Forwarded from آموزشکده توانا
#شجاعت برای #آموزش #دختران #افغانستان
https://goo.gl/OgZp4x
کشوری را تصور کنید که در آن دختران باید دزدکی به #مدرسه بروند و اگر معلوم شود که به مدرسه میروند با عواقب مرگباری مواجه خواهند شد. این در زمانی بود که افغانستان تحت سلطه #طالبان بود، و آثار این گونه خطرات هنوز باقی است. شبانه بسیج راسخ، زن جوان ۲۲ساله، یک مدرسه شبانه روزی دخترانه را در افغانستان اداره میکند. او تصمیم شجاعانه خانواده هایی را که دخترانشان را باور دارند، جشن میگیرد- و داستان یک پدر شجاع را که در برابر تهدیدات محلی ایستاده است، بیان میکند.
@Tavaana_TavaanaTech
#توانا #شهروندی #مسوولیت #کنشگری #خودانگیختگی #زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://goo.gl/OgZp4x
کشوری را تصور کنید که در آن دختران باید دزدکی به #مدرسه بروند و اگر معلوم شود که به مدرسه میروند با عواقب مرگباری مواجه خواهند شد. این در زمانی بود که افغانستان تحت سلطه #طالبان بود، و آثار این گونه خطرات هنوز باقی است. شبانه بسیج راسخ، زن جوان ۲۲ساله، یک مدرسه شبانه روزی دخترانه را در افغانستان اداره میکند. او تصمیم شجاعانه خانواده هایی را که دخترانشان را باور دارند، جشن میگیرد- و داستان یک پدر شجاع را که در برابر تهدیدات محلی ایستاده است، بیان میکند.
@Tavaana_TavaanaTech
#توانا #شهروندی #مسوولیت #کنشگری #خودانگیختگی #زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
ندا طیبی: دختری ایرانی که ماشینهای جنگ افغانستان را به اثر هنری تبدیل میکند
نامش ندا طیبی است، هنرمندی ۲۸ ساله اهل کرج، مسلح به رنگ و ایدههای #خلاق، کارش تبدیل تانکهای دورافتاده به یک اثر هنری است. میگوید یک سال پیش از تهران به کابل آمده با این امید که بتواند یک مجله هنری ایجاد کند؛ اما بعد از این که متوجه وضع نشریات در افغانستان شد، نظرش را تغییر داد. او میافزاید نمیتوانی در کابل جایی را پیدا کنی که بنشینی و چشمانت از تماشای آن منطقه لذت ببرد. برای همین تصمیم گرفت تا تانکهای باقی مانده از جنگ را با نقاشیهایی از گل و میوه تزیین کند. یکی از این تانکهای نقاشی شده در گوشه ای از شهر کابل در منطقه خیرخانه موقعیت دارد.
شاید بعضیها بگویند تبدیل تانک به محل بازی کودکان باعث میشود که آنان با جنگ افزارها خو بگیرند اما نبود جای تفریح برای #کودکان این سرزمین دغدغه بزرگتری برای این #هنرمند به حساب میآید.
با این حال وی تاکید دارد که این کارش سیاسی نیست. او نه یک مبارز است، نه صدای مظلومان و نه هم سردمدار آزادی زنان. درست زمانی که همه این کشور جنگ زده را به مقصد اروپا ترک میکردند، او خلاف مسیر رودخانه شنا کرد و وارد افغانستان شد. میگوید به دنبال زندگی اروپا نبوده است. همچنین در مقایسه با #ایران، او توانسته #آزادی کاری بیشتری در اینجا پیدا کند. دولت افغانستان هم او را حمایت میکند و زمان کار برایش گاردهای مسلح فراهم میکند.
همچنین در همین ماه توانست سومین تانکش را در ولایت پنجشیر #نقاشی کند. می گوید دوران کودکیاش و همچنین سفرههای آشپزخانه الهام بخش آثار هنری وی بوده است. او میخواهد دنیای داخل خانه و آشپزخانه را با دنیای بیرون یکی کند. او اشاره دارد زمانی که تانکهای شوروی به این کشور آمدند، اکثر زنان در آشپزخانه ها پناه بردند و نتوانستند از آن جا بیرون شوند. او معتقد است زنان این دیار #جنگ زده همیشه گوششان از سیاست پر است، از اینکه مواظب رفتارشان باشند. با این اقدامات #هنری، ندا طیبی تلاش دارد برای چشمان #زنان این سرزمین، چیزی زیبا و در عین حال خاطره آوری به ارمغان بیاورد. گله دارد از این که حکومت افغانستان به #هنر توجهی ندارد، به این باور است که باید به نیازهای معنوی #انسان هم توجه صورت بگیرد.
متن از صفحه قدرتالله رجوی
عکسها از گاردین و صفحه #افغانستان روزمره
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
نامش ندا طیبی است، هنرمندی ۲۸ ساله اهل کرج، مسلح به رنگ و ایدههای #خلاق، کارش تبدیل تانکهای دورافتاده به یک اثر هنری است. میگوید یک سال پیش از تهران به کابل آمده با این امید که بتواند یک مجله هنری ایجاد کند؛ اما بعد از این که متوجه وضع نشریات در افغانستان شد، نظرش را تغییر داد. او میافزاید نمیتوانی در کابل جایی را پیدا کنی که بنشینی و چشمانت از تماشای آن منطقه لذت ببرد. برای همین تصمیم گرفت تا تانکهای باقی مانده از جنگ را با نقاشیهایی از گل و میوه تزیین کند. یکی از این تانکهای نقاشی شده در گوشه ای از شهر کابل در منطقه خیرخانه موقعیت دارد.
شاید بعضیها بگویند تبدیل تانک به محل بازی کودکان باعث میشود که آنان با جنگ افزارها خو بگیرند اما نبود جای تفریح برای #کودکان این سرزمین دغدغه بزرگتری برای این #هنرمند به حساب میآید.
با این حال وی تاکید دارد که این کارش سیاسی نیست. او نه یک مبارز است، نه صدای مظلومان و نه هم سردمدار آزادی زنان. درست زمانی که همه این کشور جنگ زده را به مقصد اروپا ترک میکردند، او خلاف مسیر رودخانه شنا کرد و وارد افغانستان شد. میگوید به دنبال زندگی اروپا نبوده است. همچنین در مقایسه با #ایران، او توانسته #آزادی کاری بیشتری در اینجا پیدا کند. دولت افغانستان هم او را حمایت میکند و زمان کار برایش گاردهای مسلح فراهم میکند.
همچنین در همین ماه توانست سومین تانکش را در ولایت پنجشیر #نقاشی کند. می گوید دوران کودکیاش و همچنین سفرههای آشپزخانه الهام بخش آثار هنری وی بوده است. او میخواهد دنیای داخل خانه و آشپزخانه را با دنیای بیرون یکی کند. او اشاره دارد زمانی که تانکهای شوروی به این کشور آمدند، اکثر زنان در آشپزخانه ها پناه بردند و نتوانستند از آن جا بیرون شوند. او معتقد است زنان این دیار #جنگ زده همیشه گوششان از سیاست پر است، از اینکه مواظب رفتارشان باشند. با این اقدامات #هنری، ندا طیبی تلاش دارد برای چشمان #زنان این سرزمین، چیزی زیبا و در عین حال خاطره آوری به ارمغان بیاورد. گله دارد از این که حکومت افغانستان به #هنر توجهی ندارد، به این باور است که باید به نیازهای معنوی #انسان هم توجه صورت بگیرد.
متن از صفحه قدرتالله رجوی
عکسها از گاردین و صفحه #افغانستان روزمره
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
با گزارش خبرنگار ایرانی، بانوی صخرههای یخی به مسابقات جهانی میرود
زهره عبداللهخانی ملقب به بانوی صخرههای یخی با اسپانسر شدن دولت به مسابقات جهانی کرهجنوبی میرود. گزارشی چاپ شده در روزنامه قانون واسطه طرح عدم حمایت مالی و پشتیبانی لازم برای سفر #زهره_عبداللهخانی شد. براساس اعلام مونا میرزایی، خبرنگار روزنامه قانون پس از انتشار این مصاحبه و پخش آن در شبکههای اجتماعی وزیر ورزش به فدراسیون کوهنوردی دستور داده است هزینههای سفر و شرکت زهره عبداللهخانی به کشور کره جنوبی تامین شود.
در ادامه بخشی از مصاحبه روزنامه قانون با زهرهخانی را میخوانید:
زمین برایش کافی نیست. جسور است و جنگنده. کار خود را با کوهپیماییهای تفننی خانوادگی آغاز کرد و در ۱۸ سالگی راه #صعود حرفهای از #صخرهها را در پیش گرفت. در کمتر از دو سال، همه رقبا را کنار زد و به #قهرمان بلامنازع #ایران بدل شد. پس از ۹ سال صعود از صخرههای #سنگی، به سراغ #سرما رفت و خیلی زود دختر یخی ایران نام گرفت.
روند موفقیتش اکیدا صعودی است؛ نفر سوم آسیا، دعوت به المپیک زمستانی سوچی و ایستادن در رتبه دهم جهان، گوشهای از موفقیتهای اوست. او این روزها #سرسختانه و #خستگیناپذیر، تنها ولی #امیدوار، در خاموشی محض مسئولان به هر دری میزند تا همچنان برای کشورش افتخارآفرینی کند. شاید به همین دلیل هم به او لقب #دختر #الهام_بخش #یخنوردی جهان را دادهاند. با زهره عبدا...خانی، اولین و تنها قهرمان یخنوردی ایران در آسیا، گفتوگوی صمیمانهای داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید.
چه خبر از مسابقات پیش رو؟
نزدیکترین مسابقهام دی ماه امسال در کره جنوبی برگزار میشود که البته حضورم در این مسابقات منوط به داشتن اسپانسر است. در حال حاضر اسپانسری ندارم و مسابقه اولم در آمریکا را هم به همین دلیل از دست دادم.
به نظر میرسد دغدغه اصلی این روزهایت اسپانسر است هزینههایت در چه حدی است؟
من فقط به دنبال اسپانسری برای هزینههای پایه هستم؛ هزینههایی مثل اعزام، ثبت نام و #تجهیزات.
برنامههای فدراسیون کوهنوردی برای اعزام شما چیست؟
از فدراسیون که کاملا قطع امید کردهام.
آیا این شرایط در فدراسیون برای همه ورزشکاران وجود دارد؟ یعنی کوهنوردها هم چنین مشکلی دارند؟
نه، آنها چون #کوهنورد هستند مشکلات مرا ندارند. من مسابقه دهنده هستم. من مسابقههای مشخص، در زمان مشخص و با رقبای مشخص برگزار میکنم. #کوهنوردی محدودیت سنی ندارد و در هر زمانی قابل انجام است اما عمر قهرمانی کوتاه است و من هر روز بهخاطر بیاسپانسری و بیامکاناتی فرصتهایم را از دست میدهم. به همین دلیل هم است که اينقدر تنش دارم.
فکر میکنید اولویت اول فدراسیون چیست؟
من قضاوتی در باره عملکرد فدراسیون ندارم، اما آنچه میبینم این است که نه مربی دارم، نه جای #تمرین #استاندارد و نه #حمایت مالی. از همه مهمتر اینکه تلاشی هم برای جذب اسپانسر نمیشود. مسلما پیداکردن #اسپانسر برای فدارسیون راحتتر از من ورزشکار است ولی من هیچ چیز ندیدم.
ادامه مصاحبه درباره زهره عبداللهخانی و شرایط تمرین را در لینک زیر بخوانید:
http://on.fb.me/1Sdcmk0
@Tavaana_Tavaanatech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_ورزشکار
زهره عبداللهخانی ملقب به بانوی صخرههای یخی با اسپانسر شدن دولت به مسابقات جهانی کرهجنوبی میرود. گزارشی چاپ شده در روزنامه قانون واسطه طرح عدم حمایت مالی و پشتیبانی لازم برای سفر #زهره_عبداللهخانی شد. براساس اعلام مونا میرزایی، خبرنگار روزنامه قانون پس از انتشار این مصاحبه و پخش آن در شبکههای اجتماعی وزیر ورزش به فدراسیون کوهنوردی دستور داده است هزینههای سفر و شرکت زهره عبداللهخانی به کشور کره جنوبی تامین شود.
در ادامه بخشی از مصاحبه روزنامه قانون با زهرهخانی را میخوانید:
زمین برایش کافی نیست. جسور است و جنگنده. کار خود را با کوهپیماییهای تفننی خانوادگی آغاز کرد و در ۱۸ سالگی راه #صعود حرفهای از #صخرهها را در پیش گرفت. در کمتر از دو سال، همه رقبا را کنار زد و به #قهرمان بلامنازع #ایران بدل شد. پس از ۹ سال صعود از صخرههای #سنگی، به سراغ #سرما رفت و خیلی زود دختر یخی ایران نام گرفت.
روند موفقیتش اکیدا صعودی است؛ نفر سوم آسیا، دعوت به المپیک زمستانی سوچی و ایستادن در رتبه دهم جهان، گوشهای از موفقیتهای اوست. او این روزها #سرسختانه و #خستگیناپذیر، تنها ولی #امیدوار، در خاموشی محض مسئولان به هر دری میزند تا همچنان برای کشورش افتخارآفرینی کند. شاید به همین دلیل هم به او لقب #دختر #الهام_بخش #یخنوردی جهان را دادهاند. با زهره عبدا...خانی، اولین و تنها قهرمان یخنوردی ایران در آسیا، گفتوگوی صمیمانهای داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید.
چه خبر از مسابقات پیش رو؟
نزدیکترین مسابقهام دی ماه امسال در کره جنوبی برگزار میشود که البته حضورم در این مسابقات منوط به داشتن اسپانسر است. در حال حاضر اسپانسری ندارم و مسابقه اولم در آمریکا را هم به همین دلیل از دست دادم.
به نظر میرسد دغدغه اصلی این روزهایت اسپانسر است هزینههایت در چه حدی است؟
من فقط به دنبال اسپانسری برای هزینههای پایه هستم؛ هزینههایی مثل اعزام، ثبت نام و #تجهیزات.
برنامههای فدراسیون کوهنوردی برای اعزام شما چیست؟
از فدراسیون که کاملا قطع امید کردهام.
آیا این شرایط در فدراسیون برای همه ورزشکاران وجود دارد؟ یعنی کوهنوردها هم چنین مشکلی دارند؟
نه، آنها چون #کوهنورد هستند مشکلات مرا ندارند. من مسابقه دهنده هستم. من مسابقههای مشخص، در زمان مشخص و با رقبای مشخص برگزار میکنم. #کوهنوردی محدودیت سنی ندارد و در هر زمانی قابل انجام است اما عمر قهرمانی کوتاه است و من هر روز بهخاطر بیاسپانسری و بیامکاناتی فرصتهایم را از دست میدهم. به همین دلیل هم است که اينقدر تنش دارم.
فکر میکنید اولویت اول فدراسیون چیست؟
من قضاوتی در باره عملکرد فدراسیون ندارم، اما آنچه میبینم این است که نه مربی دارم، نه جای #تمرین #استاندارد و نه #حمایت مالی. از همه مهمتر اینکه تلاشی هم برای جذب اسپانسر نمیشود. مسلما پیداکردن #اسپانسر برای فدارسیون راحتتر از من ورزشکار است ولی من هیچ چیز ندیدم.
ادامه مصاحبه درباره زهره عبداللهخانی و شرایط تمرین را در لینک زیر بخوانید:
http://on.fb.me/1Sdcmk0
@Tavaana_Tavaanatech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_ورزشکار
Facebook
گفتگوي "ورزش زنان" با بانوي صخره هاي يخي... - Women sport ورزش زنان | Facebook
گفتگوي "ورزش زنان" با بانوي صخره هاي يخي
زمین برایش کافی نیست. جسور است و جنگنده. کار خود را با کوهپیماییهای تفننی خانوادگی...
زمین برایش کافی نیست. جسور است و جنگنده. کار خود را با کوهپیماییهای تفننی خانوادگی...
مسیح علینژاد، روزنامهنگار با مدیر اجرایی اینستاگرام و همچنین فیسبوک دیدار داشته است و همینطور قرار است در كنفرانسي به نام «روزِ رهبری زنان» شركت کند. در اين كنفرانس سه هزار زن حضور دارند و خانم علینژاد یکی از سخنرانان است. او نوشته است که هم ذوق دارد و هم استرس.
مارنی لون میپرسد شما خودت را علیه اسلامی میبینی؟ و مسیح پاسخ میدهد: «گفتم من خودم را علیه اسلام نمی بینم ولی از روزی که زن شدم تا امروز تمام قوانین شرعی را در جمهوری اسلامی ایران علیه خودم دیدم. ..
متن کامل نوشتهی مسیح علینژاد:
«ديدار با مدير اجرايي اينستاگرام: می پرسد، شما خودت را علیه اسلامی می بینی؟ گفتم من خودم را علیه اسلام نمی بینم ولی از روزی که زن شدم تا امروز تمام قوانین شرعی را در جمهوری اسلامی ایران علیه خودم دیدم. از سن هفت سالگی که باید برای رفتن به مدرسه #حجاب_اجباری بر سر می کردم تا حق ارث و ازدواج و شهادت و و حضانت کودک و بقیه موارد. کسانی می گویند اسلام دینی نیست که به زنان زور بگوید پس حتما بيايند و با صدای بلند علیه هر گونه زور و اجبار به نام اسلام علیه زنان هم موضع بگیرند نه اینکه به ما بگویند شما ساکت باش و موجب اسلام هراسی نشو!
با خانم مارنی لِون مدیر اجرایی اینستاگرام در پالو آلتو شهری در منطقه سانسفرانسیکو، دیدار کردم. گفتم اینستاگرام هم در ایران بسیار محبوب شده و به #شهروندان عادی #قدرت و ابزاری برای دیده شدن و ابراز عقیدهی #آزاد داده.
خانم مارنی لون به مدت چهار سال یکی از معاونین ارشد کمپانی فیسبوک بود. البته پیش از آن هم رییس دفتر لری سامرز رییس دانشگاه هاروارد و یکی از معاونین وزیر دارایی آمریکا بود.
اینستاگرام در سال ۲۰۱۴ مارنی لون را به عنوان مدیر اجرایی کمپانی انتخاب کرد. فیسبوک در سال ۲۰۱۲ اینستاگرم را به مبلغ یک میلیارد دلار خرید و حالا ساختمان اینستاگرام در همان محل کمانی فیسبوک واقع شده.
فیسبوک نزدیک به هشت هزار کارمند دارد و اینستاگرام نزدیک سیصد کارمند.
بعد از پایان جلسه خانم مارنی لون مرا به کوین سیستروم خالق اینستاگرام معرفی کرد. چهار یا پنج دقیقه سرپایی با رييس اينستاگرام در مورد نحوه استقبال جوانان و خصوصا زنان ایرانی و نگرانی های شان حرف زدم.
سال قبل به دعوت خانم شرل سند برگ مدیر اجرایی فیسبوک به اینجا آمده بودم و امسال با خانم مارنی لون مدیر اجرایی اینستاگرام دیدار کردم. خوشحال کننده است که می بینم دو زن دو شبکه اجتماعی مهم دنیا را مدیریت می کنند.
فیسبوک هر ساله روزی را به عنوان « روز #رهبری زنانِ فیسبوک» در نظر گرفته و سه هزار مهمان از میان زنان مدیر دعوت می کند. من امسال به عنوان یکی از سخنرانان این نشست دعوت شدم. نشست برای عموم آزاد نیست بلکه یک نشست داخلی در #فیسبوک و #اینستاگرام است که البته دو مهمان هم همراه خودم آوردم. پسرم و همسرم هم مرا در این نشست همراهی می کنند.
فردا شرح می دهم که در قرن بیست و یک مسولان جمهوری اسلامی برای زنانی که نوع پوشش شان مطابق با شرع اسلام نباشد حکم #زندان و جریمه در نظر می گیرند و نه فقط زنان #مسلمان بلکه #زنان #مسیحی و #زرتشتی و غیر مذهبی را هم وادار به #حجاب مي كنند.»
@Tavaana_TavaanaTech
Masih Alinejad
#حقوق_زنان #حقوق_بشر #حجاب_اختیاری #آزادی #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_رهبر
مارنی لون میپرسد شما خودت را علیه اسلامی میبینی؟ و مسیح پاسخ میدهد: «گفتم من خودم را علیه اسلام نمی بینم ولی از روزی که زن شدم تا امروز تمام قوانین شرعی را در جمهوری اسلامی ایران علیه خودم دیدم. ..
متن کامل نوشتهی مسیح علینژاد:
«ديدار با مدير اجرايي اينستاگرام: می پرسد، شما خودت را علیه اسلامی می بینی؟ گفتم من خودم را علیه اسلام نمی بینم ولی از روزی که زن شدم تا امروز تمام قوانین شرعی را در جمهوری اسلامی ایران علیه خودم دیدم. از سن هفت سالگی که باید برای رفتن به مدرسه #حجاب_اجباری بر سر می کردم تا حق ارث و ازدواج و شهادت و و حضانت کودک و بقیه موارد. کسانی می گویند اسلام دینی نیست که به زنان زور بگوید پس حتما بيايند و با صدای بلند علیه هر گونه زور و اجبار به نام اسلام علیه زنان هم موضع بگیرند نه اینکه به ما بگویند شما ساکت باش و موجب اسلام هراسی نشو!
با خانم مارنی لِون مدیر اجرایی اینستاگرام در پالو آلتو شهری در منطقه سانسفرانسیکو، دیدار کردم. گفتم اینستاگرام هم در ایران بسیار محبوب شده و به #شهروندان عادی #قدرت و ابزاری برای دیده شدن و ابراز عقیدهی #آزاد داده.
خانم مارنی لون به مدت چهار سال یکی از معاونین ارشد کمپانی فیسبوک بود. البته پیش از آن هم رییس دفتر لری سامرز رییس دانشگاه هاروارد و یکی از معاونین وزیر دارایی آمریکا بود.
اینستاگرام در سال ۲۰۱۴ مارنی لون را به عنوان مدیر اجرایی کمپانی انتخاب کرد. فیسبوک در سال ۲۰۱۲ اینستاگرم را به مبلغ یک میلیارد دلار خرید و حالا ساختمان اینستاگرام در همان محل کمانی فیسبوک واقع شده.
فیسبوک نزدیک به هشت هزار کارمند دارد و اینستاگرام نزدیک سیصد کارمند.
بعد از پایان جلسه خانم مارنی لون مرا به کوین سیستروم خالق اینستاگرام معرفی کرد. چهار یا پنج دقیقه سرپایی با رييس اينستاگرام در مورد نحوه استقبال جوانان و خصوصا زنان ایرانی و نگرانی های شان حرف زدم.
سال قبل به دعوت خانم شرل سند برگ مدیر اجرایی فیسبوک به اینجا آمده بودم و امسال با خانم مارنی لون مدیر اجرایی اینستاگرام دیدار کردم. خوشحال کننده است که می بینم دو زن دو شبکه اجتماعی مهم دنیا را مدیریت می کنند.
فیسبوک هر ساله روزی را به عنوان « روز #رهبری زنانِ فیسبوک» در نظر گرفته و سه هزار مهمان از میان زنان مدیر دعوت می کند. من امسال به عنوان یکی از سخنرانان این نشست دعوت شدم. نشست برای عموم آزاد نیست بلکه یک نشست داخلی در #فیسبوک و #اینستاگرام است که البته دو مهمان هم همراه خودم آوردم. پسرم و همسرم هم مرا در این نشست همراهی می کنند.
فردا شرح می دهم که در قرن بیست و یک مسولان جمهوری اسلامی برای زنانی که نوع پوشش شان مطابق با شرع اسلام نباشد حکم #زندان و جریمه در نظر می گیرند و نه فقط زنان #مسلمان بلکه #زنان #مسیحی و #زرتشتی و غیر مذهبی را هم وادار به #حجاب مي كنند.»
@Tavaana_TavaanaTech
Masih Alinejad
#حقوق_زنان #حقوق_بشر #حجاب_اختیاری #آزادی #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_رهبر
بانوي #كروكديل ايـران به دنبال بازگشت زندگي به هامون
بانوی کروکودیل ایران از فعالیتهای زیستمحیطیاش میگوید/ ارتباط عاطفی با تمساحها!
کافی است نام «الهام آبتین» را در گوگل جستوجو کنیم تا به پیوند نامش با کروکدیل پی برد. گرچه سابقه ١٢ ساله او در سازمان محیط زیست تنها به تحقیق روی گونه حفاظت شده گاندو (تمساح پوزه کوتاه ایرانی) محدود نشده است، اما فعالیت در مرکز تحقیقات و پرورش #تمساح پوزه کوتاه در چابهار بود که مورد توجه بسیاری از رسانهها قرار گرفت. نتیجه تحقیقات و اقدامات اجرایی خانم آبتین روی گاندوهای بلوچستان، باعث شد جایزه جهانی اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، در سال ٢٠١٥ به او اختصاص یابد.
الهام آبتین متولد١٣٥٧ بعد از سالها فعالیت زیست محیطی در طبیعت استان پهناور #سیستان و #بلوچستان چند ماهی است برای انجام ماموریتی جدید به زادگاهش زابل بازگشته است. حالا او رییس اداره حفاظت از #محیط_زیست شهرستان زابل است.
در پاییز و زمستان، هوای زابل با روزهای توفانی تابستان متفاوت است. خنکی هوا و آسمان صاف، آرامش اداره محیط زیست شهرستان زابل را مطبوع کرده است. برای دیدن خانم آبتین به اندازه ورق زدن سرسری کتابی درباره تالاب هامون باید منتظر ماند. با عجله از راه میرسد و از بابت تاخیرش عذرخواهی میکند. لبخند میزند و میگوید: «جلسه مهمی بود، کمی طول کشید.» از ظاهرش پیداست که اهل یک جا نشستن نیست و دائم در حال فعالیت. در خلال صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که ساعتهای پشت میزنشینی هم از ملزومات کار است.
روی میز کارش دو مجسمه کوچک وجود دارد؛ یکی مردی است که بر بستر خشکیده تالاب #هامون نشسته و بر مرگ ماهیها اشک میریزد. خانم آبتین میگوید این مجسمه را یک دختر نوجوان زابلی درست کرده و چند تایشان را برای من آورده است.
