Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
The key کلید
کلید آزادی در دست شما است
با همباشید تا ایران را پس بگیرید
Singer:Arashk
Lyrics: pezhvak
Arrangement : A.S
Photo and video designer:
wolfderekehrhardt
arashkmusic
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
The key کلید
کلید آزادی در دست شما است
با همباشید تا ایران را پس بگیرید
Singer:Arashk
Lyrics: pezhvak
Arrangement : A.S
Photo and video designer:
wolfderekehrhardt
arashkmusic
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دخترانِ شهرِ من»
«رها و نفس»
"Dokhtaran e Shahr e Man"
"Raha ft Nafas"
رقص گیسوانتان دختران شهر من
وحشتی فکنده بر غاصبان بی وطن
از کمند مویتان دختران تهمتن
بسته شد طناب دار بر گلوی اهرمن
دشمن آزادی است این پلید اهرمن
دشمن ترانه و ساز و زندگی و زن
آه سینه سوز تو بغض در گلوی من
میشود ترانهای بر زبان مرد و زن
پس بیا تو هموطن یکصدا و یک سخن
شعر زندگی بخوان ساز زندگی بزن
پس بیا تو هموطن یکصدا و یک سخن
شعر زندگی بخوان سر بده سرود زن
زن زندگی آزادی ...
#مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #حدیث_نجفی #غزاله_چلاوی #حنانه_کیا #هنر_اعترض #انقلاب_۱۴۰۱ #اعتصابات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«رها و نفس»
"Dokhtaran e Shahr e Man"
"Raha ft Nafas"
رقص گیسوانتان دختران شهر من
وحشتی فکنده بر غاصبان بی وطن
از کمند مویتان دختران تهمتن
بسته شد طناب دار بر گلوی اهرمن
دشمن آزادی است این پلید اهرمن
دشمن ترانه و ساز و زندگی و زن
آه سینه سوز تو بغض در گلوی من
میشود ترانهای بر زبان مرد و زن
پس بیا تو هموطن یکصدا و یک سخن
شعر زندگی بخوان ساز زندگی بزن
پس بیا تو هموطن یکصدا و یک سخن
شعر زندگی بخوان سر بده سرود زن
زن زندگی آزادی ...
#مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #حدیث_نجفی #غزاله_چلاوی #حنانه_کیا #هنر_اعترض #انقلاب_۱۴۰۱ #اعتصابات_سراسری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«طاقت بیار ای هموطن»
کاری از هنرمندان داخل ایران
پدیدآورندگان این اثر به زودی پس از پیروزی معرفی خواهند شد.
«آماده باش، آماده باش
وقت شکست دشمن است
ایران ما این خاک ما
اکنون به دست اهریمن است
آماده باش ای همنفس
ای همقبیله ما با همیم
ما دست در دست هم و
گویی دو روح در یک تنیم
ترسی نداریم از کسی
با خشم و با کین میرویم
ما غیرت یک کشوریم
با دین و بیدین میرویم
خون است اشک آسمان
از کودک و پیر و جوان
تا دیدن رنگینکمان
میایستیم تا پای جان
از سیستان از زاهدان
تهران و تبریز و اصفهان
کرد و بلوچ قهرمان
شیراز و گیلان، مازندران
از مشهد و از بوکان
از هر کجای این جهان
ما همصدا خواهیم شد
ایران رها خواهیم شد
طاقت بیار ای هموطن
بر طبل ابادی بکوب
زن زندگی آزادگی
بر طبل آزادی بکوب
طاقت بیار ای هموطن
آباد روز میشویم
طاقت بیار ای هموطن
آزاد روزی میشویم»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #اعتصابات_سراسری #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«طاقت بیار ای هموطن»
کاری از هنرمندان داخل ایران
پدیدآورندگان این اثر به زودی پس از پیروزی معرفی خواهند شد.
«آماده باش، آماده باش
وقت شکست دشمن است
ایران ما این خاک ما
اکنون به دست اهریمن است
آماده باش ای همنفس
ای همقبیله ما با همیم
ما دست در دست هم و
گویی دو روح در یک تنیم
ترسی نداریم از کسی
با خشم و با کین میرویم
ما غیرت یک کشوریم
با دین و بیدین میرویم
خون است اشک آسمان
از کودک و پیر و جوان
تا دیدن رنگینکمان
میایستیم تا پای جان
از سیستان از زاهدان
تهران و تبریز و اصفهان
کرد و بلوچ قهرمان
شیراز و گیلان، مازندران
از مشهد و از بوکان
از هر کجای این جهان
ما همصدا خواهیم شد
ایران رها خواهیم شد
طاقت بیار ای هموطن
بر طبل ابادی بکوب
زن زندگی آزادگی
بر طبل آزادی بکوب
طاقت بیار ای هموطن
آباد روز میشویم
طاقت بیار ای هموطن
آزاد روزی میشویم»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #اعتصابات_سراسری #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو محتوی صداهای آشنایی است، صدای عزیزان میهنمان، صداهایی که ما را فرامیخواند و میخواهند در برابر ظالمان بایستیم. صداهای ایران
Music: haman__music
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #اعتصابات_سراسری #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Music: haman__music
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #اعتصابات_سراسری #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرو باغ عشق را نازم که در باران سربی
چون درخت ارغوان از خون گل آزین است اینک
سیمین بهبهانی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #هنر_اعترض #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چون درخت ارغوان از خون گل آزین است اینک
سیمین بهبهانی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #هنر_اعترض #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«کار یک نقاش هوادار انقلاب عمامهپراکنان
نقاشی رنگ روغن روی بوم
روی دریا زوم کنید
تا تظاهرکنندگان پیروز را به وضوح مشاهده کنید»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نقاشی رنگ روغن روی بوم
روی دریا زوم کنید
تا تظاهرکنندگان پیروز را به وضوح مشاهده کنید»
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برخیز شتربانا، بربند کجاوه
کز پیر و جوان برخاست همی رایت کاوه
از شاخه شجر برخاست آوای چکاوه
وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
کاری از یکی از مخاطبان توانا
بر اساس شعری از ادیبالممالک
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کز پیر و جوان برخاست همی رایت کاوه
از شاخه شجر برخاست آوای چکاوه
وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
کاری از یکی از مخاطبان توانا
بر اساس شعری از ادیبالممالک
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آزادی
من با تو پیمان بستهام
تا پای جان همراه تو
با نقد جان در راه تو
تا در بر گیرم تو را
....
یک اثر زیبا از هنرمندان ایرانی
پدیدآورندگان این اثر فاخر، به زودی پس از پیروزی معرفی میشوند.
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من با تو پیمان بستهام
تا پای جان همراه تو
با نقد جان در راه تو
تا در بر گیرم تو را
....
یک اثر زیبا از هنرمندان ایرانی
پدیدآورندگان این اثر فاخر، به زودی پس از پیروزی معرفی میشوند.
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرود زمان
شعر: سیف فرغانی
موسیقی: حمید متبسم
@hamidmotebassem
پیشکش به مردم آزادیخواه ایران
The Anthem of Time
Poetry: Saif Farghani
Music: Hamid Motebassem
A tribute to freedom fighters in Iran
- حمایت اساتید موسیقی چون استاد حمید متبسم، از انقلاب ملی ایرانیان، امیدبخش و قوت قلبی است برای مبارزان جان بر کف
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #مجیدرضا_رهنورد #محسن_شکاری #ماهان_صدرات #سهند_نورمحمدزاده #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعر: سیف فرغانی
موسیقی: حمید متبسم
@hamidmotebassem
پیشکش به مردم آزادیخواه ایران
The Anthem of Time
Poetry: Saif Farghani
Music: Hamid Motebassem
A tribute to freedom fighters in Iran
- حمایت اساتید موسیقی چون استاد حمید متبسم، از انقلاب ملی ایرانیان، امیدبخش و قوت قلبی است برای مبارزان جان بر کف
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #مجیدرضا_رهنورد #محسن_شکاری #ماهان_صدرات #سهند_نورمحمدزاده #هنر_اعترض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خیالتون راحت باشه، احدی اسمش رو نبرده»
✍️نویسنده: از مخاطبان توانا
گفت: «آهان... پس به قول گفتنی یه بی پدر و مادرش رو سوا کنم بذارم کنار؟ ... چشم حاجآقا، حواسم جمعه توی این لیستها نباشه. ... انشاالله که همینطور بشه و زود سراغ بقیهشون هم بریم، فقط عجالتاً ایرادی نداره بپرسم دستورش از کجا اومده؟ ... آهان! خب پس به روی چشم، حتماً تا ظهر ترتیبش رو میدم. سلام ما رو هم برسونید به ایشون، حالا شما خیلی به ما لطف دارید ولی ما جز خادم و عاشق چیایم حاجآقا؟ دستبوسیم...»
م.ا تلفن را که گذاشت فحش داد. یکی نه، پنج تا داد. بعد همانطور که داشت مشتی پرونده را روی میزش ردیف میکرد گفت برایش چای بیاورند.
پرونده پشت پرونده بسته میشد و نبات توی چای م.ا حل میشد. هر پروندهای را که کنار میگذاشت سیل فحشهای ناموسی از دهانش بیرون میریخت. تاحالا دو مرتبه رباتهای منافق توییتری کیسهای مناسب را خراب کرده بودند. پروندههایی که مو لای درزشان نمیرفت و وقتی اسمشان را سرچ کرده بود دیده بود کسی به نام «میس فالوده شیرازی (لیمیت شده)» عکسش را گذاشته و اسمش را هشتگ کرده و پنجاه نفری هم ریتوییتش کردهاند.
م.ا انگشتش را با زبان تر میکرد و پروندهها را ورق میزد. جرعهای چای مینوشید و اگر سرد یا تمام میشد، آبدارچی را دوباره صدا میزد. گاهی میان چشمی خواندن پروندهها چیزی آهنگین زیر لب زمزمه میکرد و با انگشتش روی میز ضرب میگرفت.
نزدیکهای اذان بود که پس از نگاهی اجمالی به پروندهای، احساس کرد این یکی هم مناسب است. دوباره خواندش، این بار با دقت، بدک نبود. چرخید سمت سیستم. اول لیستها را بررسی کرد. نفسش را با خیال راحت بیرون داد. «خب خدا رو شکر. اینجا که نبود.» بعد مرورگر را آورد بالا و روی تب توییتر کلیک کرد. سرچ کرد: #محسن_شکاری
م.ا با ناباوری پلک زد. هیچی نبود. هیچیِ هیچی. بالأخره پیدا شد. دهانش با لبخند شکفت. دستش را برد سمت فنجان چای. عجب چای خوشرنگی هم آورده بودند برایش. جلوی نور مانیتور که میگرفتش سرخ سرخ میشد. باقیماندهی نبات را چند دور توی فنجان چرخاند و هورت کشید. «به به. این رو میگن چایی. این رو میگن آدم کاردرست.» نگاهی به ساعت انداخت و دوباره لبخند زد. خوشقول شده بود.
م.ا پرونده را بست و گذاشت گوشه. جرعه دیگری از چایش نوشید و دستش را برد سمت تلفن.
«نه حاجآقا این حرفها چیه... بله رو حساب کتابه، شما خیالتون راحت باشه که احدی اسمش رو نبرده. هرچی نباشه ما یه عمره کارمون همینه. ... الساعه، میفرستم خدمتتون. .... چشم حاجآقا، به روی جفت تخم چشمهام. ... به حمدالله ما هستیم، نگران نباشید، باز هم امری بود در خدمتیم.»
م.ا چای و نباتش رو که تمام کرد، پروندهها را جمعوجور کرد و رفت وضو بگیرد.
#محسن_شکاری #ادبیات_اعتراضی #هنر_اعترض #انقلاب_۱۴۰۱ #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️نویسنده: از مخاطبان توانا
گفت: «آهان... پس به قول گفتنی یه بی پدر و مادرش رو سوا کنم بذارم کنار؟ ... چشم حاجآقا، حواسم جمعه توی این لیستها نباشه. ... انشاالله که همینطور بشه و زود سراغ بقیهشون هم بریم، فقط عجالتاً ایرادی نداره بپرسم دستورش از کجا اومده؟ ... آهان! خب پس به روی چشم، حتماً تا ظهر ترتیبش رو میدم. سلام ما رو هم برسونید به ایشون، حالا شما خیلی به ما لطف دارید ولی ما جز خادم و عاشق چیایم حاجآقا؟ دستبوسیم...»
م.ا تلفن را که گذاشت فحش داد. یکی نه، پنج تا داد. بعد همانطور که داشت مشتی پرونده را روی میزش ردیف میکرد گفت برایش چای بیاورند.
پرونده پشت پرونده بسته میشد و نبات توی چای م.ا حل میشد. هر پروندهای را که کنار میگذاشت سیل فحشهای ناموسی از دهانش بیرون میریخت. تاحالا دو مرتبه رباتهای منافق توییتری کیسهای مناسب را خراب کرده بودند. پروندههایی که مو لای درزشان نمیرفت و وقتی اسمشان را سرچ کرده بود دیده بود کسی به نام «میس فالوده شیرازی (لیمیت شده)» عکسش را گذاشته و اسمش را هشتگ کرده و پنجاه نفری هم ریتوییتش کردهاند.
م.ا انگشتش را با زبان تر میکرد و پروندهها را ورق میزد. جرعهای چای مینوشید و اگر سرد یا تمام میشد، آبدارچی را دوباره صدا میزد. گاهی میان چشمی خواندن پروندهها چیزی آهنگین زیر لب زمزمه میکرد و با انگشتش روی میز ضرب میگرفت.
نزدیکهای اذان بود که پس از نگاهی اجمالی به پروندهای، احساس کرد این یکی هم مناسب است. دوباره خواندش، این بار با دقت، بدک نبود. چرخید سمت سیستم. اول لیستها را بررسی کرد. نفسش را با خیال راحت بیرون داد. «خب خدا رو شکر. اینجا که نبود.» بعد مرورگر را آورد بالا و روی تب توییتر کلیک کرد. سرچ کرد: #محسن_شکاری
م.ا با ناباوری پلک زد. هیچی نبود. هیچیِ هیچی. بالأخره پیدا شد. دهانش با لبخند شکفت. دستش را برد سمت فنجان چای. عجب چای خوشرنگی هم آورده بودند برایش. جلوی نور مانیتور که میگرفتش سرخ سرخ میشد. باقیماندهی نبات را چند دور توی فنجان چرخاند و هورت کشید. «به به. این رو میگن چایی. این رو میگن آدم کاردرست.» نگاهی به ساعت انداخت و دوباره لبخند زد. خوشقول شده بود.
م.ا پرونده را بست و گذاشت گوشه. جرعه دیگری از چایش نوشید و دستش را برد سمت تلفن.
«نه حاجآقا این حرفها چیه... بله رو حساب کتابه، شما خیالتون راحت باشه که احدی اسمش رو نبرده. هرچی نباشه ما یه عمره کارمون همینه. ... الساعه، میفرستم خدمتتون. .... چشم حاجآقا، به روی جفت تخم چشمهام. ... به حمدالله ما هستیم، نگران نباشید، باز هم امری بود در خدمتیم.»
م.ا چای و نباتش رو که تمام کرد، پروندهها را جمعوجور کرد و رفت وضو بگیرد.
#محسن_شکاری #ادبیات_اعتراضی #هنر_اعترض #انقلاب_۱۴۰۱ #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech