رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
رضا، روز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در گوهردشت کرج بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال زندان، دوسال تبعید به خوانسار و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
او متاهل و دارای یک فرزند است، دوستانش در وصف رضا نوشتهاند: «روح لطیف رضا با میلههای زندان بیگانه است.»
درباره اتهامات رضا کشوری خبری در دست نیست.
در جریان خیزش سراسری، با بازداشت بالغ بر ۲۰ هزار تن از شهروندان، شاهد برگزاری دادگاه هایی نمایشی و بدون حضور وکیل برای افراد بازداشتی هستیم که هیچ جرمی مرتکب نشده و تنها اعتراض کردهاند که از حقوق طبیعی شهروندان محسوب میشود.
@daadbaan2021
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #ژینا_امینی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا، روز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در گوهردشت کرج بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال زندان، دوسال تبعید به خوانسار و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
او متاهل و دارای یک فرزند است، دوستانش در وصف رضا نوشتهاند: «روح لطیف رضا با میلههای زندان بیگانه است.»
درباره اتهامات رضا کشوری خبری در دست نیست.
در جریان خیزش سراسری، با بازداشت بالغ بر ۲۰ هزار تن از شهروندان، شاهد برگزاری دادگاه هایی نمایشی و بدون حضور وکیل برای افراد بازداشتی هستیم که هیچ جرمی مرتکب نشده و تنها اعتراض کردهاند که از حقوق طبیعی شهروندان محسوب میشود.
@daadbaan2021
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #ژینا_امینی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا کشوری، از زندانیان خیزش انقلابی که با سید محمد حسینی و آزادی کرمی هم بند بود
برایشان شعری گفته است:
من از سکوت شبی که پیش از سکوت سنگینش
طناب های دار را برای دوست میبافند
میترسم.
از لحن چکمههای سیاه در راهروهای تو در تو که نام تو را صدا میزنند
میترسم.
کسی از اعماق جان صدا میزند ببخش برادرانم را ...
که من از لجاجت این سیاهچال هزار دالان
از نجابت این روزگار پرهیزها
و از شرارت این روزها که چون شبش تاریک
بر استخوانهای سوخته و پوسیده و باریک
چون بید بر سرنوشتهای تلخ میلرزم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
#رضاکشوری
بند یک ندامتگاه مرکزی کرج دی ماه ۱۴۰۱
برای سیدمحمدحسینی و محمدمهدی کرمی
رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
رضا، روز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در گوهردشت کرج بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال زندان، دوسال تبعید به خوانسار و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
او متاهل و دارای یک فرزند است، دوستانش در وصف رضا نوشتهاند: «روح لطیف رضا با میلههای زندان بیگانه است.»
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #ژینا_امینی #یاری_مدنی_توانا #آزادی_کرمی #محمد_حسینی
@Tavaana_TavaanaTech
برایشان شعری گفته است:
من از سکوت شبی که پیش از سکوت سنگینش
طناب های دار را برای دوست میبافند
میترسم.
از لحن چکمههای سیاه در راهروهای تو در تو که نام تو را صدا میزنند
میترسم.
کسی از اعماق جان صدا میزند ببخش برادرانم را ...
که من از لجاجت این سیاهچال هزار دالان
از نجابت این روزگار پرهیزها
و از شرارت این روزها که چون شبش تاریک
بر استخوانهای سوخته و پوسیده و باریک
چون بید بر سرنوشتهای تلخ میلرزم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
#رضاکشوری
بند یک ندامتگاه مرکزی کرج دی ماه ۱۴۰۱
برای سیدمحمدحسینی و محمدمهدی کرمی
رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
رضا، روز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در گوهردشت کرج بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال زندان، دوسال تبعید به خوانسار و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
او متاهل و دارای یک فرزند است، دوستانش در وصف رضا نوشتهاند: «روح لطیف رضا با میلههای زندان بیگانه است.»
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #ژینا_امینی #یاری_مدنی_توانا #آزادی_کرمی #محمد_حسینی
@Tavaana_TavaanaTech
رضا کشوری از بازداشتشدگان خیزش انقلابی که همبند مهدی کرمی و محمد حسینی بود، پس از آزادی کارش را از دست داده و حالا با مشکلات زیادی در تامین معاش مواجه شده است. او با انتشار متن و تصاویری در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که برای تامین مخارج زندگی تابلوهای نقاشی خود را میفروشد
متن آقای کشوری به شرح زیر است:
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
حافظ
پس از ۴ ماه انواع شکنجههای روحی و روانی در ندامتگاه مرکزی کرج، و مشکلات جسمانیای که در ایام حبس برایم به وجود آمد گمان میکردم بعد از آزادی به روال عادی زندگیام بازمیگردم و دوباره میتوانم به تمام آنچه که بودم که اندک بود و محترم، بازگردم
اما متاسفانه آنچه که اتفاقات اخیر و ناجوانمردی آقایان از من ربود فقط ۴ ماه از جوانیام و روح و روان معمول و سلامتیام نبود و پس از آزادی از زندان با انواع مشکلات جدید روبهرو شدم
پس از آزادی متوجه شدم که کارم را از دست دادهام و دیگر نمیتوانم از همان راه همیشگی به ارتزاق و گذران روزگارم مشغول باشم و بدینسبب تصمیم گرفتم با فروش تابلوهای نقاشیام و تولید آثاری جدید جهت فروش زندگی را به این شکل بگذرانم.
به امید ایرانی آزاد و میهنی آباد
و به امید روزگاری که تمام مردم سرزمینم جایی بایستند که حقشان است و سزاوار آنند.
پیشاپیش از اینکه برای اطلاع رسانی یاریام میکنید و رسانهی این شاگرد کوچک عرصه هنر هستید سپاسگزارم
#زن_زندگی_آزادی
#رضا_کشوری
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲»
rezakeshvari.art
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن آقای کشوری به شرح زیر است:
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
حافظ
پس از ۴ ماه انواع شکنجههای روحی و روانی در ندامتگاه مرکزی کرج، و مشکلات جسمانیای که در ایام حبس برایم به وجود آمد گمان میکردم بعد از آزادی به روال عادی زندگیام بازمیگردم و دوباره میتوانم به تمام آنچه که بودم که اندک بود و محترم، بازگردم
اما متاسفانه آنچه که اتفاقات اخیر و ناجوانمردی آقایان از من ربود فقط ۴ ماه از جوانیام و روح و روان معمول و سلامتیام نبود و پس از آزادی از زندان با انواع مشکلات جدید روبهرو شدم
پس از آزادی متوجه شدم که کارم را از دست دادهام و دیگر نمیتوانم از همان راه همیشگی به ارتزاق و گذران روزگارم مشغول باشم و بدینسبب تصمیم گرفتم با فروش تابلوهای نقاشیام و تولید آثاری جدید جهت فروش زندگی را به این شکل بگذرانم.
به امید ایرانی آزاد و میهنی آباد
و به امید روزگاری که تمام مردم سرزمینم جایی بایستند که حقشان است و سزاوار آنند.
پیشاپیش از اینکه برای اطلاع رسانی یاریام میکنید و رسانهی این شاگرد کوچک عرصه هنر هستید سپاسگزارم
#زن_زندگی_آزادی
#رضا_کشوری
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲»
rezakeshvari.art
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر زندان
سروده شده توسط رضا کشوری در ایام بازداشت
پائیز ۱۴۰۱، ندامتگاه مرکزی کرج
«اینجا که من هستم
در میان اتحاد دیوارها،این دیوارها
کبوتران سپید رهایی را
با ساقههای خاردار زنگار بسته به بند کشیدهاند
و در هر عصر پاییز
جمعیتی از مهاجران را مینگرم
که بر فراز آسمانش میگذرند
اینجا که من هستم
دربها نه به استقامت ایمان
برجکها نه بلندای اراده
و راهروها
نه به درازای راههایی است که پیمودهام
اینجا
در اینسوی خطوط سرخ
معابر خفتگانی است
که با تنپوشهای آبی روشن
زمان را محصور در زمینههای مقرر
مضطرب، در بطالت مسیرهای مکرر
هاشورهای زرد و نقطههای سیاه را شماره میکنند
و با گردنهای فرو ریخته در اندامهای مجروح
با چشمهایی سوخته از تراخم و کوری
به زاغههای آفتزده محرومشان
که پوشیده در ملحفههای سفید
شکوفه شکوفه با خون گل دادهاند، باز میگردند
و با هیچ انتظار از طلوعی دیگر
در رویای منقبض بی تکرارشان مدفون میشوند
و با صبحگاهی دیگر
که برای شمارش و سرکوب
دوباره و دیگر بار فرو میریزند
با ندایی که امید است و رهایی است
از خاکستر خود، برمیخیزند
رضا کشوری
پاییز ۰۱
ندامتگاه مرکزی کرج»
رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
رضا، روز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در گوهردشت کرج بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال زندان، دوسال تبعید به خوانسار و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
او متاهل و دارای یک فرزند است، دوستانش در وصف رضا نوشتهاند: «روح لطیف رضا با میلههای زندان بیگانه است.»
rezakeshvari.art
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعر زندان
سروده شده توسط رضا کشوری در ایام بازداشت
پائیز ۱۴۰۱، ندامتگاه مرکزی کرج
«اینجا که من هستم
در میان اتحاد دیوارها،این دیوارها
کبوتران سپید رهایی را
با ساقههای خاردار زنگار بسته به بند کشیدهاند
و در هر عصر پاییز
جمعیتی از مهاجران را مینگرم
که بر فراز آسمانش میگذرند
اینجا که من هستم
دربها نه به استقامت ایمان
برجکها نه بلندای اراده
و راهروها
نه به درازای راههایی است که پیمودهام
اینجا
در اینسوی خطوط سرخ
معابر خفتگانی است
که با تنپوشهای آبی روشن
زمان را محصور در زمینههای مقرر
مضطرب، در بطالت مسیرهای مکرر
هاشورهای زرد و نقطههای سیاه را شماره میکنند
و با گردنهای فرو ریخته در اندامهای مجروح
با چشمهایی سوخته از تراخم و کوری
به زاغههای آفتزده محرومشان
که پوشیده در ملحفههای سفید
شکوفه شکوفه با خون گل دادهاند، باز میگردند
و با هیچ انتظار از طلوعی دیگر
در رویای منقبض بی تکرارشان مدفون میشوند
و با صبحگاهی دیگر
که برای شمارش و سرکوب
دوباره و دیگر بار فرو میریزند
با ندایی که امید است و رهایی است
از خاکستر خود، برمیخیزند
رضا کشوری
پاییز ۰۱
ندامتگاه مرکزی کرج»
رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
رضا، روز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱، در گوهردشت کرج بازداشت و در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ۵ سال زندان، دوسال تبعید به خوانسار و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
او متاهل و دارای یک فرزند است، دوستانش در وصف رضا نوشتهاند: «روح لطیف رضا با میلههای زندان بیگانه است.»
rezakeshvari.art
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تماس گیرنده زندانی میباشد...
بخشی از شعری که رضا کشوری، از زندانیان خیزش انقلابی که با سید محمد حسینی و مهدی کرمی هم بند بود، برایشان شعری گفته بود، متن کامل شعر به شرح زیر است:
«من از سکوت شبی که پیش از سکوت سنگینش
طناب های دار را برای دوست میبافند
میترسم.
از لحن چکمههای سیاه در راهروهای تو در تو که نام تو را صدا میزنند
میترسم.
کسی از اعماق جان صدا میزند ببخش برادرانم را ...
که من از لجاجت این سیاهچال هزار دالان
از نجابت این روزگار پرهیزها
و از شرارت این روزها که چون شبش تاریک
بر استخوانهای سوخته و پوسیده و باریک
چون بید بر سرنوشتهای تلخ میلرزم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
#رضاکشوری
بند یک ندامتگاه مرکزی کرج دی ماه ۱۴۰۱
برای سیدمحمدحسینی و محمدمهدی کرمی»
رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا #مهدی_کرمی #محمد_حسینی
@Tavaana_TavaanaTech
بخشی از شعری که رضا کشوری، از زندانیان خیزش انقلابی که با سید محمد حسینی و مهدی کرمی هم بند بود، برایشان شعری گفته بود، متن کامل شعر به شرح زیر است:
«من از سکوت شبی که پیش از سکوت سنگینش
طناب های دار را برای دوست میبافند
میترسم.
از لحن چکمههای سیاه در راهروهای تو در تو که نام تو را صدا میزنند
میترسم.
کسی از اعماق جان صدا میزند ببخش برادرانم را ...
که من از لجاجت این سیاهچال هزار دالان
از نجابت این روزگار پرهیزها
و از شرارت این روزها که چون شبش تاریک
بر استخوانهای سوخته و پوسیده و باریک
چون بید بر سرنوشتهای تلخ میلرزم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
که سخت از این لحظههای شوم میترسم.
#رضاکشوری
بند یک ندامتگاه مرکزی کرج دی ماه ۱۴۰۱
برای سیدمحمدحسینی و محمدمهدی کرمی»
رضا کشوری، شاعر است و معلمی مهربان، آنقدر مهربان که در میانه خیزش سراسری ایرانیان، در اعتراض به بازداشت چند نوجوان معترض، خود نیز بازداشت شد.
#رضا_کشوری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا #مهدی_کرمی #محمد_حسینی
@Tavaana_TavaanaTech