آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
بنجامین فرانکلین ۳۱۰ ساله شد

بنجامین فرانکلین را یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده می‌شناسند. پدران بنیان‌گذار تعدادی از رهبران سیاسی آمریکا بودند که اعلامیه‌ی استقلال ایالات متحده را در سال ۱۷۷۶ میلادی امضا کردند. جرج واشینگتن، توماس جفرسون، چان آدامز، جیمز مدیسون، جیمز مانرو، ساموئل آدامز، جرج میسون، جان هنکاک و توماس پین از مشهورترین ِ این افراد بودند. بنجامین فرانکلین، نویسنده‌ی برجسته و چاپخانه‌دار و #طنزنویس و سیاستمداری مخترع بود. او کشف‌های بزرگی به انجام رساند؛ میله‌ی برق‌گیر،عینک دوکانونی،اجاق گاز، کیلومترشمار اتوموبیل و شیشه‌ی آرمونیکا از اختراعات این مرد بزرگ تاریخ هستند. آرمونیکا یک آلت موسیقی است، که در آن از مجموعه‌ای شیشه‌های گرد استفاده شده که به میزان اصطکاک از خود تولید صوت می‌کنند. فرانکلین هم‌چنین نخستین کتاب‌خانه‌ی عمومی در آمریکا و نخستین ایستگاه آتش‌نشانی پنسیلوانیا را تاسیس کرده است.

بنجامین در هفدهم ژانویه ۱۷۰۶ در بوستون ماساچوست به دنیا آمد. در سن ده سالگی مدرسه را ترک کرد تا حرفه‌ی پدرش که ساختن شمع بود را بیاموزد. او از این کار بیزار بود و یک سال بعد در مغازه برادرش، جیمز شروع به کار چاپ کرد. پس از ۵ سال مغازه‌ی برادر را نیز به جست‌وجوی کاری بهتر رها کرد و به نیویورک رفت اما در این‌کار توفیقی حاصل نشد و به فیلادلفیا بازگشت. فرانکلین دیگر یک چاپ‌گر موفق بود و از این‌راه ثروت اندوخت و این ثروت شرایطی را برای بنجامین فراهم ساخت تا بتواند با فراغ بال بیش‌تری روی اختراعات و علاقه‌مندی‌های خود کار کند. او در این زمان اجاقی را طراحی کرد که به اجاق فرانکلین شهره شد.

او در این اجاق هوای سرد را می‌گرفت و گرم می‌کرد و سپس این هوای گرم را به چرخش درمی‌آورد. بنجامین برای اولین بار در سال ۱۷۲۲ و با نام مستعار در روزنامه‌ی برادرش چند مقاله‌ی طنزآمیز نوشت و منتشر کرد. در همان سال آن روزنامه به خاطر چاپ همین مطالب طنزآمیز توقیف شد و برادرش، جیمز به مدت یک‌ماه بازداشت شد. از همین زمان بنجامین مدیریت روزنامه‌ی برادر را بر عهده گرفت. بنجامین در فیلادلفیا و در چاپخانه‌ی خود کتاب‌های بسیاری را منتشر ساخت و در زمینه‌ی انتشار به شهرت فراوانی رسید. فرانکلین در زندگی خود به فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی و همین‌طور کمک به بهداشت عمومی اهتمام ویژه می‌ورزید.

فرانکلین در سال ۱۷۵۰ به عضویت پارلمان پنسیلوانیا انتخاب شد. در این دوره فرانکلین آثار بسیاری را منتشر ساخت که تاثیرات فراوانی در تشکیلات آموزشی پنسیلوانیا داشت. او در همین زمان کتاب «پیشنهادی چند در باب آموزش و پرورش جوانان پنسیلوانیا» را نوشت که نوشته‌ی این کتاب منجر به احداث آکادامی پنسیلوانیا شد که بعدها به دانش‌گاه پنسیلوانیا تغییر نام داد. فرانکلین در سال‌های ۱۷۵۱ تا ۱۷۶۴ معاونت وزارت پست را برعهده داشت. اختراع دستگاه برق‌گیر را در سال ۱۷۵۲ به ثبت رساند. #فرانکلین در مجموع ۱۵ سال به عنوان نماینده پنسیلوانیا، جورجیا، نیوجرسی و ماساچوست در انگلستان سکونت گزید. او در یک سفر کوتاه که در همین دوره از انگلیس به آمریکا داشت «انجمن فلسفی آمریکا» را بنا نهاد. ...

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/cWObpW


#بنجامین‌فرانکلین
@Tavaana_Tavaanatech
به مناسبت سال‌گرد درگذشت بنجامین فرانکلین

بنجامین فرانکلین را یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده می‌شناسند. پدران #بنیان‌گذار تعدادی از رهبران سیاسی آمریکا بودند که اعلامیه‌ی استقلال ایالات متحده را در سال ۱۷۷۶ میلادی امضا کردند. جرج واشینگتن، توماس جفرسون، چان آدامز، جیمز مدیسون، جیمز مانرو، ساموئل آدامز، جرج میسون، جان هنکاک و توماس پین از مشهورترین ِ این افراد بودند. بنجامین فرانکلین، نویسنده‌ی برجسته و چاپخانه‌دار و #طنزنویس و سیاستمداری #مخترع بود. او کشف‌های بزرگی به انجام رساند؛ میله‌ی برق‌گیر،عینک دوکانونی،اجاق گاز، کیلومترشمار اتوموبیل و شیشه‌ی آرمونیکا از اختراعات این مرد بزرگ تاریخ هستند. آرمونیکا یک آلت موسیقی است، که در آن از مجموعه‌ای شیشه‌های گرد استفاده شده که به میزان اصطکاک از خود تولید صوت می‌کنند. فرانکلین هم‌چنین نخستین کتاب‌خانه‌ی عمومی در آمریکا و نخستین ایستگاه آتش‌نشانی پنسیلوانیا را تاسیس کرده است.

بنجامین در هفدهم ژانویه ۱۷۰۶ در بوستون ماساچوست به دنیا آمد. در سن ده سالگی مدرسه را ترک کرد تا حرفه‌ی پدرش که ساختن شمع بود را بیاموزد. او از این کار بیزار بود و یک سال بعد در مغازه برادرش، جیمز شروع به کار چاپ کرد. پس از ۵ سال مغازه‌ی برادر را نیز به جست‌وجوی کاری بهتر رها کرد و به نیویورک رفت اما در این‌کار توفیقی حاصل نشد و به فیلادلفیا بازگشت. فرانکلین دیگر یک چاپ‌گر موفق بود و از این‌راه ثروت اندوخت و این ثروت شرایطی را برای بنجامین فراهم ساخت تا بتواند با فراغ بال بیش‌تری روی اختراعات و علاقه‌مندی‌های خود کار کند. او در این زمان اجاقی را طراحی کرد که به اجاق فرانکلین شهره شد.

او در این اجاق هوای سرد را می‌گرفت و گرم می‌کرد و سپس این هوای گرم را به چرخش درمی‌آورد. بنجامین برای اولین بار در سال ۱۷۲۲ و با نام مستعار در روزنامه‌ی برادرش چند مقاله‌ی طنزآمیز نوشت و منتشر کرد. در همان سال آن #روزنامه به خاطر چاپ همین مطالب طنزآمیز توقیف شد و برادرش، جیمز به مدت یک‌ماه بازداشت شد. از همین زمان بنجامین مدیریت روزنامه‌ی برادر را بر عهده گرفت. بنجامین در فیلادلفیا و در چاپخانه‌ی خود کتاب‌های بسیاری را منتشر ساخت و در زمینه‌ی انتشار به شهرت فراوانی رسید. فرانکلین در زندگی خود به فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی و همین‌طور کمک به #بهداشت عمومی اهتمام ویژه می‌ورزید.

فرانکلین در سال ۱۷۵۰ به عضویت پارلمان پنسیلوانیا انتخاب شد. در این دوره فرانکلین آثار بسیاری را منتشر ساخت که تاثیرات فراوانی در تشکیلات آموزشی پنسیلوانیا داشت. او در همین زمان کتاب «پیشنهادی چند در باب #آموزش و #پرورش جوانان پنسیلوانیا» را نوشت که نوشته‌ی این کتاب منجر به احداث آکادامی پنسیلوانیا شد که بعدها به دانش‌گاه پنسیلوانیا تغییر نام داد. فرانکلین در سال‌های ۱۷۵۱ تا ۱۷۶۴ معاونت وزارت پست را برعهده داشت. #اختراع دستگاه #برق‌گیر را در سال ۱۷۵۲ به ثبت رساند. #فرانکلین در مجموع ۱۵ سال به عنوان نماینده پنسیلوانیا، جورجیا، نیوجرسی و ماساچوست در انگلستان سکونت گزید. او در یک سفر کوتاه که در همین دوره از انگلیس به آمریکا داشت «انجمن فلسفی آمریکا» را بنا نهاد. ...

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/cWObpW

@Tavaana_TavaanaTech
#بنجامین‌فرانکلین #سیاستمدار #نویسنده
زادروز بنجامین فرانکلین
goo.gl/F136iB

بنجامین فرانکلین را یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده می‌شناسند. پدران بنیان‌گذار تعدادی از رهبران سیاسی آمریکا بودند که اعلامیه‌ی استقلال ایالات متحده را در سال ۱۷۷۶ میلادی امضا کردند. جرج واشینگتن، توماس جفرسون، چان آدامز، جیمز مدیسون، جیمز مانرو، ساموئل آدامز، جرج میسون، جان هنکاک و توماس پین از مشهورترین ِ این افراد بودند. بنجامین فرانکلین، نویسنده‌ی برجسته و چاپخانه‌دار و طنزنویس و سیاستمداری مخترع بود. او اختراعات بزرگی به انجام رساند؛ میله‌ی برق‌گیر،عینک دوکانونی،اجاق گاز، کیلومترشمار اتوموبیل و شیشه‌ی آرمونیکا از اختراعات این مرد بزرگ تاریخ هستند. آرمونیکا یک آلت موسیقی است، که در آن از مجموعه‌ای شیشه‌های گرد استفاده شده که به میزان اصطکاک از خود تولید صوت می‌کنند. فرانکلین هم‌چنین نخستین کتاب‌خانه‌ی عمومی در آمریکا و نخستین ایستگاه آتش‌نشانی پنسیلوانیا را تاسیس کرده است.

بنجامین در هفدهم ژانویه ۱۷۰۶ در بوستون ماساچوست به دنیا آمد. در سن ده سالگی مدرسه را ترک کرد تا حرفه‌ی پدرش که ساختن شمع بود را بیاموزد. او از این کار بیزار بود و یک سال بعد در مغازه برادرش، جیمز شروع به کار چاپ کرد. پس از ۵ سال مغازه‌ی برادر را نیز به جست‌وجوی کاری بهتر رها کرد و به نیویورک رفت اما در این‌کار توفیقی حاصل نشد و به فیلادلفیا بازگشت. فرانکلین دیگر یک چاپ‌گر موفق بود و از این‌راه ثروت اندوخت و این ثروت شرایطی را برای بنجامین فراهم ساخت تا بتواند با فراغ بال بیش‌تری روی اختراعات و علاقه‌مندی‌های خود کار کند. او در این زمان اجاقی را طراحی کرد که به اجاق فرانکلین شهره شد.

او در این اجاق هوای سرد را می‌گرفت و گرم می‌کرد و سپس این هوای گرم را به چرخش درمی‌آورد. بنجامین برای اولین بار در سال ۱۷۲۲ و با نام مستعار در روزنامه‌ی برادرش چند مقاله‌ی طنزآمیز نوشت و منتشر کرد. در همان سال آن روزنامه به خاطر چاپ همین مطالب طنزآمیز توقیف شد و برادرش، جیمز به مدت یک‌ماه بازداشت شد. از همین زمان بنجامین مدیریت روزنامه‌ی برادر را بر عهده گرفت. بنجامین در فیلادلفیا و در چاپخانه‌ی خود کتاب‌های بسیاری را منتشر ساخت و در زمینه‌ی انتشار به شهرت فراوانی رسید. فرانکلین در زندگی خود به فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی و همین‌طور کمک به بهداشت عمومی اهتمام ویژه می‌ورزید.

فرانکلین در سال ۱۷۵۰ به عضویت پارلمان پنسیلوانیا انتخاب شد. در این دوره فرانکلین آثار بسیاری را منتشر ساخت که تاثیرات فراوانی در تشکیلات آموزشی پنسیلوانیا داشت. او در همین زمان کتاب «پیشنهادی چند در باب آموزش و پرورش جوانان پنسیلوانیا» را نوشت که نوشته‌ی این کتاب منجر به احداث آکادامی پنسیلوانیا شد که بعدها به دانش‌گاه پنسیلوانیا تغییر نام داد. فرانکلین در سال‌های ۱۷۵۱ تا ۱۷۶۴ معاونت وزارت پست را برعهده داشت. اختراع دستگاه برق‌گیر را در سال ۱۷۵۲ به ثبت رساند. فرانکلین در مجموع ۱۵ سال به عنوان نماینده پنسیلوانیا، جورجیا، نیوجرسی و ماساچوست در انگلستان سکونت گزید. او در یک سفر کوتاه که در همین دوره از انگلیس به آمریکا داشت «انجمن فلسفی آمریکا» را بنا نهاد. ...
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/cWObpW

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز عمران صلاحی

درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
مرا به نام کوچکم صدا بزن!

عمران صلاحی دهم اسفندماه ۱۳۲۵ در امیریه تهران از پدری اهل اردبیل و مادری مهاجر که از باکو به سمنان و سپس به تهران مهاجرت کرده بود متولد شد. عمران تحصیلات ابتدایی خود را در شهرهای قم و تهران و تبریز سپری کرد. او سرودن شعر را زمانی آغاز کرد که نوجوانی پانزده ساله بود و در سال ۱۳۴۷ احمد شاملو در مجله‌ی خوشه اولین شعر نیمایی صلاحی را منتشر کرد.

عمران صلاحی در مورد انتشار شعرش در خوشه می‌گوید: «اولين شعرم كه مطرح شد همان شعر معروف «عيادت» بود كه در «خوشه»ى شاملو چاپ شد. من اين شعر را براى احمد شاملو فرستادم يعنى دستى نبردم به دفتر نشريه يا شاملو دستى از من نگرفت. عنوان اولش هم «مرگ» بود. بعدها كه «يادنامه شب هاى شعر خوشه» منتشر شد، ديدم كه شاملو اين شعر را در آن كتاب آورده است.

عمران صلاحی نوشتن در توفیق را به واسطه‌ی آشنایی با پرویز شاپور و در سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. پس از آن صلاحی به سراغ پژوهش و تحقیق در حوزه‌ی طنز و طنزنویسی رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب «طنزآوران امروز ایران» را با هم‌کاری بیژن اسدی‌پور منتشر کرد که مجموعه‌ای از طنزهای معاصر ایران بود. عمران صلاحی در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو در آمد و تا سال ۱۳۵۷ که بازنشسته شد در آن‌جا مشغول به کار بود. او این هم‌کاری را به دعوت نادر نادرپور به انجام رساند و در گروه «ادب امروز» رادیو استخدام شد. بسیاری عمران صلاحی را با مطالبی با عنوان ثابت «حالا حکایت ماست» می‌شناسند.

عمران صلاحی ساعت ۴عصر یازدهم مهرماه سال۱۳۸۵ دردی درون سینه‌اش احساس کرد که موجب شد راهی بیمارستان شود. سحرگاه همان شب عمران صلاحی طنز تلخ خود را سرود و برای همیشه چشم از دنیا فروبست. پس از مرگ عمران صلاحی و در فاصله‌ی کوتاهی بیش از ۱۲۰مراسم یادبود و بزرگ‌داشت در نقاط مختلف ایران و جهان برگزار شد و یاد او را گرامی داشتند.

از آثار فراوان عمران صلاحی می‌توان به کتاب‌های «قطاری در مه»، «هفدهم»، «گريه در آب»، «ايستگاه بين راه»، «هزار و يک آيينه»، «روياهای مرد نيلوفری»، «شايد باور نکنيد»( در سوئد )،«يک لب و هزار خنده»، «حالا حکايت ماست»، «آی نسيم سحری»،«ناگاه يک نگاه»، «ملانصيرالدين»، «از گلستان من ببر ورقی»، «باران پنهان»، «رمان موسيقی گل سرخ»، «هزار و يک آينه» و «آينا کيمين» به ترکی اشاره کرد.

برای آشنایی بیش‌تر با عمران صلاحی
https://goo.gl/SeUCbn
.
#عمران_صلاحی #کتاب #نویسنده #طنز #طنزنویس

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت عزیز نسین، راوی طنز ِگریان

سال‌های پایانی عمر عزیز نسین نیز او آرامش نداشت. بعد از انتشار فتوای روح‌الله خمینی و دستور ترور سلمان رشدی به خاطر انتشار کتاب «آیات شیطانی»، عزیز نسین بخشی از کتاب سلمان رشدی را ترجمه و منتشر کرد. نسین گفت که این عمل را در وهله‌ی نخست به خاطر دفاع از آزادی بیان و عقیده انجام می‌دهد اما محافل تندروی اسلامی این عمل را تحمل نکردند و حکم ارتداد و دستور قتل عزیز نسین را صادر کردند.

عزیز نسین که برای شرکت در جمع نویسندگان آزادی‌خواه به شهر سیواس رفته بود مورد حمله‌ی افراد تندروی اسلامی قرار گرفت. در ژوئیه سال ۱۹۹۳ و پس از نماز جمعه، تندروهای مذهبی به هتل محل اقامت عزیز نسین حمله کردند و ساختمان هتل را به آتش کشیدند. عزیز نسین موفق شد که از این حادثه جان سالم به در ببرد اما ۳۷ نفر در آتش سوختند و کشته شدند.

دو سال و چهار روز پس از این اتفاق و در ششم ژوئیه سال ۱۹۹۵ عزیز نسین پس از یک جلسه‌ی کتاب‌خوانی در ازمیر دچار حمله‌ی قلبی شد و درگذشت. عزیز نسین در وصیت‌نامه‌ای که از او باقی‌مانده است نوشت که به هیچ دینی معتقد نیست از این‌رو او بر اساس تشریفات مراسم خاک‌سپاری اسلامی به خاک سپرده نشود. او وصیت کرد در گوری بدون نام و نشان در روستای کودکان به خاک سپرده شود.

مَحمَت نصرت که با نام عزیز نسین شناخته‌ شده است نویسنده و مترجم و طنزنویس اهل کشور ترکیه است. عزیز نسین در بیستم دسامبر ۱۹۱۵ در نزدیکی استانبول در خانواده‌ای فقیر دیده به جهان گشود.

عزیز نسین در محیطی مذهبی و خانواده‌ای سنتی پرورش یافت. عزیز نسین در واقع نام پدر محمت نصرت بود که نام پدر را به شهرتی جهانی رساند. عزیز نسین در زندگی‌نامه‌ی خودنوشت که در سال ۱۹۶۴ نوشته شده است شروع زندگی‌اش را با زبانی طنز این‌گونه بیان می‌کند: «پدرم در ۱۳ سالگی از یکی از روستاهای آناتولی به استانبول آمد. مادرم هم وقتی خیلی بچه بود از روستای دیگری در آناتولی به استانبول آمد.
«از بچگی آرزو داشتم نمایشنامه‌نویس شوم. در ارتش، واحدهای پیاده‌نظام، توپخانه و تانک داشتیم اما واحد نمایشنامه‌نویسی وجود نداشت. بنابراین به دنبال راهی برای خارج شدن از آن‌جا بودم و سرانجام در سال ۱۹۴۴ از ارتش آزاد شدم». عزیز نسین از کودکی آرزو داشت نویسنده بشود و به تعبیر خودش مطالبی بنویسد که اشک مردم را در بیاورد: «از بچگی آرزو داشتم مطالبی بنویسم که اشک مردم را در آورد.

با همین هدف داستانی نوشتم و آن را برای مجله‌ای فرستادم. سردبیر مجله آن را درست نفهمید و به جای گریه کردن، قاه قاه خنده سر داد، ولی بعد از کلی خندیدن، مجبور شد اشک‌هایش را پاک کند و بگوید: عالی است. باز هم از این داستان‌ها برای ما بنویس.»

عزیز نسین در سال ۱۹۷۲ نهادی تاسیس کرد و نام آن را «بنیاد نسین» گذاشت که کار آن کمک به کودکانی بود که به دلیل فقر و محرومیت نمی‌توانند تحصیلات مناسبی داشته باشند. این بنیاد از بدو تاسیس به هزاران کودک آواره کمک کرده است تا بتوانند تحصیل کنند و آینده‌ی به‌تری داشته باشند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/jIKr0n

#عزیز_نسین #طنزنویس #منتقد #ترکیه #سلمان_رشدی

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت عزیز نسین، راوی طنز ِگریان

سال‌های پایانی عمر عزیز نسین نیز او آرامش نداشت. بعد از انتشار فتوای روح‌الله خمینی و دستور ترور سلمان رشدی به خاطر انتشار کتاب «آیات شیطانی»، عزیز نسین بخشی از کتاب سلمان رشدی را ترجمه و منتشر کرد. نسین گفت که این عمل را در وهله‌ی نخست به خاطر دفاع از آزادی بیان و عقیده انجام می‌دهد اما محافل تندروی اسلامی این عمل را تحمل نکردند و حکم ارتداد و دستور قتل عزیز نسین را صادر کردند.

عزیز نسین که برای شرکت در جمع نویسندگان آزادی‌خواه به شهر سیواس رفته بود مورد حمله‌ی افراد تندروی اسلامی قرار گرفت. در ژوئیه سال ۱۹۹۳ و پس از نماز جمعه، تندروهای مذهبی به هتل محل اقامت عزیز نسین حمله کردند و ساختمان هتل را به آتش کشیدند. عزیز نسین موفق شد که از این حادثه جان سالم به در ببرد اما ۳۷ نفر در آتش سوختند و کشته شدند.

دو سال و چهار روز پس از این اتفاق و در ششم ژوئیه سال ۱۹۹۵ عزیز نسین پس از یک جلسه‌ی کتاب‌خوانی در ازمیر دچار حمله‌ی قلبی شد و درگذشت. عزیز نسین در وصیت‌نامه‌ای که از او باقی‌مانده است نوشت که به هیچ دینی معتقد نیست از این‌رو او بر اساس تشریفات مراسم خاک‌سپاری اسلامی به خاک سپرده نشود. او وصیت کرد در گوری بدون نام و نشان در روستای کودکان به خاک سپرده شود.

مَحمَت نصرت که با نام عزیز نسین شناخته‌ شده است نویسنده و مترجم و طنزنویس اهل کشور ترکیه است. عزیز نسین در بیستم دسامبر ۱۹۱۵ در نزدیکی استانبول در خانواده‌ای فقیر دیده به جهان گشود.

عزیز نسین در محیطی مذهبی و خانواده‌ای سنتی پرورش یافت. عزیز نسین در واقع نام پدر محمت نصرت بود که نام پدر را به شهرتی جهانی رساند. عزیز نسین در زندگی‌نامه‌ی خودنوشت که در سال ۱۹۶۴ نوشته شده است شروع زندگی‌اش را با زبانی طنز این‌گونه بیان می‌کند: «پدرم در ۱۳ سالگی از یکی از روستاهای آناتولی به استانبول آمد. مادرم هم وقتی خیلی بچه بود از روستای دیگری در آناتولی به استانبول آمد.
«از بچگی آرزو داشتم نمایشنامه‌نویس شوم. در ارتش، واحدهای پیاده‌نظام، توپخانه و تانک داشتیم اما واحد نمایشنامه‌نویسی وجود نداشت. بنابراین به دنبال راهی برای خارج شدن از آن‌جا بودم و سرانجام در سال ۱۹۴۴ از ارتش آزاد شدم». عزیز نسین از کودکی آرزو داشت نویسنده بشود و به تعبیر خودش مطالبی بنویسد که اشک مردم را در بیاورد: «از بچگی آرزو داشتم مطالبی بنویسم که اشک مردم را در آورد.

با همین هدف داستانی نوشتم و آن را برای مجله‌ای فرستادم. سردبیر مجله آن را درست نفهمید و به جای گریه کردن، قاه قاه خنده سر داد، ولی بعد از کلی خندیدن، مجبور شد اشک‌هایش را پاک کند و بگوید: عالی است. باز هم از این داستان‌ها برای ما بنویس.»

عزیز نسین در سال ۱۹۷۲ نهادی تاسیس کرد و نام آن را «بنیاد نسین» گذاشت که کار آن کمک به کودکانی بود که به دلیل فقر و محرومیت نمی‌توانند تحصیلات مناسبی داشته باشند. این بنیاد از بدو تاسیس به هزاران کودک آواره کمک کرده است تا بتوانند تحصیل کنند و آینده‌ی به‌تری داشته باشند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/jIKr0n

#عزیز_نسین #طنزنویس #منتقد #ترکیه #سلمان_رشدی

@Tavaana_TavaanaTech