ده تن از زنان زندانیان سیاسی، در بیانیهای حمایت خود از حقوق شهروندی جامعه بهائی را اعلام کردند.
در بخشهایی از این بیانیه که در صفحه اینستاگرام خانم نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، منتشر شده است، نوشته شده:
«هموطنان بهائیمان طی دههها استبداد همواره از تمام حقوق اجتماعی محروم بودهاند.
در دههی ۶۰ با حذف فاجعه بار مخالفان سیاسی و دگراندیشان، نزدیک به سیصد نفر از هموطنان بهائیمان توسط حکومت سر به نیست، مفقودالاثر یا اعدام شدند و هزاران نفر نیز بیبهره از کمترین حقوق اجتماعی از خانههای خود بیرون رانده شدند.یکی از تکاندهندهترین روایتهایی که از جامعهی بهائی شنیدهایم، مربوط به اجرای حکم ۱۰ زن در دههی شصت است که با هم به قتلگاه برده شدند و در مقابل چشم دیگری به ترتیب اعدام شدند.
تا آخرینشان که نوجوانی زیر ۱۸ سال بود (که طبق معاهدههای بینالمللی کودک محسوب میشود) و پیش از بازداشت مشغول به تحصیل بود و تدریس به کودکان خردسال. نوجوانی که تنها تضادش با سیستم باور و عقیدهای بود که در زندگی اجتماعیاش نیز نمودی نداشت.
با سالها حبس و همزیستی با زنان بهائی و مشاهدهی فشارها و محرومیتهایی که به سبب تفاوت عقیده، بر خود و خانوادههاشان تحمیل شد و شنیدنِ روایتهاشان از گذشته تا کنون؛ و قیاسِ آن با آنچه همواره بر دگراندیشان تحمیل میشود؛ درمییابیم که به واقع "داستان ما یکیست".
محبوبه رضایی،هستی امیری،سمانه اصغری،سکینه پروانه،مریم یحیوی،ناهید تقوی،نرگس محمدی،آنیشا اسداللهی،سپیده قلیان،گلرخ ایرایی،خرداد ۱۴۰۳،بند زنان زندان اوین»
متن کامل در اسلایدها
#داستان_ما_یکیست
#کف_خیابان #بهائیان_ایران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در بخشهایی از این بیانیه که در صفحه اینستاگرام خانم نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، منتشر شده است، نوشته شده:
«هموطنان بهائیمان طی دههها استبداد همواره از تمام حقوق اجتماعی محروم بودهاند.
در دههی ۶۰ با حذف فاجعه بار مخالفان سیاسی و دگراندیشان، نزدیک به سیصد نفر از هموطنان بهائیمان توسط حکومت سر به نیست، مفقودالاثر یا اعدام شدند و هزاران نفر نیز بیبهره از کمترین حقوق اجتماعی از خانههای خود بیرون رانده شدند.یکی از تکاندهندهترین روایتهایی که از جامعهی بهائی شنیدهایم، مربوط به اجرای حکم ۱۰ زن در دههی شصت است که با هم به قتلگاه برده شدند و در مقابل چشم دیگری به ترتیب اعدام شدند.
تا آخرینشان که نوجوانی زیر ۱۸ سال بود (که طبق معاهدههای بینالمللی کودک محسوب میشود) و پیش از بازداشت مشغول به تحصیل بود و تدریس به کودکان خردسال. نوجوانی که تنها تضادش با سیستم باور و عقیدهای بود که در زندگی اجتماعیاش نیز نمودی نداشت.
با سالها حبس و همزیستی با زنان بهائی و مشاهدهی فشارها و محرومیتهایی که به سبب تفاوت عقیده، بر خود و خانوادههاشان تحمیل شد و شنیدنِ روایتهاشان از گذشته تا کنون؛ و قیاسِ آن با آنچه همواره بر دگراندیشان تحمیل میشود؛ درمییابیم که به واقع "داستان ما یکیست".
محبوبه رضایی،هستی امیری،سمانه اصغری،سکینه پروانه،مریم یحیوی،ناهید تقوی،نرگس محمدی،آنیشا اسداللهی،سپیده قلیان،گلرخ ایرایی،خرداد ۱۴۰۳،بند زنان زندان اوین»
متن کامل در اسلایدها
#داستان_ما_یکیست
#کف_خیابان #بهائیان_ایران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#پیام_ولی شهروند بهائی و از بازداشتشدگان خیزش مهسا که دوران محکومیت شش سال حبس خود را در زندان کرج میگذراند، در پروندهای تازه که در زندان برایش باز شد، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس و ممنوعیت خروج از کشور و منع استفاده از فضای مجازی به مدت دو سال محکوم شد.
قاضی مصطفی نریمانی، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج برای مصداق این اتهام به نامههای پیام_گ ولی از زندان، از جمله نامهای که در قالب فایل صوتی در رسانهها منتشر شد و در آن خطاب به مقامات جمهوری اسلامی درباره حبس خود و تجربهاش به عنوان شهروند #بهائی صحبت کرد، استناد کرده است.
- از حساب ایکس، رضا اکوانیان
- پیام ولی، شهروند بهائی ساکن کرج، روز شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ضمن تفتیش منزل توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. وی نهایتا به زندان قزلحصار این شهر انتقال داده شد.
او تا کنون در طی چند فایل صوتی، تمام اتهامات وارد شده را رد کرده است. او و خیلی دیگر از بهاییان قربانی نفرتپراکنی بودهاند. برادر آقای ولی در کودکی به خاطر افکاری که به مردم محل القا شده بود، به قتل رسید و دادخواهی خانوادهاش به جایی نرسید.
حکومت بارها در کسب و کار آقای ولی اختلال ایجاد کرد و او را مورد آزار قرار داد.
آقای ولی در دادگاه به ۱۶ سال حبس محکوم شده بود که مجازات اشد قابل اجرا است.
#پیام_ولی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قاضی مصطفی نریمانی، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج برای مصداق این اتهام به نامههای پیام_گ ولی از زندان، از جمله نامهای که در قالب فایل صوتی در رسانهها منتشر شد و در آن خطاب به مقامات جمهوری اسلامی درباره حبس خود و تجربهاش به عنوان شهروند #بهائی صحبت کرد، استناد کرده است.
- از حساب ایکس، رضا اکوانیان
- پیام ولی، شهروند بهائی ساکن کرج، روز شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱، ضمن تفتیش منزل توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. وی نهایتا به زندان قزلحصار این شهر انتقال داده شد.
او تا کنون در طی چند فایل صوتی، تمام اتهامات وارد شده را رد کرده است. او و خیلی دیگر از بهاییان قربانی نفرتپراکنی بودهاند. برادر آقای ولی در کودکی به خاطر افکاری که به مردم محل القا شده بود، به قتل رسید و دادخواهی خانوادهاش به جایی نرسید.
حکومت بارها در کسب و کار آقای ولی اختلال ایجاد کرد و او را مورد آزار قرار داد.
آقای ولی در دادگاه به ۱۶ سال حبس محکوم شده بود که مجازات اشد قابل اجرا است.
#پیام_ولی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، خانم مژگان سلمانزاده شهروند بهائی و محقق حوزهٔ روانشناسی فیزیولوژیک، از ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳، در شهرستان ماکو دستگیر شده است.
این زندانی عقیدتی تا پنج روز پیش در اداره اطلاعات ارومیه نگهداری میشد و بعد از آن به بند عمومی زندان ارومیه منتقل شده است.
مژگان سلمانزاده اخیرا پدر و مادرش را از دست داده است و برای کنار آمدن با تنهایی سفر کرده بود.
هنوز از عناوین اتهامی این هموطن بهائی و دلیل بازداشت او اطلاعی در دست نیست.
#مژگان_سلمان_زاده #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی عقیدتی تا پنج روز پیش در اداره اطلاعات ارومیه نگهداری میشد و بعد از آن به بند عمومی زندان ارومیه منتقل شده است.
مژگان سلمانزاده اخیرا پدر و مادرش را از دست داده است و برای کنار آمدن با تنهایی سفر کرده بود.
هنوز از عناوین اتهامی این هموطن بهائی و دلیل بازداشت او اطلاعی در دست نیست.
#مژگان_سلمان_زاده #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کیوان رحیمیان:
مروری بر یکسال تحمل حبس
کیوان رحیمیان، شهروند بهائی و زندانی عقیدتی، بعد از یک سال از دور تازه بازداشت و زندان، مطلبی به شرح زیر نوشت:
«یک سال از بازداشت و زندانی شدنم در اوین میگذرد، سالی که برای من و خانوادهام بسیار دشوار گذشت. ۳۶۵ روز گذشته را مرور میکنم، ۴۵ روز انفرادی، 50 ۵۰ بیخبری خانواده از من و من از آنها، مشکلات پیشبینی نشده برای ژینا و احسان و متعاقب آن شدت بیماری مامان و نهایتا درگذشت او، دادگاهی شدن من و حکم ۹ سال زندان، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه (که ۵ سال حبس قابل اجرا است). وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده است. مثلا ملاقات حضوری از ۵ هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده و حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی که ۵ سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی.یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم ۶ عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند. در این یک سال شرایط من و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهایی و غیربهایی تغییر چندانی نکرده است. کماکان در بر همان پاشنه میچرخد نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی ... گریبانگیر کل جامعه است. اکنون با تغییری که در قوه مجریه صورت گرفته است سوالم این است که آیا این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد، اقلیت و اکثریت قومی، دینی، سیاسی تجدید نظر کند؟ آیا امکان دارد که همهی مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند؟ آیا امکان دارد آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند؟ پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد و همهی ما با هر باور، اعتقاد، جنیست، قوم در کنار یکدیگر برای آبادانی و رفاه میهنمان تلاش کنیم و جلوهاش که آزادی، آسایش، رفاه و همزیستی مسالمتآمیز است را در زندگی خود و فرزندانمان ببینیم.
جامعهشناسی که اسمش را به یاد ندارم گفته بود: همواره امید بر تجربه پیروز میشود. سوال دیگر از خودم این است که برای تحقق چنین آرزو و امیدی، در شرایطی که در زندانم، من چه میتوانم بکنم و یا لازم است بکنم؟ فکر کنم سوال خوبی باشد که هر فردی در هر جایگاه و موقعیتی که هست از خودش بپرسد.
ادامه در کامنت
.
شاید پاسخ تك تك ما به این پرسش که قطعا مناسب با شرایط و امکانات فردي مان است موجب حرکت فردي هر چند کوچک و شايد تغيير اجتماعی شود و به قول دوستي قدمهای كوچك موجب دستاوردهای بزرگ شود و یا به قول ابوسعید ابوالخیر هر کس از هر جایی که هست يك قدم به جلو بیاید. قبل از همه لازم است خودم به این پرسش پاسخ دهم چون باور دارم که تغییر از من شروع میشود. یا امیدوارم که این امید باعث حرکتی در من و دیگران بشود.»
کیوان رحیمیان که اکنون در زندان اوین محبوس است، پیشتر در سال ۱۳۹۶، پس از تحمل پنج سال حبس به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
او اخیرا در نامهای که به مناسبت زادروز همسر درگذشتهاش نوشته، از ممنوعالقلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بیاساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... گفته بود.
فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش (پدر آقای کیوان رحیمیان) را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.
آقای رحیمیان در بخشی از این نامه نوشته بود:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»
متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است:
https://youtu.be/vNowVYM1l-8?feature=shared
#کیوان_رحیمیان #داستان_ما_یکیست #بهائی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مروری بر یکسال تحمل حبس
کیوان رحیمیان، شهروند بهائی و زندانی عقیدتی، بعد از یک سال از دور تازه بازداشت و زندان، مطلبی به شرح زیر نوشت:
«یک سال از بازداشت و زندانی شدنم در اوین میگذرد، سالی که برای من و خانوادهام بسیار دشوار گذشت. ۳۶۵ روز گذشته را مرور میکنم، ۴۵ روز انفرادی، 50 ۵۰ بیخبری خانواده از من و من از آنها، مشکلات پیشبینی نشده برای ژینا و احسان و متعاقب آن شدت بیماری مامان و نهایتا درگذشت او، دادگاهی شدن من و حکم ۹ سال زندان، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه (که ۵ سال حبس قابل اجرا است). وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانیها دشوارتر شده است. مثلا ملاقات حضوری از ۵ هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده و حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی که ۵ سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی.یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم ۶ عدد مرغ کامل میدهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر میدهند. در این یک سال شرایط من و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهایی و غیربهایی تغییر چندانی نکرده است. کماکان در بر همان پاشنه میچرخد نقض آزادیهای فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی ... گریبانگیر کل جامعه است. اکنون با تغییری که در قوه مجریه صورت گرفته است سوالم این است که آیا این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد، اقلیت و اکثریت قومی، دینی، سیاسی تجدید نظر کند؟ آیا امکان دارد که همهی مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند؟ آیا امکان دارد آزادیهای فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند؟ پاسخ تجربه چهل و پنج سالهام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو میکنم چنین اتفاقی بیفتد و همهی ما با هر باور، اعتقاد، جنیست، قوم در کنار یکدیگر برای آبادانی و رفاه میهنمان تلاش کنیم و جلوهاش که آزادی، آسایش، رفاه و همزیستی مسالمتآمیز است را در زندگی خود و فرزندانمان ببینیم.
جامعهشناسی که اسمش را به یاد ندارم گفته بود: همواره امید بر تجربه پیروز میشود. سوال دیگر از خودم این است که برای تحقق چنین آرزو و امیدی، در شرایطی که در زندانم، من چه میتوانم بکنم و یا لازم است بکنم؟ فکر کنم سوال خوبی باشد که هر فردی در هر جایگاه و موقعیتی که هست از خودش بپرسد.
ادامه در کامنت
.
شاید پاسخ تك تك ما به این پرسش که قطعا مناسب با شرایط و امکانات فردي مان است موجب حرکت فردي هر چند کوچک و شايد تغيير اجتماعی شود و به قول دوستي قدمهای كوچك موجب دستاوردهای بزرگ شود و یا به قول ابوسعید ابوالخیر هر کس از هر جایی که هست يك قدم به جلو بیاید. قبل از همه لازم است خودم به این پرسش پاسخ دهم چون باور دارم که تغییر از من شروع میشود. یا امیدوارم که این امید باعث حرکتی در من و دیگران بشود.»
کیوان رحیمیان که اکنون در زندان اوین محبوس است، پیشتر در سال ۱۳۹۶، پس از تحمل پنج سال حبس به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
او اخیرا در نامهای که به مناسبت زادروز همسر درگذشتهاش نوشته، از ممنوعالقلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بیاساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... گفته بود.
فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش (پدر آقای کیوان رحیمیان) را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.
آقای رحیمیان در بخشی از این نامه نوشته بود:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»
متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است:
https://youtu.be/vNowVYM1l-8?feature=shared
#کیوان_رحیمیان #داستان_ما_یکیست #بهائی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرید صفاجو، داماد فریبا کمالآبادی، زندانی عقیدتی بهائی، دو تصویر منتشر کرده است از یک مکان (پشت در زندان اوین)، یکی از عکسها ۱۵ سال پیش است که ترانه دختر فریبا کمالآبادی نوجوان بود و مادرش به مناسبت تولد او یک هویج سبز کرده و به دخترش هدیه داده بود. عکس دیگر مربوط به دیروز و تولد نوهاش است (دختر ترانه و فرید) که مادربزرگ داخل زیدان کیک درست کرده و هدیه داده است.
- فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است،
نامه فریبا کمالآباذی در سال ۱۳۹۳ را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- فریبا کمالآبادی، زندانی بهایی، در سری قبل محکومیتش به بیست سال حبس (بعداً به ده سال کاهش پیدا کرد)، غیر از یکی دو روز مرخصی به خاطر تولد نوهاش، اجازه استفاده از حق مرخصی را پیدا نکرده بود.
دخترش ترانه، در هفتمین سال حبس مادر در سال ۱۳۹۳ ازدواج کرد. به خانم کمالآبادی اجازه ندادند حتی با دستبند و تحتالحفظ، در مراسم ازدواج او شرکت کند.
او روی یک برگ دستمال کاغذی نامهای خطاب به فرزندش و دامادش نوشته بود، آن دستمال حالا قاب شده و در دیدار خانه جا دارد، و در این روزها که او بار دیگر به حبس طولانی محکوم شده و در زندان است،
نامه فریبا کمالآباذی در سال ۱۳۹۳ را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Faribak
درباره فریبا کمالآبادی:
https://tavaana.org/fariba_kamalabadi-2/
#فریبا_کمال_آبادی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانم ناهید بهروزی، شهروند بهائی ساکن کرج، بازداشت شد.
طبق گزارش دریافتی، امروز هشتم مرداد ماه ۱۴۰۳، خانم ناهید بهروزی، شهروند بهائی ۶۲ ساله ساکن کرج، با هجوم نیروهای اطلاعاتی به منزلش، بازداشت شده است.
بازداشت کنندگان که چهار نفر مرد بودند، برخی وسایل شخصی ایشان را هم ضبط کردند و بردند.
خانم بهروزی دو فرزند دارند و خانهدار هستند و در هنگام بازداشت هیچیک از اعضای خانوادهاش در خانه نبودند.
از محل نگهداری و علت بازداشت خانم بهروزی اطلاعی در دست نیست.
جمهوری اسلامی از بدو تاسیس اقدام به ایجاد انواع محرومیتها و فشارهای سیستماتیک بر شهروندان بهائی نمود. قانون اساسی جمهوری اسلامی مذهب بهائیان را به رسمیت نمیشناسد و بهاییان را از بسیاری از حقوق شهروندی و اجتماعیشان محروم کرده است. در دهه اول استقرار جمهوری اسلامی تعداد زیادی از بهاییان بازداشت، شکنجه و اعدام، ناپیدسازی قهری شدند. در ۴۵ سال گذشته به بهانههای مختلف برای این افراد پروندهسازی میشود بسیاری از شهروندان بهایی به دلیل برگزاری برنامههای آموزشی و مذهبی بازداشت میشوند. جمهوری اسلامی همچنین اموال و داراییهای این شهروندان را مصادره میکند و با تخریب قبرها، اجازه دفن آنها را در آرامستانهای عمومی نمیدهد. حق اشتغال وحق تحصیل در مقطع دانشگاه در بسیاری از مشاغل از شهروندان بهایی سلب شده است.
#ناهید_بهروزی #بهائیان_ایران
#بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، امروز هشتم مرداد ماه ۱۴۰۳، خانم ناهید بهروزی، شهروند بهائی ۶۲ ساله ساکن کرج، با هجوم نیروهای اطلاعاتی به منزلش، بازداشت شده است.
بازداشت کنندگان که چهار نفر مرد بودند، برخی وسایل شخصی ایشان را هم ضبط کردند و بردند.
خانم بهروزی دو فرزند دارند و خانهدار هستند و در هنگام بازداشت هیچیک از اعضای خانوادهاش در خانه نبودند.
از محل نگهداری و علت بازداشت خانم بهروزی اطلاعی در دست نیست.
جمهوری اسلامی از بدو تاسیس اقدام به ایجاد انواع محرومیتها و فشارهای سیستماتیک بر شهروندان بهائی نمود. قانون اساسی جمهوری اسلامی مذهب بهائیان را به رسمیت نمیشناسد و بهاییان را از بسیاری از حقوق شهروندی و اجتماعیشان محروم کرده است. در دهه اول استقرار جمهوری اسلامی تعداد زیادی از بهاییان بازداشت، شکنجه و اعدام، ناپیدسازی قهری شدند. در ۴۵ سال گذشته به بهانههای مختلف برای این افراد پروندهسازی میشود بسیاری از شهروندان بهایی به دلیل برگزاری برنامههای آموزشی و مذهبی بازداشت میشوند. جمهوری اسلامی همچنین اموال و داراییهای این شهروندان را مصادره میکند و با تخریب قبرها، اجازه دفن آنها را در آرامستانهای عمومی نمیدهد. حق اشتغال وحق تحصیل در مقطع دانشگاه در بسیاری از مشاغل از شهروندان بهایی سلب شده است.
#ناهید_بهروزی #بهائیان_ایران
#بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متین فهندژ سعدی، شهروند بهائی ساکن کرمان، بازداشت شد
طبق گزارش دریافتی، روز پانزده مرداد ماه جاری، آقای متین فهندژ سعدی، با هجوم نیروهای اطلاعات سپاه به محل کارش دستگیر شد
نیروهای بازداشت کننده که با چهار خودرو. به محل کار آقای فهندژ رفته بودند، ضمن بازرسی محل کار او دوربینهای مغازهاش را هم با خود بردند.
قاضی هادی خالویی، برای آقای فهندژ فعلا قرار بازداشت ۴۸ ساعته صادر کرده است، امت تا این لحظه او تفهیم اتهام نشده و از محل نگهداریاش با وجود مراجعه مگر به کلانتری محل و دادگستری کرمان و اطلاعات سپاه کرمان، اطلاعی در دست نیست.
با وجود گذشت چند روز از بازداشت، به خانواده آقای فهندژ گفته شده که باید تا روز شنبه برای ثبت پرونده و انجام امور اداری و قضایی منتظر بمانند.
#متین_فهمدژ_سعدی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، روز پانزده مرداد ماه جاری، آقای متین فهندژ سعدی، با هجوم نیروهای اطلاعات سپاه به محل کارش دستگیر شد
نیروهای بازداشت کننده که با چهار خودرو. به محل کار آقای فهندژ رفته بودند، ضمن بازرسی محل کار او دوربینهای مغازهاش را هم با خود بردند.
قاضی هادی خالویی، برای آقای فهندژ فعلا قرار بازداشت ۴۸ ساعته صادر کرده است، امت تا این لحظه او تفهیم اتهام نشده و از محل نگهداریاش با وجود مراجعه مگر به کلانتری محل و دادگستری کرمان و اطلاعات سپاه کرمان، اطلاعی در دست نیست.
با وجود گذشت چند روز از بازداشت، به خانواده آقای فهندژ گفته شده که باید تا روز شنبه برای ثبت پرونده و انجام امور اداری و قضایی منتظر بمانند.
#متین_فهمدژ_سعدی #داستان_ما_یکیست #بهائی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانم ناهید بهروزی، شهروند ۶۲ ساله بهائی ساکن کرج، در تاریخ ۸ مرداد در خیابان بازداشت شد. پس از تفتیش منزل، تمامی اسناد مالی، پزشکی، کتب و تصاویر مذهبی و وسایل الکترونیکی وی ضبط گردید.
علیرغم تشدید بیماری تنفسی ایشان، مدت بازداشت موقت وی در شرایط نامساعد بازداشتگاه به مدت ۱۰ روز دیگر تمدید شده است.
شرایط جسمانی خانم بهروزی وخیم است و او به داروها و وسایل بهداشتی دسترسی ندارد. همچنین، او هنوز از حق ملاقات با وکیل و خانواده خود محروم است.
#ناهید_بهروزی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علیرغم تشدید بیماری تنفسی ایشان، مدت بازداشت موقت وی در شرایط نامساعد بازداشتگاه به مدت ۱۰ روز دیگر تمدید شده است.
شرایط جسمانی خانم بهروزی وخیم است و او به داروها و وسایل بهداشتی دسترسی ندارد. همچنین، او هنوز از حق ملاقات با وکیل و خانواده خود محروم است.
#ناهید_بهروزی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناهید بهروزی، شهروند بهائی، به زندان کچویی کرج منتقل شد
به گزارش «هرانا»؛ خانم بهروزی روز پنجشنبه ۲۵ مردادماه، از بازداشتگاه اداره اطلاعات، به زندان کچویی کرج منتقل شده است. با وجود اینکه برای آزادی موقت وی وثیقه تعیین شده بود، اما با مخالفت اداره اطلاعات، این امر میسر نشد. این امتناع جهت ایجاد فشار بر او و خانوادهاش صورت گرفته است.
خانم ناهید بهروزی، ۶۲ ساله و ساکن کرج است او در تاریخ ۸ مرداد در خیابان بازداشت شد. پس از تفتیش منزل، تمامی اسناد مالی، پزشکی، کتب و تصاویر مذهبی و وسایل الکترونیکی وی ضبط شد.
صدای هموطنانمان باشیم ایران متعلق به همه ایرانیان است اما جمهوری اسلامی حق آزادی و حق زندگی را از ما گرفته است.
#ناهید_بهروزی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش «هرانا»؛ خانم بهروزی روز پنجشنبه ۲۵ مردادماه، از بازداشتگاه اداره اطلاعات، به زندان کچویی کرج منتقل شده است. با وجود اینکه برای آزادی موقت وی وثیقه تعیین شده بود، اما با مخالفت اداره اطلاعات، این امر میسر نشد. این امتناع جهت ایجاد فشار بر او و خانوادهاش صورت گرفته است.
خانم ناهید بهروزی، ۶۲ ساله و ساکن کرج است او در تاریخ ۸ مرداد در خیابان بازداشت شد. پس از تفتیش منزل، تمامی اسناد مالی، پزشکی، کتب و تصاویر مذهبی و وسایل الکترونیکی وی ضبط شد.
صدای هموطنانمان باشیم ایران متعلق به همه ایرانیان است اما جمهوری اسلامی حق آزادی و حق زندگی را از ما گرفته است.
#ناهید_بهروزی #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهراد آذرگان شهروند بهائی مطابق ابلاغیه در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ در شعبهٔ سوم بازپرسی دادسرای امنیت حضور یافت که طی آن از هر گونه فعالیت در فضای مجازی منع شد.
همچنین با طرح اتهام جدید علیه این موزیسین بهائی، مبنی بر تبلیغ از طریق برگزاری کلاس موسیقی برای سنین مختلف، به مبلغ وثیقهٔ او ۱۰ میلیار ریال دیگر افزوده شد.
او نهایتا در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ برای دومینبار بازداشت و روز بعد، در تاریخ ۳۰ مرداد، با تامین قرار وثیقه از کلانتری ولنجک آزاد شد.
لازم به ذکر است، پیشتر نیز در تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۴۰۳ ضابطین به منزل بهراد آذرگان شهروند بهایی ساکن طهران مراجعه کرده و اقدام به ضبط لوازم الکترونیکی مانند گوشی موبایل، لپتاپ و غیره نموده بودند.
آقای آذرگان مطابق ابلاغیه در تاریخ ۱۳ مرداد ماه ۱۴۰۳ در شعبه سوم بازپرسی دادسرای امنیت به اتهام موضوع ماده ۵۰۰ و ۵۰۰ مکرر از قانون مجازات اسلامی حضور یافته و پس از بازداشت در تاریخ ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۳ باقید وثیقهی پانزده میلیارد ریالی از زندان آزاد شد.
#بهراد_آذرگان #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همچنین با طرح اتهام جدید علیه این موزیسین بهائی، مبنی بر تبلیغ از طریق برگزاری کلاس موسیقی برای سنین مختلف، به مبلغ وثیقهٔ او ۱۰ میلیار ریال دیگر افزوده شد.
او نهایتا در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ برای دومینبار بازداشت و روز بعد، در تاریخ ۳۰ مرداد، با تامین قرار وثیقه از کلانتری ولنجک آزاد شد.
لازم به ذکر است، پیشتر نیز در تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۴۰۳ ضابطین به منزل بهراد آذرگان شهروند بهایی ساکن طهران مراجعه کرده و اقدام به ضبط لوازم الکترونیکی مانند گوشی موبایل، لپتاپ و غیره نموده بودند.
آقای آذرگان مطابق ابلاغیه در تاریخ ۱۳ مرداد ماه ۱۴۰۳ در شعبه سوم بازپرسی دادسرای امنیت به اتهام موضوع ماده ۵۰۰ و ۵۰۰ مکرر از قانون مجازات اسلامی حضور یافته و پس از بازداشت در تاریخ ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۳ باقید وثیقهی پانزده میلیارد ریالی از زندان آزاد شد.
#بهراد_آذرگان #بهائی #داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech