آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
رنگی روی تنهای #رنجور

اینجا #آسایشگاه #معلولان #جسمی و #حرکتی فیاض‌بخش مشهد است. این آسایشگاه حدود ۶۰۰ #بیمار را تحت پوشش خود دارد که توسط ۴۰۰ نفر پرسنل اداره می‌شود. هزینه ماهانه این مجموعه یک میلیارد تومان است که تنها ۲۰۰ میلیون تومان #یارانه ماهانه از #بهزیستی به این مجموعه تعلق می‌گیرد اما باقی هزینه‌ها را باید خود مرکز با کمک #خیرین تأمین کند. در این مرکز بسیاری از کسانی که به #نگهداری از #بیماران می‌پردازند به‌صورت #داوطلبانه اقدام به این کار می‌کنند. هزینه هر بیمار حدود یک و نیم میلیون تومان در ماه است و بسیار از این معلولان فاقد سرپرست هستند.
بنای تأسیس این آسایشگاه به سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ برمی‌گردد که به همت مرحوم محمدطاهر بهادری و زنده‌یاد محمد ارسطوپور اولین تشکل معلولان پدید آمد. مدتی بعد مرحوم عبدالله هنری که بر اثر #سانحه رانندگی #قطع_نخاع و معلول شده بود به کمک مرحوم بهادری و زنده‌یاد ارسطوپور توانست با دریافت زمینی، محل فعلی به مساحت ۸ هکتار از آستان قدس رضوی و ایجاد چند خوابگاه و بخش کوچک اداری آن را به بهره‌برداری برساند اما خود، پیش از مراسم افتتاح (اردیبهشت ۱۳۵۰) دار فانی را وداع گفت اما نام وی بر روی این آسایشگاه ماندگار شد.
از آغاز، هزینه‌های آسایشگاه با مشارکت‌های مردمی و از سوی #نیکوکاران تأمین می‌شد. بعد از انقلاب، این موسسه با نام شهید فیاض بخش (عبدالله هنری) زیر پوشش بهزیستی قرار گرفت و از شهریور ۱۳۸۰ براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی آسایشگاه به هیئت‌امنا واگذار شد که باز همان معتمدین شورای مشارکت‌های مردمی به‌عنوان هیئت‌مدیره انتخاب شدند.
عکس: مهدی حسینی - ایسنا http://goo.gl/7OEwMR

#معلولیت
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
همه آنچه جنگ به جای گذاشته است

کنار تخت پدرم در #بیمارستان نشسته و سلامم را با لهجه زیبایی- چیزی میان لری و کردی - پاسخ می‌دهد. مدام پدر ۶۳ ساله من را پدر خطاب می کند و من با خودم می‌گویم که چرا آقای همسایه، با این سن وسال، بابا را «پدرجان» صدا می‌کند.

باورنمی‌کردم تا وقتی شناسنامه اش را دیدم. آقای فتح اللهیان متولد ۱۳۴۴ است. بازنشسته نیروی زمینی ارتش و اهل ایلام است و چهار سال از عمرش در #اسارت عراق- اردوگاه الرمادی- گذرانده است. جای تازیانه‌های کابل، چوب وچماق هنوز روی سر و پایش مانده است و بعد سال‌ها دوباره او را روانه بیمارستان کرده است.

جنگ برای خیلی‌ها مثل ما، مثل آقای فتح اللهیان، مثل جانبازان #آسایشگاه ثارالله، مثل بی صداهای بیمارستان ساسان، تمام نمی‌شود. هر چند جنگ برای خیلی ها اصلا شروع نشد!جنگ برای خیلی‌ها بعد از بیست و چند سال، جز درد ممتد، چیزی ندارد.
جنگ...

تصویر و عکس از فیس‌بوک فریبا پژوه

#جنگ
#بازماندگان
#جانبازان

@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه سی و نهمین سالگرد درگذشت #مسیح #گیلان، #آرسن_میناسیان؛
موسس نخستین #داروخانه شبانه روزی و #آسایشگاه_سالمندان ایران
http://ow.ly/3zuwC3

@Tavaana_TavaanaTech
شرط عجیب اما جالب یک مرد برای بخشش قاتل فرزندش
یازدهم شهریور سال ۹۴ مأموران پلیس در جریان جنایت خونین در یکی از خانه‌های ویلایی غرب تهران، قرار گرفتند.
آنها با حضور در محل حادثه با جسد مرد جوانی به‌ نام امیر روبه‌رو شدند که با ضربه‌های چاقو از پا درآمده بود.
نخستین بررسی‌ها نشان داد پسر ۲۶ ساله‌ای به‌ نام رامین که به شیشه اعتیاد دارد مرتکب جنایت شده است.برادر مقتول در نخستین تحقیقات به مأموران گفت: من و برادرم مدیر کمپ ترک اعتیاد هستیم، روز گذشته پدر رامین از ما خواست پسرش را به کمپ ببریم تا اعتیادش را ترک کند.
به همین خاطر من و امیر برای انتقال رامین به خانه آنها رفتیم اما او با چاقو به طرف ما حمله کرد و برادرم را با ضربات مرگبار از پا درآورد. مرا هم زخمی کرد و گریخت. در حالی که تلاش برای دستگیری متهم به‌قتل فراری ادامه داشت سرانجام با گذشت چند روز رامین خود را تسلیم پلیس کرد.
در جریان محاکمه رامین در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران، مادر مقتول وقتی پشیمانی متهم به قتل را دید به قاضی گفت: من می‌خواهم رضایت بدهم اما یک شرط دارم.
اگر رامین اعتیادش را ترک کند او را خواهم بخشید و از قصاص می‌گذرم.بدین ترتیب پسر جوان در حضور قاضی و شاهدان قول داد که اعتیادش را ترک کند.چند ماه پس از این ماجرا و پس از تأیید ترک #اعتیاد رامین مادر مقتول نیز به قولش عمل کرد و با حضور در دادگاه از #قصاص وی چشم پوشی کرد.
قاضی شعبه هفتم دادگاه کیفری یک تهران نیز در جلسه دیروز رامین را از جنبه عمومی جرم به یک‌سال حبس تعزیری با احتساب ایام #بازداشت و دو سال کار در #آسایشگاه #سالمندان محکوم کرد. بدین‌ترتیب قرار شد رامین هفته‌ای سه روز برای خدمت به سالمندان به آسایشگاه برود.
منبع: خبرآنلاین
@Tavaana_TavaanaTech
اشرف قندهاری، که «مادر جون» بود
goo.gl/sclYVq

کم‌تر ایرانی‌ای است که نام آسایشگاه کهریزک را نشنیده باشد اما شاید متاسفانه کم‌تر ایرانی‌ای باشد که نام «اشرف قندهاری» به گوشش خورده باشد. نام نیکویی که به تعبیر سعدی بهتر از «سرای زرنگار» است. اشرف قندهاری نام نیکو از خود به جا نهاد و سرایی برای سالمندان و معلولان.اشرف قندهاری اما پیش از کهریزک، گروه «بانوان نیکوکار» را بنا نهاد که هم‌اکنون بیش از چهار هزار نفر بانوی نیکوکار به طور مستمر در طول ماه با آن هم‌کاری می‌کنند.

اشرف قندهاری (بهادرزاده) در سال ۱۳۰۴ خورشیدی در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش «حاج محسن قندهاری» از تاجران سرشناس و خوش‌نام بازار بود. اشرف هشت ساله بود که به تهران مهاجرت کردند و او در هفده سالگی ازدواج کرد

اشرف قندهاری در سال ۱۳۵۲ گروه بانوان نیکوکار را به راه انداخت.

زمانی آسایشگاه کهریزک توسط دکتر محمدرضا حکیم‌زاده تاسیس شد، اشرف قندهاری به یاری او شتافت.

اشرف قندهاری که به او «مادرجون» می‌گفتند

کهریزکی که امروزه کهریزک است اگر بانوی خیری مانند اشرف قندهاری نداشت هرگز به این‌جا نمی‌رسید. ساعت کهریزک را سال‌ها به عقب برمی‌گردانیم.

در یک شب زمستانی که می‌رفت زمهریر هوا شکسته شود و بهار از راه برسد، اشرف قندهاری به دانش‌آموزان نیازمند رسیدگی می‌کرد. پدر یکی از دانش‌اموزان به منزل خانم قندهاری می‌رود و می‌گوید که کارگری ساده است که با همسر و پنج فرزند خود زندگی می‌کند. مادرش نیز با آن‌ها زندگی می‌کرد. مادر به دلیل سال‌خوردگی توان کنترل خود را نداشت و این امر موجب شده بود که همه از خانه گریزان بشوند. اشرف قندهاری با پرس‌وجو نام یک آسایشگاه را سراغ می‌گیرد که درمی‌یابد آسایشگاهی حوالی کویر نمک قم وجود دارد و نشانی آن‌جا را به پدر دانش‌آموز می‌دهد. مرد کارگر روز بعد سراغ اشرف خانم می‌رود و از او می‌خوهد که همراهاش بیاید. اشرف قندهاری ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند:

«صدای آن مرد مدام در گوشم بود. با شوهر و دخترم راه افتادیم و هر چه می‌رفتیم و می‌پرسیدیم می‌گفتند همین مسیر را برو تا به محل «بو» برسی! من تا آن روز نه معلول دیده بودم، نه سالمند.نمی‌دانستم وقتی کنترل ادرار یا مدفوع ندارند یعنی چه. به زمینی هزار متری رسیدیم. کوهی زباله در حیاط بود و دو اتاق خرابه در گوشه‌ای که می‌گفتند دکتر حکیم‌زاده بیماران و نیازمندان را به آنجا می‌آورد تا حداقل سرپناهی داشته باشند و غذایی.»
.
او می‌افزاید:«آن روز را هیچ‌وقت از یاد نمی‌برم.گوشه‌ای گوسفند می‌کشتند. گوشه‌ای ماهی پاک می‌کردند و با آب کثیف چاه آن را می‌شستند و به‌عنوان ماهی شب عید برای مریض‌ها می‌پختند. بوی تعفن بسیار شدیدی پخش بود و تا دست دراز می‌کردی که آدم‌های معلول و سالمند و نیازمند افتاده را بلند کنی شپش از دستت بالا می‌رفت. مار و عقرب هم در هر گوشه‌ای از اتاق می‌خزید!» روز بعد اشرف قندهاری به دیدار دکتر حکیم‌زاده می‌رود. دکتر حکیم‌زاد ه به او پیشنهاد می‌کند که آستین بالا بزند و به آن‌جا سر و سامانی بدهد. اگر توصیف آن‌چه خواندید را کنار آن‌چه امروز در کهریزک می‌بینید بگذارید به کار بزرگ و توانمندی اشرف قندهاری پی می‌برید. یک شهر به نام کهریزک که ۴۸۰ هزار متر مربع وسعت دارد که در ۲۲۰ هزار متر مربع آن ۲۸ بخش برای نگهداری از سالمندان و مبتلایان مبتلا به بیماری «ام‌اس» در نظر گرفته شده است. آسایشگاه کهریزک امروز فروشگاه و بیمارستان و مدرسه دارد.

اشرف قندهاری همه دارایی‌های شخصی و بیش از چهل سال از عمر خود را وقف امور خیریه کرد.

آسایشگاه کهریزک به عنوان یک موسسه خوش‌نام به طور کامل غیرانتفاعی اداره می‌شود و کمک‌های مردمی و خیرین آن را سر پا نگهداشته است.

دوستداران اشرف قندهاری و معلولان و سالمندان بسیاری به اشرف قندهاری «مادر جون» می‌گفتند.

اشرف بهادری در سال‌های اخیر با مدیران کنونی کهریزک ارتباطی نداشت.

اشرف قندهاری، در سن ۹۱ سالگی چهارم اسفند ماه سال ۱۳۹۵ درگذشت.

https://tavaana.org/fa/Madar_Joon

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
اجرای نوروزی گروه نیوش برای مددجویان بخش ام اس آسایشگاه کهریزک

goo.gl/z7BlZv

مهربانی با دیگران باعث تکثیر مهر و همدلی در جامعه می‌شود. نظر شما چیست؟

ویدیو از فیسبوک Nioosh Band
http://bit.ly/2nUHwpd

در همین رابطه:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl

مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O

حقوق و مسئولیت‌های شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R

https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