مجسمه دیگر، ماکت کوچکی از یک کروکدیل است. میگوید این مجسمه تقریباً به اندازه یک کروکدیل تازه از تخم درآمده است. ظاهراً کار و زندگی با تمساحهای پوزه کوتاه، آنقدر که برای مردم و رسانهها عجیب است برای او عجیب نیست و تنها بخشی از کار، مسوولیت و مهمتر از آن زندگی پر جنب و جوش اوست. این طور است که وقتی از او پرسیده میشود چه شد که به سراغ تمساحها رفتی؟
میگوید: «تحقیق روی تمساحهای پوزه کوتاه بخشی از کار من بود. من در طول مدت فعالیتم در سازمان محیطزیست با حیوانات دیگری هم سر و کار داشتهام اما تمرکز و علاقه اصلیام تمساحها بوده است.»
گفتگوی اعتماد با بانوی کورکودیل ایران را بخوانید: bit.ly/1OWQ6JU
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
@Tavaana_Tavaanatech
بانوی کروکودیل ایران از فعالیتهای زیستمحیطیاش میگوید/ ارتباط عاطفی با تمساحها!
کافی است نام «الهام آبتین» را در گوگل جستوجو کنیم تا به پیوند نامش با کروکدیل پی برد. گرچه سابقه ١٢ ساله او در سازمان محیط زیست تنها به تحقیق روی گونه حفاظت شده گاندو (تمساح پوزه کوتاه ایرانی) محدود نشده است، اما فعالیت در مرکز تحقیقات و پرورش #تمساح پوزه کوتاه در چابهار بود که مورد توجه بسیاری از رسانهها قرار گرفت. نتیجه تحقیقات و اقدامات اجرایی خانم آبتین روی گاندوهای بلوچستان، باعث شد جایزه جهانی اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، در سال ٢٠١٥ به او اختصاص یابد.
الهام آبتین متولد١٣٥٧ بعد از سالها فعالیت زیست محیطی در طبیعت استان پهناور #سیستان و #بلوچستان چند ماهی است برای انجام ماموریتی جدید به زادگاهش زابل بازگشته است. حالا او رییس اداره حفاظت از #محیط_زیست شهرستان زابل است.
در پاییز و زمستان، هوای زابل با روزهای توفانی تابستان متفاوت است. خنکی هوا و آسمان صاف، آرامش اداره محیط زیست شهرستان زابل را مطبوع کرده است. برای دیدن خانم آبتین به اندازه ورق زدن سرسری کتابی درباره تالاب هامون باید منتظر ماند. با عجله از راه میرسد و از بابت تاخیرش عذرخواهی میکند. لبخند میزند و میگوید: «جلسه مهمی بود، کمی طول کشید.» از ظاهرش پیداست که اهل یک جا نشستن نیست و دائم در حال فعالیت. در خلال صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که ساعتهای پشت میزنشینی هم از ملزومات کار است.
روی میز کارش دو مجسمه کوچک وجود دارد؛ یکی مردی است که بر بستر خشکیده تالاب #هامون نشسته و بر مرگ ماهیها اشک میریزد. خانم آبتین میگوید این مجسمه را یک دختر نوجوان زابلی درست کرده و چند تایشان را برای من آورده است.
مجسمه دیگر، ماکت کوچکی از یک کروکدیل است. میگوید این مجسمه تقریباً به اندازه یک کروکدیل تازه از تخم درآمده است. ظاهراً کار و زندگی با تمساحهای پوزه کوتاه، آنقدر که برای مردم و رسانهها عجیب است برای او عجیب نیست و تنها بخشی از کار، مسوولیت و مهمتر از آن زندگی پر جنب و جوش اوست. این طور است که وقتی از او پرسیده میشود چه شد که به سراغ تمساحها رفتی؟
میگوید: «تحقیق روی تمساحهای پوزه کوتاه بخشی از کار من بود. من در طول مدت فعالیتم در سازمان محیطزیست با حیوانات دیگری هم سر و کار داشتهام اما تمرکز و علاقه اصلیام تمساحها بوده است.»
گفتگوی اعتماد با بانوی کورکودیل ایران را بخوانید: bit.ly/1OWQ6JU
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
@Tavaana_Tavaanatech
www.etemadnewspaper.ir
روزنامه اعتماد
روزنامه اعتماد,اعتماد, Etemad
بیتا دریاباری و کمکهای میلیون دلاری او به فرهنگ ایران
چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه بانوی نیکوکار ایرانی در راستای توسعه دورههای زبان و ادبیات فارسی، یک و نیم میلیون دلار به یک دانشگاه مطرح آمریکایی کمک کرده است.
به گزارش عصر ایران، پایگاه اینترنتی دانشگاه کالیفرنیا در دیویس با انتشار این خبر مستند به بیانیه دفتر رییس دانشگاه اعلام کرده بود: «مبلغ اهدا شده از سوی خانم بیتا دریاباری، به عنوان پژوهانه (گرنت پژوهشی) به آن دسته از پژوهشگران این دانشگاه اختصاص می یابد که در گستره زبان و ادب فارسی فعالبت میکنند.»
بیتا دریاباری کیست؟
بانوی ۴۴ ساله ایرانی زمانی که ۱۶ ساله بود، از سرزمین مادری به قصد آموزش و زندگی به آمریکا کوچ کرد، اما هیچگاه در همه این سالها، پیوند خود را با فرهنگ ایران نگسست. او که در رشته رایانه ( کامپیوتر) خوانده از چهرههای نامدار دره سیلیکون (Silicon Valley) است که در جایگاه غولهای فناوری است.
خانم دریاباری پیشتر نیز اقدام به کمک شش و نیم میلیون دلاری به دانشگاه استنفورد برای پژوهشهای ایرانشناسی و همچنین «جایزه ادبی بیتا» کرده بود که در سال ۲۰۰۸ راهاندازی شد و تاکنون به نامدارانی همچون سیمین بهبهانی، گلی ترقی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی و هوشنگ سیحون این جایزه اهدا شده است.
او در سال ۲۰۰۹ به «موزه بریتانیا» و «بنیاد میراث ایران» نیز یاری داد تا یکی از برجستهترین برنامههای این موزه به نام نمایشگاه «شاه عباس صفوی» را در لندن برپا کند تا جهانیان با ایران روزگارِ صفوی آشنا شوند.
روزنامه قانون در ایران به تازگی با او گفتوگو کرده و به نقل از او نوشته است:
«از سال ۲۰۰۷ به اينسو با دانشگاه استنفورد همکاري ميکنم. آقاي حميد مقدم با کمک ۱۰ ميليون دلاريشان، بخش ايرانشناسي اين دانشکده را بنياد گذاشتهاند و من نيز در اين بخش،"جايزه بيتا" را راهاندازي کردهام که هر ساله به يکي از نامداران فرهنگ و هنر ايران داده ميشود.»
روزنامه «اطلاعات بینالملل» هم به نقل از او نوشت:
«خانواده من، خانوادهاي فرهنگدوستاند. ما همچنين با زندهيادان محمد معين (مردي که همه زندگياش را وقف فرهنگ ايران و زبان فارسي کرد) و محمدعلي اميرجاهد (شاعر و تصنيفساز برجسته) خويشاوندي داريم.
خودِ من نيز از کودکي، علاقه زيادي به شعر و هنر، به ويژه موسيقي و نقاشي داشتم. از ۱۶ سالگي هم که به آمريکا مهاجرت کردم، موسيقي در زندگيام جريان داشته است. همه اينها، مرا به فرهنگ و هنر از دوران کودکي علاقهمند کرده است.»
بیتا دریاباری همسر سابق امید کردستانی از مدیران ارشد پیشین گوگل است.
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه بانوی نیکوکار ایرانی در راستای توسعه دورههای زبان و ادبیات فارسی، یک و نیم میلیون دلار به یک دانشگاه مطرح آمریکایی کمک کرده است.
به گزارش عصر ایران، پایگاه اینترنتی دانشگاه کالیفرنیا در دیویس با انتشار این خبر مستند به بیانیه دفتر رییس دانشگاه اعلام کرده بود: «مبلغ اهدا شده از سوی خانم بیتا دریاباری، به عنوان پژوهانه (گرنت پژوهشی) به آن دسته از پژوهشگران این دانشگاه اختصاص می یابد که در گستره زبان و ادب فارسی فعالبت میکنند.»
بیتا دریاباری کیست؟
بانوی ۴۴ ساله ایرانی زمانی که ۱۶ ساله بود، از سرزمین مادری به قصد آموزش و زندگی به آمریکا کوچ کرد، اما هیچگاه در همه این سالها، پیوند خود را با فرهنگ ایران نگسست. او که در رشته رایانه ( کامپیوتر) خوانده از چهرههای نامدار دره سیلیکون (Silicon Valley) است که در جایگاه غولهای فناوری است.
خانم دریاباری پیشتر نیز اقدام به کمک شش و نیم میلیون دلاری به دانشگاه استنفورد برای پژوهشهای ایرانشناسی و همچنین «جایزه ادبی بیتا» کرده بود که در سال ۲۰۰۸ راهاندازی شد و تاکنون به نامدارانی همچون سیمین بهبهانی، گلی ترقی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی و هوشنگ سیحون این جایزه اهدا شده است.
او در سال ۲۰۰۹ به «موزه بریتانیا» و «بنیاد میراث ایران» نیز یاری داد تا یکی از برجستهترین برنامههای این موزه به نام نمایشگاه «شاه عباس صفوی» را در لندن برپا کند تا جهانیان با ایران روزگارِ صفوی آشنا شوند.
روزنامه قانون در ایران به تازگی با او گفتوگو کرده و به نقل از او نوشته است:
«از سال ۲۰۰۷ به اينسو با دانشگاه استنفورد همکاري ميکنم. آقاي حميد مقدم با کمک ۱۰ ميليون دلاريشان، بخش ايرانشناسي اين دانشکده را بنياد گذاشتهاند و من نيز در اين بخش،"جايزه بيتا" را راهاندازي کردهام که هر ساله به يکي از نامداران فرهنگ و هنر ايران داده ميشود.»
روزنامه «اطلاعات بینالملل» هم به نقل از او نوشت:
«خانواده من، خانوادهاي فرهنگدوستاند. ما همچنين با زندهيادان محمد معين (مردي که همه زندگياش را وقف فرهنگ ايران و زبان فارسي کرد) و محمدعلي اميرجاهد (شاعر و تصنيفساز برجسته) خويشاوندي داريم.
خودِ من نيز از کودکي، علاقه زيادي به شعر و هنر، به ويژه موسيقي و نقاشي داشتم. از ۱۶ سالگي هم که به آمريکا مهاجرت کردم، موسيقي در زندگيام جريان داشته است. همه اينها، مرا به فرهنگ و هنر از دوران کودکي علاقهمند کرده است.»
بیتا دریاباری همسر سابق امید کردستانی از مدیران ارشد پیشین گوگل است.
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
امروز تولد زنی است که تسلیم نشد و با این ایستادگی به تاریخ مسیری متفاوت بخشید.
امروز یکصدوسومین زادروز رزا پارکس است.
رزا پارکس از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا بود که بعداً توسط کنگره آمریکا به عنوان «مادر جنبش آزادی» و «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» شناخته شد.
از واگذاری صندلی اتوبوسش به مردی سفیدپوست خودداری کرد. حرکتی که تحریم اتوبوسهای مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و یک سال بعد دادگاه جداسازی اتوبوسها را کاملا ناموجه و غیرقانونی اعلام کرد. در آن روز رزا پارکس زنی ۴۲ ساله بود که از محل کار بازمیگشت و پیش از آن با راننده اتوبوس درگیری لفظی پیدا کرده بود.
رد درخواست راننده برای واگذاری صندلی به بازداشت و جریمه وی منجر شد. اما این حرکت اعتراضات گستردهای را دامن زد، به طوری که تحریم گسترده شبکه ترابری همگانی توسط سیاهپوستان برای مبارزه با جداسازی نژادی به رهبری مارتین لوترکینگ جوان رقم خورد و یک سال به طول انجامید.
رزا پارکس در خانودهای فرهنگی به دنیا آمده بود که اهمیت فراوانی به تحصیل و آموزش میدادند. همین موضوع سبب تقویت روحیه مبارزهطلبی و حقجویی در او شده بود. او در اول دسامبر از محل کارش در فروشگاه مونتگمری بازمیگشت که به شکلی اتفاقی سوار اتوبوسی میشود که سال ها پیش با راننده آن درگیر شده بود. مسافری سفیدپوست چند ایستگاه بعد سوار اتوبوس میشود و راننده از رزا می خواهد که جایش را به مرد سفیدپوست بدهد. اما رزا از روی صندلی بلند نمیشود. همه مسافران پیاده میشوند و در نهایت رزا دستگیر میشود. رزا در آن سال به برداشت منفعلانه از حرکتش برای واگذار نکردن صندلی به مرد سفیدپوست اعتراض کرد.
چرا که برخی اعتقاد داشتند زن مسن خستهتر از آن بود که صندلیاش را واگذار کند. رزا در پاسخ به این سخنها میگوید: «مردم همیشه میگویند که من صندلیام را به این خاطر نبخشیدم که خسته بودم. اما این درست نیست. جسما خسته نبودم و وضعیتی شبیه روزهای دیگر در پایان یک روز پرمشغله داشتم... نه، واقعیت این است که من از تسلیم شدن خسته بودم!» رزا با وجود برخوردهای بعد از آن و از دست دادن شغلش به فعالیتش برای احقاق حقوق سیاه پوستان ادامه داد و در سال ۱۹۸۷ بنیاد «رزا و ریموند پارکس» را با همراهی همسرش به راه انداخت. مدال طلای کنگره به خاطر اقدام شجاعانه رزا که تاریخ مبارزات مدنی امریکا را تغییر داد در سال ۱۹۹۹ به وی اعطا شد. مدالی که پیش از آن مادر ترزا، توماس ادیسون و جورج واشنگتن کسب کرده بودند. او بعدها لقب «مادر جنبش آزادی» را دریافت کرد. رزا در کپیتال هیل شهر واشنگتن دی.سی دفن شده است. او تنها زن سیاهپوستی است که در این مکان به خاک سپرده شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/eOC9rD
#رزاپارکس #مقاومت_مدنی #تبعیض #برابری #نژادپرستی #زنان #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
امروز یکصدوسومین زادروز رزا پارکس است.
رزا پارکس از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا بود که بعداً توسط کنگره آمریکا به عنوان «مادر جنبش آزادی» و «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» شناخته شد.
از واگذاری صندلی اتوبوسش به مردی سفیدپوست خودداری کرد. حرکتی که تحریم اتوبوسهای مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و یک سال بعد دادگاه جداسازی اتوبوسها را کاملا ناموجه و غیرقانونی اعلام کرد. در آن روز رزا پارکس زنی ۴۲ ساله بود که از محل کار بازمیگشت و پیش از آن با راننده اتوبوس درگیری لفظی پیدا کرده بود.
رد درخواست راننده برای واگذاری صندلی به بازداشت و جریمه وی منجر شد. اما این حرکت اعتراضات گستردهای را دامن زد، به طوری که تحریم گسترده شبکه ترابری همگانی توسط سیاهپوستان برای مبارزه با جداسازی نژادی به رهبری مارتین لوترکینگ جوان رقم خورد و یک سال به طول انجامید.
رزا پارکس در خانودهای فرهنگی به دنیا آمده بود که اهمیت فراوانی به تحصیل و آموزش میدادند. همین موضوع سبب تقویت روحیه مبارزهطلبی و حقجویی در او شده بود. او در اول دسامبر از محل کارش در فروشگاه مونتگمری بازمیگشت که به شکلی اتفاقی سوار اتوبوسی میشود که سال ها پیش با راننده آن درگیر شده بود. مسافری سفیدپوست چند ایستگاه بعد سوار اتوبوس میشود و راننده از رزا می خواهد که جایش را به مرد سفیدپوست بدهد. اما رزا از روی صندلی بلند نمیشود. همه مسافران پیاده میشوند و در نهایت رزا دستگیر میشود. رزا در آن سال به برداشت منفعلانه از حرکتش برای واگذار نکردن صندلی به مرد سفیدپوست اعتراض کرد.
چرا که برخی اعتقاد داشتند زن مسن خستهتر از آن بود که صندلیاش را واگذار کند. رزا در پاسخ به این سخنها میگوید: «مردم همیشه میگویند که من صندلیام را به این خاطر نبخشیدم که خسته بودم. اما این درست نیست. جسما خسته نبودم و وضعیتی شبیه روزهای دیگر در پایان یک روز پرمشغله داشتم... نه، واقعیت این است که من از تسلیم شدن خسته بودم!» رزا با وجود برخوردهای بعد از آن و از دست دادن شغلش به فعالیتش برای احقاق حقوق سیاه پوستان ادامه داد و در سال ۱۹۸۷ بنیاد «رزا و ریموند پارکس» را با همراهی همسرش به راه انداخت. مدال طلای کنگره به خاطر اقدام شجاعانه رزا که تاریخ مبارزات مدنی امریکا را تغییر داد در سال ۱۹۹۹ به وی اعطا شد. مدالی که پیش از آن مادر ترزا، توماس ادیسون و جورج واشنگتن کسب کرده بودند. او بعدها لقب «مادر جنبش آزادی» را دریافت کرد. رزا در کپیتال هیل شهر واشنگتن دی.سی دفن شده است. او تنها زن سیاهپوستی است که در این مکان به خاک سپرده شده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/eOC9rD
#رزاپارکس #مقاومت_مدنی #تبعیض #برابری #نژادپرستی #زنان #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
رزا پارکس این بار تسلیم نمیشود
رزا پارکس، از فعالان جنبش حقوق مدنی آمریکا، ۶۰ سال پیش در چنین روزی از واگذاری صندلی اتوبوساش به مردی سفیدپوست خودداری کرد. حرکتی که تحریم اتوبوسهای مونتگمری ایالت آلاباما را در پی داشت و یک سال
«۲۶ بهمنماه تولد #کارگردان جوان #سینما #سمیرامخملباف است.
سمیرا متولد ۲۶ بهمنماه ۱۳۵۸ است. نمیدانم صفحهی شما در مورد ایشان چیزی مینویسد یا نه اما گفتم این چند خطر را بنویسم که اگر مایل بودید منتشر بشود.
سمیرا #مخملباف فیلمی دارد به نام «سیب» که محصول سال ۱۳۷۶ است. داستان این #فیلم تا جایی که میدانم واقعی است. همسایهها به سازمان بهزیستی خبر میدهند که یک خانوادهی چهار نفری که پدر خانواده «ملا» نام دارد در تهران زدندگی میکنند که پدر خانواده یعنی همین آقای «ملا» دو دختر نوجوانش را در خانه به مدت چندین سال زندانی کرده است. سازمان بهزیستی ملا و همسرش را که نابینا است به همراه خود میبرند اما آنها را مرخص میکنند و از پدر تعهد میگیرند که دیگر دخترانش را زندانی نکند اما ملا که عصبانی است همچنان به دخترش، معصومه و زهرا اجازه نمیدهد که از منزل خارج بشوند. ملا بر اساس باورهایی معتقد است که نباید آفتاب روی دخترهایش را ببیند. خانم محمدی که مددکار است ارهای آهنبر از همسایهها قرض میگیرد و به ملا میدهد تا خود میلههای آهنی را ببرد و فرزندانش را آزاد کند. داستان را باید ببینید اما میتوان حدس زد که این دخترکان معصوم که چندین سال از خانه بیرون نیامدهاند و با دیگران مراوده نداشتهاند چه وضعیتی دارند. آنها حتا نمیتوانند درست و حسابی حرف بزنند. این فیلم جوایز متعدد بینالمللی کسب کرد.
آنچه من علاوه بر ستمی که بر #زنان در ایران میرود از این فیلم درک میکنم چیزی است که میتوان شرایط زندگی در نظامهای #دیکتاتوری دانست. شهروندان که در نظامهای غیردموکراتیک رعیت و امت و مانند این هستند و توسط دیکتاتورها مهار شدهاند به دلیل عدم ارتباط مناسب با محیط بیرون به کودکانی نابالغ تبدیل میشوند که هنوز نمیتوانند به درستی گفتوگو کنند هر چند سنهاشان بالا رفته است.
زندگی در نظامهای #توتالیتر و تمامتخواه که بر همهی شئونات فردی و جمعی زندگی «رعیت» سیطره دارند موجب میشود که رعیت نیز از خود ارادهای نداشته باشند. همانطور که معصومه و زهرا شاید هیچگاه به فکرشان خطور نکرد که علیه ظلم «ملا» بشورند و خواهان ارتباط با بیرون و دیدن روی آفتاب باشند. این کودکان نابالغ شاید راه رهایی را نیز در دستان همان «ملا» میدیدند. ملایی که خود آن را در زیرزمین خانه محبوس کرده است.
نظامهای غیردموکراتیک شهروندانی زبانبسته و مطیع میسازند که قدرت ارادهی معطوف به تغییر ندارند و در بسیاری مواقع نجاندهنده را همان کسانی میپندارند که آنها را محبوس و محصور کرده است.
سمیرا مخملباف در ۸ سالگی در فیلم بایسیکلران که ساختهی پدرس محسن مخملباف بود بازی کرد. او تنها ۱۷ سال داشت که فیلم «سیب» را ساخت و در ۱۸ سالگی به عنوان جوانترین کارگردان جهان در بخش رسمی فستیوال کن (۱۹۹۸) حضور یافت. فیلم سیب سمیرا در ظرف دو سال به بیش از ۱۰۰ فستیوال بینالمللی دعوت شد و در بیش از ۳۰ کشور جهان اکران شد.»
نوشتهی یکی از همراهان توانا
#زنان_موفق #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
سمیرا متولد ۲۶ بهمنماه ۱۳۵۸ است. نمیدانم صفحهی شما در مورد ایشان چیزی مینویسد یا نه اما گفتم این چند خطر را بنویسم که اگر مایل بودید منتشر بشود.
سمیرا #مخملباف فیلمی دارد به نام «سیب» که محصول سال ۱۳۷۶ است. داستان این #فیلم تا جایی که میدانم واقعی است. همسایهها به سازمان بهزیستی خبر میدهند که یک خانوادهی چهار نفری که پدر خانواده «ملا» نام دارد در تهران زدندگی میکنند که پدر خانواده یعنی همین آقای «ملا» دو دختر نوجوانش را در خانه به مدت چندین سال زندانی کرده است. سازمان بهزیستی ملا و همسرش را که نابینا است به همراه خود میبرند اما آنها را مرخص میکنند و از پدر تعهد میگیرند که دیگر دخترانش را زندانی نکند اما ملا که عصبانی است همچنان به دخترش، معصومه و زهرا اجازه نمیدهد که از منزل خارج بشوند. ملا بر اساس باورهایی معتقد است که نباید آفتاب روی دخترهایش را ببیند. خانم محمدی که مددکار است ارهای آهنبر از همسایهها قرض میگیرد و به ملا میدهد تا خود میلههای آهنی را ببرد و فرزندانش را آزاد کند. داستان را باید ببینید اما میتوان حدس زد که این دخترکان معصوم که چندین سال از خانه بیرون نیامدهاند و با دیگران مراوده نداشتهاند چه وضعیتی دارند. آنها حتا نمیتوانند درست و حسابی حرف بزنند. این فیلم جوایز متعدد بینالمللی کسب کرد.
آنچه من علاوه بر ستمی که بر #زنان در ایران میرود از این فیلم درک میکنم چیزی است که میتوان شرایط زندگی در نظامهای #دیکتاتوری دانست. شهروندان که در نظامهای غیردموکراتیک رعیت و امت و مانند این هستند و توسط دیکتاتورها مهار شدهاند به دلیل عدم ارتباط مناسب با محیط بیرون به کودکانی نابالغ تبدیل میشوند که هنوز نمیتوانند به درستی گفتوگو کنند هر چند سنهاشان بالا رفته است.
زندگی در نظامهای #توتالیتر و تمامتخواه که بر همهی شئونات فردی و جمعی زندگی «رعیت» سیطره دارند موجب میشود که رعیت نیز از خود ارادهای نداشته باشند. همانطور که معصومه و زهرا شاید هیچگاه به فکرشان خطور نکرد که علیه ظلم «ملا» بشورند و خواهان ارتباط با بیرون و دیدن روی آفتاب باشند. این کودکان نابالغ شاید راه رهایی را نیز در دستان همان «ملا» میدیدند. ملایی که خود آن را در زیرزمین خانه محبوس کرده است.
نظامهای غیردموکراتیک شهروندانی زبانبسته و مطیع میسازند که قدرت ارادهی معطوف به تغییر ندارند و در بسیاری مواقع نجاندهنده را همان کسانی میپندارند که آنها را محبوس و محصور کرده است.
سمیرا مخملباف در ۸ سالگی در فیلم بایسیکلران که ساختهی پدرس محسن مخملباف بود بازی کرد. او تنها ۱۷ سال داشت که فیلم «سیب» را ساخت و در ۱۸ سالگی به عنوان جوانترین کارگردان جهان در بخش رسمی فستیوال کن (۱۹۹۸) حضور یافت. فیلم سیب سمیرا در ظرف دو سال به بیش از ۱۰۰ فستیوال بینالمللی دعوت شد و در بیش از ۳۰ کشور جهان اکران شد.»
نوشتهی یکی از همراهان توانا
#زنان_موفق #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز زنی که بر بام جهان جاودانه شد
لیلا اسفندریاری: میخواهم بام جهان آرامگاه ابدیام باشد
لیلا اسفندیاری، #کوهنورد #زن ایرانی، متولد ۱۳۴۹ بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ در کوه گاشروم ۲ که سیزدهمین کوه مرتفع در سطح خشکیهای زمین شناخته میشود و در پاکستان قرار دارد سقوط کرد و کشته شد.
لیلا اسفندیاری در یکی از شاخصترین صعودهای خود موفق شد که به «قلهی نانگاداربات» که کوهی در رشته کوههای #هیمالایا است و در پاکستان قرار گرفته صعود کند؛ این صعود هرگز از سوی فدراسیون کوهنوردی مورد پذیرش قرار نگرفت.
پس از مرگ اسفندیاری فیلم مستندی به نام «لیلای بی لیلی» که نسخهی اولیهی آن در ابتدا به سفارش باشگاه کوهنوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی درآید که این مستند به دلیل اینکه لیلا اسفندیاری در آن بدون روسری گفتوگو کرده بود به نمایش درنیامد.
لیلا اسفندیاری در سال ۱۳۸۱ به عنوان اولین زن ایرانی موفق به پیمودن کامل غار پراو، عمیقترین غار ایران در استان کرمانشاه شد.
#لیلااسفندیاری که برای صعود به قلههای گاشربروم ۱ و ۲ به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، در ساعت ۱۴:۱۴ ظهر جمعه، ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ موفق میشود قلهی گاشربروم ۲ را صعود کند اما در برگشت به دلیل خستگی و از دستدادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی سقوط میکند و در ارتفاع حدود ۷۸۰۰ متری در میان صخرهها و بین دو شیب یخی سقوط کرده و کشته میشود.
او همیشه به دوستان و نزدیکان خود میگفت که اگر در کوه جان خود را از دست داد بگذارند در همان کوه بماند. او گفته بود میخواهم بام جهان آرامگاه ابدیام باشد.
قسمت هایی از فیلمی که درباره لیلا اسفندیاری درست شده است را با هم می بینیم.
یادش گرامی باد
#زنان_توانا #زنان_موثر #زنان_موفق
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لیلا اسفندریاری: میخواهم بام جهان آرامگاه ابدیام باشد
لیلا اسفندیاری، #کوهنورد #زن ایرانی، متولد ۱۳۴۹ بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ در کوه گاشروم ۲ که سیزدهمین کوه مرتفع در سطح خشکیهای زمین شناخته میشود و در پاکستان قرار دارد سقوط کرد و کشته شد.
لیلا اسفندیاری در یکی از شاخصترین صعودهای خود موفق شد که به «قلهی نانگاداربات» که کوهی در رشته کوههای #هیمالایا است و در پاکستان قرار گرفته صعود کند؛ این صعود هرگز از سوی فدراسیون کوهنوردی مورد پذیرش قرار نگرفت.
پس از مرگ اسفندیاری فیلم مستندی به نام «لیلای بی لیلی» که نسخهی اولیهی آن در ابتدا به سفارش باشگاه کوهنوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی درآید که این مستند به دلیل اینکه لیلا اسفندیاری در آن بدون روسری گفتوگو کرده بود به نمایش درنیامد.
لیلا اسفندیاری در سال ۱۳۸۱ به عنوان اولین زن ایرانی موفق به پیمودن کامل غار پراو، عمیقترین غار ایران در استان کرمانشاه شد.
#لیلااسفندیاری که برای صعود به قلههای گاشربروم ۱ و ۲ به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، در ساعت ۱۴:۱۴ ظهر جمعه، ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ موفق میشود قلهی گاشربروم ۲ را صعود کند اما در برگشت به دلیل خستگی و از دستدادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی سقوط میکند و در ارتفاع حدود ۷۸۰۰ متری در میان صخرهها و بین دو شیب یخی سقوط کرده و کشته میشود.
او همیشه به دوستان و نزدیکان خود میگفت که اگر در کوه جان خود را از دست داد بگذارند در همان کوه بماند. او گفته بود میخواهم بام جهان آرامگاه ابدیام باشد.
قسمت هایی از فیلمی که درباره لیلا اسفندیاری درست شده است را با هم می بینیم.
یادش گرامی باد
#زنان_توانا #زنان_موثر #زنان_موفق
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دندانپزشکی که به قربانیان خشونت خانگی لبخند میبخشد
دکتر تینا میثمی، دندانپزشک ایرانی-کانادایی خبر از پنجمین سال راهاندازی پروژه بازیابی لبخندها داد.
دکتر میثمی که در تورنتو فعالیت میکند، به زنانی که به نوعی قربانی #خشونت_خانگی و یا اجتماعی شدهاند و دندانهایشان در این میان آسیب دیده، لبخندی دوباره اهدا میکند.
وی در این زمینه به سیتیوی گفت :«دلیل اینکه تصمیم گرفتم به قربانیان خشونت خانگی و اجتماعی کمک کنم ، نیاز جدی آنها به حمایت و یاری بود.» یکی از بیماران او چهار سال پیش در یکی از سرپناههای شهرداری زندگی میکرد و قربانی خشونت اجتماعی بود. او علاوه بر مشکلات روحی–روانی ، دندانهای #آسیبدیده داشت و این مسئله شرایطش را بغرنجتر میکرد.
زمانی که آن #زن به این پروژه معرفی شد، دکتر میثمی او را به صورت رایگان عمل کرد و با ایمپلنت #دندان، #لبخند را به او بازگرداند.
از سال ۲۰۱۱ تاکنون در کنار دکتر #میثمی، ۱۸ دندانپزشک دیگر هم در این پروژه در شهرهای تورنتو، اتاوا و سن کاترین همکاری دارند .
آنها تاکنون خدمات #دندانپزشکی #رایگان به ارزش بیش از ۲۰۰ هزار دلار به #قربانیان #خشونت ارائه کردهاند.
به نقل از ایرونیکا
#زنان #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر تینا میثمی، دندانپزشک ایرانی-کانادایی خبر از پنجمین سال راهاندازی پروژه بازیابی لبخندها داد.
دکتر میثمی که در تورنتو فعالیت میکند، به زنانی که به نوعی قربانی #خشونت_خانگی و یا اجتماعی شدهاند و دندانهایشان در این میان آسیب دیده، لبخندی دوباره اهدا میکند.
وی در این زمینه به سیتیوی گفت :«دلیل اینکه تصمیم گرفتم به قربانیان خشونت خانگی و اجتماعی کمک کنم ، نیاز جدی آنها به حمایت و یاری بود.» یکی از بیماران او چهار سال پیش در یکی از سرپناههای شهرداری زندگی میکرد و قربانی خشونت اجتماعی بود. او علاوه بر مشکلات روحی–روانی ، دندانهای #آسیبدیده داشت و این مسئله شرایطش را بغرنجتر میکرد.
زمانی که آن #زن به این پروژه معرفی شد، دکتر میثمی او را به صورت رایگان عمل کرد و با ایمپلنت #دندان، #لبخند را به او بازگرداند.
از سال ۲۰۱۱ تاکنون در کنار دکتر #میثمی، ۱۸ دندانپزشک دیگر هم در این پروژه در شهرهای تورنتو، اتاوا و سن کاترین همکاری دارند .
آنها تاکنون خدمات #دندانپزشکی #رایگان به ارزش بیش از ۲۰۰ هزار دلار به #قربانیان #خشونت ارائه کردهاند.
به نقل از ایرونیکا
#زنان #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
#شجاعت برای #آموزش #دختران #افغانستان
https://goo.gl/OgZp4x
کشوری را تصور کنید که در آن دختران باید دزدکی به #مدرسه بروند و اگر معلوم شود که به مدرسه میروند با عواقب مرگباری مواجه خواهند شد. این در زمانی بود که افغانستان تحت سلطه #طالبان بود، و آثار این گونه خطرات هنوز باقی است. شبانه بسیج راسخ، زن جوان ۲۲ساله، یک مدرسه شبانه روزی دخترانه را در افغانستان اداره میکند. او تصمیم شجاعانه خانواده هایی را که دخترانشان را باور دارند، جشن میگیرد- و داستان یک پدر شجاع را که در برابر تهدیدات محلی ایستاده است، بیان میکند.
@Tavaana_TavaanaTech
#توانا #شهروندی #مسوولیت #کنشگری #خودانگیختگی #زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://goo.gl/OgZp4x
کشوری را تصور کنید که در آن دختران باید دزدکی به #مدرسه بروند و اگر معلوم شود که به مدرسه میروند با عواقب مرگباری مواجه خواهند شد. این در زمانی بود که افغانستان تحت سلطه #طالبان بود، و آثار این گونه خطرات هنوز باقی است. شبانه بسیج راسخ، زن جوان ۲۲ساله، یک مدرسه شبانه روزی دخترانه را در افغانستان اداره میکند. او تصمیم شجاعانه خانواده هایی را که دخترانشان را باور دارند، جشن میگیرد- و داستان یک پدر شجاع را که در برابر تهدیدات محلی ایستاده است، بیان میکند.
@Tavaana_TavaanaTech
#توانا #شهروندی #مسوولیت #کنشگری #خودانگیختگی #زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Forwarded from آموزشکده توانا
لیلا وزیری: #قهرمان #شناگر ایرانی و عضو تیم ملی امریکا
لیلا وزیری قهرمان شنای جهان در کرال پشت در سال ۲۰۰۷ است. نیمه خردادماه ۱۳۶۴ در امریکا متولد شده است و منصور وزیری، پدر او مهاجر ایرانی است.
