بیایید شبکه اجتماعیای طراحی کنیم که موجب #تغییر واقعی شود!
http://bit.ly/20abEGl
من یکبار گفتم: «اگر میخواهید یک جامعه را #آزاد کنید، تمام چیزی که نیاز دارید #اینترنت است.»، اشتباه میکردم. من این حرف را پیشتر در سال ۲۰۱۱ زدم، وقتی که یک صفحه فیسبوکی که من به صورت گمنام احداث کرده بودم به جرقه زدن انقلاب در مصر کمک کرد... متاسفانه، اتفاقات پس از #انقلاب مانند یک مشت در شکم بود. #آرمانشهر محو شد، ما نتوانستیم با یکدیگر به #اجماع برسیم و کشمکشهای سیاسی باعث بروز #تضاد و دوقطبی شدن جامعه شد. شبکههای اجتماعی این وضعیت را وخیمتر کردند چون تنها باعث آسانتر انتقال یافتن اخبار و اطلاعات غلط، شایعهها، و سخنان نفرتآمیز شد. محیط آن زمان کاملا سمی بود. دنیای مجازی من تبدیل به میدان جنگی مملو از #دروغ، اخبار غلط و سخنان نفرتآمیز شد....
@Tavaana_TavaanaTech
http://bit.ly/20abEGl
من یکبار گفتم: «اگر میخواهید یک جامعه را #آزاد کنید، تمام چیزی که نیاز دارید #اینترنت است.»، اشتباه میکردم. من این حرف را پیشتر در سال ۲۰۱۱ زدم، وقتی که یک صفحه فیسبوکی که من به صورت گمنام احداث کرده بودم به جرقه زدن انقلاب در مصر کمک کرد... متاسفانه، اتفاقات پس از #انقلاب مانند یک مشت در شکم بود. #آرمانشهر محو شد، ما نتوانستیم با یکدیگر به #اجماع برسیم و کشمکشهای سیاسی باعث بروز #تضاد و دوقطبی شدن جامعه شد. شبکههای اجتماعی این وضعیت را وخیمتر کردند چون تنها باعث آسانتر انتقال یافتن اخبار و اطلاعات غلط، شایعهها، و سخنان نفرتآمیز شد. محیط آن زمان کاملا سمی بود. دنیای مجازی من تبدیل به میدان جنگی مملو از #دروغ، اخبار غلط و سخنان نفرتآمیز شد....
@Tavaana_TavaanaTech
مدیران دولتی با منافع کاملا خصوصی در آموزش کشور
«نگارنده به عنوان معلمی با سابقه بالا در مدت معلمیاش شاهد شکلهای گوناگونی از تعارض منافع در آموزش و پرورش بوده است؛ مدیری که در هفته معلم به معلمانِ مدرسهاش ۵۰هزار تومان هدیه داد و به رییس و معاونان منطقه، تمامسکه یا نیمسکه؛ معاون منطقهای که به خاطر گسترش و جذب بالای دانشآموز در مدرسه غیردولتی بیکیفیتش، به مدرسههای دولتی سفارش دانشآموز میداد و به مدرسههای خصوصی منطقه، فشارهای قانونی و غیرقانونی وارد میکرد!»
این بخشی از یادداشت «محمدرضا نیکنژاد» از معلمان باسابقه و از فعالان حوزه حقوق صنفی معلمان است که در تیرماه ۱۳۹۹ نوشته شده است و در آن صرفا با یادآوری برخی تجربیات و یادآوریها تلاش شد پرده از نابسامانی بزرگی در آموزش و پرورش کشور برداشته شود. چگونه میتوان تصور کرد مدیری دولتی در آموزش و پروش که نفع اصلی مالی و شخصیاش در حوزهای غیردولتی و خصوصی است، توان اصلی خود را معطوف به اعتلای بخش دولتی سازد؟! این تقریبا محال و غیرممکن است و نمونههایی که جناب نیکنژاد در یادداشت خود ذکر کرده است خود به خوبی عدم امکان آن را نشان میدهد.
اگرچه تلاشهایی در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است تا با پدیده تضاد منافع برخورد شود و به عنوان نمونه در همان سال ۹۹ وزیر وقت آموزش و پرورش از لزوم «مدیریت تعارض منافع» و برخورد با این پدیده فسادآمیز سخن گفت ولی بسیار بعید است این اقدامات به نتیجه امیدبخشی برسد؛ چراییاش روشن است که وقتی به اعتراف مدیران ارشد این وزارتخانه، بسیاری از تصمیمگیران این وزارتخانه یا وابستگان آنها پایی در این فساد دارند چگونه میتوان توقع داشت آنان خود به دست خود، از منافع خود چشمپوشی کنند؟
یکی از ریشههای عمیق بیاعتنایی به وضعیت معلمان رسمی و دولتی آموزشوپرورش همین مسئله تعارض منافع است. کشاندن معلمان باکیفیت به مدارس خصوصی و بیتوجهی به حقوق بدیهی و اولیه معلم مدارس دولتی نتیجه بدیهی تضاد گسترده منافع خصوصی مدیران دولتی است. به نظر میرسد اجراییسازی مبارزه با این پدیده فسادآور نیازمند ارادهای فراتر از وزارت آموزشوپرورش است اگرچه این اراده در ساختار کنونی در دسترس به نظر نمیرسد.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Conflict_Of_Interest
#تضاد_منافع #آموزش_و_پرورش #معلم #غیرانتفاعی #گزارش
@Tavaana_TavaanaTech
«نگارنده به عنوان معلمی با سابقه بالا در مدت معلمیاش شاهد شکلهای گوناگونی از تعارض منافع در آموزش و پرورش بوده است؛ مدیری که در هفته معلم به معلمانِ مدرسهاش ۵۰هزار تومان هدیه داد و به رییس و معاونان منطقه، تمامسکه یا نیمسکه؛ معاون منطقهای که به خاطر گسترش و جذب بالای دانشآموز در مدرسه غیردولتی بیکیفیتش، به مدرسههای دولتی سفارش دانشآموز میداد و به مدرسههای خصوصی منطقه، فشارهای قانونی و غیرقانونی وارد میکرد!»
این بخشی از یادداشت «محمدرضا نیکنژاد» از معلمان باسابقه و از فعالان حوزه حقوق صنفی معلمان است که در تیرماه ۱۳۹۹ نوشته شده است و در آن صرفا با یادآوری برخی تجربیات و یادآوریها تلاش شد پرده از نابسامانی بزرگی در آموزش و پرورش کشور برداشته شود. چگونه میتوان تصور کرد مدیری دولتی در آموزش و پروش که نفع اصلی مالی و شخصیاش در حوزهای غیردولتی و خصوصی است، توان اصلی خود را معطوف به اعتلای بخش دولتی سازد؟! این تقریبا محال و غیرممکن است و نمونههایی که جناب نیکنژاد در یادداشت خود ذکر کرده است خود به خوبی عدم امکان آن را نشان میدهد.
اگرچه تلاشهایی در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است تا با پدیده تضاد منافع برخورد شود و به عنوان نمونه در همان سال ۹۹ وزیر وقت آموزش و پرورش از لزوم «مدیریت تعارض منافع» و برخورد با این پدیده فسادآمیز سخن گفت ولی بسیار بعید است این اقدامات به نتیجه امیدبخشی برسد؛ چراییاش روشن است که وقتی به اعتراف مدیران ارشد این وزارتخانه، بسیاری از تصمیمگیران این وزارتخانه یا وابستگان آنها پایی در این فساد دارند چگونه میتوان توقع داشت آنان خود به دست خود، از منافع خود چشمپوشی کنند؟
یکی از ریشههای عمیق بیاعتنایی به وضعیت معلمان رسمی و دولتی آموزشوپرورش همین مسئله تعارض منافع است. کشاندن معلمان باکیفیت به مدارس خصوصی و بیتوجهی به حقوق بدیهی و اولیه معلم مدارس دولتی نتیجه بدیهی تضاد گسترده منافع خصوصی مدیران دولتی است. به نظر میرسد اجراییسازی مبارزه با این پدیده فسادآور نیازمند ارادهای فراتر از وزارت آموزشوپرورش است اگرچه این اراده در ساختار کنونی در دسترس به نظر نمیرسد.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Conflict_Of_Interest
#تضاد_منافع #آموزش_و_پرورش #معلم #غیرانتفاعی #گزارش
@Tavaana_TavaanaTech