This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه ردّی مانده از شادی، نه باقی مانده شمشادی
نه در این شهر بیسامان کسی را نای فریادی
تبر میزاید این جنگل، هم از سرو هم از صندل
گرفته شعلههای جهل در این خاک اجدادی
دوباره گرد مرده بر تمام شهر پاشیدند
نمیبیند جوانه در بهار، امسال، آبادی
نسیم از روی نعش کشتگان رد میشود، آرام
به خاک افکنده این گلهای پرپر را چه غمباری
سمند شعر را زین کن میان شعلههای خشم
سیاوش را بگو تا بگذرد از شام این وادی
شعر و خوانش از علی رضا جعفری(آزادی)
#شعر_انقلاب #هنر_اعتراض #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نه در این شهر بیسامان کسی را نای فریادی
تبر میزاید این جنگل، هم از سرو هم از صندل
گرفته شعلههای جهل در این خاک اجدادی
دوباره گرد مرده بر تمام شهر پاشیدند
نمیبیند جوانه در بهار، امسال، آبادی
نسیم از روی نعش کشتگان رد میشود، آرام
به خاک افکنده این گلهای پرپر را چه غمباری
سمند شعر را زین کن میان شعلههای خشم
سیاوش را بگو تا بگذرد از شام این وادی
شعر و خوانش از علی رضا جعفری(آزادی)
#شعر_انقلاب #هنر_اعتراض #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech