This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام میلاد سعیدیانجو، به مناسبت عید نوروز بین مردم بستههای غذا توزیع کردند.
امید سعیدیانجو، برادر میلاد، در اینستاگرام نوشت:
«هر سال که به عید نوروز نزدیک میشدیم
شور و شوق رسیدن تعطیلات رو داشتیم
میلاد از همه ما بیشتر خوشحال بود
چون وقت کافی برای خوش گذرونی، تفریح داشت
ولی دو ساله که در میان ما نیست
دوساله که نمیتونیم بدون میلاد شاد باشیم
ما امسال به رسم عادت برای عزیزان آسمانی
در بین مردم شیرینی پخش کردیم
تا لبخندهای شیرین بر لب های زیبا هموطنان بشینه
آرزوی خانوادگی ما لبخند بیکران مردم شجاع ماست»
#میلاد_سعیدیان_جو #نوروز۱۴۰۳ #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امید سعیدیانجو، برادر میلاد، در اینستاگرام نوشت:
«هر سال که به عید نوروز نزدیک میشدیم
شور و شوق رسیدن تعطیلات رو داشتیم
میلاد از همه ما بیشتر خوشحال بود
چون وقت کافی برای خوش گذرونی، تفریح داشت
ولی دو ساله که در میان ما نیست
دوساله که نمیتونیم بدون میلاد شاد باشیم
ما امسال به رسم عادت برای عزیزان آسمانی
در بین مردم شیرینی پخش کردیم
تا لبخندهای شیرین بر لب های زیبا هموطنان بشینه
آرزوی خانوادگی ما لبخند بیکران مردم شجاع ماست»
#میلاد_سعیدیان_جو #نوروز۱۴۰۳ #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام میلاد سعیدیانجو نیز مثل اکثر خانوادههای جانباختگان راه آزادی، سال نو را در کنار مزار عزیزشان گذراندند.
کنار مزار جانباختگان راه آزادی، شاید تنها جایی است که اعضای خانواده در آنجا احساس آرامش میکنند. جایی که از هموطنان پیام همدلی و همبستگی دریافت میکنند و اندکی غمشان تسلی پیدا میکند.
ویدیو از اینستاگرام امید سعیدیانجو
#ایذه #میلاد_سعیدیان_جو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کنار مزار جانباختگان راه آزادی، شاید تنها جایی است که اعضای خانواده در آنجا احساس آرامش میکنند. جایی که از هموطنان پیام همدلی و همبستگی دریافت میکنند و اندکی غمشان تسلی پیدا میکند.
ویدیو از اینستاگرام امید سعیدیانجو
#ایذه #میلاد_سعیدیان_جو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام توانا جان، امروز بر سر مزار جاویدنام میلاد سعیدیانجو حاضر شدیم و در فضایی به شدت احساسی گلبارانش کردیم. صدایی که میشنوید، صدای گریه خانواده میلاد هستش، نمیتوانستیم جلوی اشکهای خودمون رو بگیریم.
- ارسالی مخاطبان
- میلاد سعیدیانجو روز ۲۵ آبان در ایذه کشته شده بود. او در یک مغازه نان فانتزی در اهواز کار میکرد و قرار بود فردای روزی که کشته شد، به محل کارش در اهواز برگردد.
جمهوری اسلامی خواهر میلاد، زهرا را بازداشت کرد و او را از کارش برکنار کرد.
اعضای خانواده میلاد بارها بازداشت شدند و تهدید به مرگ شدند. چند روز پیش هم امید و زهرا سعیدیانجو، برادر و خواهر میلاد سعیدیانجو، با دریافت ابلاغیهای به دادسرای ایذه احضار شدند.
در احضاریهای که روز دوشنبه ششم فروردین ۱۴۰۳، توسط شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ایذه صادر شده و به خواهر و برادر میلاد سعیدیانجو ابلاغ شده، از آنان خواسته شده که در مدت پنج روز جهت اخذ آخرین دفاع در رابطه با اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» در این شعبه حاضر شوند.
به گفته آقای سعیدیانجو، به هیچ وکیلی اجازه ورود به این پرونده و دفاع از متهمین داده نشده است.
#میلاد_سعیدیان_جو #زهرا_سعیدیان_جو #دادخواهی #سرکوب_دادخواهان #به_جرم_دادخواهی #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- ارسالی مخاطبان
- میلاد سعیدیانجو روز ۲۵ آبان در ایذه کشته شده بود. او در یک مغازه نان فانتزی در اهواز کار میکرد و قرار بود فردای روزی که کشته شد، به محل کارش در اهواز برگردد.
جمهوری اسلامی خواهر میلاد، زهرا را بازداشت کرد و او را از کارش برکنار کرد.
اعضای خانواده میلاد بارها بازداشت شدند و تهدید به مرگ شدند. چند روز پیش هم امید و زهرا سعیدیانجو، برادر و خواهر میلاد سعیدیانجو، با دریافت ابلاغیهای به دادسرای ایذه احضار شدند.
در احضاریهای که روز دوشنبه ششم فروردین ۱۴۰۳، توسط شعبه ۲ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ایذه صادر شده و به خواهر و برادر میلاد سعیدیانجو ابلاغ شده، از آنان خواسته شده که در مدت پنج روز جهت اخذ آخرین دفاع در رابطه با اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» در این شعبه حاضر شوند.
به گفته آقای سعیدیانجو، به هیچ وکیلی اجازه ورود به این پرونده و دفاع از متهمین داده نشده است.
#میلاد_سعیدیان_جو #زهرا_سعیدیان_جو #دادخواهی #سرکوب_دادخواهان #به_جرم_دادخواهی #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میثم پیرفلک، پدر کیان، تصویری از آخرین سیزدهبهدر فرزندش منتشر کرد.
اگر جمهوری اسلامی کیان را به قتل نرسانده بود، این خانواده امروز شرایط دیگری داشتند. آنها در هر مناسبتی به یاد کیان و شیرین زبانی و هوش و ذکاوتش میافتند. کیانی که عاشق طبیعت بود...
#کیان_پیر_فلک #ایذه #سیزده_بدر #نوروز #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اگر جمهوری اسلامی کیان را به قتل نرسانده بود، این خانواده امروز شرایط دیگری داشتند. آنها در هر مناسبتی به یاد کیان و شیرین زبانی و هوش و ذکاوتش میافتند. کیانی که عاشق طبیعت بود...
#کیان_پیر_فلک #ایذه #سیزده_بدر #نوروز #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برادر جاویدنام محمد اقبال نایبزهی نوشت:
«حضورم در آرامگاه جاویدنام #خدانور_لجه_ای و دیگر جاویدنامان #جمعه_خونین_زاهدان و زنده نگه داشتن یاد جاویدنام #میلاد_سعیدیان_جو عزیز🖤💔از شهدای گلگون کفن شهر #ایذه و تبریک سال جدید به خانواده سعیدیان جو گرانقدر و یکایک خانواده های داغدیده میهن
(جای خانواده محترم آن شهید در زاهدان سبز)»
#محمد_اقبال_نائب_زهی #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«حضورم در آرامگاه جاویدنام #خدانور_لجه_ای و دیگر جاویدنامان #جمعه_خونین_زاهدان و زنده نگه داشتن یاد جاویدنام #میلاد_سعیدیان_جو عزیز🖤💔از شهدای گلگون کفن شهر #ایذه و تبریک سال جدید به خانواده سعیدیان جو گرانقدر و یکایک خانواده های داغدیده میهن
(جای خانواده محترم آن شهید در زاهدان سبز)»
#محمد_اقبال_نائب_زهی #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امید سعیدیانجو، برادر جاویدنام میلاد، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«میلاد همیشه قبل اینکه بره بیرون
میرفت حموم موهاشو سشوار میکشید.
لباس تمیز مرتب میپوشید
گاهی وقتا بهش میگفتم،
رنگ موهات رفت اینقدر شستی
میخندید و لبخند رو لباش مینشست.
وقتی میریم به میلاد سر میزنیم
مامانم خونه میلاد رو مرتب میکنه، و صداش میزنه
مثل همیشه مرتب، تمیز شدی
وقتی تمیز کاری مامان تموم میشه:
میره زیر گوش میلاد زمزمه میکنه
دلم سیت تنگ ووی کورم، ایبو بیای هونه
(دلم برات تنگ شده پسرم، میشه بیایی خونه)
مامان سعی میکنه گریه نکنه احساس دلتنگی نکنه جلوی ما
ولی نمیتونه .
گاهی وقتا داره با ما صحبت میکنه
ولی نگاهش به عکس میلاده
جگر گوشه مامان نیستش تا دلداری بده،
بخنده، شوخی کنه، مامان قلقلک بده
میلاد نیست ولی همیشه هر لحظه به یادش هستیم.»
#میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«میلاد همیشه قبل اینکه بره بیرون
میرفت حموم موهاشو سشوار میکشید.
لباس تمیز مرتب میپوشید
گاهی وقتا بهش میگفتم،
رنگ موهات رفت اینقدر شستی
میخندید و لبخند رو لباش مینشست.
وقتی میریم به میلاد سر میزنیم
مامانم خونه میلاد رو مرتب میکنه، و صداش میزنه
مثل همیشه مرتب، تمیز شدی
وقتی تمیز کاری مامان تموم میشه:
میره زیر گوش میلاد زمزمه میکنه
دلم سیت تنگ ووی کورم، ایبو بیای هونه
(دلم برات تنگ شده پسرم، میشه بیایی خونه)
مامان سعی میکنه گریه نکنه احساس دلتنگی نکنه جلوی ما
ولی نمیتونه .
گاهی وقتا داره با ما صحبت میکنه
ولی نگاهش به عکس میلاده
جگر گوشه مامان نیستش تا دلداری بده،
بخنده، شوخی کنه، مامان قلقلک بده
میلاد نیست ولی همیشه هر لحظه به یادش هستیم.»
#میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تبریک تولد حامد سلحشور، توسط مادر میلاد سعیدیانجو
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
زادروز جاویدنام حامد سلحشور است و مادر دادخواه جاویدنام میلاد سعیدیانجو تولد «حامد قهرمان» را تبریک میگوید. جوانی که از مبارزان ایذه بود، مثل میلاد، محمود احمدی، حسین سعیدی، مجاهد کورکور، کمر طهماسبی، مهدی الماسی و ...
حامد در ماه فروردین به دنیا آمد، دقیقا ۲۳ سال قبل، او با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا میکرد، تا اینکه در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت شد، ۵ روز گذشت و خانواده از او خبری نداشت، روز ۹ آذرماه ۱۴۰۱ به پدر او زنگ زدند و او را نیمهشب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن کردند، بیآنکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرینبار با او وداع کنند.
یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جانباخته به سر مزارش رفتند، با کمک چند تن از جوانان مبارز، پیکر او را از خاک بیرون آوردند و سوار بر صندلی عقب پراید حامد کردند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک سپردند.
به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر حامد سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیهها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» بهگفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک» دفن کرده بودند.
حامد ۲۳ ساله که تجربه سالها کار سخت در پروژههای جنوب ایران را داشت، به درخواست مادرش و بهعلت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود.
حامد نامزد داشت و قصد داشت با او ازدواج کند. مهسا (معصومه) احمدی، نامزد حامد سلحشور سال گذشته پس از برگزاری جشن تولد حامد سلحشور هنگام رفتن به مزار رضا شریعتی، از دیگر کشتهشدگان ایذه بازداشت شد و یک ماه و نیم بعد آزاد شد.
#حامد_سلحشور #میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
زادروز جاویدنام حامد سلحشور است و مادر دادخواه جاویدنام میلاد سعیدیانجو تولد «حامد قهرمان» را تبریک میگوید. جوانی که از مبارزان ایذه بود، مثل میلاد، محمود احمدی، حسین سعیدی، مجاهد کورکور، کمر طهماسبی، مهدی الماسی و ...
حامد در ماه فروردین به دنیا آمد، دقیقا ۲۳ سال قبل، او با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا میکرد، تا اینکه در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت شد، ۵ روز گذشت و خانواده از او خبری نداشت، روز ۹ آذرماه ۱۴۰۱ به پدر او زنگ زدند و او را نیمهشب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن کردند، بیآنکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرینبار با او وداع کنند.
یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جانباخته به سر مزارش رفتند، با کمک چند تن از جوانان مبارز، پیکر او را از خاک بیرون آوردند و سوار بر صندلی عقب پراید حامد کردند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک سپردند.
به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر حامد سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیهها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» بهگفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک» دفن کرده بودند.
حامد ۲۳ ساله که تجربه سالها کار سخت در پروژههای جنوب ایران را داشت، به درخواست مادرش و بهعلت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود.
حامد نامزد داشت و قصد داشت با او ازدواج کند. مهسا (معصومه) احمدی، نامزد حامد سلحشور سال گذشته پس از برگزاری جشن تولد حامد سلحشور هنگام رفتن به مزار رضا شریعتی، از دیگر کشتهشدگان ایذه بازداشت شد و یک ماه و نیم بعد آزاد شد.
#حامد_سلحشور #میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز، زادروز جاویدنام رضا شریعتی است.
رضا شریعتی، متولد ۲۴ فروردین ۱۳۷۴ در ایذه پسری زحمتکش و رنج کشیده بود که از دوران کودکی مجبور به کار کردن شد. او تنها نانآور خانوادهاش بود و با وجود محرومیتها و ناملایمات زندگی همیشه به دنبال شادی و شاد کردن اطرافیان خود بود.
رضا که سالها دور از شهر و دیار خود در تهران در یک هایپرمارکت کار میکرد تازه به ایذه و کنار خانوادهاش برگشته بود. او با کمک برادرش یاسین یک کارواش راه انداخته بود و قصد داشت با کار و تلاش شبانه روزی در سال جدید برای مادرش خانهای بخرد.
اما در روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، نیروهای سرکوبگر در ایذه او را همراه با تعدادی دیگر به گلوله بسته و آرزوهایش را پرپر کردند.
ویدیوها از مزار رضا در زادروزش برگرفته از صفحه خواهرش
ویدیویی از رقصیدن رضا در سالهای پیش، برگرفته از توییتر
و ویدیوی مراسم چهلم رضا بر سر مزارش
#رضا_شریعتی #ایذه #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا شریعتی، متولد ۲۴ فروردین ۱۳۷۴ در ایذه پسری زحمتکش و رنج کشیده بود که از دوران کودکی مجبور به کار کردن شد. او تنها نانآور خانوادهاش بود و با وجود محرومیتها و ناملایمات زندگی همیشه به دنبال شادی و شاد کردن اطرافیان خود بود.
رضا که سالها دور از شهر و دیار خود در تهران در یک هایپرمارکت کار میکرد تازه به ایذه و کنار خانوادهاش برگشته بود. او با کمک برادرش یاسین یک کارواش راه انداخته بود و قصد داشت با کار و تلاش شبانه روزی در سال جدید برای مادرش خانهای بخرد.
اما در روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، نیروهای سرکوبگر در ایذه او را همراه با تعدادی دیگر به گلوله بسته و آرزوهایش را پرپر کردند.
ویدیوها از مزار رضا در زادروزش برگرفته از صفحه خواهرش
ویدیویی از رقصیدن رضا در سالهای پیش، برگرفته از توییتر
و ویدیوی مراسم چهلم رضا بر سر مزارش
#رضا_شریعتی #ایذه #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویری از تلاشهای میثم پیرفلک، پدر جاویدنام کیان، برای بازیابی توانایی حرکت
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در جریان خیزش انقلابی، وقتی ماموران ماشین خانواده پیرفلک را گلولهباران کردند، کیان با گلوله ماموران جان سپرد و میثم پدر کیان نیز به شدت مجروح شد. تصاویر اطلاع یافتن او از جانباختن فرزندش هرگز یادمان نمیرود.
کیان به پدرش که با دیدن ماموران میخواست برگردد گفته بود:
«بابا این دفعه رو به پلیسها اعتماد کن برگرد خوبیمون رو میخوان»، پدرش درجا دور زد سمت پلیسها، چون شیشهها بالا بود، و آنها ماشین را به رگبار بستند.
کوکب بداغی، فعال صنفی فرهنگی در خوزستان، چندی پیش در رابطه با تلاش میثم پیرفلک برای حرکت، متنی به شرح زیر منتشر کرده بود:
«اسم این ویدئو رو گذاشتم نقطهی امید
میدانید بذر امید وقت و موقعیت نمیشناسد، هر لحظه کاشته شود با اولین طلوع خورشید شکوفه میزند و تا آسمان اوجمیگیرد.
برادرم میثم خوب متوجه شد ناامیدی تیشهی بی رحمیست و با امید جوانه زد، اوج گرفت چون خودش را باور داشت و با آشوبهای درونش جنگید _به راستی سبز ماندن در میان ویرانیها ریشه میخواهد، ریشهای محکم از جنس خانوادهی پیر فلک_با دردی عظیم نخبهی کوچکش را به خدای رنگین کمان سپرد و در میانه راه به رادین و ماهمنیر اندیشید. هرگز نا امید نشد سختتر از هر روز تلاش کرد و برای خانوادهاش روشنی به ارمغان آورد او صادقانه برای همه آرزوهای خوب میکرد خیرخواه و نیک اندیش بود بازگشت با شکوهش به عرصهی ورزش اثبات کرد بیخودی لقب عقاب پرچستان را یدک نمیکشید. نقطهی امید خانواده به روزهای خوبش برمیگردد.»
#کیان_پیرفلک #میثم_پیرفلک #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در جریان خیزش انقلابی، وقتی ماموران ماشین خانواده پیرفلک را گلولهباران کردند، کیان با گلوله ماموران جان سپرد و میثم پدر کیان نیز به شدت مجروح شد. تصاویر اطلاع یافتن او از جانباختن فرزندش هرگز یادمان نمیرود.
کیان به پدرش که با دیدن ماموران میخواست برگردد گفته بود:
«بابا این دفعه رو به پلیسها اعتماد کن برگرد خوبیمون رو میخوان»، پدرش درجا دور زد سمت پلیسها، چون شیشهها بالا بود، و آنها ماشین را به رگبار بستند.
کوکب بداغی، فعال صنفی فرهنگی در خوزستان، چندی پیش در رابطه با تلاش میثم پیرفلک برای حرکت، متنی به شرح زیر منتشر کرده بود:
«اسم این ویدئو رو گذاشتم نقطهی امید
میدانید بذر امید وقت و موقعیت نمیشناسد، هر لحظه کاشته شود با اولین طلوع خورشید شکوفه میزند و تا آسمان اوجمیگیرد.
برادرم میثم خوب متوجه شد ناامیدی تیشهی بی رحمیست و با امید جوانه زد، اوج گرفت چون خودش را باور داشت و با آشوبهای درونش جنگید _به راستی سبز ماندن در میان ویرانیها ریشه میخواهد، ریشهای محکم از جنس خانوادهی پیر فلک_با دردی عظیم نخبهی کوچکش را به خدای رنگین کمان سپرد و در میانه راه به رادین و ماهمنیر اندیشید. هرگز نا امید نشد سختتر از هر روز تلاش کرد و برای خانوادهاش روشنی به ارمغان آورد او صادقانه برای همه آرزوهای خوب میکرد خیرخواه و نیک اندیش بود بازگشت با شکوهش به عرصهی ورزش اثبات کرد بیخودی لقب عقاب پرچستان را یدک نمیکشید. نقطهی امید خانواده به روزهای خوبش برمیگردد.»
#کیان_پیرفلک #میثم_پیرفلک #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زهرا سعیدیانجو، خواهر دادخواه جاویدنام میلاد، ضمن انتشار این ویدیوی کوتاه از برادرش نوشت:
.
«میلاد برادر قهرمانم تکهای گمشده
از آسمان بود
که برای مدت کوتاهی
در رنج زمینی گرفتار شده بود.
میلاد برادرم به من یاد داد که مجبوری قوی باشی
مجبوری قهوهی تلخ روزگار را بنوشی
تا بیدار بمانی، و بتوانی دوام بیاوری.
چندین بار در خوابهای شبانه او را میبینم
و بهم یاد میده قوی باشم، انگار که داره میگه
من نیاز دارم تو قوی باشی این روزا
قویتر از قبل...
آخرین خوابی که از میلاد دیده بودم
این چنین بود:
با تن زخمی و خون آلود که نیاز به استراحت داشته
بلند شد بره محل کارش
مادرم بهش میگه تو هنوز زخمت خوب نشده، تنت زخمیه
و من مدام دارم میگم بذار چند روز دیگه بری
ولی به من میگه نه باید برم، من حالم خوبه
حتی اگ هزارتا زخم هم داشته باشم
باید بلند بشم.... »
- میلاد سعیدیانجو روز ۲۵ آبان در ایذه کشته شده بود. او در یک مغازه نان فانتزی در اهواز کار میکرد و قرار بود فردای روزی که کشته شد، به محل کارش در اهواز برگردد.
جمهوری اسلامی خواهر میلاد، زهرا را بازداشت کرد و او را از کارش برکنار کرد. خانواده میلاد تحت فشار زیادی قرار گرفتند و حتی تهدید به مرگ شدند، اما سکوت نکردند.
#میلاد_سعیدیان_جو #زهرا_سعیدیان_جو #دادخواهی #سرکوب_دادخواهان #به_جرم_دادخواهی #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
.
«میلاد برادر قهرمانم تکهای گمشده
از آسمان بود
که برای مدت کوتاهی
در رنج زمینی گرفتار شده بود.
میلاد برادرم به من یاد داد که مجبوری قوی باشی
مجبوری قهوهی تلخ روزگار را بنوشی
تا بیدار بمانی، و بتوانی دوام بیاوری.
چندین بار در خوابهای شبانه او را میبینم
و بهم یاد میده قوی باشم، انگار که داره میگه
من نیاز دارم تو قوی باشی این روزا
قویتر از قبل...
آخرین خوابی که از میلاد دیده بودم
این چنین بود:
با تن زخمی و خون آلود که نیاز به استراحت داشته
بلند شد بره محل کارش
مادرم بهش میگه تو هنوز زخمت خوب نشده، تنت زخمیه
و من مدام دارم میگم بذار چند روز دیگه بری
ولی به من میگه نه باید برم، من حالم خوبه
حتی اگ هزارتا زخم هم داشته باشم
باید بلند بشم.... »
- میلاد سعیدیانجو روز ۲۵ آبان در ایذه کشته شده بود. او در یک مغازه نان فانتزی در اهواز کار میکرد و قرار بود فردای روزی که کشته شد، به محل کارش در اهواز برگردد.
جمهوری اسلامی خواهر میلاد، زهرا را بازداشت کرد و او را از کارش برکنار کرد. خانواده میلاد تحت فشار زیادی قرار گرفتند و حتی تهدید به مرگ شدند، اما سکوت نکردند.
#میلاد_سعیدیان_جو #زهرا_سعیدیان_جو #دادخواهی #سرکوب_دادخواهان #به_جرم_دادخواهی #ایذه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech