فیلم کوتاهی در مورد #خشونت علیه زنان، ساخته هیلدا هاشم پور.
در این فیلم کوتاه تعدادی از زنان از تجربه خشونتهایی که به آنها شده روایت میکنند.
درباره سازنده فیلم:
هیلدا هاشمپور فارغالتحصیل مدرسهی فیلمسازی تورنتو و دانشجوی American University کار حرفهای در سینما را با بازی در فیلم «شب یلدا» ساختهی کیومرث پوراحمد آغاز کرد. سپس بازی در «شبهای روشن» ساختهی فرزاد موتمن را تجربه کرد.
در سال ۲۰۰۴ به کانادا مهاجرت کرد و تحصیل در رشتهی فیلمسازی با گرایش کارگردانی سینما را آغاز نمود. او هم اکنون در ترم آخر مدرسه #فيلم تورنتو تحصيل میکند.
هیلدا در مصاحبهای درباره این فیلم کوتاه چنین گفت: « از دیدگاه من این یک کلیپ است نه فیلم. ایدهی ساخت این کلیپ از آنجا آمد که من مشغول مطالعه و جستجو در خصوص یک کار حقوق بشری بودم که با نمونههایی باورنکردنی از #مصائب و مشکلاتی که زنان با آن دست به گریبان هستند برخورد کردم.
مثلاً در مناطقی در کامرون، دختران به محض رسیدن به سن بلوغ به انتخاب خودشان سینههایشان را اتو می کنند برای اینکه ظاهری غیرزنانه پیدا کنند تا در معرض #تجاوز قرار نگیرند و بتوانند از خانه بیرون بیایند و به مدرسه بروند و یا مجبور به #ازدواج ناخواسته نشوند. این کار با رضایت خود دختران و توسط مادرانشان انجام میشود. این خبر همراه عکس عیناً در سایت بی بی سی منعکس شده است.
همینطور در طول اقامتم در ترکیه به دفعات شاهد ضرب و جرح زنان از سوی مردان بودم که هر روز در تلویزیون یا روزنامه، خبری از آن وجود داشت. با خودم فکر میکردم اینها در این لحظه، در این دوره هنوز دارد اتفاق میافتد.
ما در قرن بیست و یکم هستیم و این #فجایع قرون #وسطائی برای زنی به سن من، یا #خواهر من در حال وقوع است. به نظرم آمد که این مسائل باید عنوان شود و دیده شود . ۱۰ مورد از اتفاقات عجیب و غمانگیز که برای #زنان در سراسر دنیا در این لحظه درحال رخ دادن است را انتخاب کردم، مثل #ختنهی_زنان، #سنگسار، #اتو کردن #سینه و ... و در قالب این کلیپ با عنوان How Long Will This Go on? (تا کی ؟ ) آن را ساختم.»
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
در این فیلم کوتاه تعدادی از زنان از تجربه خشونتهایی که به آنها شده روایت میکنند.
درباره سازنده فیلم:
هیلدا هاشمپور فارغالتحصیل مدرسهی فیلمسازی تورنتو و دانشجوی American University کار حرفهای در سینما را با بازی در فیلم «شب یلدا» ساختهی کیومرث پوراحمد آغاز کرد. سپس بازی در «شبهای روشن» ساختهی فرزاد موتمن را تجربه کرد.
در سال ۲۰۰۴ به کانادا مهاجرت کرد و تحصیل در رشتهی فیلمسازی با گرایش کارگردانی سینما را آغاز نمود. او هم اکنون در ترم آخر مدرسه #فيلم تورنتو تحصيل میکند.
هیلدا در مصاحبهای درباره این فیلم کوتاه چنین گفت: « از دیدگاه من این یک کلیپ است نه فیلم. ایدهی ساخت این کلیپ از آنجا آمد که من مشغول مطالعه و جستجو در خصوص یک کار حقوق بشری بودم که با نمونههایی باورنکردنی از #مصائب و مشکلاتی که زنان با آن دست به گریبان هستند برخورد کردم.
مثلاً در مناطقی در کامرون، دختران به محض رسیدن به سن بلوغ به انتخاب خودشان سینههایشان را اتو می کنند برای اینکه ظاهری غیرزنانه پیدا کنند تا در معرض #تجاوز قرار نگیرند و بتوانند از خانه بیرون بیایند و به مدرسه بروند و یا مجبور به #ازدواج ناخواسته نشوند. این کار با رضایت خود دختران و توسط مادرانشان انجام میشود. این خبر همراه عکس عیناً در سایت بی بی سی منعکس شده است.
همینطور در طول اقامتم در ترکیه به دفعات شاهد ضرب و جرح زنان از سوی مردان بودم که هر روز در تلویزیون یا روزنامه، خبری از آن وجود داشت. با خودم فکر میکردم اینها در این لحظه، در این دوره هنوز دارد اتفاق میافتد.
ما در قرن بیست و یکم هستیم و این #فجایع قرون #وسطائی برای زنی به سن من، یا #خواهر من در حال وقوع است. به نظرم آمد که این مسائل باید عنوان شود و دیده شود . ۱۰ مورد از اتفاقات عجیب و غمانگیز که برای #زنان در سراسر دنیا در این لحظه درحال رخ دادن است را انتخاب کردم، مثل #ختنهی_زنان، #سنگسار، #اتو کردن #سینه و ... و در قالب این کلیپ با عنوان How Long Will This Go on? (تا کی ؟ ) آن را ساختم.»
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
دنیای این روزهای #ناصرتقوایی
كافی است ديگر، #فيلم نمیسازم
شوخي ميكند، با لحني پر از شيطنت و خنده ميگويد: « از مادرها بپرسيد كه چرا نسلي مثل ما نميآورند. مادرها هستند كه ديگر بچههايي مثل ما تربيت نميكنند و تحويل جامعه نميدهند. هيچكس جز مادرها مقصر نيست». قبلتر، از او پرسيدهام كه وقتي امثال او در سينماي ايران نيستند و فيلمي از آنها نميبينيم، چه اتفاقي ميافتد؟ جدي پرسيدهام، اما جوابم را با شوخي و خنده ميدهد. با لحن خاص خود كه هميشه همينطور بوده؛ تركيبي از خنده و تلخي. ناصر تقوايي، ترجيح ميدهد كه شوخي كند و مسووليت نسلي را كه گمشده و من در سوالم از آنها به عنوان سينماگراني كه در دهه پنجاه، شصت، هفتاد و اوايل هشتاد، فرهنگساز بودند، اسم بردم، به گردن مادرهايي بيندازد كه امثال او و بهرام بيضايي و ديگراني ديگر را تربيت نميكنند.
سكوت ميكنم و لبخند ميزنم، از سكوتم ميفهمد كه شوخي و خنده جواب نميدهد و ميگويد: « ما هركدام از جايي آمده بوديم، نقشهاي خودمان را هم انجام داديم، بدهكار هيچكس هم نيستيم».
روي «نقشهاي خودمان را هم انجام داديم» تاكيد ميگذارد، تاكيدي كه براي جمله بعدياش است و اينكه بازهم اعلام كند و اصرار كه ديگر كاري انجام نميدهد و سينماي ايران كه نزديك به سيزده سال است فيلمي از او نداشته، ديگر فيلم تازهاي از او نخواهد داشت: « براي من ديگر بس است، من كارم را انجام دادم و ديگر نميخواهم كاري انجام دهم، كافي است».
باورش سخت است، اينكه باور كني ناصر تقوايي با همه حساسيتها نسبت به فيلمسازي، با همه دقت و البته سختگيري كه در سينما داشت و با همه درخواستها و آرزوهايي كه هرروز از طرفدارانش ميشنود يا هرچند وقت يكبار از مدير سينمايي، نخواهد كه فيلم بسازد. اما محكم ميگويد: «نميخواهم كاري انجام بدهم و حالا ديگر نوبت جوانها است». از اين «نخواستن» ميپرسم و تاكيدي كه روي كلماتش دارد. از دلتنگي كه محال است سراغ فيلمسازي مثل تقوايي نيايد و جواب ميگيرم: « از من نبايد بپرسيد، از آنهايي كه كنترل كردند و اجازه نداند كه بسازيم بايد بپرسيم».
حالا ديگر تاكيدي روي كلمهها نيست، تقوايي بدون تاكيد و آرامتر از قبل ميگويد: « تا وقتي اوضاع اينطور است، #فيلمسازي ما هم فايدهاي ندارد. #فيلم بسازم كه چه شود؟! بالاخره در هر دوراني آدمهايي مثل من هستند، آدمهايي كه كار ميكنند، ديده نميشوند يا كنترل ميشوند و بعد ميگذرد تا زمان همهچيز را مشخص كند».
حالا ديگر لحنش گلايه و كنايه دارد، گلايههايي كه مشخص ميكند اين فيلم نساختن و تصميم براي هميشه، چندان هم مطلوب و مورد قبولش نيست: « هميشه همينطور بوده. نگاه كه كنيد، حافظ هم در دوره خودش بارها و بارها مجبور شده ديوانش را بشورد و كاغذها را سفيد كند. اما گذشته و حالا ما حافظ را ميشناسيم و قدرش را ميدانيم. نسل ما هم همين است. حالا نه من فيلم ميسازم، نه بيضايي و... اما، زمان مشخص ميكند. حالا ديگر وظيفه ما نيست، وظيفه شما جوانهاست كه فكري به حال آينده كنيد».
حالا ديگر لحنش جدي است، آنقدر كه ميشود با درك و فهم اين جوابها، تنها سوال و آخرين سوال را پرسيد؛ پس دلتنگي كجاست. و جواب ميگيرم: « دلتنگي نيست، كافي است ديگر».
و به اين ترتيب اين گپ و گفت كوتاه با حركت سينوسي نموداري كه از جملات شوخ و سرحال شروع ميشود، در نقطه عطف جدي و قاطع قرار ميگيرد و با آرامش به پايان ميرسد.
نازنين متيننيا
روزنامه اعتماد
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
كافی است ديگر، #فيلم نمیسازم
شوخي ميكند، با لحني پر از شيطنت و خنده ميگويد: « از مادرها بپرسيد كه چرا نسلي مثل ما نميآورند. مادرها هستند كه ديگر بچههايي مثل ما تربيت نميكنند و تحويل جامعه نميدهند. هيچكس جز مادرها مقصر نيست». قبلتر، از او پرسيدهام كه وقتي امثال او در سينماي ايران نيستند و فيلمي از آنها نميبينيم، چه اتفاقي ميافتد؟ جدي پرسيدهام، اما جوابم را با شوخي و خنده ميدهد. با لحن خاص خود كه هميشه همينطور بوده؛ تركيبي از خنده و تلخي. ناصر تقوايي، ترجيح ميدهد كه شوخي كند و مسووليت نسلي را كه گمشده و من در سوالم از آنها به عنوان سينماگراني كه در دهه پنجاه، شصت، هفتاد و اوايل هشتاد، فرهنگساز بودند، اسم بردم، به گردن مادرهايي بيندازد كه امثال او و بهرام بيضايي و ديگراني ديگر را تربيت نميكنند.
سكوت ميكنم و لبخند ميزنم، از سكوتم ميفهمد كه شوخي و خنده جواب نميدهد و ميگويد: « ما هركدام از جايي آمده بوديم، نقشهاي خودمان را هم انجام داديم، بدهكار هيچكس هم نيستيم».
روي «نقشهاي خودمان را هم انجام داديم» تاكيد ميگذارد، تاكيدي كه براي جمله بعدياش است و اينكه بازهم اعلام كند و اصرار كه ديگر كاري انجام نميدهد و سينماي ايران كه نزديك به سيزده سال است فيلمي از او نداشته، ديگر فيلم تازهاي از او نخواهد داشت: « براي من ديگر بس است، من كارم را انجام دادم و ديگر نميخواهم كاري انجام دهم، كافي است».
باورش سخت است، اينكه باور كني ناصر تقوايي با همه حساسيتها نسبت به فيلمسازي، با همه دقت و البته سختگيري كه در سينما داشت و با همه درخواستها و آرزوهايي كه هرروز از طرفدارانش ميشنود يا هرچند وقت يكبار از مدير سينمايي، نخواهد كه فيلم بسازد. اما محكم ميگويد: «نميخواهم كاري انجام بدهم و حالا ديگر نوبت جوانها است». از اين «نخواستن» ميپرسم و تاكيدي كه روي كلماتش دارد. از دلتنگي كه محال است سراغ فيلمسازي مثل تقوايي نيايد و جواب ميگيرم: « از من نبايد بپرسيد، از آنهايي كه كنترل كردند و اجازه نداند كه بسازيم بايد بپرسيم».
حالا ديگر تاكيدي روي كلمهها نيست، تقوايي بدون تاكيد و آرامتر از قبل ميگويد: « تا وقتي اوضاع اينطور است، #فيلمسازي ما هم فايدهاي ندارد. #فيلم بسازم كه چه شود؟! بالاخره در هر دوراني آدمهايي مثل من هستند، آدمهايي كه كار ميكنند، ديده نميشوند يا كنترل ميشوند و بعد ميگذرد تا زمان همهچيز را مشخص كند».
حالا ديگر لحنش گلايه و كنايه دارد، گلايههايي كه مشخص ميكند اين فيلم نساختن و تصميم براي هميشه، چندان هم مطلوب و مورد قبولش نيست: « هميشه همينطور بوده. نگاه كه كنيد، حافظ هم در دوره خودش بارها و بارها مجبور شده ديوانش را بشورد و كاغذها را سفيد كند. اما گذشته و حالا ما حافظ را ميشناسيم و قدرش را ميدانيم. نسل ما هم همين است. حالا نه من فيلم ميسازم، نه بيضايي و... اما، زمان مشخص ميكند. حالا ديگر وظيفه ما نيست، وظيفه شما جوانهاست كه فكري به حال آينده كنيد».
حالا ديگر لحنش جدي است، آنقدر كه ميشود با درك و فهم اين جوابها، تنها سوال و آخرين سوال را پرسيد؛ پس دلتنگي كجاست. و جواب ميگيرم: « دلتنگي نيست، كافي است ديگر».
و به اين ترتيب اين گپ و گفت كوتاه با حركت سينوسي نموداري كه از جملات شوخ و سرحال شروع ميشود، در نقطه عطف جدي و قاطع قرار ميگيرد و با آرامش به پايان ميرسد.
نازنين متيننيا
روزنامه اعتماد
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقاي وزير كه اين روزها در دولت تنها تر شده است فرموده اند فيلم هاي ارزشي به اسكار فرستاده شوند و با اين سخن عملا در مقابل فيلم فروشنده اصغر فرهادي ايستاد. آقاي وزير! اسكار صحنه منافع فرهنگي كشور است اگر به زعم شما فيلمي ارزشي معرفي شود كه از هم اكنون مشخص است جايگاهي در اسكار ندارد منافع ما حفظ شده و براي سينماي ما افتخارآفرين است يا فيلمي نماينده ايران شود كه دريافت جايزه اش محتمل تر است؟!صحنه دريافت جايزه بين المللي براي منافع فرهنگي كشور مهم است يا باج دادن هاي داخلي سياسيوني همچون شما به جريانات سياسي براي مطامع شخصي؟!!
از اینستاگرام حسن محمدی، روزنامهنگار و مستندساز
https://instagram.com/p/BJ_HwtyBwcg/
شما چه فکر می کنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
از اینستاگرام حسن محمدی، روزنامهنگار و مستندساز
https://instagram.com/p/BJ_HwtyBwcg/
شما چه فکر می کنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
آقاي #وزير كه اين روزها در دولت تنها تر شده است فرموده اند #فيلم_هاي #ارزشي به #اسكار فرستاده شوند و با اين سخن عملا در مقابل فيلم #فروشنده #اصغر_فرهادي ايستاد. آقاي وزير! اسكار صحنه منافع فرهنگي كشور است اگر به زعم شما فيلمي ارزشي معرفي شود كه از هم اكنون…
«سر سفره و در حاشیه اسکار، كسى يادى از كيوان كريمى نكرد؛ او كه به خاطر ساخت فيلم در همان كشور اصغر فرهادى زندانى است و منتظر اجراى حكم وحشيانه ۲۲۳ ضربه شلاق. آیا وقاحت این حکم کمتر از محدودیت و ممنوعیت ورود مردم هفت کشور به آمریکاست؟»
برگرفته از فیسبوک Kaveh Ghoreishi
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/8FZjGg
مطلب مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
برگرفته از فیسبوک Kaveh Ghoreishi
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/8FZjGg
مطلب مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «سر سفره و در حاشیه اسکار، كسى يادى از #كيوان_كريمى نكرد؛ او كه به خاطر ساخت #فيلم در همان كشور #اصغر_فرهادى #زندانى است و منتظر اجراى حكم وحشيانه ۲۲۳ ضربه #شلاق. آیا #وقاحت این حکم کمتر از محدودیت و ممنوعیت ورود مردم هفت کشور به آمریکاست؟» برگرفته از…