به بهداری زندان اعزام شد. تشخیص پزشک بهداری از عارضههای پوستی بیماری گال بود که از آن زمان تا کنون علیرغم دریافت چندین دوره داروهمچنان خارش شدید بثورات پوستی ادامه دارد. این زندانی از دریافت درمان تخصصی محروم مانده است.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#زندان
#محمد_داوری
@Tavana_TavaanaTech