لیلا وزیری در سال ۲۰۰۷ برای نخستین بار در مسابقات قهرمانی جهان شهر ملبورن استرالیا شرکت کرد. او در این سری از مسابقات در رشته تخصصیاش یعنی ۱۰۰ متر کرال پشت در مرحله نیمهنهایی رتبه دهم را کسب کرد و به فینال راه نیافت. اما در همین مسابقات برای نخستین بار در رقابتی مهم در ۵۰ متر کرال پشت شرکت کرد و رکورد تازهای در این ماده با کسب ۲۸/۱۶ به ثبت رساند. همین رکورد باعث شد فردای مسابقه رکورد او در تابلو اعلانات درج شده و او مدال طلای این رشته را از دست قهرمان آن برباید.
لیلا وزیری فعالیت ورزشی خود را از مدرسه آغاز کرده است. او بعد از دوران دبیرستان در کورال اسپرینگز وارد دانشگاه ایندیانا شد و توانست ۱۵ حکم قهرمانی را به دست آورد. به همین دلیل سابقه درخشانی از خود در دانشگاههای امریکا به جای گذاشته است.
او در مصاحبه با رسانهها درباره هویت #ایرانی-امریکایی خود به رسانهها اینطور میگوید:
«مادرم اصلیت #آلمانی دارد و پدرم ایرانی است. پس من پنجاه-پنجاه هستم. این قطعاً ترکیب دلپذیریست. پدرم در ایران به دنیا آمده و همان جا بزرگ شده. من یک برادر بزرگتر هم دارم و احساس خیلی نزدیکی به #هویت #ایرانی ام دارم، یه جورایی یک ایرانی-آمریکایی نسل دوم هستم. نمیتوانم ادعا کنم که همچون مهاجرین واقعی هستم، اما پدرم یک #مهاجر است و مرا با ویژگیهای ایرانی مثل #فروتنی و #عادت دادن به ارزشهای #سنتی بار آورده. پدرم مسلمان است و من با وجود اینکه #مسلمان بزرگ نشده ام، دو فرهنگی بودن بخش بزرگ و مهمی از هویتم را شکل میدهد.»
#توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_ورزشکار #زن_ایرانی
لیلا وزیری قهرمان شنای جهان در کرال پشت در سال ۲۰۰۷ است. نیمه خردادماه ۱۳۶۴ در امریکا متولد شده است و منصور وزیری، پدر او مهاجر ایرانی است.
لیلا وزیری در سال ۲۰۰۷ برای نخستین بار در مسابقات قهرمانی جهان شهر ملبورن استرالیا شرکت کرد. او در این سری از مسابقات در رشته تخصصیاش یعنی ۱۰۰ متر کرال پشت در مرحله نیمهنهایی رتبه دهم را کسب کرد و به فینال راه نیافت. اما در همین مسابقات برای نخستین بار در رقابتی مهم در ۵۰ متر کرال پشت شرکت کرد و رکورد تازهای در این ماده با کسب ۲۸/۱۶ به ثبت رساند. همین رکورد باعث شد فردای مسابقه رکورد او در تابلو اعلانات درج شده و او مدال طلای این رشته را از دست قهرمان آن برباید.
لیلا وزیری فعالیت ورزشی خود را از مدرسه آغاز کرده است. او بعد از دوران دبیرستان در کورال اسپرینگز وارد دانشگاه ایندیانا شد و توانست ۱۵ حکم قهرمانی را به دست آورد. به همین دلیل سابقه درخشانی از خود در دانشگاههای امریکا به جای گذاشته است.
او در مصاحبه با رسانهها درباره هویت #ایرانی-امریکایی خود به رسانهها اینطور میگوید:
«مادرم اصلیت #آلمانی دارد و پدرم ایرانی است. پس من پنجاه-پنجاه هستم. این قطعاً ترکیب دلپذیریست. پدرم در ایران به دنیا آمده و همان جا بزرگ شده. من یک برادر بزرگتر هم دارم و احساس خیلی نزدیکی به #هویت #ایرانی ام دارم، یه جورایی یک ایرانی-آمریکایی نسل دوم هستم. نمیتوانم ادعا کنم که همچون مهاجرین واقعی هستم، اما پدرم یک #مهاجر است و مرا با ویژگیهای ایرانی مثل #فروتنی و #عادت دادن به ارزشهای #سنتی بار آورده. پدرم مسلمان است و من با وجود اینکه #مسلمان بزرگ نشده ام، دو فرهنگی بودن بخش بزرگ و مهمی از هویتم را شکل میدهد.»
#توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_ورزشکار #زن_ایرانی
الیزابت کدی استانتون زاده ۱۲ نوامبر ١٨١۵، فعال اجتماعی آمریکایی و از رهبران جنبش #حقوق_زنان در آمریکا بود. او به تشکیل اولین انجمن حقوق زنان و نگارش و ارائه اولین منشور حقوق زنان کمک کرد و چندین سازمان را با هدف تمرکز بر این امر تأسیس کرد.
در فوریه ۱۸۵۴، الیزابت کدی استنتون به نمایندگی از یک مجمع ایالتی طرفدار حقوق زنان، در مقابل مجلس قانونگذاری ایالت نیویورک ظاهر شد. استنتون و آنتونی نسخهای از متن خطابه را روی میز همه نمایندگان گذاشتند و پنجاه هزار نسخه هم برای توزیع تهیه کردند. پیش از ایراد سخنرانی، استنتون که آن زمان سیوهشت ساله بود، متن را برای پدرش که حقوقدان معتبری بود خواند. پدرش نخست برآشفت و تهدید کرد که او را از ارث محروم میکند، اما سرانجام در مسائل حقوقی به او کمک کرد.
وی در این سخنرانی اعلام کرد: «ما خواهان به رسمیت شناختن کامل تمامی حقوق خود بهعنوان #شهروند هستیم». با شرح حقوق مدنی که خانمها از آن محروم بودند و بیعدالتیهای که تحت قانون علیه خانمها انجام میگرفت، استانتون به مسائل ازدواج، طلاق، حضانت فرزند، و ارث اشاره کرد. وی در این سخنرانی، قانون مالکیت زنان مزدوج، شرکت در تجارت، حضانت مشترک فرزندان و...را ارائه داد.
«محرومکردن فرد از حتی یکی از حقوق طبیعی بدترین نوع ستمگری است».
در سایت توانا کتاب «فردیت زنانه»، اثر الیزابت کدی استانتون را بخوانید یا بشنوید!
http://bit.ly/2Ler91j
لینک یوتیوب:
http://bit.ly/2Ln56G7
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2Lduf5P
#معرفی_کتاب #کتاب #کتاب_توانا #توانا #آموزشکده_توانا #کتابکده #کتابباز #حقوق_زنان #فردیت_زنانه #حقوق_فردی
#زنان #زنان_توانا #زنان_موثر #حقوق_بشر
@Tavaana_TavaanaTech
در فوریه ۱۸۵۴، الیزابت کدی استنتون به نمایندگی از یک مجمع ایالتی طرفدار حقوق زنان، در مقابل مجلس قانونگذاری ایالت نیویورک ظاهر شد. استنتون و آنتونی نسخهای از متن خطابه را روی میز همه نمایندگان گذاشتند و پنجاه هزار نسخه هم برای توزیع تهیه کردند. پیش از ایراد سخنرانی، استنتون که آن زمان سیوهشت ساله بود، متن را برای پدرش که حقوقدان معتبری بود خواند. پدرش نخست برآشفت و تهدید کرد که او را از ارث محروم میکند، اما سرانجام در مسائل حقوقی به او کمک کرد.
وی در این سخنرانی اعلام کرد: «ما خواهان به رسمیت شناختن کامل تمامی حقوق خود بهعنوان #شهروند هستیم». با شرح حقوق مدنی که خانمها از آن محروم بودند و بیعدالتیهای که تحت قانون علیه خانمها انجام میگرفت، استانتون به مسائل ازدواج، طلاق، حضانت فرزند، و ارث اشاره کرد. وی در این سخنرانی، قانون مالکیت زنان مزدوج، شرکت در تجارت، حضانت مشترک فرزندان و...را ارائه داد.
«محرومکردن فرد از حتی یکی از حقوق طبیعی بدترین نوع ستمگری است».
در سایت توانا کتاب «فردیت زنانه»، اثر الیزابت کدی استانتون را بخوانید یا بشنوید!
http://bit.ly/2Ler91j
لینک یوتیوب:
http://bit.ly/2Ln56G7
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2Lduf5P
#معرفی_کتاب #کتاب #کتاب_توانا #توانا #آموزشکده_توانا #کتابکده #کتابباز #حقوق_زنان #فردیت_زنانه #حقوق_فردی
#زنان #زنان_توانا #زنان_موثر #حقوق_بشر
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram