This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیر نشد شامه ضحاک از
گستره سلسله بوی خون
رنگ گرفت جامه ضحاک از
سرخی جاری شده جوی خون
نشئه شب، تشنه خونخوارگی
بانگزده بر سر خوالیگران*
شام مرا زود مهیا کنید
از بدن تازه و مغز جوان
کوی و گذر شد قرق تیغ و تیر
پنجه گرگ و نوک زاغان زشت
بار دگر نادره کبکی شده
طعمه این جوجه کلاغان زشت
پار** که ماران نشسته به دوش
سیر ز خونابه ژینا شدند
پرده بر افتاد ز چشم همه
خلق به جان آمده بینا شدند
منتقم دختر ایران زمین
خشم و خروش همه فریاد شد
قصه زن زندگی آزادی از
حنجره ی خلق جهان داد شد
لیک به ضربِ زدن و زور تیر
چوبه دار و قفس و سلب چَشم
دیو توانست به آتش کِشد
خرمن بیزاری و انبوه خَشم
چون که خیابان ز صدا شد تهی
فصل شب دیو دماوند شد
تحفه ی زاغان به شبِ مار دوش
دختری از ایل گراوند شد
باز نشسته به سر میز شام
دیو رها گشته ز غوغای پار
مغز جوان دگری روی میز
بهر خوراک شب ضحاک و مار
*آشپزها
**پارسال
شعر و ویدیو ارسالی مخاطبان توانا
#مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #هنر_اعتراض #نه_به_جمهوری_اسلامی.#خامنه_ای_ضحاک #نیکل_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گستره سلسله بوی خون
رنگ گرفت جامه ضحاک از
سرخی جاری شده جوی خون
نشئه شب، تشنه خونخوارگی
بانگزده بر سر خوالیگران*
شام مرا زود مهیا کنید
از بدن تازه و مغز جوان
کوی و گذر شد قرق تیغ و تیر
پنجه گرگ و نوک زاغان زشت
بار دگر نادره کبکی شده
طعمه این جوجه کلاغان زشت
پار** که ماران نشسته به دوش
سیر ز خونابه ژینا شدند
پرده بر افتاد ز چشم همه
خلق به جان آمده بینا شدند
منتقم دختر ایران زمین
خشم و خروش همه فریاد شد
قصه زن زندگی آزادی از
حنجره ی خلق جهان داد شد
لیک به ضربِ زدن و زور تیر
چوبه دار و قفس و سلب چَشم
دیو توانست به آتش کِشد
خرمن بیزاری و انبوه خَشم
چون که خیابان ز صدا شد تهی
فصل شب دیو دماوند شد
تحفه ی زاغان به شبِ مار دوش
دختری از ایل گراوند شد
باز نشسته به سر میز شام
دیو رها گشته ز غوغای پار
مغز جوان دگری روی میز
بهر خوراک شب ضحاک و مار
*آشپزها
**پارسال
شعر و ویدیو ارسالی مخاطبان توانا
#مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #هنر_اعتراض #نه_به_جمهوری_اسلامی.#خامنه_ای_ضحاک #نیکل_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech